موضوع: پلورالیسم و انواع آن
پژوهشگر: عبدالله صادقی
استاد:حسینی شاهرودی
درآمد
درجهان پیچیده ما ادیان متعدد وجود دارد ونمی توان سایر ادیان را کاملا نادیده گرفت. تکثر جهان دینی واقعیتی است که هم مؤمنان و هم ملحدان آنرا می پذیرند. امروزه ارتباطات مدرن، جهانگردی، مهاجرت، تجارتهای بین الملی، پیوند فرهنگها، پیروان ادیان گوناگون را واداشته است که به یکدیگر توجه کنند. این واقعیت، پیروان ادیان را با مشکلاتی چند روبه رو می سازد. چنین تصور می شود که ادیان یا برخی ادیان بزرگ جهان، درباره حقیقت و راه رستگاری بینشها و برداشتهای گوناگون و متعارضی عرضه می دارند. هریک از ادیان در موقعیتی که قرار دارند مدعی راه رستگاری در آموزهای خویش هستند. اسلام بعنوان متاخرترین دین ابراهیمی(الهی)، مسیحیت پرجمعیت ترین دین جهان، یهودیت کهن ترین دین درمیان ادیان ابراهیمی و سایرین، ندای انحصار سعادت و رستگاری در سایه تعالیم خویش را به سایرین اعلان می دارند.
چالش انگیزترین سؤال این بحث که تمام اذهان را به خود جلب خواهد کرد این است که«پیروان یک دین، درباره آنچه دیگران پیروی می کنند چه تلقی دارند؟آیا آنان را اهل رستگاری می دانند. یا فقط خود را رستگار دانسته وسایرین را گرفتار عذاب الهی و جهنمی می پندارند؟».
در راستای پاسخ به این سؤال در تفکر مسیحی سه رویکرد انحصارگرائی، شمول گرائی وکثرت گرائی شکل گرفت.
جان هیک کشیشی که با غیرمسیحیان در ارتباط بوده، دربرخورد با ادیان متعدد برداشتی از کثرت گرائی دینی را درپاسخ به این پرسش ارائه می دهد که درجبهه مقابل شمول گرائی و انحصارگرائی دینی قرار دارد.
گرچه اهمیت پلورالیست برمی گردد به دین و موضوعات دینی ولی تنها منحصر به دین نیست بلکه در مقوله های فرهنگی،سیاسی، اجتماعی و... بکاربرد شده است.
پیشینه پلورالیزم
پـلورالیسم گرچه در سالهای اخیر کـانـون تـوجـه انـدیشه ها قرار گرفته، ولی اندیشه جدید و نوظهوری نـیـست. گذشته اندیشه پلورالیسم را می توان در قرنهای پیشین یافت. چنانچه گلین ریچاردز در کتاب « رویکردهای مختلف به پلورالیسم دینی (بسوی الهیات ناظر به ادیان» گفته است:
«انواع تجارب دینی متعلق به روزگار ما افزایش قابل توجهی را در قیاس با تجربه های گذشته نمی دهد، بلکه آنچه در قرن اخیر روی داده است، تنها رشد آگاهی از تکثر دینی است»
خود جان هیک هم اذعان می کند که پلورالیسم واقعیت تازه ای نیست. او می گوید:
«تا روزگاران اخیر، هر یک ازادیان مختلف عالم نسبت به ادیان دیگر در جهل مطلق بسر می برد ... مهم تر از همه گسترش آئین بودا ... سپس گسترش نخست مسیحیت در امپراطوری روم است؛ بعد گسترس اسلام در قرن هفتم و هشتم دوره مسیحی در خاورمیانه، اروپا وسپس هند و بالاخره گسترش دوم مسیحیت درجنبش تبلیغی مسیحیت و اسلام عمدتا مبتنی بر تعارض و بود تا بحث و گفتگو؛ ... تنها حدود صد سال اخیر است که پژهشهای علمی در ادیان جهان، درک وشناسائی دقیقتر ادیان ملتهای دیگر ممکن گردانیده است»
در بـیان فلاسفه یونان ارسطو، به گونه ای به پلورالیسم در حکومت بـاور داشـته است.
ایـن گونه اندیشه ها بعدها توسط فیلسوفان غربی پی گرفته شد، چنانکه از اندیشه های سیرون در قرن اول ب.م و سن اگوستین در قرن پنجم، گونه ای از پلورالیسم استفاده می شود.
در دوران معاصر جان استوارت میل وتی.اچ.گرین و بسیاری دیگر از انـدیـشـمندان غـربی چنین نظریه ای را ابراز داشته اند. فلاسفه آمـریکایی در دوران استقلال آن کشور و در هنگام وضع قانون اساسی تا اندازه ای اندیشه پلورالیسم را گسترش دادند.
پلورالیسم دینی«کثرت گرایی دینی» به عنوان یک نگرش کلامی در باب تعدّد ادیان و مذاهب درقرون اخیر مطرح گردید. بنابرآنچه مشهورشده «جان هیک» (1922 میلادی) فیلسوف و کشیش انگلیسی نخستین کسی است که در دهه های اخیر بحث «تنوع ادیان» را به صورت مستقل مطرح کرده است . وی با مبارزه با تفکر انحصارگرایی انسان در محدوده ی دین مسیحیت، معتقد بود که همه ادیان (اعم از توحیدی و غیرتوحیدی) بر حق بوده و پیروان همه ادیان اهل نجاتند .
برای بحث پیرامون پلورالیسم بر طبق روال ابتدا لازم است با معنی لغوی و اصطلاحی این واژه آشنا شویم.
واژه شناسی
واژه پلورالیسم (Pluralism) و مشتقات آن در لغت، به معانى زیر به کار رفته است:
1. پلورالیسم (Pluralism) به معناى: تکثر، چندگانگى، آیین کثرت، کثرت گرایى، چندگرایى، تعدد مقام، تعدد شغل.
2. پلورالیست (Pluralist) به معناى: کثرتگرا، کثرت گرایانه.
3. پلورالیتى (Plurality) به معناى: تعدد، تکثر، کثرت، چند گانگى، کثرت نسبى.
و در اصطلاح، واژه پـلورالیسم از ریشه(Plural) به معنای جمع، فزونی و پرشمار است و در فـرهـنـگ هـای انـگـلیسی به معنای جمع گرایی،چند گانگی و تـکثرگرایی به کار رفته است. همچنین به حکومتهای ائتلافی که از چـند حزب،گاه مخالف هم به وجود می آیند و کسانی که چندین همسر دارنـد و مـشـرکان و چند خدا باوران، از باب این که چندگانگی و فزونی در آنها وجود دارد اطلاق می گردد.
بـر همین اساس در فرهنگ غرب، ابتدا به کسانی که چند مقام دینی را در کـلـیسای کاتولیک عهده دار بوده و از این رهگذر درآمدهای بـسـیـاری داشـته اند، پلورالیستPluralist)) گفته می شده است. ولـی بعدها این مفهوم گسترش یافته و به همه کسانی که درآمدهای گـونـاگـون و بـسـیار داشته و از چند جا درآمد به دست می آورده انـد، چـه دسـت اندرکار کلیسا و پستهای کلیسای کاتولیک باشند و چـه نـباشند پلورالیست گفته شده است و کم کم در هر مقوله و هر چـیزی که به گونه ای چندگانگی در آن راه داشته این واژه در آن به کار رفته است که در جریانهای دینی،فرهنگی و سیاسی کاربرد ویژه خود را گرفته است.
انواع پلورالیزم
«پیروان یک دین، درباره آنچه دیگران پیروی می کنند چه تلقی دارند؟ آنان را اهل رستگاری می دانند. یا خود رستگار وسایرین گرفتار عذاب الهی اند و جهنمی؟».
این سؤالی است نه تنها جان هیک بلکه هر فیلسوف دینی و فردمؤمن و از آن مهمتر یک مسلمان با آن روبرو است.
آئین اسلام نسبت به سایر ادایان برانحصارگرائی تأکید نموده وادله متعددی بر این باور ارائه کرده است که ازمجال پرداختن به این موضوع در این نوشتار نیست.
همانطور که ملاحظه می شود، مؤمنان و فیلسوفان دین درمقابل هر چالشی ومسئله ای که رو در روی دین قرار می گیرد، برای دفاع ازحقیقت دین مجبور به پاسخ گوئی اند. ازجمله همین مسائل،«حقانیت سایر ادیان است». از جمله پا سخ های که به این مسئله داده شده است؛ تکثر گرائی ادیان یا همان پلورالیسم است.
البته باید توجه نمود که مهمترین بحث در باب پلورالیسم ناظر به موضوع دین می باشد. اهمیت آن به این است که دین با سرنوشت وسعادت ابدی انسان سر و کار دارد و کوچکترین لغزشی دراین باب هرگز قابل جبران نخواهد بود. لذا بیشترین بحثی که اندیشمندان غربی و اسلامی در پلورالیسم به آن پرداخته اند، پلورالیسم دینی است. و پرداختن این اندیشمندان به پلورالیسم در مقوله های دیگری مانند: پلورالیسم فرهنگی، پلورالیسم سیاسی و ... از حیث ارتباط آن پلورالیسم ها با دین بوده است. بنابراین دراین نوشتار هم محور بحث پلورالیسم دینی است و به سایر پلورالیسم ها هم اشاره ای خواهد شد.
پـلـورالـیـسم دینی:
جان هیک کشیشی که با غیرمسیحیان در ارتباط بوده، دربرخورد با ادیان متعدد، در پاسخ به مسئله «حقانیت سایر ادیان» نظریه ای را ارائه می هد که به « پلورالیسم » یاکثرت گرائی دینی شهرت می یابد که درجبهه مقابل شمول گرائی و انحصارگرائی دینی قرار دارد.
او چنین می گوید:
«ادیان مختلف، جریانهاى متفاوت تجربه دینى هستند که هر یک در مقطع متفاوتى در تاریخ بشر آغاز گردیده و هر یک خود آگاهى عقلى خود را درون یک فضاى فرهنگى متفاوت بازیافته است.»
بنابراین تکثرگرایی در حوزه ادیـان، به این معنی است که حقها بسیارند و هر دینی می تواند جلوی ای از حق داشته بـاشـد. یعنی ما حقیقت مطلق را منحصر یا مختص به یک دین و مذهب خاص نـدانـیم، بلکه آن را مشترک میان همه ادیان و مذهبها بدانیم و بر این باور باشیم که سعادت و نجات و رستگاری متعلق به پیروی از یـک دیـن خاص نیست.و پلورالیسم این عقیده را عرضه می دارد که پیروی از هر دینی انسان را به سرچشمه های سعادت مـی رساند.
بـراسـاس نـظـریـه هیگ پلورالیزم یا تکثرگرایی دینی به معنای بـسـیـار بودن دینهای حق است. در تفکر هیگ در اساس هیچ یک از ادیـان مـوجود در جهان، الهی و غیرالهی باطل نیستند، بلکه همه دیـنـها و مذهبها و فرقه های شاخه شاخه شده از آنها بر مدار حق قـرار دارنـد. به طور طبیعی پیروان و گروندگان آنها نیز برخلاف گوناگونی عقاید و رفتار اهل نجات و سعادت هستند و همه آنان به بـهـشـت مـی رونـد،هر چند خود آنها یکدیگر را کافر و اهل عذاب بـدانـنـد. بالاتر از این چنانکه سخنان بالا نیز بیانگر آن است، هـیـگ گـسـتـره رستگاری و سعادت را محدود به دینداران و پیروان مـذاهب نمی داند، بلکه کمونیستها، ناباورمندان و ناسازگاران با دیـن نـیـز اگـر از توجه به خود جدا شوند می توانند اهل بهشت باشند.
هـر چـند هیچ کدام از آنها حق کامل و مطلق نیستند و هر کدام از آنها بهره ای از حقیقت را داراند.
پلورالیسم سیاسی:
در علم سیاست، سابقه استعمال واژه پلورالیسم چندان دراز نیست و از اوایل این قرن عقب تر نمی رود. غرض از آن ترتیباتی خاص به منظور توزیع قدرت سیاسی میان گروه ها و سازمان های مستقل از دولت است که در نهایت امر جلب مشارکت آنها در صحنه سیاست و سیاست گذاری است. پلورالیستها معتقدند که تعدد و تنوع گروهها (دست کم در دموکراسیها ) نه تنها یکی از واقعیات زندگی است ، بلکه مطلوب است که چنین باشد.
برخی دیگر پلورالیسم سیاسی را چنین معنا می کنند؛ که اقتدار همگانی درمیان گروههای متعدد و متنوع پخش شود، تا این گروهها مکمل یکدیگر بوده و دولت به حفظ توازن طبیعی میان آنها بسنده کند وحاکمیت مطلق در دست هیچ فرد یا نهادی نباشد.
پس این چنین می توان گفت؛ پلورالیسم سیاسی مدعی است که:« نظر سیاسی که همه مصالح جامعه توسط یک حزب تأمین شده باشد، وجود ندارد؛ بلکه بخشی از مصالح جامعه را یک حزب در می کند وبخش دیگر را حزب دیگر. »
در آثاری که در دو دهه آغاز قرن بیستم از متفکران پلورالیست انگلیسی، مانند لسکی و فیگیس و هابسن و تانی و کول انتشار می یافت همه جا بهره کشی در نظام سرمایه داری و حاکمیت دولت هدف حمله بود. البته پلورالیستها ضرورت وجود دولت را انکار نمی کردند ، و درست نیست که آنان را آنارشیست قلمداد کرد.
بنابراین پـلـورالیسم سیاسی، باورمندی به پخش قدرت در گروههای گوناگون و پـذیـرش تعدد احـزاب و دسـته ها و گروه هاست. در حقیقت، پـلورالیسم سیاسی لازمه و نتیجه لیبرالیسم است. البته لیبرالیسم هـمـه جا با پلورالیسم سیاسی هماهنگ نیست و ناسانیها و فرقهایی بـا هـم دارنـد. بـراساس اندیشه پلورالیسم سیاسی, برای نگهداشت جـامـعه از گزند خودکامگی و استبداد،بایستی همه کسان و گروهها و حـزبـهـا در قـدرت شریک شوند و تا آن جا که ممکن است قدرت در جـامـعـه پخش گردد و از این که یک فرد و یا یک گروه کانون قدرت شوند،پرهیز گردد.
پذیرش و عدم پذیرش پـلـورالیسم سیاسی ما چندان در سعادت ابدی به چالش نمی کشد، اما بهرحال فضا را برای پذیرش پـلـورالیسم دینی فراهم می کند که این پـلـورالیسم دینی است که رابطه مستقیم با سعادت انسان دارد.
پـلورالیسم اجتماعی:
پـلورالیسم در قلمرو اجتماع ، به معنای پذیرش کثرت و تنوع احزاب،انجمن ها و تنوع آراء و نهادهای اجتماعی و درنهایت تکثر قدرت در همه زمینه هااست.
برخی پـلورالیسم اجتماعی را این چنین معنا می کنند: « می توان با وجود عقاید و ادیان ومذاهب گوناگون، با مسالمت زندگی کرد، یعنی با صلح و صفا در کنار هم زندگی کرد و عقاید دیگران را تحمل نمود.»
اگر همین معنا منظور پـلورالیسم اجتماعی باشد مشکل خاصی را بوجود نخواهد آورد. چرا که ما این نوع هم زیستی را درچه در جوامع اجتماعی صدر اسلام و چه در حال حاضر مشاهده میکنیم.
پـلورالیسم فرهنگی:
پـلورالیسم فرهنگی، به معنای رسمیت دادن و حقیقت دانستن تمام فرهنگها ونفی هرگونه برتری فرهنگی بر دیگر فرهنگها ست. درکل پلورالیسم در ساحت فرهنگ، به معنای پذیرش تعدد فرهنگها، رفتارها و آداب ورسوم اقوام مختلف، دراجتماع انسانی است. درچنین جامعه ای، ناهنجاری فرهنگی مفهوم نخواهد داشت؛چون رفتار واحد نهادینه و مورد پذیرش واقع نشده است. ومعنای پلورالیسم هم همین است؛ یعنی پذیرش همه رفتارها و آداب گرچه متضاد باشند
پـلورالیزم اخلاقی:
در فلسفه اخلاق، کسانی مبدأ و معیار خوبی و بدی را واحد و عده ای کثیر دانسته اند. آنانکه قائل به کثرت مبدأ و معیار اخلاقی هستند؛ به نوعی به پـلورالیسم اخلاقی متکی هستند.
بنابراین در پلورالیسم اخلاقی هیچ یک از آموزه ها و رفتار هـای اخـلاقـی و ارزشـی بر مدار ثابت و پایداری نمی چرخند و ارزش آنـهـا در ایـن نـگـرش نـاپایدار و سلیقه ای است. در حقیقت،براساس پلورالیسم اخلاقی ارزشها نسبی هستند و در حوزه اخلاق نسبیت حاکم است.
نتیجه
ینابرآنچه ملاحظه پلورالیسم هابریکدیگر تأثیر می گذارند،به عنوان نمونه، تأثیر گذاری پلورالیسم سیاسی در پلورالیسم دینی است.و لیبرالیسم سیاسی در عصر روشنگری وجود دارد. و تکثر گرائی دینی «پلورالیسم» میراث عصر روشنگر است. لیبرالیسم سیاسی هم در این فضا شکل می گیرد.« و خود جان هیک هم از نحله پروتستان لیبرال است».
چنانکه ملاحظه می کنیم، پلورالیسم دینی که در الهیات دین مسیح بوجود می آید، زمینه آن لیبرالیسم دینی است که خود از لیبرالیسم سیاسی سرچشمه می گیرد.
حاکم شدن پلورالیسم چه در حوزه های دینی و چه در حوزه های غیر دینی مانند سیاست، فرهنگ، اخلاق و ... آثار و نتایج نا مطلوبی خواهد داشت. از جمله ترویج نسبی گرائی در حوزه معارف دینی و حوزه اندیشه ها. به همین خاطر بسیاری از اندیشمندان غرب ازجمله ایان باربور به عنوان نمونه، و کثیری از اندیشمندان شرق که فقط دراین باب به کلام استاد مطهری اکتفا مگردد.
شـهـیـد مطهری درباره این گونه نگرش که ساخته و پرداخته عقیده پردازان استعماری است می نویسد:
(... فـرنـگـیها که می گویند از نظر توحید و ایمان نباید مزاحم کـسـی شد از این جهت است که فکر می کنند اینها جزء امور خصوصی و سلیقه ای و ذوقی و شخصی است. انسان در زندگی به یک چیزی باید سـرگـرم بـاشـد کـه اسمش ایمان است. مثل امور هنری است، یکی از حـافـظـ خـوشـش می آید یکی از خیام خوشش می آید، یکی از فردوسی خـوشـش مـی آید. دیگر نباید مزاحم کسی شد که سعدی را دوست دارد کـه تـو چـرا سـعدی را دوست داری؟ من حافظ را دوست دارم، تو هم حتما باید حافظ را دوست داشته باشی.
مـی گویند: دین هم، همین جور است یک کسی اسلام را دوست دارد، یک کـسـی مسیحیت را دوست دارد،یک کسی فرد دیگری را دوست دارد، یک کسی هم هیچ یک از اینها را دوست ندارد. نباید مزاحم کسی شد. ایـنـها از نظر فرنگیها به اصل زندگی مربوط نیست،آنها اصلا طرز تـصـورشـان و طـرز تـفکرشان در دین با طرز تصور ما فرق می کند.
دیـنـی که مثل دینهای آنها باشد، همین جور هم باید بود. ولی از نظر ما دین، یعنی صراط مستقیم، یعنی راه راست بشری، بی تفاوت در مـساله دین بودن، یعنی در راه راست بشریت بی تفاوت بودن، ما می گـویـیـم توحید به سعادت بشری بستگی دارد، مربوط به سلیقه شخصی نیست، مربوط به این قوم و آن قوم نیست.)
بنابراین حد مشترک تمام پلورالیست ها، به رسمیت شناختن کثرت در برابر وحدت است. و اثبات حقانیت برای همه ادیان و فرق است. ودر نهایت شکل گیری یک فضای نسبی گرایی در جهان.
فهرست منابع
1)تاریخ فلسفه، فردریک کاپلستن, ترجمه سید جلال الدین مجتبوی, مرکز انتشارات علمی فرهنگی.
2) تحلیل و نقد پلورالیسم دینی، علی ربانی گلپایگانی، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر،1378.
3)پلورالیسم دینی، فرزاد نجفی، قم، انتشارات حکمت رویش،1384.
4)جهاد, مرتضی مطهری
5)درسهای از کلام جدید،حبیب ا... طاهری، دفتر انتشارات اسلامی.
6)رویکردهای مختلف به پلورالیسم دینی (بسوی الهیات ناظر به ادیان، گلین ریچاردز، مترجم: رضا گندمی نصرآبادی و احمدرضا مفتاح، قم، ادیان ومذاهب،1383.
7)سیر حکمت در اروپا, محمد علی فروغی, ج64/1, 80, 169.
8)فرهنگ معاصر انگلیسى ـ فارسى، محمدرضا باطنى، واحد پژوهش فرهنگ معاصر، تهران ـ ایران، 1373.
9)فلسفه دین، جان هیک، ترجمه بهرام راد، بهاء الدین خرمشاهى، انتشارات بین المللى الهدى، 1372.
10)کلام جدید، عبدالحسین خسروپناه، قم، 1379.
منابع دیگر
http://www.vista.ir/?view=article&id=118842
http://www.hawzah.net/hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=5047&id=44673
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد |