محبوب ترینِ مؤمنان نزد خداوند متعال، کسی است که در راه فرمانبری خدا بکوشد، خیرخواه امّت پیامبرش باشد، در عیب هایش بیندیشد و آگاه گردد، خِرد ورزد و عمل کند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
مقالات
عینیت ذات و صفات واجب الوجود قسمت اول
شنبه 87 خرداد 25 , ساعت 9:48 صبح  

عینیت ذات و صفات واجب الوجود
از دیدگاه صدرالمتألهین و حکیم سبزواری
زیر نظر: استاد دکتر حسینی شاهرودی
گرد آورنده: فائزه  علی اکبری
کارشناسی ارشد

 

بهار1387
اول الدین معرفته، و کمال معرفته التصدیق به و کمال التصدیق به توحیده، و کمال توحیده الاخلاص له، و کمال الاخلاص له نفی الصفات عنه ، لشهاده کل صفه أنها غیر الموصوف و شهاده کل موصوف أنه غیر الصفه: فمن وصف الله سبحانه فقد قرنه، و من قرنه فقد ثناه، و من ثناه فقد جزأه، و من جزّأه فقد جهله، و من جهله فقد اشار الیه و من اشار الیه فقد حده، و من حدّه فقد عدّه. و من قال "فیم" فقد ضمنه، و من قال "علی م" فقد اخلی منه، کائن لا عن حدث، موجودٌ لا عن عدم. مع کل شیءٍ لا بمقارنه، و غیر کل شیءٍ لا بمزایله، فاعل لا بمعنی الحرکات و الآله، بصیرٌ اذ لا منظور الیه من خلقه، متوحدٌ اذ لا سکن یستأنس به و لا یستوحش لفقده.
چکیده:
تحقیقی که پیش رو دارید بررسی آرا  و براهین اقامه شده توسط صدرالمتألهین و حکیم سبزواری درباره صفات الهی و عینیت آنها با ذات وی می باشد.
در بخش اول به تقسیم بندی اقسام صفت از بیان دو متاله بزرگوار پرداخته ایم و اینکه واجب از اتصاف به اوصاف محسوسات مبراست و همچنین از صفا زاید بر ذات.
سپس در بخش بعدی در 5 برهان به براهین اقامه شده بر عینیت ذات و صفات در آثار مختلف ایشان اشاره شده است.
سپس به حل یکی از مهمترین سوالات و یا شبهات موجود در بحث عینیت ذات و صفات یعنی بیان چگونگی کثرت مفهومی صفات در عین وحدت ذات پرداخته ایم با بیان این حقیقت که حیثیاتی که صفات واجب از انها انتزاع می گردد اعتباری و تحلیلی می باشند نه حقیقی و موجب کثرت ذات نیستند و... سایر ادله ای که بر این بحث اقامه شده است. و در انتها به بررسی نظرات حکمای حکمت متعالیه در بحث عینیت صفات با یکدیگر که از سرفصل های مهم بحث صفات حق تعالی می باشد اشاره شده است.
در اینجا یاد آور می شوم که این نوشتار ریختن بحر در کوزه و به رشته در اوردن مرواریدهای غلتان دریای حکمت الهی است که از عهده چنین بنده ای خارج است و باید این بضاعت مزجاه را تلاشی در جهت وصول قلمداد کرد و نه حتی قدم نهادن در مسیر حکمت و عرفان الهی.
گر بریزی بحر را در کوزه ای    چند باشد قسمت یک روزه ای
مقدمه
اتصاف خداوند متعال به صفات عموماً با اثبات و اعتقاد به ذات او همراه است و زمان دقیق اولین مستنداتی که از خدای دارای صفت نام برده شده است به هزاران سال قبل می رسد.
در کتب فلسفی و کمالی نیز یکی از مهمترین بخشهای الهیات را صفات واجب و مسائل مرتبط با آن تشکیل می دهد چرا که هر سخن و برهانی درباره واجب و یا هر محمولی که الهیات بالمعنی الاخص بر او حمل می شود در واقع متصف کردن او به یک صفت است.
در مورد صفات واجب تعالی، تقسیمات آن، حقیقت صفات و نسبت آنها با ذات، در میان متفکران مسلمان نیز نظرات مختلفی وجود دارد  که تقریبا قریب به اتفاق آنان پس از اثبات توحید واجب تعالی و براهین متعدد ان به بحث صفات حق پرداخته اند.
حکما صفات ذاتی حق را عین ذات واجب و هر یک را نیز عین دیگری می دانند و در این مسئله اختلافی ندارند. علیرغم اختلافات کثیری که در مسائل و مبانی فلسفی میان نحله های مختلف فلسفه اسلامی در طی 14 قرن مشاهده می شود اثبات عینیت ذات واجب الوجود در آثار مشائیان و اشراقیان و پیروان حکمت متعالیه موضوع واحدی است. گرچه صدرالمتالهین با ذوق عرفانی خود به این بحث بطور مجزا و پررنگ تر پرداخته و اشکالات و شبهات را به نحو دقیق تری پاسخ داده است و پس از او نیز اتباع او چنین کرده اند.
عمده پاسخ های فلاسفه به نظریات متکلمین و گاه عرفا بوده است که با عدول از راه مستقیم به غلو یا قصور در موضوع صفات حق افتاده اند. اشاعره (صفاتیون) صفات را اموری زاید بر ذات واجب و ملازم با آن می دانند و لذا آنها را قدیم به قدم ذات می شمارند.کرامیه صفات را زاید بر ذات و حادث می دانند.
و معتزله (معطلون و نافون صفات) معنای اتصاف ذات واجب به صفات را نیابت واجب از آن صفات می دانند یعنی فعل صادر از ذات واجب چونان فعل کسی است که واجد آن صفات می باشد بدون اینکه واجد آن صفات باشد.
در این میان دیدگاه حکما صحیح بوده و آراء سایرین باطل بوده با ادله محکم رد می شود که در ضمن براهین اثبات عینیت ذات و صفات اشاره می شود. همچنین حکما بر اعتقاد خود براهین عقلی اقامه کرده اند کما اینکه شواهدی از نقل نیز بر این مدعا وجود دارد .
صدر المتالهین در میان دیدگاههای روشن و متقن فلسفه خود عینیت صفات الهی با ذات وی و عینیت صفات با یکدیگر را اثبات می کند و اتباع او همچون حکیم سبزواری و علامه طباطبایی نیز همین راه را پیموده اند.
آنچه در ادامه می آید بررسی نظریه عینیت ذات و صفات الهی در کلام ملاصدرای شیرازی و حکیم سبزواری می باشد.
در این تحقیق سعی شده است بیان اصول و براهین عینیت ذات و صفات و پاسخ به اشکالات وارده از منظر این دو متاله بزرگ آورده و به ظرافت ها و شبهات موجود در این بحث نیز اشاره شود.
در مسأله صفات الهی بررسی آیات و روایات موجود در این زمینه که گروهی را بر اثر تاویل نادرست به نفی صفات کشانده است و همچنین برخی نظرات عرفا که راهنمای صدرالمتالهین در نظرات ابتکاری خود در بحث صفات واجب بوده است جای بررسی و تأمل داشتند که مجال رسیدگی به این مباحث میسر نشد.
منابع اصلی ما در این تحقیق کتاب گرانسنگ الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه با شرح آن توسط آیت الله جوادی آملی ( بخش دوم از جلد ششم) و شرح منظومه حاج ملاهادی سبزواری با تقریر امام خمینی -رحمه الله علیه- در کتاب تقریرات فلسفه تألیف آیت الله سید عبدالغنی اردبیلی ، و نظرات شارحان و صاحبنظران حکمت متعالیه در مورد ذات و صفات واجب تعالی می باشد.
در تنظیم این تحقیق از سایر کتب صدرالمتألهین همچون المبدأ و المعاد با ترجمه احمد بن محمد الحسینی اردکانی به کوشش عبد الله نورانی و المظاهر الالهیه و المشاعر به تصحیح و  تعلیقه استاد سید جلال الدین آشتیانی و دررالفوائد تعلیقه ارزشمند شیخ محمد تقی آملی بر شرح منظومه حکیم سبزواری نیز در زمینه صفات الهی بهره بردم.
در حکمت الهی عموما پس از اثبات واجب الوجود و قبل یا بعد از بحث از توحید به بحث صفات الهی پرداخته می شود کما اینکه در یک نگاه وحدت را نیز می توان از صفات الهی شمرد و آنرا در بحث از صفات واجب به برهان آورد. برای شروع بحث ابتدا به تقسیم صفت می پردازیم:                                                                                                                                                                                                                                                                        اقسام صفات:
تقسیم صفت گاهی به لحاظ وجودی یا عدمی بودن آنست و زمانی بر فرض وجودی بودن آن بلحاظ اطلاق و تقیید و به جهت نامحدود و یا محدود بودن آن، می باشد و گاهی نیز بر فرض وجودی بودن آن بلحاظ عقلی یا حسی بودن آن می باشد.
صدرالمتالهین در یک تقسیم صفت را به سلبی و ثبوتی تقسیم می کند.
گروه اول اوصاف سلبی و جلالی اند که مسلوب آنها نقص و عدم می باشد. یعنی آنچه سلب شده است یا عدم وجود و اصل ذات است مانند موت، یا عدم کمال وجود می باشد مانند عجز و جهل.
اوصاف سلبی که به سلب بسیط از او سلب می شوند وصف حق نبوده بلکه با ملاحظه آنها در مقابل اوصاف جمال به آنها اوصاف گفته اند. چرا که آنها اوصاف نبوده و ذات اقدس حق از آلایش به آنها منزه است.
ملاصدرا در رساله المظاهر الالهیه صفات سلبیه محضه مانند قدوسیت و فردیت و ازلیت را نیز در اقسام صفات واجب شمرده و بازگشت این صفات را به سلب اتصاف صفات نقص از واجب می داند .  این صفات بر خلاف صفات سلبی مانند عجز و نقص اوصاف واقعی اند و می توان آنها را به حق نسبت داد.
گروه دوم اوصاف ثبوتی و جمالی اند که به حقیقی و اضافی تقسیم می شوند. صفت حقیقی آنست که ارتباط به غیر در آن ماخوذ نباشد مانند حیات و علم ذات به ذات خود، و صفت اضافی محضه آنست که پیوند به غیر در آن لحاظ شده باشد مانند مبدئیت و مبدعیت و خالقیت و رازقیت و ... که زائد بر ذات و متأخر از آن می باشند. که هیچکدام اینها از ذات به تنهایی انتزاع نمی شود بلکه در انتزاع آنها چاره ای جز ملاحظه چیز دیگر با ذات نخواهد بود. به این اوصاف صفات فعلی حق تعالی نیز گفته می شود و در مقابل صفات ذات قرار دارند.
امتیاز اوصاف ذاتی از صفات فعلی در وحدت و کثرت نیست زیرا هم مرجع اوصاف ذاتی یک حقیقت است و هم بازگشت صفات فعلی به یک واقعیت ، تنها تمایز آنها از هم در عینیت با ذات و زیادت بر آن می باشد.
صدرالمتألهین در تقسیمات خود صفات حقیقیه را به محضه و ذات اضافه تقسم نمی کند  اما این تقسیم به وضوح در بیان حاجی سبزواری وجود دارد:
قسّم حقیقیاً إلی محض و ذی    إضافه کالحی و العلم خذی
حاجی اوصاف ثبوتی را به سه قسم تقسیم می کند: یک قسم مانند حی و موجود و ثابت اوصاف حقیقیه و واقعیت دار است بدون اینکه اضافه به چیز دیگری داشته باشد.
قسم دوم اوصاف حقیقیه ذات اضافه است که گرچه از اوصافی است که خارجاً وجود دارد و لکن طرف می خواهد و مانند قسم اول حقیقیه محضه نیست بلکه دارای اضافه است، مانند علم و قدرت و اراده که علم، معلوم و قدرت، مقدور و اراده مراد می خواهد.
این تقسیم در آرای سایر حکما و شارحان حکمت متعالیه همچون علامه طباطبایی  نیز به چشم می خورد. البته عدم ورود به این تقسیم خللی در براهین و اصول بحث عینیت ذات و صفات ایجاد نمی کند کما اینکه در ادامه خواهد آمد.
سیر طبیعی تقسیم آنست که گفته شود: صفت یا ثبوتی است یا سلبی و صفت ثبوتی یا محسوس است یا معقول آنگاه گفت: اتصاف موصوف به صفت و ارتباط وصف به موصوف یا بنحو عینیت است یا غیریت تا انسجام تقسیم محفوظ بماند. چون مساله عین موصوف بودن یا نبودن اولا و بالذات به نحوه اتصاف برمی گردد نه به اقسام وصف. زیرا همان وصفی که برای چیزی عین ذات می باشد برای چیز دیگر زائد بر ذات است . بنابر این اقسام چهارگانه به دو مطلب ارجاع دارد یکی راجع به تقسیم وصف و دیگری راجع به تقسیم اتصاف.
قسم اول وصف محسوس و عین ذات موصوف مانند متصل برای جسم
قسم دوم وصف محسوس و غیر ذات موصوف  مانند اسود برای جسم.
قسم سوم وصف معقول و عین ذات موصوف ماند عالم باری عقل
قسم چهارم وصف معقول و غیر ذات موصوف مانند عالم برای انسان دانشمند البته بدون اعتقاد به حرکت جوهری که علم را نحوه وجود و متحد با ذات او می داند.
اوصاف واجب از قبیل اوصاف محسوسات نیست
اوصاف خدای سبحان هرگز از قبیل محسوسات نخواهد بود، چه محسوسی که عین ذات موصوف است و چه محسوس زائد بر آن، زیرا خداوند والاتر از آنست که در دسترس حس قرار گیرد و چون واجب تعالی منزه از حس است هرگز وصف محسوس نخواهد داشت زیرا نه عین محسوس است و نه محل عروض شیء محسوس. 
برهان بر مبرا بودن واجب از اوصاف زائد بر ذات
همانطور که خدای سبحان از اوصاف حسی منزه است خواه عین ذات و خواه زائد بر ذات از اوصاف زائد بر ذات نیز مبراست خواه حسی باشد و خواه عقلی زیرا اگر چنین باشد که ذات واجب در مرتبه ذات خویش فاقد وصف کمال بوده و دارای علم و قدرت و حیات و ... نباشد پس جمال و کمال خود را به سبب وصف زائد فراهم می کند و در نتیجه غیر ذات واجب در تکمیل وی موثر می باشد و چون غیر واجب در تمام شئون هستی خود نیازمند به واجب است این احتیاج دو جانبه منتهی به دور مستحیل می شود. و از طرف دیگر گذشته از محذور تقدم شیء  بر نفس، لازم می آید که شیء واحد کامل تر از خودش باشد زیرا از آن جهت که معطی وصف کمال است حتماً واجد آن می باشد و از آن جهت که گیرنده همان صفت کمالی است حتماً فاقد آن می باشد پس ذات واجب از نفس خود کاملتر خواهد بود.
و خلاصه آنکه چون ذات واجب مبدأ پیدایش هرگونه کمال وجودی و خیر تکوینی و اضافه و ربط اشراقی است ، پس هیچگونه استعداد و جهت امکانی در او راه ندارد بلکه تمام ذات بسیط او عین هستی است بدون هیچ نحو عدم و نیز عین کمال وجودی است بدون هیچ نقص و همچنین فعلیت صرف است بدون هیچ قوه واستعداد چه اینکه عین ضرورت است بدور از امکان و متن خیر است مبرای از هر شر.
چون از لحاظ شدت وجودی نامحدود بوده و ذات وی نیز اباء از نقص و انفعال خارجی دارد پس تمام اوصاف جمالی او عین ذات وی می باشد یعنی هستی آنها عین هستی واجب بوده و همه آنها واجب می باشند و محذور تعدد واجب نیز لازم نمی آید زیرا همه آنها با یکدیگر و نیز با ذات واجب مصداقاً یک حقیقت بسیط اند ، گرچه مفهوماً همه از یکدیگر جدایند چه اینکه از مفهوم واجب نیز منحازند.


نوشته شده توسط شاهرودی | نظرات دیگران [بدون نظر] 
درباره وبلاگ

مقالات

شاهرودی
مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 144 بازدید
بازدید دیروز: 239 بازدید
بازدید کل: 2852473 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
وضعیت من در یاهو
لینک های روزانه

طهور [801]
[آرشیو(1)]
فهرست موضوعی یادداشت ها
فلسفی[82] . عرفانی[5] . قیامت صغری، برزخ، قیامت کبری، نفخ صور، عذاب[3] . توحید- نظم - مبدا- واجب الوجود- منشا انتزاع- وحدت وجود- نظم علی[3] . عظمت، علم، رحمت، محبت، ربوبیت، اراده و مشورت، خلقت، حکمت، عدل، ه[2] . فقر الی الله ، فقر ذاتی انسان[2] . مقولات، ارسطو،کانت، علامه طباطبایی[2] . ملاصدرا،علامه طباطبایی،خلود،قضای الهی،اعتیاد،فطرت . ملاک مسلمان، فرقه . ملاک نیازمندی ،حدوث وقدم ، امکان ماهوی ، امکان فقری( امکان وجودی . ناسخ.نفس.بدن.عالم . نظام احسن، شرور ، خیر ، عنایت، عدم، نسبیت، ثنویت. . نفس،تجرد نفس،بقا،معاد . نور، نورالانوار، توحید، صفات و اسماء، ذات، انتزاع. . هدایت، شریعت، محرمات، ورع . هستی- مابعد الطبیعه- وحدت- علم- حیات . واجب الوجود، حد، برهان، صفات و اسماء، ذات، مفهوم، انتزاع . واجب الوجود، وجوب وجود، شریک ، وحدت ، وحدت حقه، کثرت ، ماهیت ، ت . واحد ، صدور ، صادر اول ، عقل ، نور ، فیض منبسط ، وحدت و کثرت ، و . واژگان کلیدی: قیامت، مواقف، میزان، واحد سنجش، حساب، پرسش. . واژگان کلیدی: علم حضوری- معرفت- نفس- علم حصولی- معلوم بالذات- مع . واژه: قضاء و قدر-سرنوشت-عدل الهی-جبر- . وجوب ، امکان ، امتناع . وجوب، امکان، امتناع ،امکان فقری، معقول ثانی فلسفی، معقول ثانی من . وجود ذهنی، وجود عینی، اتحاد عاقل و معقول، حمل اولی و شایع، علم ح . وجود رابط، وجود محمولی، وجود رابطی، هلیات بسیطه، هلیات مرکبه، نس . وجود رابط، وجود مستقل، علت و معلول، رابطی . وجود- لفظ مشترک- اشتراک لفظی وجود- اشتراک معنوی وجود . وجود، اصالت، اعتباریت، براهین، اصالت وجود، ملاصدرا . وجود، حدوث، احدیت، ضرورت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتبار، عینیت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتباریت، توحید، حرکت جوهری. . وجود، هایدگر، ملاصدرا ، تشکیک وجود، نیهیلیسم . وحدت وجود ، وحدت شخصی وجود ، وحدت تشکیکی ، جوهر ، صفت ، حالت ، ت . یمان ، عقل ، مسیحیت ، کانت ، علامه طباطبایی . فلسفه ،سفسطه ،سوفسطائیان ،تاریخ فلسفه . عشق – مکتب اشراق – ماهیت عشق – منشأ عشق – سیریان عشق – اقسام عشق . عشق، عشق مجازی، عشق عفیف، هوس . فیض، دوام فیض، فاعلیت وجودی. . قدرت، اراده، علم، واجب تعالی، صفات، جمال، کمال، فعل، قادر، مطلق . قرب الهی، روح، جسم مادی، مانعیت ،معاد روحانی، معاد جسمانی، حرکت . قضا ، قدر ، سرنوشت ، جبر ، اختیار ، آزادی ، قضا و قدر حتمی ، قضا . کبر، تکبر، متکبر، منازعه با خدا، موانع قرب، الحاد . مرگ، قبر، ثواب، عقاب، فشار قبر . معاد جسمانی، حشر، اعاده معدوم، تناسخ، صورت نوعیه، تشخص، تجرد . معاد، معادجسمانی، کیفیت معاد، شبهه آکل و ماکول، . معقولات . معنای حیا. آثار حیا. مراحل حیا. حیای منفی. جلوه های حیا. حیا و م . عقل – نفس – عقل منفعل – عقل فعال – عقل نظری – عقل عملی - عقل متص . عقل اول، وجود منبسط، حقیقت محمدیه، نظام فیض . عقل، دین، عقل گرای حداکثری، عقل گرایی انتقادی، عقل گرایی اعتدالی . عقول عرضی، ارباب انواع، مثل افلاطونی، امشاسپندان، انوع مادی، ارب . علت- معلول اشاعره- ضرورت علی- صانعیت خدا- انکار علیت- عادت- فاعل . علت،معلول،حدوث،امکان ،ضرورت . علم . علم اجمالی،کشف تفصیلی،عنایت،قضاء،قدر،لوح و قلم . علم حضوری،خودآگاهی، شهود، مشاهده، ابصار، معرفت خیالی، مشاهدات در . علم واجب الوجود – علم عنائی – علم تام – نظام علمی واجب - معلوم ب . علم،وجود ذهنی،نفس،صدرالمتالهین . علیت، مناط احتیاج به علت، ضرورت، معیت، فقر، امکان، تجلی . عوامل وجود، ناسوت، حرکت، حادث، شرور، علم صوری‌، علم حضوری، کثرات . عین، ذهن، حرکت جوهری نفس، حدوث جسمانی آن، اتحاد عاقل و معقول. . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، عقل فعال ، فعالیت ذهن، خلاقیت نفس حضو . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، وحدت استعلائی نفس، فعالیت ذهن، خلاقیت . غرور- فریفتگی- خودخواهی- غرور علمی- غرور عابدان- غرور سلاطین- غر . غفلت – ضعف نفس – مرگ – پیروی از نفس – هدف – شیطان – جهل . فاعل بالطبع، فاعل بالقصد، فاعل بالرضا، فاعل بالعنایه، فاعل بالتج . 1- خشم و غضب 2- عفو و بخشش 3- کنترل غرائز 4- کظم غیط 5- صبر 6- ب . 1- مرگ 2- غلظت 3- هول و هراس 4- جاودانی 5- قبر 6- قیامت . 1. ابن سینا 2. صدرالمتألهین 3. علم 4. علم الهی 5. صور مرتسمه . آیه ولایت، حضرت علی، فخر رازی . اتحاد - احوال - ارادت - خرقه اندازی - خنا - زعاقت - سمود - مشاهد . ادراک حسی ، ادراک عقلی و کلی ، صور جزئی ، صور کلی ، علم حضوری، ع . ادراک ، اتحاد ، معقول بالذات ، تضایف . اراد ه، علم اجمالی، علم تفصیلی ، اشاعره ، علامه طباطبایی ، معتزل . اراده- استعانت- ایمان-پشیمانی- ترک- توبه-روح-سعادت- شقاوت- کمال- . اراده,حقیقت اراده,حقیقت اراده درانسان,ریشه تاریخی بحث,دیدگاه اشا . اراده، استعانت، ایمان، پشیمانی، ترک، توبه، روح، سعادت، شقاوت . استغنا- تکدی- درویش- زهد- صوفی- فقر- فنای نفس- قناعت . اسماء ذات، صفات، افعال – امهات اسماء – امهات صفات – جمال الهی – . اشتراک وجود، انقسام وجود، واجب و ممکن، تشکیک وجود، وجود،مفهوم وج . اصالت - اعتباریت- حقیقت- وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصالت- اعتباریت- حقیقت - وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصل علیّت، حکمت متعالیه، فلسفه اسلامی. . اعاده معدوم ،غزالی ،عبدالجبار معتزلی . امکان شناخت- راه های شناخت- علم حصولی- علم حضوری- بساطت خداوند . انوار مجرده –ممکن اشرف _ ممکن اخس _شیخ اشراق-کمال وجودی . اومانیسم سکولار،سکولاریزاسیون،انسان گرایی،دنیاگروی، آزادی،فردگرا . بازی زبانی, شباهت خانوادگی, تسمیه, زبان خصوصی, ادراکات اعتباری و . باقلانی، اشاعره، جوهر فرد، عرض، قدرت الهی . بداهت- وجدانیات- ثبوتی- و-دت- اشتراک- تباین . برهان صدیقین، ابن سینا، ملاصدرا ، مفهوم وجود ، حقیقت وجود . برهان وجودی، برهان جهان شناختی و غایتگرایانه، برهان اخلاقی، برها . تسلیم - خالص - اخلاص- دین- راضی- صدق - عمل ادمی- میل ادمی- نفس . تشکیک- کثرت- وحدت وجود . تناسخ - مرگ - معاد جسمانی - حرکت جوهری - قوه - فعل . توبه، رجوع و بازگشت، تصمیم، ترک معصیت، سلوک عرفانی، مخالفت با نف . توحید، توکل، خوف، رجاء، معصیت، پایه دین، توحید ذاتی، خائف . توکل - متوکل - اسباب و علل - حقیقت توکل . تولد، تولید، اشاعره، کسب افعال. . تکامل، تطور، داروین، مذهب . ثبوتی، ذاتی، فعلی،علم، قدرت، حیات، خالق، رزق، اراده . جبر، اختیار، تفویض، امر بین الامرین، اراده، انسان و سرنوشت. . جوهر، عرض، نومن، فنومن. . حرکت،زمان، دازاین، حرکت توسطیه، حرکت قطعیه. . حصولی . حضوری . حیات، کمال وجودی، سریان وجود، سریان حیات . حکمت الهیه ، علوم عالیه ، حقیقت وجود ، ذلّ عبودیت ، فقر و فاقه ، . حکمت الهیه، علوم عالیه، حقیقت وجود، ذلّ عبودیت، فقر و فاقه، علم . خدا، جهان، تقابل خدا و جهان، صدور عالم، روح، هبوط، جسم . خشیت – خوف – امید- عذاب – بهشت- رجاء- امل- نعمت . خوف ، آخرت، عذاب ، افضل ، قیامت، خائفان ، صفات، مقربان، غفلت، رج . ذکر، درجه ، قلب ، تطمن القلوب، آرامش ، تنهی عن المنکر . رابطه، رابطه دین و أخلاق، ادراکات اعتباری، علامه طباطبائی، ایمان . راه فطرت ، برهان فطرت ، برهان اجماع عام . رسوم خلقی، حضرت جمع، بقا، فنا، سقوط شهود . رضایت، سخط ،رضای عوام ،رضای خواص . زهد، زهد اسلامی، زهد کوفی، رهبانیت، ترک دنیا، پشمینه پوشی، مراتب . شرور، خیر، شر، خدا، نظام احسن، عالم طبیعت، جهان مادی، ضرورت، قدر . شناخت-معرفت-شناخت فلسفی-شناسایی . . شوق ، اشتیاق ، محبت ، دیدار. . شک دستوری – کوجیتوی دکارت – دکارت – غزالی – شک- فلسفه تطبیقی . شک، شکاک، شکاکیت، شکاکان معروف . شکر، معرفت نعمت ، ارکان شکر حقیقی،تقسیم شکر، محابّ ، مکاره ، است . صدق، کذب، ملاک، مطابقت، انسجام، پراگماتیسم . طمس، تجلی، اکوان، اعیان ثابته، تعینی، منطوی، منفعل، اقدس، مقدس. . عاقل، معقول، معلوم بالذات، معلوم بالعرض، اتحاد . عالم مثال ـ صور معلقه ـ مثل معلقه ـ عالم خیال ـ خیال متصل ـ خیال . عجب -معجب-عجب به عبادت –عجب به ورع و تقوی –عجب به حسب و نسب –عجب . عدل الهی- ظلم- عدل و حکمت- حسن و قبح .
نوشته های پیشین

فلسفی
وجود خدا
توحید
وحدت و بساطت
برهان صدیقین
صفات خدا
علم
جبر و اختیار
شرور
عوالم وجود
عدل الهی
حدوث و قدم جهان
عرفان عملی
عرفان نظری
صدور وحدت از کثرت
موضوعات تحقیق
فهرست منابع
سرفصلها
مهر 1387
شهریور 1387
مرداد 1387
اردیبهشت 1387
آبان 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
مهر 1388
آبان 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
خرداد 89
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
شهریور 90
مرداد 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
لوگوی وبلاگ من

مقالات
لینک دوستان من

پایگاه طهور
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آفرینش از دیدگاه سهروردی
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت دوم
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت اول
اعاده معدوم از دیدگاه غزالی و قاضی عبدالجبار معتزلی
عنوان: علم الهی از دیدگاه ابن سینا
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت دوم
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت دوم
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
[عناوین آرشیوشده]