قاعده الواحد و روایات
پژوهشگر: آقاحسینی
زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
نظر علامه مجلسی در مورد حدیث عقل و جهل
علامه مجلسی در شرح این روایت میگوید: آنچه را که فلاسفه در توصیف عقل اول گفته است که موجودی است مجرد، و تام و اولین صادر از خداوند متعال است، گفتاری است فاسد که با بسیاری از ضروریات دین از جمله حدوث عالم که مورد اتفاق همه ادیان و ملیین عالم است منافات دارد، میفرماید: منظور از عقل در اینجا همان عقول جزئیه است که مردم به وسیله آن مکلف میباشند و وسیله تمیز بین خوب و بد و حق و باطل است و اگر در روایات فرموده است، خداوند او را به نطق درآورد او را امر به اقبال و ادبار نمود همه اینها استعاره تمثیلیه است برای بیان اینکه عقل در انسان ملاک تکلیف و امر و نهی و ترقی و تکامل انسان است و اگر در روایت میگوید او اولین مخلوق حق است به اعتبار شرافت و تقدس اوست.( علامه مجلسی ، 1363، ج1،ص25-27)
اما ایشان با توجه به اینکه معتقد به حدوث زمانی عالم است و با دیدگاه فلاسفه که عقول را از مجردات تامه میدانند مخالف است زیرا به نظر او این دیدگاه با حدوث زمانی عالم منافات دارد، اما وقتی که به روایاتی میرسد که دلالت دارد بر اینکه اولین مخلوق نور پاک و ارواح نبی اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام است، نظر او به دیدگاه فلاسفه نزدیکتر میشود و میپذیرد که وجود روحانی و نورانی آن ذوات مقدس اولین مخلوقات هستند و سایر روایات را نیز بر همین معنا حمل و تفسیر میکند ولی در عین حال برای اینکه پذیرش وجود مجرد تام از نظر او مشکل است و با حدوث زمانی عالم ناسازگار و از طرفی روایات متعدد دلالت دارد بر اینکه ارواح و نور محمد (ص) و آل محمد سر منشا همه کائنات هستند میگوید تفسیر این روایات مشکل است و ما اعتقاد داریم که آن بزرگواران اولین مخلوقات خدا هستند و آنان علت غائی آفرینش اما چگونگی و کیفیت آن را نمی دانیم.( همان ،ص66؛ همو،1982، ج54،ص307)
از این روایات و تفسیری که بزرگان بر این روایات نوشته اند بدست میآید که نخستین صادر از حق تعالی موجودی است بسیار شریف که سر سلسله همه ممکنات عالم قرار گرفته به نام عقل و مورد تایید روایات مختلف قرار گرفته و شارحین روایات با دیدگاههای متفاوتی که دارند همه اعتراف نموده اند که عقل بزرگترین و اولین مخلوق خداوند است که از آن به اسامی متعدد و مهمتر از همه نور پاک پیامبر (ص و ائمه علیهم السلام) تعبیر شده است.
حدیث اول ما خلق الله الماء
در توحید صدوق: از ابی جعفر (علیه السلام) روایت شده است که در جواب مرد شامی که از آن حضرت پرسید اولین چیزی را که خداوند خلق کرد چیست؟ امام علیه السلام در جواب فرمودند: « اول شی خلقه من خلقه الذی جمیع الاشیاء منه و هوالماء فقال السائل فالشیء خلقه من شئی اولا من شی فقال خلق الشی لا من شیء قبله، و لو خلق الشیء من شیء اذا لم یکن له انقطاع ابدا و لم یزل الله اذا و معه شی و لکن الله کان و لم یکن هو شی فخلق الشی الذی جمیع الاشیا منه و هوالماء (شیخ صدوق، بی تا،ص 67و 66)
علامه مجلسی در مورد این حدیث میگوید: چون آب وجود جسمانی است و این روایت با سایر روایاتی که میگوید اولین مخلوق، عقل است، یا روح و نور نبی اکرم (ص) به ظاهر تعارض دارد، پس منظور حدیث اولیت نسبی است یعنی هستی مخلوقات عالم افلاک و عناصر از آب پیدا شده است. (علامه مجلسی ، 1982، ج54 ،ص66-67)
اما بسیاری از بزرگان مثل صدرالمتالهین و فیض کاشانی و حضرت امام (قدس سره) گفته اند در این روایات معنای ظاهری آب مراد نیست بلکه این روایت نیز در سیاق سایر روایات است که در باب اول ما خلق الله بیان شده است. و دلیل اینکه در این روایت از اول ما خلق به آب تعبیر نموده اینست که آب اصل حیات هر موجود زندهای است، لذا از آن وجود مقدسی که حقیقت و اصل همه موجودات و فیض حق به وسیله او در همه قوابل و موجودات جاری میشود ، به آب تعبیر شده است. به علاوه اینکه قسمت آخر سوال و جواب امام (ع) این معنا را بیشتر روشن میکند، زیرا امام (علیه السلام فرمود آب را از چیزی خلق نکرد منظور اینست که آن مخلوق بلاواسطه خداوند است و این دلیل بر این است که لفظ ماء در اینجا استعاره برای همان حقیقتی است که در روایات دیگر از آن به عقل و نور ، روح و حقیقت محمدیه (ص) تعبیر شده است.( فیض کاشانی، بی تا، ج1، ص 223 ؛ صدرالمتالهین ، بی تا،ص68؛ امامخمینی، بیتا، ص31 تا 43)
و قاضی سعید قمی در شرح بر توحید صدوق گفته است مراد از آب هیولای وجود عالم است زیرا او عالم را به سه مرحله تقسیم کرد: 1. مرحله عدم، 2. مرحله هیولا، 3. مرحله متغیرات. منظور از مرحله عدم همان نیستی و عدم ذاتی است که هر ممکنی دارد و منظور از مرتبه هیولای همان عالم امر و وجود منبسط است که هیولای عالم وجود است و به وسیله او وجود در همه تعینات و ماهیات ساری و جاری میشود، پس ایشان آب را به وجود منبسط که ساری و جاری در همه موجودات امکانی است تفسیر نموده است. و این مطابق با قول بسیاری از عرفا است که اولین تجلی فعلی حق را وجود منبسط میدانند.( قاضی سعید قمی، 1381، ج1،ص35)
اولین مخلوق نور پیامبر(ص) و ائمه علیهمالسلام
در کتب شیعه و بلکه در کتب اهل سنت روایات فراوانی با این مضمون وارد شده که اولین چیزی را که خداوند خلق کرد نور پاک نبی اکرم (ص) و ائمه علیهم السلام بوده است. علامه مجلسی در مرآت العقول و بحارالانوار گفته است این روایات در کتب شیعه از روایات متواتر است. با توجه به اینکه بسیاری از روایات از نظر سند ضعیف است لکن از جهت کثرت، روایات به اندازهای رسیده است که علامه از آن به عنوان روایات متواتر نام میبرد. علامه مجلسی در بحارالانوار ، مجلدات 15و25و54 آنها را جمع آوری نموده و در اصول کافی در باب مولد النبی چندین حدیث به این مضمون وارد شده است که بعضی از آنها را ذکر میکنیم:
1. حدیث سوم: از امام صادق علیه السلام: قال: قال الله تبارک و تعالی یا محمد انی خلقتک نوار
- یعنی روحا بلابدن- ، قبل أن اخلق سماواتی و ارضی و عرشی و بحری ...
2. حدیث پنجم: از ابی جعفر دوم (علیه السلام) قال: ان الله تبارک و تعالی لم یزل متفردا بوحدانیته ثم خلق محمد و علیا و فاطمه فمکثوا الف دهر ثم خلق جمیع الاشیا فاشهدهم علی خلقها.
3. در حدیث هفتم: اما صادق (علیه السلام) به مفصل فرمود: یا مفصل کنا عند ربنا لیس عنده احد غیرنا فی ظله خضرا و تقدسه و نسبحه ...
4. در حدیث نهم از امام صادق علیه السلام: قال: ان الله کان اذا لاکان، مخلق الکان و المکان و خلق نورالذی نورت منه الانوار و اجری فیه من نوره الذی نورت منه الانوار و هو النور الذی خلق منه محمدا و علیا فلم یزالا نور ین اولین اذلا شیء کون قبلها.
5. امام باقر علیه السلام به جابربن یزید جعفی فرمود: یا جابر ان الله اول خلق خلق محمد صلی الله علیه و آله و عترته الهداه المهدیین بین فکانوا اشباح نور بین یدی الله.( کلینی ع 1363،ج1، ص440-442)
محقق و مصحح بحارالانوار جناب محمدتقی یزدی در حاشیه بحارالانوار در ذیل این احادیث شریف میفرماید: کسی که در اخبار اهل بیت علیهم السلام تتبیع کند میبیند که خداوند قبل از خلقت خلایق موجودی با شرافت و عظمت خلق کرد که او واسطه بین خدا و مخلوقات است و آن وجود شریف موجودی است مجرد و نوری که ارتباط با رسول خاتم و اهل بیت علیهم السلام دارد. ( محمدتقی یزدی ،1982،ج54،ص170و171)
«و در بعضی روایات جایگاه آن انوار عرش الهی معرفی شده»
6. حدیث ، معاذبن جمل عن رسول الله (ص) قال: ان الله خلقنی و علیا و فاطمه و الحسن و الحسین علیهم السلام قبل ان یخلق الدنیا بسبعة الاف عام فقلت فاین کنتم یا رسول الله قال قد ام العرش نسبح الله و تقدسه و نمجده. (علامه مجلسی ،1982، ج54، ص 47، حدیث 27)
7. ابن عباس قال سمعت رسول الله بخاطب علیا یا علی ان الله تبارک و تعالی کان و لا شیء معه فخلقنی و خلقک زوجین من نور جلاله فکنا امام عرش رب العالمین. (علامه مجلسی ، 1982، ج54، ص168 )
«در بعضی روایات خلقت آنها قبل از عرش است.»
8. عن احمدبن حنبل عن رسول الله (ص) انه قال کنت انا و علی نورا بین یدی الرحمن قبل ان یخلق عرشه باربعة عشر الف عامٍ. (علامه مجلسی ، 1982، ج54، ص178 )
9. عن جابر قال: قال رسول الله (ص) اول ما خلق الله نوری فتق منه نور علی ثم خلق العرش و اللوح و الشمس. ( همان ، ص 170)
«در بعضی روایات دلالت دارد بر اینکه خداوند نوری را ایجاد کرد و سپس از آن نور محمد (ص) و ذریه او را آفرید.»
10. عن ابی جعفر الثانی: قال: قال امیرالمومنین علیه السلام ان الله تبارک و تعالی احد واحد تفرد و حدانیته ثم تکلم بکلمه فصارت نورا ثم خلق بذلک النور محمدا (ص) و خلقنی و ذریتی: ثم تکلم بکلمه فصارت روحا فاسکنه الله فی ذلک النور و اسکنه فی ابداننا فنحن روح الله و کلماته و بنا اجتجب عن خلقه. (همان ، بحار، ص92)
« بعضی از روایات آنان را شاهدان خلق میداند»
11. در اصول کافی از ابی جعفر دوم علیه السلام که فرمود. ثم خلق محمدا و علیا و فاطمه صلوات الله علیهم اجمعین فمکثوا الف دهر ثم خلق جمیع الاشیا فاشهدهم خلقها و اجری طاعتهم علیها . ( کلینی، 1363، ص441)
«و در بعضی روایات است که نور ما مستقیم از نور پروردگار تابیده شده»
12. جابربن یزیدجعفی عن ابی جعفر علیه السلام قال: یا جابر کان الله و لا شیء معه ... فاول ما ابتدء من خلقه ان خلق محمدا صلی الله علیه و آله و خلقنا اهل البیت معه من نور عظمته و ... یفصل نور نامن نور ربنا کشعاع الشمس من الشمس ... (علامه مجلسی ، 1982، ج54/169)
نتیجــه گیری
روایاتی که در مورد اولین مخلوق خدا در منابع حدیثی شیعه و سنی روایت شده زیاد است که افرادی مانند علامه مجلسی ادعای تواتر این نوع روایات را دارند. برای کسی که در این روایات تامل کند جای هیچگونه شبههای باقی نمی گذارد که در راس سلسله ممکنات و آفریدههای خداوند متعال موجودی نورانی و شریف خلق شده است که او اولین مخلوق خداوند متعال است و نقش واسطه و سبیت برای سایر مخلوقات دارد و آن موجود شریف با تعابیر گوناگونی معرفی شده، مثل عقل، قلم، آب، نور، روح، و نور النبی (ص و ائمه علیهم السلام) و روح النبی (ص) و عترته ـ و امثال این تعبیرات که بر طبق تفسیری که بزرگان علما داشتند گفتند منظور از همه این تعبیرات یک حقیقت نورانی است که آن نیز حقیقت محمد (ص) و آل محمد علیهم السلام است.
و این روایات با یافتههای هر سه مکتب منشاء و اشراق و عرفان فی الجمله قابل تطبیق است و هر کدام میتوانند از این روایات شاهد صدقی برای مدعای خود بیاورند ولی نکتهای در اینجا هست که حضرت امام خمینی (قدس) به آن اشارت فرمودند و آن اینکه در این روایات همه تعبیر از خلق شده است و عالم خلق در مقابل عالم امر قرار دارد، و مضمون روایات اینست که نور محمد و آل محمد اولین مخلوق هستند، و چون عالم امر مقدم بر عالم خلق است، میتوانیم نتیجه بگیریم که عالم امر همان فیض مقدس است که عرفا گفتهاند و حقیقت و نور آل محمد اولین تعین این فیض مقدس و اولین تجلی خلقی اوست.
و شاید بتوان گفت که مراد از روایات ابیجعفر (ع) در جواب مرد شامی که از اول ما خلق الله سوال کرد و حضرت فرمودند: آب اولین مخلوق خداوند است منظور همان وجود مطلق و منبسط باشد، زیرا در قرآن کریم لفظ آب با اشاره به آن معنا آمده است «و انزلنا من السماء ماء فساکت ادودیه بقدرها) که آن آبی که خداوند از آسمان میفرستد و هر موجودی به قدر استعداد خود از آن بهره مند میشود در حقیقت همان فیض وجود عام و منبسط است که اعیان ثابته موجودات هر کدام به اندازه توان و استعداد خود از آن بهره مند میشوند و همچنین موید این معنا روایات باب مشیت است مثل روایتی که در توحید صدوق از امام معصوم (ع) آمده است: ان الله خلق المشیئة قبل الاشیاء ثم خلق الاشیاء بالمشیه. (شیخ صدوق، بیتا، ص339)
بنابراین به نظر میرسد در جمع روایات اینطور بگوییم که حقیقت عقل و یا حقیقت نور محمد و آل محمد (علیهم السلام) اولین تعین فیض مقدس و مشیت الله در عالم است و پس از آن به ترتیب سایر موجودات از ابن موجود شریف و نورانی پدید آمدند و این حقیقت اولین سلسله موجودات خلقی در عالم است.
منابع و ماخذ
1- قران کریم .
2- امام خمینی، ... شرح جنود عقل و جهل.
3- آشتیانی، میرزامهدی،1331، اساس التوحید، چاپ دانشگاه تهران.
4- ابراهیمی دینانی، 1360، قواعد کلی فلسفی، انجمن اسلامی حکمت و فلسفی.
5- ابن سینا ، 1375، شرح اشارات و تنبیهات، نشر البلاغه، قم.
6- ابن سینا ، 1404، شفاء الهیات، مکتبة آیت الله نجفی.
7- ابن ترکه ،1381، تمهید القواعد، دفتر تبلیغات اسلامی.
8- ابن فناری ، 1374، مصباح الانس .
9- ابن رشد، بیتا، تهافتالتهافت، انتشارات دارالفکر.
10- افلوطین ، ...... ، اثولوجیا.
11- ابن ابی داوود ، ..... ، سنن ابن ابی داوود).
12- خواجه نصیر الدین طوسی، 1375، شرح الاشارات و التنبیهات، نشر البلاغه، قم.
13- حافظ ابونعیم اصفهانی، 1973، حلیة الاولیاء، مصر مکتبة الخانجی.
14- سهروردی ، 2001، مجموعه مصنفات (حکمه الاشراق )، دار احیاء التراث العربی.
14- سبزواری، ملاهادی ، 2002، اسفار اربعه عقلیه، دار احیاء التراث العربی.
15- شیخ صدوق، بی تا، التوحید، انتشارات جامعه مدرسین قم.
16- صدرالمتالهین، 2001، اسفار اربعه عقلیه، دار احیاء التراث العربی.
17- صدرالمتالهین ، 2002، مبدا و معاد، دار احیاء التراث العربی.
18- صدرالمتالهین ، بی تا، شرح اصول کافی ، چاپ سنگی.
19- علامه مجلسی ، 1982، بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی
20- علامه مجلسی ، 1363، مرآت العقول، انتشار دارالحکمت اسلامیه.
21- فیض کاشانی ، 1358، علم الیقین، انتشارات بیدار، قم.
22- قاضی سعید قمی ، 1381، شرح توحید صدوق، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
23- کلینی، محمدبن یعقوب ، 1363، اصول کافی، دارالکتب الاسلامیه .
24- میرداماد، 1367، القبسات، چاپ دانشگاه تهران.
25- مازندرانی، ملاصالح، بی تا، شرح اصول کافی، مکتبه الاسلامیه تهران.
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد |