هرکس بسیار به درس و مباحثه علم بپردازد، آنچه را فرا گرفته از یاد نبرد و آنچه را ندانسته فرا گیرد . [امام علی علیه السلام]
مقالات
سماع در عرفان
یکشنبه 89 مرداد 24 , ساعت 7:55 صبح  
عنوان تحقیق: سماع در عرفان
گرداورنده:سیده سمیرا موسوی
زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
مقدمه:
مباحث جذاب عرفانی که وقتی انسان کمی انها را درک میکند واقعا محسورو مجذوب معانی 
بلند آن میشود گاهی انسان را وامیدارد تا به دنبال کشف معانی عمیق تر ان در اید وبدین منظور به مطالعه بپردازد.
در سیر وسلوک عارفانه مبحثی که برای خودم جالب توجه بود برایم شبهه انگیز بود
سماع بود.
بدین شدم تا در این باره عمیقتر بیاندیشم و مطالعه کنم بنابراین به کتب مختلف مراجعه
کردم.
در اینجا سعی بر این دارم که اندکی بیشتر با سماع اشنا شویم .گرچه که هرگز در  حد و
شان عارفی که سماع را می فهمد نخواهیم فهمید اما اگاهی یافتن هرچند اندک از احوال
انها خالی از لطف نیست.
همه ذرات جهان در رقصند       رو نهاده به کمال از نقصند
چکیده:
تاریخ بیانگر این است که موسیقی نخستین انعکاس التهاب و شور است و اثر تسکینی و
ارامشی نیز دارد .
گروهی معتقدند اصل سماع از لذت خطاب تکوین است که خدای تعلی چون خواست
موجودات را بیافریند فرمود "کن" و انها همدست شدند و اول لذتی که  به چیزها رسید
لذت این خطاب بود و چون مستمع گشتند "سماع مر" ایشان را غذا گشت.
گفته اند پس اصل افرینش این نداست ولذا همه ی افرینش به منزله ی نغمه ایست که
خدا افریده است.
گویند در روزهای اول مجلس سماع یک محفل شعر خوانی بود که به وسیله ی خواننده
یا گروه جمعی خوانندگان اجرا می شد و صوفیان تحت تاثیر صوت خوش معنی کلام 
قرار گرفته از خود بی خود میشدند و حالی پیدا میکردند و پای کوبی  می کردند.
و رفته رفته برای تاثیر بیشتر از نی و دف استفاده مکردند.
مکان سماع معمولا مساجد بود .
کلید واژه:
1.اتحاد:شهود وجود واحد مطلق.
2.احوال:معنایی که بر قلب وارد می شود.
3.ارادت:توجه مرید به مرشد
4.خرقه اندازی:رها کردن رخت و لباس
5.خنا:دشمن
6.زعاقت:فریاد
7.سمود:سرود گفتن
8.مشاهده
9.وحدت/وقت...
نحوه ی سماع :
سماع را میتوان به سه نحوه تقسیم نمود.سماع طبعی/ سماع روحی/ سماع قلبی.
سماع طبعی:انسان را به سوی ظواهر فریبنده ی دنیا و معاصی آن دعوت می کند .زیرا طبع و طبیعت قوه ایست در نهاد جسم که از او جدا نمی شود ، مانند حرارت آتش و رطوبت آب که این دو خاصیت از این دو جسم هرگز جدا نمیشود وگاهی هم از ترکیب چند عنصر بسیط یک جسم و طبیعت مرکب پیدا میشود که اگر نسبت آن عناصر متساوی و یکی بر دیگری غالب نباشد یک طبیعت موزون حاصل می گردد که آن را اعتدال مزاج گویند و هر گاه طبیعتی موزون و متناسب،صوتی موزون و مناسبی را بشنود قهرا از تناسب این دو چیز متناسب ،در او نشاط و حرکت و هیجانی پدید می آید و به هر چیزی که موزون و تناسبی در میان اجزای آن هست اشتیاق پیدا میکند از زینت های دنیا و ظواهر آن و زینتگر میشود برای او شهوات و زیورهایی که او را وادار به معصیت میکند . این سماع طبع است که انسان را تشویق و وادار به رسیدن دنیا و زینتهای ظاهری فریبنده مینماید و نیز آدمی را به معاصی میکشاند .
سماع روحی:سماع روحی به طرف آخرت ونعمت ها و زندگی می کشاند.
روح که یک سر و جوهر ملکوتی است غذایش علم و ترقی آن با دانش است . و سامع الحان و صورت های موزون را به سوی آخرت و نعمت های آن و رسیدن به حور و قصور می کشاند .
سماع قلبی:سماع قلبی موجب فنا و تلف نفوس و پیوستن به حق و حقیقت میگردد.و شنونده با شنیدن الحان و اصوات موزون و متناسب به مشاهده ی جمال جمال حضرت حق نایل می آید .
رقص ناقص به سوی نقص بود            جنبش کاملان نه رقص بود
میزند مرغ جانشان پر و بال               تا رهد باز ازین حضیض وبال
منشا حرکت در سماع:
منشا حرکت در سماع یا حقانی یا نفسانی است
حقانی:اگر سماع با حفظ جهات شرعی و آداب و شرایط بر گزار شود واردی الهی بر قلب شنونده سماع فرود آید که چون قوت گیرد او را بی خواست درگریه افکند و یا فریاد شادی از وجودش بر انگیزد .
در معنا سالک در این احوال به اختیار خود نیست بلکه در تصرف وارد غیبی است و چون محرک او شوق جمال یا سماع اصرار ملکوتی میباشد عملش نیز غیر ارادی و دور از هر گونه تظاهر و ریاست .
مولانا سالک سماع گر در این رتبه به گیاه و درخت تشبیه میکند از آن جهت که چون بهار در میرسد هوا لطیف و جان بخش میگردد همچنین قوت وارد و انفعال نفسانی که متعقب سماع است تاثیر بهار میبخشد و باطن خاموش و افسرده ی سالک را در حرکت می آورد .
سماع هر نغمه را به نهایت آداب و خشوع و خضوع قلب و جمعیت تمام شنید تا از لهو و لعب قلب را پردخته واز خواهشات نفسانی یکسو نماید و منشا حرکت حقانی باشد.
نفسانی:اگر قلب به جانب لهو و لعب رغبت پیدا کند و مضامین قول و صدای سرود به سوی تمناهای دنیا و شهوات نفس اماره یا به سوی دیگر برود به هیچ نوع جمعیت خاطر حاصل نمی آید زیرا دلش از دنیا و لذایذ آن پر شده به همین دلیل آنچه از او سر می زند حالات و حرکاتی است که به ریا و تصنع و تظاهر آلوده میباشد چنانکه ابراهیم شمس الدین ابر قوهی میگوید: آنکه به نفس شنوا باشد به نغمه های متناسب و لحن های موزون و آواز های خوش  شنود به وجدی متحرک میشود که نتیجه ی طبع موزون و صوت موزون باشد اهتزاز در روح نفسانی ظاهر گردد و اعضا و جوارح را در حرکت آورد و آن رقصی باشد مشوب به تصنع و این نوع رقص از محرمات تواند بود .{کتاب سماع عارفان/ج1/ص400}
                   شاخه ها رقصان شده چون تایبان
                   برگها ، کف زن ، مثال  مطربان*
رقص طبیعت:
آفرینش که هم همچون رقص عظیم عالم هستی مشاهده میشود در آن طبیعت خفته در نیستی با شنیدن ندای الهی با رقصی وجد آمیز به هستی می دود . این رقص در عین حال نظم کاملا استوار عالم هستی را نشان میدهد .درختان گلها که رقصان به هستی آمده اند رقص خود را در همین دنیا ادامه میدهند .{نحوه سماع/ص411} مولانا هم میگوید{دیوان شمس/ص258} :
                     در دل هر لؤلؤئی عشق چو استاره ای
                 رقص کنان گرد ماه نور افشان آمدند
                 در هوس این سماع از پس بستان عشق
                 سرو قدان چون چنار دست زنان آمدند
شمه ای گر زتو در عالم علوی برسد
                                       قد سیا ن رقص بر این گنبد گردان آرند
رقص قدسیان:
اگر از خودی حجاب آفرید نجات یافتی و در افق جانت آفتاب وصال دمید خواهی دید که ستارگان هم در شعاع نور جلال می رقصند. نه تنها گنبد گردان و ستارگان را رقصان می بینی بلکه سالکان عالم قدس آنجا که جز تسبیح شانی ندارد در عشق به جمال محبوب عالمیان رقصانند .{سماع عارفان/ج1/ص414} مولانا هم گفته است{دیوان شمس/ص869 } :
جبرئیل همی رقصد در عشق جمال حق
 عفریت همی رقصد در عشق یکی دیوه
در این صورت هر جنبشی را میتوان به صورت رقص تو ضیح داد حتی آن کلام قرآن "فلماتجلی ربه للجبل جعله دکا"سوره ی اعراف /143
در باره ی به لرزه آمدن کوه طور را به هنگام تجلی خداوند میتوان به معنای به رقص آمدن کوه از وجد تفسیر نمود "کوه طور از نور موسی شد به رقص "
چگونگی الطاف غیبی در سماع:
دانستن نحوه ی جلوه ی الطلاف غیبی در اهل سماع از مهماتی به شمار می رود که سالک عاشق حق و باطل را از هم تمییز نموده بین اوهام  و حقایق خیالات و واقعیات تمییز دهد تا دچار اشتباه نشود زیرا شیوخ اهل سلوک معتقدند یکی از خواص سماع آن است که :"هر چه به ولایت بشریت سلطنت دارد آن را تقویت کند و غالب تر گرداند پس در حق طایفه ای که سر ایشان به محبت و ارادت حق مشغول و متعلق بوده ،سماع ممد و معاون باشد بر طلب کمال و در حق بعضی که ظمیر ایشان به هوا ممتلی بود موجب  هلاک و وبال".
{ترجمه تحفة البررة/ص273}
بنابر این شناخت نحوه ی جلوه ی الطاف غیبی اگر به مقتضای باطن سماع باشد از اهمیت خاصی برخور دار است .
نظام الدین اولیاء عارف کامل چشتی مشرب هم در باره ی افاضه فیض به حلقه ی سماع می گوید احوال و آثار است که از سر عالم نازل میشود عالم ملک و ملکوت و ما بینهما جبروت یعنی در حالت سماع انوار نازل میشود از عالم ملکوت بر ارواح و بعد از آن بر دل پیدا آید آن را احوال گو یند ، آن احوال از عالم جبروت است بر قلوب{سیرالاولیا/ص507}
ابو الحسن حصری گوید:
این چنین است که سماع او متصل باشد پیوسته بدل حاضر غیب  بود و گوش باطنش از حدیث نفس خالی پس گاه خطاب الهی شنود و گاه تسبیح ذرات وجود و گاه از داخل شنود و گاه از خارج.{مصباح الهدایة ومفتاح الکفایة /ص193}
محل ورود الطاف غیبی:
آنگاه که سالک برای یافتن محبوب حقیقی به همه جا سر میکشد و می فهمد هیچ جا نیست که بتوان او را در آنجا یافت حتی در لا مکان که مکانی ورای همه ی مکانها و بیرون از زمان و مکان است ولی هر مسلمان مؤمن می داند تنها در یک جاست که آدمی می تواند به یافتن خدا امید وار باشد آن هم قلب مؤمن است.{جامع الاسرار/ص 557}
گفت پیغمبر که حق فرموده است
 من نگنجم در خم بالا و پست
در زمین و آسمان و عرش نیز
 من نگنجم این یقین دان ای عزیز
در دل مؤمن بگنجم ای عجیب
 گر مرا جوئی در آن دلها طلب
سماع درمان درد های سلوک:
پیش جمعی که این سماع رواست      می نماید که بر سبیل دواست
قلبی که به سوی عالم بالا و جهان غیب مفتوح است چراغ ایمان در آن روشن شده ،مهبط انوار و مخزن اسرار الهی گردیده، چنین دلی ن ه تنها از سلامت کامل بر خور دار می باشد بلکه مرات نظر حق تعالی است که همواره به سوی کمال و جمال و خیر مطلق یعنی خدای متعال توجه دارد و قرب به اورا آرزو می نما ید به همین جهت به سویش در حرکت و تکاپو است .
شیطان آنقدر کردار و اعمال زشت را در نظر قلبی که نمی فهمد زیبا می نماید تا ازد فطرت اصلی خو یش منحرف شود.
انگاه که قلب قساوت یا فت یعنی از مسیر اصلی خود منحرف شد صاحبش در ظلالت آشکار است و بر قلوب و گوشها و چشمهای چنین کسانی مهر زده شده است و در غفلت به سر می برند .{سوره زمر/ایه 24}
درد هایی همچون سستی ، بی همتی ،یاس،بی حوصلگی و مانند اینها  که اغلب انسانها به آن مبتلا هستند د رسفر عبودیت که انسان سالک میرود تاکامل کامل تر شود یعنی رسد به جایی که جز خدا محبوب حقیقی نبیند ،این درد ها به نوعی دارای اثر می باشند و انسان سالک را به بلایی مبتلا می نماید که بسیار خطر ناکند. درد سستی در سلوک یعنی کار امروز سلوکی را به فردا انداختن یعنی از سیر و صعود باز ماندن و این مانع پیشرفت سالک میشود و نمی گذارد دل مهبط انوار و مخزن اسرار الهی شود .
درد ها و غم های سالک را می توان در سماع درمان نمود و سالک را از این ورطه ی خطر ناک تر از گناه به سلامت عبور داد .
 مناجات{مناجات نامه انصاری}
الهی درد مندی مبتلایم                                 گدایی، مستمندی ،بی نوایم
دل از بار گنه ویرانه کرده        زغفلت این دلم بتخانه کرده
ربود ابلیس دونم از گذر گاه                     در افکندم از رهم در قعر این چاه
بود دل از غم هجران غمناک                      مرا گردان از این آلودگی پاک
زلطفت گر ز من دشمن گریزد                   ز جان و روح قلبم غصه خیزد
رهایم گر کند نفس فسون ساز                 کند روحم به کوی وصل پرواز
غم هجرت غم دشوار باشد                       مگر فیض تو بر من یار باشد
دری بگشا به رویم ز آشنایی                   در اندازم به ملک پارسایی
اگر کردم ز خیل راستگویان                  حسابم آری از جمع نکو یان
ز هر دردی مرا بنمای درمان                  مکن ظاهر تو از من راز پنهان
ببین مسکین به کویت مهر بسته              مکن محروم در این دل شکسته
نتیجه گیری:
معبودی که قلوب اولیاء را به نور محبت خویش منور فرموده ،و لسان عشاق جمالش را از ما و من فرو بسته به حکم عنایت حق را قابلیت شرط نیست.
این بیچاره ی گرفتار حجاب ظلمانی طبیعت و بسته ی زنجیر های آمال و امانی را بنواخت .ابواب رحمت و عنایتش را مفتوح ،خان نعمت به مکرمتش را مبسوط فرمود به یقین برکات و فیو ضات محمد (ص) آل بیتش شوق خلوت با میراث عارفانه و جاودانه ی پاکان در گاه و ذوق تدوین مجموعه ای از آداب مجلس قدس سماع مخلصان خدا خواه جان را پر کرده ،با عدم استطاعت به نیروی عشق و ارادت تحقیق حاضر را تدوین نموده تا اندکی به معرفت اهل سلوک دست یابم.
                                                               والسلام و رحمة الله و برکاته
منابع:
شعر و عر فان /تألیف انصاری
سماع در تصوف/تألیف دکتر اسماعیل حاکمی
سماع عارفان /تألیف حسین حیدر خانی
مثنوی معنوی / مولانا بلخی
نوشته شده توسط شاهرودی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

مقالات

شاهرودی
مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 4 بازدید
بازدید دیروز: 196 بازدید
بازدید کل: 2863940 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
وضعیت من در یاهو
لینک های روزانه

طهور [803]
[آرشیو(1)]
فهرست موضوعی یادداشت ها
فلسفی[82] . عرفانی[5] . قیامت صغری، برزخ، قیامت کبری، نفخ صور، عذاب[3] . توحید- نظم - مبدا- واجب الوجود- منشا انتزاع- وحدت وجود- نظم علی[3] . عظمت، علم، رحمت، محبت، ربوبیت، اراده و مشورت، خلقت، حکمت، عدل، ه[2] . فقر الی الله ، فقر ذاتی انسان[2] . مقولات، ارسطو،کانت، علامه طباطبایی[2] . ملاصدرا،علامه طباطبایی،خلود،قضای الهی،اعتیاد،فطرت . ملاک مسلمان، فرقه . ملاک نیازمندی ،حدوث وقدم ، امکان ماهوی ، امکان فقری( امکان وجودی . ناسخ.نفس.بدن.عالم . نظام احسن، شرور ، خیر ، عنایت، عدم، نسبیت، ثنویت. . نفس،تجرد نفس،بقا،معاد . نور، نورالانوار، توحید، صفات و اسماء، ذات، انتزاع. . هدایت، شریعت، محرمات، ورع . هستی- مابعد الطبیعه- وحدت- علم- حیات . واجب الوجود، حد، برهان، صفات و اسماء، ذات، مفهوم، انتزاع . واجب الوجود، وجوب وجود، شریک ، وحدت ، وحدت حقه، کثرت ، ماهیت ، ت . واحد ، صدور ، صادر اول ، عقل ، نور ، فیض منبسط ، وحدت و کثرت ، و . واژگان کلیدی: قیامت، مواقف، میزان، واحد سنجش، حساب، پرسش. . واژگان کلیدی: علم حضوری- معرفت- نفس- علم حصولی- معلوم بالذات- مع . واژه: قضاء و قدر-سرنوشت-عدل الهی-جبر- . وجوب ، امکان ، امتناع . وجوب، امکان، امتناع ،امکان فقری، معقول ثانی فلسفی، معقول ثانی من . وجود ذهنی، وجود عینی، اتحاد عاقل و معقول، حمل اولی و شایع، علم ح . وجود رابط، وجود محمولی، وجود رابطی، هلیات بسیطه، هلیات مرکبه، نس . وجود رابط، وجود مستقل، علت و معلول، رابطی . وجود- لفظ مشترک- اشتراک لفظی وجود- اشتراک معنوی وجود . وجود، اصالت، اعتباریت، براهین، اصالت وجود، ملاصدرا . وجود، حدوث، احدیت، ضرورت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتبار، عینیت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتباریت، توحید، حرکت جوهری. . وجود، هایدگر، ملاصدرا ، تشکیک وجود، نیهیلیسم . وحدت وجود ، وحدت شخصی وجود ، وحدت تشکیکی ، جوهر ، صفت ، حالت ، ت . یمان ، عقل ، مسیحیت ، کانت ، علامه طباطبایی . فلسفه ،سفسطه ،سوفسطائیان ،تاریخ فلسفه . عشق – مکتب اشراق – ماهیت عشق – منشأ عشق – سیریان عشق – اقسام عشق . عشق، عشق مجازی، عشق عفیف، هوس . فیض، دوام فیض، فاعلیت وجودی. . قدرت، اراده، علم، واجب تعالی، صفات، جمال، کمال، فعل، قادر، مطلق . قرب الهی، روح، جسم مادی، مانعیت ،معاد روحانی، معاد جسمانی، حرکت . قضا ، قدر ، سرنوشت ، جبر ، اختیار ، آزادی ، قضا و قدر حتمی ، قضا . کبر، تکبر، متکبر، منازعه با خدا، موانع قرب، الحاد . مرگ، قبر، ثواب، عقاب، فشار قبر . معاد جسمانی، حشر، اعاده معدوم، تناسخ، صورت نوعیه، تشخص، تجرد . معاد، معادجسمانی، کیفیت معاد، شبهه آکل و ماکول، . معقولات . معنای حیا. آثار حیا. مراحل حیا. حیای منفی. جلوه های حیا. حیا و م . عقل – نفس – عقل منفعل – عقل فعال – عقل نظری – عقل عملی - عقل متص . عقل اول، وجود منبسط، حقیقت محمدیه، نظام فیض . عقل، دین، عقل گرای حداکثری، عقل گرایی انتقادی، عقل گرایی اعتدالی . عقول عرضی، ارباب انواع، مثل افلاطونی، امشاسپندان، انوع مادی، ارب . علت- معلول اشاعره- ضرورت علی- صانعیت خدا- انکار علیت- عادت- فاعل . علت،معلول،حدوث،امکان ،ضرورت . علم . علم اجمالی،کشف تفصیلی،عنایت،قضاء،قدر،لوح و قلم . علم حضوری،خودآگاهی، شهود، مشاهده، ابصار، معرفت خیالی، مشاهدات در . علم واجب الوجود – علم عنائی – علم تام – نظام علمی واجب - معلوم ب . علم،وجود ذهنی،نفس،صدرالمتالهین . علیت، مناط احتیاج به علت، ضرورت، معیت، فقر، امکان، تجلی . عوامل وجود، ناسوت، حرکت، حادث، شرور، علم صوری‌، علم حضوری، کثرات . عین، ذهن، حرکت جوهری نفس، حدوث جسمانی آن، اتحاد عاقل و معقول. . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، عقل فعال ، فعالیت ذهن، خلاقیت نفس حضو . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، وحدت استعلائی نفس، فعالیت ذهن، خلاقیت . غرور- فریفتگی- خودخواهی- غرور علمی- غرور عابدان- غرور سلاطین- غر . غفلت – ضعف نفس – مرگ – پیروی از نفس – هدف – شیطان – جهل . فاعل بالطبع، فاعل بالقصد، فاعل بالرضا، فاعل بالعنایه، فاعل بالتج . 1- خشم و غضب 2- عفو و بخشش 3- کنترل غرائز 4- کظم غیط 5- صبر 6- ب . 1- مرگ 2- غلظت 3- هول و هراس 4- جاودانی 5- قبر 6- قیامت . 1. ابن سینا 2. صدرالمتألهین 3. علم 4. علم الهی 5. صور مرتسمه . آیه ولایت، حضرت علی، فخر رازی . اتحاد - احوال - ارادت - خرقه اندازی - خنا - زعاقت - سمود - مشاهد . ادراک حسی ، ادراک عقلی و کلی ، صور جزئی ، صور کلی ، علم حضوری، ع . ادراک ، اتحاد ، معقول بالذات ، تضایف . اراد ه، علم اجمالی، علم تفصیلی ، اشاعره ، علامه طباطبایی ، معتزل . اراده- استعانت- ایمان-پشیمانی- ترک- توبه-روح-سعادت- شقاوت- کمال- . اراده,حقیقت اراده,حقیقت اراده درانسان,ریشه تاریخی بحث,دیدگاه اشا . اراده، استعانت، ایمان، پشیمانی، ترک، توبه، روح، سعادت، شقاوت . استغنا- تکدی- درویش- زهد- صوفی- فقر- فنای نفس- قناعت . اسماء ذات، صفات، افعال – امهات اسماء – امهات صفات – جمال الهی – . اشتراک وجود، انقسام وجود، واجب و ممکن، تشکیک وجود، وجود،مفهوم وج . اصالت - اعتباریت- حقیقت- وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصالت- اعتباریت- حقیقت - وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصل علیّت، حکمت متعالیه، فلسفه اسلامی. . اعاده معدوم ،غزالی ،عبدالجبار معتزلی . امکان شناخت- راه های شناخت- علم حصولی- علم حضوری- بساطت خداوند . انوار مجرده –ممکن اشرف _ ممکن اخس _شیخ اشراق-کمال وجودی . اومانیسم سکولار،سکولاریزاسیون،انسان گرایی،دنیاگروی، آزادی،فردگرا . بازی زبانی, شباهت خانوادگی, تسمیه, زبان خصوصی, ادراکات اعتباری و . باقلانی، اشاعره، جوهر فرد، عرض، قدرت الهی . بداهت- وجدانیات- ثبوتی- و-دت- اشتراک- تباین . برهان صدیقین، ابن سینا، ملاصدرا ، مفهوم وجود ، حقیقت وجود . برهان وجودی، برهان جهان شناختی و غایتگرایانه، برهان اخلاقی، برها . تسلیم - خالص - اخلاص- دین- راضی- صدق - عمل ادمی- میل ادمی- نفس . تشکیک- کثرت- وحدت وجود . تناسخ - مرگ - معاد جسمانی - حرکت جوهری - قوه - فعل . توبه، رجوع و بازگشت، تصمیم، ترک معصیت، سلوک عرفانی، مخالفت با نف . توحید، توکل، خوف، رجاء، معصیت، پایه دین، توحید ذاتی، خائف . توکل - متوکل - اسباب و علل - حقیقت توکل . تولد، تولید، اشاعره، کسب افعال. . تکامل، تطور، داروین، مذهب . ثبوتی، ذاتی، فعلی،علم، قدرت، حیات، خالق، رزق، اراده . جبر، اختیار، تفویض، امر بین الامرین، اراده، انسان و سرنوشت. . جوهر، عرض، نومن، فنومن. . حرکت،زمان، دازاین، حرکت توسطیه، حرکت قطعیه. . حصولی . حضوری . حیات، کمال وجودی، سریان وجود، سریان حیات . حکمت الهیه ، علوم عالیه ، حقیقت وجود ، ذلّ عبودیت ، فقر و فاقه ، . حکمت الهیه، علوم عالیه، حقیقت وجود، ذلّ عبودیت، فقر و فاقه، علم . خدا، جهان، تقابل خدا و جهان، صدور عالم، روح، هبوط، جسم . خشیت – خوف – امید- عذاب – بهشت- رجاء- امل- نعمت . خوف ، آخرت، عذاب ، افضل ، قیامت، خائفان ، صفات، مقربان، غفلت، رج . ذکر، درجه ، قلب ، تطمن القلوب، آرامش ، تنهی عن المنکر . رابطه، رابطه دین و أخلاق، ادراکات اعتباری، علامه طباطبائی، ایمان . راه فطرت ، برهان فطرت ، برهان اجماع عام . رسوم خلقی، حضرت جمع، بقا، فنا، سقوط شهود . رضایت، سخط ،رضای عوام ،رضای خواص . زهد، زهد اسلامی، زهد کوفی، رهبانیت، ترک دنیا، پشمینه پوشی، مراتب . شرور، خیر، شر، خدا، نظام احسن، عالم طبیعت، جهان مادی، ضرورت، قدر . شناخت-معرفت-شناخت فلسفی-شناسایی . . شوق ، اشتیاق ، محبت ، دیدار. . شک دستوری – کوجیتوی دکارت – دکارت – غزالی – شک- فلسفه تطبیقی . شک، شکاک، شکاکیت، شکاکان معروف . شکر، معرفت نعمت ، ارکان شکر حقیقی،تقسیم شکر، محابّ ، مکاره ، است . صدق، کذب، ملاک، مطابقت، انسجام، پراگماتیسم . طمس، تجلی، اکوان، اعیان ثابته، تعینی، منطوی، منفعل، اقدس، مقدس. . عاقل، معقول، معلوم بالذات، معلوم بالعرض، اتحاد . عالم مثال ـ صور معلقه ـ مثل معلقه ـ عالم خیال ـ خیال متصل ـ خیال . عجب -معجب-عجب به عبادت –عجب به ورع و تقوی –عجب به حسب و نسب –عجب . عدل الهی- ظلم- عدل و حکمت- حسن و قبح .
نوشته های پیشین

فلسفی
وجود خدا
توحید
وحدت و بساطت
برهان صدیقین
صفات خدا
علم
جبر و اختیار
شرور
عوالم وجود
عدل الهی
حدوث و قدم جهان
عرفان عملی
عرفان نظری
صدور وحدت از کثرت
موضوعات تحقیق
فهرست منابع
سرفصلها
مهر 1387
شهریور 1387
مرداد 1387
اردیبهشت 1387
آبان 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
مهر 1388
آبان 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
خرداد 89
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
شهریور 90
مرداد 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
لوگوی وبلاگ من

مقالات
لینک دوستان من

پایگاه طهور
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آفرینش از دیدگاه سهروردی
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت دوم
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت اول
اعاده معدوم از دیدگاه غزالی و قاضی عبدالجبار معتزلی
عنوان: علم الهی از دیدگاه ابن سینا
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت دوم
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت دوم
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
[عناوین آرشیوشده]