موضوع تحقیق: اراده واجب تعالی
پژوهشگر: ساره رجب پور
زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
مقدمه
یکی از دشوارترین مسایل فلسفه الهی، مسأله اراده خدای متعال است که اختلافات زیادی را در میان فلاسفه و نحله های مختلف کلامی برانگیخته و مباحثات و مناقشات فراوانی را پدید آورده است . از یک سوی، گروهی آن را صفتی ذاتی و زاید بر ذات شمرده اند و از سوی دیگر گروهی آن را عین ذات دانسته به علم به اصلح بازگردانده اند. و برخی آن را از عوارض ذات پنداشته اند چنان که اراده انسانی در نفس او پدید می آید و برخی آن را نخستین مخلوق الهی شمرده اند که دیگر مخلوقات بوسیله آن بوجود می آیند و بالاخره کسانی آن را از صفات فعلیه دانسته اند که از مقام فعل انتزاع می شود و اختلافات فرعی دیگری نیز هست که آیا اراده الهی واحد است یا متعدد و حادث است یا قدیم و مطلق است یا مقید .....
معنی و مفهوم اراده
لفظ اراده از کلمه «رود» به معنای طلب، سعی، تلاش و توجه به چیزی اخذ شده است این که می گویند «الرائد لایکذب اهله» ضرب المثل عربی است، رائد یعنی کسی که طالب آب و علف است. در گذشته قافله هایی که در سفر بودند معمولا یک نفر پیش تر از قافله می رفت تا برای اطراق و استراحت قافله مکان مناسبی را که آب و علفی داشته باشد پیدا کند. بعد از یافتن، قافله را خبر می کرد و به آن مکان می برد و در مثل می گفتند:« الرائد لایکذب اهله» کسی که به دنبال جای مناسبی برای قافله است و خبر می دهد که فلان جای مناسب را یافته، به خانواده و اهل خود دروغ نمی گوید. پس اراده به معنای طلب، سعی و تلاش و به دنبال چیزی رفتن است. بنا به قول مرحوم آقای آملی اراده به معنای فعلیت و تمامیت تآثیر از چیزی نسبت به وجود
چیز دیگر است. اقتضا یعنی درخواست . چیزی درخواست چیزی را داشته باشد . شیء اول را مرید که طلب و درخواست او فعلیت دارد، و شیء دوم را که متعلق درخواست است مراد می گویند. و فرق نمی کند فعلیت اقتضا با شعور و حس و ادراک توأم باشد یا نباشد . هر جا که فعلیت اقتضا باشد اراده محقق است. اذا در قرآن اراده در جایی که حس و شعور و ادراک وجود ندارد به کار رفته است. در سوره کهف، آیه هجده می فرماید: «فوجدا فیها جدارا یرید ینقض فأقامه» حضرت موسی و خضر به دیواری رسیدند که آن دیوار می خواست فرو بریزد . ما نیز در تعابیر خود به کار می بریم و مثلا می گوییم این دیوار می خواهد بیفتد. می خواست و می خواهد که مبین اراده است در اینجا به کار می رود، چون تقاضا و طلب در دیوار به فعلیت رسیده است با این که دیوار حس و شعور و ادراک ندارد. راغب نیز در مفردات همین مطلب را بیان می کند. در اینجا ممکن است سوال شود فرق طلب و اراده چیست؟ فرق بین اراده و طلب از نظر صدق است،یعنی نسبت اینها موردا از نظر صدق ، عموم و خصوص مطلق است. طلب در جایی است که ادراک و شعور باشد ولی اراده اعم و لابشرط است و مقید به این نیست که مرید حتما شعور و ادراک داشته باشد. پس هر طلبی اراده است ولی هر اراده ای طلب نیست. بنابراین،مفهوم اراده با مراجعه به لغت و به حمل اولی عبارت است از سعی، توجه و طلب چیزی . وبه عبارت دیگر، فعلیت اقتضا در چیزی نسبت به وجود چیزی دیگر.
مفهوم اراده مشترک لفظی است
منظور از بحث در این مقام بررسی این مطلب است که آیا مفهوم اراده درباره خدا و انسان به یک معنی اطلاق می شود. یعنی همین مفهومی که در باب اراده بیان شد هم در خدا و هم در انسان صدق می کند یا نه؟ مفهوم وجود مشترک معنوی است و در خدا و ماسوای او به یک معنی و مفهوم اطلاق می شود، منتها مصداق آن مختلف است . یک مصداق آن واجب الوجود بالذات است که فوق مالایتناهی بمالایتناهی است . و مصداق دیگرش ممکن الوجود است . همین سخن در صفات نیز گفته می شود . عالم ، قادر، حی و مانند اینها ، بین واجب و ممکن مفهوما مشترک و مصداقا مختلف است . یعنی قادر به همان معنی و مفهوم بر زید و عمرو اطلاق می شود که بر خدا اطلاق می شود. عالم و حی و متکلم و مانند اینها، نیز به یک معنی و مفهوم بر واجب و ممکن به کار می رود، منتها مصادیق قادر، عالم ، حی و متکلم و دیگرصفات مختلف است . یک مصداق آن واجب الوجود است و مصادیق دیگرش سایر موجودات غیر واجب الوجود است . کسانی که از اشتراک معنوی وجود و علم ، قدرت و سایرصفات درباره خدا و ماسوای او ابا دارند و آن را خلاف ادب بندگی می دانند، بین مفهوم و مصداق خلط کرده اند به این صورت که چون مصادیق مختلف وجود و علم و قدرت و دیگر صفات را دیدند مثلا در خدا وجود و علم و قدرت را عین ذات حق و واجب دیدند و در زید و عمرو وسایر ممکنات زائد بر ذات وممکن دیدند، گمان کردند که باید مفاهیم اینها در خدا و ممکن فرق داشته باشد. اما باید توجه داشت که این اختلاف ، در مصداق است نه مفهوم ،و مفاهیم وجود و صفات در حضرت حق با مفاهیم وجود و صفات در ممکنات یکی است. توجه به این نکته شایسته است که صفات خدا با یکدیگر اختلاف مفهومی دارند، یعنی مفهوم علم با مفهوم اراده و با قدرت و مانند اینها مختلف است. معنی مرید بودن خدا با عالم بودن خدا یکی نیست. از اینرو اثبات اراده برای خدا اثبات علم برای خدا نیست، چون اینها مفهوما مختلف اند. مفهوم علم و اراده مثل مفهوم انسان و بشر نیست با اثبات اینکه زید بشر است دیگر نیازبه اثبات انسان بودن زید نیست. اما مصادیق علم و اراده و سایر صفات حق تعالی یکی است. مصداق علم و اراده در واجب عین ذات واجب است همان طور که خدا واجب الوجود بالذات است واجب العلم بالذات ، واجب الاراده و...است . ذات واجب عین وجود، عین علم و قدرت و عین سایر صفات است.
مصداق اراده خدا و انسان
ابتدا به مصداق اراده در انسان می پردازیم. وقتی انسان می خواهد کاری و فعلی انجام دهد تحقق آن مسبوق به مبادی و مقدماتی است که عبارتند از : مبدأ اول و پیش از همه تصور فعلی است که می خواهد انجام دهد . سپس غایت و فایده آن را تصدیق می کند وبه عبارت دیگر آن را ملایم با طبع یا عقل می یابد. بعد از این مرحله ، شوقی در او پیدا می شود البته ممکن است هنوز مردد و متحیر باشد که چون شوق در او موکد و شدید شد به مرحله تصمیم یا به قول حکما به اجماع می رسد. سپس حرکت به طرف فعل آغاز می شود که تحقق این فعل در خارج موقوف بر حرکت عضلات است. حرکت عضلات موقوف بر اجماع و تصمیم است. اجماع و تصمیم ، موقوف بر شوق موکد است و شوق موکد موقوف بر ادراک ملایم و تصدیق به فایده است و تصدیق به فایده موقوف بر تصور فعل است . تا این مقدمات و مبادی نباشد فعل در خارج محقق نمی شود. البته این مراتب در ضمیر ما مطوی است و لازم نیست که در هر فعلی اینها به تفصیل و تفکیک باشد. پس هیچ فعل اختیاری بدون این مقدمات امکان تحقق ندارد . حال می خواهیم بدانیم که اراده کدام یک از آنهاست. مسلما ذات فاعل ، اراده نیست. چون در ذات فاعل قوه اقتضاست. تصور فعل، ادراک ملایم یعنی تصدیق به فایده نیز نمی تواند اراده باشد . چون هیچ یک فعلیت اقتضا و درخواست نیستند . اراده می تواند آن شوق موکد یا اجماع و تصمیم، یا خود آن حرکت عضلات باشد که در خارج محقق می شود . چون اینها هر یک اقتضاء تام به طرف شیء مراد است . مرحوم حاجی اراده را همان عزم و آن را موقوف بر شوق دانسته است. البته عزم چیزی غیر از شوق نیست. منتها شدیدتر از شوق است و با توجه به اینکه اراده فعلیت اقتضاست هر یک از شوق موکد و تصمیم و حرکت عضلات مصداق اراده است و اراده دو گونه است یکی اراده نفسانی که کیفیتی است قائم به نفس فاعل، و دیگری اراده خارجی که صفتی است قائم به عضلات . یعنی گاهی اراده بر خود آن امر خارجی اطلاق می شود نتیجه اینکه مصداق اراده در بشر هم در مرتبه نفسانی می تواند باشد که شوق موکد و اجماع است و هم می تواند در مرتبه خارج و عین باشد. اما مصداق اراده در خدا چیست؟ همه مبادی مذکور در فعل انسانی درباره فعل خدا صدق نمی کند، تنها برخی از آنها در خداست مثلا در حضرتش حرکت عضله نیست، زیرا در آنجا عضله ای وجود ندارد و فعل او ابداع و ایجاد بدون آلت است . و همچنین در آن مقام منیع، عزم و اجماع نخواهد بود، زیرا عزم فرع تحیر وتردد است که بعد از آن حالت به وجود می آید، و انتفاع تحیر در حضرتش بدیهی است. و همچنین در خدا، شوق معنی ندارد، چون شوق یک حالت نفسانی است که برای انسان به چیزی که نسبت به آن به وجهی شهود دارد وت به وجهی غیبت، حاصل می شود . حالت التذاذ و ألم، التذاذ به جهت شهود آن و ألم به خفای آن و معلوم است که ساحت ربوبی از این نقص که چیزی بر او مخفی باشد بریء است. از میان مبادی مذکور، تنها دو چیز در خدا هست یکی علم او و دیگری فعل او. اما فعل نه به معنای حرکت عضله بلکه به معنای ابداع علم خدا عین ذات اوست. تمام مبادی نامبرده در انسان زائد بر ذات انسان است، یعنی حادث و مسبوق به عدم است . زمانی علم نداشته، تصدیق به فایده، شوق و تصمیم و حرکت عضله نداشته، بعد پدید آمده است . اما علم خدا زائد بر ذات نیست، بلکه عین ذات اوست. علم خدا علت فعل در خارج است و نسبت به مقتضا و مراد، فعلیت اقتضا دارد. اگر در علم فعلیت باشد، و علم عین فعلیت اقتضا باشد، چون علم عنایی که علم به نظام احسن است علت فعل اوست و علم او انفعالی نیست، بلکه فعلی و عین ذات اوست، پس می توان گفت علم خدا همان اراده اوست، یعنی علم مصداق اراده او باشد. اراده در حضرت حق تعالی دو نحو است: یک اراده ذاتی که عین ذات اوست و یک اراده فعلی که عین فعل اوست. و در بعضی روایات نیز اشاره به این مطلب شده که« ان الله مشیتین و ارادتین اراده حتم و اراده عزم» برخی از شارحان اصول کافی در شرح این روایات گفته اند مراد از «اراده حتم» اراده ذاتی و در مرتبه ذات حق تعالی است. و «اراده عزم» در مرتبه فعل است . انتهی مع تلخیص. یعنی خدا دو گونه اراده دارد یک اراده قدیم ذاتی ازلی و یک اراده حادث. اراده حادث همان فعل خدا در خارج است و اراده ذاتی ازلی نیز عین ذات اوست.
آراء فلاسفه ومتکلمان پیرامون اراده
الف- اراده الهی علم او به نظام احسن است: نظریه مشهور میان فلاسفه این است که اراده الهی، عبارت است از علم به نظام اصلح. و این علم که عین ذات ( یا زائد بر ذات) خداوند است داعی او بر ایجاد موجودات می باشد و داعی دیگری زاید بر علم ندارد، و به عبارت دیگر؛ خداوند فاعل بالعنایه است نه فاعل بالقصد، اراده او عین داعی او که عین علم ذاتی او است می باشد، حکیم سبزواری در این باره گفته است: اراده خداوند عین داعی است که بین علم او به نظام خیر است و آن علم نیز عین ذات الهی می باشد.
ب- اراده خداوند ابتهاج ذاتی او است: محقق اصفهانی اراده ذاتی خداوند را به ابتهاج و رضای ذاتی و اراده فعلی او را به ابتهاج و رضای خداوند به افعال و آثارش تفسیر نموده و یادآور شده است: معنای اراده از نظر اکابر محققان ابتهاج و رضا و با مفاهیمی معادل آنها است که از آن در انسان به شوق موکد تعبیر می کنند، و از آنجا که واجب تعالی از شوائب امکان و نقص پیراسته می باشد، فاعلیت او تام بوده، و به واسطه ذات علیم و مرید خود فاعل و جاعل است و به همین جهت، شوق در او راه ندارد، لکن با توجه به اینکه او صرف الوجود و صرف الخبر می باشد، مبتهج بالذات، و ذات او مرضی ذات خود بوده و این همان اراده ذاتی خداوند است و ابتهاج و رضای ذاتی ، مستلزم ابتهاج در مرحله فعل است.
ج- اراده خداوند، علم او به مصالح افعال است: بسیاری از متکلمان اسلامی، خداوند را فاعل بالقصد می دانند، فاعل بالقصد آن است که آگاهی او بر خیر بودن فعل برای ایجاد آن کافی نیست، بلکه داعی زاید بر علم نیز لازم است و این داعی عبارت است از علم فاعل به فایده و نفعی که مترتب بر فعل او می گردد، و از آنجا که خداوند غنی مطلق است، فایده ای که بر افعال او مترتب می گردد، عاید بندگان می شود نه خداوند بر این اساس اراده الهی همان داعی او بر انجام فعل می باشد. محقق طوسی در این باره گفته است : اراده خداوند زاید بر داعی او بر ایجاد موجودات نیست. از جمله کیفیات نفسانی اراده و کراهت است و آنها دو نوع از علم می باشند. علامه حلی در شرح گفته است: اراده عبارت است از علم یا اعتقاد یا گمان موجود زنده به مصلحت مترتب بر فعل، و کراهت، عبارت است از علم یا اعتقاد یا گمان او به مفسده ای که بر فعل مترتب می گردد . مؤلف کتاب یاقوت که از قدمای متکلمان امامیه است نیز اراده الهی را به علم او به مصلحت مترتب بر افعال خود تفسیر کرده است. نظریه مزبور مورد قبول ابوالحسن معتزلی وگروهی دیگر از متکلمان معتزلی مانند: نظام، جاحظ، علاف، ابوالقاسم بلخی و محمود خوارزمی (زمخشری) نیز می باشد.
د- اراده خداوند از دیدگاه علامه طباطبائی : علامه طباطبائی اراده را از صفات فعل دانسته و معتقد است صفات ذات خداوند منحصردر : علم،قدرت و حیات است . و سمع و بصر نیز به علم باز می گردند. سایر صفات کمال الهی که از صفات فعل می باشند به گونه ای به صفات ذاتی الهی باز می گردد؛ زیرا همه افعال خداوند ، افاضه و ایجاد او می باشند، و ایجاد از حیات، علم و قدرت مایه می گیرد.
ه- نظریه فیض کاشانی: در روایتی از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: « خلق الله المشیة بنفسها ثم خلق الاشیاء بالمشیة» خداوند مشیت را به واسطه خود آفرید سپس اشیاء را به واسطه مشیت آفرید. محدث فیض کاشانی در ذیل این روایت کلامی دارد که از نظر می گذرانیم: « مشیت دارای دو معنا است»
1- متعلق به شائی(اراده کننده) است و آن صفتی کمالی و قدیم است که عین ذات الهی است و آن عبارت است از اینکه خداوند سبحان به گونه ای است که آنچه را خیر و صواب است بر می گزیند.
2- متعلق به مشیء (اراده شونده) است و آن همانند موجودات، حادث بوده و میان آن و مخلوقات تخلفی راه ندارد، و آن همان ایجاد خداوند است که بر اساس اختیار ذاتی خود آنها را ایجاد می کند.
و- کلامی از شیخ مفید: اراده خداوند نسبت به افعال خود، نفس افعال است، و اراده او نسبت به افعال بندگان امر به افعال است، و بر این معنا روایات وارده از پیشوایان هدایت از خاندان پیامبر دلالت دارد و این نظریه مورد قبول دیگر متکلمان امامیه است، جز برخی از آنان که از راه پیشینیان جدا گردیده اند.
مراتب اراده الهی
1- اراده اجمالی و تفصیلی
حکما و متکلمان گاهی از اراده در مرتبه ذات و فعل به عنوان اراده بسیطه حقه الهیه و تفصیلیه بحث می کنند. به این بیان که ذات حق تعالی، اگر چه وجود بسیطی است، لکن ذات او، ذاتی است که در او روابط و نسبت هایی با هویات ممکنات، اعتبار می شود و برای او به حسب معنای صفاتی و اسمایی آن، نسبت و اضافاتی است با اعیان ماهیات ثابته در ازل در حد علم اجمالی به وجهی و علم تفصیلی به وجه دیگر؛ بسیط واجمالی است . با توجه به هویت وجودیه او که هیچ گونه ترکیبی چه ذهنی؛ مانند ترکیب از جنس و فصل و چه خارجی؛ مثل ماده و صورت، در او راه ندارد. اما با توجه به معانی صفات و مفهوم اسمای او عالم ربوبی بسیار متکثر است. اما این کثرت به گونه ای است که خدشه ای به احدیت حق و بساطت او وارد نمی سازد . حق تعالی به تبع علم به ذات، به حقایق همه موجودات، به نحو بساطت و اجمال عالم است و چون ذات او خیر محض است ادراک خیر موجب ابتهاج ذاتش بذاته است پس حق تعالی بذاته حب ، محب و محبوب است و چون اراده در مرتبه ذات ربوبی مصداقا عین حب است، پس ذات حق بذاته اراده، مرید و مراد است و همه حقایق وجود به نحو بساطت و اجماع به تبع ذات، مراد و متعلق اراده است که از آن تعبیر به اراده اجمالی بر قیاس علم اجمالی می کنند.
2- اراده تکوینی و اراده تشریعی
اراده تفصیلی حق تعالی را «امر» گویند ، پس به این اعتبار اراده فعلی یا امر خدای سبحان دو گونه است: تکوینی و تشریعی و گفتنی است که ظاهرآیات قرآن کریم و روایات دلالت بر این دو نوع، به ویژه اراده تکوینی می کند که از آن تعبیر به لفظ «کن» می شود و تخلف مراد از اراده تکوینی حق محال است و هیچ چیز نمی تواند مانع تحقق آن شود. اراده تشریعی همان اوامر و نواهی خدای سبحان است که به واسطه انبیای عظام الهی به بشر ابلاغ شده است. این اراده به افعال بشر به استناد اختیار انسان تعلق گرفته است.
نتیجه
خدای سبحان به صفات جلال و جمال متصف است و صفات جمال حقیقی حق تعالی عین ذات اوست. صفات حق تعالی اتحادشان تنها مصداقی است، یعنی مغایرت مفهومی آن ها همواره محفوظ است. صفات با ذات یگانگی دارند. صفات با همدیگر نیز در ذات حق متحدند؛ یعنی علم خدا عین قدرت او و قدرت او عین حیات اوست و همین طور سایر صفات ذاتی حق با همدیگر و با ذات حق یکی هستند . اراده از صفات جمال خدای سبحان است که هم در مرتبه ذات و هم در مرتبه فعل به آن متصف است. اراده خدا مطلق است و هر چه اراده کند انجام می شود و ملکوت هر چیزی در دست خداست. بر مبنای اراده مطلق خدا هر خیر و شر، نفع و ضرری به دست خداست. در عین حال که اراده خدا مطلق است، انسان مرید و مختار است اما اراده و اختیار او به اراده خدا ودر طول اراده اوست .
منابع و مأخذ
1- اله بداشتی ، علی ، اراده خدا از دیدگاه فیلسوفان، متکلمان، و محدثان-
2- ربانی گلپایگانی ، علی، شرح بدایة الحکمه،
3- شیرازی،سید رضی،شرح منظومه ملا هادی سبزواری
4- فیاض لاهیجی،حکیم ملا عبدالرزاق،گوهر مراد،
5- مصباح، محمد تقی، آموزش فلسفه
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد |