موضوع: ذکر گرد آورنده : سیده زهرا مرتضوی زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی شماره دانشجویی: 8622101219 چکیده: در این تحقیق به اختصار به ذکر و جایگاه ان در عرفان و قرآن پرداخته شده است ابتدا به بررسی ذکرو معانی آن و سپس به درجات آن که در اقوال مختلف متفاوت است پرداخته شده است که البته در این جات به قول خواجه عبدالله انصاری که ذکر دارای 3 درجه است زبانی . قلبی و توجه به مذکور به ذکر است دانسته است توجه بیشتری شده است سپس به بررسی آثار ذکر حقیقی و برخی از اذکار حقیقی و برخی از اذکار موکد و در نهایت جایگاه ذکر در قران پرداخته است شده است که به امید آن که مورد توجه خوانندگان عزیز قرار بگیرند . کلید واژه ذکر، درجه ، قلب ، تطمن القلوب ( آرامش یافتن قلب ) ، آرامش ، تنهی عن المنکر ( باز دارنده از منکر ) ذکر مقصود و لباب همه عبادتها یاد خدا تعالی است که عواد مسلمانی نماز است و مقصود از وی ذکر حق تعالی است چناچه که گفت : ان الصلاة تنهی عن الفحشا ء و المنکر و ذکر الله اکبر و خواندن قران فاضلترین عبادات است به سبب آن که سخن خدای تعالی است و ذکر وی است و هر چه در وی است به همین سبب تازه گردانیدن ذکر حق سبحانه و تعالی داست و مقصود از روزه کسر شهوت است نا چون دل از زحمت شهوت خلاص شود صافی گردد و قرار گاه ذکر شود که جون دل به شهوت آکنده بود ذکر از وی ممکن نبود و در وی اثر نکند و مقصودد از حج ذکر خداوند خانه است تهیج شوق به لقای وی پس سر و لقای همه عبادات ذکر است بلکه اصل مسلمانی کلمه لااله الله است و این عین ذکر است و همه عبادات دیگر تاکید ذکر است و یاد کردن خدای تورا ثمری ذکر توست وی را برای این گفت فاذکرونی اذکروکم مر ایاد کنید تا یاد کنم شمار ا 1 و در جاتی دیگر خداوند می فرمایید ( به یاد آرید پروردگار خویش را آن گاه که او را فراموش می کنید و خودت را در ذکرت را فراموش می کنید و آن گاه یادت را بر یاد خود فراموش می کنید و پس در یاد کردن حق تور ا هر یادی را فراموش می کنی . و ذکر عیادت است از رهای از غفلت در سنان 2 امام صادق(ع) می فرمایند کسی که به حقیقت یاد خدا است بنده است مطیع و عبد است فرمان بردار و انسانی است که در مدار اطاعت از حق قرار گرفته و جان و قلبش به نور هدایت روشن است زیرا یاد حقیقی حق این دنیا را انسان توجه می دارد که انسان در محضر خداست و خداوند تبارک و تعالی به تمام شئون ظاهر و باطن اوآگاه است و هیچ چیر از نظر حضرتش پنهان و پوشیده نیست در این صورت و در این حال و با چنین ذکر و یاد حیاء انسان که از ماههای پر برکت الهی است تجلی کرده و بر مملکت ظاهر و باطن آدمی حاکم می گردد و انسان را در میان و ترک گناه قرار می دهد ? نکته که باید به آن توجه کرد آن نیست که ذکر سودمند باید بر دوام و یا در اکثر اوقات باشد و یا حضور قلب و فراغت خاطر و توحه کلی به خالق متعال تا این که یاداو در دل قرار گیرد و روشنی عظمت او بر دل به تابد و با دمیدن نور او بر دل سینه گشاده می گردد و این غایتا و ثمره همه عبادات است و برای ذکر اولی است و اخری . اول آن که موجب اش و محبت است .و آخرش را انس و محبت باعث می شود و مطلوب این است و محبت است ?? درجات ذکر درجات ذکر از ذیدگاه افراد و عرفای بزرگ متفاوت است یکی دو درجه برای ذکر قائلند یکی دیگرچهار درجه برای ذکر قائلند و از جمله این نمونه ها می توان به نمونه زیر توجه نمود . درجست ذکر ظاهر است که یا ثناء گفتن است و یا دعا خواند ن است و یا رعایت کردن . ثناء مانند و لا حول الا بالله العلی العظیم .» باید توجه داشت که هرچه ذکر کوتاه تر و سبط تر از ذکرهای اسمایی منزه تر باشد با فضلیت و به مقصود نزدیکت می باشد . از این رو ست که پیامبر فرمودند افضل الذکر لا الله الا الله و در دعا مانند « ربنا لا تواخذ نا ان نسینا اوئ اخطانا » و رعایت کردن مانند نماز خواندن با حضور قلب است که با آن که ذکر است در رعایت کردن شرع و حقوق خدای تعالی نیز هست . درجه دوم : ذکر خفی است و ان عبارت است از فتور و سستی وبقای با شهود وملازمت با راز گویی شبانگاهان در مقام سر وتاقی از خدای متعال در جه سوم ذکر حقیقی است وآن عبادت است واتحاد ذکر ومذکور وذکر آن یاد کردن ذکر حق تورا ورهایی از شهوت ذکر خود و شناخت اینکه ذکر در بقائش بر ذکر خود مضتری است ?. که البته امام محمد غزالی برای ذکر 4در قائل است که در مقام تطابق با درجات ذکر شده در بالامی توان گفت اولین درجه آن 4عبادت است از ذکر با زبان و....را با درجه اول وسومین درجه آن را که بیانگر ذکر با دل است به طور اثر گذار با درجه دوم وچهارمین درجه آن را که عبادت است از آنکه ذکر مستولی بردل مذکور باشد نه ذکر متابق با درچه چهارم داشت که در اینجا امام محمد غزالی درجه دومی راکه برای ذکر قائل است وآن عبارت است از آنکه در دل بود ولاکن متعاق نبود وقرار نگرفته باشد وچنین بود که دل رابه تکلف برآن باید داشت .در تقسیم درجات ذکر در بلا جایگاهی ندارد? وجناب مهدی نراقی ذکر را در دو گونه دانسته بود یکی ذکر خالص با هماهنگی وموافقت دل دیگری ذکر صادق که یاد غیر او را نفی می کند ? بر خی از آثار ذکر حقیقتی ذکر به حقیقت است که آدمی را مؤدب به آداب دوست نموده واز انسان موجودی خدائی وعنصری الهی می سازد ذکر به حقیقت انسان رابا شئون حق آشنا ساخته و او را داد از بر پرواز در ملکوت عالم می کند وباب توبه را به روی انسان کرده .آدمی رادر گروه تائین که سخت مورد محبت وعشق قرار می دهد ذکر به حقیقت در تمام گناهان را به روی انسان می بنددوراه نفوذ شیطان داخلی وخارجی ودرونی وبیرونی را بر روی انسان محدود می نمایید .وزمینه پدیدار شدن کرامت و شرافت اصالت حقیقت ،واقعیت ؛درستی راستی .وصفات حر و واخلاق الهی در صفحه ی وجود وهستی آدمی فراهم می کند وآدمی را از بیماری های مهلک قلب .نفس.می رهاند وظرف وجود انسان را منبع تجلی کمالات و حسنات می سازد وآدمی رادر راه علم ومعرفت وبینائی وآگاهی قرار داده واز این راه وسیله آشنا شدن انسان را با انبیاء وامامان واولیاء وعارفان فراهم آورده وآدمی را درمجمع روحانیون قرار داده وبه سرچشمه ی فضیلت رسانده وعطش انسان را برای یافتن حقایق تا سر حدبی نهایت بالامی برد وقلب را از مشاوت وتاریکی در آورده وعرش الهی می سازد و از رقت وعطوفت ومهربانی نسبت به بندگان خدا مالامال می سازد ایمان را در دل استوار کرده وباعث شرح صدر می گردد .وذکر به حقیقت علاج تمام دردهای معنوی انسان بود? برخی از اذکار مؤثر وثواب آنها اذکار سیار است مانند تهلیل (لااله الا الله)وتسبیح (سبحان الله )و تحمید .(الحمدلله)وتکبیر( الله اکبر)وحوقله (لا حول ولا قوه الا بالله )وتسبیحات اربعه واسماءخدای الهی و...ودر فضیلت هر کدام اخبار بسیاری وارد سقوط است و مواظبت و مداومت بر هر یک موجب صفای نفس گشادگی سینه می شود وهر ذکری که دلالت آن بر عظمت وجلال وعزم کمال الهی بیشتر با شد افضل است از این رو گفته اند 4افضل همه ی اذکار تحلیل است زیرا دلالت بر یگانگی خداوند واستناد کل به او می کند 9 وپیامبر (ص)در بارهی آن فرمودند ((گوینده لا الا الاالله اگر صادق باشد در آن و اگر به بساری خاک زمین گناه دارد از وی در گذرد ))وفرموند ((هر که به اخلاق بگفت لا اله الا الله وارد بهشت شود )) ودر باره ی تسبیح سبحان الله و بحمده فرمودند : هر که در روزی 100 بار بگوید سبحان الله و بحوده همه گناهان وی عفو کند و اگر چه به بسیاری کف دریا بود )) و فرمود (( باقیات صالحات این کلمات است سبحان الله و الحمد الله و لا الا الله و الله اکبر ))10 و ..... نمونه جایگاه زیر در قران خداوند در آیات از جمله آیه 28 سوره رعد که می فرماید (( الذین آمنو تطمن القلوبهم به ذکر الله الا به ذکر الله تطمن القلوب )) به ذکر خود تاکید کرده در قسمتی از تفسیر این آیه چنین آمده است (( و تطمن اقلوب به ذکر الله )) عطف تفسیری در جمنله (( آمنوا )) است و در نتیجه می فرماید که ایمان به خدا ملازم به اطمینان به وسیله یاد خدا است این می فهمیم که هر کس باید خدا آرامش نمی یابد ایمان واقعی را نیز دارا نیست هم چنین در آیه (( الله نزل احسن الحدیث کتاباَ متشابها مثانی تقشحر منه جلود الذین یخشون ربهم ثم تلین جلودهم و قلوبهم الی ذکر الله ذالمک هدی الله هدی الله یهدی به من یشاء )) آمده است : هر نعمکتی و نامیدی خدای سبحان نازل می شود و اما نفیقت و عذاب و ناراحتی هر چه که باشدذ در حقیقت چیزی نیست که از ناحیه او نازل شده باشد چون امری وجودی نیست بلکه امری است عدمی و عبارات است از افاضه نکردن خدای او امساک او را از رساندن بخمیت و انزال رحمت و قتی مهم شد هیچ شری از جانب خداوند نیست و چون ترس همیشه از شری است که ممکن است پیش بیاید نتیجه می گیریم که حقیقت از خدای توانا ترس ادمی از اعمال زشت خویش است که باعث می شود که خداوند از انزال رحمت و خیر خود امساک ورزد و خود دارای کند بنابرین هر وقت که دل ادمی به یاد خدا افتد اولین حسدی خود نشان می دهد این است که ملتفت مضموم های و تفسیرهای و گناهان خود گشته . آن چنان متاثر می شود که عکس العمل در جوارح لغزنده اندامن باشد . دومین اثرش این است که متوجه پرورش کارش ممی شود که هدف نهای فطرت اوست و در نتیجه خاطرش شکون یافته و یه یاد او دلش آرمش می یابد . 11 مراد از ذکر اعم از ذکر لفظی است و مقصود از آن مطلق انتقال ذهن و خطور قلب است چه این که به مشاهده آیتی برخورد به حجتی باشد و یا به شنیدن کلمه صورت گیرد . شاهدش این که بعد از آن که می فرماید (( الذین آمنو تطمن القلوبهم به ذکر الله)) به عنوان قاعده کلی می فرمایند (( الا به ذکر الله تطمن القلوب )) و این خود قاعده عمومی است که شامل همه این ها ذکر می باشد چه این که لفظی باشد و چه غیر لفظی باشد ون چه این که قران باشد و چه غیر قران تو ضیح در باره این که دلها فقط به نام خدا آرام می گیرند . و در این که فرمودند : (( الا به ذکر الله تطمن القلوب )) تنبیهی است برای عموم مردم به این که متوجه به خداوند بشوند و با یاد او دلهای خدا را راحت سازند چون آدمی در زندگی خود جز رستگاری و سعادت نعمت نداشته بیمی جز از برخورد ناگهانی و تفاوت نعمت ندارد و تنها سببی که سعادت و شقاوت و نعمت ونقمت به دست اوست همان خدای سبحان است چون بازگشت همه امرور به دست اوست و او است که فوق بندگان و قاهر بر آنان و فعال ما یشاء و ولی مومنین و پناهندگان اوست و زیاد او برای نفسی که اسیر حوادث است و همواره در جستجو رکن و و ثیقی است که تفاوت را مماس کند 12 و ظاهر آیه احضار فهمیده می شود چون متعلق فعل یعنی (( بذکر الله)) برخوردذ فعل یعنی (( تطمن )) مقدم آمده در نتیجه می فهماند که دلها جز به یاد خدئا بهخ چیزی دیگری اطمینان نمی یابد 13 نتیجه نتیجه که می توان با توجه به تفاسر آن و آن چه در کتب عرفانی و اخلاقی آمده است بگیریم این است که ذکر دارای جایگاه و فلسفه بالا در طی مراحل سلوک ذکر الله عطف بر آمنو خورده است و ایمان آوردن ملازم به ذکرالهی است البته ذکری که آرایش دهنده قلب حقیقی باشد در نتیجه هر کس قلبش با ذکر و یاد خدا آرامش نیابد نمی تواند از ایمان قوی برخوردار شود و برای این که سایر مراحل سلوک را با موفقیت طی نمائیم از لازم به این است که همواره به ذکر خدا آراسته باشیم تا هیچ گاه به سراغمان فراموشی و نسیان نیاید فهرست منابع : 1- المیزان ، محمد حسین طباطبائی ج .11 2- شرح منازل السائرین ، خواجه عبدالله انصاری . ترجمه علی شیروانی انتشارات الزهرا چاب اول 1373 3- عرفان اسلامی ،( شرح جامع مصباح الشریعه و فضاح الحقیقه ) جلد 3 حسین انصاریان انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی چاپ اول 4- علم و اخلاق اسلامی ( ترجمه کتاب جامع السعادات علامه مهدی نراقی ) ترجمه دکتر سید جلا الدین مجتبوی . انتشارات حکمت . چاپ اول زمستان 1366 5- کیمیای سعادت ، امام محمد غزالی ، مترجم حسین فدیو – انتشارات علمی و فرهنگی چاپ ششم ارجات : 1- کیمیای سعادت ج1 امام محمد غزالی ص 253 2- شرح المنازل السائرین . علی شیروانی ص 162 3- عرفان اسلامی حسین انصاریان . ص 97 4- علم اخلاق اسلامی – سید جلال الدین مجتبوی . ص 454 5- شرح المنازل السائرین .علی شیروانی ص 16 6- کیمیای سعادت ج 1 محمد غزالی ، ص 254 7- علم اخلاق اسلامی - ترجمه سید جلاالدین مجتبوی ص456 8- کیمیای سعادت ج 1 ترجمه حسین خدیو جم ، ص 257 9- عرفان اسلامی ، ترجمه حسین انصاریان ص 97 10- علم اخلاق اسلامی - ترجمه سید جلاالدین مجتبوی ص456 11- تفسیر المیزان ، ج 11 محمد حسین طباطائی ص 486 12- ترجمه تفسیر المیزان ، طباطبائی ج ، 1 ص 487 13- ترجمه تفسیر المیزان ، طباطبائی ج ، 1 ص 488
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد