هر که بگوید من دانشمندم، نادان است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
مقالات
آفرینش از دیدگاه سهروردی
یکشنبه 92 تیر 2 , ساعت 8:37 صبح  

آفرینش از دیدگاه سهروردی
پژوهشگر: مریم عباس‌آباد‌عربی
استاد  دکتر حسینی شاهرودی
مقدمه
یکی از مسائل مهم مطرح در فلسفه و الهیات، مبحث آفرینش است. در آیات قران کریم بارها از انسان ها خواسته شده درباره آفرینش خود و سایر موجودات بیاندیشند. به همین دلیل فیلسوفان مسلمان و بزرگان سایر علوم اسلامی پیرامون آن مباحث مبسوطی مطرح کرده اند. شیخ شهاب الدین سهروردی معروف به شیخ اشراق نیز از جمله فیلسوفان مسلمان است که با توجه به نظام فلسفی خود، آرای ویژه ای در این باره بیان کرده است.
      آفرینش به معنای ساختن و تبدیل چیزی به چیزی است اما در معنای محدود معادل به وجود آوردن است  و خالق به معنی مبدع شیئ است؛ یعنی چیزی که قبلا ساخته نشده و از روی مثالی نیست را اختراع کرده است.
چگونگی خلقت
در پاسخ به سوال درباره چگونگی خلقت باید بدانیم که سهروردی از نظریه فیض طرفداری می کند. در وقع همه فلاسفه به جز کندی، این نظریه را قبول دارند اما در برابر این عقیده کندی معتقد به خلق بعد از عدم می باشد. بر این اساس خلقت حرکتی است ضروری از اعلی به اسفل.
      ذات نور الانوار افاضه و اشراق می کند. از آنجایی که انفصال و اتصال از ویژگی های اجرام است نه انوار مجرد در نتیجه فیض نور الانوار بدون هیچ گونه انقطاع و انفصالی حاصل می شود. به عبارت روشن تر خلقت به نحو اتصال و انفصال نیست و از طرف دیگر اعراض در خدا راه ندارد. اما دلیل اینکه عرض انتقال پذیر نیست این است که در آن یک لحظه ای که عرض می خواهد از یکی به دیگری انتقال یابد در همان یک لحطه بدون محل است و عرض ممکن نیست بدون محل وجود داشته باشد.
      سهروردی به وجود موجودات و انوار واسطه معتقد است. یعنی نورالانوار در تحقق عالم هستی، نخست واسطه هایی ایجاد کرده و آنگاه به تدریج شبکه عظیم هستی شکل می گیرد. از نظر او فاعلیت خدا، فاعلیت بالرضا است و عالم خلقت قدیم و از نظر زمانی ازلی است.
      نور الانوار مبدا اول و سرچشمه حیات است. نور الانوار فیاض بالذات و واجد وجود مطلق است. نور الانوار عالی ترین مرتبه هستی است. او نور قهار و غنی مطلق است و ورای آن، چیز دیگری نیست. نور الانوار نور محض است و نور عین ظهور است. از آنجایی که نورها حقیقتشان یکی است و آن این است که همه نور اند و بین آن ها حجابی نیست؛ پس همه انوار و متعلقاتشان برای نور الانوار ظاهرند. او برای نور الانوار اضافات فراوانی قائل است مثل اضافه رزاقیت، اضافه عالمیت و .... که همه این اضافات به اضافه مبدایت می رسد.
در مقابل صفاتی سلبی مانند جسم بودن، غاسق بودن، ممکن بودن، قابل اشاره حسی بودن و .... را رد می کند و معتقد است که این صفات سلبی هم به صفت ممکن بودن برمی گردد.
      بعد از نور الانوار، نور اقرب است و بدین ترتیب سلسله عقول طولی ایجاد می شود. نور اقرب به نور الانوار متصل و به آن پیوسته است و عالم توسط سلسله عقول، بسط داده شده که البته بسط نور نور الانوار است. بین مراحل نور دو رابطه بر قرار است:
الف) رابطه اشراق و مشاهده
ب) رابطه قهر و محبت
      نور بالاتر نسبت به نور پایین تر قاهر است و غلبه وجودی دارد و نور پایین تر نسبت به نور بالاتر عشق و محبت دارد. از طرف دیگر نور بالاتر به نور پایین تر اشراق می کند و نور پایین تر نور بالاتر را مشاهده می کند. هستی نور الانوار از فعل او جدا نیست و جهان از ذات خدا جدا نیست و تابش نور اوست.
مراتب خلقت
سهروردی می گوید که به تجربه بر من ثابت شده که عوالم چهارگانه ای وجود دارد که به ترتیب عبارت است از:
اول- عالم انوار قاهره طولی و عرضی
دوم- عالم انوار مدبره یا نفوس فلکی و انسان
سوم- عالم برزخ اجسام فلکی و عنصری
چهارم- عالم صور معلقه مجرد نورانی و ظلمانی
اول- انوار قاهره:
موجودات مجرد تامی هستند که در دو حالت طولی و عرضی شکل گرفته اند. پس دو نوع انوار قاهره داریم. انوار قاهره طولی و انوار قاهره عرضی؛ یا همان عقول طولی و عرضی. این ها ویژگی های جسمانی و مادی ندارند، قابل اشاره حسی نیستند و از شئون الهی به شمار می آیند. نور محض اند و ذات خود را بی واسطه ادراک می کنند و از ملائکه مقرب خدا می باشند.
دوم- انوار مدبره (نفوس فلکی و انسان):
عالم افلاک و جهان انسان را تدبیر می کنند و خود در عالم مافوق قمر قرار دارند. نام دیگر آن ها انوار اسپهبدیه است. آن ها نسبت به انوار طولی و عرضی ضعیف ترند.
سوم- عالم برزخ:
همان عالم اجسام است و مراد از اجسام هم اجسام فلکی مثل کواکب و ... است و هم اجسام عنصری را شامل می شود. این عالم در عالم تحت قمر جای دارد.
چهارم- عالم صور معلقه:
همان عالم مثال است و منظور از عالم مثال غیر از مثل افلاطونی است که قائم به ذات اند. نفوس متوسط به بهشت این عالم و اشقیا در جهنم این عالم جای می گیرند. صور معلقه نوعی وابستگی به ماده دارند.
      در مرتبه اول عقول طولی و پس از آن عقول عرضی صادر شده است. سپس نفوس کل سماوات و بعد نفوس منطبقه جزئیه سماویه که مثل معلقه و مثال اکبر نامیده شده، صادر شده است. سپس صور نوعیه و طبایع کلیه و بعد صورت جسمیه و بالاخره هیولی اولی  صادر شده است.
      سهروردی معتقد است که تقدم قواهر بر هم تقدم رتبی است نه زمانی و عالم عقل عالمی نامتناهی است و فرشتگان مقرب، کروبیان، حمله عرش و ارواح انبیا، حکما و اولیا در آن قرار دارند و از لذات معنوی برخوردار می شوند. او با استفاده از قاعده امکان اشرف نتیجه می گیرد که علاوه بر عقول طولی عقول عرضی هم وجود دارند که بین عقول طولی و نفوس فلکی و انسان هستند و از انواع مادی شریف تر و مهم ترند و از ماده و ظلمت دورترند. پس از نظر وجودی مقدم اند.
      شیخ اشراق، نظر مشائیان در این مورد که عقول در ده عقل منحصر می باشند را نمی پذیرد. نحوه صدور فیضی که در نظر شیخ اشراق است با نحوه صدور و فیضان در نظام ارسطویی متفاوت است. از نظر آن ها عقول از یکدیگر منفصل اند و تعدادشان متناهی است ولی در اصطلاح، نظام هستی را در فلسفه اشراق «پیوسته» می نامیم. زیرا انوار مجرده در این نظام متناهی نیستند و تفاوتشان تشکیکی است.
      دکتر حسین ضیائی تربتی در مقدمه ای که بر شرح حکمه الاشراق نوشته است آورده است که نور اول، نور مجردی است که از دو جهت حرکت دارد. جهت اول نسبت به نور الانوار و جهت دوم نسبت به انوار مراتب پایین تر. حرکت جهت اول بر اساس اصل عشق و مشاهده است و حرکت جهت دوم بر اساس اصل قهر و اشراق است.
      این نور دارای سکونی نیز هست که برزخ و هیات به آن متعلق اند و این دو قابل و پذیرنده نور مجردند. «سپس این نور، نور الانوار را مشاهده می کند که در لحظه مشاهده بر آن پرتو می افکند و بر اثر اشراق نور مجرد دیگری حاصل می شود که نور آن ها عبور می کند و منعکس کننده تمامی آنچه «درک» می کنند نیز هستند. سومین نور، چهار نور می گیرد: یک نور بلاواسطه از نور الانوار، یک نور با واسطه نور اول، و دو نور متعلق به نور دوم را نیز می گیرد. و هم بر این اساس نور چهارم، هشت نور و نور پنجم شانزده نور، الخ، بنابراین نحوه تکثر نور بر مبنای فرمول 2 به توان n-1 (n برابر است با مرتبت نور) انجام می گیرد.»
ازلی و ابدی بودن خلقت
سهروردی آفرینش و فیض را مربوط به زمان خاصی نمی داند و معتقد است که فیض نور الانوار، هم ازلی است و هم ابدی. خود او در حکمه الاشراق می نویسد که علم که فیض خدا است مادام که خدا هست دوام دارد و خداوند یعنی فاعل عالم نه نابود می شود و نه حتی تغییر می کند. پس فیض خدا ابدی است. 
      در جای دیگر نیز می گوید: حکما گفته اند که ممکن نیست که خدا مدتی فیض نرسانده باشد و بعد فیض برساند و عالم را بیافریند زیرا اگر خدا را عمل و مرجح وجود ممکنات می دانیم؛ خدا همیشه بوده است یعنی ترجیح دائمی بوده پس باید فیض ازلی باشد. اما اگر کسی بگوید واجب الوجود بوده ولی چیزی از ممکنات نبوده پس لازمه حرفش این است که خدا مرجح کامل ممکنات نیست یعنی وقت یا شرط یا حالتی نیز باید باشد اما می دانیم که قبل از همه ممکنات وقت و شرط معنا ندارد. 
      او این ادعا را که اگر بگوییم فیض دائمی است، لازمه اش این است که بگوییم خدا و فیضش با هم برابرند را اشتباه می داند. زیرا ما به هر حال قائلیم که فیض حتی اگر ازلی و ابدی هم باشد، مبدائی دارد و هیچ گاه چیزی که وجودش رااز مبدا می گیرد با مبدا خود مساوی نیست. همان طور که خورشید بر شعاع نورش تقدم دارد. اگر فرض کنیم که شعاع خورشید ازلا و ابدا با خورشید بوده لازمه اش این نیست که از خورشید بی نیاز باشد.
      در متون اسلامی هم گاهی با چنین تعبیراتی مواجه می شویم که جهان نسبت به خدا به شعاع خورشید تشبیه شده است. خداوند در قران کریم می فرماید: «الله نور السموات و الارض»  که این خود اشاره ای است به همین مطلب.
نتیجه گیری
در این تحقیق بر آن بودیم که مفهوم آفرینش و خلقت و ابعاد آن را از دیدگاه شیخ اشراق بیان کنیم. در جای جای فلسفه سهروردی نور از جایگاه ویژه ای برخوردار است. ما در این نوشته ابتدا کیفیت خلقت از دیدگاه فلسفه اشراق را بررسی کردیم. سهروردی مانند سایر فلاسفه اسلامی قائل به نظریه فیض است و فیض را به معنای افاضه و اشراق ذات نور الانوار می داند که تمام عالم توسط نور اقرب (عقل اول) به نور الانوار متصل و پیوسته است.
      سپس در بیان مراتب آفرینش بیان گردید که در نظر سهروردی، عوالم چهارگانه وجود دارد که هر یک از این عوالم بر اساس ترتیب رتبی بر دیگری مقدم است اگر چه که در میان این عوالم ترتیب زمانی مطرح نمی باشد. ویژگی های مخصوص هر یک از این عوالم نیز به صورت جداگانه بیان شد.
      بالاخره در توضیح زمان خلقت گفته شد که سهروردی قائل به قدم عالم می باشد و معتقد است که فیض خداوند ازلی و ابدی است و در نتیجه آفرینش هم ازلی و ابدی بوده است.
منابع
1-    قران کریم.
2-    معجم الوسیط، ج 2،
3-    اسفندیار، رجبعلی، وجوه سیاسی فلسفه سهروردی، قم: بوستان کتاب، 1385.
4-    خلیقی، حسین، آفرینش و نظر فیلسوفان اسلامی درباره آن،تبریز، 1370.
5-    رحیمیان، سعید، فیض و فاعلیت وجودی از فلوطین تا صدرالمتالهین،قم: بوستان کتاب، 1381.
6-    سهروردی، شهاب الدین یحیی، حکمه الاشراق، تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
7-     شهرزوری، شمس الدین محمد، شرح حکمه الاشراق، تصحیح و تحقیق حسین ضیائی تربتی، تهرانـ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1380.
8-    محمد خانی، علی اصغر و حسن سید عرب، نامه سهروردی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،1382.
9-    مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، تهران، انتشارات صدرا، 1375.


نوشته شده توسط شاهرودی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

مقالات

شاهرودی
مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 183 بازدید
بازدید دیروز: 216 بازدید
بازدید کل: 2861999 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
وضعیت من در یاهو
لینک های روزانه

طهور [803]
[آرشیو(1)]
فهرست موضوعی یادداشت ها
فلسفی[82] . عرفانی[5] . قیامت صغری، برزخ، قیامت کبری، نفخ صور، عذاب[3] . توحید- نظم - مبدا- واجب الوجود- منشا انتزاع- وحدت وجود- نظم علی[3] . عظمت، علم، رحمت، محبت، ربوبیت، اراده و مشورت، خلقت، حکمت، عدل، ه[2] . فقر الی الله ، فقر ذاتی انسان[2] . مقولات، ارسطو،کانت، علامه طباطبایی[2] . ملاصدرا،علامه طباطبایی،خلود،قضای الهی،اعتیاد،فطرت . ملاک مسلمان، فرقه . ملاک نیازمندی ،حدوث وقدم ، امکان ماهوی ، امکان فقری( امکان وجودی . ناسخ.نفس.بدن.عالم . نظام احسن، شرور ، خیر ، عنایت، عدم، نسبیت، ثنویت. . نفس،تجرد نفس،بقا،معاد . نور، نورالانوار، توحید، صفات و اسماء، ذات، انتزاع. . هدایت، شریعت، محرمات، ورع . هستی- مابعد الطبیعه- وحدت- علم- حیات . واجب الوجود، حد، برهان، صفات و اسماء، ذات، مفهوم، انتزاع . واجب الوجود، وجوب وجود، شریک ، وحدت ، وحدت حقه، کثرت ، ماهیت ، ت . واحد ، صدور ، صادر اول ، عقل ، نور ، فیض منبسط ، وحدت و کثرت ، و . واژگان کلیدی: قیامت، مواقف، میزان، واحد سنجش، حساب، پرسش. . واژگان کلیدی: علم حضوری- معرفت- نفس- علم حصولی- معلوم بالذات- مع . واژه: قضاء و قدر-سرنوشت-عدل الهی-جبر- . وجوب ، امکان ، امتناع . وجوب، امکان، امتناع ،امکان فقری، معقول ثانی فلسفی، معقول ثانی من . وجود ذهنی، وجود عینی، اتحاد عاقل و معقول، حمل اولی و شایع، علم ح . وجود رابط، وجود محمولی، وجود رابطی، هلیات بسیطه، هلیات مرکبه، نس . وجود رابط، وجود مستقل، علت و معلول، رابطی . وجود- لفظ مشترک- اشتراک لفظی وجود- اشتراک معنوی وجود . وجود، اصالت، اعتباریت، براهین، اصالت وجود، ملاصدرا . وجود، حدوث، احدیت، ضرورت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتبار، عینیت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتباریت، توحید، حرکت جوهری. . وجود، هایدگر، ملاصدرا ، تشکیک وجود، نیهیلیسم . وحدت وجود ، وحدت شخصی وجود ، وحدت تشکیکی ، جوهر ، صفت ، حالت ، ت . یمان ، عقل ، مسیحیت ، کانت ، علامه طباطبایی . فلسفه ،سفسطه ،سوفسطائیان ،تاریخ فلسفه . عشق – مکتب اشراق – ماهیت عشق – منشأ عشق – سیریان عشق – اقسام عشق . عشق، عشق مجازی، عشق عفیف، هوس . فیض، دوام فیض، فاعلیت وجودی. . قدرت، اراده، علم، واجب تعالی، صفات، جمال، کمال، فعل، قادر، مطلق . قرب الهی، روح، جسم مادی، مانعیت ،معاد روحانی، معاد جسمانی، حرکت . قضا ، قدر ، سرنوشت ، جبر ، اختیار ، آزادی ، قضا و قدر حتمی ، قضا . کبر، تکبر، متکبر، منازعه با خدا، موانع قرب، الحاد . مرگ، قبر، ثواب، عقاب، فشار قبر . معاد جسمانی، حشر، اعاده معدوم، تناسخ، صورت نوعیه، تشخص، تجرد . معاد، معادجسمانی، کیفیت معاد، شبهه آکل و ماکول، . معقولات . معنای حیا. آثار حیا. مراحل حیا. حیای منفی. جلوه های حیا. حیا و م . عقل – نفس – عقل منفعل – عقل فعال – عقل نظری – عقل عملی - عقل متص . عقل اول، وجود منبسط، حقیقت محمدیه، نظام فیض . عقل، دین، عقل گرای حداکثری، عقل گرایی انتقادی، عقل گرایی اعتدالی . عقول عرضی، ارباب انواع، مثل افلاطونی، امشاسپندان، انوع مادی، ارب . علت- معلول اشاعره- ضرورت علی- صانعیت خدا- انکار علیت- عادت- فاعل . علت،معلول،حدوث،امکان ،ضرورت . علم . علم اجمالی،کشف تفصیلی،عنایت،قضاء،قدر،لوح و قلم . علم حضوری،خودآگاهی، شهود، مشاهده، ابصار، معرفت خیالی، مشاهدات در . علم واجب الوجود – علم عنائی – علم تام – نظام علمی واجب - معلوم ب . علم،وجود ذهنی،نفس،صدرالمتالهین . علیت، مناط احتیاج به علت، ضرورت، معیت، فقر، امکان، تجلی . عوامل وجود، ناسوت، حرکت، حادث، شرور، علم صوری‌، علم حضوری، کثرات . عین، ذهن، حرکت جوهری نفس، حدوث جسمانی آن، اتحاد عاقل و معقول. . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، عقل فعال ، فعالیت ذهن، خلاقیت نفس حضو . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، وحدت استعلائی نفس، فعالیت ذهن، خلاقیت . غرور- فریفتگی- خودخواهی- غرور علمی- غرور عابدان- غرور سلاطین- غر . غفلت – ضعف نفس – مرگ – پیروی از نفس – هدف – شیطان – جهل . فاعل بالطبع، فاعل بالقصد، فاعل بالرضا، فاعل بالعنایه، فاعل بالتج . 1- خشم و غضب 2- عفو و بخشش 3- کنترل غرائز 4- کظم غیط 5- صبر 6- ب . 1- مرگ 2- غلظت 3- هول و هراس 4- جاودانی 5- قبر 6- قیامت . 1. ابن سینا 2. صدرالمتألهین 3. علم 4. علم الهی 5. صور مرتسمه . آیه ولایت، حضرت علی، فخر رازی . اتحاد - احوال - ارادت - خرقه اندازی - خنا - زعاقت - سمود - مشاهد . ادراک حسی ، ادراک عقلی و کلی ، صور جزئی ، صور کلی ، علم حضوری، ع . ادراک ، اتحاد ، معقول بالذات ، تضایف . اراد ه، علم اجمالی، علم تفصیلی ، اشاعره ، علامه طباطبایی ، معتزل . اراده- استعانت- ایمان-پشیمانی- ترک- توبه-روح-سعادت- شقاوت- کمال- . اراده,حقیقت اراده,حقیقت اراده درانسان,ریشه تاریخی بحث,دیدگاه اشا . اراده، استعانت، ایمان، پشیمانی، ترک، توبه، روح، سعادت، شقاوت . استغنا- تکدی- درویش- زهد- صوفی- فقر- فنای نفس- قناعت . اسماء ذات، صفات، افعال – امهات اسماء – امهات صفات – جمال الهی – . اشتراک وجود، انقسام وجود، واجب و ممکن، تشکیک وجود، وجود،مفهوم وج . اصالت - اعتباریت- حقیقت- وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصالت- اعتباریت- حقیقت - وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصل علیّت، حکمت متعالیه، فلسفه اسلامی. . اعاده معدوم ،غزالی ،عبدالجبار معتزلی . امکان شناخت- راه های شناخت- علم حصولی- علم حضوری- بساطت خداوند . انوار مجرده –ممکن اشرف _ ممکن اخس _شیخ اشراق-کمال وجودی . اومانیسم سکولار،سکولاریزاسیون،انسان گرایی،دنیاگروی، آزادی،فردگرا . بازی زبانی, شباهت خانوادگی, تسمیه, زبان خصوصی, ادراکات اعتباری و . باقلانی، اشاعره، جوهر فرد، عرض، قدرت الهی . بداهت- وجدانیات- ثبوتی- و-دت- اشتراک- تباین . برهان صدیقین، ابن سینا، ملاصدرا ، مفهوم وجود ، حقیقت وجود . برهان وجودی، برهان جهان شناختی و غایتگرایانه، برهان اخلاقی، برها . تسلیم - خالص - اخلاص- دین- راضی- صدق - عمل ادمی- میل ادمی- نفس . تشکیک- کثرت- وحدت وجود . تناسخ - مرگ - معاد جسمانی - حرکت جوهری - قوه - فعل . توبه، رجوع و بازگشت، تصمیم، ترک معصیت، سلوک عرفانی، مخالفت با نف . توحید، توکل، خوف، رجاء، معصیت، پایه دین، توحید ذاتی، خائف . توکل - متوکل - اسباب و علل - حقیقت توکل . تولد، تولید، اشاعره، کسب افعال. . تکامل، تطور، داروین، مذهب . ثبوتی، ذاتی، فعلی،علم، قدرت، حیات، خالق، رزق، اراده . جبر، اختیار، تفویض، امر بین الامرین، اراده، انسان و سرنوشت. . جوهر، عرض، نومن، فنومن. . حرکت،زمان، دازاین، حرکت توسطیه، حرکت قطعیه. . حصولی . حضوری . حیات، کمال وجودی، سریان وجود، سریان حیات . حکمت الهیه ، علوم عالیه ، حقیقت وجود ، ذلّ عبودیت ، فقر و فاقه ، . حکمت الهیه، علوم عالیه، حقیقت وجود، ذلّ عبودیت، فقر و فاقه، علم . خدا، جهان، تقابل خدا و جهان، صدور عالم، روح، هبوط، جسم . خشیت – خوف – امید- عذاب – بهشت- رجاء- امل- نعمت . خوف ، آخرت، عذاب ، افضل ، قیامت، خائفان ، صفات، مقربان، غفلت، رج . ذکر، درجه ، قلب ، تطمن القلوب، آرامش ، تنهی عن المنکر . رابطه، رابطه دین و أخلاق، ادراکات اعتباری، علامه طباطبائی، ایمان . راه فطرت ، برهان فطرت ، برهان اجماع عام . رسوم خلقی، حضرت جمع، بقا، فنا، سقوط شهود . رضایت، سخط ،رضای عوام ،رضای خواص . زهد، زهد اسلامی، زهد کوفی، رهبانیت، ترک دنیا، پشمینه پوشی، مراتب . شرور، خیر، شر، خدا، نظام احسن، عالم طبیعت، جهان مادی، ضرورت، قدر . شناخت-معرفت-شناخت فلسفی-شناسایی . . شوق ، اشتیاق ، محبت ، دیدار. . شک دستوری – کوجیتوی دکارت – دکارت – غزالی – شک- فلسفه تطبیقی . شک، شکاک، شکاکیت، شکاکان معروف . شکر، معرفت نعمت ، ارکان شکر حقیقی،تقسیم شکر، محابّ ، مکاره ، است . صدق، کذب، ملاک، مطابقت، انسجام، پراگماتیسم . طمس، تجلی، اکوان، اعیان ثابته، تعینی، منطوی، منفعل، اقدس، مقدس. . عاقل، معقول، معلوم بالذات، معلوم بالعرض، اتحاد . عالم مثال ـ صور معلقه ـ مثل معلقه ـ عالم خیال ـ خیال متصل ـ خیال . عجب -معجب-عجب به عبادت –عجب به ورع و تقوی –عجب به حسب و نسب –عجب . عدل الهی- ظلم- عدل و حکمت- حسن و قبح .
نوشته های پیشین

فلسفی
وجود خدا
توحید
وحدت و بساطت
برهان صدیقین
صفات خدا
علم
جبر و اختیار
شرور
عوالم وجود
عدل الهی
حدوث و قدم جهان
عرفان عملی
عرفان نظری
صدور وحدت از کثرت
موضوعات تحقیق
فهرست منابع
سرفصلها
مهر 1387
شهریور 1387
مرداد 1387
اردیبهشت 1387
آبان 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
مهر 1388
آبان 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
خرداد 89
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
شهریور 90
مرداد 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
لوگوی وبلاگ من

مقالات
لینک دوستان من

پایگاه طهور
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آفرینش از دیدگاه سهروردی
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت دوم
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت اول
اعاده معدوم از دیدگاه غزالی و قاضی عبدالجبار معتزلی
عنوان: علم الهی از دیدگاه ابن سینا
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت دوم
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت دوم
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
[عناوین آرشیوشده]