بحثی پیرامون بررسی تطبیقی وحدت وجود از نظر ملاصدرا و اسپینوزا
تحقیق و پژوهش مرتضی مهدویان دلاوری
زیر نظر استاد محترم آقای دکتر حسینی شاهرودی
تقدیم به : گل سرسبد عالم هستی امکان
فهرست مطالب
چکیده .........................................................
کلید واژه.....................................................
مقدمه ..................................................................
تاریخچه وحدت وجود در شرق ......................
تاریخچه وحدت وجود در غرب ......................
انواع و اقوال متفاوت در وحدت ......................
نظر ملاصدرا در وحدت وجود .......................
نظر اسپینوزا در وحدت وجود .......................
نتیجه ............................................
فهرست منابع و مأخذ.........................
چکیده:
مقالت حاضر پژوهشی است پیرامون بررسی تطبیقی وحدت وجود از نظر دو فیلسوف بزرگ یعنی ملاصدرا و اسپینوزا است .
در اینجا سعی شده است که ابتدائأ تاریخچه وحدت وجود در میان فیلسوفان مسلمان و ریشه های فکری آن در زمان قبل از ملاصدرا مورد بررسی اجمالی قرار گیرد . در ادامه همین روند در میان فیلسوفان غربی و تأثیر آن بر افکار و نظریات اسپینوزا ازنظرگذرانده خواهد شد .
انواع و اقوال در باب مسئله وحدت وجود بحث دیگری است که مختصرأ مورد ارزیابی قرار می گیرد .
در ادامه نظر ملاصدرا در بحث وحدت وجود را از نظر خواهیم گذراند که علما و حکما وحدت وجود از نظرایشان را چگونه تفسیر و تأویل می کنند و نظر نهایی صدر المتألهین در این مقوله چیست .
نظر اسپینوزا در باب وحدت وجود قسمت دیگری است که در این مقاله از آن بحث شده است .
در آخر هم نظر این دو فیلسوف ، در غالب نتیجه مورد بررسی قرار گرفته است .
کلید واژه :
وحدت وجود ، وحدت شخصی وجود ، وحدت تشکیکی ، جوهر ، صفت ، حالت ، تجلی ،
کثرت وجود ، تساوی ، وحدت شهود
مقدمه :
دل غمزده و درد مندم آرزوی آزادی می کند و روح پژمرده ام خواهش پرواز دارد تا از این غربتکده سیاه ردای خویش را به وادی عدم بکشاند و از بار هستی برهد و در عالم نیستی با خدای خود به وحدت برسد .
وحدت وجود یکی از مباحث و موضوعات مهمی است که که بینش و اعتقاد ما را نسبت به مسائل موجود در جهان هستی شکل می دهد که بر آن اساس ما می توانیم روابطمان را با جهان
پیرامونی تنظیم نمائیم .
آن زمان که ما به این حقیقت رسیدیم که تمام موجودات در عالم هستی و تمام آنچه بهره ای از
وجود دارد ، تجلیات و مظاهر ذات پاک حقیقتی لا یتناهی است وهمه نسبت به او مظهری از تجلی وجودی او هستند ، اولا و باالذات دیدگاهمان و ثانیا و بالعرض نحوه رفتارمان در ارتباط با عالم هستی و همه موجودات پایه ریزی می شود .
در این پژوهش تلاش بر این است که این دید گاه در غالب نظر ملاصدرا و اسپینوزا مورد مداقه قرار گیرد .
جا دارد اینجا از زحمات استاد گرانقدر جناب آقای دکتر حسینی شاهرودی که با راهنمایی هایشان این حقیر را مورد عنایتئ قرار دادند کمال سپاسگذاری و تشکر را داشته باشم .
إن شاءالله مورد قبول حضرت حق وگل سرسبد عالم هستی امکان حضرت حجت بن الحسن و رضایت مخاطبین محترم قرار گیرد .
تاریخچه وحدت وجود درشرق:
مسئله بحث وحدت وجود در کتب فلاسفه قبل از ملاصدرا یافت نمی شود زیرا مشائیان
معتقدندکه اختلاف و تباین میان موجودات به تمام ذات آنهاست و هر موجودی که درخارج
است کاملأ غیر از موجود دیگر است و تنها نقطه اشتراک موجودات ، اشتراک در مفهوم وجود
است یعنی به همه موجودات متباین به تمام ذات ، موجود اطلاق می شود پس آنهاهمانطور
که در آینده خواهد آمد قائل به کثرت موجود هستند .
همچنین در حکمت اشراق به این دلیل که آنها وجود را امری اعتباریمی دانند نمی توان
آنها را وحدت وجودی نامید زیرا وحدت وجود بر پایه اصالت وجود استوار کند و آن کسی
که وجود را امری اعتباری می داند نمی تواند قائل به وحدت وجود باشد البته شیخ اشراق
نظریه ای در باب نور دارد که نور یک حقیقت واحدی است که این حقیقت دارای مراتبی
است .
در اینجا باید دقت شود که مقصود شیخ تنها وحدت حقیقت که همان نور است می باشد
نه وحدت وجود .
نکته :(رابطه بین وحدت حقیقت و وحدت وجود عموم و خصوص مطلق است )
با این حال ملاصدرا دراسفارج2 در پاسخ به شیخ می گوید : ((هر چه تو برای نورمی گویی )
از شئون وجود است نه از شئون نور اساسأ خود نوریت از شئون وجود است))
هر چند بوده اند کسانی مانند خیام و عین القضات همدانی که رساله هایی در
وحدت وجود دارند اما واقعا ریشه های وحدت وجود قبل از ملاصدرا را می توان در آثار
ابن عربی مشاهده کرد .
نظر ابن عربی این است که حقیقت الهی از مظاهر و تجلیاتش متمایز است و نسبت به آنها
جنبه تعالی دارد وی این مظاهر وتجلیات از هر لحاظ جز از حقیقت الهی نیست که به صورتی آنها
را فرا می گیرد .
محی الدین در رساله الاحدیه (4 ) چنین نوشته است :
((پس بدان در چیزی نیست و چیزی در او نیست خواه به داخل شَدن باشد خواه
به پیش افتادن به خود خود را می بیند وبه خود خود را می شناسد هیچ کس
جز او را نمی بیند و هیچ کس جز اورا ادراک نمی کند حجاب او وحدت اوست
هیچ چیز جز او حجاب نمی شود حجاب او تنها اختفای وجود او در وحدت اوست ))
بهر حال محی الدین عربی اولین کسی است که در آثار خود تعبیر وحدت وجود را به معنای
دقیق کلمه به کار برد .
ملاصدرا با اثبات فلسفی اصالت وجود توانست راه رابرای مدعای اصلی عرفان دینی وحدت وجود
باز کندو براهین قابل اعتنایی در این باب ارائه نماید است . ملاصدرا وحدت تشکیکی وجود
را اثبات نموده اما آیا این همان وحدت وجود عرفانی وحدت شخصی وجود است یا خیر ، قابل
بررسی است .
علامه طباطبائی در آثار فلسفی خود طرفدار وحدت تشکیکی وجود است و حتی گاه بیان
کرده که وحدت تشکیکی وجود و وحدت شخصی وجود یکی هستند اما در موارد دیگری وحدت
شخصی وجود را برتر از وحدت تشکیکی و قول نهایی ملاصدرا دانسته است .
علامه حسن زاده آملی و علامه جوادی آملی همواره تفکیک این دو از هم و برتری وحدت
شخصی وجود به وحدت تشکیکی وجود دفاع و نظریه وحدت تشکیکی وجود را نظر متوسط
ملاصدرا که صرفأ جنبه تعلیمی دارد وبرای رسیدن به نظر نهایی وی ، یعنی وحدت شخصی
وجود بوده است معرفی می کند .
تاریخچه وحدت وجود در غرب :
مسئله وحدت جهان در میان یونانی ها مطرح بوده است و حتی بحث ماده المواد هم که آنها
می خواستند همه چیز را به ماده اصلی برسانند از همین روحیه وحدت طلبی یونانیها حکایت
می کند . البته مقصود آنها از وحدت ، وحدت حقیقت است نه وحدت وجود که سابقأ تفاوت این
دو ذکر شد.
اسپینوزا این فیلسوف یهودی، نظریه کلامی اش عمدتا بر اساس فلسفه عرفانی کابالا قرار داشت
که یک دستگاه فکری وحدت وجودی عبرانی بود .
اسپینوزا از فلسفه وحدت وجودی جوردانو برونو ایتالیایی متاثر گشت که پایه های نظریه وحدت
وجود (جوهر) اورا تشکیل می داد که در ادامه مقاله اثبات خواهد شد .
انواع و اقوال متفاوت در وحدت :
1 ) وحدت شهود :
در این نظریه عارف به جایی می رسد که جز خدا چیز دیگری را شهود نمی کند ، {رسد آدمی
به جایی که به جز خدا نبیند} عارف وجود را منحصردر وجود حضرت حق می داند و مقصود
آن است که ذات حق وجود لایتناهی است و عارف با رؤیت عظمت حق ، موجودات متناهی را در برابر او
هیچ و غیر قابل اعتنا می بیند . این مسئله غیر از این است که جز او وجود ندارد این از آنجنبه است که
انسان عارف بدلیل همان عشق عارفانه جز معشوق چیز دیگری را نمی تواند ببیند و در هر چیز دیگر هم
نگاه کندباز معشوق را می بیند .
به دریا بنگرم دریا تو بینم به صحرا بنگرم صحرا تو بینم
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت نشان از قامت رعنا تو بینم
2 ) تساوی :
این نظریه این مطلب را بیان می کند که تمام عالم مساوی با خداست و ذات خدا به صورت
مجرد از مظاهر متحقق نیست و خداوند مجموع عالم ظاهری می باشد . این نظریه منسوب
به جهله صوفیه است و ملاصدرا این قول را کفر آشکار می داند .
3)کثرت وجود :(کثرت مطلق)
کثرت مطلق ، یعنی اینکه به عدد موجودات ،موجود وجود دارد بدون آنکه کوچکترین سنخیت و
اشتراکی میان وجودی باشد این نظریه که همان اعتقاد مشائیان و طرفداران آن در غرب است
بیان می کند مسئله اشتراک مال ماهیات است ، اما هر حقیقت وجودی به تمام ذات یک حقیقتی
مغایر با هر حقیقت دیگر دارد .
البته در پاسخ می توان گفت چگونه از حقایق متباین به تمام ذات یک مفهوم مشترک می توان
انتزاع کرد چون شما گفتید که این موجودات هیچ سنخیتی میانشان نیست و اشتراکی با هم ندارند .
4 ) وحدت تشکیکی وجود:
حقیقت وجود واحد صاحب مراتب است که یک مرتبه از آن حقیقت واجب و مرتبه دیگر ممکن .
تقریر این نظریه بدین گونه است :
((مادر مواجهه با اشیاء خارجی دو مفهوم بدست می آوریم یکی وجود که در میان همه ی موجودات
مشترک است و دیگری چیستی و ماهیت که تنها به بخش خاصی از اشیاء اختصاص دارد . طرفداران
این نظریه معتقدند که وجود اصیل است و ماهیت تنها نمایانگر حدود و قالب های وجود عینی است
که در ذهن منعکس می شود . چون در خارج چیزی جز وجود محض نیست و ماهیت امری اعتباری
است پس وحدت موجودات را باید بر اساس وجود تفسیر کرد و نه بر اساس ماهیت .وحدت و کثرت
هر دو به وجود باز می گردد یعنی مابه الاشتراک موجودات موجود است و مابه الامتیاز آنها نیز وجود
است مثلأ نور ضعیف و قوی در اصل نوریت با هم شریکند و در عین حال نور قوی و نور ضعیف با هم
فرق دارند و از یکدیگر متمایزند .این تمایز به شدت و ضعف است ولی شدت و ضعف نور ، خارج از
حقیقت نور نیست پس ما به الاشتراک نور قوی و نور ضعیف همان خود نوریت است و ما به الامتیاز
آنها تراکم و عدم تراکم نور است این همان وحدت تشکیکی وجود است از این رو صدق وجود بر واجب
اولی و اشد است برصدق وجود بر ممکن ، هر دو مابه الاشتراکشان در وجود است و مابه الامتیازشان
در وجود است ولی صدق وجود برعلت العلل که همان واجب است اولی و اقدم است بر صدق وجود
بر ممکن که معلول است ، و این همان وحدت درعین کثرت و کثرت در عین وحدت است به عبارت
دیگر گاهی اختلاف دو شی به تمام ذات است همانند سنگ و رنگ که یکی از مقوله جوهر است ودیگری
از مقوله کیف .گاهی اختلاف دو شی به بعض ذات است مانند اختلاف انسان و اسب که در حیوانیت
مشترکند اما فصل هر کدام غیراز دیگری است . فصل انسان ناطق و فصل اسب صاهل است .
گاهی اختلاف به لوازم ذات است و آن دو شی در تمام ذات با هم مشترکند مانند اختلاف زید و عمرو که
هر دو انسانند اما لوازم و خصوصیات شخصی زید غیر از عمرو است .
قائلین به این نظریه می گویند که اختلاف دو شی ء تنها به این موارد محدود نمی گردد ، گاهی دو
شیء در حالی که نه در ذات و نه در اجزاء ذات ونه در لوازم ذات با هم اختلاف ندارند ، بلکه اختلاف
آنها در همان امر مشترک بین آنهاست مانند نور که مثال آن در عبارت پیشتر توضیح داده شد.
آنها می گویند حقیقت وجود یک امر مشترک بین تمامی مصادیق آن است ، تفاوت مصادیق با یکدیگر
در مراتب آن است لذا با در نظر گرفتن مراتب ، کثیر است و با در نظر گرفتن اصل وجود ، واحد می باشد
منتهی یک واحد تشکیکی دارای مراتبی است که مراتب پائین ترآن وابسته و نشأت گرفته از آن مرتبه
بالاتر هستند و این همان وحدت تشکیکی وجود است .
5 ) وحدت شخصی وجود :
مطابق این نظریه وجود از جمیع جهات بسیط و واحد است و کثرت طولی و عرضی در آن راه ندارد .
این حقیقت واحد ، خداست و غیر او وجود نیست بلکه وجود نماست . به عبارت دیگر کثرت ها نمود
است نه بود
وجود خلق و کثرت در نمود است نه هر آنچه نماِید عین بود است
نسبت کثرات به وجود خداوند ، نسبت سایه به صاحب سایه و یا آیینه به صاحب تصویر است .
همه ی عالم هستی سایه ی آن وجود واحد است و همه موجودات تجلی آن ذات یگانه اند .
البته این بدان معنا نیست که وجود کثرات و وجود ممکنات همان وجود خداست و یا خداوند
متعال دراین موجودات حلول کرده است بلکه موجود حقیقی در عالم یکی بیش نیست و بقیه اطوار ،
شئون ،مراتب ، صفات و تجلیات او هستند .
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد |