درس و فراگیری دانش، مایه باروریشناخت است . [امام صادق علیه السلام]
مقالات
تاثیر حرکت جوهری بر معاد از دیدگاه ملاصدرا
یکشنبه 89 آذر 21 , ساعت 1:26 عصر  

تاثیر حرکت جوهری بر معاد از دیدگاه ملاصدرا
پژوهشگر: صفیه طلوع خراسانیان محبوب
زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
کلید واژه: معاد جسمانی - حرکت جوهری - نفس ناطقه - تشکیک وجود - قوه خیال - ملاصدرا
چکیده 

ملا صدرا با کمک حرکت جوهری معاد جسمانی را ثابت می کند و برای این هدف از چند اصل بهره می گیرد. او با مقدمه قرار دادن این اصول، تصویری از معاد ارائه می‌دهد که در آن قوه خیال نقش اساسی را ایفا می‌کند. همچنین حرکت جوهری و تشکیک وجود و ترتب عوالم وجود در این راستا از اهمیت بسیاری برخوردار می‌باشند. از نظر وی مرگ، ناشی از تقویت نفس و شدت وجودی آن است. به عبارت دیگر بر خلاف دیدگاه پزشکان که مرگ را ناشی از ضعف بدن می‌دانند، سبب مرگ تقویت نفس و تضعیف تعلق آن به بدن است. با ضعیف شدن این تعلق، بدن به ضعف می‌گراید و قطع تعلق کامل نفس از بدن همان مرگ است. حداقل چیزی که هر انسانی هنگام مرگ با خود به همراه دارد، قوه خیال است.آنچه از عبارات ملاصدرا برمی آ‌ید، آنست که نفس در آخرت یعنی پس از مفارقت از بدن، به وسیله قوه خیال، بدن مثالی را می‌آفریند و بدن اخروی معلول نفس است. نیروی خیال پس از مرگ، ذات خود را آن گونه که در این جهان بوده، می‌یابد. با ورود انسان به عالم نفوس، قوه خیال به دلیل عدم توجه نفس به بدن عنصری، تقویت می‌شود و این قدرت وجودی قوه خیال سبب می‌شود که صور ادراکی را ایجاد کند که در عین برخورداری از مقدار، فاقد ماده عنصری است.
معانی معاد
در ابتدا توضیحی درباره دیدگاهها درباره معاد می دهیم. معاد از ریشه عود به معنی بازگشت و رجوع به اصل یا حالتی است که از آن خارج شده است . «بازگشت» مفهومی اضافی است که همانند هر مفهوم اضافی، قائم به اطرافش می‌باشد و برای فهم معنی آن باید طرفین اضافه را شناخت. لذا باید ببینیم مراد از معاد،  بازگشت چه امری به چه چیزی است؟ در جواب این سؤال می‌توان به سه نظر عمده اشاره کرد:
1ـ غالب متکلمین بر این باورند که معاد، بازگشت ارواح و نفوس انسانی به ابدان عنصری است.
2ـ عده‌ی دیگر معاد را بازگشت ارواح به سوی پروردگار دانسته‌اند. این افراد بازگشت جسم عنصری و بدن دنیوی را به سوی خدا بی‌معنی تلقی نموده و قائلند این روح است که می‌تواند درجات و مراتب را طی کند و بر حسب آن به نشئه ربوبی نزدیک‌تر شود. بنابرین معاد عبارت است از بازگشت نفوس به سوی خداوند، این گروه، آیاتی را شاهد بر مدعی خویش آورده‌اند. چنین معادی نزد فلاسفه به معاد روحانی شهرت دارد چرا که در آن از جسم و بدن دنیوی خبری نیست.
3ـ عده‌ی دیگر در عین اینکه معاد را رجوع ارواح به سوی پروردگار دانسته‌اند، اما کیفیت آن را جسمانی معرفی نموده‌اند. قائلین این سخن (که شاخص‌ترین آنها صدرالمتألهین است) معاد جسمانی را به گونه ا‌ی تبیین کرده‌اند که مشکلات ویژه اعاده معدوم لازم نمی آ‌ید و در عین حال عینیت یا این همانی بدن دنیوی و اخروی محفوظ می‌باشد. ( عامری، وحیده:بررسی مسأله بقای نفس و معاد نزد سه فیلسوف مسلمان ابن‌‌سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا ، دو ماهنامه مشکوة النور، ص 138)
سفر استکمالی انسان از دیدگاه ملاصدرا
به عقیده ملا صدرا  سیر زندگی و سپس مرگ و بعد از آن به صورت سفری استکمالی است. سفر ذاتی مطلقا استکمالی است. هرگز حرکت از کمال به ضعف یا از مساوی به مساوی نخواهد بود مگر بالعرض. وگرنه در تمام حرکت های ذاتی استکمال مطرح است و متحرک از مرحله قوه به مرحله فعل حرکت می کند. (جوادی آملی: عبدالله، رحیق مختوم، شرح حکمت متعالیه، بخش اول از جلد اول، صص 84،83)
پایان سفر استکمالی نفس مسائل مربوط به حشر نفس در قیامت است ومورد بحث درسفر چهارم ملا صدرا است که عبارت از سیر از خلق به حق به سوی حق می باشد. (همو، صص 90-89)
به عقیده ملاصدرا نفس انسان، نخست در مرتبه جمادی است و سپس با خروج از مرحله جمادی به حالت جنینی و در مرحله نباتی (نفس نباتی) قرار می گیرد و پس از آن به مرحله حیوانی (نفس حیوانی) وارد می شود و در دوره بلوغ حقیقی خود به مرحله نفس انسانی می رسد و «نفس ناطقه» می گردد. پس از این مرحله نیز می تواند با کوشش و تمرین و تربیت روحی و عقلی خود، به بلوغ انسانی برسد (که نام آنرا نفس قدسی و عقل بالفعل می گذارد) و کمتر کسی توان رسیدن به این مرحله را دارد.
تمام این مراحل درواقع سیر در یک مسیر و خروج از قوه به فعلیت می باشد. هر مرحله بعدی برای مرحله قبلی امری بالقوه و طی درجات اشتدادی و از ضعف به قوت رفتن است. ولی مجموعه این نقاط یک خط را ترسیم می کنند که به آن «حیات انسانی» و «خط تکامل» می گوییم و بر اساس قاعده وجود مشکک و حرکت جوهری انجام می گیرد.
معاد از دیدگاه ملاصدرا
 ملاصدرا توانست این مسئله را در قالب مسئله ای فلسفی مطرح و در دنبال مباحث مربوط به نفس انسانی و قوا و ادراکات او قرار دهد. براساس اعتقادات اسلامی و قرآنی، جهان ماده فرجامی دارد که در آن ماده شکل عوض می کند یا بکلی از بین می رود. ولی در واقعه ای دوباره (که آنرا می توان انفجار بزرگ یا بیگ بنگ دوم نامید) انسان و اشیاء بصورتی خاص ظاهر می شوند.
ملاصدرا در یک نظریه جدید اظهار کرد که «حشر» یا حضور دست جمعی بشر در روز واپسین مخصوص انسان نیست و همه موجودات را شامل می شود.
این جهان ها، سه منطقه جدا از هم نیستند بلکه تقسیم بندی آنها براساس قوت و ضعف و کمال و نقص آنها و ـ به تعبیر ملاصدرا ـ به نزدیکی یا دوریشان نسبت به منبع «وجود محض»، یعنی خداوند است. این نظریه از تفسیر معاد با نظریه های فرجام تبدل ماهیت فیزیکی جهان سازش بیشتری دارد.
 (از سایتwww.mullasadra مبانی و اصول حکمت متعالیه، نفس و رستاخیز)
اثبات معاد جسمانی به کمک حرکت جوهری از دیدگاه ملاصدرا
ملاصدرا با کمک حرکت جوهری معاد جسمانی را ثابت می کند و برای این هدف از چند اصل بهره می گیرد.
اصل اول ـ اصالت وجود
ملاصدرا در اصل نخست، به اصالت وجود و اعتباریت ماهیت حکم می‌کند و بیان می‌دارد که حقیقت هر چیزی، همان نحوه وجود خاص آن است نه ماهیت‌ آن. وی در این اصل، با دیدگاه کسانی که وجود را امری اعتباری قلمداد می‌کنند ـ همانند شیخ اشراق ـ مخالفت می‌کند.
اصل دوم ـ عینیت تشخص و وجود
دومین اصلی که صدرا بیان می‌کند، ناشی از اصل اول است. اگر اصالت با وجود است و ماهیت امری اعتباری است، تشخص هر موجودی نیز به وجود آن است.
بر این اساس، وجود و تشخص از نظر ذات و مصداق متحدند، اما از نظر مفهوم و لفظ متفاوت می‌باشند. این اصل در مقابل دیدگاه کسانی قرار می‌گیرد که تشخص هر موجودی را بر آمده از عوارض دانسته‌اند و به همین جهت آنها را «عوارض مشخصه» نامیده‌اند.
به نظر می‌آید ملاصدرا با بیان این اصل می‌خواهد نشان دهد تغییرات ظاهری بدن، این همانی شخصیت یک انسان را در قیامت مخدوش نخواهد کرد.
اصل سوم ـ تشکیک وجود
وجود حقیقتی مشکک است که دارای شدت و ضعف می‌باشد. شدت و ضعف وجود «امری ذاتی» است و نه عارض بر حقیقت وجود. باید دقت کرد که ذاتی را در این جا، با ذاتی به معنای ماهوی خلط نکنیم. ذاتی بودن شدت و ضعف برای وجود، بدان معناست که وجود شدید، ترکیبی از وجود و شدت نیست و نیز وجود ضعیف را نباید مخلوطی از وجود و ضعف بدانیم، بلکه شدت و ضعف، عین وجود در هر مرتبه وجودی است. .(بررسی مسأله بقای نفس و معاد نزد سه فیلسوف مسلمان ابن‌‌سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا  ص142)
اصل چهارم ـ حرکت جوهری
وجود دارای حرکت اشتدادی است و از مراتب ضعیف به مراتب قوی در حال تکامل می‌باشد. از آن جا که حرکت، امری متصل است و اجزاء بالفعل ندارد و نیز ماهیت، منتزع از حد وجود است، ماهیت‌های منتزعی که به ازاء مراتب وجود، در حال حرکت هستند نیز تحقق بالفعل ندارند. در واقع صدرالمتألهین با بیان این اصل، در صدد آن است که توضیح دهد نفس از مراتب ضعیف و با حدوثی برآمده از جسم، در مسیری استکمالی قرار می‌گیرد و در طول زمان کامل و کاملتر می‌گردد و زمان مرگ طبیعی، زمان استکمال نفس و استغنای کامل آن از بدن است.
بنابراین از نظر صدرا علت مرگ، اشتداد وجودی نفس در سیر تکامل و استقلال تدریجی آن از بدن است، نه مختل شدن کار بدن و ضعف مزاج؛ آن چنان که پزشکان معتقدند.
اصل پنجم ـ شیئیت شیء به صورت است نه به ماده
اصل دیگری که از ارکان معاد می‌باشد، این است که شیئیت هر موجودی که مرکب از ماده و صورت است، وابسته به صورت آن است و تمام حقیقت شیء، فصل اخیر اوست. به عنوان مثال، آنچه شمشیر را شمشیر می‌کند، تیزی آن است نه فلز موجود در آن و آنچه حیوان را حیوان می‌کند، نفسش است نه جسدش. علت این مسأله آن است که رابطه ماده و صورت از نظر ملاصدرا رابطه کمال و نقص است. ماده ناقص است و صورت، تام. از این رو، ماده محتاج صورت است، اما صورت از نظر وجودی نیازمند ماده نیست. پس اگر بتوان صورت یک شیء را بدون ماده آن، موجود دانست خللی به شیئیت آن وارد نمی‌شود.
ملاصدرا با بیان این اصل توضیح می‌دهد تغییر بدن از بدن عنصری به بدن مثالی موجودیت و هویت بدن را به خطر نمی‌اندازد، زیرا آنچه در این جا اهمیت دارد صورت است نه ماده. لذا صورت جسمانی یعنی صورتی که مبدأ امتداد در ابعاد سه‌گانه است، می‌تواند در عالمی دیگر، بدون ماده عنصری تحقق داشـته
باشد و در عین حال، همان بدن سابق تلقی شود. .(بررسی مسأله بقای نفس و معاد نزد سه فیلسوف مسلمان ابن‌‌سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا  ص143)
اصل ششم ـ هویت انسان به نفس است نه بدن
این اصل نیز در واقع تبیینی دیگر برای این حقیقت است که انسان در دنیا و آخرت، همان انسان است و تبدیل عالم ضرری به هویت و این همانی او وارد نمی‌سازد.
اصل هفتم ـ تشخص به نفس است
این اصل را باید تکمیل کننده اصل دوم بدانیم. ملاصدرا در این اصل، هویت و تشخص بدن را ناشی از نفس معرفی می‌کند و توضیح می‌دهد که مثلاً زید به واسطه نفسش زید است نه جسدش.
به همین خاطر وجود زید مادامی که نفسش باقی است، استمرار دارد هر چند که اجزایش تغییر و تبدل یابند و لوازمش عوض شود. همچنین اگر صورت طبیعی زید به صورت مثالی (که در عالم خواب اتفاق می‌افتد) مبدل شود یا به صورت اخروی (که در آخرت اتفاق می‌افتد)؛ زید باز همان زید است.
ملاصدرا با ذکر این مطلب، در صدد پاسخ به این اشکال مقدر است که اگر انسان با مرگ، بدن خود را از دست می‌دهد و بدن مثالی می‌یابد، چگونه می‌توان عینیت بدن دنیوی و اخروی را تبیین نمود؟ صدرا در پاسخ می‌گوید بدن برای انسان در حکم ماده است و ماده نیز به نحو جنسیت و ابهام مد نظر است و لذا بر بدن مثالی نیز عنوان بدن صدق می‌کند.
اصل هشتم ـ تجرد خیال
این اصل از مهمترین اصولی است که صدرالمتألهین با کمک آن، دیدگاه خود را در باب معاد جسمانی تبیین و تشریح می کند. وی بیان می‌دارد که قوه خیال، جوهری قائم به ذات است و بدن یا اعضای بدن محل آن نمی‌باشد و در هیچ کدام از جهات این عالم طبیعی جای ندارد، بلکه از این عالم، مجرد است و در عالمی میان عالم مفارقات عقلی (عقول) و عالم طبیعت قرار دارد. لذا هنگام متلاشی شدن بدن به حال خود باقی است و هیچ گونه فساد و اختلالی در آن راه ندارد. (بررسی مسأله بقای نفس و معاد نزد سه فیلسوف مسلمان ابن‌‌سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا  ص144)
اصل نهم ـ قیام صور خیالی و ادراکی به نفس در تمام مراتب
در این اصل بیان می‌شود که صور ادراکی قائم به نفس‌اند چنان که فعل، قائم به فاعلش است البته نه آن طور که قابل، قائم به مقبول است. این بدان معناست که تمام صور ادراکی، ساخته خود نفس است و لذا پس از مرگ نیز که نفس از بدن قطع تعلق می‌کند، نفس به کار صورت آفرینی خود ادامه می‌دهد.
اصل دهم ـ چگونگی خلاقیت نفس پس از خروج از طبیعت
در این اصل، صدرالمتألهین صور مقداری را به دو دسته تقسیم می‌کند. دسته اول با مشارکت ماده حاصل می‌شوند. اما دسته دوم نیازمند ماده نبوده بلکه صرف تصور آنها در نزد عقول، سبب پیدایش آنها شده است. وی سپس مثال می‌زند که افلاک و کواکب همین گونه از مبادی عقلی صادر شده‌اند. همین طور صور خیالی که از نفس انسان صادر می‌شوند، وابسته به ماده نیستند هر چند که داری مقدار (امتداد در ابعاد سه‌گانه) هستند. صدرا در ادامه توضیح می‌دهد که نفس هنگام تعلق به بدن جز تخیل و تعقل، به تدبیر بدن نیز اشتغال دارد و لذا قوه خیال نسبت به حس آن گاه که نفس از بدن مفارقت می‌کند، بسیار ضعیف‌تر است. اما وقتی تعلق نفس از بدن قطع شود، نفس صور خیالی می‌آفریند که مرتبه وجودی بالاتری نسبت به ماده دنیوی دارند. آنچه از عبارات ملاصدرا، در این اصل برمی آ‌ید، آنست که نفس در آخرت یعنی پس از مفارقت از بدن، به وسیله قوه خیال، بدن مثالی را می‌آفریند و بدن اخروی معلول نفس است.
اصل یازدهم ـ انسان، جامع اکوان سه گانه طبیعی، مثالی و عقلی
در این اصل، ملاصدرا به تثلیث عوالم حکم کرده، بیان می‌دارد که عوالم وجود در عین کثرت بی‌شمار خود، از لحاظ نوع منحصر در سه عالم است. او میان این عوالم رابطه وجودی برقرار می‌کند. به عبارت دیگر هر یک از عوالم پایین‌تر، سایه و تجلی مرتبه بالاتر از خود می‌باشند. بر این اساس، او عالم طبیعت را پایین‌ترین مرتبه وجود می‌داند که سایه عالم صور خیالی است و در بالاترین مرتبه، عالم صورت‌های عقلی یا مثل الهی قرار دارد که میان این دو عالم را عالم صور ادراکی مجرد از ماده تشکیل داده است.
سپس ملاصدرا این مطلب را درباره انسان به کار می‌گیرد. وی توضیح می‌دهد که در میان موجودات عالم تنها موجودی که دارای هر سه نوع وجود در هر سه عالم است، انسان است و در عین حال وحدت شخصیه او به قوت خود باقی است. بر این اساس، انسان در عالم طبیعت انسانی طبیعی است و آن گاه با حرکت جوهری به عالم دوم وارد شده و انسانی، نفسانی و اخروی می‌شود که واجد اعضای نفسانی است و سپس با طی حرکت جوهری به سمت کمال پیش رفته، وجودی عقلانی می‌یابد و انسانی عقلی می‌شود که دارای اعضای عقلی است.
بنابراین هر انسانی سه مرتبه وجودی در سه عالم مختلف داراست و در عین حال یک شخص است و نحوه‌های وجود، وحدت شخصیت او را تحت الشعاع قرار نمی‌دهند.(بررسی مسأله بقای نفس و معاد نزد سه فیلسوف مسلمان ابن‌‌سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا  صص146-141 )
نتیجه گیری
انسان به حسب فطرت اصلی، به صورت تدریج و گام به گام رو به سوی آخرت دارد و به غایت مقصودش باز می‏گردد. نسبت دنیا به آخرت، نسبت نقص است به کمال و نسبت کودک است به انسان بالغ. از این جهت، همانند کودک در آغاز نیاز به گهواره‏ای دارد که عبارت از مکان است و دایه‏ای می‏خواهد که عبارت از زمان است و چون به بلوغ جوهری‏اش رسید، از این وجود دنیوی به وجود اخروی خارج می‏گردد و آماده خروج از این سرای ناپایدار به سرای جاودان و دار القرار می‏شود. انسان تا تمام مرزهای طبیعی، و سپس نفسانی را طی نکند، به همسایگی خدا و به مقام «عندیت» نایل نمی‏آید.
دخالت همه این اصول مقدماتی در اثبات نظریه صدرا در مورد معاد جسمانی به یک اندازه نیست؛ برخی از اینها مقدمات نزدیک و برخی دیگر از مقدمات دور به شمار می‏آیند. از همین رو صدرا در کتب مختلف خویش تعداد اصول را گوناگون آورده است. در کتابهای مبدأ و معاد و الشواهد الربوبیه و عرشیه و تفسیر سوره یس هفت اصل و در رساله زاد المسافر دوازده اصل و در مفاتیح الغیب شش اصل آورده است.
نتیجه‏ای که صدرا از اصول مزبور می‏گیرد این است که انسان محشور در آخرت هم از جهت نفس و هم از جهت بدن، همان انسان دنیوی است و این همان چیزی است که نصوص دینی بر آن دلالت دارند.
(نیکزاد، عباس: پژوهشی در باب معاد جسمانی، دو ماهنامه رواق اندیشه،  ص9)
صدرالمتألهین با مقدمه قرار دادن اصول فوق، تصویری از معاد ارائه می‌دهد که در آن قوه خیال نقش اساسی را ایفا می‌کند. همچنین حرکت جوهری و تشکیک وجود و ترتب عوالم وجود از اهمیت بسیاری برخوردار می‌باشند.
ملاصدرا در «شواهدالربوبیه» توضیح می‌دهد این قدرت که برای اصحاب کرامات در این دنیا است، برای عامه مردم در آخرت خواهد بود، چه سعدا و چه اشقیا. تنها تفاوت این است که سعدا به جهت صفای درونشان و نیکی اخلاقشان قرین انواع نعمات و کرامت های خدای تبارک و تعالی خواهند بود. اما جلیس اشقیا به جهت خباثت درونشان و فساد اخلاقشان، عذاب جهنم و مارها و عقرب‌ها خواهد بود، چرا که همه این امور نتیجه اعمال و رفتار انسان در این دنیاست. صدرالمتألهین در خاتمه نتیجه می‌گیرد که معاد در روز قیامت، همین موجود محسوس عالم طبیعت خواهد بود. وی در ادامه تأکید می‌کند که منکر این امر، منکر شریعت است و منکر شریعت کافر می‌باشد و آنکه قائل به بازگشت مثل بدن اول است نه عین آن، در حقیقت معاد را انکار کرده است. (بررسی مسأله بقای نفس و معاد نزد سه فیلسوف مسلمان ابن‌‌سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا ص147 )
فهرست منابع
- جوادی آملی، عبدالله: رحیق مختوم، شرح حکم? متعالیه، بخش اول از جلد اول، مرکز نشر اسراء،  قم، 1375.
- عامری، وحیده: بررسی مساله بقای نفس و معاد نزد سه فیلسوف مسلمان ابن سینا، شیخ اشراق و ملاصدرا، دو ماهنامه مشکوه النور، شماره 30 و 31، پائیز و زمستان 84
- نیکزاد، عباس: پژوهشی در باب معاد جسمانی، دوماهنامه رواق اندیشه، شماره 39، قم، اسفند 83.
- اطلاعات بدست آمده از سایت بنیاد حکمت اسلامی صدرا www.mullasadra.org قسمت مبانی و اصول حکمت متعالیه، نفس و رستاخیز.


نوشته شده توسط شاهرودی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

مقالات

شاهرودی
مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 91 بازدید
بازدید دیروز: 382 بازدید
بازدید کل: 2859742 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
وضعیت من در یاهو
لینک های روزانه

طهور [802]
[آرشیو(1)]
فهرست موضوعی یادداشت ها
فلسفی[82] . عرفانی[5] . قیامت صغری، برزخ، قیامت کبری، نفخ صور، عذاب[3] . توحید- نظم - مبدا- واجب الوجود- منشا انتزاع- وحدت وجود- نظم علی[3] . عظمت، علم، رحمت، محبت، ربوبیت، اراده و مشورت، خلقت، حکمت، عدل، ه[2] . فقر الی الله ، فقر ذاتی انسان[2] . مقولات، ارسطو،کانت، علامه طباطبایی[2] . ملاصدرا،علامه طباطبایی،خلود،قضای الهی،اعتیاد،فطرت . ملاک مسلمان، فرقه . ملاک نیازمندی ،حدوث وقدم ، امکان ماهوی ، امکان فقری( امکان وجودی . ناسخ.نفس.بدن.عالم . نظام احسن، شرور ، خیر ، عنایت، عدم، نسبیت، ثنویت. . نفس،تجرد نفس،بقا،معاد . نور، نورالانوار، توحید، صفات و اسماء، ذات، انتزاع. . هدایت، شریعت، محرمات، ورع . هستی- مابعد الطبیعه- وحدت- علم- حیات . واجب الوجود، حد، برهان، صفات و اسماء، ذات، مفهوم، انتزاع . واجب الوجود، وجوب وجود، شریک ، وحدت ، وحدت حقه، کثرت ، ماهیت ، ت . واحد ، صدور ، صادر اول ، عقل ، نور ، فیض منبسط ، وحدت و کثرت ، و . واژگان کلیدی: قیامت، مواقف، میزان، واحد سنجش، حساب، پرسش. . واژگان کلیدی: علم حضوری- معرفت- نفس- علم حصولی- معلوم بالذات- مع . واژه: قضاء و قدر-سرنوشت-عدل الهی-جبر- . وجوب ، امکان ، امتناع . وجوب، امکان، امتناع ،امکان فقری، معقول ثانی فلسفی، معقول ثانی من . وجود ذهنی، وجود عینی، اتحاد عاقل و معقول، حمل اولی و شایع، علم ح . وجود رابط، وجود محمولی، وجود رابطی، هلیات بسیطه، هلیات مرکبه، نس . وجود رابط، وجود مستقل، علت و معلول، رابطی . وجود- لفظ مشترک- اشتراک لفظی وجود- اشتراک معنوی وجود . وجود، اصالت، اعتباریت، براهین، اصالت وجود، ملاصدرا . وجود، حدوث، احدیت، ضرورت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتبار، عینیت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتباریت، توحید، حرکت جوهری. . وجود، هایدگر، ملاصدرا ، تشکیک وجود، نیهیلیسم . وحدت وجود ، وحدت شخصی وجود ، وحدت تشکیکی ، جوهر ، صفت ، حالت ، ت . یمان ، عقل ، مسیحیت ، کانت ، علامه طباطبایی . فلسفه ،سفسطه ،سوفسطائیان ،تاریخ فلسفه . عشق – مکتب اشراق – ماهیت عشق – منشأ عشق – سیریان عشق – اقسام عشق . عشق، عشق مجازی، عشق عفیف، هوس . فیض، دوام فیض، فاعلیت وجودی. . قدرت، اراده، علم، واجب تعالی، صفات، جمال، کمال، فعل، قادر، مطلق . قرب الهی، روح، جسم مادی، مانعیت ،معاد روحانی، معاد جسمانی، حرکت . قضا ، قدر ، سرنوشت ، جبر ، اختیار ، آزادی ، قضا و قدر حتمی ، قضا . کبر، تکبر، متکبر، منازعه با خدا، موانع قرب، الحاد . مرگ، قبر، ثواب، عقاب، فشار قبر . معاد جسمانی، حشر، اعاده معدوم، تناسخ، صورت نوعیه، تشخص، تجرد . معاد، معادجسمانی، کیفیت معاد، شبهه آکل و ماکول، . معقولات . معنای حیا. آثار حیا. مراحل حیا. حیای منفی. جلوه های حیا. حیا و م . عقل – نفس – عقل منفعل – عقل فعال – عقل نظری – عقل عملی - عقل متص . عقل اول، وجود منبسط، حقیقت محمدیه، نظام فیض . عقل، دین، عقل گرای حداکثری، عقل گرایی انتقادی، عقل گرایی اعتدالی . عقول عرضی، ارباب انواع، مثل افلاطونی، امشاسپندان، انوع مادی، ارب . علت- معلول اشاعره- ضرورت علی- صانعیت خدا- انکار علیت- عادت- فاعل . علت،معلول،حدوث،امکان ،ضرورت . علم . علم اجمالی،کشف تفصیلی،عنایت،قضاء،قدر،لوح و قلم . علم حضوری،خودآگاهی، شهود، مشاهده، ابصار، معرفت خیالی، مشاهدات در . علم واجب الوجود – علم عنائی – علم تام – نظام علمی واجب - معلوم ب . علم،وجود ذهنی،نفس،صدرالمتالهین . علیت، مناط احتیاج به علت، ضرورت، معیت، فقر، امکان، تجلی . عوامل وجود، ناسوت، حرکت، حادث، شرور، علم صوری‌، علم حضوری، کثرات . عین، ذهن، حرکت جوهری نفس، حدوث جسمانی آن، اتحاد عاقل و معقول. . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، عقل فعال ، فعالیت ذهن، خلاقیت نفس حضو . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، وحدت استعلائی نفس، فعالیت ذهن، خلاقیت . غرور- فریفتگی- خودخواهی- غرور علمی- غرور عابدان- غرور سلاطین- غر . غفلت – ضعف نفس – مرگ – پیروی از نفس – هدف – شیطان – جهل . فاعل بالطبع، فاعل بالقصد، فاعل بالرضا، فاعل بالعنایه، فاعل بالتج . 1- خشم و غضب 2- عفو و بخشش 3- کنترل غرائز 4- کظم غیط 5- صبر 6- ب . 1- مرگ 2- غلظت 3- هول و هراس 4- جاودانی 5- قبر 6- قیامت . 1. ابن سینا 2. صدرالمتألهین 3. علم 4. علم الهی 5. صور مرتسمه . آیه ولایت، حضرت علی، فخر رازی . اتحاد - احوال - ارادت - خرقه اندازی - خنا - زعاقت - سمود - مشاهد . ادراک حسی ، ادراک عقلی و کلی ، صور جزئی ، صور کلی ، علم حضوری، ع . ادراک ، اتحاد ، معقول بالذات ، تضایف . اراد ه، علم اجمالی، علم تفصیلی ، اشاعره ، علامه طباطبایی ، معتزل . اراده- استعانت- ایمان-پشیمانی- ترک- توبه-روح-سعادت- شقاوت- کمال- . اراده,حقیقت اراده,حقیقت اراده درانسان,ریشه تاریخی بحث,دیدگاه اشا . اراده، استعانت، ایمان، پشیمانی، ترک، توبه، روح، سعادت، شقاوت . استغنا- تکدی- درویش- زهد- صوفی- فقر- فنای نفس- قناعت . اسماء ذات، صفات، افعال – امهات اسماء – امهات صفات – جمال الهی – . اشتراک وجود، انقسام وجود، واجب و ممکن، تشکیک وجود، وجود،مفهوم وج . اصالت - اعتباریت- حقیقت- وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصالت- اعتباریت- حقیقت - وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصل علیّت، حکمت متعالیه، فلسفه اسلامی. . اعاده معدوم ،غزالی ،عبدالجبار معتزلی . امکان شناخت- راه های شناخت- علم حصولی- علم حضوری- بساطت خداوند . انوار مجرده –ممکن اشرف _ ممکن اخس _شیخ اشراق-کمال وجودی . اومانیسم سکولار،سکولاریزاسیون،انسان گرایی،دنیاگروی، آزادی،فردگرا . بازی زبانی, شباهت خانوادگی, تسمیه, زبان خصوصی, ادراکات اعتباری و . باقلانی، اشاعره، جوهر فرد، عرض، قدرت الهی . بداهت- وجدانیات- ثبوتی- و-دت- اشتراک- تباین . برهان صدیقین، ابن سینا، ملاصدرا ، مفهوم وجود ، حقیقت وجود . برهان وجودی، برهان جهان شناختی و غایتگرایانه، برهان اخلاقی، برها . تسلیم - خالص - اخلاص- دین- راضی- صدق - عمل ادمی- میل ادمی- نفس . تشکیک- کثرت- وحدت وجود . تناسخ - مرگ - معاد جسمانی - حرکت جوهری - قوه - فعل . توبه، رجوع و بازگشت، تصمیم، ترک معصیت، سلوک عرفانی، مخالفت با نف . توحید، توکل، خوف، رجاء، معصیت، پایه دین، توحید ذاتی، خائف . توکل - متوکل - اسباب و علل - حقیقت توکل . تولد، تولید، اشاعره، کسب افعال. . تکامل، تطور، داروین، مذهب . ثبوتی، ذاتی، فعلی،علم، قدرت، حیات، خالق، رزق، اراده . جبر، اختیار، تفویض، امر بین الامرین، اراده، انسان و سرنوشت. . جوهر، عرض، نومن، فنومن. . حرکت،زمان، دازاین، حرکت توسطیه، حرکت قطعیه. . حصولی . حضوری . حیات، کمال وجودی، سریان وجود، سریان حیات . حکمت الهیه ، علوم عالیه ، حقیقت وجود ، ذلّ عبودیت ، فقر و فاقه ، . حکمت الهیه، علوم عالیه، حقیقت وجود، ذلّ عبودیت، فقر و فاقه، علم . خدا، جهان، تقابل خدا و جهان، صدور عالم، روح، هبوط، جسم . خشیت – خوف – امید- عذاب – بهشت- رجاء- امل- نعمت . خوف ، آخرت، عذاب ، افضل ، قیامت، خائفان ، صفات، مقربان، غفلت، رج . ذکر، درجه ، قلب ، تطمن القلوب، آرامش ، تنهی عن المنکر . رابطه، رابطه دین و أخلاق، ادراکات اعتباری، علامه طباطبائی، ایمان . راه فطرت ، برهان فطرت ، برهان اجماع عام . رسوم خلقی، حضرت جمع، بقا، فنا، سقوط شهود . رضایت، سخط ،رضای عوام ،رضای خواص . زهد، زهد اسلامی، زهد کوفی، رهبانیت، ترک دنیا، پشمینه پوشی، مراتب . شرور، خیر، شر، خدا، نظام احسن، عالم طبیعت، جهان مادی، ضرورت، قدر . شناخت-معرفت-شناخت فلسفی-شناسایی . . شوق ، اشتیاق ، محبت ، دیدار. . شک دستوری – کوجیتوی دکارت – دکارت – غزالی – شک- فلسفه تطبیقی . شک، شکاک، شکاکیت، شکاکان معروف . شکر، معرفت نعمت ، ارکان شکر حقیقی،تقسیم شکر، محابّ ، مکاره ، است . صدق، کذب، ملاک، مطابقت، انسجام، پراگماتیسم . طمس، تجلی، اکوان، اعیان ثابته، تعینی، منطوی، منفعل، اقدس، مقدس. . عاقل، معقول، معلوم بالذات، معلوم بالعرض، اتحاد . عالم مثال ـ صور معلقه ـ مثل معلقه ـ عالم خیال ـ خیال متصل ـ خیال . عجب -معجب-عجب به عبادت –عجب به ورع و تقوی –عجب به حسب و نسب –عجب . عدل الهی- ظلم- عدل و حکمت- حسن و قبح .
نوشته های پیشین

فلسفی
وجود خدا
توحید
وحدت و بساطت
برهان صدیقین
صفات خدا
علم
جبر و اختیار
شرور
عوالم وجود
عدل الهی
حدوث و قدم جهان
عرفان عملی
عرفان نظری
صدور وحدت از کثرت
موضوعات تحقیق
فهرست منابع
سرفصلها
مهر 1387
شهریور 1387
مرداد 1387
اردیبهشت 1387
آبان 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
مهر 1388
آبان 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
خرداد 89
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
شهریور 90
مرداد 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
لوگوی وبلاگ من

مقالات
لینک دوستان من

پایگاه طهور
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آفرینش از دیدگاه سهروردی
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت دوم
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت اول
اعاده معدوم از دیدگاه غزالی و قاضی عبدالجبار معتزلی
عنوان: علم الهی از دیدگاه ابن سینا
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت دوم
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت دوم
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
[عناوین آرشیوشده]