بدترین مردم کسانی اند که از بدترین مسأله ها می پرسند تا دانشمندان را به اشتباه اندازند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
مقالات
عالم بـرزخ قسمت اول
سه شنبه 89 دی 14 , ساعت 7:32 صبح  

موضوع: عالم بـرزخ
پژوهشگر: فاطمه علمی راد
زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
چکیده

برزخ از نظر لغوی به معنای حائل میان دو شئ است و در اصطلاح به عالم پس از مرگ برزخ گفته می شود. عالم برزخ نسبت به عالم دنیا بسیار وسیع تر و لطیف تر است. و لذائذ و نعمت های آن و همچنین و رنج ها و عذاب های آن بسیار عمیق و حقیقی می باشد. در قرآن و روایات بر وجود چنین عالمی تصریح شده است اما ویژگی ها و خصوصیات آن به طور مشروح بیان نشده است. حکمای مسلمان وجود این مرتبه از عالم هستی را از طریق دلایل عقلی اثبات می کنند. هنگام مرگ، تعلق نفس از بدن قطع می شود و انسان وارد عالم برزخ می شود، حجاب های مادی کنار می رود و بسیاری از معارف حقیقی برای انسان آشکار می شود. اگر انسان از افراد مومن و نیکوکار باشد در برزخ متنعم به نعمت های الهی و اگر از افراد بی ایمان و گنه کار باشد معذب به عذاب های الهی است. زمانی که قیامت برپا شود انسان از عالم برزخ به عالم آخرت که مرتبه عالی تر از وجود است، منتقل می شود.
پژوهش حاضر در نگرشی قرآنی- فلسفی وجود این عالم و خصوصیات و ویژگی های آن را به صورت مختصر مورد بررسی قرار می دهد.
کلید واژه : عالم برزخ، ارواح برزخی، بدن برزخی، عذاب و ثواب برزخی    
پیشگفتار
حمد و سپاس بی دریغ خالقی را که کائنات و جهان را آفرید و پس از آن انسان را، که با خلق او خود را احسن الخالقین لقب داد. و جهان را مسخر انسان نمود تا او با بهره گیری و شناخت آن، به معرفت حق نائل آید که فرمود: قل سیروا فی الارض.
و سفیران خود را فرستاد تا بساط ارشاد و هدایت را در جامعه بشری بگسترند، خداوندی که فیض هدایت را تا بعثت ختم المرسلین به نهایت وسعت رساند و پس از آن این فیض را با نعمت ولای ولایت به نهایت کمال.
و شکر و سپاس پروردگاری را که انسان را موهبت عقل بخشید تا او را قادر به استفاده از این خوان گسترده نماید.
و اینک این راهی است فرا روی ما انسان ها که با بهره وری از هدایت ظاهری و باطنی الهی اعتقادات خویش را استوار نموده و براساس آن رفتار های خود را تصفیه و تزکیه نماییم. و در سایه رفتار و اعمال صالح از تنگنای جهان مادی گذر کرده به عالم شهود و ملکوت رسیم.
و اما طی طریق از عالم فناء به عالم بقاء ناگزیر از برزخ می گذرد، عالمی که حد وسط میان نقصان جهان سفلی و کمال عالم عقبی است، تا حسن و قبح اعمال ما بندگان مشخص شده و آمادگی ورود به قیامت پیدا کنیم. و پس از انقضاء مدت و فرا رسیدن یوم موعود جزای حقیقی خود را در عالم جاوید بیابیم.
پژوهش حاضر با استفاده از آیات قرآن و همچنین سخنان بزرگان اهل حکمت و نظر، نگرشی کوتاه دارد به این واسطه طریق.
امید است معرفت و شناخت برزخ راهگشایی باشد برای کاشت بهتر و در نتیجه برداشت کامل تر و سودمند تر که «الدنیا مزرعه الاخره».
1. تعریف عالم  برزخ
واژه برزخ در اصل به معنی چیزی است که در میان دو شیء حائل می شود و سپس به هر چیزی که میان دو امر قرار گیرد گفته شده است و به همین جهت به عالمی که میان دنیا و آخرت قرار گرفته برزخ گفته می شود.
راغب اصفهانی در مفردات می نویسد:
البرزخ الحاجز و الحد بین الشیئین و قیل اصله برزه فعرب ... و البرزخ فی القیامه الحائل بین الانسان و بین بلوغ المنازل الرفیعه فی الاخره ... و قیل البرزخ ما بین الموت الی القیامه.   حد و مرز و مانع بین دو چیز را برزخ گویند، اصلش برزه است که معرب شده است. برزخ در قیامت حائلی میان انسان و رسیدن به مقامات عالی اخروی است. و گفته اند برزخ میان مرگ تا روز قیامت است.
در مجمع البحرین چنین آمده است:
البرزخ: الحاجز بین الشیئین ... هو ما بین الدنیا و الاخره من وقت الموت الی البعث، فمن مات فقد دخل البرزخ.   برزخ ما بین دو چیز است. بین دنیا و آخرت از هنگام مرگ تا برانگیختن اخروی را برزخ می گویند و هر کس بمیرد وارد آن می شود.
در قاموس قرآن نیز چنین آمده است: عالم مرگ را برزخ گوییم، چون میان دنیا و آخرت واسطه است. 
از بررسی آیات و روایات فهمیده می شود که عالم برزخ عالمی است نسبت به دنیا وسیع، لطیف، مرحله ای از مراحل دنیا و واسطه ای میان دنیا و آخرت، روی همین جهت این عالم برزخ نامیده شده است. این عالم نخستین منزل از منازل آخرت و آخرین منزل از منازل دنیا می باشد و عالمی است که در آن حقایق دنیا و همچنین حقایق آخرت مشهود می گردد و در آن از لذائذ و نعمت های مادی و معنوی دنیوی و اخروی و همچنین از عذاب ها و آلام مادی و معنوی دنیوی و اخروی می توان استفاده کرد.
علامه طهرانی می فرماید: برزخ به معنی فاصله است؛ فاصله بین دو خشکی یا دو آب یا دو چیز دیگر را برزخ گویند و چون عالمی که انسان پس از مردن در آنجا به سر می برد فاصله ای است میان دنیا و قیامت و آن را عالم برزخ می گویند. 
واژه ی برزخ سه بار در قرآن آمده است:
1- «مرج البحرین یلتقیان  بینهما برزخ لا یبغیان» (الرحمن، 19و20)
خداوند دو دریا را به هم آمیخت و میان آن دو فاصله ای قرار داد تا از مرز خود خارج نشوند.
2- «و جعل بینهما برزخا و حجرا مهجورا» (فرقان،53)
بین آب  این دو دریا حائلی قرار داد تا همیشه از هم جدا باشند.
3- «و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون» (مؤمنون،100)
و پشت سر آن ها برزخی  است تا روزی که برانگیخته می شوند.
کلمه برزخ به معنی حائل در میان دو چیز است همچنان که در آیه بینهما برزخ لا یبغیان (میان آن دو دریا حائلی است که آب آن دو با یکدیگر مخلوط نمی شود) به این معنی آمده و مراد از اینکه فرمود برزخ در ماوراء ایشان است، این است که برزخ در پیش روی ایشان قرار دارد و محیط به ایشان است و اگر آینده ایشان را ورای ایشان خوانده است به این عنایت است که برزخ در طلب ایشان است همان طور که زمان آینده امام و پیش روی انسان است.
در دو آیه ی اول برزخ به معنای لغوی یعنی واسطه و فاصله میان دو چیز و در آیه ی سوم به معنای اصطلاحی یعنی عالم پس از مرگ به کار رفته است. مراد از برزخ در این پژوهش همین معنای اصطلاحی است.
عالم برزخ چندین نام دیگر نیز دارد از جمله اینکه از آن تعبیر به عالم قبر می شود.
مراد از برزخ عالم قبر است که عالم مثال باشد و مردم در آن عالم که بعد از مرگ است زندگی می کند تا قیامت برسد. این آن معنایی است که سیاق آیات و روایات بسیار از طرق شیعه از رسول خدا و ائمه اهل بیت بر آن دلالت دارد. 
از نام های دیگر عالم برزخ، عالم مثال و عالم خیال می باشد. عالم مثال گفته شده از این جهت که برزخ نمونه و مثالی از قیامت است و بقدر ظرفیت خود حکایت از قیامت می کند. و عالم خیال از آن جهت که در آنجا صورت محض است و هیچ ماده ای وجود ندارد و موجودات آن را خیال منفصل می گویند. زیرا قوای متخیله انسان که با بدن انسان قرین است خیال متصل گفته می شود و همین قوا را که از بدن جدا شده و به عالم صورت محض پیوسته است خیال منفصل می نامند. بنابراین برزخ عالم خیال منفصل است.
2. وجود عالم برزخ
وجود عالم برزخ را می توان از طریق آیات قرآن اثبات کرد. فلاسفه نیز بر اساس هستی شناسی خود و تفسیر عالم وجود بر اساس دو قوس نزول و صعود، دلایل عقلی بر آن اقامه کرده اند.
ذات غیبی حق در مقام تجلیات اسمائی، مبدا وجود ها و هستی ها است و عوالم وجود و هستی با نظام و ترتیب خاص از ذات حق که در مظاهر اسماء متجلی است سرچشمه می گیرد و عوالم وجود هستی از آثار و جلوات اسماء الهی که ظهورات ذات غیبی اند بوده، اولین عالم، عالم تجرد و جبروت است که عالم بالاتر و نزدیک تر به  مبدا متعال و موجودات آن از مراتب وجودی بالاتر و از سعه خاصی برخوردارند. ... عالم بعدی، عالم مثال و برزخ و یا ملکوت است که مترتب بر عالم اول و متاخر از آن و نشات گرفته از آن است. .. عالم آخر، عالم جسم و جسمانیات و یا نظام مادی است که عالم شهادت و ناسوت نیز نامیده می شود و نشات گرفته از عالم مثال و مترتب بر آن است. عالم مادی دورترین عالم از مبدا متعال بوده و از وجود ضعیف تری برخوردار است. 
وجود و هستی از مبدأ متعال سر چشمه می گیرد و در قوس نزولی تنزل می یابد و به عالم ماده و مادیات می رسد و هر اندازه که در قوس نزولی پائین تر بیاید، ضعیف تر و محدود تر میگردد تا جایی که به عالم ماده برسد که از حدود و اندازه هایی بیشتر و از عدم ها و نیستی ها و فقدان های زیاد تر برخوردار می گردد. باطن و اصل عالم ماده همان عالم مثال است و مثال محیط بر عالم ماده است و همچنین باطن و اصل عالم مثال هم همان عالم تجرد و عالم تجرد محیط بر مثال است به نحو احاطه علت بر معلول و وجود علت در متن ذات معلول.   
ان الوجود ینقسم من حیث التجرد عن الماده و عدمه الی ثلاثه عوالم کلیه: احدها: عالم الماده و القوه. و ثانیها: عالم التجرد عن الماده دون آثارها من الشکل والمقدار والوضع و غیرها، ففیه الصور الجسمانیه و اعراضها و هیئات الکمالیه من غیر ماده تحمل القوه، ویسمی «عالم المثال» و «عالم البرزخ»، لتوسطه بین عالمی الماده والتجرد العقلی. ... و ثالثها: عالم التجرد عن الماده و آثارها، و یسمی «عالم العقل».
موجودات عالم ماده در بازگشت خود همان راهی را که در بدو وجود از نظر تنزل و در مقام تنزل طی کرده است باید طی بکند و در مقام صعود هم از راهی که تنزل کرده است برگردد و به عالم مثال و سپس تجرد قدم بگذارد. در نتیجه به این موضوع متوجه می شویم که عوالم عود و بازگشت نظیر همان عوالم بدو و شرع و نزول است و مانند آن ها است و به اصطلاح، قوس صعودی هم مطابق قوس نزولی است چه از نظر ترتیب عوالم و چه از نظر چگونگی اصل عوالم و اما کیفیت و چگونگی هر موجودی در بازگشت و عود با کیفیت و چگونگی آن در نزول فرق می کند.  
ان للنفس الانسانیه نشات ثلاثه ادراکیه: النشأه الاولی: هی الصوره الحسیه الطبیعیه و مظهرها الحواس الخمس الظاهره، و یقال لها الدنیا لدنوها و قربها لتقدمها علی الاخیرتین، و عالم الشهاده لکونها مشهوده بالحواس، ... والنشأه الثانیه: هی الاشباح و الصور الغائبه عن هذه الحواس و مظهرها الحواس الباطنه، و یقال لها: عالم الغیب و الآخره لمقایستها الی الاولی لان الآخره و الاولی من باب مضاف، ... و هی تنقسم الی الجنه و هی دار السعداء والجحیم و هی دار الاشقیاء، و مبادی السعادات والشقاوات فیهما هی الملکات والاخلاق الفاضله والرذیله. والنشأه الثالثه: هی العقلیه و هی دارالمقربین و دار العقل و المعقول و مظهرها القوه العاقله من الانسان اذا صارت عقلا بالفعل، و هی لاتکون الا خیرا محضا و نورا صرفا. 
توضیح اینکه: اصل انسان و حقیقت او و اصل شخصیت هر انسانی روح او است و «من» هر کس به روح او و یا روح اوست و بدن جز یک ابزار و جزئی از موجودیت انسان چیز دیگری نیست. با تغییرات و تبدلات بدن، شخصیت و «من» انسان محفوظ است. آنچه در حرکت انسان به سوی لقای رب اصالت داشته و از اول وجود انسان و حرکت او نقش اصلی و اساسی دارد، روح انسان است نه جسم و بدن. حرکتی که از اول وجود در زندگی دنیوی شروع می گردد، هم برای جسم هست و هم برای روح، الا اینکه اصل حرکت سازنده و انتخاب مسیر و پیش رفتن در مسیر انتخاب شده، فقط در حرکت روح خلاصه می شود و اما حرکت جسم و بدن جنبی بوده و نقشی در حرکت روح ندارد. در عین این که روح در حرکت خود از همان مرحله ی اول وجود دارای  تحولات و تبدلات است، اما عینیت و وحدت و هویت شخصی آن محفوظ است. روح که با آماده شدن ترکیب مادی بدن از درون  ماده سر زده و در آن جلوه گر می شود، تا وقتی که این ترکیب مادی صلاحیت تجلی روح در آن را دارد، روح در آن متجلی است، و همین که به مقتضای علل و عواملی این صلاحیت از میان رفت، روح از این ترکیب بدنی منقطع شده و درنظام و شرایط جدیدی قرار می گیرد که عالم برزخ و یا عالم قبر نامیده می شود. و اولین عالم از عوالم بعد از دنیا درحرکت صعودی انسان به سوی خدای متعال است.  
دلایل قرانی  
   آیات متعددی از قرآن مجید دلالت بر وجود عالم برزخ می کنند که بعضی ظهور و بعضی صراحت در این معنی دارد. بعضی از آنها را اشاره می کنیم:
1. « و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون» (مومنون،100) تعبیر به «الی یوم یبعثون» دلیل بر این است که این برزخ در میان دنیا و آخرت قرار گرفته است. هرچند بعضی خواسته اند کلمه برزخ را در این آیه به معنی مانعی برای بازگشت به این دنیا معرفی کنند و گفته اند مفهوم آیه این است که پشت سر انسان مانعی است که او را از بازگشت به این جهان منع می کند ولی این معنی بسیار بعید به نظر می رسد.
2. آیاتی که مربوط به حیات شهیدان است مانند: « و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لا تشعرون» (بقره،154)
3. آیاتی که حیات برزخی را برای کافران بیان می کند مانند: « النار یعرضون علیها غدوا و عشیا و یوم تقوم الساعه ادخلوا آل فرعون اشد العذاب» (مومن،46)
 آنها (فرعون و یارانش) هر صبح و شام در برابر آتش قرار می گیرند و به هنگامی که روز قیامت برپا می گردد فرمان داده می شود آل فرعون را در شدیدترین کیفر ها وارد کنید.
آیه اول برزخ را به طور کلی اثبات می کند اما بقیه برزخ را در مورد گروهی خاص بیان می کنند. اما روشن است که نه آل فرعون خصوصیتی دارند و نه شهیدان چرا که قرآن خود گروهی از صالحان و خاصان را همطراز آنها شمرده در آیه 69 سوره نساء پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان را در کنار هم قرار می دهد. «فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین والصدیقین والشهداء والصالحین» و بنابراین، این گروه همه خصوصیات مربوط به شهدا را دارا خواهند بود.
4. از جمله آیات و روایاتی که به نوعی عالم برزخ را اثبات می کنند، آیات و روایاتی هستند که مربوط به معراج پیامبر اکرم (ص) می باشند مانند آیات 13-15 سوره نجم: «و لقد راه نزله اخری  عند سدره المنتهی  عندها جنه المأوی» (نجم،13-15)
 در این آیه «جنه المأوی» به معنی بهشتی است که به معنی سکونت است و بنابراین به معنی بهشت برزخی است که ارواح شهدا و مومنان موقتا در آنجا قرار دارد. همچنین در روایات معراج آمده که پیامبر عده ای را در بهشت متنعم دید. این بهشت نیز بهشت برزخی است زیرا آیات قرآن به خوبی دلالت دارد که هیچکس در بهشت جاویدان قبل از قیامت وارد نمی شود و پرهیزکاران هم در قیامت بعد از محاسبه وارد بهشت می شوند نه بلافاصله بعد از مرگ، حتی ارواح شهدا نیز قبل از قیامت وارد بهشت جاودان نمی شوند.
البته آیات دیگری در قرآن موجود است که دلالت بر وجود عالم برزخ می نماید، اما به طور کلی در قرآن در زمینه برزخ کمتر صحبت شده و آیات در این مورد بسیار کمتر از آیات در مورد قیامت است. در این باره در تفسیر نمونه آمده است:
در قرآن مجید به همان اندازه که درباره عالم قیامت فراوان صحبت شده است درباره برزخ بحث کمی دیده می شود و به همین دلیل هاله ای از ابهام آن را فرا گرفته و خصوصیات و جزئیات آن چندان روشن نیست. حقیقت این است که آگاهی بر خصوصیات برزخ تاثیر زیادی بر مسائل اعتقادی نمی گذارد و شاید به همین جهت درباره آن کمتر بحث شده است ولی این نکته را نباید فراموش کرد که قرآن اصل وجود عالم برزخ را با صراحت بیان داشته است.
3. ویژگی های عالم  برزخ
عالمی که ما در آن زندگی می کنیم، عالم مادی و جسمانی است. بین این عالم و عالم اسماء و صفات الهی دو عالم دیگر وجود دارد به نام های عالم مثال (برزخ) و عالم عقل (قیامت). و انسان تا از این دو عالم عبور نکند به عالم اسماء و صفات نخواهد رسید.
هنگامی که مرگ انسان فرا می رسد، نفس انسان وارد عالم برزخ می شود که از آن تعبیر به «قیامت صغری» نیز شده است؛ لذا حضرت علی (ع) می فرماید: «من مات قامت قیامته» (هر کس بمیرد قیامت او برپا شده است) که منظور برپا شدن قیامت صغری است که همان برزخ می باشد.
 برزخ و مثال نزولی، عالم متوسط بین تجرد و ماده است و عالمی است مقداری و از نظر رتبه وجودی بالاتر و نیز مجرد از ماده و آثار انفعالی آن و محیط به عالم ماده و اصل و باطن آن، برزخ صعودی و مثال در قوس صعود هم به حکم تطابق صعود و نزول، عالمی است متوسط بین ماده و تجرد عالمی است دارای اشکال و مقادیر و در رتبه بالاتری از وجود و سعه وجودی و مجرد از ماده و آثار انفعالی آن و نیز محیط به عالم ماده و باطن آن است. ... با مرگ و انقطاع روح از بدن روح انسان که حقیقت و اصل انسان است در عالم مثال و برزخ قرار می گیرد.
ظرفیت و سعه وجودی عالم برزخ از عالم ماده بیشتر است. ماده جوهری است که قابلیت شکل پذیری دارد و می تواند اعراض مختلفی را بپذیرد بنابراین دائما در تغییر و شدن است. اما در برزخ ماده ای نیست و موجوداتی که در آن جا هستند ماده و هیولا ندارند و فقط دارای صورت جسمیه می باشند. صورت های موجود در برزخ به مراتب از موجوداتی که در عالم ماده است، قوی تر و عظیم تر است و به همین دلیل لذت و مسرت و یا غم و اندوه آنان نیز افزون تر است زیرا از حجاب های مادی فارغند.
صورت افراد برزخی رنگ وحد دارد و خوشحالی و غضب و نگرانی نیز وجود دارد. علامه طهرانی در این باره می فرماید: موجودات صوریه و مثالیه که در آن (برزخ) متحقق می گردد تابع زیبایی و زشتی معنوی و سعادت و شقاوت و ایمان و کفر و عدالت و فسق و سایر خصوصیات شخصی است که آن صورت و مثال حکایت از او می کند.
می توان برزخ را از جهتی شبیه خواب دانست؛ با این که برزخ خواب بسیار ضعیف تر از برزخ مرگ است اما در خواب هم موجودات قوی تر و شدید ترند و هم لذت ها و شادی ها و غصه ها و خوف و هراس به مراتب افزون تر. در عالم خواب یک مرتبه می توان در آسمان سفر کرد، روی ابرها رفت و دریا ها و اقیانوس ها را پیمود. در حالی که در بیداری نه چنین موجوداتی هستند و نه چنین کار هایی امکان پذیر است. در برزخ که بسیار قوی تر از خواب است این خصوصیات بارز تر و آشکار تر است.
وجه اشتراک مرگ و خواب این است که در هر دو حالت نفس از تصرف در بدن باز می ماند، با این فرق که در خواب قطع تصرف نفس به طور موقتی است، و در مرگ قطع تصرف طولانی از بدن است،  نه ابدی؛ زیرا با فرا رسیدن قیامت بار دیگر بین نفس و بدن رابطه برقرار می شود و نفس به تدبیر بدن می پردازد.
در عالم برزخ اختیار از انسان سلب می گردد و دروغ پردازی و مصلحت اندیشی هایی که در این دنیا برای رسیدن به منافع به کار می رود بدرد نمی خورد. هیچ کس بدون اجازه خداوند نمی تواند سخن بگوید.
«یوم یأت لاتکلّم نفسٌ إلا بإذنه» (هود،105)  ملائکه ی قبض روح و فرشتگان دیگری که با انسان برخورد دارند با باطن و حقیقت انسان روبرویند و بنابراین اعتبارات و ترتیب مقدمات برای دستیابی به اهداف مورد نظر جایی ندارد، آنجا عالم حق و حقیقت است.
در عالم برزخ اختلاف ظاهر و باطن نیست هرچه هست همان جلوه دارد. خوب است، خوب و بد است، بد جلوه می کند. قلب انسان هرچه را بیان می کند و اعتقاد و اذعان دارد، زبان ملکوتی او نیز همان را صحه می گذارد و بر آن شهادت می دهد.
عالم برزخ نسبت به این دنیا عالم بیداری است. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: : «الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا»  اما همین عالم نسبت به قیامت که بیداری محض است نوعی خواب محسوب می شود.
برزخ که میان دنیا و قیامت واقع است از نظر خصوصیات و کیفیات نیز حالت میانه دارد. حیات و علم و قدرت در آن به مراتب از دنیا قوی تر و به مراتب از قیامت ضعیف تر است. همچنین ادراکات نیز نسبت به دنیا کامل تر و قوی تر است و بنابراین نسبت به دنیا حکم عالم بیداری است نسبت به عالم خواب و چون ادراکات در آن از قیامت ضعیف تر است عالم خواب است نسبت به عالم آخرت.
در برزخ آسمان و زمین هست چون عالم صورت است و موجودات و نفوس برزخیه اطلاع از دنیا دارند و از آسمان ها و زمین مطلعند. البته حیات آنها در ملکوت آسمان و زمین است. اما در قیامت چون کم و کیف هم راه ندارد، آسمان و زمین و ستاره و کوه هم نیست و آسمان و زمین به صورت دیگری خواهد بود و بنابراین تمام آیاتی که در آن نعمت های بهشت یا نعمت های دوزخ محدود به دوام آسمان ها و زمین شده اند راجع به بهشت مثالی و برزخی خواهد بود.
پیامبر گرامی(ص) با تعبیری بسیار زیبا و دقیق دنیا و برزخ را چنین تشبیه نموده است:
مثال مؤمن در دنیا، مثل جنین است در شکم مادر[چنان به آن خو گرفته است که گویی عالمی برتر و با صفا تر از آن نیست]. از این رو پس از پایان عمر آن جهان، با اکراه و سختی، همراه با ترس و گریه، دل از آن مکان میکند. پس از اندکی که با این جهان انس گرفت، دیگر میل بازگشت به وطن نه ماهه ی خویش را ندارد. مؤمن نیز چنان به دنیا خو گرفته است که دل کندن از آن، برایش سخت و مرگ برای او ناپسند است؛ اما پس از مرگ، وقتی چشمش به جمال نعمت های فرح بخش و دل انگیز برزخی روشن شد، به هیچ وجه حاضر نیست به وطن چند ده ساله ی خویش بازگردد.
برزخ همان قبر است
در روایات وارده از معصومین سلام الله علیهم اجمعین از عالم برزخ با لفظ «قبر» یاد شده و در بسیاری از آنها با کلمه ی قبر به نظام برزخی اشاره شده است. اکثر مسائل مربوط به قبر در حقیقت مسائل برزخ است، بنا بر این کلمه ی قبر در اکثر موارد به معنی برزخ است و در بعضی موارد منظور از  آن، قبر مادی و خاکی است.
عمروبن یزید می گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم که برزخ چیست؟ فرمود: «القبر منذ حین موته الی یوم القیامه.»
در این روایت امام صادق علیه السلام با صراحت بیان می فرماید که عالم برزخ همان قبر است که از روز مرگ شروع می شود و تا روز قیامت ادامه دارد.
از هنگام مرگ آدمی وارد برزخ می گردد؛ خواه او را در زمین دفن کنند یا وی را با آتش بسوزانند یا غذای درندگان شوند یا در دریا غرق گردد. حق تعالی درباره ی بت پرستان زمان حضرت نوح علیه السلام می فرماید: «مما خطیئاتهم أغرقو فأدخلوا نارا» (نوح،25) بر اثر خطا کاری ها غرق شدند و به مجرد غرق شدن به آتش وارد شدند. ... در برزخ حقایق جهان هستی تا حدی بر او منکشف و از خواب چندین ساله بیدار می شود و نتیجه کردارش را با شگفتی تمام می نگرد؛ خواه بدن او بپوسد یا سالم بماند یا بسوزد یا طعمه ی حیوانات گردد؛ یعنی انسانیت انسان که تمام حقیقت انسان را تشکیل می دهد وارد جهان برزخ می شود.
تفاوت برزخ و آخرت
دنیا دار تکلیف است و برزخ و آخرت، دار پاداش و کیفر و مرگ حد فاصل این دو عالم است. با فرارسیدن مرگ، مرحله ی سعی و عمل پایان می یابد، آدمی از کار و کوشش باز می ماند و قدرت فعالیت های خوب و بد از او سلب می شود از این رو پس از مرگ، هیچ کس قادر نیست عملا وضع موجود خویش را دگرگون سازد و در پرونده ی اعمال خود تغییر و تحولی به وجود آورد.
لا عن قبیح یستطیعون انتقالا و لا فی حسن یستطیعون ازدیادا (نهج البلاغه، خطبه ی 188)
نه قادرند هیچ یک از قبایحی را که مرتکب شده اند از خود بگردانند و نه می توانند بر اعمال خوب خویش فزونی بخشند.
گر چه عالم برزخ و عالم آخرت هر دو دار پاداش و کیفرند، ولی از جهات متعدد با یکدیگر تفاوت دارند. از آن جمله این که با وجود عالم برزخ، عالم دنیا و دار تکلیف هم چنان بر قرار است. هر روز گروهی می میرند و به عالم برزخ منتقل می گردند و گروه دیگری از مادران متولد می شوند و زندگی دنیا را آغاز می نمایند ولی در مورد عالم آخرت وضع این چنین نیست زیرا قضای قطعی باری تعالی بر این تعلق گرفته است که پیش از قیام قیامت زندگی دنیا پایان یابد، منظومه ی شمسی به هم بریزد، کره ی زمین متلاشی گردد، بشر و سایر موجودات زنده یک جا از میان بروند و خلاصه پیش از بر پا شدن روز جزا نه انسانی باقی بماند و نه دار تکلیفی.
برای کسانی که از دنیا می روند، غیب های عالم برزخ، که قسمتی از جهان پس از مرگ است مشهود می گردد، ولی انقراض عالم، قیام قیامت، زنده شدن مردگان، رسیدگی به حساب نهایی، تعیین سرنوشت انسان ها و دیگر امور مربوط به قیامت کبری هم چنان در پس پرده ی غیب است، و ارواحی که هم اکنون در عالم برزخ اند از اوضاع و آینده ی خویش بی خبرند و نمی دانند در روز قیامت چه وضعی خواهند داشت، غیب قیامت برای برزخیان هم مانند غیب برزخ برای اهل دنیا نسبی است.

 


نوشته شده توسط شاهرودی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

مقالات

شاهرودی
مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 33 بازدید
بازدید دیروز: 515 بازدید
بازدید کل: 2859302 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
وضعیت من در یاهو
لینک های روزانه

طهور [802]
[آرشیو(1)]
فهرست موضوعی یادداشت ها
فلسفی[82] . عرفانی[5] . قیامت صغری، برزخ، قیامت کبری، نفخ صور، عذاب[3] . توحید- نظم - مبدا- واجب الوجود- منشا انتزاع- وحدت وجود- نظم علی[3] . عظمت، علم، رحمت، محبت، ربوبیت، اراده و مشورت، خلقت، حکمت، عدل، ه[2] . فقر الی الله ، فقر ذاتی انسان[2] . مقولات، ارسطو،کانت، علامه طباطبایی[2] . ملاصدرا،علامه طباطبایی،خلود،قضای الهی،اعتیاد،فطرت . ملاک مسلمان، فرقه . ملاک نیازمندی ،حدوث وقدم ، امکان ماهوی ، امکان فقری( امکان وجودی . ناسخ.نفس.بدن.عالم . نظام احسن، شرور ، خیر ، عنایت، عدم، نسبیت، ثنویت. . نفس،تجرد نفس،بقا،معاد . نور، نورالانوار، توحید، صفات و اسماء، ذات، انتزاع. . هدایت، شریعت، محرمات، ورع . هستی- مابعد الطبیعه- وحدت- علم- حیات . واجب الوجود، حد، برهان، صفات و اسماء، ذات، مفهوم، انتزاع . واجب الوجود، وجوب وجود، شریک ، وحدت ، وحدت حقه، کثرت ، ماهیت ، ت . واحد ، صدور ، صادر اول ، عقل ، نور ، فیض منبسط ، وحدت و کثرت ، و . واژگان کلیدی: قیامت، مواقف، میزان، واحد سنجش، حساب، پرسش. . واژگان کلیدی: علم حضوری- معرفت- نفس- علم حصولی- معلوم بالذات- مع . واژه: قضاء و قدر-سرنوشت-عدل الهی-جبر- . وجوب ، امکان ، امتناع . وجوب، امکان، امتناع ،امکان فقری، معقول ثانی فلسفی، معقول ثانی من . وجود ذهنی، وجود عینی، اتحاد عاقل و معقول، حمل اولی و شایع، علم ح . وجود رابط، وجود محمولی، وجود رابطی، هلیات بسیطه، هلیات مرکبه، نس . وجود رابط، وجود مستقل، علت و معلول، رابطی . وجود- لفظ مشترک- اشتراک لفظی وجود- اشتراک معنوی وجود . وجود، اصالت، اعتباریت، براهین، اصالت وجود، ملاصدرا . وجود، حدوث، احدیت، ضرورت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتبار، عینیت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتباریت، توحید، حرکت جوهری. . وجود، هایدگر، ملاصدرا ، تشکیک وجود، نیهیلیسم . وحدت وجود ، وحدت شخصی وجود ، وحدت تشکیکی ، جوهر ، صفت ، حالت ، ت . یمان ، عقل ، مسیحیت ، کانت ، علامه طباطبایی . فلسفه ،سفسطه ،سوفسطائیان ،تاریخ فلسفه . عشق – مکتب اشراق – ماهیت عشق – منشأ عشق – سیریان عشق – اقسام عشق . عشق، عشق مجازی، عشق عفیف، هوس . فیض، دوام فیض، فاعلیت وجودی. . قدرت، اراده، علم، واجب تعالی، صفات، جمال، کمال، فعل، قادر، مطلق . قرب الهی، روح، جسم مادی، مانعیت ،معاد روحانی، معاد جسمانی، حرکت . قضا ، قدر ، سرنوشت ، جبر ، اختیار ، آزادی ، قضا و قدر حتمی ، قضا . کبر، تکبر، متکبر، منازعه با خدا، موانع قرب، الحاد . مرگ، قبر، ثواب، عقاب، فشار قبر . معاد جسمانی، حشر، اعاده معدوم، تناسخ، صورت نوعیه، تشخص، تجرد . معاد، معادجسمانی، کیفیت معاد، شبهه آکل و ماکول، . معقولات . معنای حیا. آثار حیا. مراحل حیا. حیای منفی. جلوه های حیا. حیا و م . عقل – نفس – عقل منفعل – عقل فعال – عقل نظری – عقل عملی - عقل متص . عقل اول، وجود منبسط، حقیقت محمدیه، نظام فیض . عقل، دین، عقل گرای حداکثری، عقل گرایی انتقادی، عقل گرایی اعتدالی . عقول عرضی، ارباب انواع، مثل افلاطونی، امشاسپندان، انوع مادی، ارب . علت- معلول اشاعره- ضرورت علی- صانعیت خدا- انکار علیت- عادت- فاعل . علت،معلول،حدوث،امکان ،ضرورت . علم . علم اجمالی،کشف تفصیلی،عنایت،قضاء،قدر،لوح و قلم . علم حضوری،خودآگاهی، شهود، مشاهده، ابصار، معرفت خیالی، مشاهدات در . علم واجب الوجود – علم عنائی – علم تام – نظام علمی واجب - معلوم ب . علم،وجود ذهنی،نفس،صدرالمتالهین . علیت، مناط احتیاج به علت، ضرورت، معیت، فقر، امکان، تجلی . عوامل وجود، ناسوت، حرکت، حادث، شرور، علم صوری‌، علم حضوری، کثرات . عین، ذهن، حرکت جوهری نفس، حدوث جسمانی آن، اتحاد عاقل و معقول. . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، عقل فعال ، فعالیت ذهن، خلاقیت نفس حضو . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، وحدت استعلائی نفس، فعالیت ذهن، خلاقیت . غرور- فریفتگی- خودخواهی- غرور علمی- غرور عابدان- غرور سلاطین- غر . غفلت – ضعف نفس – مرگ – پیروی از نفس – هدف – شیطان – جهل . فاعل بالطبع، فاعل بالقصد، فاعل بالرضا، فاعل بالعنایه، فاعل بالتج . 1- خشم و غضب 2- عفو و بخشش 3- کنترل غرائز 4- کظم غیط 5- صبر 6- ب . 1- مرگ 2- غلظت 3- هول و هراس 4- جاودانی 5- قبر 6- قیامت . 1. ابن سینا 2. صدرالمتألهین 3. علم 4. علم الهی 5. صور مرتسمه . آیه ولایت، حضرت علی، فخر رازی . اتحاد - احوال - ارادت - خرقه اندازی - خنا - زعاقت - سمود - مشاهد . ادراک حسی ، ادراک عقلی و کلی ، صور جزئی ، صور کلی ، علم حضوری، ع . ادراک ، اتحاد ، معقول بالذات ، تضایف . اراد ه، علم اجمالی، علم تفصیلی ، اشاعره ، علامه طباطبایی ، معتزل . اراده- استعانت- ایمان-پشیمانی- ترک- توبه-روح-سعادت- شقاوت- کمال- . اراده,حقیقت اراده,حقیقت اراده درانسان,ریشه تاریخی بحث,دیدگاه اشا . اراده، استعانت، ایمان، پشیمانی، ترک، توبه، روح، سعادت، شقاوت . استغنا- تکدی- درویش- زهد- صوفی- فقر- فنای نفس- قناعت . اسماء ذات، صفات، افعال – امهات اسماء – امهات صفات – جمال الهی – . اشتراک وجود، انقسام وجود، واجب و ممکن، تشکیک وجود، وجود،مفهوم وج . اصالت - اعتباریت- حقیقت- وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصالت- اعتباریت- حقیقت - وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصل علیّت، حکمت متعالیه، فلسفه اسلامی. . اعاده معدوم ،غزالی ،عبدالجبار معتزلی . امکان شناخت- راه های شناخت- علم حصولی- علم حضوری- بساطت خداوند . انوار مجرده –ممکن اشرف _ ممکن اخس _شیخ اشراق-کمال وجودی . اومانیسم سکولار،سکولاریزاسیون،انسان گرایی،دنیاگروی، آزادی،فردگرا . بازی زبانی, شباهت خانوادگی, تسمیه, زبان خصوصی, ادراکات اعتباری و . باقلانی، اشاعره، جوهر فرد، عرض، قدرت الهی . بداهت- وجدانیات- ثبوتی- و-دت- اشتراک- تباین . برهان صدیقین، ابن سینا، ملاصدرا ، مفهوم وجود ، حقیقت وجود . برهان وجودی، برهان جهان شناختی و غایتگرایانه، برهان اخلاقی، برها . تسلیم - خالص - اخلاص- دین- راضی- صدق - عمل ادمی- میل ادمی- نفس . تشکیک- کثرت- وحدت وجود . تناسخ - مرگ - معاد جسمانی - حرکت جوهری - قوه - فعل . توبه، رجوع و بازگشت، تصمیم، ترک معصیت، سلوک عرفانی، مخالفت با نف . توحید، توکل، خوف، رجاء، معصیت، پایه دین، توحید ذاتی، خائف . توکل - متوکل - اسباب و علل - حقیقت توکل . تولد، تولید، اشاعره، کسب افعال. . تکامل، تطور، داروین، مذهب . ثبوتی، ذاتی، فعلی،علم، قدرت، حیات، خالق، رزق، اراده . جبر، اختیار، تفویض، امر بین الامرین، اراده، انسان و سرنوشت. . جوهر، عرض، نومن، فنومن. . حرکت،زمان، دازاین، حرکت توسطیه، حرکت قطعیه. . حصولی . حضوری . حیات، کمال وجودی، سریان وجود، سریان حیات . حکمت الهیه ، علوم عالیه ، حقیقت وجود ، ذلّ عبودیت ، فقر و فاقه ، . حکمت الهیه، علوم عالیه، حقیقت وجود، ذلّ عبودیت، فقر و فاقه، علم . خدا، جهان، تقابل خدا و جهان، صدور عالم، روح، هبوط، جسم . خشیت – خوف – امید- عذاب – بهشت- رجاء- امل- نعمت . خوف ، آخرت، عذاب ، افضل ، قیامت، خائفان ، صفات، مقربان، غفلت، رج . ذکر، درجه ، قلب ، تطمن القلوب، آرامش ، تنهی عن المنکر . رابطه، رابطه دین و أخلاق، ادراکات اعتباری، علامه طباطبائی، ایمان . راه فطرت ، برهان فطرت ، برهان اجماع عام . رسوم خلقی، حضرت جمع، بقا، فنا، سقوط شهود . رضایت، سخط ،رضای عوام ،رضای خواص . زهد، زهد اسلامی، زهد کوفی، رهبانیت، ترک دنیا، پشمینه پوشی، مراتب . شرور، خیر، شر، خدا، نظام احسن، عالم طبیعت، جهان مادی، ضرورت، قدر . شناخت-معرفت-شناخت فلسفی-شناسایی . . شوق ، اشتیاق ، محبت ، دیدار. . شک دستوری – کوجیتوی دکارت – دکارت – غزالی – شک- فلسفه تطبیقی . شک، شکاک، شکاکیت، شکاکان معروف . شکر، معرفت نعمت ، ارکان شکر حقیقی،تقسیم شکر، محابّ ، مکاره ، است . صدق، کذب، ملاک، مطابقت، انسجام، پراگماتیسم . طمس، تجلی، اکوان، اعیان ثابته، تعینی، منطوی، منفعل، اقدس، مقدس. . عاقل، معقول، معلوم بالذات، معلوم بالعرض، اتحاد . عالم مثال ـ صور معلقه ـ مثل معلقه ـ عالم خیال ـ خیال متصل ـ خیال . عجب -معجب-عجب به عبادت –عجب به ورع و تقوی –عجب به حسب و نسب –عجب . عدل الهی- ظلم- عدل و حکمت- حسن و قبح .
نوشته های پیشین

فلسفی
وجود خدا
توحید
وحدت و بساطت
برهان صدیقین
صفات خدا
علم
جبر و اختیار
شرور
عوالم وجود
عدل الهی
حدوث و قدم جهان
عرفان عملی
عرفان نظری
صدور وحدت از کثرت
موضوعات تحقیق
فهرست منابع
سرفصلها
مهر 1387
شهریور 1387
مرداد 1387
اردیبهشت 1387
آبان 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
مهر 1388
آبان 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
خرداد 89
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
شهریور 90
مرداد 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
لوگوی وبلاگ من

مقالات
لینک دوستان من

پایگاه طهور
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آفرینش از دیدگاه سهروردی
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت دوم
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت اول
اعاده معدوم از دیدگاه غزالی و قاضی عبدالجبار معتزلی
عنوان: علم الهی از دیدگاه ابن سینا
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت دوم
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت دوم
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
[عناوین آرشیوشده]