مانعیت بدن مادی برای رسیدن به قرب الهی
پژوهشگر: زینب آزاد مقدم
زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
چکیده
انسان،پیوسته به آینده خود توجه دارد و یکی از آرزوهای او زندگی جاودانی است میل به بقا و آرزوی خلود یکی از احساسات اصیل انسانهاست که باید به او پاسخ صحیح داد. عقیده به زندگی پس از مرگ و اعتقاد به کیفر و پاداش اعمال، نقش بزرگی در آرامش روانی وامنیت اجتماعی ما دارد.
بشر گرچه میتوانند با پیشرفت صنعت و تکنولوژی درهای علم را به روی خود بگشاید به موازات پیشرفت و دانشهای مادی مشکلات روانی وی افزوده شده است و او همواره در این اندیشه به سر میبرده که هدف از خلقتاش چه بوده از کجا آمده و به کجا روان است؟
رسیدن به این مطلوب جز با زانو زدن کنار عالمان دین و تمسک به مذهب امکان پذیر نیست، اگر هدف از خلقت انسان در جهان تنها منحصر به این عالم ماده و صنعت باشد پوچ و واهی است. چون این عالم نابود شونده است ناچار باید قائل به بازگشت و معاد بشر که یکی از اصول و موازین دین مبین اسلام است.
در این میان عدهای قائل به معاد روحانی فقط شدند وعده ای فقط جسمانی و عدهای دیگر هم معاد هم جسمانی و هم روحانی را عقیده دارند.
اشکالات و شبهاتی چند بر معاد جسمانی وارد است که از آن میان میتوان به شهر اعاده معدوم، شبهه آکل وماکول و محدودیت نیروی جسمی بدن و شبههماتریالیستو عدم تفاهی ارواح و تناهی اجسام و ...
اشاره کرد مانعیت بدن مادی برای رسیدن به قرب الهی یکی از شبهات وارده بر معاد جسمانی است که در ضمن این مقاله بررسی میشود.
کلید واژه ها: قرب الهی، روح، جسم مادی، مانعیت ،معاد روحانی، معاد جسمانی، حرکت روح، ماده، حشر، حرکت.
مقدمه:
پدیده حیات و زندگی ارزشمندترین موهبت است. انسان خواه ناخواه در این جهان گام مینهد و روزی هم باید آن را ترک کند.
انسان در این اثنا در این اندیشه است که آیا زندگی در همین دوره حیات خاکی که میانزا دو مرگ محصور است خلاصه میشود؟ و آیا جز این وجود مادی وجودی دیگر نیست و بر ویژگیهای فردی و شخصیتها مهر عدم میخورد؟
اگر این طور باشد زندگی در هر حالت غمانگیز و درد آلود است. اما اگر اینگونه بیندیشیم که حرکت انسان جهان حرکتی توحیدی است، از حرکت نمیایستد و مرگ شکسته شدن قفس تنگ و محدود تن وآزاد شده از آن و ورود به حوزهی بسیار وسیعتر و منطقهای دلانگیز و ایده آل است در این صورت مرگ جز تعویض قالب و تغییر لباس نیست. و او برای عروج از مرحلهای به مرحله و نشئه دیگر دیگر و پرکشیدن به سوی بینهایت لباس برزخی را به دور میافکند و لباس ابدی میپوشد، پیداست که مرگ در این صورت برای انسان یک تحول سرشار از خیر است که در آن هر چیزی هویت خویش را باز مییابد.
معاد اصل مسلم دین ماست و در آیات قرآن تاکید بسیار زیادی بر معاد شده است و این خود گواه آشکاری بر اهمیت این موضوع است.
معاد در لغت و اصطلاح:
معاد در لغت به سه معنی آمده است. اول عود و رجوع به جایی یا به حالی که از آن منتقل شده باشد دوم مکان عود یا بازگشت و سوم، زمان عود.
عدهای گفتهاند معاد مصدر است به معنای بازگشتن و برخی گفتهاند معاد، در اصل معود بوده است یعنی محل عود و بازگشتن و آن همان صحنه قیامت و محشر است.
اگر هم به معنای مصدر بگیریم میتواند به معنای بازگشتن و عودت روح انسان به بدنش باشد بعضی گفتهاند معاد یعنی بازگشت انسان به جای اصلی خود جای اصلی او خداست که همه به سوی او باز میگردند در هر صورت اگر به معنای زمان، مکان، یا مصدر بگیریم هر سه به یک چیز بر میگردد و آن روحانی و جسمانی است.
خصوصیات موجود مادی و غیر مادی
ماده از نظر فلاسفه الهی عبارتست از قوه محض و قبول محض و فعلیت آن همان قوه همه فعلیت ها بودهاست و با قبول هر فعلیتی و یا هر صورتی به صورت همان فعلیت و صورت در می آید.
ماده دارای آثار و لوازم خاصی است و هیچ موجود مادی از این آثار و لوازم خالی نیست چون این آثار لازمهی و جود عینی انسان است.
آثار و لوازم وجودی انسان به دو بخش تقسیم میگردد قسمتی آثار و لوازم موجود در موجودات مادی و قابل توجیه و تفسیر با آثار و لوازم احکام مادی است ولی قسمتی از آنها آثار و لوازم خاصی است، که در موجودات مادی نمیتواند باشد و قابل توجیه و تفسیر با موازین مادی نیست.
این قسمتی از آثار وجودی انسان، آثار یک موجود بالاتر از ماده و مادیات و موجود مجرد از ماده است و حکایت از این واقعیت میکند که در انسان علاوه بر ترکیب مادی آن، حقیقت دیگری هم وجود دارد که از سنخ مادی نیست. ادراکات مختلف انسان حاکی از این بعد وجودی انسان است.
آنان که روح مجرد و غیر مادی را در انسان انکار می کنند و غیر از ساختمان مادی بدنی به حقیقت دیگری به نام روح عقیده ندارند، در تجزیه و تحلیل علمی قطعا به بنبست خواهند رسید.
بدن مادی مانع رسیدن به قرب الهی نیست
یکی از اشکالات وارده بر معاد خصوصا معاد جسمانی این است که گفتهاند ماده باعث بعد و دوری انسان از مبدا و خدا میشود و اگر اقرار باشد انسان با همین بدن مادی در عالم آخرت زنده شود نسبت به مبدا بعد دارد و قرب به مبدا پیدا نکرده و نمیکند.
زیرا خاصیت عالم طبیعت و ماده این است که انسان را از مبدا دور میکند اگر غایت، خدای متعال است و رسیدن به لقاء او باید این عالم طبیعت را کنار بگذاریم تا به آن مقام قرب و مقام انسان اکخبر که مقام خشنودی ذات حق و قرب به حق است برسیم پس بازگشت با بدن دنیوی در قیامت مانع از رسیدن به آن مقام است.
در پاسخ به این اشکال این طور می گوییم که ماده بر حسب ذات این طور هست و لیکن نفس وقتی عبودیت پیدا کرد و به سیر و سلوک راه پیدا کرد، از حجاب بیرون میآید. و قرب برایش حاصل میشود.
در همین دنیا هم اولیاء خدا در عالم طبیعت بودند ولی درعین حال قرب به ذات خدا داشتند و حقایق اخروی را میدیدند و لمس میکردند. ائمه معصومین(ع) در همین عالم بودند. با همین بدن خاکی و طبیعی قرب به خدا داشتند و به حقایق اخروی آنها در همین عالم خاکی و طبیعت بودند و در عین حال قرب به خدا داشتند پس بدن مادی مانع رسیدن به قرب و لقاء خداوند نیست.
حضرت علی(ع) میفرمایند: اگر کشف حجاب بشودو پردهها کنار برود چیزی به یقین خود نتوانم افزود.
سخن ملاصدرا درباره سیر تکاملی نفس:
درباره نفس، صدرالمتالهین قائل است که مبدئش جسمانی است و نهایتش روحانی یعنی: النفس جسمانیه الحدوث، روحانیته البقاء و سیر ترقی و تکامل انسان از مراتب مادی به سوی مراتب معنوی و روحانی است و بنابر حرکته جوهریه در ذات و کینونت خود متحرک است موجودات مادیه از نفس استعداد هیولانی خود، در خود، حرکت نموده و پس از خلع و لسهای عدیده به مرحله تجرد میرسند.
در آیات قرآن سیر تکامل و ترقی انسان را از مراحل اولیه به نحو تغییر و تبدیل بیان میکند آیات قرآن با دقت و لطافت چشمگیری بر طبق حرکت جواهری که او مبرهنی است رسیدن انسان را از مراحل نازله و جودی به مراتب عالی و رسیدن به قرب الهی بیان میکند و به خود در این باره احسنت میگویند و با عبارت تبارک الله الحسن الخالقین تمجید میکند.
حرکتهای روح اصلی و حرکت بدن، فرعی است
در حرکت انسان به سوی معادف آنچه که اصالت دارد و حرکت در حقیقت، حرکت اوست.
روح انسان بوده و جسم و بدن در این حرکت اصالت نداشته و حرکت آن جنبی و فرعی است اصل انسان و حقیقت او همان روح اوست و بدن ابزار و جزئی از موجودیت انسان است.
حال که معلوم گردید اصل انسان، روح اوست آنچه در حرکت انسان به سوی لقاء رب نیز اصالت داشته و از اول وجود انسان و حرکت او نقش اصلی و اساسی و تعیین کننده خواهد داشت، روح انسان است و نه جسم و بدن حرکت جسم و بدن جنبی بوده و در سازندگی و انتخاب مسیر و پیش رفتن در آن و ادامه حرکت هیچگونه نقشی برای حرکت جسم وبدن نیست.
روح وقتی به مرحله بلوغ شرعی میرسد با اراده واختیار مسیر خود را در انتخاب می کند و نقش اساسی در حرکت به دست روح میافتد، انسان که مجموعهای است از ترکیب بدنی و روح همگام با همه وجود وهستی در حرکت به سوی نقطهای است که همه به سوی آن در حرکتند. مسیر حرکت روح و مسیر حرکت جسم هر کدام مسیر خاصی است.
در حرکت انسان به سوی معاد روح با انقطاع از بدن وارد برزخ شده و با مرگ برزخی هم وارد حشر میشود. و به سیر خود ادامه میدهد و جسم و بدن هم در همین نظام مادی حرکت جدیدی را شروع میکنند یعنی تبدیل به ذرات ارضی میشود و با تبدیل کلی نظام مادی و آسمان و زمین، ذرات بدنی هم تغییر صورت میدهد و لطیفتر میشود و همگام با کل نظام مادی و آسمان و زمین، ذرات بدنی هم تغییر صورت میدهد و لطیفتر می شود و همگام با کل نظام مادی تحول یافته وارد حشر میشود و این درحالیست که روح با پیمودن مرحله برزخی و تحولاتی که پیدا کرده وارد حشر شده است هم روح تحولاتی یافته و ابزار عمل بودن برای آن درنظام حشر را پیدا کرده است. این جاست که این ذرات بدنی به صورت بدن برای روح در آمده، و روح و بدن باز با یکدیگر متحد میشوند و روح به بدن وارد میگردد هم روح همان روح است و هم بدن همان بدن موجود در دنیا الا این که هر دو متناسب عالم حشر گشتهاند/
در همهی این مراحل اصل همان روح است و حرکت اصلی از آن روح است بدن هم حرکت فرعی متناسب با حرکت روح خواهد داشت.
روح در وجود انسان اگر چه از عناصر مادی سرچشمه نمیگیرد ولی در صورت اثر دادن، به عناصر مادی احتیاج دارد که تا زمینه جریان روح در بدن مساعد باشد و روح هم منشا اثر شود ولی اگر ذرهای از عناصر مادی بدن که محل جریان روح است مفقود شود به محل عبور روح صدمه وارد میشود وقتی که مدار روح مصدوم است منشا اثر نخواهد بود.
پس دخالت عناصر مادی در روح بشر جنبه تقویتی دارد نه جنبه روح سازی و روح آفریده دارند. یعنی عناصر مادی در بدن روح آفرین نیستند ولی روح پرور هستند. طراوت بدن و رشد عناصر مادی در تقویت ذوق روح دخالت دارند.
حرکات بشری و مفاهیم عالیه انسانی به روح مستند است نه بر عناصر مادی بدنی
دانشمندان الهی عقیده دارند که من کلمه ایست که به روح برگشت میکند و از روح حکایت میکند چون این من تغییر ناپذیر است.
معاد جسمانی یا روحانی است
جمهور از مسلمانان وعامه فقها و اصحاب حدیث (اخبار یون) قائلند که معاد جسمانی فقط است بنابراین که به عقیده آنان روح در نزد آنان جسم ساری در بدن است مانند آتش در زغال و آب در گل و یا چربی در زیتون و جمهور از فلاسفه وتبعهی فلاسفه مشائیون قائل به این معنی هستند که معاد روحانی فقط است که آن عقلی فقط باشد زیرا صورت و اعراض بدن به مرگ معدوم و تعلق روح به بدن قطع می شود و دیگر به بدن شخص دفعهی دیگر عود نخواهد نمود زیرا معدوم نمود نمینماید و روح جوهری است مجرد و باقی و راهی به سوی فنای آن نیست و پس از مرگ روح بر نمیگردد و به عالم مفارقات میرود و بسیاری از بزرگان حکما و بزرگان مشایخ عرفا و جماعتی از متکلمین مانند غزالی و کعبی و حلیمی و راغب اصفهانی و بسیاری از اصحاب امامیه مانند شیخ مفید و ابی جعفر طوسی و سید مرتضی علامه حلی و محقق طوسی معتقدند به معادین و قائل به قول معادین (معاد جسمانی و روحانی معا) هستند جمعا قائل به این معنی هستند که روح مجرد در محشر عود به این بدن مینماید.
نظر ملاصدرا دربارهی معاد جسمانی
ملاصدرا میفرماید که انسان مرکب از بدن و روح میباشد. وی معتقد است که برای بدن و روح و قوای جزئیه روح و عقل هر کدام کمالات وعایات و هدفها و مجازاتی است و برای اکثر مردم که از اعوام هستند و برای آنان هدفهای روحانیه مناسب آنها نیست پس لازم میآید به فرض آن که معاد صرفا روحانی باشد حقشان تعطیل شود و اگر جسمانی فقط باشد لازم می آید حق علمائی که ترقیات روحانی کرده اند ضایع شود از این روست که برای آن که حق همه رعایت شود باید معاد جسمانی و روحانی معاد باشد. این قوی قوی قوی و رای جزیل است.
ثبوت معاد جسمانی و روحانی توام با هم بعد از م ت، اصل مذهب و اعتقاد جمع کثیری از متکلمین خاصه و عامه می باشد.
و اگر گفتیم در قیامت انسان بازگشت میکند یعنی آن چه که بود باز میگردد و ارواح بود و بدن اگر فقط روح بیاید نیمی از انسان آمده و همچنین اگر فقط جسم بیاید باز نیمی از روی است.
به عقیده ملاصدرا عالم پس از مرگ از بهشت و جهنم و مظاهر لذات و آلام گرفته تا مورد قصور و نظائر آن ها موجوداتی نیستند که ورای نقس و فعالیتهای آن وجود داشته باشند یعنی و جود جداگانه ومستقلی غیر از روح و فعالیتهای او داشته باشند.
در آن عالم هر چه هست نفس است و فعالیتها و تجلیات و افعال او روح و باقی بیقا اوست وگرنه عذاب و ثوابی، تلذذات وتنعماتی، غیر از آن چه که نفس در اثر مشکلات و مکتسباتی که در دنیا کسب کرده بود و مطابق همان اندوخته ها صورتهای مناسبی آفریده و از آنها عذاب میکشد و یا لذت میبرد، وجود ندارد.
ملاصدرا اضافه میکند که آدمی پس از مرگ برای چشیدن ثمرات تلخ و شیرین اعمال خویش مبعوث و برانگیخته خواهد شد اما با جسمی که هر کس آن را ببیند بگوید: این همان آدم دنیوی است.
یعنی روح آدمی طوری تنزل میکند و تجسم پیدا میکند که تمام خصوصیات انسان دنیوی، جز جرمانیت و ماده دنیوی بوده او را داراست و هر کس او را ببیند میشناسد و میگوید این شخص همان فلانی است.
نظر ابن سینا درباره معاد جسمانی :یک نوع از معاد مورد قبول شریعت اسلام است ولی راهی برای اثبات آن جز از طریق شریعت و تصدیق نبوت در دست نیست و آن عبارت از معاد جسمانی و لذات و آلام جسمانی به قدری معلوم است که احتیاج به تعلیم و بیان ندارد زیرا ائین و شریعت صحیح و حقیقی که آقا و مولا و پیغمبر گرامی ما حضرت محمد(ص) برای ما آورده در آن طوری کیفیت سعادت و شقاوت بدن را که عبادت از لذات و آلام جسمانی است توضیح داده که ما را از هر گونه توضیح و تفسیر بی نیاز نموده است.
معاد جسمانی در ترازوی عقل
عقل میگوید: روح و بدن دو حقیقت جدا از هم نیستند بلکه کاملا به هم پیوستهاند و همانند مادده و انرژی لازم و ملزوم یکدیگرند با هم پرورش مییابند و با هم تکامل پیدا میکنند. بنابراین ادامه بقای هیچ یک از آن دو ممکن نیست این از یکسو
از سوی دیگر همانطور که جسم دو انسان از تمام جهات مثل هم نیست و حتی خطوط سرانگشتان دو نفر نیز مثل هم نیست دو روخ نیز همانند یکدیگر نیست و همان طور که جسم بدون روح ناقص است روح نیز بدون جسم کمبود دارد و اگر در جهان برزخ این دو از هم جدا میشوند جنبهی موقتی دارد و در همان مرحله موقتی نیز فعالیتهای روح محدود است و لذا زندگی برزخی به هیچ وجه توسعه زندگی عالم قیامت را ندارد.
روح فرمانده و عامل موثر و بدن فرمانبر و ابزار کار است همانطور که هیچ فرمانده و هنرمندی از فرمانبر و یا ابزار کار بی نیاز است، روح هم برای ادامه فعالیتهای خود بینیاز از جسم نیست،منتها روح در جهان دیگر چون در سطحی بالاتر از این جهان قرار میگیرد به همان نسبت باید جسمی کاملتر و عالیتر در اختیار داشته باشد و چنین هم خواهد بود.
در هر صورت جسم و روح همزاد یکدیگر و مکمل یکدیگرند و بنابراین معاد نمیتواند تنها جنبهی روحانی و یا تنها جنبهی جسمانی داشته باشد.
معاد جسمانی از نظر قرآن:
اعتقاد به این که روح آدمی در قیامت همراه جسم محشور میشود و ثواب و عقاب میبیند، نه به طور تنهایی و بدون جسم اعتقادی است که بسیاری از مسلمانان به آن پایبند هستند و به خصوص اسلامی نیز به طور روشنی با آن دلالت دارد.
آیات بسیاری در قرآن دلالت بر معاد جسمانی دارند، از آن جمله (مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فِیها نُعِیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْرى). ما شما را هم از این خاک آفریدیم و هم به این خاک باز میگردانیم و همه باز دیگر از این خاک بیرون میآوریم.
وَتَرَى الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ مُّقَرَّنِینَ فِی الأَصْفَادِ و در آن روز بدکاران و گردنکشان را زیر زنجیر قهر خدا مشاهده خواهی کرد.
و یا آیات 78 و 79 سوره یس: وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِیَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ یُحْیِی الْعِظَامَ وَهِیَ رَمِیمٌ، قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ
و برای ما مثلی(جاهلانه) زد و فراموش کرد آفرینش را گفت که زنده میکند این استخوانهای پوسیده را؟(ای رسول ما) بگو خدایی زنده میکند که اول بار آنها را حیات بخشید و او به هر خلقت، دانا (و قادر) است.
آیات و نمونههای بسیاری دال بر معاد جسمانی در کتاب قیامت در قرآن تنظیم احمد رهبری در صفحات 195 تا 199 آمده است. که بنده به ذکر این سه آیه اکتفا نمودهام.
نتیجه گیری:
مخالفان ومنکران معاد هیچ دلیل و برهان علمی برای خود ندارند بلکه تنها زنده شدن را یک استبعاد میدانند قرآن میفرماید: وَقَالُوا مَا هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا وَمَا یُهْلِکُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُم بِذَلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ" کسانی که منکر معاد هستند هیچگونه دلیل علمی ندارند تنها با خیال و گمان حرفهایی می زنند.
منکرین معاد یا به قدرت و علم خداوند ایمان ندارند و یا میخواهند از مسئولیت بگریزند
معاد واصل مسلم دین اسلام است آیات قرآن و روایات فراوانی بر وقوع حتمی معاد دلالت دارند جسم نه تنها مانع رسیدن به قرب الهی بلکه مجرایی برای رشد و تعالی روح به شمار می رود که روح به تنهایی و بدون جسم قادر به رسیدن به کمال والای مقدر خود نیست تمامی عقاید منکرین معاد جسمانی و تمامی شبهات وارده بر معاد جسمانی با آیات متقن و مستحکم قرآن کریم از هم پاشیده می شود روح در کنار جسم و جسم هموارد وارد عرصه محشر میشوند وهیچگاه جسم مانعی برای رسیدن به قرب الهی نیست.
فهرست منابع:
1- معاد شناسی آیه الله محمدحسین حسینی طهرانی- جلد 3، انتشارات حکمت، 1403 قمری
2- قیامت (بررسی مستند در اثبات معاد) آیه الله محسن خرازی- قم انتشارات قیام سال 1371
3- مصابیح الانوار- جلد 1
4- معاد یا بازگشت به سوی خدا، محمدشجاعی، تهران 1362
5- معاد، دکتر محسن شفائی، چاپ پنجم،وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شهریور 1361
6- اسفار ، صدر ا لمتالهین شیرازی جلد 9
7- سرنوشت انسان احمدزمردیان شیرازی، تهران، چاپ 1351
8- معاد و فردای جاویدان، سید مجتبی موسوی لاری، قم دفتر انتشارات اسلامی سال 1362
9- معاد انسان و جهان جعفر سبحانی- چاپ قم، بالا 1358
10- تحلیلی از مسئله مرگ و معاد از دیدگاههای مختلف علمی و فلسفی حسن عباسزاده خونیقی اهری، قم، چاپ دارالنشر اسلام سال 1358
11- قیامت در قرآن، احمد رهبریف انتشارات مارلیک، تابستان 1375
12- هشتاد درس از بحث معاد، علی عراقچی همدانی، قم انتشارات اوج، 1365
13- معاد و جهان پس از مرگ آیه مکارم شیرازی قم به انتشارات سرور 1376
14- معاد، محسن قرائتی، دفتر انتشارات اسلامی قم، 1363
15- شفاء ابوعلی سینا- قسمت الهیات جلد 2
16- به سوی جهان ابدی، جلد 1 و 2 زین العابدین قربانی، مرکز بررسیهای اسلامی قم، انتشارات شفق 1363
17- مصابیح الانور- جلد 1
18- قرآن کریم
19- معاد از نظر روح و جسم، فلسفی،تهران 1363
20- فرهنگ الفبایی عربی- فارسی الراشد،جلد 2 تالیف جبران مسعود ترجمه دکتر رضا انزابی نژاد، چاپ مشهد آستان قدس رضوی 1383
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد |