رابطه احتضار و عالم مثال از نظر علامه طباطبایی و ملاصدرا
پژوهشگر: بی بی زهرا سیدالحسینی
زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
15-تجسم صورت اعمال مؤمن در قبر
در کتاب «محاسن» برقی با سند خود از ابوبصیر نقل می کند از یکی از صادقین علیهما السلام که چون بنده مؤمن بمیرد در قبر او با او شش صورت داخل می شوند که یکی از آنها از همه سیمایش نیکوتر وهیئتش جمیل تر و بویش پاکیزه تر وصورتش نظیف تر می باشد. آن صورتی که از همه نیکوتر است به آن صورت های دیگر می گوید : کیستید شما؟ خدا شما را جزای خیر دهد از من. آن صورتی که در طرف راست است در پاسخ می گوید: من نماز هستم، وصورتی که درطرف چپ است می گوید: من زکات هستم، و صورتی که در مقابل و روبروی او است می گوید: من روزه هستم و صورتی که در پشت سر او است میگوید: من حج و عمره هستم و صورتی که در نزد دو پای او است می گوید: من بر و نیکویی هستم که از طرف تو به برادرانت رسیده است. سپس این صورت ها به آن صورت نیکوتر می گویند: تو کیستی ؟ تو که از همه ما صورتت زیباترو بویت پاکیزه تر و هیئت و شکلت جالب تر است . در پاسخ آنها می گوید: من ولایت آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین هستم.
•ولایت ،جان و روح اعمال
ولایت ،جان وروح اعمال است . نماز و روزه و جهاد و زکات و حج و صدقات و امر به معروف و نهی از منکر با ولایت زنده و بدون آن مرده و متعفن است.
16-مقابر عرشی و فرشی
ملاصدرا به دنبال آنکه می فرماید: انسان چهار نشئه دارد و هرکدام از نشئات او دارای قبری است ، دو قبر را فرشی و دو قبررا عرشی می خواند . قبر قلوب و ارواح که عالم عقول و نفوس (آخرت ،برزخ ) است ، مقبر عرشی و قبر حیات نباتی و حیوانی که عبارت از بدن و جسم است ، مقبره فرشی نام دارد. معاد نفوس ناقصه ، نشئه متوسط میان جهان مادی و عقلانی.
17-شرح دو نفخه قیامت
ملاصدرا ، وی اصل این تفسیر و تبیین را در مورد نفخه ازبزرگانی مثل ابن عربی آموخته با این تفاوت که ابن عربی نفخه اولی را مربوط به خروج از نشئه برزخ ارتباط می دهد و ملاصدرا آنرا مربوط به خروج از دنیا و ورود به نشئه برزخ می داند. اگر مقصود از نفخه اول خروج از برزخ ، و مقصود از نفخه ثانی ورود به قیامت باشد، میان نفخه اول و دوم انفصال رخ می دهد که مانع حفظ وحدت اشیاء است و نیازمند شرحی برای پرشدن خلل میان برزخ و قیامت است . اما طبق تفسیر صدر المتألهین چنین خللی وارد نخواهد شد، چون انسان ها سه نشئه متصل به یکدیگر دارند: دنیا ، برزخ و آخرت.
18-اسباب فشار قبر
روایاتی که درباره عذاب قبر و ثواب قبر وارد شده است راجع به همان بدن برزخی است که به مناسبت ارتباط عالم برزخ هرکس به قبر آن کس ، از آن تعبیر به عذاب قبر شده است . و نیز کلینی روایت می کند از علی بن ابراهیم از محمد بن عیسی از یونس: قال سئلته عن المصلوب یعذب عذاب القبر؟ قال فقال: نعم ان الله عزوجل یامر الهواء ان یصغطه. و در روایت یونس می گوید: من از حضرت راجع به شخصی که به دار آویخته اند سؤال کردم که آیا او را هم عذاب قبر میدهند ؟ حضرت فرمود: آری خداوند عزوجل به هوا امر می کندکه اورا در فشار خود بگیرد.
19-کیفیت ادراک صور طبیعی و مثالی
صور طبیعی و مادی با حواس ظاهری ادراک می شوند، و وجود مثالی که غیر از وجود طبیعی است با قوای باطنی دریافت می شوند و بلکه نفس مجردی که منزه از مقارنت با دو وجود مادی و مثالی و عالی تر از آمیزش با دو عالم طبیعی و برزخی است به وساطت و اعداد قوای باطنی ، صور مثالی وبه کمک قوای ظاهری، صور مادی را ادراک می کند و نفس بر وجود طبیعی اشیاء به وساطت حواس و قوای ظاهری استدلال میکند، وبه وساطت قوای باطنی، عالم مثال را اثبات می نمایدو با ادراک حقایق عقلی و همچنین با ادراک ذات خود که بدون وساطت قوای ظاهری و باطنی انجام می شود و به وجود عالم عقلی که برتر از دو عالم سابق است راه می برد.
20 -معاد جسمانی
پس از آنکه مرگ رخ می دهد، انسان به جهان مثال (یابرزخ یا خیال) قدم می گذارد. قبلا َ نیز این عمل را در هنگام حیات مادی خود انجام می داده است . در آن هنگام به جهان ماده و بدن عنصری خود تعلق داشته اما پس از مرگ ، بدن عنصری را رها ساخته است . با حرکت به جهان مثالی، نفس نیازمند بدنی می شود که با آن همراه باشد. آن بدن را نفس با قوه خیال خویش که مجرد همراه او است می سازد؛ بدنی که توسط نفس ساخته می شود بدنی مثالی است که خواص جهان مثال و برزخ را دارد؛ یعنی بدون حضور ماده است و فقط عوارض ماده را دارد. بدن جدید که توسط قوه خیال ساخته می شود تابع قوه خیال و حقیقت نفس است ؛ یعنی اگر انسان از ملکات خوب نفسانی برخوردار باشد، بدنی خوش سیما وخوب و اگر مفاسد اخلاقی داشته باشد، بدنی مناسب با اخلاقیات خود می سازد. بنابراین ، یک شخص ممکن است به صورت انسان خوش سیما محشور شود وشخص دیگر به صورت حیوان درنده یا چهار پا محشور گردد.
به دلیل وحدت نفس نیز ، بدن مثالی او را با بدن عنصری اش یکی می دانیم و فقط آن را بدنی تغییر یافته قلمداد می کنیم. انسان در برزخ با همان بدن خود عذاب می شود یا نعمت می برد ؛ با این تفاوت که اگر فقط به بدن او توجه شود، تغییر و اختلاف میان دو بدن نمایان می شود. همین روند درباره جهان عقلانی و قیامت کبری نیز وجود دارد. انسان در جهان عقلانی بدنی مناسب با آن جهان برای خود می سازد وبا آن همراه میشود واز لذات و آلام خاصی بهره می برد و با بدن خود که همان بدن برزخی و جسمانی او است (البته بدنی تغییر یافته) محشور می شود.
امادر هیچ جا عنوان نفرموده که بر چه اساس قوه عقلانی انسان می تواند برای او بدن عقلانی بسازد و چگونه حکم جهان برزخ به جهان آخرت که موضوع اصلی معاد جسمانی است سرایت می کند. خصوصاَ با توجه به اینکه به عقیده ملاصدرا انسان صورتهایی را در خیال متصل و در باطن نفس خود می سازد و این حکم را به صورت های عقلانی سرایت نداده و برای انسان جهانی عقلانی متصل غیر از جهان عقلانی منفصل را ثابت نمی داند . این ابهام باعث می گردد تا احتمال دهیم ملاصدرا فقط برای جهان برزخ توانسته است معاد جسمانی را مستدل کند یا آنکه عالم آخرت را فقط نشئه مثال می داند و نشئه عقلانی را برتر از عالم آخرت می خواند.
از نوع برخورد ملاصدرا در «الشواهد الربوبیه» می توان چنین برداشت کردکه : معاد جسمانی فقط مربوط به نفسی است که به مرحله عقلانی نرسیده اند، یعنی انسان های متوسط یا پایین تری که به دلیل نفس حیوانی خود قوه خیال دارند. بنابراین ، درآخرت و نه در جهان عقلانی – تعدادی از انسان ها معادجسمانی دارند و این نشانه ضعف ایشان است ولی انسان های کمال یافته فقط معاد روحانی دارند.
21-چگونگی ادراک نفس
ادراک هر صورت شبحی اگر متوقف باشد بر ادراک امور جزیی این توقف در فرد، فرد صور موجود خواهد بود و بالوجدان ادراک صور مقداری توقف بر مشاهده صور خارجی دارد و این توقف بر مشاهده صور خارجی نشانه ضعف نفس از حیث ادراک در منشأه ماده است و نفوس کامله چه بسا در مقام ادراک و شهود صور خیالیه مستعفی از شهود و یا احساس از صور خارجی و انفعال از ناحیه قوای مادی باشند.
22-شاهدی بر ارتباط بدن مثالی به بدن مادی
و کلینی با سند دیگر روایت می کند که از حریز و فضیل و عبد الرحمن که گفتند: از حضرت صادق علیه السلام سؤال شده به چه علتی برای مده جریده می گذارند؟ حضرت فرمود: برای آنکه تا مدتی که جریده تر است عذاب از او فاصله می گیرد. شواهد برای ارتباط بدن مثالی به بدن واقع شده در قبر است . و از جمله مسائل ارتباطیه نپوسیدن بدن پیامبران و ائمه طاهرین و اولیای خدا و بعضی از اخیار و ابرار در قبر است.
البته بدن هائی که در میان قبر است ممکن است نپوسد، و درجه تقوی و طهارت روح تأثیر در این لباس داخل قبر افتاده نموده واو را تازه نگاهدارد.
در این دنیا که عالم ماده وعالم طبع است بدن و صورت و مثال با هم هستندو سپس به ترتیب از هم جدا می گردند و با هم بودن آنها نه به دین قسم است که هر یک از آنها در پهلو وکنار هم قرار داده شده باشند بلکه نفس یک نوع سعه و احاطه ای بر صورت مثالی دارد و صورت مثالی نیز یک نوع سعه و احاطه ای بر بدن دارد . منتهی مردمانی که در دنیا گرفتار طبع هستند . خیال می کنند که موجودیت آنها منحصر در همین بدن است . درحالی که بدن حکم یک لباس را دارد حکم یک قالب رادارد.و همچنین او نمی داندکه صورت از متعلقات نفس است، وقتی نفس واقعیت خود را دریافت و به تجرد رسید و بدن وصورت را خلع کرد می فهمد که حقیقت او نفس او بوده است که بسیار والاتر و بالاتر از عالم صورت بوده و صورت بسیار والاتر و بالاتر از عالم بدن بوده است . اگر صورت مثالی نباشد بدن ما حرکت نمی کند و از آن کار ی بر نمی آید ولیکن در داخل بدن نیست و جدا هم از بدن نیست.
23-چگونگی نفس در آخرت از دیدگاه صدرالمتألهین
نفوس در آخرت بدون آنکه مواجه با علل اتفاقی و حقایق مادی گردند نسبت به مدرکات خود علیت تامه دارند. نفس در مقام خیال از طریق قوای بصری و غیر آن و از راه مشاهده امور خارجی وتحصیل اعدادات در صقع داخل خود صور شبحی را ایجاد می کند . چون آخرت دارای تام الوجود است و صور اشباح و اجسام با آنکه عین حقایق موجود در عالم ماده اند و شیئیت هر شیء به صورت آن شیء است نه ماده آن حی و زنده بلکه نفس حیات و علم و قدرتند و ابدان محشور در آخرت فقط از همین جهت با ابدان مجود در عالم دنیا و ماده متمایزند «وان دارالآخره لهی الحیوان لوکانوا یعلمون».
24-کیفیت ارتباط عالم برزخ با عالم طبع و قبر
انسان که از دنیا می رود و روحش در قالب مثالی شکل و صورت به خود می گیرد علاقه خود را به کلی از بدن نمی گیرد مانند خواب که روح علاقه مود را کم می کند و بدن در حال خواب سرد می شود ولی به کلی قطع علاقه نمی کند و روح بر می گردد و بدن نیز گرم می شود ولی درحال مرگ روح بیشتر قطع علاقه می کند. ولذا در وقت خروج نفس ، انسان بدن خود را می بیند و به دنبال او تا قبر می رود و به واسطه همین علاقه جزئیه می بینیم قبور ائمه اطهار علیهم السلام و قبور علمای بالله و اولیای خدا منشاء اثر ونزول برکات و قضاء حاجاتست و گرنه معلوم است که مخاطب به سلام ها و درود ها وصلوات، ارواح برزخیه آنها هستند نه ابدان مقبوره. بدن نیز مؤدب به آدابی است ؛ بدن را نباید در مزبله بیندازند یا در بیابان رها کنند، احترام به این بدن احترام به روح است ؛ و بر همین اصل از عالم برزخ به عالم قبر تعبیر نموده اند، و گرنه عالم برزخ هزاران برابر از دنیا بزرگتر است تا چه رسد به قبر، ولی به جهت نفس همین ارتباط تعبیر به عالم قبر نموده اند واز سؤالات برزخیه تعبیر به سؤال از عالم قبر نموده اند. در جائیکه کسی می خواهد از دنیا برود کاری نکنند که از نزول ملائکه جلوگیری کند. قرآن قرائت کنند ، پای محتضر را به سمت قبله دراز کنند، دعای عدلیه بخوانند، سوره یس و صافات بخوانند. افرادی که وارد می شوند اگر با وضو باشند چه بهتر است چون اینجا محل نزول فرشتگان و ارواح مقدسه معصومین است .
25- ارواح مؤمنین هنگام احتضار و بعد از آن
در امالی شیخ از ابن ظبیان روایت کرده که گفت: نزد امام صادق (ع) بودم، ایشان پرسیدند: مردم درباره ارواح مؤمنین بعد از مرگ چه می گویند؟ من عرضه داشتم می گویند ارواح مؤمنین در سنگدان مرغانی سبز رنگ جا می گیرند فرمود: سبحان الله خدای تعالی مؤمن را گرامی تر از این میدارد. بلکه دردم مرگ مؤمن، رسول خدا(ص) و علی و فاطمه و حسن و حسین علیه السلام ، در حالیکه ملائکه مقرب خدای عزوجل ایشان را همراهی می کنند، به بالینش حاضر می شوند، اگر خدای تعالی زبانش را به شهادت بر توحید او و نبوت رسول خدا (ص) و ولایت اهل بیت آنجناب، باز کرد که بر این معانی شهادت میدهد و رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم وعلی و فاطمه وحسن و حسین علیهم السلام و ملائکه مقرب خدا با ایشان گواه می شوند و اگر زبانش بند آمده باشد، خدایتعالی رسول گرامی خود را باین خصیصه اختصاص داده که از ایمان درونی هر کس آگاه است و لذا بایمان درونی مؤمن گواهی می دهد و علی و فاطمه و حسن وحسین – که همگی آنان بهترین سلام باد- ونیز ملائکه ای که حضور دارند، شهادت رسول خدا را گواهی می کنند.
الحاق مطیعین به اولیای خدا نص آیه قرآن است ومفاد روایات کثیری که در این باب وارد شده است که در هنگام سکرات مرگ پرده را از جلوی چشم مؤمن بر می دارند و روح مقدس حضرت رسول الله و حضرت امیرالمؤمنین و حضرت صدیقه کبری و حسنین و سایر ائمه (علیهم السلام ) به صورت مثالی و برزخی خود در نزد او حاضر می شوند و آنها می گویند : ما رفقای تو هستیم بیا با هم برویم در آن بهشت ها سکنی گیریم و در همه احوال با هم همصحبت و همنشین باشیم باهم در یک قصر در مقام امن زندگی کنیم و به تماشای یکدیگر در جلوات الهیه مشغول شویم« علی سرر متقابلین» . آیه 47 سوره حجرو آیه 44 سوره صافات. و یک منادی از جانب حضرت ربالعزه روح او را ندا می کند بدین کلمات : یا ایتها النفس المطمئنه (الی محمد و اهل بیته)ارجعی الی ربک راضیه(بالولایه)مرضیه(بالثواب)فادخلی فی عبادی (یعنی محمدا واهل بیته)وادخلی جنتی. فما من شیئ احب الیه من استلال روحه و اللحوق بالمنادی.
26-تجسم ارواح در برزخ
مفید در «امالی» خود از حضرت صادق(علیه السلام) نقل کرده است که: «هنگامی که خدا روحی را قبض می¬نماید، آن روح را به شکلی همانند آنچه که در دنیا داشته، به بهشت می فرستد. این ارواح در آنجا می خورند و می نوشند و هنگامی که شخصی بر آنان وارد می گردد، آنها را به همان شکلی که در دنیا داشته اند می شناسد».
امام صادق (علیه الاسلام)فرمود: ارواح مؤمنین در باغی از بهشت قرار دارند و از طعام آن می خورند و از آب آن می نوشند و می گویند: (پروردگارا قیامت را برای ما به پا کن و انچه به ما وعده داده ای منجز فرما و آخر ما را باولمان ملحق ساز.
ابی بصیر از امام صادق(علیه الاسلام) روایت کرده که فرمود: ارواح نیز مانند اجسادند، در باغی از بهشت قرار گرفته ، با یکدیگر آشنائی و گفتگو دارند، و چون روحی بر ارواح دیگر در می آید ، آن ارواخ به یکدگر می گویند فعلاَ با او حرف نزنید ، بگذارید تا خستگی در کند، چون از هولی عظیم گذشته است، سپس از او احوال دوستان و فامیل خود می پرسند که فلانی چطور بود؟ آندیگری چکار می کرد؟ اگر در پاسخ بگوید: زنده بود امیدوار آمدنش می شود و اگر بگوید : مرده می فهمند که دوزخی شده و دیگر او را نمی بینند، با خود می گویند: سقوط کرد، سقوط کرد.
27-عمر عالم برزخ
قال کم لبثتم فی الارض عدد سنین این از جمله پرسش¬هائی است که خدا در قیامت از مردم می¬کند، که مدت درنگ شما در زمین چقدر بود؟ و این پرسش در چند جا از کلام مجیدش آمده، و منظور از آن پرسش از مدت درنگ در قبور است.
قالو لبثنا یوماَ او بعض یوم فاسئل العادین: ظاهر سیاق این است که مراد به روز یکروز از روزهای معمولی دنیا باشد و اگر درنگ در برزخ را معادل بعضی از یک روز از روزهای دنیا کردند، از این باب است که خواسته اند عمر آنرا در مقایسه با زندگی ابدی قیامت که آنروز بر ایشان مشهود می¬شود، اندک بشمارند.مؤید این معنا تعبیریست که در جای دیگر قران آمده که از عمر برزخ به ساعت و در بعضی جاها بشامی از یکروز و یا ظهری از آن تعبیر کردند.و اینکه گفتند: (فاسئل العادین)، معنایش این است که: ما خوب نمی¬توانیم بشماریم، از کسانی بپرس که می¬توانند بشمارند، که بعضی از مفسرین آنانرا به ملائکه تفسیر کرده¬اند که شمارگر ایامند، و بعید هم نیست که چنین باشد.
قال ان لبثتم الا قلیلالو انکم کنتم تعلمون: گوینده این جمله خدای سبحان است، و در این جمله نظریه کفار که عمر برزخ را اندک شمردند تصدیق شده است .مدت مکث شما در برزخ اندک بود ولی ای کاش در دنیا هم این معنا را می دانستید که مکث شما در قبور چقدر اندک است و پس از آن مکث اندک، از قبرها بیرون می شویدو منکر بعث نمی شدید.
28-دلالت آیات قرآن در چگونگی برزخ دنیا
علی بن ابراهیم قمی در مقدمه تفسیرش گوید : واما رد کسانی که انکار ثواب و عقاب را می نمایند آیاتی چند از قرآن کریم است :«یوم یات لاتکلم نفس الا باذنه فمنهم شقی و سعید فاما الذین شقوا ففی النار لهم فیها زفیر و شهیق خالدین فیها مادامت السموات و الارض». این آیات دلالت دارد بر آن که عذاب آنها مقرون به دوام آسمان ها و زمین است و این راجع به برزخ دنیا است چون وقتی قیامت برپا گردد آسمان ها و زمین دگرگون می شوند. و دیگر گفتار خدای تعالی: «ولهم رزقهم فیها بکره و عشیا » .چون بکره وعشی که به معنای صبح وشب است که در آن هنگام روزی بهشتیان به آنها می رسد در عالم بهشت دنیا و برزخ است که ارواح مؤمنین بدانجا منتقل می شوند واما در بهشت های خلد در آنجا صبح و شبی وجود ندارد.
در برزخ آسمان هست وزمین هست چون عالم صورت است و موجودات و نفوس برزخیه اطلاع از دنیا دارند و از آسمان ها و زمین مطلعند ؛ البته حیات آنها در ملکوت آسمان و زمین است . یوم یات لاتکلم نفس الا باذنه» دلالت دارد بر آنکه در عالم برزخ هیچکس نمی تواند بدون اذن و اجازه حضرت پروردگار سخن گوید؛ و از ابتدای شروع عالم برزخ که انتهای عالم دنیا و نقطه مرگ است که حائل و فاصله بین دو نشئه دنیا و برزخ است اختیار از انسان سلب می گردد و دیگر دروغ پردازی و مصلحت اندیشی های که در این دنیا برای رسیدن به منافع تخیلی به کار می برد در آنجا به درد نمی خورد ملائکه قبض روح و نیز فرشتگانی که پس از آن با انسان ملاقات و برخورد دارند گفتگو با باطن و حقیقت او دارند و با روح ملکوتی او و با صورت مثالی او نه با زبان ظاهر ی و افکار مموهه و مشوهه.
29-تجسم عمل در برزخ
قمی و عیاشی درتفسیرشان ، کلینی در«کافی» ومفید در «امالی» هرکدام با سندهای خویش ، از مؤید بن عفله از امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقل کرده اند که:«انسان هنگامی که در آخرین روز حیات واولین روز آخرتش قرار می گیرد مال، فرزندان وعمل او پیش رویش مجسم می گردند. در این حال رو به سوی مالش کند و گوید: به خدا قسم من بر تو حریص بوده ام ، حال بگوی از من چه چیزی نزد توست؟ مال پاسخ گوید: کفنت را از من بستان و ببر. پس از آن رو به فرزندانش کند و گوید : به خدا قسم من دوستدار و حامی شما بوده ام ، چه چیزی از من نزد شماست؟ آنان پاسخ دهند که ما تورا به قبرت رسانیم و در آن بپوشانیم . بالاخره رو به عملش کند و گوید: به خدا قسم من از تو رو گردان بوده و ترا بر خود دشوار و سنگین می یافتم، پس بگوی که چه چیز از من نزد توست؟ عملش جواب دهد: من با تو در قبر و در روز رستاخیز قرین و همدم خواهم بود تا اینکه بر پروردگارت عرضه گردیم.
حال اگر او ولی خدا بوده باشد، کسی نزد او آید که خوش چهره ترین و خوش بوترین و خوش جامه ترین افراد باشد وبدو گوید: بشارت ده به «فروح وریحان و جنه نعیم» حقیقت به بهترین منزلگاهها وارد گشته ای. و اگر شخص نسبت به پرودگارش دشمن بوده باش، کسی نزد او آید که بد لباس ترین و بدبوترین خلق خدا بوده و به او گوید: بشارت ده به «فنزل من حمیم و تصلیه جحیم» و از غسل دهنده وحامل او می خواهد که اورا معطل سازد. هنگامیکه وارد قبر شود بازرسان قبر نزد او آیند و کفنهایش را از او برگیرند و به او گویند: بگو پروردگارت کیست، پیغمبرت کیست و دینت چیست؟ او پاسخ دهد: نمی دانم. به دنبال ان بازرسان به او گویند: ندانسته ای و هدایت نگشته ای و با گرز آهنین خویش چنان بر وی ضربت وارد سازند که همه جنبندگان زمین از آن بهراسند مگر جن و انس. سپس دری از آتش به روی او بگشایند و به او گویند: بخواب در بدترین وضع و شرایطی که تصورش را نتوانی کرد. این وضع ادامه خواهد یافت تا اینکه خداوند او را از قبرش برانگیزد. وی نیز همواره به خاطر سختی وضعی که در آن قرار دارد، از خداوند می خواهد که قیامت بر پاگردد.
علامه می فرماید : حقیقت امر نیز این است که از جهتی می توان برزخ را تتمه حیات دنیوی دانست . با توجه به گفته امیرالمؤمنین در مورد حال ولی خدا یا دشمن خدا در قبر و همچنین آیات گفته شده در این مورد سوره واقعه آیات 94-93-89 . وضع را به همین ترتیب وصف کرده بود که برای شخص مرده دری به بهشت باز میگردد و بدو گفته می شود که به آسودگی بخواب، و یا دری به جهنم و گفته می شود که در بدترین شرایط بخواب.
از «متوسطین »مؤاخذه به عمل نمی آید: درکافی از ابی بکر حضرمی نقل کرده است که اتو عبدالله (ع) فرمود: «در قبر تنها از کسانی سؤال و مؤاخذه خواهد شده که دارای ایمانی محض و یا کفری محض باشند و دیگران به حال خود رها خواهند گشت».
30-دیدار مردگان با خانواده هایشان
در « کافی» از حضرت صادق (ع) نقل شده است که : «شخص مؤمن پس از مرگش از خانواده خویش دیدار می کند و در مورد وضع آنها ، آنچه را که از آن مسرور گردد ، بیند و آنچه را که از آن اندوهناک شود، بر او مخفی ماند. و نیز درکافی نقل شده است که : «هیچ مؤمن و کافری نیست که درهنگام ظهر نزد خانواده خویش حاضر نگردد. وقتی مؤمن خانواده اش را در حال انجام اعمال صالح می بیند ، خداوند را حمد گوید و وقتی کافر خانواده خویش را درحال انجام اعمال صالح بیند بر آنان غبطه خورد».
علامه می فرماید: نکته دیگری که باید دانست این است که در بسیاری جاها در اخبار، زمین به عنوان محلی برای بهشت و آتش برزخ و نیز محلی برای دیدار اموات با خانواده شان و غیره، تعیین گشته است . این چنین تعیینی حمل بر این می شود که علقه مادی عالم ارواح به طور کامل قطع نمی گردد. در برخی از اخبارآمده است که بهشت برزخ در«وادی السلام» و آتش آن در«وادی برهوت»و صخره بیت المقدس محل اجتماع ارواح است.
31-مصاحبت شیطان با دوستانش در قبر
«کافی» از ابی بصیر و او نیز از امام صادق(علیه السلام) (در مورد مؤاخذه بازرسان قبر) نقل کرده است :«هنگامی که شخص میت کافر باشد، این دو ملک بازرس به او می گویند: این شخصی که در میان شماست کیست؟ و کافر پاسخ دهد: نمی دانم. در این هنگام او را با شیطان تنها می¬گذارند». باید دانست عالم برزخ از عالم دنیا به مراتب وسیع تر است ، زیرا «مثال» گسترده تر و بزرگ تر از جسم مادی است .
منابع
1- آشتیانی، سید جلال الدین «معاد جسمانی شرح بر : زاد المسافر ملاصدرا» ، انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران، تهران: 1359
2- جوادی آملی،« رحیق مختوم شرح حکمت متعالیه». بخش چهارم از جلد اول، مرکز نشر اسراء،تنظیم و تدوین حجه الاسلام حمید پارسانیا، چاپ اسوه، نوبت دوم، قم : دیماه 1382
3- حسینی طهرانی، سید محمد حسین ،علوم و معارف اسلام جلد دوم از قسمت «معاد شناسی» ، علامه آیه الله انتشارات حکمت، تهران :اسفندماه 1360.
4- حسینی طهرانی،سید محمد حسین، دوره علوم و معارف اسلام ،«معاد شناسی» جلد سوم، انتشارات حکمت، تهران: 1403 قمری
5- شیروانی،علی، ترجمه و شرح« نهایه الحکمه» علامه طباطبائی، جلد سوم، مرکز چاپ و نشر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم،چاپ هشتم، قم: 1387.
6- طباطبائی،علامه سید محمد حسین،«انسان از آغاز تا انجام»، ترجمه و تعلیقات صادق لاریجانی، نشر علامه طباطبائی تهران:تابستان 1371.
7- طباطبایی،علامه سید محمدحسین. المیزان فی تفسیر القران، ترجمه موسوی همدانی، سید محمد باقر ،جلد بیست و نهم، کانون انتشارات محمدی، مردادماه -1356 .
8- طباطبائی،علامه سید محمد حسین «حیات پس از مرگ»، دفتر انتشارات اسلامی، قم: تیرماه 1362
9- طباطبائی،علامه سید محمد حسین« معاد در المیزان»، گزینش شمس الدین ربیعی ، انتشارات نور فاطمه، تهران: 1362
10- مصطفوی،زهرا،نوآوری های فلسفی صدرالمتألهین«ترجمه و شرح شواهد الربوبیه»، انتشارات بصیرت، تهران:1385.
11- موسوی همدانی، سیدمحمد باقر،ترجمه تفسیر المیزان، جلد اول، چاپ 7، انتشارات اسلامی،قم : تابستان 1375.
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد |