موضوع تحقیق: اراده خدا
زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
گردآورنده: سیده زهرا مرتضوی
مقدمه
در میان صفات الله اراده از صفاتی است که از دیر باز مورد توجه و عنایت اندیشمندان قرار گرفته است و در مورد نفی و اثبات آن قلم فرسایی کرده اند،و اثبات کنندگان این صفت خود نظریات متفاوتی ابراز کرده اند که برخی آن را در مقام ذات و برخی در مقام فعل وعده ای هم در مقام ذات و فعل اثبات کرده اند وما این مهم را از دیدگاه اندیشمند نامی ملاصدرا در نوشتار کوتاهی مورد توجه وبررسی قرار می دهیم:
حکمت متعالیه
صدر المتالهین از افرادی است که معتقدند به تحقق صفالت کمالیه و انها را عین ذات حق می شناسد؛معنی این سخن این است که خداوند عالم به علم وقادر به قدرت و مرید به اراده است؛ولی علم وقدرت و اراده و سایر صفات کمالیه و عین ذات حق بوده و تنها در مفهوم با یکدیگر تفاوت دارند.<1>
دید وحدت بین و حکیمانه ی ملاصدرا رابطه ی ذات وصفات حق را چنان می بیند که هرگونه ثنویت و دوگانگی از میان برداشته میشود البته اختلاف درمفهوم بر قوت خود باقی است.؛زیرا همانگونه که صفات با ذات از جهت مفهوم مختلفند هر یک از صفات نیز با صفت دیگر از حیث مفهوم هختلاف دارد<2>
صدرالمتالهین می فرماید:صفات حقیقه ی حق تعالی در زمره ی معانی کمالیه عامه قرار داشته و عارض موجود بما هوموجود میگردد.موحود برای اینکه معروض معانی کماله ی عامه و حقایق کلیه واقع شود به ماده ی مغین و استعداد خاص یا تجسم تغیر نیازمند نمی باشد به همین جهت میتوان گفت این گونه صفات به هیچ وجه عارض مادیت نبوده و با وجود ما وقت دارند براساس آنچه ذکر شده می توان گفت یکی از صفات حق تبارک و تعالی همه ی کمالات خود را به طور وجوب و بالفعل دارا
بوده و چیزی از آن در ممکن قوه و بقعه ی امکان باقی نمانده است زیرا در مورد حق و صفات حق جز فعلیت چیز دیگری تحقق ندارد یعنی
1)غلامحسین ابراهیمی دنیانی؛اسماء وصفات حق ص 89
2)همان ص 94
همان گونه که هستی حق؛حقیقت هستی بوده و هیچ گونه شائیه ی نیستی و امکان در آن راه ندارد هر یک از صفات کمالیه او نیز عین ذات او بوده و از هر گونه نقص و عیب منزه و مبرا میباشد به این ترتیب وجود صرف حق وتبارک و تعالی هم همه ی وجود است و هم همه ی آن وجود است<1>
بنابراین صدرالمتالهین صفات کمالیه را عینذات الهی دانسته و از آنجایی که نمی توان در ذات الهی تشکیک و اختلاف وتفاوت راقائل بودد بنابراین همه ی صفات عین یکدیگر و عین ذات الهی اند و اختلاف آنها در مفهوم میباشد.
همچنین از میان سخنان وی میتوان دلایل فراوانی برای اثبات اراده ی الهی ذر ذات خداوند به ذست آورد؛که براهینی ماند ((براهین صدیقین))؛((برهان بسیط الحقیقیه کل الاشیا))؛و((برهان واجب الوجود بذاته واجب من جمیع جهاته)) را میتوان دلایل برآن دانست.
برهان صدیقی: صدرالمتالهین بعد از اثبات واجب ا لوجود که بر مبنای اصالت وجود وساطت و وحدت وجود و عینی بودن و تشکیک وجود یعنی تفاوت مراتب آن به کمال و نقص تقریر یافته است.
می گوید:فقط ثبت وجود الواجب بهذا البرهان و یثبت ایضا توحیده و یثبت ایضا علمه بذاته و بماسواه حیوته اذااالعلم لیس الا الوجود و یثبت قدرته و ارادته ولکونها تابعین للحیوة والعلم ...فهوالعلیم القریر المرید«2»
اولا وجود تعالی ثانیا توحید واجب تعالی ثالثا علم او به ذات و ماسوایش و حیاتش چون علم چیزی جزوجود نسیت رابعا قدرت و اراده اش ثابت می شود چون این دو صفت
1»غلامحسین ابراهیمی دینانی ،اسماء و صفات حق،ص 89
2»علی اله بداشتی،اراده ی خدا، ص 78
کمالی تابع علم وحیاتند پس او علیم و قدیر و مرید است.
پس صدرالمتالهین با این برهان هم به طور اطلاق حریربودن خداوند را ثابت می کند و هم اراده ی اورا در مقام ذات ثابت می داند چون می گوید: اراده تابع علم وحیات است وچون علم دردیدگاه صدرالمتالهین عین وجود است پس درهر مرتبه ی از مراتب وجود متناسب با همان اندازه از لحاظ شدت و ضعف وجود اراده هم هست. پس در مرتبه ی ذات که اشد مراتب وجود و علم لست به همان میزان اراده هم هست.پس خداوند در مرتبه ی ذات متصف به صفت مرید یت است.
همانگونه که در مرتبه ی فعل چنین است. و صدر االمتالهین در ادامه می گوید این منهجی که ما پیمودیم محکمترین شیوه وساده ترین راه است زیرا سالک در این راه از شناخت ذات خدای تعالی و صفاتش و افعالش نیاز ندارد چیزی غیر خودش راکه وجودمحض است واسطه قرار دهد یا از ابطال دور و تسلسل استفاده کند.1»
برهان بسیط الحقیقیه :کما ان الوجود حقیقیه واحدة ساریه فی جمیع الموجودات علیالتفاوتوالتشکیک بالکمال والنقص فکذا صفاته الحقیقیه التی هی العلم و و القدرة و الارادة و الحیوة ساریه فی کل سریان الوجود . 2»
همان طور که وجود یک حقیقت واحده ای است که در تمام موجودات جریان دارد منتها این جریان با تفاوت و تشکیک است به واسطه ی کمال و نقص همانطور صفات حقیقیه ی وجود که مراد از آن علم واراده و قدرتو و حیات است درر همه ی مراتب وجود مانند خود وجود جاری است.
1»همان ص 78
2»اسفار اربعه ،جلد6،ص 117
در اینجا نیز صدرالمتالهین اراده را در زمره ی صفات ذات الهی دانسته و صفات ذات الهی نیز همان ذات پروردگار است.پس صفات حقیقیه ی الهی از جمله اراده همان ذات پروردگار متعال میباشد .همچنین ملاصدرا در کتاب مبدا و معادخود می گوید:اراذه در ما شوق متاکدی است که در عقب داعی حاصل می شود و آان داعی تصوّرچیزی است ملائم به تصوّرعلمی یا ظنّی یا تخیّلی که موجب تحیریک اعضائ آلیّه گردد برای تحصیل آن چیز؛و چون واجب الوجود از کثرت و نقص مبرّاست وتامّو فوق التمام است اراده در آن حضرت عین داعی است ,و آن نفس علم او است که عین ذاتد اوست به نظام خیر فی نفسه که مقتضی است آن علم نظامئخیر فی نفه را,زیرا که چون عالم است به ذات خود که اجل اشیاست به علمی که اجل علوم است پس مبتهج به ذات خودخواهدبود,ابتهاجی اشد؛و هر که به چیزی مبتهج باشد مبتخهج خواهدبود به جمیع آنچه از آن صادر میشود,چون از آن صادر گردیده است یعنی به جهت ذات آن صادر.پس واجب تعالی مرید اشیاست نه به جهت ذوات انها,بلکه به جهت آنکه صادر از ذات او تعالی است.پس معنی به در ایجاد نفس ذات خوداوست . هرچه فاعلیّتش چیزی را به این طریقه باشد هم فاعل ان شی خواهد بود وهم غایت آن.وآنچه در بسیاری از کلام ایشان مذکور است که : «عالی اراده ی سافل نمی کند ودر فعل خود به آن ملتفت نمی گردد والّا لازم می آید که مستکمل به آن باشد؛زیرا که وجودش برای او اولی از عدم خواهد بود ؛وعلّت به معلول مستکمل نمی گردد». منافی با آنچه ماذکر کردیم نیست؛زیرا که مراد از اراده و التفاتی که از عالی نسبت به سافل نفی می کنند.،آنست که به ذات باشد نه بالعرض. پس اگر واجب الوجود مفعول خود را دوست دارد و آن را اراده نماید از آن جهت که اثری ا ز آثار ذات او و رشحی از رشحات فیض اوست،لازم نمی آید که وجود آن چیز برای باری بهجت و خیرر باشد،بلکه بهجت او به آن چیز به سبب آن چیزی است که بذات محبوب او است،و آن ذات متعالیه اوست که هر کمال وهرجمال رشح و فیض جمال وکمال آن است پس از دوست داشتن خدا آن چیز را و اراده کردن آن لازم نمی آید که مستکمل به غیر باشد،زیرا که محبوب و مراد به حسب حقیقت نفس ذات او است،چنانکه اگر کسی انسانی را دوست دارد و به دوستی او آثار او را نیز دوست دارد محبوب او به حسب حقیقت همان انسان است.1»
1»مبدا و معاد ص 161و،160
. بیان صدرالمتاالهین چندنکته به اثبات میرسد.
1-هرکمال وجودی از جمله اراده باید به کمال قائم به ذات ختم شود
2-همه ی کملات واجب و از جمله اراده باید واجب به ذات باشد.
3-همه ی کماللات واجب باید از نظر وجودی عین هم باشند.
4-همه ی کمالات واجب باید از نظر وجودی عین هم باشند.1»
همچنین ایشان بر مبنای تشکیک وجود و کمالات وجودی درباره ی اراده ی خدا می گوید:
اراده در اشیاء تابع وجود آنهاست،همان گونه که حقیقت وجود دارای مراتب مختلف وجوب و امکان و غنی و حاجت و بساطت و ترکب و...است ،اراده و محبت هم این گونه هستند ،چرا که آنها مصاحب وجودند.2»
ملاصدرا بعد از بیان این مقدمات به تبیین معنای اراده می پردازد و می گوید:
الارادة و المحبة معنی واحد کالعلم و هی فی الواجب تعالی عین ذاته و هی بعینها عین الدّاعی؛3»
اراده ومحبت معنای واحدی دارند مثل علم،اراده در واجب تعالی عین ذات او وعین داعی است.
1»علی اله بداشتی،اراده ی خدا،ص 80
2»اسفار، ص 339-340
3»اسفار ، ص 340-341
شمول اراده ی خدا در دیدگاه ملا صدرا:
ایشان قائل به قول سخن راسخان در علم استو بر اساس آن حق تعالی را فاعل قریب افعال انسان می داند،در عین حال که فاعلیت مرید ومختتار بودن انسان را قبول دارد.
وی در تبیین نظریه ی خود می نویسد: در دایره ی هستی وجودی نیست،مگر اینکه از شئون وجود حق تعالی است.
همچنین در دایره ی هستی فعلی نیست،مگر اینکه فعل اوست،اما این سخن به این معنا نیست که(مثلا) فعل زید صادر از خودش نیست،بلکه به این معناست که فعل زید با این که حقیقتا فعل اوست،حقیقتا فعل خدا هم هست چرا که هیچ قدرت وحرکت و نیرویی نیست،مگر اینکه از خداست...،پس نسبت فعل و ایجاد به عبد صحیح است...،همانگونه که نسبت وجود و سمع و بصر به او صحیح است..،همچنان که وجود زید در واقع ،امری متحقق است ومنسوب به اوست به حقیقت نه مجاز،اما با این حال شانی از شئون حق است،همچنین است علم و اراده،حرکت وسکون وهمه ی اموری که از او صادر می شود ،حقیقتا منسوب به اوست نه مجاز ،پس در عین حال که انسان فاعل فعلی است که از او صادر می شود ،با این وجود این،فعلش یکی از افعال حق است.1»
1» اسفار ،ج 6، ص 373 و 374
فهرست منابع:
1:اله بداشتی،علی،اراده ی خدا،انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی،چاپ 1381
2:ابراهیمی دینانی،غلامحسین،اسماء و صفات حق ،
3:جوادی املی،عبدالله،شرح حکمت متعالیه،(اسفار اربعه) انتشارات الزهرا(س) ،سال1372 4:ملاصدرای شیرازی،ترجمه احمد بن محمد الحسینی اردکانی،انتشارات مجتمع دانشگاهی ادبیات و علوم انسانی،سال1362
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد |