قاعده الواحد و روایات
پژوهشگر: آقاحسینی
زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
چکیده
اصل کلی قاعده «الواحد لایصدر منه الاالواحد» مورد پذیرش همه بزرگان فلاسفه و حکمای اسلامی قرار گرفته است. (ابراهیمی دینانی، 1360، ج2 ، ص621) لکن در تفسیر و تبیین آن قاعده و چگونگی ترتیب در نظام خلقت، بین مشربهای مختلف فلسفی و عرفانی تفاوت و اختلاف نظریههایی دیده میشود.
در این پژوهش با نظرا جمالی به معنا و مفهوم قاعده «الواحد» و اشارهای گذرا به دیدگاههای فلاسفه و عرفا در این موضوع، به بررسی روایاتی میپردازد که با عنوان «اول ما خلق الله» از زبان اهل بیت (علیهم السلام) بدست ما رسیده است.
بررسی روایات و انطباق قاعده الواحد و دیدگاههای مختلف فلسفی و عرفانی بر آن روایات ما را به این حقیقت رهنمون میسازد که اولا معنی و مضمون قاعده مورد تایید روایات میباشد، و ثانیا دیدگاه عرفا با این روایات سازگاری زیادتری دارد و سخنان آنان از این جهت پذیرفتنی تر است.
کلید واژه ها:عقل اول، وجود منبسط، حقیقت محمدیه، نظام فیض
مقدمه
موضوع چگونگی پیدایش کثرت از وحدت و ارتباط موجودات گوناگون مختلف الحقیقه و متکثر با خداوند متعال که ذاتی است یکتا و یگانه از دیرباز مورد توجه فلاسفه و حکمای اسلامی قرار داشته است.
فلاسفه برای توجیه عقلی و فلسفی ربط کثرت با وحدت و چگونگی ارتباط ممکنات و مخلوقات گوناگون و متعدد با مبدا هستی، با اثبات قاعده «الواحد لایصدر منه الاالواحد» به توجیه عقلی و فلسفی نظام آفرینش و نحوه ارتباط آن با خداوند متعال پرداخته اند. (ابن سینا، 1375، ج3، ص 241؛ سهروردی، 1331، ج2، ص 139)
و چون موضوع قاعده یکی از مسائل مهم توحیدی و جهان شناختی است که با براهین عقلی و فلسفی اثبات میشود، چنانچه از زبان شرع و حاملان وحی مورد تایید قرار گیرد موجب آرامش خاطر و اطمینان قلبی زیاتری را فراهم میکند.
پس در اینجا این سوال مطرح میشود که آیا اولا آیا مضمون و محتوی این قاعده، مورد تایید روایاتی که از اهل بیت (علیهم السلام) بدست ما رسیده قرار گرفته است و ثانیا اگر روایات مضمون قاعده را تایید کرده اند، با کدام یک از دیدگاههای فلسفی و عرفانی سازگارتر است.
در این نوشتار بنابر اینست که این موضوع مورد بررسی قرار گیرد تا روشن گردد که اولا قاعده مورد تایید روایات قرار گرفته و ثانیا با دیدگاه عرفا انطباق و سازگاری زیادتری دارد.
پیشینه قاعده الواحد
قاعده الواحد مورد توجه و پذیرش حکما و فلاسفه بزرگ اسلامی قرار گرفته و یکی از اصول مهم فلسفی در فلسفه اسلامی به شمار میرود. (ابراهیم دنیانی، ج2، ص 621؛ میرزامهدی آشتیانی، 1330، ص 16) و قبل از دوران فلاسفه اسلامی قاعده الواحد و ترتیب صدور ممکنات از مبدا هستی در آثار افلوطین مطرح شده است. (افلوطین، 1413، ص 6و 27و 50و135) اما در اینکه آیا این قاعده در نزد حکمای قدیم یونان نیز مطرح بوده است؟ ابونصر فارابی معتقد است که ارسطو این قاعده را قبول داشته است و مستند او گفتار زنون شاگرد ارسطو است که میگوید: «از استادم ارسطو شنیدم که میگفت هرگاه از یک واحد حقیقی دو موجود پدید آید اگر هر دو متفق الحقیقت باشند دیگر دو تا نیستند و اگر مختلف الحقیقه باشند از علت واحد صادر نشده اند.» (فارابی، مجموعه رسائل فارابی، چاپ حیدرآباد، ص7) اما از گفتار ابن رشد استفاده میشود که این قاعده در میان حکمای قدیم یونان مطرح بوده و مورد قبول بعضی از آنان قرار داشته است لکن مورد پذیرش ارسطو نبوده است ، مستند او قولی است که از ارسطو نقل کرده است. « این قضیهای که میگوید از علت واحد به جز معلول واحد پدید نمی آید قضیهای است که قدما آن رشا پذیرفته اند اما دلیل آنها بر این قاعده برهانی نیست بلکه جدلی است». (ابن رشد، بیتا، ص111)
پس از گفتار فارابی و ابن رشد معلوم میشود که اصل قاعده در نزد حکمای یونان نیز مطرح بوده و مورد پذیرش بعضی از آنان قرار داشته است.
تبیین قاعده الواحد
قاعده الواحد یکی از اصول مهم فلسفه اسلامی است که فلاسفه با برهانهای عقلی و فلسفی به اثبات آن پرداختهاند. (میرزامهدی آشتیانی، 1330، ص ) حتی برخی از حکما آن را یک اصل فطری و نزدیک به بداعت دانستهاند و میگویند ادلهای که از جانب حکما برای اثبات آن اقامه شده از باب تنبه و آگاهی دادن به امر فطری میباشد. (خواجه نصیرالدین طوسی، 1375، ج3، ص122؛ میرداماد، 1367، ص351؛ صدرالمتالهین، 2001، ج7، ص185)
و بعضی از بزرگان گفتهاند بسیاری از متکلمین اصل قاعده را قبول دارند، لکن خداوند را از شمول این قاعده خارج میکنند، زیربنا بر نظر بعضی از متکلمین خداوند دارای جهات و حیثیات متعددی است که میتواند علت بدون واسطه برای همه ممکنات باشد. (عضد الدین ایجی، 1325، ج4، 124؛ ملاهادی سبزواری، 2002،ج7، ص185)
حکما و فلاسفه اسلامی با اثبات این قاعده بر این حقیقت تاکید دارند که از خداوند متعال که مبدا همه کائنات است، بیش از یک معلول بلاواسطه صادر نمی شود و سایر موجودات در عالم با واسطه از او صادر شده اند. (ابن سینا، 1375،ج3، ص242؛ صدرالمتالهین، 2002، ج7، ص 185)
آنان در تبیین این قاعده گفتهاند، فاعلیت خداوند متعال عین ذات او است. (صدرالمتالهین، 2002، ج2، ص168) و خداوند ذاتش یکتا و یگانه است، یعنی وحدت او وحدت حقه و حقیقه است به گونهای که فرض دوم برای او محال است و ذاتش بسیط من جمیع الجهات است به گونهای که هیچ نوع کثرت، خارجی، عقلی و اعتباری در وجود او راه ندارد. (ابن سینا، 1375، ج3ص ؛ صدرالمتالهین 2002، ج6، فصل9، ص87و ج2، ص301، فصل 34)
پس از ذات یکتا و یگانه به جز معلول واحد بدون واسطه صادر نمی شود، زیرا هرگاه دو موجود متعدد و مختلف الحقیقه باهم و بدون واسطه از یک مبدا صادر شوند پس هر کدام از آن دو موجود برای پیدایش از مبدا، خصوصیتی را میطلبد که غیر از خصوصیتی است که سبب وجود آن دیگری شده است، پس در این صورت ذات آن علت دارای جهات و حیثیات متعددی میباشد که از هرجهت علت برای یکی از دو معلول شده است و این خلاف فرض بساطت ذات واجب میشود و محال است. (ابن سینا، همان، ص 122؛ سهروردی، 2001، ج2، ص125)
پس چون فاعلیت حق عین ذات یکتا و یگانه اوست، اولین مخلوق بلاواسطه خداوند نیز موجودی است واحد و سپس سایر موجودات به ترتیب الاشرف، الاشرف با واسطه از او بوجود میآیند. (ابن سینا، 1375، ج3، 190؛ ابن سینا، بی تا، ص 403؛ صدرالمتالهین 2002، ج7، ص100)
فلاسفه و عرفا در تفسیر اصل قاعده و تبیین نظام فیض و ترتیب صدور ممکنات از جانب حضرت باریتعالی دیدگاه ها و نظرات مختلفی را ارائه نموده اند که به صورت گذرا مورد استفاده واقع میشود.
دیدگاه مشاء
از نظر حکمای مشاء اولین موجودی که بدون واسطه از طرف خداوند متعال ایجاد شد موجودی که ذاتاً و فعلاً مجرد از ماده است ، و چنین وجودی یک موجود مغارق عقلی است که او را عقل اول نامیده اند. (ابن سینا، 1375، ج3، ص243؛ و بی تا 403)
اما این معلول واحد و صادر نختسین در عین اینکه واحد است ولی چون رتبه او رتبه معلولی است وجودش نسبت به وجود علت وجودی ضعیف و امکانی است پس در او جهات متعددی راه دارد که آن جهات مصحح صدور موجودات کثیر میشود. (همان، ص 242) آن وجوه و اعتبارات عبارتست از: 1. وجود، 2. ماهیت، 3، وجوب بالغیر، 4. امکان، 5. تعقل مبدا، 6. تعقل ذات (همان، ص 245) که از جهت وجوب بالغیر و تعقل مبدا، عقل دوم از او اضافه میشود از جهت وجود و تعقل ذات خویش صورت و نفس فلک اول از او صادر میشود از جهت ماهیت و امکان ذاتی سبب پیدایش ماده و هیولای فلک اول میگردد. (همان، ص 247و 248) و این ترتیب نزولی ادامه پیدا میکند یعنی از عقل دوم نیز به همین ترتیب عقل دیگر و صورت فلک بعدی و ماده و عیولای آن پدید میآید تا برسد به جایی که اجرام سماوی به پایان میرسد و نوبت به عقلی میرسد که نمی تواند منشا برای اجرام سماوی باشد که اصطلاحا او را عقل فعال مینامند که این عقل نیز از جنبه ارتباطش با مبدا هستی، سبب پیدایش نفوس ناطقه و از جهات دیگرش با کمک حرکات اجرام و افلاک آسمانی سبب پیدایش ماده و هیولا و صور گوناگون در عالم عناصر میگردد. (همان، ص 255 تا 262)
دیدگاه اشراقیین
از نظر شیخ اشراق از نورالانوار (خداوند متعال) یک نور واحد بدون واسطه افاضه میشود که اصطلاحا آن را نور اقرب یا قاهر اعلی نامیده اند. (سهروردی، 2001، ص 126و 127) پس از پیدایش نور اقرب و قاهر اعلی به ترتیب عقول طولیه حاصل میشوند به این ترتیب که هر نوری نورالانوار را مشاهده میکند و شعاع نورالانوار نیز بر او میتابد، و انواع قاهره نیز نسبت به یکدیگر اشراق دارند و نور ساطع میکنند و همچنین یکدیگر را مشاهده میکنند و از طریق مشاهدات طولی که هر کدام از طریق نور بالاتر به مشاهده نورالانوار میپردازد و اشراقاتی که از طریق نورالانوار با واسطههای متعدد به انوار پایین تر میرسد تعداد عقول زیاد میشوند به گونهای که نمی توان آنها را به همانند مشائین محدود به اعداد خاصی بنماییم لکن تعداد عقول طولیه و مترتبه متناهی است زیرا به نوری میرسد که آن نور دیگر نمی تواند نوری از خودش ساطع کند و سبب پیدایش موجود نورانی دیگر بشود. (همان، ص 139، 140و 143) و پس از عقول طولیه نوبت به عقول عرضیه و متکافئه
می رسد که این انوار مترتب و در طول هم نیستند بلکه در عرض همدیگر هستند و نسبت به همدیگر علیت ندارند، که این انوار نیز از مناسبات و اشعه عقول طولیه پدید آمده اند. (همان، ص 143و 145)
در مورد سبب پیدایش افلاک آسمانی و ثوابت و ستارگان میگویند، نور اقرب یا قاهر اعلی، چون جهت غنا و انتساب خود را به نورالانوار و عظمت و جلال او را مشاهده میکند سبب پیدایش نور دیگر میشود، اما وقتی که جهت نیازمندی و ذات خود را که عین فقر و نیاز است مشاهده میکند سبب پیدایش فلک اعظم یا فلک محیط میگردد و به این ترتیب افلاک آسمانی و ثوابت و ستارگان همه از جهت مشاهدات عقول طولیه نسبت به جهت ظلماتی و فقر خودشان پدید میآیند. (همان، ص 133) و اما سبب پیدایش و واسطههای افاضه فیض به عالم طبیعت و عناصر، عقول عرضیه و متکافئه هستند و هر نوعی در عالم طبیعت یک رب النوع دارد که همان عقول عرضیه میباشند. (همان، ص 143و 145)
دیدگاه عرفا در مورد قاعده الواحد
از نظر عرفا قاعده الواحد و ترتیب در پیدایش وجودات امکانی پذیرفته شده و مسلم است، لکن تفاوت آنها با فلاسفه در مصداق صادر اول است، از نظر فلاسفه صادر اول عقل اول یا قاهر و نور اقرب است لکن از نظر عرفا نخستین حقیقتی که بدون واسطه از حضرت حق صادر شده، وجود منبسط و عام سریانی است که ساری و جاری در حقایق ممکنات است. (ابن فناری، ع 137، ص92) از نظر آنان عقل اول چون دارای ماهیت و وجود است وجودش مقید و وحدت او وحدت عددی است پس چنین وجودی نمی تواند از وحدت اطلاقی برخوردار باشد. (همان، ص 192و 193)
بنابراین آن وجود واحدی که اولین تجلی و فیض حق قرار میگیرد وجودی است که در ذات خودش بسیط است به بساطت ظلیه که هیچگونه قیدی را نمی پذیرد مگر قید شمول و اطلاق را که رابطه اش با همه ممکنات یک رابطه عموم و شمول است (همان، ص 194) و بنابراین هر موجودی از موجودات عالم از دو جهت با حق تعالی ارتباط دارد، اول از جهت یلی الحق به واسطه فیض مقدس و وجود عام انبساطی که اولین تجلی فعلی خداوند است. ارتباط مستقیم و بلاواسطه با خدا دارند از این جهت احاطه خداوند متعال به همه ممکنات احاطه قیومی است و احاطه فیض مقدس نسبت به آنها احاطه سریانی و شمولی است. (همان، 93؛ جوادی آملی، 1374، ص 482)
بنابراین همه موجودات مخلوق بلاواسطه حق میباشند و به تعبیر فلسفی خداوند از این جهت فاعل قریب همه ممکنات و موجودات است. (علامه طباطبایی، بی تا، ص 277) و دومین جهت انتساب موجودات به خداوند، انتساب از راه اسباب و وسایط است که از این جهت مسئله کثرت و ترتیب در نظام عالم پیدا میشود که اولین مرحله از سلسله ممکنات سلسله عقول است و پس از آن عالم مثال سپس عالم اجسام (ابن ترکه، 1381، ص288) بنابراین عرفا نیز هم قاعده الواحد را پذیرفته اند و هم ترتیب در سلسله ممکنات را در مرحله تجلی استجلائی که از مراتب تجلیات فعلی خداوند است پذیرفته اند. (همان، ص 290)
قاعده الواحد در روایات
با توجه به مضمون قاعده «الواحد لایصدر منه الاالواحد» به بررسی روایاتی میپردازیم که با عنوان «اول ما خلق الله» از زبان معصومین (علیهم السلام) بدست ما رسیده که در این روایات اولین مخلوق یا تعبیرات مختلفی بیان شده، چون، عقل، قلم، نور، ماء، هواء، جوهر اخضر روح النبی (ص)، نور پیامبر و ائمه (علیهم السلام) و مشیت که بعضی از روایات را در اینجا ذکر میکنیم:
1. در روایتی که از طرف اهل سنت از پیامبر (ص) نقل شده است که: قال رسول الله (ص): اول ما خلق الله العقل. (حافظ ابونعیم اصفهانی، 1973، ج7، ص318، علم الیقین، 1358، ص 154؛ علامه مجلسی، 1982، ج1)
2. روایت نبوی (ص): قال رسول الله (ص): اول ما خلق الله القلم. (تفسیر قمی، ص 536) سنن ابی داود، ج4، ص 266.
3. عن ابن عباس، عن امیرالمومنین (ع) قال: ان الله تبارک و تعالی اول ما خلق الخلق، خلق نورا ابتدعه من غیرشی، ثم خلق منه ظلمه... (علامه مجلسی، بحارالانوار، ج54، ص90)
4. عن جابربن جعفی عن ابی جعفر علیه السلام: قال: قال یا جابر کان الله و لا شیء غیره و لامعلوم و لامجهول فاول ماابتدء من خلق خلقه أن خلق محمدا (ص) و خلقنا اهل البیت من نور عظمته. (همان، ص 69)
5. عن جابربن عبدالله قال: قلت لرسول الله (ص) اول شیء خلق الله تبارک و تعالی ما هو؟ فقال نور نبیک یا جابر، خلقه الله ثم خلق منه کل شیء (همان، ص 170)
6. قال رسول الله (ص): اول ما خلق الله روحی. (فیض کاشانی، 1358، ص 154)
7. عن جابربن جعفی جاء رجل من اهل الشام عند ابیجعفر (علیه السلام): فقال: اسئلک ما اول ما خلق الله عزوجل من خلقه؟ . ... فقال ابوجعفر (علیه السلام): فاول شیء خلقه من خلقه .......... الذی جمیع الاشیاء منه هوالماء. (شیخ صدوق، بیتا، حدیث 20، ص66)
8. ابی سیعد القماط: قال: قال ابوعبدالله (ع) خلق الله المشیه قبل الاشیاء ثم خلق الاشیاء بالمشیه. (همان باب المشیه، حدیث 9، ص 339)
نظر فیض کاشانی در تفسیر روایات
ملامحسن فیض در کتاب علم الیقین در تفسیر روایاتی که در زمینه اولین مخلوق خدا وارد شده میگوید: اولین مخلوق خداوند، جوهری شریف، ملکوتی، روحانی و وحدانی است که دارای وجوه و اعتبارات مختلف است که به هر وجهی یک از این عناوین و اسامی را داراست.
به اعتبار اینکه محل علم خداوند است عقل نامیده شده است، به جهت اینکه خداوند به وسیله او حیات را بر هر موجودی افاضه کرد، روح نام دارد، به اعتبار اینکه زمین و آسمان و همه کائنات به واسطه او به نور وجود مزین شدند نور نام دارد و این حقیقت مقدس در قرآن در آیه شریفه «سبح اسم ربک الاعلی»(سوره اعلی/ 1) اسم نامیده شده زیرا این اسم مظهر اسماء حسنی الهی است و در آیه «والسموات مطویات بیمینه»(سوره زمر/67) یمین الله و در آیه «یداله فوق ایدیهم» یداله نام دارد زیرا او یمین خدا و دست قدرت خدا در آفرینش است.(فیض کاشانی ، 1379،ص21 تا 223)
نظــر ملاصدرا
صدرالمتالهین در شرح اصول کافی در تفسیر حدیث چنود عقل و جهل با اشاره به نخستین مخلوق و اختلاف روایات میگوید: عقل، نخستین مخلوق خداوند متعال و بزرگترین و کاملترین و نزدیک ترین موجودات به او است و اگر در بعضی روایات اولین مخلوق قلم نام دارد و در بعضی دیگر با عنوان ملک کروبی و در برخی روایات روح ، نور، یا ارواح پیامبر اکرم و ائمه علیهم السلام و یا نور نبی اکرم (ص) معرفی شده است، همه این اسامی اشاره به یک حقیقت واحده است که از جهات مختلف اسامی متعدد دارد.( صدرالمتالهین، بیتا، ص 17)
نظر ملاصالح مازندرانی
ملاصالح مازندرانی نیز در شرح اصول کافی در مقام جمع بین احادیث مختلف که درباره اول مخلوق خدا رسیده روایت شد، میگوید: همه این تعبیرها در معنا و در حقیقت اشاره به یک حقیقت واحد است که اسامی و الفاظ متعدد دارد، این وجود مقدس (اول مخلوق) از آن جهت که خودش ظاهر است و سبب ظهور اشیاء دیگر میشود، نور نامیده شده است، به اعتبار اینکه خودش حی و زنده است و سبب حیات همه موجودات میگردد روح نام دارد، از جهت اینکه ذات خویش و سایر اشیاء را تعقل میکند عقل است و از باب اینکه نقش علوم و کائنات توسط او در لوح محفوظ ترسیم میشود قلم نامیده شده است.(مازندرانی ملا صالح، بی تا، ج1، ص 201 تا 202)
نظر علامه مجلسی
علامه مجلسی در مرآت العقول و بحارالانوار با توجه به کثرت روایاتی که در زمینه خلقت و آفرینش ارواح پیامبر (صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام) وارد شده و نور پاک آن بزرگواران را تحسین مخلوق خدا معرفی کرده است، میگوید: اولین مخلوق خدا طبق روایات مستفیضه و متواترهای که از طرف اهل بیت علیهم السلام به دست ما رسیده، نور پاک نبی اکرم (ص و ائمه علیهم السلام) است و باید روایاتی را که دلالت دارد که اولین مخلوق خدا عقل است یا قلم یا امور دیگر با این روایات تفسیر نمود و منظور همه آن روایات اینست که نور و روح پاک آن بزرگواران اولین مخلوق خدا است. (علامه مجلسی، 1363، ج1، ص 25-27و 66؛ همو، 1982، ج 54، ص306-309)
احادیث عقل و جهل
میرزامهدی آشتیانی در کتاب اساس التوحید برای اثبات قاعده الواحد روایاتی را نقل میکند که در ابتدا آنها به این روایت نبوی (ص) تمسک نموده « اول ما خلق الله العقل» و فرموده است این روایت بین شیعه و سنی مشهور است. لکن علامه مجلسی که خریت فن روایات اهل بیت علیهم السلام است میگوید این روایت در منابع شیعه وارد نشده لکن در بعضی از منابع عامه موجود است.( بحارالانوار، ج54، ص306-309)
اما در اصول کافی در باب عقل و جهل دو روایت در مورد خلقت عقل آمده است:
حدیث اول ـ محمدبن مسلم علی ابی جعفر علیه السلام: لما خلق الله العقل استنطقه ثم قال له أقبل فأقبل ثم قال له أدبر فأدبر، ثم قال و عزتی و جلالی ما خلقت خلقا احب الی منک و لا اکملتک الافیمن احب، ایاک امرو ایاک انهی ... .( کلینی، 1363، ج1، ص10)
حدیث چهاردهم: سماقه بن مهران قال کنت عند ابی عبدالله علیه السلام: فقال: ان الله عزوجل خلق العقل و هو اول الخلق من الروحانین عن یمین العرش من نوره فقال له ادیرفادبرئم قال له اقیل فاقبل فقال الله تبارک و تعالی خلقک خلقا عظیما و کرمتک علی جمیع خلقی... .( کلینی، 1363، ج1، ص 20)
علامه مجلسی در مرآت العقول حدیث اول را حدیث صحیح میداند، اما روایت دوم را به جهت علی بن حدید از نوع روایت ضعیف میداند و میگوید شیخ طوسی در کتاب استبصار و تهذیب او را تضعیف نموده اند. ( علامه مجلسی، 1363، ج1،ص66 )؛ علامه خوئی (ره) در معجم الرجال پس از آنکه میگوید ابن بابویه و قمی او را توثیق نموده اند مختار شیخ طوسی را انتخاب میکند و علی بن حدید را تضعیف میکند، و بنابراین روایت دوم از نظر سند حدیث ضعیف است.( خوئی، ابوالقاسم، 1403، ج11، ص 304)
اما چون روایات مربوط به خلقت و آفرینش اولین مخلوق متعدد است علما این روایات را تلقی و قبول نموده و به این روایات تمسک کرده اند.
تفسیر روایات عقل و جهل
میرزا مهدی آشتیانی در تفسیر این روایات میفرماید: مراد از عقل در این احادیث همان صدر ساقه عقول طولیه و عرضیه است که از آن به عقل اول یا حقیقت محمدیه تعبیر شده است و مراد از اولیت آن شرافت و تقدم او در رتبه بر سایر ممکنات است و اینکه او اصل و اساس همه کائنات است، و مراد از اقبال به مادون ؛ افاضه فیض به آنان است در قوس نزول و مراد از ادبار، ادبار به خلق و توجه به حق تعالی است در سیر صعود.( میرزا مهدی آشتیانی، اساس التوحید، ص 255-256)
دیدگاه ملاصدرا در مورد حدیث عقل و جهل
ملاصدرا را در شرح این حدیث میگوید: خداوند متعال که وجود واحد حقیقی و از همه جهات بسیط و منبع همه کمالات و خیرات میباشد، سزاوار نیست که امساک فیض نماید پس لازم است که ممکنات و مخلوقات به نحو ترتیب از او صادر شوند، و طبق این حدیث اشرف مخلوقات و اولین صادر از حق تعالی، عقل است، که خداوند در مورد او فرمود «ما خلقت خلقا احب الی منک و لا اکرم منک» خلقت در اینجا به معنای ابداع است و اینکه فرمود اول خلق من الروحانین، یعنی عقل اولین مرتبه از وجودات مجرد و تام است که عقول نام دارند و از یمین عرش خلق شدند یعنی عقل همان جنبهای از وجود است که رو به سوی خدا دارد، زیرا یمین طرف قوی تر وجود است و طرف قوی تر وجود همان طرفی است که مستقیم رو به سوی خدا دارد. و اینکه فرمود از نور ذات خدا آمده است یعنی او مستقیم از نور ذات خدا صادر شده و واسطه است بین خدا و سایر مخلوقات، و مراد از اقبال و ادبار همان سیر در قوس نزول و صعود است و سپس میگوید این عقل همان روح اعظم است که خداوند در قرآن به آن اشاره دارد (قل الروح من امر ربی) و چون وجودش خالص از شوب عدم است نور نامیده شده و در نزد بزرگان عرفا حقیقت محمدیه است که وجود ممکنات از او شروع میشود و به او ختم میشود. (صدرالمتألهین، بیتا، ص 17و 66-67)
روایات عقل و جهل از نظر امام خمینی (قدس سره )
حضرت امام خمینی (قدس سره) در تفسیر احادیث عقل و جهل میفرماید: منظور از عقل همان عقل کلی عالم کبیر است که سر و باطن همه عقول جزنیه است و اولین تعین فیض مقدس و وجود منبسط است. و در این حدیث شریف اگر نسبت خلق به عقل داده شده اشاره به اینست که حقیقت عقلیه در برابر امر است، زیرا عالم امر همان فیض مقدس و نفس رحمانی و وجود مطلق است که از هرگونه قید و تقیدی مبرا است و آن را مقابلی نیست لذا نسبت خلق به او نتوان داد و او را در سلسله مراتب مخلوقات در برابر دیگران نتوان شمارد و فیض مقدس همان وجود تام و ساری و جاری در همه ممکنات است و آن همان جهتی است که به اعتبار آن تمام موجودات و ماهیات امکانیه معلول مستقیم و بلاواسطه خداوندی میباشند، اما عقل اول، اولین تعین خلقی وجود منبسط و فیض مقدس و سر سلسله ترتیب نظام وجود در عالم هستی است. و اینکه در روایت فرمود آن را از یمین عرش خلق کردیم باز اشاره دارد به اینکه عقل اول اولین تعین فیض مقدس و عرش الهی است، و سپس در ادامه میگوید این عقل اول که اولین تعین فیض مقدس است همان نور مقدس حضرت ختمی مرتبت (ص) است که در روایات بیان شده است. (امام خمینی، بیتا، ص 21-31و 39-41)
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد |