بهشت برزخ
پژوهشگر: دهقان
زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
مقدمه
قبر در اعقاد مسلمانان یا باغی از باغهای بهشت و یا گودالی از گودالهای جهنم است که خداوند متعال آن را برزخ بین دو زندگی قرار داده که بین آن دو زندگی فاصله می اندازد و آن شبیه ایستگاه انتظار است . مادامیکه عمر انسان درحیات زندگیشان پایان یافته باشد در قبر عذاب یا نعمت داده می شوند و تا زمانیکه تماما به سوی قیامت منتقل می شوند در آن متوقف می مانند جایی که محسن بر احسانش و گناهکار بر گناهش جزا داده می شود .
و این مرحله (قبر) غیبی و نهان است ، عقلها آن را درک نمی کنندو قابل حس نیست، مرده از آن خارج نمی شود تا آنچه را دیده برایمان بازگو کند و زنده به سوی اهل قبور نمی رود تا از حالشان باخبر شود. پس پنهانی این مرحله از همه جوانب بر آن سایه افکنده است . راهی برای شناخت و آگاهی از حقیقت آن جز از طریق کتاب خدا و سنت رسول الله (ص) وجود ندارد مگر اینکه انسان بخواهد آن نصوص را نادیده بگیرد و با نصوص به مخالفت بپردازد و عقل و حس را ملاک تشخیص قرار دهد .
اظهار نظر در این مجادله بی دلیل است زیرا بیان عذاب قبر ونعمت های آن حقیقتی است که شرع آن را به وسیله نصوص آن را به وسیله نصوص اثبات می کند و این چیزی است که عقلها نمی توانند با آن معارضه و حس ها آن را انکار کنند .
قبر و برزخ در قرآن
برزخ» به معنی چیزی است که در میان دو شیء حایل شود، سپس این معنی توسعه یافته و به هر امری که در میان دو چیز یا دو مرحله قرار گیرد، اطلاق شده است.
در اینجا منظور از «برزخ»، جهانی است که میان دنیا و عالم آخرت قرار دارد، یعنی هنگامی که روح از بدن جدا میشود، پیش از آنکه بار دیگر در قیامت به بدن اصلی باز گردد، در عالمی که میان این دو عالم است و برزخ نامیده میشود قرار خواهد داشت.
برای اثبات عالم برزخ، دلیل عمده ما دلائلی نقلی و آیات و روایات است، هر چند این مسئله از طرق عقلی، یا حسی (از طریق تماس و ارتباط با ارواح) نیز امکان پذیر است.
قرآن مجید گرچه بحث زیادی در مورد برزخ ندارد، و نسبتاً از کنار این مسأله، ساده گذشته است، ولی با این حال، تعبیرات صریح و روشنی در آیات متعدد در این زمینه دارد که میتواند اصول کلی مربوط به جهان برزخ را برای ما روشن سازد.
با این اشاره به قرآن باز میگردیم و به آیات زیر گوش جان فرا میدهیم:
1ـ حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ ـ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ کَلاَّ إِنَّها کَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ.
تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرا رسد میگوید: پروردگار من! مرا باز گردان شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم (به او میگویند) چنین نیست، این سخنی است که او به زبان میگوید (و اگر باز گردد برنامهاش همچون سابق است) و پشت سر آنها برزخی است تا روزی که برانگیخته میشوند.
2ـ وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ـ فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ.
(ای پیامبر) هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شدهاند مردگانند، بلکه آنها زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند ـ آنها به خاطر نعمتهای فراوانی که خداوند از فضل خود به آنها بخشیده است خوشحالند و به خاطر کسانی که (مجاهداتی که) بعد از آنان ملحق نشدند (نیز) خوشوقتند (زیرامقامات برجسته آنها را در آن جهان میبینند و میدانند) که نه ترسی بر آنها است و نه غمی خواهند داشت.
3ـ وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ.
و به آنها که در راه خدا کشته میشوند مرده مگوئید، بلکه آنها زندگانند ولی شما نمیفهمید.
4ـ النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْها غُدُوًّا وَ عَشِیًّا وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ ـ وَ إِذْ یَتَحاجُّونَ فِی النَّارِ فَیَقُولُ الضُّعَفاءُ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِیباً مِنَ النَّارِ.
عذاب آنها آتش است که هر صبح و شام بر آن عرضه میشود و روزی که قیامت برپا میشود دستور میدهد آل فرعون را در سختترین عذابها وارد کنید ـ به خاطر بیاور هنگامی را که در آتش دوزخ با هم محاجه میکنند، ضعفاء به مستکبران میگویند: ما پیرو شما بودیم آیا (امروز) سهمی از آتش به جای ما پذیرا میشوید؟!
5ـ مِمَّا خَطِیئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً فَلَمْ یَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً.
(آری سرانجام) همگی به خاطر گناهانشان غرق شدند و در آتش دوزخ وارد شدند و جز خدا یاورانی برای خود نیافتند!
6ـ قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ یا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ ـ بِما غَفَرَ لِی رَبِّی وَ جَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ.
(سر انجام او را شهید کردند و) به او گفته شد وارد بهشت شو گفت: ای کاش قوم من میدانستند ـ که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامی داشتگان قرار داده است.
7ـ وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یُقْسِمُ الُْمجْرِمُونَ ما لَبِثُوا غَیْرَ ساعَةٍ کَذلِکَ کانُوا یُؤْفَکُونَ
و روزی که قیامت برپا شود گنهکاران سوگند یاد میکنند که جز ساعتی (در عالم برزخ) درنگ کردند! این چنین آنها از درک حقیقت محروم میشدند.
8ـ قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ.
آنها میگویند پروردگارا! ما را دوباره میراندی و دو بار زنده کردی اکنون به گناهان خود معترفیم، آیا راهی برای خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد!؟
برزخ و ویژگیهایش
نخستین آیه، بحث را از چگونگی وضع کفار و ظالمان و مجرمان آغاز کرده، میفرماید: آنها همچنان به راه نادرست خویش ادامه میدهند «تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرا رسد، در این حال میگوید: پروردگارا! مرا برگردانید شاید عمل صالحی انجام دهم در آنچه ترک کردم» (و گذشتهی تاریک خودم را جبران نمایم) (حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ ـ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ)
اما به زودی با جواب منفی آمیخته با دلیل و برهان روبرو میشود، به او میگویند: «چنین نیست، این سخنی است که او به زبان میگوید» (و اگر باز گردد همان برنامههای سابق را تکرار میکنند) (کَلاَّ إِنَّها کَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها)
سپس میافزاید: «و پیش روی آنها برزخی است تا روزی که مبعوث میشوند» (وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ).
آغاز این آیه اشاره به منزلگاه اول یعنی منزلگاه «مرگ» است، و پایان آن اشاره به منزلگاه دوم یعنی «برزخ» است.
گرچه بعضی اصرار دارند که برزخ را در اینجا به معنی حائلی که در میان انسان و درجات عالی بهشت قرار دارد تفسیر کنند، ولی جمله «إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ» (تا روز رستاخیز) قرینه روشنی است بر اینکه عالم برزخ مرحلهای قبل از روز رستاخیز و بعد از مرگ است.
بعضی نیز برزخ را به معنی مانعی برای بازگشت به این دنیا تفسیر کردهاند، این معنی نیز با ذیل آیه که میگوید این برزخ تا روز قیامت ادامه دارد سازگار نیست. (دقت کنید).
به این ترتیب آیه فوق، به وضوح اشاره به وجود چنین عالمی در میان دنیا و آخرت میکند.
تعبیر به «وَراء» گاه به معنی «پشت سر» و گاه به معنی «پیش رو» است، چرا که این واژه از ماده وری (بر وزن سعی) به معنی پوشانیدن است، و کسانی که مثلا در یک طرف دیوار قرار دارند طرف دیگر که برای آنها پوشیده نیست «وراء» محسوب میشود، بنابراین انسان در هر سمت دیوار باشد، طرف مقابل «وراء» است.
در روایتی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ میخوانیم که فرمود: اَتَخَوَّفُ عَلَیْکُمْ فی البَرزَخ: «من از برزخ درباره شما میترسم».
راوی سؤال کرد: ما البّرزَخُ: «برزخ چیست؟»
فرمود: «القَبْرُ مُنذُ حینَ مَوتِهِ إِلی یَومِ القِیامَة»: «برزخ همان قبر است از آن زمانی که انسان میمیرد تا روز قیامت».
و در حدیث دیگری از امام علی بن الحسین ـ علیه السّلام ـ آمده است: إنَّ ألقَبرَ رَوضَةٌ مِن رِیاضِ الجَنَّةِ ـ أو حُفرَةٌ مِن حُفَرِ النِیرانِ: «قبر باغی از باغهای بهشت، یا حفرهای از حفرههای دوزخ است».
دومین آیه، نخست روی سخن را به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ کرده، با صراحت میگوید: «هرگز گمام مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند مردگانند، بلکه آنها زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند» (وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ).
و در سومین آیه روی سخن را به همهی مؤمنان کرده، صریحاً میگوید: «به آنها که در راه خدا کشته شدند مرده مگوئید بلکه آنها زندهاند ولی شما نمیفهمید» (وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ).
هر دو آیه از دلائل روشن وجود عالم برزخ است (هر چند تنها در مورد شهیدان سخن میگوید) زیرا در هر دو مورد سخن از زنده بودن شهیدان و حتی روزی گرفتن آنها و حضورشان در محضر قرب خدا است.
عجب اینکه بعضی از مفسران بدون توجه به تعبیراتی که در این آیات و آیات بعد از آن آمده که همگی حکایت از حیات شهداء (حیات به معنی واقعی کلمه) میکند دست به توجیهاتی زدهاند که حیات را به مفهوم مجازی آن منعکس میکند، مانند زنده بودن نام و آثار آنها، زنده بودن هدایت و طاعت و دین آنها، و یا زنده شدن روز قیامت از قبور!
آیا آنها دقت نکردهاند که قرآن میگوید شهداء نزد پروردگارند.
روزی داده میشوند.
به خاطر نعمتهای فراوانی که خداوند از فضل خود به آنان داده خوشحالند ترسی از آینده و غمی از گذشته ندارند.
این تعبیرات چگونه با آن مفاهیم مجازی سازگار است؟
به علاوه، میفرماید: شما زندگانی آنها را درک نمیکنید، اگر حیات به معنی نام و نشان و هدایت و دین باشد برای همه قابل درک است.
ظاهر این است این دسته از مفسران نتوانستهاند حیات برزخی را دقیقاً هضم کنند، و «چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند» ولی همانگونه که فخر رازی در تفسیر خود میگوید: غالب مفسران بر این هستند که حیات در اینجا حیات حقیقی است
بهشت ودوزخ برزخی در آیات و روایات
از جمله آیاتی که بر وجود بهشت و جهنم و ثواب و عقاب در دوزخ اشاره دارد، آیات یکصد و پنجم تا یکصد و هشتم ، از سوره هود می باشد که می فرماید: «روزی میرسد که هیچ صاحب نفس و جانداری بدون اذن خدا نمی تواند تکلم کند؛ و در آن روز مردم به دو گروه سعید و شقی قسمت میشوند. اما آن کسانیکه شقی و بد عاقبتند، آنان در آتش خواهند بود و زفیر و شهیق آتش که همان شعله های فروزان و لهیب و زبانه های افروخته آنست آنانرا فرا خواهد گرفت . (و ممکن است گفته شود که زفیر و شهیق جهنم، از خود جهنمیان است چنانکه لفظ لهم بر آن دلالت دارد) آنان در میان آتش تا هنگامیکه آسمان و زمین بر پاست جاودانه زیست خواهند نمود مگر اینکه پروردگار تو بخواهد؛ و حقاً که پروردگار تو به هر کاری که اراده کند تواناست . و اما آن کسانیکه سعید و پیروزند، آنان در بهشت خواهند بود و در آنجا تا هنگامیکه آسمان و زمین بر پاست مخلد و جاوید خواهند بود مگر آنکه پروردگار تو بخواهد؛ و این عطای غیر مقطوعی است که به آنان خواهد رسید
علی بن ابراهیم قمی در تفسیرش گوید: این آیات راجع به برزخ است ، قبل از بر پا شدن قیامت . خلود در آتش ، خلود در آتش دنیاست تا وقتیکه آسمانها و زمین هستند؛ و خلود در بهشت ، یعنی بهشت دنیوی که ارواح مؤمنان بدانجا انتقال می یابند و مراد از غیر مقطوع بودن عطای بهشتیان ، آنستکه این بهشت برزخی متصل میشود به بهشت قیامتی . و این آیات رد کسانی است که عذاب قبر را منکرند، و عقاب و ثواب را در برزخ دنیا قبل از قیام قیامت قبول ندارند (تفسیر علی بن ابراهیم، طبع سنگی 1313، ص 315-314).
و همانطور که در کلام این مرد بزرگ ظاهر است مراد از بهشت و جهنم دنیوی ، بهشت و جهنم برزخی است ؛ و چون عالم برزخ از تتمه عالم دنیاست و در آنجا از صورت و کم و کیف وجود دارد لذا از آن به دنیا نیز تعبیر کنند. و نیز علی بن إبراهیم قمی در مقدمه تفسیرش در رد کسانیکه انکار ثواب و عقاب را می نمایند، می افزاید که این آیات دلالت دارد بر آنکه عذاب آنها مقرون به دوام آسمانها و زمین است ، و این راجع به برزخ دنیاست چون وقتی قیامت برپا گردد آسمانها و زمین دگرگون میشوند.
و دیگر، گفتار خدای تعالی :النارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا غُدُوا وَ عَشِیا؛ هر صبح و شام بر آتش عرضه می شوند» (غافر/46). چون غُدُو و عَشی، که همان چاشتگاه و شبانگاه است که مشرکین را عرضه بر آتش میدارند، در دار دنیا و عالم برزخ است ؛ و اما در قیامت ، دیگر چاشتگاه و شبانگاهی وجود ندارد.
و دیگر، گفتار خدای تعالی : «وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِیهَا بُکْرَةً وَ عَشِیا؛ و صبح و شام روزیشان در آنجا برقرار است» (مریم/62). چون بُکْرَة و عشی ـ که به معنای صبح و شب است و در آن هنگام روزی بهشتیان به آنها میرسد ـ در عالم بهشت دنیا و برزخ است ، که ارواح مؤمنین بدانجا منتقل میشوند، و اما در بهشت های خلد، در آنجا صبح و شبی وجود ندارد.
و دیگر، گفتار خدای تعالی : وَ مِن وَرَآنءِهِم بَرْزَخٌ إِلَی" یَوْمِ یُبْعَثُونَ؛ و پشت سرشان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند» (المؤمنون/100). چون این آیه راجع به عذاب و ثواب برزخ است ، و حضرت صادق علیه السلام گفته اند: مراد از برزخ ، قبر است که در آنجا ـ که بین دنیا و آخرت است ـ ثواب و عذاب به اهلش میرسد. و دلیل بر این مدعی همچنین قول ایشان است که فرمود
وَ اللَهِ مَا نَخَافُ عَلَیْکُمْ إلا الْبَرْزَخَ؛ سوگند به خدا که ما بر شما نگران نیستیم مگر از عالم برزخ» (و اما در قیامت چون در آنجا شفاعت بدست ماست پس ما اولی هستیم به شفاعت نمودن از شما.
نعمت و عذاب قبر
افزون بر آیات پیش گفته که نوعی نعمت و روزی دادن به شهدا را یادآور شده است مضمون برخی دیگر از آیات نیز به روشنی بر حیات برزخی و متنعم بودن بعضی از انسانها در قبر دلالت دارد. همچون گفته شهیدی که داستان آن در سوره یس آمده که چون به وی گفته شد: به بهشت در آی، گفت: ای کاش قوم من از این همه رحمت الهی باخبر می شدند. بدیهی است که اگر اینها مرده و فاقد حیات باشند، درکی ندارند تا لذت ببرند و متنعم باشند در حالی که طبق آیات موجود، شهیدان از نعمت های بهشتی و تفضلات ربوبی متنعم می گردند. برخی از متکلمان نیز در مباحث حیات برزخی از این گروه آیات برای اثبات برزخ بهره گرفته اند و بعضی از آنان خواسته اند دلالت عام آیات یادشده بر حیات برزخ برای همه انسانها را انکار و آن را محدود به حیات شهیدان بدانند. که البته دلیلی بر اختصاص مفاد آیه به شهیدان وجود ندارد.
شمار دیگری از آیات نیز با حروف عطف که نافی هرگونه فاصله و تراخی است حالاتی از حیات را برای انتقال یافتگان از زندگی دنیا ترسیم می کنند که از این آیات نیز برای اثبات برزخ استفاده شده است مانند وارد شدن قوم نوح(ع) در آتش یا غرق شدن آنان در آب؛ «مما خطیتهم اغرقوا فادخلوا نارالله». کلمه «ماء» در این آیه دلالت بر تعقیب بدون فاصله دارد و روشن است که ورود در آتش وجهی ندارد مگر برای عذاب. در برخی از آیات نیز هرچند نتوان عدم تراخی را از حرف عطف استفاده کرد، اما به مدد روایات می توان از آنها برای اثبات برزخ بهره گرفت. از امام صادق(ع) ذیل آیه «فاما ان کان من المقربین» فروح و ریحان و جنت نعیم» نقل شده است که روح و ریحان در قبر است و نعیم در آخرت. در این آیه نیز نعمتهای بهشتی در برزخ بلافاصله برای انسانها ترسیم گردیده است. برخی آیه یادشده را با توجه به آیه «فلولا اذا بلغت الحلقوم» ¤ و انتم حینیذ تنظرون» از دلائل اثبات برزخ برشمرده و گفته اند: روح و ریحان بدون فاصله پس از مرگ نصیب انسان می شود و انسان روح و ریحان را پس از مرگ ملاقات می کند و برخی معتقدند این ملاقات در آخرت روی می دهد. عده ای نیز آیات «یاایتها النفس المطمئنه ¤ ارجعی الی ربک راضیه مرضیه» ¤ فادخلی فی عبدی¤ و ادخلی جنتی» را به جهت بیان انتقال بدون فاصله (فادخلی) دلیل بر حیات برزخی دانسته اند. که البته دلالت انحصاری این آیات بر حیات برزخی به روشنی آیات پیشین نیست.
دلایل نقلی وجود نعمت و عذاب قبر
1.خداوند متعال می فرماید:
(و لو تری اذ یتوفی الذین کفروا الملائکةُ یضربون وجوههم و أدبارهم و ذوقوا عذاب الحریق، ذالک بما قدمت ایدیکم و ان الله لیس بظلام للعبید)” الأنفال0
"( ای پیامبر!) اگر ببینی آنگاه که فرشتگان جان کافران را می گیرند و بر سر و صورت و پشت و روی آنان( از هر سو) می زنند و (به ایشان می گویند:) عذاب دردناک کردارهای خود را بچیشید! این بخاطر کارهایی است که پیش از این می کرده اید و خداوند به بندگان هرگز کمترین ستمی را روانمی دارد".
همچنین می فرماید: (النار یعرضون علیها غدوا و عشیا و یوم تقوم الساعةُ أَدخلو آل فرعون اشد العذاب)” غافر” 46". " و آن آتش دوزخ است که بامدادان و شامگاهان آنان به آن داخل می شوند، (این عذاب برزخ ایشان است) و اما روزی که قیامت بر پا می شود( خداوند به فرشتگان فرمان می دهد) پیروان فرعون( و فرعونیان) را به شدیدترین عذاب دچار سازید”.
2.پیامبر اسلام می فرماید: “هر گاه کسی را در درون قبرش قرار دهند و او را تنها بگذارند و بر گردند، او صدای پای آنان را می شنود، بعد از آن دو ملایک نزد او می آیند و او را می نشانند و خطاب به او می گویند” تو در مورد محمد چی می گفته ای( و چه باوری داشته ای؟) انسان مؤمن در جواب می گوید: من گواهی داده و گواهی می دهم که او بنده خداوند و فرستاده اوست. سپس به او گفته می شود: جایگاهت را در دوزخ خداوند به جایگاهی بلند در بهشت تبدیل نموده است و او هردوی آنها را می بیند.
اما انسان منافق( وکافر) در پاسخ به آن پرسش می گوید: نمی دانم همانی را می گویم که مردم میگویند. به آنان گفته می شود، نه درک و معرفت داشته ای و نه از او پیروی کرده ای. و سپس با چکشهایی از آهن چنان بر او زده می شود که صدای فریاد او را جن و انس می شنوند”. و رسول خدا در یکی از دعاهای خود می فرماید: " پروردگارا از عذاب قبر و عذاب آتش و بلاهای زندگی و مرگ و فتنه دجال به تو پناه می برم”
3.میلیون ها نفر از علما و اندیشمندان و مؤمنین امتهای پیامبران پیشین و امت مسلمان به مسایل مربوط به عذاب و نعمت قبر ایمان داشته و باور دارند.
دلایل عقلی وجود نعمت و عذاب قبر
1. لازمه ایمان به خداوند و ملایک و دنیای آخرت، ایمان به عذاب و یا نعمتهای قبر و رویدادهای آن است، زیرا همه آنان جزو ایمان به غیب می باشند و کسی که به برخی از آنها ایمان داشته باشد، لازم است به بقیه موارد آن نیز ایمان داشته باشد.
2. عقل و اندیشه انسان هیچیک از مسایل مربوط به عذاب قبر یا نعمتهای آن و سؤال دو ملایک را انکار نمی کند و آنها را محال نمی شمارد، بلکه بالعکس عقل و اندیشه سالم آنها را تصدیق می کند.
3. گاهی انسان در حال خواب رؤیاهای خوشایندی را می بیند و از آنها لذت می برد، به گونه ای که پس از بیدار شدن نگران می شود و دلش می خواهد که آن رؤیا همچنان ادامه پیدا می کرد.
گاهی هم رؤیاها و کابوسها وحشتناکی را در خواب مشاهده می نماید و از آنها دچار اضطراب و وحشت می گردد، و پس از بیدار شدن بسیار شادمان می شود، و از کسی که او را از آن خواب وحشتناک بیدار کرده بسیار سپاسگزاری می نماید. و هیچکس تأثیر آن رؤیاها را بر روان انسان نمی تواند انکار کند، در حالی که در ظاهر انسان در حال رؤیا چیزی احساس نمی شود، پس چگونه می توان عذاب و نعمتهای قبر را انکار نمود؟
تفاوت ها ی اساسی بین بهشت برزخ وآخرت:
1. بهشت برزخ موقت، ولى بهشت آخرت دائمى است. (...قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ یَــلَیْتَ قَوْمِى یَعْلَمُون...)(1)سرانجام او را شهید کردند و[ به او گفته شد: «وارد بهشت شو!» گفت: «اى کاش قوم من مى دانستند.»
این بهشت و بهشتى که در آیه 169آل عمران، شهیدان بعد از شهادت در آن وارد مى شوند بهشت برزخ است و این بهشت موقت خواهد بود، چون از آیات و روایات اینطور فهمیده مى شود که بهشت جاویدان در قیامت، نصیب مؤمنان خواهد شد. (إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِى مَقَام أَمِین * فِى جَنَّـت وَ عُیُون....لاَ یَذُوقُونَ فِیهَا الْمَوْتَ إِلاَّ الْمَوْتَةَ الاُْولَى...)(2)پرهیزکاران در جایگاه امن و امانى هستند. در میان باغ ها و چشمه ها...هرگز جز همان مرگ اول که در دنیا چشیده اندنخواهد چشید.
2. بهشت برزخ نمونه کوچکى از بهشت آخرت است.
امام على(ع) مى فرماید: القبر اما روضة من ریاض الجنه او حفرة من حفر النیران(3) قبر، یا باغى از باغ هاى بهشت، یا حفره اى از حفره هاى دوزخ است.
3. نعمت هاى بهشت برزخى به بدنى از غیر بدن عنصرى (بدن مادى دنیایى) تعلق مى گیرد; بدنى که متناسب با حیات برزخى است که به اصطلاح متکلمان به آن، بدن یا قالب «مثالى» گویندفقط آرایش و رنگ ماده را دارد ولى نعمت ها در بهشت آخرت، شامل بدن و روح هر دو مى شود .آیات بسیارى از جمله آیات سوره شریفه الرحمن بر این مطلب دلالت دارد.
پاداش برزخی نیکوکاران
افرادی بودندکه در این جهان اعمال وکردارشان نیک بوده و در برزخ پاداش آن را گرفتند. به چند نمونه از آنان اشاره می کنم .
پاداش برزخی سلمان
از جمله کسانی که پاداش برزخی خود را دیدند سلمان فارسی است که او را سلمان محمدی هم می گویند ویکی از سابقین در اسلام و از کسانی بوده است که برای به دست آوردن حق و حقیقت رنج ها و سختی هارا متحمل شد تا آخرالامر به مقصود خود رسید . ایشان در اثر ایمان کامل ورأی درست و وفداکاری که راجع به اسلام وپیامبر(ص) و احکام داشت، پاداش عظیمی در عالم بزرخ به او دادند .ابن عباس می گوید: بعد از مرگ سلمان، او را به خواب دیدم . در حالی که تاجی از یاقوت برسر و حلّه های بهشتی بر تن و زر و زیور بر اعضای بدن خود داشت و مانند پادشاهان برتختی نشسته بود . از روی تعجب گفتم :تو سلمانی ؟! جواب داد : آری ، گفتم تو همان آزاد شده ی پیامبراسلام (ص) هستی ؟ گفت : بلی ، گفتم : ای سلمان ! آیا این پاداش و منزلت نیک را خداوند به تو عنایت فرموده است ؟ گفت : بلی . گفتم : ای سلمان ! در بهشت بعد از ایمان ، چه چیزی فضیلتش از همه بیشتر است ؟ گفت : ای ابن عباس ! بعد از ایمان به خدا و رسولش ، چیزی با فضیلت تر در بهشت از دوستی امیر المؤمنین (ع) و اقتدا کردن به آن حضرت ندیدم .
پاداش برزخی روضه خوانی
یکى از علماى بزرگ که تازه از نجف اشرف به وطنش برگشته بود و بسیار دوست مى داشت که به مجالس روضه خوانى و عزادارى حضرت سیدالشهداء علیه السلام حاضر شود. مى گفت : روزى به مجلس روضه خوانها رفتم . آنها قبل از آن که روضه را شروع کنند مزاح زیادى کردند که من خوشم نیامد. در میان آنها ((سید)) روضه خوانى بود که بیشتر از همه مزاح مى کرد و من از او بیشتر متنفر بودم .
تصمیم گرفتم دیگر به مجلس آنان نروم . شب در عالم رؤ یا دیدم قیامت برپا شده است و مردم دسته دسته از پل صراط مى گذرند و به بهشت مى روند. وقتى من خواستم از صراط بگذرم ، دیدم آن را طورى ساخته اند که به هیچ وجه نمى توان از آن گذشت و به نظر مى رسید غیر قابل عبور است .
ولى همان ((سیدى )) که در مجلس روضه خوانى زیادتر مزاح مى کرد از آن طرف صراط پرواز مى کند و خود را به این طرف مى رساند. بعضى از افراد را انتخاب مى کند و آنان را در بغل مى گیرد و پرواز مى کند و از صراط عبورشان مى دهد و به بهشت مى رساند. من هم دست به دامن او شدم و گفتم : اگر مرا هم از صراط ببرید متشکر خواهم بود.
او هم مرا بغل گرفت و با یک حرکت از صراط عبور داد و آن طرف صراط گذاشت و گفت : آن طرف را نگاه کن ، آنها درهاى بهشت است . به طرفى که او اشاره مى کرد نگاه کردم ، دیدم بهشت درهاى زیادى دارد که در پشت بعضى از آنها ازدحام جمعیت زیاد بود ولى پشت یکى از آنها بسیار خلوت به نظر مى رسید. آن ((سید)) گفت : چون تو عالم و مجتهدى باید از آن در وارد بهشت شوى . باز به آن درى که او اشاره کرد نگاه کردم دیدم پشت آن در، صف طولانى از علما بسته شده است و در هر چند ساعت فقط یک نفر را صدا مى زنند.
گفتم : آیا ممکن است از آن درى که خلوت تر مى باشد وارد بهشت شوم ؟
گفت : نه ، آن در، متعلق به حضرت سیدالشهداء علیه السلام است و مخصوص روضه خوانها مى باشد.
اگر تو هم روضه خوانده باشى مى توانم ترا از آن در ببرم . گفتم :
نه ، متاءسفانه این توفیق را تا به حال نداشته ام . گفت : پس راهى براى شما وجود ندارد باید از همان در شلوغ وارد بهشت شوى .
گفتم : خواهش مى کنم ، براى من کارى بکن .
سید مقدارى فکر کرد و گفت : بیا همین گوشه بنشینیم ،
من مستمع مى شوم و تو هر طور که مى توانى روضه اى بخوان تا ترا از آن در، ببرم و به حضرت امام حسین عرض کنم : تو هم روضه خوان هستى .
گفتم : بسیار خوب . همان گوشه نشستم و روضه اى خواندم و او گریه مى کرد. بعد گفت :
حالا بیا با هم از این در، وارد بهشت شویم . او دست مرا گرفت وارد بهشت کرد. وقتى وارد شدم دیدم آن طرف ، بهشت تختى گذاشته و حضرت امام حسین علیه السلام روى آن نشسته و دفتر بزرگى در مقابلشان گذاشته است و آن حضرت اسامى روضه خوانها را در آن دفتر ملاحظه مى فرمایند.
بالاخره ((سید)) جلو رفت و گفت : قربانت گردم این بار هم یک روضه خوان آورده ام . حضرت امام حسین علیه السلام رو به من کرد و فرمود: اسمت چیست ؟
گفتم : شیخ ((رمضان على ))، حضرت دفتر را نگاه کرد سپس سرشان را بالا نمود و رو به آن سید کرد و فرمود: ما روضه خوانى به این اسم نداریم .
آن ((سید)) گفت : یا جدا، به جان خودتان قسم مى خورم خودم روضه اش را گوش داده ام و او براى من روضه خوانده است . حضرت امام حسین علیه السلام تبسمى فرمود و گفت : بسیار خوب به خاطر تو وارد بهشت شود، مانعى ندارد. آن عالم بعد از خواب ، مقید بود که هر طور ممکن است در مجالس روضه خوانى برود و روضه بخواند
و نام خود را در زمره روضه خوانها قرار دهد.
پاداش برزخی همزه و جعفر
ابن علقه می گوید: روزی رسول خدا (ص) نماز صبح را با ما به جا آورد. سپس متوجه ما شد و فرمود: این جمعیت ! دیشب عمویم حضرت همزه و پسر عمویم جعفر را در خواب دیدم که در جلوی ایشان طبقی از میوه سدر گذاشته بود و آن دو نفر مشغول خوردن از آن بودند. مدتی از آن خوردند ناگهان میوه سدر، خود به خود تبدیل به انگور شد . مدتی از آن خوردند ناگهان انگور تبدیل به رطب شد ، مدتی مشغول خوردن آن شدند . به آنان نزدیک شدم و گفتم : پدرم فدای شما باد .( به من خبر دهید ) کدام عمل در برزخ و آخرت از همه اعمال بافضیلت تر است؟
گفتند: یا رسول الله ! پدر و مادرمان به فدای شما باد ، بهترین عمل در این جا سه عمل است. اول، درود و صلوات فرستادن برای شما . دوم ، آب دادن به مردم تشنه ( یا حیوانات ) و رفع تشنگی از آنها کردن . سوم ، دوستی علی ابن ابی طالب را در دل داشتن .
آری ، جز این کسانی که جان عزیز خود را در راه اسلام و مکتب و رهبرشان بدهند باید در عالم برزخ دائما مشغول به خوردن میوه های گوناگون برزخی باشند و این تا روز قیامت ادامه دارد .
پاداش برزخی دعبل خزایی
دعبل خزایى یکى از بهترین شعرا و مداحان و یکى از شیعیان و محبین اهل بیت عصمت
و طهارت بوده است .
در سال وفات امام صادق علیه السلام سنه 148 متولد شد و در سنه 246 در سن 98 سالگى در شهر ((شوش )) وفات کرد.
وقتى اشعار؟
موسوم به مدارس آیات را سرود و در خراسان به خدمت امام هشتم على بن موسى الرضا علیه السلام رسید و براى آن حضرت خواند. امام کیسه اى که صد دینار رضوى (یا سه هزار درهم ) که به نام آن حضرت سکه زده بودندو لباس خزى را به وصله داد.
دعبل همه کارهایش خوب و مورد پسند امام واقع شده بود فقط یک کار غلط و ناپسند داشت و آن ، این بودکه تا موقع مرگش عادت به شرب خمر داشت .
از اباالحسن داود بکرى نقل شده است که گفت :
از على ، پسر دعبل شنیدم گفت :
موقع مرگ پدرم دیدم رنگش تغییر کرد و زبانش بند آمد و صورتش سیاه شد.(شکى در دل من پیدا شد) و نزدیک بود از مذهبش برگردم ،وقتى او را دفن کردیم بعد از سه شب ، پدرم را در خواب دیدم ، در حالى که لباسها و کلاه سفیدى در تن و سر دارد.
مى گوید، به او گفتم : اى پدر! خداوند متعال با تو چه کرد؟
(آن تغییر قیافه و گرفتگى زبان و سیاهى صورت تو براى چه بود و این لباسهاى فاخر و قیافه زیبا چیست )؟
گفت : اى فرزند! آن وضعیت که هنگام مرگ دیدى در اثر مشروبى بود که گاهى اوقات مى خوردم ،
و این سیاهى صورت در عالم برزخ ادامه داشت تا وقتى حضرت رسول صلى الله علیه و آله را دیدم ،
در حالى که او لباسهاى فاخرى پوشیده و کلاه سفیدى سر او بود.
فرمود: تو دعبلى ، گفتم : بلى یا رسول الله ! فرمود: از جمله اشعارى که براى فرزندم گفته اى برایم بخوان ،دو فرد از اشعار خود را براى آن حضرت خواندم .او (خوشحال شد) و فرمود: ((احسنت )) و شفیع من شد.
صورتم سفید و زبانم باز گردید و این لباسهاى فاخر و سفید را به من عنایت فرمود. بعد اشاره به لباسهاى خود کرد و گفت : اینها عطاى آن حضرت است .
نپوسیدن بدنها یکی از نعمتهای الهی در قبر
در اثر ارتباط قوی که بین روح و بدن عالم برزح می باشد ، نپوسیدن و از بین نرفتن بدن بعضی از اولیاء اله در قبر است . از جمله : تازه ماندن بدن پیامبران و ائمه طاهرین و اولیای خدا و بعضی از نیکان و مومنان است که در ذیل بیانن می شود .
بعضی از قبرها که به طور سرداب حفر شده است و جنازه ها را پهلوی یکدیگر قرار داده اند، دیده شده که جنازه بعضی از علما س از گذشت نیم قرن تر و تازه مانده است .
باید این را بدانیم که مقام روح و نفس غیر از بدن است . جنازه، داخل قبر چه بپوسد یا نپوسد کاری به روح ندارد . بدنی که داخل قبر شده است ، مانند لباسی می باشد که انسان آن را کنده باشد . روح در مقام شامخ خود متنعم به نعمتهای الهی است و اگر فرض شود بدن قطعه قطعه شود یا بسوزد و خاکستر گردد ، چیزی از ثواب روحی کم نمی شود .
ولی بدنهایی که در میان قبر می باشد ممکن است بعضی از آنها نپوسد ، چون درجه تقوا و طهارت روح تاثیر زیادی در این لباس ( بدن) داخل قبر کرده و او را تازه نگاه داشته است .
در این جا لازم است در رابطه با بدن اسلام صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام و بعضی از بدنهای علما و بزرگان دین و نیکان از مومنین که در قبر نپوسیده و از بین نرفته است را بیان کنیم .
بدن پیامبر و امام
یکى از اعتقادات مهم شیعیان این است که حیات و مرگ پیغمبر و امام یکى است ، مرگ آنها عین حیاتشان مى باشد و حتى بدنهاى شریفشان در قبر نمى پوسد و کهنه نمى شود. در این باره روایاتى نقل شده است : و آنها از این قرارند.
امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند استخوانهاى ما را بر زمین و گوشتهایمان را بر کرمها و حیوانات زمین حرام کرده است و نباید طعمه آنها شویم .
و رسول اکرم فرمود: حیات و مرگ من هر دو براى شما منفعت دارد. عرض کردند: یا رسول الله ! چگونه چنین است و فرمود: اما این که حیات و زندگى من براى شما خیر است . خداوند در قرآن فرموده :
و ما کان الله لیعذبهم و انت فیهم
((تا زمانى تو در میان مردم باشى خداوند متعال آنان را عذاب نمى کند)).
اما مفارقت من که آن هم براى شما خیر مى باشد جهتش این است که اعمال شما هر روز بر من عرضه مى شود. اگر نیک باشد از خداوند مى خواهم که آنها را زیادتر کند و اگر قبیح و زشت باشد از پیشگاه خداوند مى خواهم که شما را بیامرزد و عفو نماید.
عرض کردند: یا رسول الله ! حتى وقتى که بدن شما در قبر پوسیده باشد باز هم براى ما خیر است . فرمود: بدن ما در قبر نمى پوسد؛ زیرا خداوند گوشت بدن ما را حرام کرده است که طعمه زمین شود.
بعد از مرگ و شهادت ائمه معصوم علیهم السلام افرادى آن بزرگواران را با چشم خود دیده و شناخته اند و اقرار کرده اند که این شخص خود امام است .
جابر از امام باقر علیه السلام نقل مى کند: عده اى از مردم پیش امام حسن مجتبى علیه السلام آمدند و عرض کردند: یا بن رسول الله ! بعضى از چیزهاى عجیب پدرتان که در زمان حیاتشان بما نشان مى داد شما هم نشان بده . فرمود: آیا قبول مى کنید و به آن ایمان مى آورید (و منکر آن نمى شوید) عرض کردند: به خدا قسم ایمان مى آوریم و منکر آن نمى شویم .
فرمود: آیا امیرالمؤ منین علیه السلام را مى شناسید؟ عرض کردند: بلى ، امام حسن علیه السلام پرده اى را که آویزان بود کنار زد و فرمود: آیا این شخص را مى شناسید؟ همه آنها عرض کردند: بلى ، به خدا قسم این امیرالمؤ منین علیه السلام است و ما شهادت مى دهیم که شما فرزند او هستید و خود على علیه السلام هم ، در زمان حیاتشان مانند این قضیه را زیاد به ما نشان مى داد.
امیرالمؤ منین علیه السلام در وصیت خود به امام حسن و امام حسین فرمود: وقتى از دنیا رفتم و مرا دفن کردید، قبل از آنکه قبر را با خاک بپوشانید دو رکعت نماز بخوانید و بعد از آن داخل قبر را نگاه کنید که چه مى بینید. ایشان هم وقتى جنازه آن حضرت را بعد از نماز داخل قبر نهادند، دیدند قبر با پارچه اى از سندس پوشیده شده است . امام حسن پارچه را از طرف صورت کنار زد. دید پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله و آدم و ابراهیم با امیرالمؤ منین علیه السلام صحبت میکنند. امام حسین علیه السلام پارچه را از طرف پاى پدر کنار زد، دید مادرشان حضرت زهرا (س )، و حوا و مریم و آسیه آن جا اجتماع کرده اند و مشغول ندبه و گریه براى امیرالمؤ منین علیه السلام هستند
تنها بدن پیامبر و امام نیست که کهنه و پوسیده نمى شود بلکه بدن بسیارى از علما و نیکان هم ، در قبر نپوسیده و تازه مانده است از جمله : جنازه شیخ صدوق و حربن یزید.
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد |