موضوع: توحید و انواع آن
پژوهشگر: فریده هراتی
زیر نظر استاد: دکتر حسینی شاهرودی
چکیده: توحید به معنای یگانه پرستی است که برای یگانگی خدا دلایلی ذکر میشودو بعد از آن اقسام توحید بیان میشود که بر پنج قسم می باشد و در این مقاله رابطه توحید با سایر اصول دین و در پایان تفاوت توحید نظری با توحید عملی بحث میشود
کلید واژه : توحید. توحید در خالقیت. دلایل یگانگی خدا. اقسام توحید. رابطه توحید با سایر اصول دین . تفاوت توحید نظری با عملی
مقدمه
مسئله توحید در نظر پیشوایان دین آنچنان اهمیت داشته که هیچ فرصتی را برای پرداختن به آن از دست نمی دادند .لذا هدف انبیا بود که این اصل اساسی هر چه بیشتر در اذهان مردم جایگزین و مسلمانان به همه ابعاد آن آشنایی کامل پیدا کنند تا تاثیر خودش را در سعادت دنیا وآخرت آنها ببخشد و از خطوط انحرافی و لغز شهایی که ریشه در انحراف از توحید دارد ،مصون بمانند.
اگر توحید آنچنان که باید شناخته شود زندگی انسان سرا پا الهی شده و میتواند بینش انسان را نسبت به جهان هستی و رفتن به سوی کمال تضمین کند.
حد نصاب توحید در اسلام یعنی اولین مرتب هایی که یک انسان از دید گاه اسلامی ،موحد شناخته میشودآن است که قائل به وحدت خالق و وحدت رب تکوینی و رب تشریعی الهی باشد یعنی هم خا لق را یگانه بداند و هم رب و کردگار و صاحب اختیار جهان را و هم قا نون گذار اصیل را.
توحید چیست؟
توحید به معنای یگانه دانستن است ما در صدد این هستیم که احدیت پروردگار عالم را هم بفهمیم وهم باورکنیم .توحیدریشه همه عقاید حق و ارزشها را تشکیل میدهد .
اما چگونه باید این مطلب را بیان کرد تا اثبات شود که توحید اساس همه عقاید
حق و ارزشهای راستین است؟
قرآن کریم برای تبیین رابطه توحید با نظام اعتقادی و نظام ارزشی از مثالی بسیار ارزنده بهره میگیرد :
((الم تر کیف ضرب الله مثلا کلمة طیبة کشجرة طیبه ٍاصلها ثابت ٌو فرعها فیالسماء ))
مثل سخن خوش و اعتقاد حق مثل درختی است که ریشه اش در زمین استوارو شاخ و برگش به سوی آسمان بالا رفته باشد چنین درختی همواره میوه های شیرین و لذیذ خودش را به بار خواهد آورد اما سخنی که ریشه ثابت نداشته و مبتنی بر پایه های محکم و استوار حق و حقیقت نباشد مثل درختی است که ریشه اش از زمین کنده شده باشد چنین درختی نه تنها بار و میوه ای نمی آورد بلکه طولی نمیکشد که پوسیده و از بین میرود .
(( و مثل کلمة ٍخبیثةٍ کشجرة خبیثهٍ اجتثت من فوق الارض مالها من
قرار ))
در این مثال قرآنی نظام اسلام به منزله درختی تلقی شده که پایه آن کلمه طیبه
((لا اله الا الله است )).این سخن واین اعتقاد ریشه ای است استوارکه در دلهای انسانهای مستعد پا برجا میشود وریشه های دیگری را تولید میکند.
توحید در خالقیت :
یکی از ساده ترین وقابل فهم ترین درجات توحید، توحید در خالقیت است یعنی این که انسان معتقد باشد که جهان هستی آفریده یک آفریدگار است. این اعتقاد حتی در میان بسیاری از مشرکین هم وجودداشت .قرآن کریم ازقول مشرکین مکه وبت پرستانی که در زمان پیامبر اکرم(ص)بودند نقل میفرماید که آنهادر مورد بتهایشان به آفریدن معتقد نبودند بلکه بتها را وسیله ای برای تقرب به
سوی خدای یگانه تلقی می کردند.
در آیه دیگری میفرماید :اگر از این بت پرستان بپرسی که چه کسی آسمان ها و
زمین را آفریده خواهند گفت :الله .پس مشرکین منکر خداوند نبودند بلکه به خدایانی پایین تر از مرتبه خدای یگانه اعتقاد داشتند و با ساختن مجسمه هایشان آنهارامی پرستیدند.آنها معتقد بودند خدایان صاحب اختیار جهانند و تدبیر جهان بر طبق نظرآنها انجام میگیرد. آنها هستند که در گردش ماه و خورشید پدید آمدن پدیده های زمینی و آسمانی و سعادت و شقاوت انسانها موثرند . این مشرکین، کارگردانان جهان را متعدد میدانستند و معتقد به ارباب انواع بودند و این موضوعی است که قران کریم با شدت هر چه بیشتر به مبارزه با آن پرداخته و برای مردم بیان میکند که همان کسی که آفرید گار جهان است هم او تدبیر کننده جهان میباشد و دیگری نمیتواند در مخلوقات او کمترین تصرفی را بی اذن او انجام دهد .
با این توضیح روشن میشود که اعتقاد به وحدت خالق و یگانگی آفریننده در اسلام کافی نیست و اسلام چنین افرادی را موحد و یکتا پرست نمیشمارد بلکه باید توحید درربوبیت هم به آن اضافه شود.
دلایل یگانگی خدا:
1.دو گانگی مستلزم ترکیب است
هر گاه فرض کنیم که برای مبدا جهان نظیر و همتایی وجود دارد لازم آن این است که هر یک از این دو مبدا از دو جز تشکیل یافته باشد و ترکیب ،مایه احتیاج و نیاز است و احتیاج با مقام شامخ مبدا جهان ساز سازگار نیست .
هر گاه برای جهان دو مبداء فرض کنیم ناچار باید هر دو مبداء را ازدو جز مرکب بدانیم زیرا از آن جا که هر دو مبدا وجود وهستی دارند در اصل هستی با هم شریک خواهند بود و(اصل هستی ) جهت اشتراکی برای هر دو شمرده خواهد شد ولی از آنجا که هر دو مبدا از هم متمایز و جدا بوده و مستقل از یک دیگرند نا چار باید هر کدام دارای خصوصیتی باشد که در دیگری نباشد و الا موضوع دو تا بودن منتفی شده و تعددی در میان نخواهد بود .
در این صورت هر دو مبدا از دو جز (شرکت در اصل هستی و اختلاف از جهات دیگر) ترکیب خواهند یافت یعنی باید در هر یک از دو خدا یی که برای جهان فرض کردیم دو ج قبلا تحقق پذیرند و سپس دست به دست هم دهند مبدا جهان را به وجود بیاورند ودر این صورت خدای جهان به اجزای پدید آرنده خود که غیر او هستند نیازمند خواهد بود .از این رو میگویند ترکیب نشانه احتیاج و نیاز است زیرا مرکب در تحق خود به اجزا خود نیاز دارد تا در سایه آنها جامه هستی بپوشد و خدای نیازمند که در هستی خود به دو جز غیر از خود نیاز داشته باشد نمیتواند سرچشمه هستی و مبدا مستقل جهان باشد بلکه خود او نیز معلول آن دو جز بوده و مخلوقی مانند مخلوقات دیگر خواهد بود. نتیجه این که تعداد مبدا جدا از ترکیب نیست و ترکیب نشانه احتیاج و امکان میباشد و مقام ربوبی از هر نوع نیاز و احتیاج و امکان و فقر پیراسته است.
2.هما هنگی و پیوستگی اجزای جهان :
این دلیل که ما را به یگانگی پدید آورنده جهان رهبری میکند حاصل همان نتایجی است که از علوم طبیعی به دست می آید.
جهان آفرینش بزر گترین کتاب تکوینی است و در تمام اجزای آن یک نوع نظم معین و پیوستگی خاص وهماهنگی غیر قابل توصیفی مشاهده نموده واین مطلبی است که همگی بر صحت آن اتفاق نظردارند.
قوانینی که برجهان حکومت میکند آنچنان عمومی وکلی است که ازآزمایش کوچکی درگوشه ای از این جهان میتوان یک قانون کلی وعمومی که برسراسر جهان آفرینش حکومت میکندبه دست آورد .با تدبردرهستی ،آثار وحدت ویگانگی واحد به خوبی به چشم میخورد هر گاه مبدا آفرینش یکی نبود، دو رای ودو فکر برجهان حکومت میکرد وازنظم وتدبیر یگانه خبری نبود ونتیجه یک چنین از هم گسیختگی ،همان فساد در دستگاه خلقت و نظام هستی آفرینش است.
3. حکومت دو خدا بر یک جهان مایه تباهی جهان ا ست
هرگاه بر زمین و آسمان دو آفریننده حکومت کنند این دو خدا به دو صورت متصور می باشند
• دو خدای مماثل و همانند یکدیگرند .
• دو خدای متبائن که با یکدیگر اختلاف و تباین کلی دارند هر گاه مماثل و همانند یکدیگر باشند در این صورت باید در یک قسمت شبیه و مانند یکدیگر باشند اما در قسمت دیگر باید اختلاف داشته باشند زیرا معنی ندارد که دو موجود از هر نظر مانند یکدیگر باشند و هیچگونه تفاوتی در بین آنها نباشد با این وصف دو موجود جدا شمرده می شوند .
هر گاه یک چنین دو خدایی بر عالم آفرینش حکومت کنند تدبیر هر کدام مباین و مخالف دیگری خواهد بود و نتیجه حکومت دو تدبیر بر زمین و آسمانها، به هم خوردن نظم و از هم گسیختی روابط و بروز اختلاف در دستگاه آفرینش و از بین رفتن هماهنگی از نظر اداره خواهند بود .
اقسام توحید
• توحید ذاتی : این عالم آفریدگاری دارد. حالا می گوییم ذات آن خالق یکی بیشتر نیست و دارای یگانگی در ذات است و دارای توحید ذاتی است که سه مشخصه دارد
? خداوند متعال دوئیت و تعدد نمی پذیرد .
? ذات مقدس او نیازمند نیست و غنی بالذات است .
? خداوند مثل و مانند ندارد .
خداوند ذاتش ترکیبی ازماده و صورت ندارد . اگر خداوند عالم را مثل موجودات غیر مادی فرض کنیم( مثل موجودات مجرد) آنها اگر چه ترکیب خارجی از ماده وصورت ندارند اما ذاتشان مرکب از وجود و ماهیت است . غیر خداوند عالم هیچ موجودی نداریم که بسیط حقیقی باشد و به تعبیر فلاسفه "کل ممکن زوج ترکیبی" هر موجود ممکنی از ممکنات را در نظر بگیریم جفت و مرکب از ماهیت و وجود است . موجودات مادی هم همینطور ، پس اینکه ما میگوییم خداوند توحید ذاتی دارد یعنی موجودی را میگوییم خدا و به وجود چنین خدایی اعتقاد داریم که این خدا ذاتش مانند موجودات دیگر نیست .
• توحید صفاتی : برای روشن شدن توحید صفاتی لازم است به یک نکته توجه شود وآن اینکه متکلمین و فلاسفه صفات الهی را به دو دسته تقسیم کردند
? صفات ایجابی : به عبارت دیگر صفات ثبوتی و یا به تعبیر دیگر صفات جمالی که همه اینها به یک معنا بر میگردند. "کمال"
? صفات سلبی – صفات نقص یا صفات جلال
پش ما دو دسته صفات داریم صفات ثبوتی : که عبارت است از آن صفاتی که بودن آنها در موصوف کمال می آورد اما صفات سلبیه یا صفات عدمیه یا صفات جلال یا صفات نقص عبارت است از آن صفاتی که در خدا نیست و بودن آنها نقص است برای موجود .
? علم ،حیات ،قدرت ،قیومیت ،احاطه داشتن سمیع بودن بصیر بودن حکیم بودن اینها جز صفات ثبوتیه خداوند است از طرف دیگر صفاتی است که خداوند آنها را ندارد مانند فقر، عجز ،مردن و...که از خدا مسلوب است و اینها را صفات سلبی میخوانند .منظور از توحید صفاتی این است که صفات کمالی الهی و ثبوتی عین ذات خدا بوده و زاید بر ذات و نیست .
• توحید افعالی:در نظام عالم در عین اینکه علل و اسبا ب ورابطه علت و معلول را میپذیریم با این همه معتقد هستیم در نظام وجود ، وجود از خداست ما نظام عالم رانظام خیر میدانیم و به عبارت دیگر ما این عالم و نظام این عالم را نظام طولی میدانیم .ما معتقدیم در عین اینکه هر معلولی به علت خودش استناد دارد و با علت خودش ارتباط دارد، در عین حال آن معلول و علتش،و علت علتش ،و علت علت علتش هم فعل خدا و کار خدا و آثار خداست. آن که بعد از فراهم شد ن زمینه ها وجود می بخشد خدا ست و در این جاست که روح و معنی توکل تبلور پیدا میکند و چون ما عالم را فعل الله میدانیم و ما فوق هر عمل و محیط بر هر کاری میدانیم در مقام نتیجه لا ز م میدانیم زمینه را فراهم کنیم اما نتیجه را از او میدانیم منظور ما از توحید فعلی همین است .
• توحید ذاتی، توحید صفاتی و توحید افعالی اقسام سه گانه توحید نظری هستند .یعنی این که در این سه مرحله باید از نظر فکر اوج بگیریم با پرواز روح،پرواز دل و پرواز عقل مادر این سه مرحله باید از ماده جدا شویم و معارف عمیق مافوق عالم ماده به خوبی درک کنیم که در غیر این صورت توحید های بعدی ما هم توحید کامل نخواهد بود.توحید در عبادت و اطاعت فرع این سه مرحله از توحید است اگر این سه مرحله درست و کامل باشد جهان بینی توحیدی سالم به دست میاید که عمل توحید ی خالص درانسان ایجاد میکند.
• توحید عبادتی :عبارت است از این که انسان درمقام بندگی و عبودیت برای خداوند باشد. در عبارتی از امام حسین(ع) نقل کردند روزی شخصی تقا ضا میکند آقا به من مو عظه کن .حضرت فرمود:
اگر میخواهی گناه کنی این شش شرط و موضوع را در نظر داشته باش جایی گناه کن که مال خدا نباشد ،گفت نمیتوانم . فرمود پس اگر گناه میکنی روزی خدا را نخور، گفت نمیتوانم.گفت پس جایی گناه کن که خدا تو را نبیند گفت نمیتوانم. گفت اگر میخواهی گناه کنی در موقعی که ملک الموت میاید قبض روحت کند مقاومت کن بگو نمی خواهم بمیرم،گفت نمیتوانم گفت اگر گناه میکنی در روز قیامت که خواستند تو را به پای حساب بیاورند آن جا مقاومت کن بگو نمیخواهم به پای حساب بروم. گفت وقتی که گناهکاری تو تثبیت شد و محکوم شدی که تو را بیندازند به جهنم
بگو نمیروم،گفت نمیتوانم .گفت پس چرا گناه میکنی1؟
تمام ما بایدعبد یک موجود باشیم یعنی هنگامی که میخواهیم عملی را انجام دهیم تنها برای رضای الهی باشد و این معنای توحید عبادتی است :
( افرایت من اتخذ الهه هویه و اضله الله علی علمٍ )2
آیا دیده اید کسانی را که خدای آنها هواهای نفسانی و امیال حیوانی آنهاست و خداوند آنان را آگاهانه گمراه ساخته است؟
• توحید اطاعتی و ولایتی :
این توحید جنبه سیاسی دارد. افرادی که به توحید صفاتی ،ذاتی و افعالی معتقدند و کسانی که عبد یه معبودند و آوای یک معبود را دارند چنین افرادی باید معتقد باشند بین عبودیت و سیاست تفکیک و جدایی نیست خط مشی سیاسی آنها را ایدئولوژی آنها تشکیل می دهد نمی شود .یک انسان ازنظر ایدئولوژی موحد باشد اما ازنظر سیاسی اطاعت از طاغوت کند و نمی شود نماز را برای خدا بخواند و اقتصادش را از سوسیالیستها الهام بگیرد چنین شخصی که دارای این نوع طرز فکر است موحد نیست بلکه مشرک است . امکان ندارد بین این پنج توحید تفکیک حاصل شود .
چگونگی پیاده کردن انواع توحید در مقام عبادت و اطاعت
به این معنا که قبل از پاسخ دادن به نحوه پیاده کردن توحید در مقام عمل لازم است این نکته را در نظر داشته باشیم که توحیدهای عبادتی و اطاعتی دارای درجات و مراتب است که امام علی (ع) در نهجه البلاغه عبادت را اینگونه معرفی کرده :
• عبادت تجار : عده ای که عبادت می کنند و موحدند توحید عبادتی دارند اما توحیدشان حالت تجاری دارد مثل بازرگانان و تجار که به دنبال سود و اندوخته هستند یا افرادی که در فکر حوریان بهشتی هستند در فکر درجات بهشتیند مانند همان تجار و بازرگانان .
• عبادت عبید : کسانی که موحدند عبادت می کنند ، افراد خوبین ، در فکر بهشت نیستند اما اینها از ترس عذاب و ملک الموت تن به عبادت می دهند پس در حقیقت اینها عبدالله نیستند چون میدانند خدا قهار است از این نظر بنده خدا هستند .
• عبادت احرار ( آزاد مردان ) : این دسته بندگی خدا را می کنند نه به خاطر بهشت و ترس از جهنم بلکه به این خاطر که خداوند را محبوب خود می دانند . انسانهای آزاد مرد چنین افرادی هستند .
رابطه توحید با سایر اصول دین
اصل اول از اصول دین این است که خدا یکی است و دونیست .اصل دوم این است که خدا عادل است. اصل سه یعنی پیامبرانی برحق برا ی هدایت مردم آمده اند .اصل چهارم جانشین پیامبر امامی است که از طرف خدا تایین شده و ا صل پنجم معاد می باشد . اگر این مفاهیم را باهم بسنجیم رابطه ای بین آنها نخواهیم دید این عدم ارتباطی که در ابتدا به ذهن افراد میرسد به خاطر آن است که توحید درست شناخته نشده است . مرحوم طباطبایی می فرمود: توحید وقتی گسترش پیدا کند می شود کل اسلام و اسلام وقتی فشرده شود توحید به دست می آید . توحید در ظاهر به عنوان اصل اعتقادی ساده جلوه گر می شود اما کل اسلام مانند پیکری است که از اعضای گوناگون تشکیل شده و روحش توحیداست اگر توحید یعنی روح در این پیکر دمیده شود به نظام بی جان و مرده تبدیل خواهد شد .
رابطه توحید و سایر عقاید
با الهام گرفتن از آیه (( تُؤتی اُکُلَها حِینٍ بِأذنِ رَبِها)) می توانیم به تبیین این مطلب بردازیم که چه رابطه ای بین توحیدو سایرعقاید وهمچنین بین توحید ونظام ارزشی اسلام وجود دارد برخلاف بسیاری از مکتبها (که بر اساس افکار ناقص عناصری را تلفیق نموده و بدون اینکه رابطه ای بین آن اصول و عناصر در نظر گرفته باشند می گویند مجموعه این ایدئولوژی از چند اصل تشکیل می شود ) دین اسلام تمام نظامش یک سیستم منسجم هم بسته و هماهنگ است که تمام عناصرش با هم مربوطند و هیچگونه ناهماهنگی بین آنها وجود ندارد .
تفاوت توحیدهای نظری و توحید های عملی
1.اولین تفاوت بین آنها این است که این توحید های سه گانه علم ، ادراک و معرفت ما را می سازند و جنبه علمی دارند و ذهن مارا وسعت می دهند اما آن دو جنبه عملکردی دارند . همانطوری که در کارمان طرح و برنامه در ذهن داشته باشیم ، در باب توحید هم همینگونه است بنابراین توحید های سه گانه اولی جنبه ذهنی ، علمی و شناختی دارند اما توحید عملی جنبه پیاده کردن وعمل را دارند
2. توحید ذاتی ، صفاتی و افعالی درست اندیشدن است این غیر از مطلق اندیشه است و به تعبیر استاد شهید مطهری: اندیشه راستین را این توحیدهای سه گانه به ما میدهند6
نتیجه
توحید تنها اقرار به زبان و شهادت به وحدانیت و رسالت نیست ( اگر چه گفتن شهادتین موجب این میگردد که یک سلسله احکام ظاهری در این عالم بر انسان مترتب شود اما آن توحیدی که منشاء سعادت ابدی و کمال حقیقی انسان است دائر مدار لفظ و زبان نیست ) بلکه حقیقتی است در دل و ایمانی است در قلب اظهار توحید و گفتن شهادتین عاملی است برای اینکه با گوینده رفتار انسانی انجام شوداز متن نتیجه میشود بر یگانگی خداوند وشعور درونی هم بر یکتایی او گواهی میدهد دلایل پیشین که همگی بر یگانگی او گواهی میدهد یک رشته دلایل عقلی و فلسفی است کسانی که با این نوع دلایل انس ذهنی دارند به آسانی ازاین دلایل میتوانندبه یگانگی او پی برند و مطلوب خود را استنتاج کنند افرادی که استمداد درک دلایل عقلی و پیمودن راه های پر پیچ و خم علمی و فلسفی را ندارندهمواره قایلند به جای پیمودن راه عقل ،راه دل(فطرت)را بپیماند راهی که از هر نوع چون و چراپیرا سته است و راهنمای انسان در آن جا شعور باطنی انسان است و از راه فطرت کمک میگیردتا به هدف برسد و اما کسانی که به یگانگی او اعتقاد ندارند مانند مسیحیان که اعتقاد به تثلیث در کتابهای آنها وجود دارد . قران مجید معتقد است که موضوع تثلیث در ادیان سابقه دارد و مسیحییان پس از رفتن مسیح، سه گانه پرستی را از ادیان دیگر گرفته و ان را با اییین پاک مسیح که جز یگانه پرستی چیزی نبوده است در هم امیخته اند
نکته اخر :بعضی از افراد وقتی با آیات مشابه برخورد میکنند انها را به نفع خود معنا کرده و به دنبال روایات تفسیر کننده ایات متشابه نمیروند روایتی است که اگر کلمه(( لا الا الله الا)) را کسی بگوید وارد بهشت میشود د رصورتی که گفتن لفظی کافی نیست و منظوراز گفتن این کلمه اعتقاد قلبی است.
منابع و مآخذ
1.بیات،اسدالله.اصول عقاید توحید.تهران:دانشگاه صنعتی شریف ،1364
2.سبزواری ،محمد باقر .اصول فلسفه و روش رئالسیم .قم :بوستان ،1381
3. مصباح یزدی ،محمد تقی. توحید در نظام عقیدتی در نظام ارزشی اسلام . تهران : شفق 1367
4 .مطهری ،مرتضی .توحید .تهران: صدرا،1374
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد |