موضوع تحقیق: شوق
گردآورنده: گنجی
زیر نظر استاد دکترحسینی شاهرودی
چکیده:
شوق دومین مرحله ی احوال است که وجودآن لازم صدق محبت است.(1)شوق یکی ازمعانی عرفانی است که بامفهوم دیدارپیونددارد.(2)
شوق درعرفان عبارتست:نیازمندی قلب هابه دیدارمحبوب،وهرچه محبت بیشترباشد،شوق دیدارافزون ترمی شود.(3)
مقام اشتیاق برترازمقام شوق است زیراشوق بادیدارتسکین می یابدامااشتیاق نه.(4)
وشوق نشانه هاونتیجه هایی داردکه من دراین تحقیق به ذکر آن هاپرداخته ام واقسام شوق رانیزبه طورخلاصه بیان نموده ام.
واژگان کلیدی: شوق ، اشتیاق ، محبت ، دیدار.
منابع:
1. حسینی شاهرودی،سیدمرتضی،(1384)،آشنایی باعرفان اسلامی،نشرآفتاب دانش ،ص330.
2. دایرة المعارف تشیع،جلد10،زیرنظراحمدصدرحاج سیدجوادی وکامران فانی وبهاءالدین خرمشاهی،(1383)،تهران،نشرشهیدسعیدمحبی،ص88.
3. مقاله ی منتشرنشده ای ازشهید پیغان www.abna.ir
4. ر.ک.دهخدا،علی اکبر(1349)،لغت نامه ی دهخدا،جلد30،نشرسامان چاپ دانشگاه تهران،ص72.
فهرست:
• مقدمه....................................................................1
• روایت امام صادق(ع)...............................................2
• شوق.....................................................................4
• شوق ومحبت...........................................................8
• شوق واشتیاق..........................................................8
• تعلق شوق به خدا.....................................................8
• نشان شوق.............................................................9
• اشتیاق خدا............................................................10
• نتیجه ی شوق........................................................10
• اقسام شوق............................................................10
• نتیجه گیری...........................................................11
• منابع ومآخذ...........................................................12
مقدمه:
بندبندم شدفغانی بسته ی زنجیرشوق خوش دلم زین بندهاگربازنگشایدمرا (بابافغانی)(1)
من دراین تحقیق کوشیده ام معنای لغوی واصطلاحی شوق ونشانه ها ونتایج واقسام آن رابه طورخلاصه بیان کنم وامیدوارم خداوندمنان این ناچیززحمت بنده راموردقبول درگاهش قراردهد.
همچنین لازم می دانم از استادگرامی جناب آقای دکترحسینی شاهرودی به خاطررهنمودهای مفیدشان تشکرنمایم.
دراین تحقیق سعی شده به این سؤالات پاسخ داده شود:
1. شوق به چه معناست؟
2. رابطه ی شوق ومحبت چیست؟
3. رابطه ی شوق واشتیاق چیست؟
4. آیاشوق به خداوندهم تعلق دارد؟
5. نشانه شوق چیست؟
6. نتایج شوق چیست؟
7. اقسام شوق چیست؟
1.دهخدا،علی اکبر،لغت نامه دهخدا،جلد30،ص71.
قالَ الصادقُ علیهِ السلام:
المشتاق لایشتهی طعاماً ولایستطب رقاداً ولایأنس حمیماً ولاأوی داراً ولایسکن عمراناً ولایلبس لیناً ولایقرُقراراً ویعبدالله لیلاً ونهاراً،راجیاً باَن یصلَ اِلی مااشتاق الیه ویناجیه بلسانِ الشوقِ معبراً عمافی سریرته، کمااخبرالله تعالی عن موسی علیه السلامُ فی میعادِ ربه،فسَرَالنبیُ صلی الله علیه وآله عن حالِِهِ اَنهُ مااکل وماشرب ولانام ولااشتهی شیئاً من ذلکَ فی ذهابه ومجیئه اَربعین یوماً شوفاً اِلی ربه.
1. واذادخلتَ میدانَ الشوق فکبرعلی نفسکَ ومرادِکَ من الدنیا وَ ودِع جمیعَ المألوفاتِ واجزم عن سوی معشوقکَ وَلبِ بین حیاتکَ وموتکَ لبیکَ اللهم لبیکَ واعظمَ اللهُ اجرکَ.
ومثل المشتاق مثل الغریق لیسَ لهُ همةٌ الا خلاصُهُ وقد نسِیَ کلَ شیءٍ دونَهُ.(1)
1.انصاریان،حسین(1368)،عرفان اسلامی،جلد12،نشرپیام آزادی،ص423.
امام صادق (ع)فرمودند:
هرکه مشتاق اوشد،محکوم اشتهای شکم ولذت آشامیدنی وشهوت ومیل خواب دررختخواب ناز،وانس باغیرحق ومعطل بودن درخانه وشهرودرلباس نرم وقراردریک محل نیست مشتاق عابدشب وروز وامیدواربه وصل محبوب ومناجت کننده باحضرت دوست باذات جان به وسیله ی زبان است،چنانکه خداوندمتعال ازموسی بن عمران به وقت میعادش درکوه طورباحضرت رب خبرداده ورسول خداحالش رابدین گونه توضیح داده که:موسی علیه السلام دررفت وآمدش به مدت چهل روز جزبه اندازه ی ضرورت نخوردونیاشامیدونخواست ونخوابیدواین همه به خاطرشوقی بودکه به ملاقات محبوبش داشت.
چون به میدان شوق قدم گذاشتی پنج تکبیرفنابرخودبزن،وتوقع وطمعت راازدنیاوهمه اهداف آن قطع کن وسوای رحمت دوست وشوق لقای اوبه چیزی جزم نداشته باش وبه امیدرسیدن به لذات روحانی وجاودانی ازتمام لذات غلط وشهوات غیرصحیح بگذروباتمام وجودت تلبیه بگو به این معنی که الهی بنده ای ضعیف وذلیلم ودرخدمت جناب توایستاده ام وبه هرچه فرمائی وطیع وفرمانبردارم.
حال عاشق صادق ومشتاق موافق مانندکسی است که درحال غرق شدن است،چنانکه غریق قصدی جزخلاصی ندارد،شایق هم مرادی جزرسیدن به وصال محبوب ندارد.(1)
1.همان،صص425و426.
شوق:
شوق درلغت به معنای آرزو وامید ومشتقات آن اشتیاق وتشویق به همان معنای آرزومندی وامیدوبه منظور ومقصود رسانیدن است ودراصطلاح امیدوتمنای محب به دیدارحبیب خودیاحالتی است که اورابه سوی محبوب خودسوق می دهد.(1)
شوق یافتن لذت محبتی باشد که لازم فرط ارادت بود،آمیخته باالم مفارقت به او،درحال سلوک بعدازاشتدادارادت،شوق ضروری باشد،وباشدکه پیش ازسلوک چون شعوربه کمال مطلوب حاصل شودوقدرت سیربه آن منضم نباشد،وصبربرمفارقت نقصان پذیرد،وشوق حاصل شودوسالک چندان که درسلوک ترقی بیشترکند،شوق اوبیشترشودوصبرکمتر،تاآنکه به مطلوب رسد،بعدازآن لذت نیل کمال حاصل شود ازشائبه الم،وشوق منتفی گردد.وارباب طریقت،باشدکه مشاهده ی محبوب راشوق خوانند،وآن به این اعتبارباشدکه طالب اتحادباشدوبه آن مرتبه هنوزنارسیده .
عزالدین کاشانی گوید:مرادازشوق هیمان داعیه ی لقای محبوب است درباطن محب،ووجودآن لازم صدق محبت است.چنان که ابوعثمان حیری گوید:الشوق ثمرة المحبة من احب الله اشتاق الی لقائه.(2)
محبت وشوق درتصوف بسباربه هم نزدیکند وبعضی مشایخ آنهارایکی دانسته اند.به گفته ی آنان مقصودغایی محب،دیدن محبوب الهی است وقبله ی شوق نیز،دیداراوست.درواقع نسبت شوق بادبیدارنزدیکترازنسبت محبت بادیداراست.
درمنابع صوفیه اصطلاح شوق مبین احوال یامقامات صوفیان است.معنای شوق وسیعترازمعنای اصطلاحی آن یعنی آرزوی دیدارخداونداست.اختصاص دادن معنای اصطلاحی صوفیانه به لفظ شوق حاصل سیری است که این لفظ،همراه به مسأله ی رؤیت ،به خود دیده است.صوفیه لفظ شوق را از زبان عامیانه وارد زبان
1.دایرة المعارف تشیع،جلد10،ص88.
2.سجادی،سیدجعفر،فرهنگ اصطلاحات وتعبیرات عرفانی،ص512.
اصطلاحی خودکردند.بررسی لفظ شوق ومعنای آن درزبان عربی پیش ازورودآن به تصوف مستلزم مطالعه ی آثارنسبتاًمحدودی است که ازقرن اول یاپیش ازظهوراسلام دردست است.
شوق درمنابع کهن به خداوندهم نسبت داده شده است.دریکی ازاخباری که مسلمانان ازتورات نقل کرده اندآمده که خداوندبه حضرت داود(ع)فرمان دادتاازجوانان بنی اسرائیل بپرسدچرادرحالی که خدای تعالی مشتاق ایشان است آنهاخودرابه چیزهایی جزخدامشغول کرده اند: لِمَ تشغَلون انفسکم بغیری واَنامشتاقٌ «چراخودرابه غیرمن مشغول می کنید(درحالی که)من به شمااشتیاق دارم»
شوق قلبی لقاء ومحبوب یکی ازوجوه معنایی این لفظ درزبان عربی،به خصوص نزدشعراوهمچنین ادبیات دینی بوده است که دقیقاًبه همین معنی لفظ شوق ازقرن دوم به بعد،به تدریج واردزبان صوفیه شده است.صوفیان درقرن های چهارم وپنجم سخنان خودرابانقل آیه وحدیثی که لفظ موردنظریامشتقات آن درآنهابه کاررفته بودنقل می کردند.آنهاباتوسل به این احادیث واخبارسعی کردندکه نشان دهندلفظ شوق اززبان وحی گرفته شده ومقدس است.
ابونصرسراج ازهمین احادیث برای شرح معنای شوق استفاده کرده است.وی درکتاب اللمع،سخن خودراباشرح حال شوق آغازمی کندوسپس چهارحدیث ازپیغمبراکرم(ص)نقل می کندکه مهمترین آنهادعایی است ازآن حضرت که ازخدای تعالی درخواست می کندکه لذت نظربه روی خودوشوق لقای خودرابه اوعطافرماید(اللمع،62).ازنظرخواجه عبدالله انصاری این دعاصحیح نیست.زیراشوق انسان یه لقاءالله نشانه ی کمال نیستبلکه نشانه ی کمبودونقصان است،چه این حال دردوری وغیبت ازپروردگاربه شخص دست می دهد اماپیامبراکرم(ص)وحتی اولیاءالله ازاین نقص مبراهستندوبه همین دلیل است که ازنظراوقرآن واحادیث صحیح لفظ شوق رابه کارنبرده اند.وی اظهارمی کندکه لفظ شوق درحدیث به کاررفته است (روضة المحبین،30).ودرشرح منازل السائرین می گویدشوق ازاحوال خاص پیامبر(ص)است.وحالتی بوددائم که هیچ گاه آرام نمی گرفت(مدارج السالکین)(1).ان شاءالله مادر مبحث تعلق شوق به خدااین بحث رادنبال می کنیم.
صوفیه درصدرتاریخ تصوف علاوه برقرآن وحدیث به منبع مهم دیگری روی می آوردندوآن اخبار پیامبران پیشین بود.شوق دراخباری کهمسلمانان ازیهودونصارا می شناختندبه حضرت داوود(ع)نسبت داده شده است(رساله ی قشیریه،621،روح الارواح،22،روضة المحبین،438).
انتساب معنای شوق به قرآن کاری است که درآغاز مرحله ی تفسیرنگاری ودرصدرتاریخ تصوف یعنی نیمه ی اول قرن دوم،انجام گرفته است.نخستین تفسیری که درآن ازمعنای عرفانی شوق استفاده شده است تفسیری است که به حضرت امام صادق(ع)نسبت داده شده است.لفظ شوق دراین جادقیقاًبه معنای اصطلاحی صوفیه ودرموردآیه:وبَشِرالمخبتین«به فروتنان بشارت ده»(حج،34)به کاررفته است.لفظ«مخبتین»که دراین آیه معمولاًبه متواضعین،تفسیرشده،درتفسیرامام صادق(ع)به مشتاقان تفسیرشده است وشوقی که دراین مخبتان است دقیقاًباموضوع دیدارارتباط دارد.حضرت درتفسیرخودازاین آیه می فرماید:بَشِرَالمشتاقین الی النَظراِلی وَجهی«بشارت ده مشتاقان رابه دیدار روی من»(تفسیرامام جعفرالصادق،44).شوق دراینجاامیدوآرزویی است که مؤمنان یاعبادت کنندگان متواضع به دیدارخداوند درآخرت دارند.مسأله ی نسبت لفظ ومعنای شوق باکتاب وسنت وبه طورکلی با لسان وحی جنبه ای ازتاریخ این کلمه درتاریخ فرهنگ اسلامی وبه خصوص ردتصوف است.جنبه ی دیگرتاریخ این کلمه تحولی است که درخصوص معنای آن پدیده است.وجه دیگر معنای شوق آرزوی رفتن به بهشت وبرخوردارشدن ازنعمت های بهشتی است.نویسندگان صوفی درحق این وجه ازمعنای شوق نیزبه احادیثی استناد کرده اند(اللمع،640).یکی ازنخستین مشایخی که شوق رابه معنای امیدوآرزوی رفتن به بهشت به کاربرده است شقیق بلخی است.شقیق دررساله ی آداب العبادات به شرح
1. دایرة المعارف تشیع،جلد10،ص88.
منازل اهل صدق که عبارتنداز زهدوخوف وشوق ومحبت می پردازد.شقیق برخلاف برخی ازنویسندگان ومشایخ صوفیه برای بیان ماهیت شوق ازمفهوم محبت استفاده نکرده است چون وی شوق رابه معنای آرزوی رفتن به بهشت درنظرگرفته است.محبت منزلی است که سالک پس ازمنزل شوق به بهشت بدان خواهدرسید.
ابتدای بحث شوق درکتاب المحبة حارث محاسبی تعریفی است که نویسنده ازمحبت انسان به خداوندارائه می دهدودراین تعریف ازمفهوم شوق استفاده کرده ومی گوید:اِنَ الحبَ لله هوی شدةُ الشوق =به درستی که دوستی به خداونداززیادی شوق است.بنابراین شوق ومحبت ازنظرمحاسبی یک چیزاست(حلیة الاولیاء،10/78).دراحادیث (قدسی )سخن ازشوق دوسویه ی انسان به خداوخداوندبه انسان بسیاراست ازجمله:اَلاطالَ شوقُ الابرار الی لقائی واِنی الی لقائهم اشدشوقاً=اشتیاق دوستان ما به درازادرکشید،وشوق به دیدارایشان زیادت است.
شوق رادردومتن برجسته ی شیعی نیزمی توان یافت وآن دو نهج البلاغه و صحیفه ی سجادیه می باشند.به عنوان نمونه امیرالمؤمنین (ع)درخطبه 163نهج البلاغه شوق رابه عنوان شوق به بهشت معرفی می کند.نیزدرحکمت سی ام شوق را یکی ازچهارقسمت صبرمی داندکه ازادکان ایمان است ودرادامه می آوردکه:فمَن اشتاق الی الجنةِ سلاعَن الشهوات=هرکس مشتاق بهشت باشد،ازکارهای شهوانی .هوای نفس،خودداری می کند.
امام سجادنیزدرصحیفه ی سجادیه(90)دردعای:اِذا اَحزنَه امرٌ ازداوندمی خواهدکه:واَمنُنَ بشوق إلیکَ«برمن منت گذارکه شوقم به سوی توباشد».امام سجاد(ع)درجای دیگرازشوق به بهشت سخن گفته است.(1)
1.دایرة المعارف تشیع ،جلد10،صص88و89.
شوق ومحبت:
اگرسالک درحالتی باشدکه برای لقای محبوب ازهمه آسایش درگذردودررفاه وراحتی،مرگ راطلب کند،آن هم تنهابه خاطرلقای دیداردوست،این حال راشوق گویند به همین خاطراست که شوق اختصاص به سالکی دارد که یقین به دیدار دوست داشته باشدوتنهازمان آن،نامعلوم باشدویامعلوم باشدولی مربوط به آینده باشد.
این یقین،اورامشتاق به وصول به دوست می سازد.درواقع شوق نتیجه وثمره ی محبت ونشان صدق وپختگی آن است.(1)
ابوعثمان گوید:شوق میوه ی محبت باشد،کسی که خدای رادوست داشت اشتیاق به دیدارحق پیداکند.(2)
شوق واشتیاق:
ازبوعلی دقاق پرسیدند:فرق بین شوق واشتیاق چیست؟گفت:آتش شوق به دیدارفرونشیند اماهیچ آبی ناراشتیاق رافروننشاند بلکه هرچندآب فشانندآتش اشتیاق بیشترشعله ور وافزونترشود.(3)
نصرآبادی گفته است:که مقام شوق همگی خلق راممکن الحصول است اماحصول مقام اشتیاق راهرکس فراهم نشود.واین اشاره است به آنکه مقام اشتیاق برترازمقام شوق است که شوق به دیدارتسکین یابدامااشتیاق راباسکون وقرارآشنایی نباشد.(ازکشاف اصطلاحات الفنون)(4)
تعلق شوق به خدا:
بعضی گفته اند شوق به امرغائب تعلق گیردنه به خدای که حاضراست وبعضی نیزگفته اندشوق به خدای ممکن باشدولی پس ازوصول،شوق ازمیان برخیزداگرچه شوق باحضورنشاید.
1.ر.ک.حسینی شاهرودی،سیدمرتضی،آشنایی باعرفان اسلامی،ص330.
2.دهخدا،علی اکبر،لغت نامه ی دهخدا،ص72.
3.همان،71.
4.همان،72.
ازنظربرخی دیگر،حال شوق مطیه ای است که قاصدان کعبه ی مرادرابه مقصدومقصود رساند ودوام اوبادوام محبت پیوسته است،مادام تامحبت باقی بود،شوق لازم باشد.(1)
باید متذکرشد که اهل خصوص را،ورای مشاهده ی محبوب مطالب ومآرب دیگرهست که باوجودشهودمشتاق آن باشند چنانکه وصول وقرب وترقی واستدامت آن.نه هرکه مشاهده ی محبوب یافت به دولت وصل اورسید،ونه هرکه واصل شدمقام قرب یافت،ونه هرکه قریب شد به منتهای درجات قرب رسید،ونه هرآن درجه یافت براومستدام وباقی ماند وشوق بدین مطالب برحسب رفعت درجات آن ازشوق مشاهده بسی صعب تربود.(2)
اماجناب استادشاهرودی درکتاب آشنایی باعرفان اسلامی مطلبی رافرموده اندکه به نظرمی رسددرست ترین است.ایشان فرموده اند:حتی اگرشوق تنهابه مشاهده تعلق گیردونه به امری دیگرونه دوام آن،بازهم درشهودوحضورشوق خواهدبود،زیراکه مشاهده ی محبوب سرمدی وصمدی حدواندازه ندارد.اونامحدودونامتناهی است،شهوداونیزولذت شهوداونیزهمین گونه است وبه یادآریم که تجلیات وی تکراری نیست تالازم باشدکه برای اثبات شوق به دوام آن تمسک جوییم وخودشوق لقاء حتی درهنگام لقاء وپس ازآن وجودداردوبرای اهل آن ابدی است،چون لقای اوحدواندازه وتکرارندارد.(3)
نشان شوق:
• آرزوی مرگ درخوشی:ازعلامت شوق آرزوی مرگ بودبربساط عافیت.
• خلوت گزینی:همانطورکه حضرت داود(ع)ازشوق خداوندصحبت باخلق راترک کرده بود.(4)
• ترک شهوت:علامت شوق آن است که جوارح ازشهوات بازداری.(5)
1.حسینی شاهرودی،سیدمرتضی،آشنایی باعرفان اسلامی،ص331.
2.سجادی،سیدجعفر،فرهنگ اصطلاحات وتعبیرات عرفانی،ص513.
3.حسینی شاهرودی،سیدمرتضی،آشنایی باعرفان اسلامی،ص331.
4.ر.ک.همان،ص334. 5.همان،335.
اشتیاق خدا:«یاداود! اگربرگشتگان ازمن بدانندچگونه منتظرایشانم ومشتاق به ترک معصیت،همه ازشوق بمیرندواندام های ایشان پاره پاره گردد.یاداود!این ارادت من به آن کس که ازمن برگشته باشد،اندرآن کس که مراجویدومراخواهد،ارادت چون بود؟»(1)
نتیجه ی شوق:
نتیجه ی شوق اشتیاق همگان به اوست.
گفته اند:هرکه به خدای مشتاق گردد،همه چیزهابدومشتاق گردد.(2)
اقسام شوق:
چون شوق نتیجه ی محبت است ومحبت بردوقسم بود،شوق رانیزبردوقسم تقسیم کرده اند:(3)
• شوق محبان صفات به ادراک لطف ورحمت واحسان محبوب.
• شوق محبان ذات به لقاء ووصال وقرب محبوب.
این شوق ازغایت عزت چون کبریت احمر قلیل الوجوداست.گرچه بیشترطالبان زحمت اله اندنه طالبان اله.صاحبدلی گفته است:چندین هزارعبدالرحمن وعبدالرحیم وعبدالکریم بینی که یک عبدالله نبینی.یعنی طالبان رمت بسیارندوطالبان خداکم.طالبان خدای راجنت لقای اوست واگرتقدیراًدردوزخ باشند،ودوزخ فراق اوواگرچه دربهشت باشندمحبت پیوسته است مادام تامحبت باقی بودشوق لازم باشد.(4)
1.همان. 2.همان.
3.همان،336.
4.سجادی،سیدجعفر،فرهنگ اصطلاحات وتعبیرات عرفانی،ص513.
نتیجه گیری:
نتیجه اینکه شوق انتظارکشیدن برای دیدارمحبوب است وآن بسیارارزشمندوزیباست واینکه درهرصورت شوق به خداوندتعلق می گیرد چه درغیاب وچه درحضور زیراتجلیات باری تعالی بی پایان است وتکراری نیست.
منابع ومآخذ:
1. سجادی،سیدجعفر(1377)،فرهنگ اصطلاحات وتعبیرات عرفانی،انتشارات کتابخانه ی طهوری.
2. دایرة المعارف تشیع،زیرنظراحمدصدرسیدجوادی وکامران فانی وبهاءالدین خرمشاهی،(1383)،تهران،نشرشهیدسعیدمحبی.
3. دهخدا،علی اکبر(1349)،لغت نامه ی دهخدا،جلد30،نشرسامان چاپ دانشگاه تهران.
4. حسینی شاهرودی،سیدمرتضی(1384)،آشنایی باعرفان اسلامی،نشرآفتاب دانش.
5. انصاریان،حسین(1386)،عرفان اسلامی،جلد12،نشرپیام آزادی.
6. www.abna.ir
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد |