عنوان : ریــا گردآورنده: مرضیه کمالی زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی مقدمه ریا عبارت است از طلب کردن اعتبار و منزلت در دلهای مردم به وسیله ی صفات و خصال نیک و پسندیده یا آثاری که دلالت بر صفت نیک کند، و آن از اقسام جاه طلبی است، زیرا جاه طلبی عبارت است از طلب منزلت در دلها از هر راهی که ممکن باشد، و ریا طلب منزلت است به وسیله ی خصال و صفات نیک یا چیزی که از آن به صفات نیک توان برد. و خصال نیک شامل همه ی اعمال نیک می شود، و اعمال نیک اعّم است از عبادت به معنی اخص و اگر مراد از عبادت هر فعلی باشد که به قصد تقرب انجام شود و پاداش ثواب داشته باشد ب ا خصال نیک در معنا مساوی خواهد بود. زیرا به این معنی هر عملی از اعمال خیر، از واجبات یا مستحبّات یا مباحات، هرگاه به قصد قربت انجام شود اصولاً طاعت و عبادت به شمار می آید، و اگر به قصد قربت نباشد نه عبادت است و نه عمل خیر، اگر چه نماز باشد. و بسا هست که ریا عادهً به طلب منزلت در دلها به وسیله ی عبادت (به معنی اخص) گفته می شود. و مراد از آثاری که دلالت بر خیر می کند هر فعلی است که خود آن فعل خیر نیست ولیکن از آن می توان به امور خیر پی برد. این آثار یا متعلق به بدن است، مانند اظهار ضعف و لاغری و زردی روی برای فهماندن کم خوراکی یا روزه داری و بیداری شب، تا نشانه ی کوشش بسیار و بزرگی اندوه بر امر دین و شدّت خوف از خدا و از اهوال آخرت باشد، و مثل بلند نکردن آواز تا از خود وقار دینی و تقدس نشان دهد. و از این گونه امور بدنی که دلالت بر خوبی و خیر می کند و مقصود از آنها تحصیل منزلت در دلهای مردم است. همه ی اینها به دین انسان زیان می رساند و یاور و تعیین منافات دارد. یا این آثار متعلق به هیئت و پوشش و لباس است مانند کوتاه کردن شارب و سر را هنگام راه رفتن فرو افکندن و آرام حرکت کردن، و باقی گذاشتن اثر سجده در پیشانی، و پوشیدن لباس پشمین یا درشت و خشن یا سفید و بزرگ کردن عمامه و پوشیدن جبّه و جامدی زاهدان و درویشان و امثال اینها که دلالت بر علم و تقوا یا کناره گیری از دنیا می کند. و اهل دین که به وسیله ی هیئت و پوشش ریا می کنند چند دسته اند به بعضی طلب منزلت را با جامه ی درشت و ژنده می بینند و بعضی با لباس فاخر و آراسته، برخی با جامه ی چرکین و برخی با لباس پاکیزه و مردم را در آنچه بدان عشق می ورزند راه و روشهاست. و اما ریا و نمایش اهل دنیا بی شک با پوشیدن جامه های گران بها و سوار شدن به مرکبهای عالی و امثال اینهاست. یا این آثار متعلق به گفتار و حرکات است مانند اظهار خشم و نفرت بر منکرات و جدائی و کناره گیری از مردم برای گناهانشان تا بدین وسیله حمایت خود را از دین و اهتمام خویش را به امر به معروف و نهی از منکر نشان دهد، در حالی که دلش متأثر از آنهاست و مثل دیده فروهشتن و سر به زیر افکندن بهنگام سخن گفتن و اظهار آرامش در راه رفتن، برای نشان دادن وقار خویش، چه بسیار که ریاکار برای حاجتی سریع رود و چون کسی را ببیند از بیم آنکه به عدم وقار منسوب شود آرام و آهسته رود و چون آن شخص ناپدید شد به شتاب خود بازگردد. یا متعلق به غیر اینهاست مانند کسی که به تکلف می خواهد که مردمان به دیدن او آیند و از اشخاص بخصوص از عالمان و پارسیان وبزرگان دعوت و مهمانی می کند تا گفته شود که اهل دین و بزرگان به دیدار او شوق دارند و به وی تبرّک می جویند. «ریا در عبادت حرام است و کسی که ریا کند خدای متعال او را سرزنش می فرماید» اصل (ریا) از کلمه ی رؤیت است و در اصطلاح به معنای «طلب مقام و منزلت در قلوب مردم است که بوسیله ی نشان دادن اعمال خوب و تظاهر فراهم شود.» کلمه ی «شمعه» در لغت، از سماع به معنی شنیدن است و در اصطلاح به معنای «طلب مقام و منزلت در دلهای مردم از راه گوش» می باشد. هنگامی که انسان اعمال خویش را برای جلب قلوب مردم قرار دهد، به مرز ریاء قدم گذارده است. چنین کسی که به قصد دیدن مردم و یافتن مقام و منزلت در دل آنها عبادت می نماید. در واقع ریاکار، اعمال و کردار خویش را به نمایش می گذارد. چکیده ریاکردن از گناهان کبیره و معاصی کبیره است و آیات و اخبار بر ذم آن اتفاق و هماهنگی دارند. منشأ ریا از آنجاست که آدمی از تعریف و ستایش خرسند می شود و دوست می دارد همواره اوقات مورد ستایش افراد قرار گیرد و کمتر به بند نکوهش آنان مبتلا شود. ریا یا در عبادت است یا در غیر عبادت که اولی مطلقا حرام است و صاحب آن مبغوض و مغضوب درگاه خداوند است. ریا یا این است که عملی بکلی خالی از قصد قربت و ثواب باشد به طوری که اگر صاحب عملی تنها و منفرد بود آن کار را ترک می کند که این بدترین درجه ی ریا است. یا با قصد قربت و ثواب همراه است و این قسم ریا که این 2 قسم را با هم به 4 مرتبه تقسیم می شوند. از آنجا که اسباب و انگیزه های ریا محبت لذت مدح و ستایش، و نفرت و گریز از درد و رنج مذمت و نکوهش، و طمع به مال و منافع مردم است، راه علاج آن قطع و ریشه کنی این اسباب و عوامل است و راه علاج این است که بداند چیزی مورد رغبت قرار می گیرد که سودمند باشد، و اگر دانست که زیان آور است البته از آن اعراض خواهد نمود. در این صورت سزاوار است که هر مؤمنی به یاد داشته باشد که ریا چه زیانها به اوئ می رساند و چگونه صفا و پاکی دل وی را از میان می برد و از توفیق در این دنیا و قرب و منزلت در پیشگاه خدا محرومش می کند و او را با چه دشمنی و عذابی روبرو می سازد. کلید واژه: گناه کبیره- ستایش- حرام- قصد قربت- ثواب- ریا- مدح- نفرت- طمع- صفا- پاکی دل نکوهش ریا ریا کردن از گناهان کبیره و معاصی کبیره است و آیات و اخبار بر ذمّ آن اتفاق و هماهنگی دارند، خدای سبحان می فرماید: « فویلٌ لِلمُصَلّین ، الذین هم عن صلاتهم ساهونَ ، الذین هم یُراونَ ، و یَمنَعونَ الماعونَ» « وای بر نماز گذاران ، که از نماز خود غافل و سهل انگارند ، آنان که ریا کنند و از زکات بازدارند» و می فرماید: « فمن کان یرجو لقاء ربِّه فَلیَعمَل عملاً صالحاً و لایشرک بعباده ربّه احداً» « هر که دیدار پروردگار خویش را امید دارد، باید کار کند کاری شایسته و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک قرار ندهد.» و می فرماید: « یراون الناس و لا یذکرون الله ال قلیلا» « با مردم ریا می کنند و جز اندکی خدا را یاد نمی کنند» و می فرماید : « مالذین ینفق ما له رئاء الناس» « چون کسی که مال خویش به ریای مردمان انفاق می کند.» و رسول خدا(ص) فرمود: « انَّ اخوفَ ما اخافُ علیکم الشّرک الاصغرُ» « بیش از هر چیز بر شما از شرک کهین بیم دارم» پرسیدند : شرک کهین چیست؟ فرمود: « ریا، خدای عزوجل وقتی بندگان را در قیامت جزای اعمال دهد می فرماید: نزد کسانی روید که در دنیا برای ایشان ریا می کردید و ببینید که آیا پاداش شما در نزد آنها هست.» و فرمود: « از جُبُّ الحزن (چاه اندوه) به خدا پناه برید» گفتند: یا رسول الله، جب الحزن چیست؟ فرمود: « ودایی است در دوزخ برای قاریان ریاکار» و فرمودند :« خدای تعالی می فرماید: هر که عملی و عبادتی که دو دیگری را با من شرک داد آن عمل برای ان دیگری باشد که من از آن عمل بیزار و از انباز بی نیازم.» و فرمود: « لا یقبل الله تعالی عملاً فیه مثقال ذرّه من ریاء» « خدای تعالی عملی را که یک ذره ریا در آن باشد نمی پذیرد.» و فرمود: « انَّ أدنی الرّیاء الشرک» « اندک ریا شرک است» و فرمود: « روز قیامت وائی را ندا کنند: ای نابکار، ای غدّآر ، ای ریا کار، عمل تو تباه و فرد تو باطل شد، برو و مزد از آن بگیر که کار برای وی کردی» روزی آن حضرت می گریست، شخصی پرسید : چرا می گریید؟ فرمود: « بر امت خویش از شرک بیمناکم . نه آ« که بت یا آفتاب یا ماه یا سنگی را پرستند و لیکن در اعمال خود ریا کنند». و فرمود: « سَیأتی علی الناس زمان تخبث فیه سرائرهم و تحسن فیه علانیتهم طمعاً فی الدنیا لایریدون به ما عند ربّهم ، یکون دینهم ریاء لا یخالطُهُم خوفَ، یعمُّهُ» الله بعقابٍ فیدعونه دعاء الغریقِ فلا یحسبُ لهم» « زمانی بر مردم خواهد آمد که برای طمع در دنیا باطنشان پلید و خبیث و ظاهرشان زیبا و نیکو شود و آنچه را که نزد پروردگارشان است (ثواب الهی) نمی جویند، دینشان ریاء است و ترس از خدا در دلشان جای ندارد، عقاب خداوند همه ی آنها را فرو می گیرد و آنگاه همچون کسی که در حال غرق شدن است خدا را می خواند ولی دعاشان را اجابت نکند» و فرمود: «اِنَّ المَلَکَ لَیَصعَدُ بِعَمَلِ العبدِ صُبتَهِجاً به فاِذا صَعِدَ بِحَسَناته یقول الله عزوجل : اجعلوها فی سجّینٍ انه لیس ایایَ أرادَبها» « فرشته با مسرّت و خوشحالی عمل بنده را بالا می برد و چون حسنات او را بالا برد خدای عزوجل می فرماید: این اعمال را در سجّین (دفتر بدکاران) گذارید که برای من بجا نیاورده» و فرمود: « فرشتگانی که نگهبانان اعمالند عمل بنده را از روزه و نماز و انفاق و اجتهاد و ورع که آوازی همچون آواز رعد و درخشندگیی مانند روشنی خورشید رسند، فرشته ای که بر اسمان هفتم موکد است می گوید: بایستید و این عمل را بر روی و بر جوارح صاحبش بزنید ، با آن دل او را قفل کنید، من هر عملی را که برای خدا نباشد و منع می کنم، مراد صاحب این عمل خدا نبود، او می خواسته نزد فقها رفعتی پیدا کند و در مجالس علما نام او را یاد کنند و آوازه اش در شهر ها منتشر شود، خداوند مرا امر فرموده که نگذارم عملش از من درگذرد و به دیگری برسد، و هر عملی که خالص شود، خداوند مرا امر فرموده که نگذارم عملش از من درگذرد و به دیگری برسد، و هر عملی که خالص برای خدا نباشد ریا است، و خداوند عمل ریاکار را نمی پذیرد.» و فرمود: « فرشتگان نگهبان عمل بنده را از نماز و زکات و روزه و حج و عمره و خلق نیکو و خاموشی و ذکر خدای تعالی بالا می برند و ملائکه ی آسمانها آن عمل را مشایعت می کنند تا از همه ی حجابها می گذرد و در پیشگاه خدا می ایستد و همه گواهی می دهند که این عمل شایسته و با اخلاص است . فرمود: آنگاه خدای تعالی به آنها می فرماید: شما نگهبانان عمل بنده ی من هستید و من نگهبان دل وی ام، این عمل را برای من نکرده و در دل نیتی دیگر داشته پس لعنت من بر او باد، و همه ی فرشتگان گویند لعنت تو و لعنت ما بر او باد، و آسمانها و هر که در آسمانهاست گویند لعنت خدا بر او باد.» امیرالمومنین(ع) فرمود: «اِخشَوا اللهَ خشیتهً لَیسَت بتعذیرٍ ، و اَعمَلوا لِلهِ فی غیرِ ریائٍ و لا سُمعَهٍ، فانه مَ« عَ»ِلَ لغیرِ اللهِ و کلهُ اللهُُ الی عملِه یوم القیامه» « از خدا بترسید ترسی که در آن تقصیر (یا عذر تقصیر) نباشد، و برای خدا بدون ریا نمایاندن کار نیک خود به مردم) و سمعه (شنوانیدن عمل فیه خود به مردم) که هر کس برای غیر خدا کار کند خدا او را در قیامت به عملش واگذارد» و امام باقر(ع) فرمود: « الا بقاءُ علی العَمَلِ اشدُّ مِنَ العَمَلِ» « نگاهداری عمل از خود عمل دشوارتر است.» پرسیدند : نگاهداری عمل چیست؟ فرمود: « مردی صله به جا می آورد و برای خدای یکتای بی شریک انفاق می کند پس ثواب آن عمل پنهانی برایش ثبت می شود سپس آن عمل را نزد مردم ذکر می کند آن ثواب محو می گرد و ثواب عمل آشکارا ( که کمتر است) برایش نوشته می شود بار دیگر آن را باز می گوید این ثواب نیز محو می گردد و در نامه اش عمل ریائی نوشته می شود.» و امام صادق(ع) فرمود: « خدای تعالی می فرماید: من بهترین شریکم (دیگری را در عبادت شریک من قرار مده) هر که برای من و دیگری عملی انجام دهد عمل او برای غیر من خواهد بود» و فرمود: « خدای تعالی می فرماید: من از همه ی بی نیازان از شریک بی نیازترم، هر که دیگری را در عملی با من انباز سازد عملش را نمی پذیرم مگر آنچه خالص بر ای من باشد» و فرمود: « کُلّ ریاءٍ شرکٌ ، اِنَّه مَن عَمِلَ للناسِ کان ثوابُهُ علی الناسِ ، و من عَمِلَ للهِ کان ثوابه علی اللهِ » « هر ریائی شرک است، هر که برای مردم کار کند پاداشش به عهده ی مردم است، و هر که برای خدا کار کند ثوابش بر خداست.» و از آن حضرت در بیان قول خدای عزوجل: « فَمَن کان یرجو لقاءَ رَبَّه فلیعمل عملاً صالحاً و لایشرک بعبادهَ ربِّه احداً» روایت شده است که فرمود: « الرّجلُ یَعملُ شیئاً مِنَ الثّوابِ لا یطلبُ به وَجهَ اللهِ انّما یطلبُ تزکیهَ النّاسِ یَشتهی أن یَسمعَ به الناسَ فهذا الَّذی أشرکَ بعباده ربِّهِ» ثم قال : « ما من عبدٍ اشرَّ خیراً فذهبتِ الایّام أبداً حتّی یُظهِرَ اللهُ لهُ خیراً، و ما مِن عبدٍ یُسِرَّ شراً فذهبتِ الایّامُ حتّی یُظهر اللهُ له شراَ» « شخصی کار خیری می کند که نیتش برای خدا نیست بلکه غرض او ستایش مردم است و می خواهد که مردم آن را بشنوند، این است که در عبادت پروردگار خود شرک آورده است.» سپس فرمودند: « هیچ بنده ای نیست که کار خیری را پنهان کند و روزگاری بگذرد مگر اینکه خدا خیری برای او ظاهر می سازد، و هیچ بنده ای نیست که کار شری را در نهان انجام دهد و روزگاری بگذرد جز اینکه خدا برایش شری آشکار کند.» و فرمودند: « ما یَصنَعُ احدکم أن یظهِرُ حسناً و یُسّرَ سیئاً ألیس یرجعُ الی نفسه فیعلم دنَّ ذلک لیس کذلک؟ والله عزوجل یقول: « بل ِ الانسانُ علی نفسه بصیره» انَّ الرسریره اذا صحّت قویتِ العلانیه» « چه می کند آن کسی از شما که خوبی را آشکار و بدی را پنهان می سازد، مگر به باطن خود رجوع نمی کند تا بداند که چنین نیست (چنانکه می نماید نیست) ؟ و خدای عزوجل می فرماید: « بلکه انسان به درون خویش بیناست» باطن اگر درست شد ظاهر هم نیرومند می شود» و فرمودند: « من ارادَ اللهَ بالقلیلِ مِن عمله أظهراللهُ له أکثر له اکثر ممّا اراده به، و من أراد الناسَ بالکثیر مِن عمله فی تعبٍ مِن بدنه و سهرٍ من لیله أبی اللهُ الاّ أن یقلله فی عینِ مَ« سمعهُ» « هر که عمل اندک خود را برای خدا انجام دهد خدا آن را بیش از آنچه قصد کرده برایش اشکار سازد. و هر که عمل بسیار را با رنج تن و بیداری شب برای ریا و نمایاندن به مردم انجام دهد خداوند حتما آن (اعمال) را در نظر هر که بشنود اندک نماید» و به عَبّاد بصری فرمود: « ویلک یا عبّادُ ! ایّاک و الریاءَ فانَّه مَ عَمِلَ لغیر الله و کلهُ اللهُ الی مَن عَمِلَ لهُ» « ای عباد! از ریا بپرهیز که هر که برای غیر خدا کار کند خداوند او را به کسی که برای او کار کرده واگذار خواهد کرد» رسول خدا(ص) خدای متعال می فرماید کسی که عملی انجام دهد و دیگری را در آن شریک نماید تمام اعمالش برای شریک خواهد بود و من از عمل او بی نیاز و بی زارم چه آنکه من از هر توانگری توانگرترم و از شریک بیزارم. و فرمودند: کمترین پایه ی ریا شرک است. انسان باید تا می تواند اعمالش را خالصا لوجه الله انجام دهد و اگر طاعتی انجام دهد و اخلاص را در نظر دارد و به این عمل شاد باشد زیانی نبرده بلکه هنگامی که خدای متعال مردم را از کارهای او اطلاع می دهد و او هم متوجه است که خدا آنان را از کار او باخبر گردانیده و خصلت خوب او را برای آنها آشکار نموده است و بدین وسیله حسن فعل خدا را که در ماده ی خود ثابت می بیند و خود را مورد الطاف و نظر او می یابد . طاعت او را هویدا می سازد. در نتیجه انبساطی که برای او دست داده از نظر لطف خدا بوده اند از جهت ستایش مردم و ایجاد مقام در قلوب آنان.» قال الله تعالی: قل بفضل الله و برحمته و بذلک فلیضرحوا بگو آنچه نصیب برده ام از فضل و بخشش او بوده باید مردم هرگاه از فضل و رحمت او نصیبی بردند خرسند شوند. باری همچنان که از اظهار نیکوئیها و اخفا بدی های او بدست خدا در عالم دنیا خرسند می شود و بخوبی خود استدلال می کند در عالم اخرت نیز از همین راه به ارزش خود پی می برد. از رسول خدا(ص) عمل هر بنده ای را که خدای متعال در عالم دنیا پوشیده بدارد در آخرت نیز پوشیده خواهد داشت. در نتیجه پوشیدگی در عالم دنیا موجب فرح از قبولی آنست و از حقیقت توجه به آخرت است و نیز هرگاه متوجه شود که بر اثر اطلاع مردم، رغبت آنان باقتداء به او زیاد شده یعنی مردم هر چه بیشتر مایلند پا جای پای او گذراند و او هم از این روش خرسند باشد پاداشش زیاد خواهد بود و اجر ظاهری او به مناسبت اظهاری است که در عمل او شده و اجر معنوی او به جهت قصد اولی است کسی که مطابق با او عملی انجام دهد پاداش آنها هم که به او اقتداء کرده اند در نامه عملش آورده می شود بدون آنکه از اجر آنان کاسته شود و نیز همان پاداش را دریافت می دارد در صورتیکه از فرمانبرداری آنان خوشحال بشود و آنان را بدین روش تشویق کند و اظهار دوستی با آنان نماید و دلهایشان را بطاعت خدا متوجه سازد. مردی به رسول خدا(ص) عرض کرد یا رسول الله من اعمال خودم را مخفیانه انجام می دهم و دوست نمی دارم کسی از کارهای من با خبر شود که مسرور گردم حضرت پاسخ داد 2 پاداش داری یکی پاداش سر و دیگر پاداش عمل نهان از حضرت باقر(ع) : مردی به آن جناب عرض کرد شخصی عمل خیری انجام می دهد و دیگری از کار او اطلاع پیدا می کند و مسرور می شود، فرمود زیانی ندارد برای آن که همه ی مردم می خواهند خدای متعال خیر را در میان افراد جاری بسازد مشروط بر اینکه فاعل خیر ، عملش را برای مردم انجام ندهد. همین بیان را نیز در باب اخفاء معای می توان گفت لیکن با این تفاوت که در اخفا آنها نظر پرهیزکاری ظاهری نداشته بلکه معصیت را پنهانی انجام می دهد تا پرده ی احترامش دریده نشود . یا از آن نظر چنین می کند که گفته اند معصیت را نهانی مرتکب شوید و نمی خواهد دیگری از حال او باخبر شود یا فکر می کند اگر علنا به ارتکاب معصیت بپردازد سر زبان مردم بیافتد و تاب شنیدن نکوهش آنها را ندارد با آنکه می داند مردم هم در نکوهش او خطاکار نیستند چه او علنا مرتکب خلاف شده یا از آن نظر خائف است که مردم گواه بر زشت کاری او باشند یا فکر می کند که اگر آشکارا مرتکب معصیت شود شخصی که به نکوهش او قیام می کند ممکن است در ردیف عاصیان قرار گیرد زیرا او دیگران را در عرض هم قرار داده است یا می ترسد با سوء قصدی تصادف کند یا از ارتکاب علنی آن حیا می کند و آدمیت که طبعا کریم است . منشا ریا منشا ریا از انجاست که آدمی از تعریف و ستایش خرسند می شود و دوست می دارد همواره اوقات مورد ستایش افراد قرار بگیرد و کمتر به بند نکوهش آنان مبتلا شود و از ان طرف چشم داشت به مال و سرمایه مردمان نیز دارد پس هرگاه بنده ای زیان ریاکاری را متوجه شود و داروئی که موجب آرامش بیماری قلب او ست بشناسد و توفیق از دست رفته دنیوی خود را بداند و منزلت اخروی خود را متوجه گردد و بعذاب و سرزنش و خواری خود اطلاع پیدا کند و مقامی را که از راه ریاکاری برمی دارد. با این که ممکن است یک عمل خالصی بی ریا هنگامی که در ترازوی اعمال قرار بگیرد برتری پیدا کند بر سایر کارهایی که بی ریا نبوده و بدیهی است عمل ریائی هر گاه از ترازوی حسنات بیرون افتاد در ترازوی سیئات قرار می گیرد و بالاخره در آتش می افتد. باری آدم ریاکار نه تنها وضعیت اخرتی او خراب است بلکه اوضاع دنیوی او نیز صورت صحیحی ندارد برای آنکه همواره با همّ و غم سروکار دارد و دلهای مردم را مخالف با خود مشاهده می کند زیرا هرگاه بخواهد کاری کند تا دلهای افراد را بجانب خود جلب نماید با دشواری های ناگواری روبرو می شود بدیهی است اموری که مورد توجه عده ای از مردم است ده ای دیگر بتا آن مخالفند و رضایت بعضی آنها در غضب دیگران است و کسی که رضایت خلق را بر عذاب خالق انتخاب کند خدا بر او خشمناک است و مردم را هم علیه او وامی دارد. مراتب ریاء بدان که ریا مراتب مختلفی دارد و بعضی از درجات آن شدیدتر است. اقسام ریاء بنا بر پایه های سه گانه آن، مختلف می گردد که آن پایه ها عبارتند از: نیت ریا، وسیله و اسباب ریا، هدف از ریا. پایه اول: نیت ریا نیت ریا چهار مرتبه دارد: مرتبه اول – منظور شخص به هیچ وجه ثواب کار نباشد، مثلا در میان مردم نماز واجب و مستحب را می خواند، اما اگر تنها باشد اصلا آن نمازها را نمی خواند! این مرتبه از ریا نسبت به بقیه درجات آن بدتر و سخت تر است. مرتبه دوم- انسان به هنگام انجام فعل، توجه ضعیفی به ثواب آن داشته باشد. (توجه بیشتر او به خودنمائی باشد نه به ثواب کار) مرتبه سوم- نیت ثواب کار و ریا در آن کار، در فرد، مساوی باشد. مرتبه چهارم- آگاهی مردم از اعمال و کردار شخص، محرک و نشاط بخش وی در انجام عبادات باشد، ولی به صورتی که اگر این انگیزه (اطلاع مردم) نبود، عبادت را رها نمی ساخت . همه این مراتب چهارگانه ، حرام و تباه کننده اعمال است. زیرا چنانکه قبلا – ضمن یک حدیث قدسی گفتیم – خداوند می فرماید: « من بی نیازترین بی نیازان از داشن شریک می باشم.» و نیز فرموده است : « و هرگز در بندگی خداوند کسی را با وی شریک نسازد» «حضرت علی» (علیه السلام) در بیان علامت فرد ریاکار فرمودند: « در خلوت افسرده و تنبل است و در میان مردم سرحال و با نشاط می باشد.» پایه دوم: اسباب ریاء وسیله ای که بدان ریاء صورت می پذیرد، بر دو نوع است: نوع اول – ریا در اصل عبادات است که این مرحله ، خود به سه بخش، تقشیم می گردد : الف- ریاء در اصل و اعتقاد که از شدیدترین درجات ریا است و طرفداران این نوع از ریاء ، در زمره منافقین، داخل خواهند شد. چه بسا که حال چنین اشخاصی از کفار بدتر باشد، زیرا بین کفر باطن و نفاق ظاهر را جمع کرده اند. ب- ریا در عبادات واجب ( در حالیکه فرد، به اصول دین واقعا مومن است) مانند خودنمائی به وسیله نماز و زکات و حج و جهاد و... این مرتبه از ریا خفیف تر از نوع اول می باشد. ج- ریا در نوافل و مستحبات. نوافل، عباداتی هستند که اگر شخص آنها را ترک کند، نافرمانی خدا نکرده است، اما برخی در خلوت نسبت به انجام این امور سست و کاهل هستند و در میان مردم به انجام آنها راغب می باشند. نوع دوم- ریا در شکل و ظاهر عبادات (نه در اصل انجام عبادت) که این نیز به سه بخش تقسیم می شود: الف- ریا در عملی که ترک آن موجب نقص عبادت می گردد. مثلا شخصی قصد دارد که قرائت یا رکوع و سجود نماز خود را تند و اجمالی ادا کند، اما در حضور مردم، آن را کامل ، اداء می نماید! ب- ریاء در عملی که ترک آن نقصی در عبادت پدید می آورد وی انجام آن موجب کاملتر شدن عبادت خواهد بود. مانند طولانی کردن رکوع و سجود، و یا قیام و درست ایستادن و قرائت طولانی و شمرده و ذکرهای دیگر نماز. ج- ریا در عملی که نشان دهنده چیزی علاوه بر مستحبات باشد! مثلا آماده شدن برای جماعت قبل از دیگران و از این قبیل موارد. پایه سوم: قصد و هدف ریاکاران ریاکاران به سه دسته تقسیم می شوند: دسته اول- شدیدترین مرتبه آن است و عبارتست از آنکه قصد انسان از ریا، توانا شدن بر معصیت باشد و خودنمایی و ریا را به صورتهای گوناگون وسیله وصول بدان قرار دهد. مثلا عبادات و طاعات خود را به نمایش گزارده و اظهار تقوی و پارسائی کند، و با انجام زیاد مستحبات و امتناع از خوردن مالی که در حلالیت آن شک دارد، می خواهد که خویشتن را بعنوان امانت دار معرفی نموده، متولی امر قضا اوقاف و وصایا گردد، و یا از طرف مردم، مامور حفظ اموال ایتام باشد! و بدین ترتیب نقض عهد کرده در آنها خیانت کند. دسته دوم- آنکه غرض وی از ریاکاری آن باشد که به امر حلالی از امور دنیا، همچون دارا شدن مال یا ازدواج با زنی زیبا و اصیل و.. دست یابد. دسته سوم- قصد وی از ریاکاری آن باشد که دیگران وی را با چشم حقارت و نقص نگرند و او را از زاهدان روزگار به شمار آورند، همچون کسی که با عجله راه می رود و آن هنگام که مردم متوجه وی می شوند ، راه رفتن خود را اصلاح می نماید و عجله را ترک می گوید، برای اینکه درباره وی گفته نشود که او فردی بازیگوش و خطاکار بوده، از اهل حرمت و وقار نمی باشد! و یا همچون فردی که شوخی از او سر می زند و می ترسد که دیگران با چشم احتقار بدو نظر افکنند، بنابراین مشغول ذکر و استغفار گشته و نفسی عمیق از سیه بیرون می دهد و اظهار اندوه می نماید!
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد