[ و شنید که مردى از خارجیان شب بیدار است در نماز و خواندن قرآن ، فرمود : ] به یقین خفتن به که با دو دلى نماز گزاردن . [نهج البلاغه]
مقالات
خوف و رجاء قسمت دوم
شنبه 89 تیر 26 , ساعت 8:54 صبح  

عنوان  تحقیق: خوف و رجاء
پژوهشگر: راضیه گلمقام
زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
 نشان مکر ده چیز است
1- طاعت بی حلاوت  2-اصرار بی توبه   3-بستن در دعا    4- علم بی عمل     5-حکمت بی نیت  6-صحبت بی حرمت    7-بستن درتضرع    8- صحبت بابدان   و بدتر ازهمه دو چیز است: 9- بنده را ایمان دهد بی یقین   10- یا بنده را به وی باز گذارد. (ص 283) بیم غالب بیم تایبان است.
ازمیدان خوف میدان وجل زاید و آن میدان سی و چهارم است.
قوله تعالی:و قلوبهم وجلة (ص284)
وجل قویتر از خوف است و آن ترس زنده دلان است و آن سه چیز است:1-ترس بر طاعت  2- ترس بروقت 3- ترس بر امل
ترس بنده برطاعت از سه چیزاست: 1- از فساد نیت  2-تاوان تقصیر  3- ستدن خصمان 
ترس بروقت: از 1- تغیر عزم است  2-یااز اضطراب اخلاص است  3- یا از تفرقه دل است.
ترس برامل:آن یادکردن نوایستن است و این ترس بر مقدار مکاشفت است و دیدار دل و تیمار از سبق- ونگریست باول- دل بیقرار دارد و مراد را غرقه و این بیم بیم عابدان است.( ص284منازل السایرن به نقل ازصدمیدان )
میدان سی وپنجم میدان رهبت است که از میدان وجل زاید.(ص284پ2منازل السایرین به نقل ازصدمیدان)
قوله تعالی: وایای فارهبون (ص284همان)
رهبت ترسی است از وجل برتر. رهبت سه صفت دارد.1- عیش راازمردم ببرد.2- ازخلق جهان ببرد. 3- وترا درجهان ازجهان جداکند.
نشان آن سه چیز است:1- همه نفس خودرا غرامت بیند. 2- همه سخن خودرا شکایت بیند. 3- همه کردار خود را جنایت بیند.(همان)
همواره تازنده وسوزنده بود، میان سه حال: 1- از نمودن بیماران  3- اخلاص غرقه شدگان  3- ولابه مبتهلان. واین سه ترس زاهدان است. (ص285منازل السایرین)  
شرح مطالبی ازعلل  المقامات
 تعریف خوف
1-خوف بیدار شدن است
با ندای وعید(وعد: عذاب حق) و برحذربودن از ثمره غفلتها وازپی آمدن گناهان و عامه را چنین باشد.( ص285 و286منازل السایرین به نقل از اهل المقامات)
2- ودرطریق خاصه: آن اصل رضامندی بنده است به عقل. زیرا به بعضی افعال رضامند است و از بعضی ترسان و آن اورا وادارد به طلب امان از مولایی که مستحق محبت اوست و خایف در مشاهده ذات خود باقی بماند ودر نگهداری نفس خود وعاقل راایمان نیست اگر برستد مولای خود را دردوری از نظروی و دور از انس اوهنگام ذکرش.(ص286 همان)
3- می فرماید ببینی ستمکاران راترسان از آنچه کرده اند و آن برایشان واقع شود.(ص 286همان)
ازاخیررساله
4- خوف خاصگان هیبت جلال باشد به خوف عذاب زیرا که خوف عذاب، تپیدن برای خود است، نگهداری خود وهیبت جلال تعظیم حق است ونسیان نفس(ص 286همان)
5- می فرماید:ترسان باشند از پروردگار خود که بالای سرشان است(ص286همان)
ارشادپیر طریقت (ج3ص131 و132تفسیرالتوبه )
منازل السایرین به نقل از تفسیرالتوبه،ارشاد پیرطریقت چنین آورده:
نداء حق برسه حق است: 1- یکی را به نداء وعید خواند،ازروی عظمت  به خوف افتد.
2- یکی رابه نداء وعید خواند، به نعمت رحمت، به رجاءافتد.
3- یکی رابه نداء لطف خواندبه حکم انبساط به مهر افتاد.(ص287 منازل السایرین)
بنده باید که میان سه حال گردان بود:1-خوفی که اورااز معصیت بازدارد. 2- رجایی که اورا بر طاعت(ص287منازل السایرین)       
 مقام هشتم:مقام رجا ازص 255تاص264
یاعبادی الّذینَ اسرفوا علی انفسهم لاتقنطوا من رحمة الله اِن الله یغفرُ الذنوب جمیعاً :زمر:53
تعریف رجاء
بعضی گفته اند رجاء ایمنی بود به جودکریم و بعضی گفته اند رحاء رویت جلال بود به عین جمال و بعضی گفته اندرجاء نزدیکی دل است از لطف حق جل جلاله و بعضی گفته اند شادی دل بود بر وعده های نیکو و بعضی گفته اند نظر بودبه بسیاری رحمت خدا.( ص255)
لطف بی پایان حق تعالی وکرم بی مثال وی،به گونه ای است که همه اهل عالم رااز نیکان وبدان بدو امیدوارساخته است. اگرنبود هشدارهای انبیاء و اولیاء صلوات الله به دوری گزیدن ازقهر و غضب الاهی، متوسطان ازبندگان خداچنان بدو امیدواربودند که ازفرورفتن در هرزشتی وآلودگی پرهیزنداشتند. کرمی راکه خدای متعال توصیف کرده است چنان است که مایه آرامش دل همگان است. (ص256همان)
درواقع مهمترین عامل رجاء لطف ورحمت بی پایان الاهی است که اگر ظهورکند تمام نقص ها وزشتیها راچنان بپوشاند وبه چنان کمال و زیبایی تبدیلشان سازد که همه بدان دل بسته گردند.(ص256)
آورده اند که اعرابی به نزدیک رسول خداآمد و گفت:یارسول الله فردای قیامت ،حساب بندگان با که خواهدبود؟گفت:خدای تعالی به خودی خود. اعرابی بخندید. رسول خدا وی راگفت:خندیدن تو بر چیست؟گفت کریمان چون قادرشوند،عفو کنند وچون حساب کنند مسامحت کنند.
عامل رجا
عامل رجافضل و رحمت خدای متعال است نه کرداربنده. زیرا اگر کرداربنده وارسی شود نقطی سفیدی در آن یافت نشود. آنان که نقطه عصمت عالم بودند، به خویش و کردارخویش که نگریستند شرم کردند وآنرا لایق خوددانستند نه شایسته خدا. نه علم خویش را شایسته خدای تعالی دانستند ونه علم خویش را. با اشک وآه فرمودند:الاهی ماعرفناک حق معرفتک و ما عبدناک حق عبادتک. (ص258)
تفاوت رجا و تمنی
1-گفته اند میان رجا و تمنی تفاوت است. تمنی صاحبش رابه کاهلی آورد و به راه جد و جهدش بیرون نشودو صاحب رجابه عکس این بود و رجا محمود بود وتمنی معلول. به همین خاطراست که گفته اند:نشان رجا نیکویی طاعت بود.(ص260همان)
ابن خبیق گوید: رجاء سه گونه بود: 1)مردی یکویی کند و امیددارد که فراپذیرند.2)مردی که زشتی کند وتوبه کند و امیدداردکه وی را بیامرزند.3)سومین نوع رجاکه کاذب بود وآن این است که درگناه می افتدومیگوید امیددارم که خدای مرا بیامرزد وهرکه خویشتن رابه بدکرداری داندبایدخوف بررجاء او غلبه کند.(ص260همان)
حاصل آنکه باید تخمی پراکند آنگاه به امید رویش آن نشست. زمین شخم نا کرده،تخم نپراکنده امیددروکردن داشتن،آرزوی خام است نه امید؛ ازاینروست که انجام طاعات و پرهیزاز نافرمانی نه نشان امید است بلکه خود امیداست.( ص261همان)
2- تفاوت دیگر رجاء با تمنی این است که صاحب رجاء عالم است و داندکه کسب نتایج و کمالات ازاسباب آن،که سنتهای تغییرناپذیرالاهی است،توان شد، نه ازهرراهی وهرکاری. دانند که اگرخدای متعال سبب سازو سبب سوزاست حکیم است وکاربه حکمت میکند ولی صاحب تمنی چنین نیست واین نشان جاهل است.(261)
به همین خاطراست که خدای متعال امیدواران راعالم نامیده است. اگرچه به اشارت فرمود: آیاکسی که درنیمه های شب به عبادت پرداخته است و ازآخرت پروا دارد و امید به رحمت خدای خویش دارد بادیگران برابر است؟بگوآیا دانایان با جاهلان برابرند؟ شب زنده داران وامیدواران به رحمت الاهی به علم توصیف شده اند وغیر آنها به جهل و نادانی.
اهل رجا بردودسته اند
1-آنان که درطلب و جستجوی حظّند
2- آنان که درپی یافتن حقّند
  امید رسیدن به حظوظ و لذتهای دنیوی و اخروی که صاحب و آفریدگارآن حظوظ درنظرنباشد بلکه اوهم درنظرباشد ولی درعرض نعمتها ولذتها باشد کمترین درجه امید ورجاء است که شایسته عوام است نه خواص. همین قسم ازرجاء است که مورد اعتراض خواجه عبدالله انصاری است نه رجای خواص.( ص 262)
امارجاء حق جویان وخدا خواهان گذشتن از همه چیز و خواستن اوست.
درخبر آمده است: کسی راکه خدایش خواهد ولقایش را دوست دارد مراداوست نه خلاف مراداو. به همین معناست که گفته اند رجاء رویت جلال حق است که به عین نیستی به هستی خود نظرکند.
چنانکه پیش ازاین در تفاوت بین رجاء و تمنی گفتیم علامت راستی رجاء فراهم ساختن اسباب وصول به چیزی است که امید آنرادارد وآنکه بدون فراهم ساختن مقدمات وابزار چیزی می طلبد او متمنی نه راجی ؛ تمنی دارد نه رجاء، درآرزو به سرمی برد نه امید.
علامت صدق رجاء:
1- توجه کلی به او
2- قطع تعلق از موانع
صاحب رجاء درصورتی درآن صادق است که به لوازم آن پای بند باشد. نخست با انجام کارهای شایسته و افکارو عقاید بایسته بدو توجه کند انگاه از نگاه به غیر بپرهیزد و چیزی یا کسی را درنگاه خود به محبوب شریک نسازد چنانکه حق تعالی فرمود: فمن کان یرجولقاء ربه فلیعمل عملاً صالحاً ولایشرک بعبادة ربّه احداً.
آنکه ایندوصفت رانداشته باشد، اگرچه به اسم و به ظاهراهل رجاء باشد ولی درواقع چنین نیست بلکه اهل تمنی است زیراهرکه به چیزی امیدواربود و برعملی که بدان موصل باشد، مسارعت ننماید،او رامتمنی و مدعی خوانند نه صاحب رجاء.
توضیح رجاء از خواجه عبدالله انصاری در منازل السایرین، صد میدان، علل المقامات، تفسیر الاعراف      
رجاء
خدای عزوجل می فرماید: شماراباشد در پیامبر خدای نمونه خوب برای کسی که امید دارد از خدا وروز قیامت.(ص59 منازل السایرین)
رجاء ضعیفترین منزل مرید است زیراآن معارضه و اعتراض است از وجه او.رجاء درمذهب این طایفه نورافتادن است در عونت(سستی و نادانی) به جز یک فایده که درآن است و آن فایده درقرآن وسنت ذکرشده است ودر مسالک محققان آمده است. آن فایده این است: حرارت خوف را نرمش دهدتا کار به ناامیدی نکشد.
(ص61منازل السایرین)
رجاء سه درجه است: (ص61)
1-رجایی که عامل را به سوی جهد برانگیزد واو از خدمت به حق تعالی لذت برد واین رجاء بیدار می کند طبع هارا به ترک مناهی.
2- رجای ارباب ریاضتها باشد که برسند به ایستگاهی که درآن هست های ایشان صاف شود به فروگذاشتن لذت طلبیها و لزوم شروط علم وفرا رسیدن به دورترین حدود پرهیز و نگهداری.
3- رجای پاکدلان باشد و آن رجای لقای حق عزوجل است که انگیزنده اشتیاق باشد و منقض کننده عیش (دراین جهان)و سبب پرهیز ازمردم.( ص61 منازل السایرین)
آیات باب رجاء (منازل السایرین ص 304)
طاغیان رجای لقای حق ندارند.(آیه  11و15سوره یونس)
هرکه رجای لقای خدا را دارد،آمدنی خدای آمدنی است.(عنکبوت آیه 5)
کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة : شما را در رسول خدا پی بردن و پیروی کردن است وتأسی جستن به رسول خدا برای کسی که روز رستاخیز به خدا امیدواراست و خدارا بسیاریاد میکند.(احزاب آیه 21و33)
بیانی عرفانی این آیه: هرکس در دنیا انتظار خیرو عافیت از خداوند دارد وگرفتار بلا و معصیت و سختی زندگی میشود به پیامبر خدا تأسی جوید و به آنچه به او میرسد شکیبا باشد نه مانند منافقان دنبال علت و سبب بلا رود و شکایت آغاز کند.(ص304منازل السایرین)
از کتاب صد میدان
درمنازل السایرین در(ص 305)به نقل ازصد میدان چین آمده :میدان چهل وسوم رجاست، ازمیدان رجا میدان قرار زاید.
قوله تعالی: یحذر الآخرة و یرجو رحمة ربه:رجاء امید است و یقین رادو پر است، یکی ترس و یکی امید. چه کسی می تواند بایک پر پرد.
رجاء سه قسم است: 1- رجاء ظالمان است:درگذشتن جرم را و پوشیدن عیب راو بازپذیرفتن خصمان.
قوله تعالی: ویرجون رحمته  و یخافون عذابه
2- رجاء مقتصدان: درگذشتن تقصیر را و پذیرفتن طاعت را و افزودن معرفت را.
قوله تعالی: یرجون تجارتأ لن تبور.
3- رجاء سابقان : تمام کردن نعمت ازلی را و زیادتی زندگانی دل را و حفظ دل وسایه وقت را.
قوله تعالی: یرجون من الله مالایرجون لک
ازکتاب علل المقامات
1-رجاء انتظاراست غایب را وطلب است مقصودرا و چنین باشد عامه.(ص 306)
2- در طریق حق این گله مندی و نابینایی است و آنکه درراه مهربانی او پویا باشد و آنکه باران احسان بروی فرو ریزد وی از آنچه از مولای خود دریابد بیشتر دعوی نکند واز آنچه طالعش گردیده است مراد بیشتر در هر دو جهانش پدید نشود پس رجا سستی است و بندش و درطریق فطرت نقصانی است ودر بندگی بازرگانی است.( ص 307)
3- می فرماید:و جزخدا معبودی می خواهید؟
4- رجای خاصگان تشنگی به هر شرابی است که غرق آنند و مست آن.
5- آیا به سوی پروردگار خود نمی نگری.
ارشاد پیر طریقت
چون نوامیدی درظاهر اسلام ،حرمان است و امید درعین حقیقت ،بی شک نقصان است میان این و آن رهی را باتو چه درمان است؟(ج2ص625 تفسیر النساء)
هرکس راامیدی و امید عارف رابی دیدار نه به مزد حاجت است نه به بهشت کار. همگان برزندگانی عاشقند و مرگ برایشان دشوار عارف به مرگ محتاج است و برامید دیدار گوش، به لذت سماع برخوردارلب، حق مهر را وام گذار دیده ،آراسته روز دیدارجان ،از شراب وجود مستی بی خمار.(ج3ص732تفسیر الاعراف)
تیجه گیری:
نتیجه ای که ازاین تحقیق می گیریم این است که خوف و رجا یکی از راههای دست یابی به ایمان است. امام خمینی می فرمایند:عالم محضر خداست در محضرخدا گناه نکنید. اگرکسی به این فرمایش امام واقعاً ایمان داشته باشد از خوف خدا گناه نمی کند چراکه معتقد است جایی که خدانباشد وجودندارد. ازطرفی به این امرنیز اعتقاد دارد که خدا ارحم الراحمین است واز ارحم الراحمین جز لطف و بخشش برنمی آید.
دومین نتیجه این است که نبایدیکی ازایندوازدیگری بیشتر باشد چراکه  باعث تزلزل ایمان میشود چون اگرکسی فقط خوف داشته باشد صفت ارحم الراحمین بودن خدا رافراموش می کند و امید به خدا را ازدست میدهد و اگرکسی فقط رجا داشته باشد ممکن است رجاء او موجب گستاخ شدنش در پیشگاه خداشود و مدام گناه کندوبگوید خدامی بخشد. واین خطر بزرگی برای ایمان انسان است.
منابع تحقیق :
1-آشنایی با عرفان اسلامی، دکترسید مرتضی حسینی شاهرودی
2- عرفان اسلامی شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه جلد12، حسین انصاریان
3- منازا السایرین، خواجه عبدالله انصاری
4-صدمیدان، خواجه عبدالله انصاری
5- علل المقامات، خواجه عبدالله انصاری
6-ترجمه رساله قشیریه، بدیع الزمان فروزانفر


نوشته شده توسط شاهرودی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

مقالات

شاهرودی
مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 261 بازدید
بازدید دیروز: 239 بازدید
بازدید کل: 2852590 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
وضعیت من در یاهو
لینک های روزانه

طهور [801]
[آرشیو(1)]
فهرست موضوعی یادداشت ها
فلسفی[82] . عرفانی[5] . قیامت صغری، برزخ، قیامت کبری، نفخ صور، عذاب[3] . توحید- نظم - مبدا- واجب الوجود- منشا انتزاع- وحدت وجود- نظم علی[3] . عظمت، علم، رحمت، محبت، ربوبیت، اراده و مشورت، خلقت، حکمت، عدل، ه[2] . فقر الی الله ، فقر ذاتی انسان[2] . مقولات، ارسطو،کانت، علامه طباطبایی[2] . ملاصدرا،علامه طباطبایی،خلود،قضای الهی،اعتیاد،فطرت . ملاک مسلمان، فرقه . ملاک نیازمندی ،حدوث وقدم ، امکان ماهوی ، امکان فقری( امکان وجودی . ناسخ.نفس.بدن.عالم . نظام احسن، شرور ، خیر ، عنایت، عدم، نسبیت، ثنویت. . نفس،تجرد نفس،بقا،معاد . نور، نورالانوار، توحید، صفات و اسماء، ذات، انتزاع. . هدایت، شریعت، محرمات، ورع . هستی- مابعد الطبیعه- وحدت- علم- حیات . واجب الوجود، حد، برهان، صفات و اسماء، ذات، مفهوم، انتزاع . واجب الوجود، وجوب وجود، شریک ، وحدت ، وحدت حقه، کثرت ، ماهیت ، ت . واحد ، صدور ، صادر اول ، عقل ، نور ، فیض منبسط ، وحدت و کثرت ، و . واژگان کلیدی: قیامت، مواقف، میزان، واحد سنجش، حساب، پرسش. . واژگان کلیدی: علم حضوری- معرفت- نفس- علم حصولی- معلوم بالذات- مع . واژه: قضاء و قدر-سرنوشت-عدل الهی-جبر- . وجوب ، امکان ، امتناع . وجوب، امکان، امتناع ،امکان فقری، معقول ثانی فلسفی، معقول ثانی من . وجود ذهنی، وجود عینی، اتحاد عاقل و معقول، حمل اولی و شایع، علم ح . وجود رابط، وجود محمولی، وجود رابطی، هلیات بسیطه، هلیات مرکبه، نس . وجود رابط، وجود مستقل، علت و معلول، رابطی . وجود- لفظ مشترک- اشتراک لفظی وجود- اشتراک معنوی وجود . وجود، اصالت، اعتباریت، براهین، اصالت وجود، ملاصدرا . وجود، حدوث، احدیت، ضرورت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتبار، عینیت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتباریت، توحید، حرکت جوهری. . وجود، هایدگر، ملاصدرا ، تشکیک وجود، نیهیلیسم . وحدت وجود ، وحدت شخصی وجود ، وحدت تشکیکی ، جوهر ، صفت ، حالت ، ت . یمان ، عقل ، مسیحیت ، کانت ، علامه طباطبایی . فلسفه ،سفسطه ،سوفسطائیان ،تاریخ فلسفه . عشق – مکتب اشراق – ماهیت عشق – منشأ عشق – سیریان عشق – اقسام عشق . عشق، عشق مجازی، عشق عفیف، هوس . فیض، دوام فیض، فاعلیت وجودی. . قدرت، اراده، علم، واجب تعالی، صفات، جمال، کمال، فعل، قادر، مطلق . قرب الهی، روح، جسم مادی، مانعیت ،معاد روحانی، معاد جسمانی، حرکت . قضا ، قدر ، سرنوشت ، جبر ، اختیار ، آزادی ، قضا و قدر حتمی ، قضا . کبر، تکبر، متکبر، منازعه با خدا، موانع قرب، الحاد . مرگ، قبر، ثواب، عقاب، فشار قبر . معاد جسمانی، حشر، اعاده معدوم، تناسخ، صورت نوعیه، تشخص، تجرد . معاد، معادجسمانی، کیفیت معاد، شبهه آکل و ماکول، . معقولات . معنای حیا. آثار حیا. مراحل حیا. حیای منفی. جلوه های حیا. حیا و م . عقل – نفس – عقل منفعل – عقل فعال – عقل نظری – عقل عملی - عقل متص . عقل اول، وجود منبسط، حقیقت محمدیه، نظام فیض . عقل، دین، عقل گرای حداکثری، عقل گرایی انتقادی، عقل گرایی اعتدالی . عقول عرضی، ارباب انواع، مثل افلاطونی، امشاسپندان، انوع مادی، ارب . علت- معلول اشاعره- ضرورت علی- صانعیت خدا- انکار علیت- عادت- فاعل . علت،معلول،حدوث،امکان ،ضرورت . علم . علم اجمالی،کشف تفصیلی،عنایت،قضاء،قدر،لوح و قلم . علم حضوری،خودآگاهی، شهود، مشاهده، ابصار، معرفت خیالی، مشاهدات در . علم واجب الوجود – علم عنائی – علم تام – نظام علمی واجب - معلوم ب . علم،وجود ذهنی،نفس،صدرالمتالهین . علیت، مناط احتیاج به علت، ضرورت، معیت، فقر، امکان، تجلی . عوامل وجود، ناسوت، حرکت، حادث، شرور، علم صوری‌، علم حضوری، کثرات . عین، ذهن، حرکت جوهری نفس، حدوث جسمانی آن، اتحاد عاقل و معقول. . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، عقل فعال ، فعالیت ذهن، خلاقیت نفس حضو . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، وحدت استعلائی نفس، فعالیت ذهن، خلاقیت . غرور- فریفتگی- خودخواهی- غرور علمی- غرور عابدان- غرور سلاطین- غر . غفلت – ضعف نفس – مرگ – پیروی از نفس – هدف – شیطان – جهل . فاعل بالطبع، فاعل بالقصد، فاعل بالرضا، فاعل بالعنایه، فاعل بالتج . 1- خشم و غضب 2- عفو و بخشش 3- کنترل غرائز 4- کظم غیط 5- صبر 6- ب . 1- مرگ 2- غلظت 3- هول و هراس 4- جاودانی 5- قبر 6- قیامت . 1. ابن سینا 2. صدرالمتألهین 3. علم 4. علم الهی 5. صور مرتسمه . آیه ولایت، حضرت علی، فخر رازی . اتحاد - احوال - ارادت - خرقه اندازی - خنا - زعاقت - سمود - مشاهد . ادراک حسی ، ادراک عقلی و کلی ، صور جزئی ، صور کلی ، علم حضوری، ع . ادراک ، اتحاد ، معقول بالذات ، تضایف . اراد ه، علم اجمالی، علم تفصیلی ، اشاعره ، علامه طباطبایی ، معتزل . اراده- استعانت- ایمان-پشیمانی- ترک- توبه-روح-سعادت- شقاوت- کمال- . اراده,حقیقت اراده,حقیقت اراده درانسان,ریشه تاریخی بحث,دیدگاه اشا . اراده، استعانت، ایمان، پشیمانی، ترک، توبه، روح، سعادت، شقاوت . استغنا- تکدی- درویش- زهد- صوفی- فقر- فنای نفس- قناعت . اسماء ذات، صفات، افعال – امهات اسماء – امهات صفات – جمال الهی – . اشتراک وجود، انقسام وجود، واجب و ممکن، تشکیک وجود، وجود،مفهوم وج . اصالت - اعتباریت- حقیقت- وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصالت- اعتباریت- حقیقت - وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصل علیّت، حکمت متعالیه، فلسفه اسلامی. . اعاده معدوم ،غزالی ،عبدالجبار معتزلی . امکان شناخت- راه های شناخت- علم حصولی- علم حضوری- بساطت خداوند . انوار مجرده –ممکن اشرف _ ممکن اخس _شیخ اشراق-کمال وجودی . اومانیسم سکولار،سکولاریزاسیون،انسان گرایی،دنیاگروی، آزادی،فردگرا . بازی زبانی, شباهت خانوادگی, تسمیه, زبان خصوصی, ادراکات اعتباری و . باقلانی، اشاعره، جوهر فرد، عرض، قدرت الهی . بداهت- وجدانیات- ثبوتی- و-دت- اشتراک- تباین . برهان صدیقین، ابن سینا، ملاصدرا ، مفهوم وجود ، حقیقت وجود . برهان وجودی، برهان جهان شناختی و غایتگرایانه، برهان اخلاقی، برها . تسلیم - خالص - اخلاص- دین- راضی- صدق - عمل ادمی- میل ادمی- نفس . تشکیک- کثرت- وحدت وجود . تناسخ - مرگ - معاد جسمانی - حرکت جوهری - قوه - فعل . توبه، رجوع و بازگشت، تصمیم، ترک معصیت، سلوک عرفانی، مخالفت با نف . توحید، توکل، خوف، رجاء، معصیت، پایه دین، توحید ذاتی، خائف . توکل - متوکل - اسباب و علل - حقیقت توکل . تولد، تولید، اشاعره، کسب افعال. . تکامل، تطور، داروین، مذهب . ثبوتی، ذاتی، فعلی،علم، قدرت، حیات، خالق، رزق، اراده . جبر، اختیار، تفویض، امر بین الامرین، اراده، انسان و سرنوشت. . جوهر، عرض، نومن، فنومن. . حرکت،زمان، دازاین، حرکت توسطیه، حرکت قطعیه. . حصولی . حضوری . حیات، کمال وجودی، سریان وجود، سریان حیات . حکمت الهیه ، علوم عالیه ، حقیقت وجود ، ذلّ عبودیت ، فقر و فاقه ، . حکمت الهیه، علوم عالیه، حقیقت وجود، ذلّ عبودیت، فقر و فاقه، علم . خدا، جهان، تقابل خدا و جهان، صدور عالم، روح، هبوط، جسم . خشیت – خوف – امید- عذاب – بهشت- رجاء- امل- نعمت . خوف ، آخرت، عذاب ، افضل ، قیامت، خائفان ، صفات، مقربان، غفلت، رج . ذکر، درجه ، قلب ، تطمن القلوب، آرامش ، تنهی عن المنکر . رابطه، رابطه دین و أخلاق، ادراکات اعتباری، علامه طباطبائی، ایمان . راه فطرت ، برهان فطرت ، برهان اجماع عام . رسوم خلقی، حضرت جمع، بقا، فنا، سقوط شهود . رضایت، سخط ،رضای عوام ،رضای خواص . زهد، زهد اسلامی، زهد کوفی، رهبانیت، ترک دنیا، پشمینه پوشی، مراتب . شرور، خیر، شر، خدا، نظام احسن، عالم طبیعت، جهان مادی، ضرورت، قدر . شناخت-معرفت-شناخت فلسفی-شناسایی . . شوق ، اشتیاق ، محبت ، دیدار. . شک دستوری – کوجیتوی دکارت – دکارت – غزالی – شک- فلسفه تطبیقی . شک، شکاک، شکاکیت، شکاکان معروف . شکر، معرفت نعمت ، ارکان شکر حقیقی،تقسیم شکر، محابّ ، مکاره ، است . صدق، کذب، ملاک، مطابقت، انسجام، پراگماتیسم . طمس، تجلی، اکوان، اعیان ثابته، تعینی، منطوی، منفعل، اقدس، مقدس. . عاقل، معقول، معلوم بالذات، معلوم بالعرض، اتحاد . عالم مثال ـ صور معلقه ـ مثل معلقه ـ عالم خیال ـ خیال متصل ـ خیال . عجب -معجب-عجب به عبادت –عجب به ورع و تقوی –عجب به حسب و نسب –عجب . عدل الهی- ظلم- عدل و حکمت- حسن و قبح .
نوشته های پیشین

فلسفی
وجود خدا
توحید
وحدت و بساطت
برهان صدیقین
صفات خدا
علم
جبر و اختیار
شرور
عوالم وجود
عدل الهی
حدوث و قدم جهان
عرفان عملی
عرفان نظری
صدور وحدت از کثرت
موضوعات تحقیق
فهرست منابع
سرفصلها
مهر 1387
شهریور 1387
مرداد 1387
اردیبهشت 1387
آبان 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
مهر 1388
آبان 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
خرداد 89
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
شهریور 90
مرداد 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
لوگوی وبلاگ من

مقالات
لینک دوستان من

پایگاه طهور
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آفرینش از دیدگاه سهروردی
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت دوم
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت اول
اعاده معدوم از دیدگاه غزالی و قاضی عبدالجبار معتزلی
عنوان: علم الهی از دیدگاه ابن سینا
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت دوم
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت دوم
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
[عناوین آرشیوشده]