تاثیر دعا
همان خدایی که تقدیر نخستین را نوشته این را نیز مقدر کرده که هرگاه رو به سوی او آوریم و دعا کنیم و یا در کار نیکی پیشقدم گردیم سرنوشت ما دگرگونی پیدا کرده وسرنوشت دیگری جانشین سرنوشت نخستین می گردد . عامل تغییر و واژگون کننده سرنوشت منحصر در دعا نیست بلکه قرآن مجید با بیانی روشن یادآور می شود که ایمان و تقوی سرنوشت را دگرگون ساخته روی امتی که از نظر زندگی در مضیقه به سر می بردند درها رابازمی کند (اعراف:95)هر گاه اهل منطقه ای ایمان بیاورند و پرهیز کار شوند درهای آسمان به روی آنها باز می شود .
قوانین و نظاماتی که بر جهان حکمفرما میباشند غیر قابل تغییر و تبدیلاند. موجودات طبیعت در تغییر و تبدیلاند، اما نظامات طبیعت ثابت و سرنوشت آنها را تغییر میدهد. نظامات طبیعت نه متغیرند و نه متکامل، ثابت یکنواختاند. قرآن کریم از این نظامات لایتغیر به" سنت الهی "تعبیر میکند و می گوید:
«سنة الله فی الذین خلوا من قبل و لن تجد لسنة الله تبدیلا»( احزاب/.
سنت الهی تغییرپذیر نیست، سنت الهی قابل برگرداندن نیست .
اینکه تا مردمی با ابتکار خودشان در اوضاع و احوال خود تغییری ندهند، خداوند اوضاع و احوال عمومی آنها را عوض نمیکند، سنت لایتغیر الهی است:
«ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»(رعد/.11.
«و اذا اردنا ان نهلک قریة امرنا مترفیها ففسقوا فیها فحق علیها القول فدمرناها تدمیرا»( اسری/.16).
اینکه اگر مردمی به ایمان مجهز باشند و شایسته عمل کنند، در میدان تنازع بقا گوی سبقت را خواهند ربود و خلافت زمین در اختیار آنها قرار خواهد گرفت، سنت قطعی و تغییرناپذیر الهی است:
«وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم»(نور/.55 ).
اینکه عاقبت و نهایت ظلم و بیدادگری، ویرانی و تباهی و نابودی است، سنت تغییر ناپذیر الهی است:
«و تلک القری اهلکناهم لما ظلموا و جعلنا لمهلکهم موعدا»(کهف/.59).
دعا درشب قدر
مى گویند در شب قدر مقدرات بندگان اعم از خیر و شر و ولادت و مرگ و خلاصه هر چه تا شب قدر سال آینده با آن مواجه مى شوند، تقدیر و معین مى گردد . اگر چنین باشد، هر کس سرنوشتش تا سال آینده مشخص است . بنابراین، در دایره همین سرنوشت معین حرکت مى کند و اختیارى از خود ندارد; زیرا با توجه به سرنوشتى که در شب قدر برایش رقم خورده، حرکت کرده است . بنابراین، زندگى جبر مطلق است; مخصوصا با عنایت به این که شب قدر هر سال تکرار مى شود، انسان از ولادت تا مرگ در سرنوشتى از پیش تعیین شده حرکت مى کند; اختیارى از خود ندارد .
.1 منظور از شب قدر چیست؟
(1) در این شب که شب نزول قرآن به شمار مى آید، امور خیر و شر مردم و ولادت و مرگ و روزى و حج و طاعت و گناه و خلاصه هر حادثه اى که در طول سال واقع مى شود، تقدیر مى گردد . (2) شب قدر همیشه و هر سال تکرار مى شود . عبادت در آن شب فضیلت فراوان دارد و در نیکویى سرنوشت یک ساله بسیار مؤثر است . (3) در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه مى شود و وى از سرنوشت خود و دیگران با خبر مى گردد . امام باقر - سلام الله علیه - مى فرماید: "انه ینزل فى لیلة القدر الى ولى الامر تفسیر الامور سنة سنة، یؤمر فى امر نفسه بکذا و کذا و فى امر الناس بکذا و کذا; در شب قدر به ولى امر (امام هر زمان) تفسیر کارها و حوادث نازل مى شود و وى درباره خویش و دیگر مردمان مامور به دستورهایى مى شود
پس شب قدر شبى است که (1) قرآن در آن نازل شده است، (2) حوادث سال آینده در آن تقدیر مى شود، (3) این حوادث بر امام زمان - روحى فداه - عرضه و آن حضرت مامور به کارهایى مى گردد . بنابراین، مى توان گفت شب قدر، شب تقدیر و شب اندازه گیرى و شب تعیین حوادث جهان ماده است
.
2. معناى قدر و تقدیر چیست؟
قدر در لغت به معناى اندازه و اندازه گیرى است . تقدیر نیز به معناى اندازه گیرى و تعیین است . اما معناى اصطلاحى قدر عبارت است از ویژگى هستى و وجود هر چیز و چگونگى آفرینش آنبه عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودى هر چیز قدر نام دارد . یعنى در نظام آفرینش هر چیزى اندازه اى خاص دارد و هیچ چیز بى حساب و کتاب نیست . جهان حساب و کتاب دارد، بر اساس نظم ریاضى تنظیم شده و گذشته و حال و آینده آن با هم ارتباط دارد . استاد مطهرى در تعریف قدر مى فرماید: " . . . قدر به معناى اندازه و تعیین است . . . حوادث جهان . . . از آن جهت که حدود و اندازه و موقعیت مکانى و زمانى آن ها تعیین شده است، مقدور به تقدیر الهى است . پس در یک کلام قدر به معناى ویژگى هاى طبیعى و جسمانى چیزها است که شامل اندازه و حدود و طول و عرض و موقعیت هاى مکانى و زمانى آن ها مى گردد و تمام موجودات مادى و طبیعى را در بر مى گیرد . این معنا از روایات استفاده مى شود; چنان که در روایتى از امام رضا - سلام الله علیه - پرسیده شد: معناى قدر چیست؟ فرمود: "تقدیر الشى ء طوله و عرضه; اندازه گیرى هر چیز اعم از طول و عرض آن در روایت دیگر، این امام بزرگوار در معناى قدر فرمود: "هندسة شى ء من طول و العرض و البقاء; اندازه هر چیز اعم از طول و عرض و بقا.
. پس معناى تقدیر الهى در موجودات مادى یعنى هدایت آن ها به سوى مسیر هستى شان که براى آن ها مقدر گردیده است و در آن قالب گیرى شده اند
3.تعبیر فلسفى قدر، اصل علیت است . "اصل علیت همان پیوند ضرورى و قطعى حوادث با یکدیگر و این که هر حادثه اى تحتم و قطعیت ضرورى و قطعى خود را و همچنین تقدر و خصوصیات وجودى خود را از امرى یا امورى مقدم بر خود گرفته است .اصل علیت عمومى و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جمیع وقایع و حوادث جهان حکمفرما است و هر حادثى، ضرورت و قطعیت وجود خود را و همچنین شکل و خصوصیت زمانى و مکانى و سایر خصوصیات وجودى خود را از علل متقدمه خود کسب کرده است و یک پیوند ناگسستى میان گذشته و حال و استقبال میان هر موجودى و علل متقدمه او هست . اما علل موجودات مادى ترکیبى از فاعل و ماده و شرایط و عدم موانع است که هر یک تاثیر خاص بر آن دارند و مجموع این تاثیرها قالب وجودى خاصى را شکل مى دهند . اگر تمام این علل و شرایط و عدم موانع کنار هم گرد آیند، علت تامه ساخته مى شود و معلول خود را ضرورت و وجود مى دهد که از آن در متون دینى به قضاى الهى تعبیر مى شود . اما هر موجودى با توجه به علل و شرایط خود قالبى خاص دارد که عوارض و ویژگى هاى وجودى اش را مى سازد و در متون دینى از آن به قدر الهى تعبیر مى شود . پس این که مى گویند در شب قدر همه مقدرات تقدیر مى گردد، معنایش آن است که قالب معین و اندازه خاص هر پدیده روشن و اندازه گیرى مى شود . این اندازه گیرى حتمى نیست; زیرا در عالم طبیعت رخ مى دهد که جهان تغییر است و شرایط و موانعى خاص دارد . در این عالم، وجود اشیا تنها در صورتى قطعیت مى یابد که علت تامه شان موجود شود; یعنى تمام شرایط موجود و همه موانع مفقود گردد و فاعل نیز تاثیر بخشد .
با توجه به مقدمه فوق، رابطه شب قدر و تعیین سرنوشت بندگان و کردار اختیارى آن ها روشن مى شود . قدر یعنى پیوند و شکل گرفتن هر پدیده و هر حادثه با سلسله علل خود و در شب قدر این پیوند دقیقا اندازه گیرى مى گردد . اولا، براى امام هر زمان این پیوند معلوم و تفسیر مى شود; و ثانیا، رابطه این پدیده ها با علل خود روشن مى گردد . خداوند متعال چنان مقدر کرده است که بین اشیا رابطه اى خاص برقرار باشد; مثلا بین عزت و دفاع از کیان و ذلت و پذیرش ستم . هر کس از کیان خود دفاع کند، عزیز مى شود و هرکس تسلیم زور و ستم شود، ذلیل مى گردد . این تقدیر الهى است . یا بین طول عمر و رعایت بهداشت و ترک بعضى گناهان مثل قطع صله رحم و دادن صدقه رابطه بر قرار کرده و فرموده است: هر کس طول عمر مى خواهد باید در این قالب قرار گیرد . آن که این شرایط را مهیا کرد، طول عمر مى یابد و آن که در این امور کوتاهى کرد، عمرش کوتاه مى گردد . پس در افعال و کردار اختیارى بین عمل و نتیجه که همان تقدیر الهى است، رابطه مستقیم وجود دارد . انسان تا زنده است، جاده اى دو طرفه در برابرش قرار دارد: یا با حسن اختیار کمیل بن زیاد نخعى، که صاحب سر امیر مؤمنان - سلام الله علیه - مى گردد و یا با سوء اختیار حارث بن زیاد نخعى، قاتل فرزندان مسلم، مى شود . دو برادر از یک پدر و مادر، یکى سعید و دیگرى شقى . بین تقدیر الهى و اختیار آدمى هیچ منافاتى وجود ندارد، زیرا در سلسله علل و شرایط به ثمر رسیدن کار و ایجاد حادثه، اراده آدمى یکى از علل و اسباب است و قدر جانشین اراده و اختیار آدمى نمى شود تا همچون عروسک خیمه شب بازى جلوه کند . در کردار اختیارى، بین کردار و تقدیر رابطه مستقیم از نوع رابطه شرایط و معدات با معلول وجود دارد و در افعال اختیارى ما، یکى از عوامل و اسباب و علل، فعل اختیارى انسان است
دیدیم که جهان بر اساس نظم ریاضى برپا شده است و هر پدیده اى علت و سبب خاص دارد. ما به دلیل این که در بند زندگانى مادى محصوریم، از گذشته و حال و آینده بى خبریم و جریان حوادث و پدیده ها برایمان نامعلوم است و گرنه تقدیر الهى بى حساب و کتاب نیست و بر اساس نظمى خاص قرار دارد . آن که با حسن اختیار خود کردار نیک انجام دهد یا مخلصانه دعایى بخواند، نتیجه آن را در این جهان مى بیند و آن که بر اثر سوء اختیار گناهى مرتکب شود، نتیجه تلخ آن را مى چشد
پس این که فرموده اند در شب قدر مقدرات بندگان اعم از مرگ و زندگى و ولادت و زیارت و . . . تقدیر مى شود، همگى با حفظ علل و شرایط و عدم موانع است که اختیار یکى از علل و شرایط آن به شمار مى آید . به این دلیل است که سفارش شده آن شب مخصوص را به شب زنده دارى و عبادت و دعا سپرى کنید، تا این عمل در آن شب خاص که از هزار شب برتر است، شرایط نزول فیض الهى را فراهم آورد . چنین نیست که اگر کسى در طول سال کارى انجام داد، این تقدیر را تغییر ندهد; زیرا تقدیر تغییرپذیر است و با توجه به مقدمات آن تغییر مى کند .
نکته آخر این که خداوند مى داند هر چیز در زمان و مکان خاص به چه صورت و با توجه به کدام شرایط و علل تحقق مى یابد و مى داند که فلان انسان با اختیار خود، کارى خاص انجام مى دهد . فعل اختیارى انسان با وصف اختیارى بودن متعلق علم ازلى خداوند است که در شب قدر و بلکه در تمام زمان ها به امام زمان - سلام الله علیه و عجل الله تعالى فرجه الشریف - منتقل مى شود . این امر با اختیار منافات ندارد و حتى بر آن تاکید مى ورزد.( مانند علم معلم به دانش آموزان.)در شب قدر همه کردار اختیارى انسان با وصف اختیارى بودن مقدر و اندازه گیرى و قالب بندى مى شود . خداى عالم به علت ها، بر اساس نظم خود ساخته، اشیاى این جهان را برنامه ریزى مى کند و اختیار یکى از مبادى این جهان مادى است
نتیجه
اینکه انسان باید یا دارای سد در سد اختیار باشد یا سد در سد تابع جبر - درست نیست. یعنی این دو حالت تنها گزینه های موجود نیستند. انسان در جاهایی دارای اختیار هست و در جاهای دیگر تابع جبر است.
در جهان نیروهایی دست اندر کارند که در زندگی و سرنوشت انسانها اثر میگذارند.
تا آنجا که میدانیم انسانها همیشه با این نیرو ها در نبرد و مبارزه بوده اند و امروزه هم هستند.
در این مبارزه با نیروهای طبیعت انسان هرزمان اندکی پیشروی کرده است و در این راه مغز و نیروی خرد و اندیشه اش پرورش یافته است که این همان جنگ افزار و ابزار انسانها با نیروهای طبیعی میباشد.
انسانها - مانند دیگر جانداران دارای یک دایره ی اختیارها هستند و در درازای زمان این دایره را گسترش داده اند و اینکار همچنان دنباله دارد.
مسلما بیماری ها و مرگ بزرگترین نیروهای طبیعی بوده و هستند که اختیار انسانها را محدود میکنند.
نیروهای دیگر هم هستند که انسانها هنوز هم با آنها دست و پنجه نرم میکنند - مانند توفان - خشکسالی - زمینلرزه ...که تا اندازه ای انسان ها به آنها پیروز میشوند ولی نه سد درد سد...
پس جنگ همچنان ادامه دارد و انسان برای خودمختاری اش همچنان میجنگد و اندک اندک پیشروی میکند و دایره ی اختیار اش را گسترش میدهد.
تردیدی نیست که خداوند برای هر چیزی علت ها و اسباب هایی قرار داده که هستی و مشخصات آن بستگی به آنها دارد. این طور نیست که هر چه در جهان پدید می آید، بدون رابطه با قبل و بعد و صرفاً اتفاقی و بی حساب باشد. همان گونه که در بارش برف و باران و ... علل و عواملی دخالت دارد و هرگز چنین کاری بی علل و اسباب انجام نمی پذیرد، همچنین کارهای بشر از روی تصادف و اتفاق از او سر نمی زند، بلکه نخست چیزی را تصور می کند، سپس به آن می اندیشد و پس از آن که فایدة واقعی یا پنداری آن را پذیرفت، به انجام آن می کوشد. پس انجام هر حادثه ای در جهان علت و سببی دارد و این نظامی است تخلف ناپذیر و خداوند نیز این چنین مقرّر کرده است.
انسان فقط یک نوع سرنوشت ندارد، بلکه سرنوشت های گوناگونی در پیش دارد که ممکن است هر کدام از آنها جانشین دیگری گردد .امام علی(ع) از پای دیوار کجی برخاست و پای دیوار دیگری نشست. گفتند: آیا از قضای الهی فرار می کنی؟ پاسخ داد: «از قضای خدا به قَدَر وی و قضای دیگری فرار می کنم» یعنی قضا و قدر معیّن کرده که هر چیزی اثر خود را داشته باشد و من با آگاهی که دارم، چیزی را انتخاب می کنم که اثر خوب داشته باشد. البته گاهی انسان در آزادی و انتخاب اشتباه میکند. و آن چیزی را که صحیح می دانسته، صحیح نبوده، یا آن چیزی را که علت می پنداشته، علت واقعی نبوده است.
به این نکته نیز، باید توجه داشت که عوامل مؤثر در کار جهان که مجموعاً علل و اسباب جهان را تشکیل می دهند و مظاهر قضا و قدر به شمار می روند، منحصر به امور مادی نیستند. یک سلسله امور معنوی نیز وجود دارد که در تغییر و تبدیل سرنوشت بشر مؤثر است. رفتار و کردار بشر حساب و عکس العمل دارد. امام صادق(ع) میفرماید: «عدد کسانی که به واسطة گناهان می میرند،از آنان که به واسطةسر آمدن مدت عمر جان می سپارند، بیشتر است، و شمار کسانی که به سبب نیکوکاری، زندگی دراز می یابند، از آنان که با عمر اصلی خود زندگی می کنند، فزون تر است».
بنابر آن چه گفته شد روشن گردید که انسان در تمام کارهای ارادی اش مختار و آزاد است و دخالت قضا و قدر الهی در سرنوشت انسان به این است که خداوند این موجود را مختار آفریده و اراده کرده که او در انتخاب سعادت یا شقاوت آیندة خویش مختار و آزاد باشد و سرنوشت خویش را به دست خود رقم زند. قرآن کریم تصریحاً و تلویحاً آزادی بشر را مورد تأکید قرار داده و فرمود: «ما انسان را هدایت کردیم. یا سپاس گزار است یا ناسپاس».«هر کس خواست ایمان آورد و هر که خواهد کفر ورزد».«خدا وضع هیچ مردمی را عوض نمی کند مگر آن که آنها وضع خود را تغییر دهند
فهرست منابع ومآخذ :
انسان و سرنوشت استاد مطهری
عدل الهی استاد مطهری
خیرالاثردر رد جبروقدر حسن حسن زاده آملی
جبر و اختیار صدر المتالهین شیرازی
رساله خلق العمل خواجه نصیر طوسی
رساله جبر واختیار خواجه نصیر طوسی
سرنوشت از دیدگاه علم و فلسفه جعفر سبحانی
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد |