عنوان: فقر در عرفان و تصوف
پژوهشگر: نسرین سادات سعادت
زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
خرقه پوشی:
ازجمله آداب ورسوم فقرا ومرتاضین هندی که درصوفی گری اسلام اهمیت فوق العاده پیداکرده است موضوع خرقه پوشیدن است که درمیان هندیان علامت فقروانزوا وریاضت کشی محسوب می شده چنانکه درمیان صوفیان نیز علامت انتصاب به ارشاد وسندورمز فقر و صوفی گری شمرده میشود .
خرقه پوشی درتصوف به این معنی غیرازآن پشمینه پوشی است که متصوفه اولیه آن را ازرهبانیت اخذنموده اند و اصولا" خرقه پوشی به معنی خاص بیشترازاواخر قرن سوم به بعد درمیان صوفیه رایج شده است .(3)
(1)مقامات معنوی؛انصاری،خواجه عبدالله،ص139
(2)پژوهشی در پیدایش و تحولات تصوف و عرفان؛عمید زنجانی ،عباسعلی
(3)همان
اشعار و اقوال در زمینه فقر:
? دولت فقر خدایا به من ارزانی دار کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است(1)
دراین بازاراگرسودی است بادرویش خرسنداست خدایا منعمم گردان به درویشی وخرسندی(2)
? حافظ در زمینه اعتبار فقر و استغنای از خلق و نیازمندی به حق چنین سروده است:
مــا آبـروی فـقــر و قناعت نمی بریم با پادشـه بگـوی که روزی مقدر اسـت
? سنایی غزنوی در دیوان خود سروده:
ای دل به کوی فقر ، زمانی قرار گیـر بیـکـار چــنـد باشـی دنـبـال کـار گــیـر
گرچه همچو روح راه نیابی بر آسمان اصحـاب کهـف وار برو کنــج غــار گـیــر
تا کی حدیث صومعه و زهد و زاهدی لختــی طـریـق دیر و شراب و قمار گیر
خوهی که ران گور خوری راه شیر رو خواهی که گنج در شمری دنب مار گیر
? در جایی دیگر فرموده:
خواهی که همچو جعفر طیار برپری رو دلــبـر قــنـاعــت انــدر کــنـار گیر(3)
? شیخ سراج طوسی می گوید:فقر مقامی است شریف،خدای متعال در کتاب خود به توصیف فقرا پرداخته و ازآنان چنین یاد نموده است:«للفقراء الذین احصروا فی سبیل الله...»(سوره بقره آیه 273)یعنی برای فقرائی که در راه خدا فرو مانده اند.
? ابراهیم بن احمد خواص«ره»گفته است:«فقر ردای شرف،لباس رسولان،پوشش صالحان، تاج متقیان،زیور مومنان،غنیمت عارفان،آرزوی مریدان،دژمطیعان،زندان گناهکاران، پاک گرداننده گناهان،بزرگ کننده حسنات،بالابرنده درجات،رساننده باغیات،موجب خشنودی جبار و عامل کرامت نیکان اهل ولایت است.و فقر شعار نیکوکاران و شیوه پرهیزکاران است.
(1)مقامات معنوی،خواجه عبدالله انصاری،ص138
(2)عرفان و تصوف،دکتر محمد حسن حائری،ص62
(3) همان
? از سهل بن علی بن اصفهانی نقل شده است که همواره می گفت:«روا نیست کسی بر ایران ما نام فقیر نهد چون آنان بی نیازترین مخلوقات خدای عزوجل هستند.
? ابوبکر طوسی گفته است:«فقر نخستین منزل از منازل توحید است.»
? از ابراهیم بن خواص درباره علامت فقیر صادق پرسیدند گفت:«ترک شکایت و اخفای اثر رنج و بلا» و این است که گفته اند این مقام صدیقات است.
? رویم:«از دست دادن دارایی و درخواست برای دیگران نه برای خویش.» فقر مستلزم صبر است(1
? امام محمد غزالی گفته است:«بدان که مدار دین بر چهار اصل است :نفس انسان،حق تعالی، دنیا و آخرت.از این چهار دو جُستنی است و دو جَستنی.جَستن از نفس برای جُستن حق تعالی و جَستن از دنیا برای جُستن آخرت و صبر و خوف و توبه و فقر اینها همه مقدمات این است.(2)
? رسول خدا فرموده است:«الفقر ازین بالعبد المومن من العذار الجیَد علی حَذ الفرس»
(فقر برای بنده مومن زیباتر است از لگام زیبا بر گونه اسب.)
? در حدیث دیگری پیامبر اکرم (ص)به جستن رزق و روزی و کار و کسب دستور داده و فرموده است:«اطلبوا الرزق فی خبایا الارض»ونیز در خبر دیگر آمده است که:«ان مفاتیح الرزق متوجهه نحو العرش فینزل الله تعالی علی الناس ارزاقهم علی قدر نفقاتهم فمن کثر کثر له و من قلل قلل له»
? و مولانا جلال الدین با اشاره به این خبر گفته است:
گفت پیغمبر که بر رزق ای فتی در فرو بسته است و بر در قـفـلـها
جنبــش وآمـد شـد مـا واکتـساب هست مفتاحی براین قفل وحجاب
بی کلید،این درگشادن راه نیست بـی طلب نـان سـنت الله نـیـست
هرکه او در مکسـبی پا می نهد یـاری یـاران دیـگـــر مـی دهــد ...(3)
(1)اللمع؛سراج طوسی ،ابونصر،ص236
(2)کیمیای سعادت؛ غزالی ،امام محمد،ص419
(3) مقدمه ای بر مبانی عرفان و تصوف؛سجادی،سید ضیاءالدین،ص25
? سعدی در باب هفتم گلستان در«جدال سعدی با مدعی در باب توانگری و درویشی»صفات درویش واقعی و توانگر حقیقی را ذکر کرده و طرف دعوای خود را«در صورت درویشان نه بر سیرت ایشان»جلوه داده و ضمن آن از قول مدعی آورده است:«گفتا نشنیدی که پیغمبر(ع)گفت:«الفقر فخری»و سعدی جواب می دهد که گفتم خاموش که اشارت سید(ع) به فقر طایفه ای است که مرد میدان رضایند وتسلیم تیر قضا، نه اینان که خرقه ابرار پوشند و لقمه ادرار فروشند.»(1)
? قد جاء رجل علی النبی(ص)و قال یا رسول الله ماالفقر؟ قال:خزائن الله تعالی.
? مسیح(ص)فرمود:الفقر مشقة فی الدنیا و مسرة فی الآخرة و الغناء مسرة فی الدنیا و مشقة فی الآخرة
? دیگران نیز فقر را به عنوان یکی از صفات اصلی عارف ستوده اند چنانکه ملای رومی در یک مقایسه جالب می گوید:
کـشـتـه شهــوت پـلید،کـشـته عـقلست پــاک فـقـرزده خـیـمـه ای زان سوی پـاک و پـلید
جـملـه دل عــاشــقـان حــلـقـه زده گـرد فـقـر فقر چـو شـیخ الشیوخ ،جمله دلها مـرید(2)
? هجویری این گونه فقر را بسیار زیبا شرح کرده است:
«....فی الجمله درویش در کل معانی فقر عاریت اصل و اندر کل اسباب اصل بیگانه. اما گذرگاه اسرار ربانیت تا امور وی مکتسب وی بود فعل را نسبت بدو بودو معانی را اضافت بدو .وچون امور وی از بند کسب رها شد نسبت فعل ازو منقطع بود آن گاه آنچه بر وی گذرد او راه آن چیز باشد نه راهبر آن.»(3)
? در اینجا فقر تقریبا معادل«فناء فی الله» که غایت صوفی است، می باشد. مولوی در جایی از مثنوی معنویش می گوید:
چـــون فـــنــاش از فـــقــر پـــیـرایــه شــود او مـــحــمــد وار بـــی ســـایـــه شــــود
فــــقـــر فـــخــری را فـــنــا پــیـــرایــه شـــد چـون زبانـه شـمـع اوبـی سـایـه شــد(4)
(1) مقدمه ای بر مبانی عرفان و تصوف؛سجادی،سید ضیاءالدین،ص25
(2) ابعادعرفانی اسلام؛شیمل،آن ماری،ص217
(3)کشف المحجوب؛هجویری،ص29
(4) ابعادعرفانی اسلام؛شیمل،آن ماری،ص217
? «ابن جلا را پرسیدند از درویشی، خاموش بود تا بیرون شد و باز آمد، پس گفت: چهار دانگ بود مرا، شرم داشتم که اندر فقر سخن گویم. بیرون شدم و خرج کردم. پس بنشست و از فقر سخن گفت.
? ربیع ابن خثیم را گفتند: نرخ گران شد. گفت: ما بر خدای عز وجل خوارتر از آنیم که ما را گرسنه دارد، گرسنه اولیاء را دارد.
ابوبکر وراق گفت: خنک درویش در دنیا و آخرت. وی را پرسیدند، گفت: در دنیا سلطان از وی خراج نخواهد و جبّار در آخرت به وی شمار نکند. ? علامه?اقبال در مورد فقر چنین اظهار نظر می کند??
چیست فقر ای بندگان آب و گل یک نگاه?راه بین یک زنده دل?
فقر کار خویش را سنجیدن است بر دو حرف لا اله پیچیدن است?
فقر خیبر گیر با نان شعیر بسته فتراک او سلطان و میر?
فقر ذوق و شوق و تسلیم?و رضاست ما امینیم این متاع مصطفی است?
فقر بر کروبیان شبخون زند بر نوامیس جهان?شبخون زند?
بر مقام دیگر اندازد ترا از زجاج، الماس می سازد ترا?
برگ و ساز?او ز قرآن عظیم مرد درویشی نگنجد در گلیم
?خواجه عبدالله انصاری می نویسد: فقر مبری بودن است از چشم داشت بر ملکیت
ابن خفیف گوید: درویشی، نیستی ملک بود و بیرون آمدن از صفات.
? مسوحی گوید: درویشی آن است که خویشتن را هیچ حاجت نبیند و به هیچ چیز از سببها.
? ابوذر را حکایت کنند که گفت اگر از کوشکی بیفتم و هفت اندام مرا بشکند، دوستتر دارم از آنکه با توانگری بنشینم، زیرا که از پیغامبر (صلوات الله علیه) شنیدم که گفت:«دور باشید از مردگان. گفتند: مردگان کیستند؟ گفت: توانگران»
کتابنامه:
1-ابعاد عرفانی اسلام ؛شیمل ،آن ماری ؛ترجمه وتوضیحات دکترعبدالرحیم گواهی؛ دفترنشرفرهنگ اسلامی؛ تهران؛ 1374
2-انیس العارفین؛طارمی،صفی الدین محمد؛تصحیح:علی اوجبی،انتشارات روزنه،بی جا،چاپ اول:1377
3-پژوهشی در پیدایش و تحولات تصوف و عرفان؛عمید زنجانی ،عباسعلی ؛ چاپخانه سپهر؛تهران ؛چاپ اول؛ 1366
4-دائره المعارف فارسی؛ به سرپرستی غلامحسین مصاحب ؛ج2؛بخش اول؛ انتشارات امیر کبیر؛ تهران ؛کتابهای جیبی؛1380
5-سلک السلوک؛ بخشی ،ضیاءالدین (عارف قرن8)؛با مقدمه و تصحیح دکتر غلامعلی آریا؛ چاپ گلشن؛ بی جا؛ زمستان 1369
6-عرفان و تصوف؛ حائری، محمد حسن ؛انتشارات بین المللی الهدی ؛تهران ؛ 1382
7-عرفان و معرفت قدسی؛ کبیر، یحیی (عضو هیئت علمی دانشگاه تهران)؛ چاپ طه؛ قم؛ چاپ اول؛1386
8-کیمیای سعادت؛ غزالی ،امام محمد ؛به کوشش حسین خدیوجم؛ مرکز انتشارات علمی و فرهنگی ؛1361
9-متن و ترجمه اللمع فی التصوف؛ سراج طوسی ،ابو نصر با تصحیح بن نیکلسون ؛مترجمین دکتر قدرت الله خیاطیان دکتر محمود خورسندی علی و هنگامه اشرف امامی چاپ اول ، بی جا : 1380
10-مقامات معنوی؛ انصاری، خواجه عبدالله ؛ به تصحیح و ترجمه محسن بینا: بی تا؛ بیجا
11-مقدمه ای بر مبانی عرفان و تصوف؛سجادی،سید ضیاءالدین ؛موسسه چاپ وانتشارات دانشگاه تهران(سمت)؛ چاپ اول؛1380
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد |