اگر بندگان هنگامی که نمی دانستند، توقف می کردند و انکار نمی کردند، کافر نمی گشتند [امام صادق علیه السلام]
مقالات
مقایسه علم حضوری و مصادیق آن از نظر شیخ اشراق و دکارت قسمت دوم
شنبه 90 آبان 21 , ساعت 8:53 صبح  

موضوع مقاله: مقایسه علم حضوری و مصادیق آن از نظر شیخ اشراق و دکارت
پژوهشگر:ناصر حسینی
زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
علم حضوری واجب تعالی به ذات و معالیل خود
              یکی دیگر از مصادیق علم حضوری، علم حق تعالی به ذات و مخلوقات خویش؛ یعنی ما سوی الله است که به تفصیل در الاهیات بالمعنی الاخص و علم الاهی پژوهش شده است. حکیمان و متکلمان اسلامی در آغاز مبحث علم الاهی از راه تجرید، کمال وجودی دانستن علم، علم مخلوقات و معالیل، اثبات کرده اند که واجب تعالی دارای علم است. سپس برای حضوری بودن علم الهی استدلال کردند. از جمله اینکه اگر علم واجب تعالی حصولی و به واسطه صورت ذهنی باشد، آن صورت یا داخل و یا خارج از ذات واجب است. اگر داخل ذات باشد، ترکب واجب از ذات و صورت ذهنی لازم می شود و اگر خارج از ذات واجب باشد، مخلوق او است. زیرا اگر آن صورت واجب باشد، تعدد واجب لازم می شود و اگر صورت ذهنی مخلوق واجب باشد، از واجب متأخر است؛ پس واجب در مرتبة متقدم، به ذات خود علم نخواهد داشت. به همین دلیل، بعضی از حکیمان، علم واجب به مخلوقات را عین علم واجب به ذات در مرتبة ذات معرفی کرده اند.
مفاهیم فطری وعلم حضوری از نظر دکارت:
          با این حال که استفاده متفکران مغرب زمین نیز از مفهوم (شهود)در علوم مختلف از جمله ریاضیات،منطق،فلسفه واخلاق متفاوت است .آنچه مشخص است این است که اولین با ر دکارت اصطلاح (intuition)را به معنای "بداهت عقلی"به کار برد . یعنی آنچه برای عقل حضور دارد وادراک آن صریح ومتمایز وبی واسطه است .چنانکه فروغی در"سیر حکمت در اروپا"درباره دکارت چنین می گوید."دکارت معلوم واقعی را آن چیزی می داند که نزد عقل بدیهی باشد ودر این مقام اصطلاحی را اختیار کرده است که می توان آن را وجدان یا کشف وشهود ،نام نهاد"1
         دکارت معتقد بود که عقل باید معلومات خود را شهود ،یا وجدان کند .همچنان که چشم اشیاءرا می بیند .دکارت مخصوصا مفاهیم وعلم ریاضی وهندسه را چنین می دانست ،همچنین علم نفس به خودش وحالات وانفعالات خودش را .دکارت همچنین یکی از ویژگیهای امور فطری راکه متعلق علم حضوری هستند ،بساطت آنها وصراحت وتمایزشان در ادراک شدن توسط عقل می دانست .از نظر او اصلی ترین راه برای رسیدن به حقایق وحصول یقین ،همان شهود یا وجدان بسایط مطلق است وبه واسطه اینها می توان به امور مرکب از طریق استنتاج علم داشت .
          اهمیت شهود در فلسفه دکارت از آنجا مشخص می شود که او به "کوژیتو"یعنی قضیه "می اندیشم پس هستم"که مبنای تمام نتیجه گیریهای بعدی او است واز نظر او یقینی ترین قضیه است ،با شهود عقلی رسیده است نه استنتاج .به همین لحاظ او در تمام فلسفه اش به این امر مقید است واین را یک اصل معرفتی می داند که همواره قضایای مرکب را تا آنجا که امکان دارد به بسیط ترین اجزاء آنها تجزیه کند واز این طریق علمی یقینی در مورد آنها به دست آورد
                برخی گمان برده اند که کوژیتو دکارت بر خلاف ادعای خود او ،یک استدلال قیاسی–استنتاجی است به این شکل که اوهستی را مبتنی براندیشه کرده است .درصورتی که اگردقیق بررسی شود در واقع در نظر دکارت قضیه "می اندیشم پس هستم"یک قضیه قیاسی واستنتاجی نیست .بلکه این قضیه بنا به منظور دکارت می تواند اینگونه بیان شود که "می اندیشم ،یعنی هستم ".با این تفسیر دکارت بین اندیشه ووجود فاصله ای نمی بیند واندیشیدن را عین بودن وهستی می داند .در واقع تغییر پرسش وجود شناختی گذشته به پرسش معرفت شناختی وآمیختن وجود وهستی با آگاهی ومعرفت از مهمترین وجوه اشتراک دکارت وشیخ اشراق است.  آنچه مراد دکارت از شهود است .نوع خاصی ازشهود فلسفی است که از آن به" شهود عقلانی "( intellectual intuition)تعبیر شده است .دکارت گاهی هم از این اصطلاح تعبیر به "نور فطری عقل" کرده است ودر کتاب تأملات به این مسأله اشاره کرده است .
دکارت در تأمل سوم از کتاب تأملات ،مفاهیم را به سه دسته تقسیم می کند:
1-مفاهیم فطری:که در من وجود دارند ،نه به این معنی که من آنها را از خارج انتزاع کرده باشم یا ساخته ذهن من باشند .این مفاهیم از همه مفاهیم دیگر به من نزدیکتر هستند ومن به روشنی آنها را ادراک می کنم .
2-مفاهیم خارجی:که به واسطه انتزاع از اشیاء خارجی به وجود آمده اند .
3-مفاهیم جعلی که ساخته ذهن خود من هستند .
          بنابر این مفاهیم فطری در دکارت ،مفاهیمی مانند مفهوم خدا –نفس-امتداد-و....هستند که بدون نیاز به تجربه به شکل بالقوه در من وجود دارند وبعد از اینکه زمینه تجربی پیدا شد به ظهور می رسند .از نظر او این مفاهیم همچون استعداد های بالقوه ای هستند که انسان مستعد آنهاست.
از ویژگیهای بارز این مفاهیم در دکارت می توان به چند مورد اشاره کرد:
1-ادراک واضح ،متمایز وبی واسطه آنها
2-به اراده من بستگی ندارند ومن تسلطی بر آنها ندارم
3-این مفاهیم از همه مفاهیم دیگر واقعیت بیشتری دارند
4-انفکاک وجدایی آنها از ذات محال است ومنجر به تناقض می شود
او در این باره در تأمل دوم از کتاب تأملات می گوید"فکر صفتی است که به من تعلق دارد .تنها این صفت است که انفکاک آن از من محال است"1
جایگاه مفاهیم فطری وعلم حضوری در نزد سهروردی وتشابهات آن با دکارت :
           مسأله علم حضوری به عنوان نوع اصیلی از معرفت ،جایگاه بسیار برجسته ای در نزد سهروردی دارد تا جایی که او علم حضوری را کارکرد اصلی نفس می داند .به همین دلیل اهمیت ویژه ای که او به علم حضوری می دهد او را از مبدعان علم حضوری دانسته اند همانند دکارت آنچه از انسان برای سهروردی مطرح است ،بعد عقلانی ومجرد از ماده
وجود اوست که جوهر اصلی او را تشکیل می دهد .شیخ اشراق از علم حضوری وجنبه آفرینندگی نفس در تولید مفاهیم وتصورات به عنوان رویکرد جدیدی در اثبات تجرد نفس استفاده می کند .
          مسأله علم حضوری در نزد شیخ اشراق آنقدر مهم است که هانری کربن ،سهروردی پژوه معروف ،فلسفه اشراق را نوعی فلسفه حضوری نامید ه است.شیخ اشراق ماهیت علم ونفس واهمیت علم حضوری را در رساله تلویحات در گفتگویی که با ارسطو انجام می دهد به نام "یک حکایت ویک خواب "آورده است 2
          چگونگی علم به نفس که از مصادیق علم حضوری در نزد او است به این شکل است که انسان خود را از طریق صورت نمی شناسد .یعنی ذات خود رااز طریق صورت حاصله در ذهن –که نظر مرسوم در علم است-نمی شناسد .او در همان رساله از زبان ارسطو بیان می کند "چون هر صورتی در نفس کلی است و نمی تواند مانع مصادیق کثیر باشد وآدمی از خود درکی دارد که هیچ چیز دیگری در آن وارد نیست .بنابراین درک مذکور از راه صورت حاصل نشده است "1
          شیخ اشراق شناخت حقیقت نفس را از راه مفهوم من یا ضمیر اول شخص مفرد نمی داند وبدین لحاظ راه خود را از ابن سینا جدا میکند .او معتقد است که حتی مفهوم "من"که رساترین واژه برای اشاره به خود است می تواند مفهوم کلی داشته باشد وبرای بیان ماهیت نفس رسا نباشد  از نظر او من ورای اعضای مختلف است که با "این وآن"مورد اشاره قرار گیرد2
          شیخ اشراق حتی ادراک انسان از بدن خود را یک ادرک حضوری می داند واین مسأله را نیز در همان حکایت خواب خود وضمن گفتگو با ارسطو بیان می کند .او علم را به حضور شیء نزد ذات مجرد تعریف کرده است ونفس را موجودی از سنخ عقل وعلم دانسته است .او در آخر کتاب تلویحات در این باره می نویسد ."من در ذات خود هنگامی که به تفصیل آن را می کاوم .چیزی جز وجود وادراک نمی بینم "این نشان می دهد که او نیز مانند دکارت ماهیت اصلی نفس راادراک می دانسته است همچنین این ویژگی از اتحاد وجود با ادراک در مقام ذات انسانی خبر می دهد .
         همچنین شیخ اشراق ،با توجه به اینکه از پایه گذاران علم حضوری است ،توجه ویژه ای به خود آگاهی نفس دارد .آنچنان که دکارت این گونه است .او در کتاب حکمه الاشراق آنجا که مباحث علم وادراک رامطرح می کند استدلالی را مطرح می کند که می توان از نظر روش "کوژیتو"دکارت را مانند آن دانست آنچه شیخ اشراق مطرح می کند به این شرح است "تو از ذات خود واز ادراک خود نسبت به ذات خویش غائب نیستی .از آنجا که این ادراک نمی تواند به  وسیله صورت یا امر زاید دیگری حاصل شده باشد پس برای درک ذات خود که امری ظاهر وغیر غائب است ،به غیر از خود ذات نیاز به چیز دیگری نداری پس لازم است که ادراک نفس یک ادراک "لنفسه"(بی واسطه)باشد .همین طور لازم است که تو هیچ گاه از ذات یا جزء ذات خود غائب نباشی .اما درباره جوهریت ،اگر جوهریت کمال ماهیت نفس یا لا فی موضوع بودن باشد ،چیزی جدای از نفس نیست .ولی اگر معنایی مجهول باشد وبا این وصف تو ذات خویش را به صورت یک ادراک پیوسته وبی واسطه درک کنی.پس جوهریتی که از تو غائب است نه تمام ذات تو ونه جزءذات توست.{با توجه به آنچه گفته شد}هنگامی که تحقیق وتفحص کنی ،خویشتن خویش را جز شیء مدرِک ،که عبارت از همان من بودن"انانیت"است نمی یابی بنابراین درک کننده بودن هرچه باشد یک ویژگی زاید بر ذات نیست تادراین هنگام چیزی جز مدرکیت وشعور به خود بوده ومجهول واقع شود."1 
از این سخنان بر می آید که از نظر شیخ اشراق :
1-ادراک انسان از ذات خود بدون هیچ واسطه خارجی یا داخلی است .
2-ماهیت نفس چیزی جز ادراک وآگاهی وتفکر نیست.
3-بین وجود نفس ودرک آن فاصله ای نیست.
وواضح است که این نتایج همان است که دکارت در کوژیتو به آن می رسد .سهروردی حتی مثال خواب ورؤیا را که دکارت از آن در اثبات خودآگاهی نفس استفاده کرده است می آورد و در حکمه الاشراق به آن اشاره کرده است او می گوید:"آدمی در دو حال ممکن اتست به خویشتن توجه عمیق کند .یکی در حالتهایی از بیداری ودیگر در حالتهایی از رؤیا .او از این توجهات وحالتها به نان مواقعی یاد می کند که جسم یا بدن یا مثال معلق ،مظهر نفس می شود .وبه عبارت دیگر نفس خود را در بدن یا در خواب همراه مثال معلق می بیند .او در هر دو حالت خویشتن خویش را ،بدن یا مثال معلق نمی داند .بلکه ماهیتی متفاوت با این دو دارد .او ممکن است که بدن داشتن را فراموش کند .اما خود را هرگز فراموش نمیکند."1
نتیجه:
با توجه به آنچه گفته شد ،مهمترین وجوه اشتراک دکارت وسهروردی در باب علم حضوری عبارت است از:
1-آمیختن آگاهی ومعرفت با وجود وتغییر پرسش هستی شناختی فلسفه به پرسش معرفت شناسی
2-توجه به قابلیتهای ویژه نفس انسان در شناخت خود وجهان
3-فطری وبی واسطه دانستن شناخت نفس از خود
4-ماهیت وکارکرد اصلی نفس را اندیشه وتفکر دانستن
5-وجود نفس را از ادراک واندیشه او جدا ندانستن
با توجه به شباهتهای فراوانی که در شیوه تفکر این دو اندیشمند بزرگ دردو حوزه مختلف فکری دیده می شود وبا عنایت به سابقه وتقدم شیخ اشراق نسبت به دکارت ،این نتیجه محتمل است که دکارت در مهمترین مبانی اندیشه خود تحت تأثیر سهروردی بوده است .البته نباید این نکته را از نظر دور داشت که طرح این مسأله در دکارت صبغه ای کاملا معرفت شناسانه داردبر خلاف سهروردی که بیشتر جنبه هستی شناسانه آن را مد نظر دارد . 
فهرست منابع ومأخذ :
1- ابن سینا: الاشارات و التنبیهات، بیروت، مؤسسة النعمان للطباعة و النشر، 1413 ق.
2-سهروردی، شهاب الدین: مصنفات شیخ اشراق، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1373 ش.
3-رازی، فخرالدین: المطالب العالیه من العلم الالهی، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1420 ق.
4- شیرازی، صدرالمتألهین: اسفار اربعه، بیروت دار احیاء التراث العربی، 1410 ق.
5-طباطبایی، سید محمدحسین: بدایة الحکمة، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1422 ق.         
6 -سبزواری، ملاهادی: منظومة حکمت، قم، مکتبة المصطفوی، بی تا.
7-شیرازی، صدرالمتألهین: مجموعة رسائل فلسفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1422 ق.
8- سبزواری، ملاهادی: المألی النتظمه، تهران، نشر ناب، 1369 ش.
9-مطهری، مرتضی: مجموعة آثار استاد شهید مطهری، تهران، انتشارات صدرا، 1377 ش.
10- مصباح یزدی، محمدتقی: آموزش فلسفه، ج 1، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی و ج 2، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1379 ش.
11-ابن سینا: النجاة، تهران، مرتضوی، 1364 ش.
12-جوادی آملی، عبدالله: شناخت شناسی در قرآن، قم، مرکز مدیریت حوزة علمیة قم، 1374 ش.
13-طباطبایی،محمد حسین: اصول فلسفه و روش رئالیسم، تهران، انتشارات صدرا، 1368 ش.
 14- آشتیانی، تعلیقه بر شرح منظومة حکمت، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1373 ش.
 15- سهروردی، شهاب الدین: حکمة الاشراق، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1373 ش
 16- طباطبایی، سید محمدحسین: اصول فلسفه و روش رئالیسم، تهران، انتشارات صدرا، 1377 ش.
17-- شیرازی، صدرالمتألهین: المبدأ و المعاد، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1380 ش.
 18- طوسی، خواجه نصیرالدین: شرح الاشارات و التنبیهات، قم، نشر البلاغه، 1375 ش.
 19- سهروردی-تلویحات از مجموعه مصنفات ج1
 20- دکارت-رنه-تأملات در فلسفه اولی-ترجمه احمد احمدی
 21- دکارت-رنه-اصول فلسفه-ترجمه صانعی
  22- دکارت-رنه-گفتار در روش درست راه بردن عقل
 23-فروغی-محمد علی-سیر حکمت در اروپا-انتشارات البرز
 24-مطهری-مرتضی-شرح منظومه-ج1-انتشارات حکمت
 25-شیروانی-علی-ترجمه وشرح بدایة الحکمة-ج1-انتشارات الزهراء
  پایان


نوشته شده توسط شاهرودی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

مقالات

شاهرودی
مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 159 بازدید
بازدید دیروز: 264 بازدید
بازدید کل: 2861111 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
وضعیت من در یاهو
لینک های روزانه

طهور [803]
[آرشیو(1)]
فهرست موضوعی یادداشت ها
فلسفی[82] . عرفانی[5] . قیامت صغری، برزخ، قیامت کبری، نفخ صور، عذاب[3] . توحید- نظم - مبدا- واجب الوجود- منشا انتزاع- وحدت وجود- نظم علی[3] . عظمت، علم، رحمت، محبت، ربوبیت، اراده و مشورت، خلقت، حکمت، عدل، ه[2] . فقر الی الله ، فقر ذاتی انسان[2] . مقولات، ارسطو،کانت، علامه طباطبایی[2] . ملاصدرا،علامه طباطبایی،خلود،قضای الهی،اعتیاد،فطرت . ملاک مسلمان، فرقه . ملاک نیازمندی ،حدوث وقدم ، امکان ماهوی ، امکان فقری( امکان وجودی . ناسخ.نفس.بدن.عالم . نظام احسن، شرور ، خیر ، عنایت، عدم، نسبیت، ثنویت. . نفس،تجرد نفس،بقا،معاد . نور، نورالانوار، توحید، صفات و اسماء، ذات، انتزاع. . هدایت، شریعت، محرمات، ورع . هستی- مابعد الطبیعه- وحدت- علم- حیات . واجب الوجود، حد، برهان، صفات و اسماء، ذات، مفهوم، انتزاع . واجب الوجود، وجوب وجود، شریک ، وحدت ، وحدت حقه، کثرت ، ماهیت ، ت . واحد ، صدور ، صادر اول ، عقل ، نور ، فیض منبسط ، وحدت و کثرت ، و . واژگان کلیدی: قیامت، مواقف، میزان، واحد سنجش، حساب، پرسش. . واژگان کلیدی: علم حضوری- معرفت- نفس- علم حصولی- معلوم بالذات- مع . واژه: قضاء و قدر-سرنوشت-عدل الهی-جبر- . وجوب ، امکان ، امتناع . وجوب، امکان، امتناع ،امکان فقری، معقول ثانی فلسفی، معقول ثانی من . وجود ذهنی، وجود عینی، اتحاد عاقل و معقول، حمل اولی و شایع، علم ح . وجود رابط، وجود محمولی، وجود رابطی، هلیات بسیطه، هلیات مرکبه، نس . وجود رابط، وجود مستقل، علت و معلول، رابطی . وجود- لفظ مشترک- اشتراک لفظی وجود- اشتراک معنوی وجود . وجود، اصالت، اعتباریت، براهین، اصالت وجود، ملاصدرا . وجود، حدوث، احدیت، ضرورت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتبار، عینیت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتباریت، توحید، حرکت جوهری. . وجود، هایدگر، ملاصدرا ، تشکیک وجود، نیهیلیسم . وحدت وجود ، وحدت شخصی وجود ، وحدت تشکیکی ، جوهر ، صفت ، حالت ، ت . یمان ، عقل ، مسیحیت ، کانت ، علامه طباطبایی . فلسفه ،سفسطه ،سوفسطائیان ،تاریخ فلسفه . عشق – مکتب اشراق – ماهیت عشق – منشأ عشق – سیریان عشق – اقسام عشق . عشق، عشق مجازی، عشق عفیف، هوس . فیض، دوام فیض، فاعلیت وجودی. . قدرت، اراده، علم، واجب تعالی، صفات، جمال، کمال، فعل، قادر، مطلق . قرب الهی، روح، جسم مادی، مانعیت ،معاد روحانی، معاد جسمانی، حرکت . قضا ، قدر ، سرنوشت ، جبر ، اختیار ، آزادی ، قضا و قدر حتمی ، قضا . کبر، تکبر، متکبر، منازعه با خدا، موانع قرب، الحاد . مرگ، قبر، ثواب، عقاب، فشار قبر . معاد جسمانی، حشر، اعاده معدوم، تناسخ، صورت نوعیه، تشخص، تجرد . معاد، معادجسمانی، کیفیت معاد، شبهه آکل و ماکول، . معقولات . معنای حیا. آثار حیا. مراحل حیا. حیای منفی. جلوه های حیا. حیا و م . عقل – نفس – عقل منفعل – عقل فعال – عقل نظری – عقل عملی - عقل متص . عقل اول، وجود منبسط، حقیقت محمدیه، نظام فیض . عقل، دین، عقل گرای حداکثری، عقل گرایی انتقادی، عقل گرایی اعتدالی . عقول عرضی، ارباب انواع، مثل افلاطونی، امشاسپندان، انوع مادی، ارب . علت- معلول اشاعره- ضرورت علی- صانعیت خدا- انکار علیت- عادت- فاعل . علت،معلول،حدوث،امکان ،ضرورت . علم . علم اجمالی،کشف تفصیلی،عنایت،قضاء،قدر،لوح و قلم . علم حضوری،خودآگاهی، شهود، مشاهده، ابصار، معرفت خیالی، مشاهدات در . علم واجب الوجود – علم عنائی – علم تام – نظام علمی واجب - معلوم ب . علم،وجود ذهنی،نفس،صدرالمتالهین . علیت، مناط احتیاج به علت، ضرورت، معیت، فقر، امکان، تجلی . عوامل وجود، ناسوت، حرکت، حادث، شرور، علم صوری‌، علم حضوری، کثرات . عین، ذهن، حرکت جوهری نفس، حدوث جسمانی آن، اتحاد عاقل و معقول. . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، عقل فعال ، فعالیت ذهن، خلاقیت نفس حضو . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، وحدت استعلائی نفس، فعالیت ذهن، خلاقیت . غرور- فریفتگی- خودخواهی- غرور علمی- غرور عابدان- غرور سلاطین- غر . غفلت – ضعف نفس – مرگ – پیروی از نفس – هدف – شیطان – جهل . فاعل بالطبع، فاعل بالقصد، فاعل بالرضا، فاعل بالعنایه، فاعل بالتج . 1- خشم و غضب 2- عفو و بخشش 3- کنترل غرائز 4- کظم غیط 5- صبر 6- ب . 1- مرگ 2- غلظت 3- هول و هراس 4- جاودانی 5- قبر 6- قیامت . 1. ابن سینا 2. صدرالمتألهین 3. علم 4. علم الهی 5. صور مرتسمه . آیه ولایت، حضرت علی، فخر رازی . اتحاد - احوال - ارادت - خرقه اندازی - خنا - زعاقت - سمود - مشاهد . ادراک حسی ، ادراک عقلی و کلی ، صور جزئی ، صور کلی ، علم حضوری، ع . ادراک ، اتحاد ، معقول بالذات ، تضایف . اراد ه، علم اجمالی، علم تفصیلی ، اشاعره ، علامه طباطبایی ، معتزل . اراده- استعانت- ایمان-پشیمانی- ترک- توبه-روح-سعادت- شقاوت- کمال- . اراده,حقیقت اراده,حقیقت اراده درانسان,ریشه تاریخی بحث,دیدگاه اشا . اراده، استعانت، ایمان، پشیمانی، ترک، توبه، روح، سعادت، شقاوت . استغنا- تکدی- درویش- زهد- صوفی- فقر- فنای نفس- قناعت . اسماء ذات، صفات، افعال – امهات اسماء – امهات صفات – جمال الهی – . اشتراک وجود، انقسام وجود، واجب و ممکن، تشکیک وجود، وجود،مفهوم وج . اصالت - اعتباریت- حقیقت- وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصالت- اعتباریت- حقیقت - وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصل علیّت، حکمت متعالیه، فلسفه اسلامی. . اعاده معدوم ،غزالی ،عبدالجبار معتزلی . امکان شناخت- راه های شناخت- علم حصولی- علم حضوری- بساطت خداوند . انوار مجرده –ممکن اشرف _ ممکن اخس _شیخ اشراق-کمال وجودی . اومانیسم سکولار،سکولاریزاسیون،انسان گرایی،دنیاگروی، آزادی،فردگرا . بازی زبانی, شباهت خانوادگی, تسمیه, زبان خصوصی, ادراکات اعتباری و . باقلانی، اشاعره، جوهر فرد، عرض، قدرت الهی . بداهت- وجدانیات- ثبوتی- و-دت- اشتراک- تباین . برهان صدیقین، ابن سینا، ملاصدرا ، مفهوم وجود ، حقیقت وجود . برهان وجودی، برهان جهان شناختی و غایتگرایانه، برهان اخلاقی، برها . تسلیم - خالص - اخلاص- دین- راضی- صدق - عمل ادمی- میل ادمی- نفس . تشکیک- کثرت- وحدت وجود . تناسخ - مرگ - معاد جسمانی - حرکت جوهری - قوه - فعل . توبه، رجوع و بازگشت، تصمیم، ترک معصیت، سلوک عرفانی، مخالفت با نف . توحید، توکل، خوف، رجاء، معصیت، پایه دین، توحید ذاتی، خائف . توکل - متوکل - اسباب و علل - حقیقت توکل . تولد، تولید، اشاعره، کسب افعال. . تکامل، تطور، داروین، مذهب . ثبوتی، ذاتی، فعلی،علم، قدرت، حیات، خالق، رزق، اراده . جبر، اختیار، تفویض، امر بین الامرین، اراده، انسان و سرنوشت. . جوهر، عرض، نومن، فنومن. . حرکت،زمان، دازاین، حرکت توسطیه، حرکت قطعیه. . حصولی . حضوری . حیات، کمال وجودی، سریان وجود، سریان حیات . حکمت الهیه ، علوم عالیه ، حقیقت وجود ، ذلّ عبودیت ، فقر و فاقه ، . حکمت الهیه، علوم عالیه، حقیقت وجود، ذلّ عبودیت، فقر و فاقه، علم . خدا، جهان، تقابل خدا و جهان، صدور عالم، روح، هبوط، جسم . خشیت – خوف – امید- عذاب – بهشت- رجاء- امل- نعمت . خوف ، آخرت، عذاب ، افضل ، قیامت، خائفان ، صفات، مقربان، غفلت، رج . ذکر، درجه ، قلب ، تطمن القلوب، آرامش ، تنهی عن المنکر . رابطه، رابطه دین و أخلاق، ادراکات اعتباری، علامه طباطبائی، ایمان . راه فطرت ، برهان فطرت ، برهان اجماع عام . رسوم خلقی، حضرت جمع، بقا، فنا، سقوط شهود . رضایت، سخط ،رضای عوام ،رضای خواص . زهد، زهد اسلامی، زهد کوفی، رهبانیت، ترک دنیا، پشمینه پوشی، مراتب . شرور، خیر، شر، خدا، نظام احسن، عالم طبیعت، جهان مادی، ضرورت، قدر . شناخت-معرفت-شناخت فلسفی-شناسایی . . شوق ، اشتیاق ، محبت ، دیدار. . شک دستوری – کوجیتوی دکارت – دکارت – غزالی – شک- فلسفه تطبیقی . شک، شکاک، شکاکیت، شکاکان معروف . شکر، معرفت نعمت ، ارکان شکر حقیقی،تقسیم شکر، محابّ ، مکاره ، است . صدق، کذب، ملاک، مطابقت، انسجام، پراگماتیسم . طمس، تجلی، اکوان، اعیان ثابته، تعینی، منطوی، منفعل، اقدس، مقدس. . عاقل، معقول، معلوم بالذات، معلوم بالعرض، اتحاد . عالم مثال ـ صور معلقه ـ مثل معلقه ـ عالم خیال ـ خیال متصل ـ خیال . عجب -معجب-عجب به عبادت –عجب به ورع و تقوی –عجب به حسب و نسب –عجب . عدل الهی- ظلم- عدل و حکمت- حسن و قبح .
نوشته های پیشین

فلسفی
وجود خدا
توحید
وحدت و بساطت
برهان صدیقین
صفات خدا
علم
جبر و اختیار
شرور
عوالم وجود
عدل الهی
حدوث و قدم جهان
عرفان عملی
عرفان نظری
صدور وحدت از کثرت
موضوعات تحقیق
فهرست منابع
سرفصلها
مهر 1387
شهریور 1387
مرداد 1387
اردیبهشت 1387
آبان 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
مهر 1388
آبان 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
خرداد 89
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
شهریور 90
مرداد 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
لوگوی وبلاگ من

مقالات
لینک دوستان من

پایگاه طهور
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آفرینش از دیدگاه سهروردی
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت دوم
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت اول
اعاده معدوم از دیدگاه غزالی و قاضی عبدالجبار معتزلی
عنوان: علم الهی از دیدگاه ابن سینا
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت دوم
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت دوم
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
[عناوین آرشیوشده]