عنوان: جبر و اختیار
پژوهشگر: فریده عباسی آبروان
زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
مقدمه
مسأله « جبر و اختیار » مسائل بسیار مهم فلسفه و کلام است که در همه مکاتب و مذاهب در طول تاریخ به ویژه میان مسلمین ، مطرح و معرک? آراء بوده و هست و از عمیق ترین مسائلی است که از دیرباز اندیشه ورزی و تأملات سخت فیلسوفان و اندیشمندان جوامع بشری را به خود فراخوانده است . بلکه به نوعی ذهن همگان را به خود مشغول ساخته است . از این رو می توان آن را یکی از مسائل عمومی جهان بشری به شمار آورد . آدمیان همواره با این پرسش روبرو بوده اند که آیا در اعماق خویش آزاد و مختارند یا آن که هر چی می کنند از سر جبر و اضطرار ، وابسته به عوامل تعیین کنند? بیرونی یا درونی است ؟
در پاسخ به این پرسش اساسی ، گروهی در ورط? جبر ، فرو رفته و در پی افکار هرگونه آزادی عمل برای انسان برآمده اند .
در مقابل ، جماعت دیگری بدین اعتقاد گرویده اند که انسان در افعال و رفتار خویش از آزادی مطلق و بی قیدی برخوردار است .
در این میان ، گروهی تلاش نموده اند تا به دور از افراط و تفریط تصویری معقول و خردپسند از آزادی و اختیار آدمی ارائه کنند .
انگیزه ای که سبب انتخاب و ارائ? این تحقیق شد همان انگیزه ای است که هر انسانی را وادار می کند تا در حقیقت خود و جهان فکر و اندیشه کند .
یکی از مسائلی که توجه بشر را همیشه به خود جلب کرده است این است که آیا جریان کارهای جهان طبق یک برنامه و طرح قبلی غیرقابل تخلف صورت می گیرد و قدرتی نامرئی ، ولی بی نهایت مقتدر ، به نام سرنوشت و قضا و قدر بر جمیع وقایع عالم حکمرانی می کند و آنچه در زمان حاضر در حال صورت گرفتن است و یا در آینده صورت خواهد گرفت در گذشته ، معین و قطعی شده است و انسان مقهور و مجبور به دنیا می آید و از دنیا می رود ؟ یا اصلاً و ابداً چنین چیزی وجود ندارد و گذشته هیچ نوع تسلطی بر حال و آینده ندارد و انسان که یکی از موجودات این جهان است ، حرّ و آزاد و مسلط بر مقدرات خویشتن است ؟ یا فرض سومی در کار است و آن اینکه سرنوشت ، در نهایت اقتدار بر سراسر وقایع جهان حکمرانی می کند و نفوذش بر سراسر هستی بدون استثناء گسترده است ؛ در عین حال این نفوذ غیرقابل رقابت و مقاومت ناپذیر ، کوچکترین لطمه ای به حرّیت و آزادی بشر نمی زند . اگر اینچنین است ، چگونه می توان آن را توجیه کرد و توضیح داد ؟
مسأل? آزادی و یا مجبور بودن انسان از مسائل دیرینه ای است که در تمام تمدن ها به صورت یک مسأل? شاخص و بارز مطرح بوده و علاق? نوع انسان ها هر چند تفکرات فلسفی ممتد و عمیقی نداشتند به سوی آن کشیده شده است .
رمز بررسی این بحث
از دیرباز بشریت میل داشت بداند آیا اعمالی را که از او صادر می شود صد در صد مربوط به اراده و اختیار خود اوست و هیچ عامل خارجی در پیدایش آن مؤثر نمی باشد ؟ و یا آنکه او آلت بلا اراده ای بیش نبوده علل و عوامل بیرون از ذاتش ( خواه ماوراء الطبیعه ای و خواه مادی ) همچون شیر علم او را دمبدم به این سو و آن سو به حمله وا می دارند ؟ و یا آنکه به گون? دیگری است ؟
شاید نخستین کسی که در این مسأله سخن آغاز کرده « ارسطو » فیلسوف یونانی است که در کتاب « اخلاق » شانزده فصل را به مسأله اراده و اختیار اختصاص داده است . ولی با آمدن اسلام و تقسیم عام? مسلمین به دو گروه « اشاعره » و « معتزله » این مسأله وارد یک مرحل? جنجالی شدیدی شد و مکتب های افراطی و تفریطی « جبر » و « تفویض » را در سطح گسترده تری پدید آورد و کشمکش های عظیمی را در جهان اسلام موجب گردید .
جبریها چه می گویند ؟
در مورد اینکه آدمی در کارهائیکه از او صادر می شود هیچگونه آزادی و اختیاری ندارد ، و همه اعمال او به طور جبر صورت می گیرد ، در میان دانشمندان قدیم و جدید ، دو طرز تفکر متضاد الهی و مادی وجود دارد .
1- نظری? ماتریالیست ها
مادیها معتقدند جهان هستی بر اساس نظامی علی و معلولی استوار است ، هر حادثه ای که پدید می آید معلول علت پیشین خود است و هیچ امری نمی تواند بدون علل و اسباب و به طور صدفه و اتفاق پدید آید ، و اگر هم در موردی پدیده ای را بدون علت یافتیم قطعاً در آنجا علتی وجود دارد نهایت آنکه ما از آن آگاهی درستی نداریم .
دانشمندان مادی با این مقدمه نتیجه می گیرند که روی این حساب ، اعمال آدمی نیز روی نظام جبری صورت می گیرد و اراده و اختیار او محکوم عوامل ذهنی و خارجی است ، او در برابر محتویات فکری و شرایط و مقتضیات و مادی محیط چاره ای جز گزینش راهی را که انتخاب می کند ندارد و این انتخاب و گزینش امری است که بر او تحمیل شده و هیچگونه اختیاری در این راه نمی تواند داشته باشد .
دکتر ارانی در جزو? « جبر و اختیار » در تأیید مطالب فوق ، مثالهائی چه در مورد اعمال فردی و چه در مورد حوادث اجتماعی می زند اما در مورد کارهای فردی مثال به سخنرانی می زند که در اثر خشک شدن گلویش گیلاس آب را سر می کشد و یا در اثر خوردن غذای شور ، آب زیاد می خورد . در این مورد کسی که آب زیاد می خورد به خاطر تغییرات فیزیولوژِی و جسمانی است که در داخل وی به جهت حرف زدن زیاد و خوردن نمک پدید آمده و او را در مورد حوادث اجتماعی مثال به انحطاط دولت روم و یونان در نتیج? رژیم بردگی و جنگ بین المللی در نتیج? تصادم منافع ملل استعماری می زند و این گونه حوادث را معلول « جبر تاریخ » و شرایط و مقتضیات محیط می داند
این نظریه تا چه اندازه صحیح است ؟
قائلین به « امر بین الامرین » نیز نظام علی و معلولی را در جهان هستی و اعمال آدمی قبول دارند ولی نتیجه ای را که ماتریالیستها از این بحث گرفته اند مبنی بر اینکه آدمی در کارهائیکه انجام می دهد مجبور است نه مختار : صحیح نمی دانند ، با آنکه صرف انرژی هنگام سخنرانی و تغییراتی که غذای شور در اندرون آدمی پدید می آورد ( چنانکه در مثال آمده ) ایجاب می کند که آدمی آب بنوشد ، اما اینطور نیست که از او سلب اختیار نماید چه اینکه در هر عملی ممکن است هم? عوامل و مقدمات از قبیل عوامل فیزیولوژیکی و فعل و انفعالات طبیعی و مادی ، و تصور و تصدیق و موافقت با یکی از غرائز و تمایل و اشتیاق ، حاصل شود اما در مقام موازنه و سنجش عقلی مصلحت مهمتری ایجاب کند که آن عمل صورت نگیرد بدیهی است که در این صورت عزم و تصمیم که همان اراده و اختیار است حاصل نخواهد شد و عمل واقع نخواهد گردید . چنانکه در تاریخ مجاهدین صدر اسلام می خوانیم که مجاهدی پسرعمویش را دید که در میان جنگ افتاده و آخرین رمق را طی می کند ، از او خواست که حاجتش را بگوید تا برآورد ، او گفت بسیار تشنه است ، وقتی که مقداری آب برایش حاضر کرد ، او صدای مجاهد غرقه به خونی را که در جوارش افتاده بود ، شنید که درخواست آب می کرد ، به پسرعمویش گفت که آبرا به او بدهد ، وقتی که آب را پیش او برد او نیز صدای درخواست آب را از سرباز غرقه خون همجوارش شنید و آب را به او حواله کرد و همچنین تا نفر هفتم ، هفتمی گفت اولی از ما تشنه تر است آب را ببر پیش او ، وقتی که پیش او آمد دیده مرده است ، پیش دومی برد دید مرده است و همچنین تا نفر هفتم .
و بدین سان اثبات کردند که با جمع شدن همه علل و اسباب ممکن است آدمی روی اراده و اختیار و تشخیص مصالح مهمتر ، از انجام عمل خودداری نماید و این نوع اعمال ، از مردمی که از خوردن برخی غذاها به خاطر حفظ سلامتی شان خودداری می کنند و یا روزه می گیرند و یا اعتصاب غذا می کنند به طور معمول ، صادر می شود و هیچگونه اجباری در خوردن غذا با هم? علل و اسباب فیزیولوژیکی و غیره که فراهم است ، ندارند .
علی هذا این طور که مادیها گفته اند آدمی در انجام کارها همانند قطعه سنگی که جاذب? زمین آن را بطور جبر از بالا به پایین سقوط می دهد نیست ، او موجود مختاری است ، اراده و اختیارش آخرین حلقه از حلقات علل و اسباب انجام و یا ترک فعل اوست و تا آن که در اختیار اوست صورت نگیرد ، فعل او واقع نخواهد شد و ما در بحث های آینده این مطلب را بیشتر توضیح خواهیم داد .
عامل تولید و جبر تاریخ
و اما در مورد حوادث اجتماعی تنها عامل را عامل تولید جبر تاریخ دانستن و برای اراده و اختیار مردم نقشی را قائل نشدن و آنها را محکوم عوامل محیط و تولید و زمان دانستن چنانکه در پایان گفتار « ارانی » آمده و همه کمونیستها و ماتریالیستها و بسیاری از جامعه شناسان به آن معتقدند ، اشتباه دیگری است ، زیرا اینان انسان را یک بعدی انگاشته همه چیز حتی دین و فلسفه و اخلاق را پدیده اقتصاد و طرز تولید و توزیع ثروت پنداشته اند ، در صورتیکه در جای خود به ثبوت رسیده که انسان ، چند بعدی است ، هیچگاه تأثیر عوامل مذهبی و عواطف روحی و معنوی و آزادی او را در انتخاب راهی که می خواهد ، نباید در سرنوشت او بی اثر دانست ، بلکه غیر از اقتصاد ، عوامل دیگری که از سرشت و فطرت آدمی مایه می گیرند ، وجود دارند و بر سرنوشت بشر در طول تاریخ ، مؤثر بوده اند ، ما منکر نیستیم که عامل تولید و جبر تاریخ ، زمینه را برای پیدایش حوادث ، آماده می سازند اما علت تامه بودن آنها را قبول نداریم .
عامل زمان و تولید ، اثری که می توانند در سرنوشت بشر داشته باشند این است که زمینه را برای حدوث حوادث ، آماده می سازند ، آنگاه وظیف? سردمداران جامعه است که دربار? حدوث آن حوادث سنجش و موازنه ، به عمل آورند چنانچه مصالح جامعه ( نه تنها از رهگذر مادی بلکه روی مصالح انسانی ) ایجاب پدید آوردن آن حوادث را بنماید ، در آن صورت تصمیم به انجام آن گرفته اقدام به آن بنمایند و گرنه با آن مبارزه کنند .
بنابراین هیچگاه عوامل تولید و زمان و جبر تاریخ ، اختیار از مردم سلب نمی کند با جمع بودن همه آن شرایط و مقتضیات ممکن است آدمی بر طبق آنها تصمیم نگیرد ، جنگ جهانی اول و دوم را که میلیونها انسانهای بی گناه را به کشتن داده و خسارات جبران ناپذیر به بار آورده است ، پدید نیاورد .
2- نظریه اشاعره
اشاعره در نقط? مقابل مادی ها ، نظام علی و معلولی را در جهان آفرینش قبول ندارند ، این گروه از اهل سنت که بیشتر به ظواهر ادله شرعی تکیه می کنند ، به طور کلی تأثیر علل و اسباب را در پیدایش پدیده ها منکرند ، آنها تنها عامل در پیدایش پدیده ها را ، اراد? الهی می دانند ، اگر آتش می سوزاند و اگر سم می کشد و اگر تریاق شفا می دهد و . . . در حقیقت خواست و اراد? الهی است که می سوزاند و شفا می دهد ، نهایت آنکه عادت الهی بر این جاری شده که این امور مقارن اسباب یاد شده پدید آیند !!
روی این حساب ، طبق عقید? اشاعره افعال ارادی مردم نیز معلول مستقیم خواست الهی است ، اراد? آنان هیچگونه علیتی در پیدایش آنها ندارد تنها هنرش این است که « کالحجر جنب الانسان » مقارن اراده الهی وجود دارد !!
علی هذا اشاعره با انکار نظام علی و معلولی و انحصار آن به اراد? الهی نظام جبر مطلق را در جهان هستی و افعال مردم ابراز می دارند و از این راه به قول خود هم « عمومیت قدرت الهی » را به طور کامل پذیرفته اند و هم از ایرادهایی که به تفویضی ها وارد است خلاصی یافته اند !!!
نادرستی مکتب جبری ها
اصولاً جبری گری چه طبق طرز تفکر ماتریالیستها و چه طبق بینش اشاعره با موازین عقلی و اسلامی جور در نمی آید و هیچگاه یک فرد مسلمان آگاه نمی تواند مجبور بودن آدمی را در اعمال خویش قبول داشته باشد و اینکه دیده می شود گروهی از مسلمین برخلاف همه موازین ، معتقد به جبر هستند ، به خاطر به هم خوردن تعادل فکری و داشتن اغراض فاسد اجتماعی است و گرنه طبق بررسی هایی که ذیلاً به عمل خواهد آمد نادرستی این طرز تفکر به خوبی روشن خواهد بود .
1- نادرستی جبر از راه وجدان و فطرت
مسأل? جبری بودن اراده و اعمال ما که مربوط به امور ذهنی ماست بهتر است که از راه وجدان و فطرت ما که بهترین قاضی در اینگونه امور است حل شود .
ما وقتی که دربار? اعمالمان به وجدان و فطرتمان مراجعه می کنیم می بینیم که حرکات ما با حرکات ماه و خورشید و ستارگان و سقوط اجسام از بلندی به خاطر قو? جاذبه و حرکات حیوانات به خاطر غریزه ، و ارتعاش دست های مرتعش به جهت کسالت ، و دوران خون به خاطر ضربان قلب و . . . فرق روشنی دارد ، ما وجداناً درک می کنیم دربار? اعمالی که از ما سر می زند برخلاف امور یاد شده که جبراً یک صورت بیشتر ندارند ، قدرت انجام و ترک داریم ، به آنطور که اشاعره می گویند ذات باری ما را مسلوب الاختیار کرده و نه چنانکه ماتریالیستها می گویند شرایط مادی محیط و جبر تاریخ ما را مانند برگ کاهی بر روی سیل خروشان بی اختیار از این سو به آن سو می برد .
ما در هر شرایطی باشیم می توانیم در برابر کارهای زشت مقاومت کنیم و نسبت به اعمال نیک کوشا باشیم ، ما کارهای بد را محکوم می کنیم و کارهای خوب را می ستائیم . . . هم? اینها نشان? این حقیقت است که اعمال ارادی ما با حرکات جمادات و نباتات و حیوانات و سوزاندن آتش و کشتن سم و شفا دادن تریاق فرق دارد و اگر آدمی خود را فطرتاً مختار نمی دانست هیچگاه با فکر و تَرَوّی ، فعلی را انجام نمی داد و یا ترک نمی کرد و هرگز اجتماعی را که دارای شئون مختلف امر و نهی و پاداش و تربیت و
سایر توابع است بر پا نمی کرد .
2- ناسازگاری با اصل عدالت
از نادرستی طرز تفکر جبرگری این است که این عقیده با اصل عدالت الهی و اجتماعی سازگاری ندارد ، در صورتی که ما در جهان آفرینش عدالت الهی را که « هر چیز را سر جای خود قرار داده و به هر کس آنچه را که مستحق است ، اعطا کرده است » به چشم خود می بینیم و در قرآن کریمش او را با صفت « بپادارند? عدل » می ستائیم .
و همین امر ایجاب کرده که او در دنیا مردم را به عدالت اجتماعی فرمان دهد و در قیامت براساس عدل رفتار کند و به طور کلی از ستم و بیدادگری بیزاری جوید .
شیعه و معتزله از همان روزهای نخست روی همین بینش و آگاهی در صف « عدلیه » قرار گرفته یکی از اصول دین را « عدل الهی » دانستند ولی اشاعره شعری که در مورد « جبر » سروده بودند در قافیه اش گیر کردند از طرفی اراده الله را جایگزین هم? علل و اسباب قرار داده افعال هم? عباد را به طور مستقیم فعل الهی دانستند که روی این حساب ، تمام افعال نیک و بد و فحشاء و معاصی ای که از بندگان سر می زند ، فعل خدا خواهد بود که در آن صورت نکوهش از بدکاران و تحسین از نیکوکاران در دنیا و وعد? ثواب و وعید به عقاب در آخرت بی معنی و دور از عدالت و مساوی با ظلم و ستم خواهد بود ، و از طرفی با تصریحاتی که در قرآن کریم در مورد عدالت خدا و منزه بودنش از ستم شده نتوانستند عدل الهی را منکر شوند ناگزیر عدالت را طوری تفسیر کردند که با ستم نیز سازگار خواهد بود و آن اینکه ظلم تصرف در ملک غیر است ، فرض این است که عالم و مافیها ملک خداوند است پس او هر که را که بخواهد عذاب کند و هر که را بخواهد پاداش دهد ، تصرف در ملک خود کرده است و هیچگونه تصرفی در ملک غیر انجام نداده است علی هذا عدل در مکتب اشاعره از فعل الهی منتزع می شود نه اینکه منهای تعقل اراد? تکوینی و یا تشریعی ذات حق ، افعالی ذاتاً عدل و ذاتاً ظلم باشد ( چنانکه معتزله و شیعه می گویند) .
روی این حساب اگر خداوند نیکوکار را معذب کند و بدکار را پاداش دهد چون خداوند
کرده ، عدل است زیرا از قدیم گفته اند :
هر چه آن خسرو کند شیرین بود !!
در صورتیکه هیچگاه عقل ما که پیامبر باطن ماست و همواره در قرآن کریم به داوری طلبیده می شود نمی پسندد که خداوند تنها به این دلیل که مالک مطلق است یکی را بی جهت عزیز و دیگری را ذلیل ، یکی را بدون جهت مثاب و دیگری را معاقب فرماید .
اصولاً عدل خود حقیقتی است و پروردگار به حکم اینکه حکیم و عادل است کارهای خود را با معیار و مقیاس عدل انجام می دهد ، ما آنگاه که به افعال نظر می افکنیم قطع نظر از اینکه آن فعل مورد تعلق اراد? تکوینی یا تشریعی ذات حق قرار دارد یا ندارد ، می بینیم که برخی افعال در ذات خود یا برخی دیگر متفاوت است ، برخی افعال در ذات خود عدل است مانند پاداش به نیکوکاران و برخی در ذات خود ظلم است مانند کیفر دادن به نیکوکاران و چون افعال در ذات خود با یکدیگر متفاوتند و ذات مقدس باری تعالی خیر مطلق و کامل مطلق و عادل مطلق است کارهای خود را با معیار و مقیاس عدل انتخاب می کند .
3- ناسازگاری با موازین اخلاقی و اجتماعی
اصولاً قوانین اجتماعی و نظامات اخلاقی برای این تنظیم می شود که مردم با بکار بستن آنها بتوانند بهتر زندگی کنند و از پلیدی ها و فحشاء در امان بوده به کمال واقعی انسانیت نائل گردند .
وقتی که بنا باشد تمام اعمال و روحیات مردم به طور خودکار و اتوماتیک و بدون اراده و اختیار آنها انجام گیرد ، در این صورت فرستادن انبیاء الهی و کتابهای آسمانی چه معنی خواهد داشت ؟
آیا اعتقاد به جبر در اعمال ، اصل ارسال رسل و انزال کتب را از ناحیه خدا که یکی از اصول اعتقادی ماست ( اصل نبوت ) عملی لغو و بیهوده قرار نخواهد داد ؟
به علاوه آیا این طرز تفکر ، روح خیانت و گناه و تنبلی و بی تفاوتی را در جامعه تقویت نخواهد کرد ؟
وقتی که آدمی معتقد شد که تمام اعمال و رفتار او بدون اراده و اختیار او صورت می گیرد ، چرا در صدد اصلاح خود و جامعه برآید و روح و تلاش و کوشش را در خود به کار اندازد ؟
رمز اینکه بعضی از حکومتهای فاسد اسلامی مانند بنی امیه و بعضی از بنی عباس از مکتب جبر ، طرفداری می کردند ، همین بوده که می خواستند مردم در برابر اعمال نابکارانه آنها بی تفاوت بوده دست به پیکاری علیه آنها نزنند و به هم? کارهای زشت و ناپسند آنان وجه? الهی بدهند . یکی از عوامل مهم عقب ماندگی مسلمین همین طرز تفکر غلط جبری گری و انجام کارها طبق سرنوشتی که برای ما نوشته شده و هیچگونه نقشی در تغییر و تبدیل آن نداریم ، بوده است !!
پاسخ به شبهات اشاعره
اینک لازم است برخی از شبهات مهمی را که اشاعره به عنوان استدلال برای اثبات طرز تفکر خود ( جبرگیری ) و نادرستی مکتب تفویضی ها ارائه داده اند مورد بررسی قرار دهیم .
1- چگونگی اراده
اراد? ما که همان تصمیم به انجام و یا ترک فعل است یا ضروری الصدور است و یا
ممکن الصدور ؟ اگر ضروری باشد دیگر مختار نخواهیم بود و اگر ممکن باشد از آنجا
که هر ممکن بالاخره باید به واجب منتهی گردد تا تحقیق پیدا کند ( و گر نه سلسل? علل تا بی نهایت پیش خواهد رفت ، و در جای خود بطلان تسلسل مبرهن شده است ) از این رو در این صورت نیز فعل ما اختیاری نخواهد بود .
بنابراین در هر دو صورت چون اراد? ما مسبوق به اراده و اختیار ما نیست یا مستقیماً و یا غیرمستقیم به اراد? الهی مربوط می شود و از آن ناحیه ضرورت پیدا می کند ، از این جهت افعال ما اختیاری نخواهد بود ، ناگزیر اصل جبر در اعمال را باید بپذیریم !!
پاسخ
طرفداران اختیار در پاسخ این شبهه چنین می گویند آدمی پیش از آنکه اقدام به کاری کند ، اراده ای برای او ممکن الصدور است .
ولی بعد از تصور عمل و شوق موکد بر انجام و یا ترک آن و حصول شرایط و رفع موانع و سنجش میان سود و زیان آن و تشخیص اینکه عمل دارای مصلحت لازمه و دور از هر گونه مفسده است ، در این صورت اراده واجب خواهد بود زیرا تسلیم در برابر واقعیت است . و چنین وجوبی منافات با اختیار و قدرت بر انجام و ترک عمل نخواهد داشت زیرا از قدیم گفته اند * الوجوب بالاختیار لا ینافی الاختیار * و اما اینکه پنداشته شده ، در اختیاری بودن فعل ، شرط است که هم? مقدمات آن و از آن جمله اراد? مسبوق به اراده باشد ، پنداری بس نادرست است زیرا هیچ ملازمه ای میان اختیاری بودن فعل و اختیاری بودن همه مقدمات آن وجود ندارد تنها چیزی که در اختیاری بودن فعل شرط است ، مسبوق بودن خود فعل است به اراده ، خواه بعضی از مقدمات آن مسبوق باشد ، خواه نباشد .
و دلیل این مطلب این است که ما بالوجدان در افعال ارادی خود می بینیم با اینکه مقدمات آنها که عبارتنداز تصور فعل و تصدیق به فائده آن و شوق و تمایل نسبت به آن و سنجش و موازنه و تأمل دربار? آن و تصمیم به انجام آن نوعاً غیرارادی هستند ( دگر نه مستلزم تسلسل می شد ) خود افعال ارادی و در اختیار ما می باشند .
به علاوه خوب است اشاعره کمی دربار? اراد? خداوند متعال فکر کنند که آیا اراد? او ضروری الصدور است یا ممکن الصدور ؟ اگر بگویند ضروری الصدور است لازم می آید که خداوند در افعال خود مجبور باشد و اگر بگویند ممکن الصدرو است چاره ای جز این ندارند که وجوب آن را مستند به ذات متعال او بدانند با آنکه مقدمات افعال او به جهت بطلان تسلسل نمی تواند اختیاری باشد .
بنابراین همانگونه که در اختیاری بودن افعال الهی شرط نیست که مسبوق به اراده ای دیگر ، و تمام مقدماتش اختیاری باشد در مورد افعال ارادی ما نیز اختیاری بودن هم? مقدمات ، شرط نخواهد بود .
و اما اینکه گفته شده اراده آدمی در صورتی که ممکن الصدور باشد بالاخره باید منتهی به خدا باشد ، این نوع استناد و ارتباط چنانکه در بحث های « امر بین امرین » توضیح خواهیم داد زبانی به اختیاری بودن افعال نخواهد داشت .
2- علم خدا جهل بود !!!
یکی دیگر از دلائل اشاعره در مورد چیزی بودن حوادث و اعمال ، مسأل? « علم الهی » است دلائل عقلی و نقلی در مورد « علم الهی » تعلیم می دهد که خداوند از روز نخست به تمام حوادث کلی و جزئی جهان آگاه بود و هست ، هیچ حادثه ای در هیچ نقطه ای از جهان واقع نمی شود مگر آنکه در علم ازلی خدا گذشته است. مثلاً او می داند در چند میلیون سال دیگر در فلان لحظه از زمان فلان میگساری می کند ، فلانی آدم می کشد ، فلانی جنایت می کند و همچنین ... و چون علم الهی به خاطر واقع نمائیش نمی تواند تغییر کند و یا برخلاف آنچه که در علم ازلی گذشته واقع شود ، از این رو تمام چیزهایی را که خداوند از ازل می دانسته بدون کم و کاست باید واقع شود و گرنه علم او جهل خواهد شد !!
این منطق در صورتیکه علم الهی را علم ایجابی و فعلی بدانیم یعنی که معلوم از علم سر چشمه می گیرد نه علم انفعالی که علم از معلوم ریشه می گیرد مانند علم انسان به حوادث ، جلوه بهتری خواهد داشت ، روی این حساب ، اگر در علم ازلی خداوند گذشته است که فلانی معصیت و گناه می کند و فلانی اعمال نیک و خیر انجام می دهد قطعاً باید همان عمل واقع شود و او هیچگونه اختیاری در ترک آن نخواهد داشت زیرا اگر اختیاری داشته باشد و بتواند برخلاف آن عملی انجام دهد علم خدا جهل خواهد شد !!
مثلاً در میان عوام مردم معروف است که آیا خداوند می دانسته که شمر امام حسین ( ع ) و ابن ملجم علی ( ع ) را می کشد پس چرا آنها را آفریده است ؟
پاسخ
طرفداران اختیار ، در پاسخ جبریها می گویند درست است که خداوند به امور کلی و جزئی عالم آگاه است و آنچه را که پدید آمده و خواهد آمد ، همه را در کتاب مبین نوشته است ، اما چنین علم و کتابتی هیچگاه نمی تواند جبری بودن اعمال مردم را نتیجه دهد ، زیرا باید دید که علم الهی به حوادث و اعمال مردم به طور تصادفی و گزاف و بیرون از نظام سببی و مسببی صورت گرفته است و یا بر اساس نظام علل و معلول ؟
اگر خداوند به حوادث و پدیده ها بیرون از نظام علی و معلولی علم پیدا کرده باشد آنگاه برای آنکه این علم با معلوم مطابقت پیدا کند ، نظام سببی و مسببی کنترل گردد ، استدلال جبریها درست خواهد بود ، ولی هیچگاه علم الهی بیرون از نظام به حوادث و اعمال مردم تعلق نمی گیرد ، او به تمام امور کلی و جزئی جهان و از آن جمله اعمال مردم از مجرای علل و معلولات آنها علم پیدا کرده است و برای آنکه عالم کیانی با عالم ربانی مطابقت کند ، باید حوادث بر اساس نظام سببی و مسببی صورت گیرد و گرنه علم خدا جهل خواهد شد .
اینگونه علم الهی موجب جبر نخواهد بود زیرا اراده و اختیار مردم جزء علل و اسباب وقوع فعل آنهاست
علیهذا درست است که خداوند ، از ازل می دانسته شمر امام حسین علیه السلام و ابن ملجم امیر المؤمنین علیه السلام را می کشد و فلانی می می خورد و دیگری جنایت می کند و ... اما این علم ، روی این حساب بوده که آنها این اعمال را روی اراده و اختیار خود انجام می داده اند نه آنکه اراده آنها دخالتی نداشته به طور جبر آن اعمال صورت می گرفته است . بدیهی است که چنین عملی موجب جبری بودن اعمال و افعال مردم نمی باشد .
اگر بخواهیم این حقیقت را دور از اصطلاحات علمی و فلسفی توضیح دهیم ، این طور مثال می زنیم استادی که از میزان استعداد و کوشش و درس خواندن شاگردش آگاهی دارد ، می تواند قبول و یا رفوزه شدن او را پیش بینی کند و درباره آن نظر قطعی بدهد .
حال اگر طبق پیش بینی استاد ، آن شاگرد ، قبول و یا رفوزه شد می شود گفت چون آن استاد ، چنان علمی درباره آن شاگرد داشته لذا او قبول و یا رد شده است ؟
بدیهی است که پاسخ منفی خواهد بود ، زیرا هیچ عاقلی قبولی و یا رفوزه شدن شاگرد را مستند به علم نمی داند ، این کوشش و درس خواندن و استعداد و آمادگی شاگرد و یا عدم این عوامل است که او را در امتحان پیروز و یا مردود می نماید .
علم خداوند هم هیچگونه علیتی برای اعمال ارادی ما ندارد ، رفتار و کردار ما مستند به خود ماست این ما هستیم که تصمیم می گیریم در زندگی سعادتمند باشیم و اعمال نیک انجام دهیم و یا با دست خود ، خویشتن را بدبخت کرده و در زمره گناهکاران قرار دهیم ، علم خدا تأثیری در گزینش راه نیک و بد ما ندارد .
گر چه ممکن است این مثال ، از جهاتی با علم محیط و جامع الاطراف الهی فرق داشته باشد ، ولی تا حدودی می تواند عدم علیت علم الهی را برای ما روشن نماید .
3- آیات قرآن
جبری ها از آیات زیادی نیز که ظاهراً دلالت بر جبری بودن اعمال دارد و افعال مردم را به خدا نسبت می دهد ، استدلال کرده اند که از آن جمله است آیات زیر :
* والله خلقکم و ما تعملون * خداوند شما را و آنچه را که انجام می دهید آفریده است . ( صافات ، 96 ) .
* ختم الله علی قلوبهم و . . . * خداوند بر دلهایشان مهر زده است ( بقره ، 7 ) .
پاسخ
اولاً این نوع آیات با توجه به صدر و ذیل آنها و با مقایسه با مجموع آیات دیگری که در مورد افعال مردم نازل شده ظهور در جبری بودن افعال ندارد ، مثلاً چون در صدر آیه نخست نکوهش از مردمی است که در برابر بتهائیکه خود می تراشیده سجده می کنند * اتعبدون ما تنحتون * طبعاً منظور از * ما تعملون * همان بت ها خواهد بود نه
اعمال روزمره ای که انجام می دهند .
ثانیاً بر فرض که ظهور در جبری بودن افعال داشته باشد ، چون این مخالف با برهان عقلی و ضرورت دین می باشد و لذا آی? دوم ، تخصیص به غیر اعمال انسانی داده می شود . و همچنین در آی? سوم گفته می شود ، چون آنان راه غلط را پیش گرفتند و ترتیب اثر به راهنمایی های الهی ندادند ، ثمر? طبیعی این کار مهر زدن بر دلهایشان بوده است .
ثالثاً در برابر این نوع آیات ، آیات زیادی که مرحوم علامه آنها را در تجرید به ده قسم تقسیم کرده و در هم? آنها مختار بودن آدمی مورد توجه قرار گرفته است ، قرار دارد مانند : * ما منع الناس ان یؤمنوا اذ جائهم الهدی الا ان قالوا ابعث الله بشرا رسولا * و آی? * فمالهم عن التذکره معرضین * و آی? * کل نفس بما کسبت رهینه * و آی? * ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما انفسهم * و . . .
علی هذا چنانکه در راه سوم توضیح خواهیم داد به ظاهر هیچ کدام از این دو نوع آیات نمی شود برای جبر یا تفویض استدلال کرد و قطعاً منظور از اینها راهی غیر از همان راه سوم نخواهد بود.
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد |