بهترینِ برادران، کسی است که نسبت به برادرانش پُر توقّع نباشد . [امام علی علیه السلام]
مقالات
وجود رابط ومستقل
یکشنبه 89 فروردین 29 , ساعت 8:19 صبح  
عنوان: وجود رابط ومستقل
تهیه کننده: الهه اکبر زاده افشار
زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
فهرست مطالب
مقدمه  
کلید واژه  
تقسیم وجود به مستقل و روابط 
تقسیم بندی وجود مستقل و روابط در نظر حکیم سبزواری  
چگونگی اختلاف وجود مستقل و روابط در نظر فلاسفه  
اختلاف از دیدگاه حکیم نوری و ملا محمد هیدجی 
پاسخ به این اختلاف از دیدگاه صدرالمتالهین  
نتیجه گیری  
منابع  
مقدمه :
وجود روابط و محمولی در قضایای منطقی جایگاه ویژه ای دارند . ارتباط و اتحاد موضوع و محمول در قضایای حمیله بدون رابط صورت نمی گیرد . هلیات بسیطه و مرکبه با این دو نوع وجود تمایز می یابد تفاوتهایی که وجود رابط با وجود محمولی و نیز با نسبت حکیمه و حکم یا تصدیق دارد . که موجب پیدایش آراء بدیعی در ساختار قضایای منطقی شده است . قضایای ثنائیه و ثلاثیه و نیز اجزاء قضیه حملیه و اختلاف نظرات درباره آن با این دو ارتباط دارند . از طرف دیگر این دو اصطلاح در فلسفه هم مورد بحث است زیرا موضوع فلسفه وجود است و وجود رابط و محمولی دو نوع از وجود تلقی می شوند. که بحث آن از زمان فارابی و ابن سینا شروع شده و در حمکت متعالیه به اوج رسیده است . شارحان حکمت نتعالیه نیز توجه خاصی به آن داشته و نتایجی بدست آورده اند. و صدرالمتالمین با تحلیل اصل علیت معلول را عین ربط و تعلق به علت خود می داند . که در نتیجه همه موجودات نسبت به ذات حق رابط و عین تعلق و وابستگی هستند و وتنها اوست که وجود مستقل به شمار می رود در این نوشتار سعی شده  تا حدودی به تبیین جایگاه وجود رابط و محمولی در فلسفه پرداخته شود.
کلید واژه:
وجود رابط، وجود محمولی، وجود رابطی، هلیات بسیطه، هلیات مرکبه، نسبت حکمیه، حکم قضایای ثنائیه و ثلاثیه
تقسیم وجود به مستقل و روابط :
موجود بر دو قسم است » یکی موجودی که وجودش (فی نفسه) می باشد – و آن را وجود مستقل ، وجود محمولی و یا وجود نفسی می نامیم – و دیگر موجودی که وجودش (فی غیره)می باشد و آن را وجود رابط می نامیم.
درباره مفهخوم وجود گفته می شود : وجود دو مفهوم در ذهن دارد:یکی مفهوم مستقل و محمولی و دیگری مفهوم رابط و در واقع لفظ وجود مشترک لفظی میان این دو معناست  
و اما علامه طباطبائی در کتاب نمایه الحکمه   نیز در صدد اثبات آن هستند که حقیقت وجود بر دو قسم است : مستقل و روابط . یعنی در خارج نیز علاوه بر وجودهای مستقل و فی نفسه ، وجودهایی نیز تحقق دارند که رابط میان وجودهای مستقل می باشند ، وجودهایی که خود ، وجود شئیی نیستند بلکه رابط میان دو شی ء موجود میباشند . ایشان در شرح وجود رابط به قضایای مرکبه و یا مرکبات تقییدیه استشهاد می کند.
مانند : قضیه (زید قائم)و (الانسان ضاحک)ویا مرکباتی چون (قیام زید) و (ضحک الانسان)در چنین موردهایی بین دو سوی این قضایا یا مرکبات امری را می یابیم که آن را نسبت یا ربط می نامیم و این امر چیزی است که نه در موضوع و غیر محمول و نه در میان محمول و غیر موضوع.
پس امر سومی ورای موضوع و محمول وجود دارد که آن را وجود رابط می نامیم .
و علامه در ضمن این بحث مقدمات استدلالی برای اثبات تحقق خارجی وجود رابط ورده است. ودر چند فرع نکاتی در این باب ذکر کرده است . به عنوان نمونه
فرع اول = ظرف تحقق نسبت همان ظرف تحقق طرفینش است.
فرع دوم = لزوم اتحاد مان طرفین با تحقق وجود رابط
فرع سوم = در حمل های اولی و هلیات بسیطه رابط وجود ندارد. (و همچنین قضایای عدمی)
فرع چهارم= وجود رابط ماهیت ندارد.
و در ادامه می گوید که نمی توان برای وجود رابط استقلالی در خارج قائل شویمزیرا که خود نیازمند دو موجود رابط دیگر می شود که به پنج وجود افزلیش خواهد یافت و خود این 5 موجود نیز برای ارتباط با هم نیاز به چهار رابط دارند و همین طور این سلسله از روابط تا بی نهایت پیش خواهد رفت که خلاف بداهت است. و در پایان بحث ثابت می گردد که برخی از موجودات مستقل اند و وجود فی نفسه دارند و برخی دیگر وجود فی غیره که همان وجود رابط است. تقسیم بندی دیگری از وجود رابط در نظر مشاهیر به خصوص حاج ملا هادی سبزواری   انجام شده که به آن می پردازیم . ایشان گفته اند که تمام اقسام وجود دارای یکی از جهات سه گانه می باشد . تقسیم اولی که در وجود «هستی» این است که وجود یا محمولی است و یا رابط. وجود محمولی یعنی وجودی که خود یکی از دو طرف نسبت است و بر موضوعی حمل می شود . مثل اینکه می گوئیم انسان هست . سفیدی هست . خدا هست در این مثال ها وجود (هستی )حمل شده است برانسان ، سفیدی و خدا و وجود رابط آن است و نه موضوع است و نه محمول بلکه پیوند میان موضوع و محمول است مثل اینکه می گوئیم انسان نویسنده است در ان مثال نمی خواهیم بگوئیم انسان هست بلکه می خواهیم بگوئیم انسان هست نویسنده . در ایم مثال هست پیوندی است میان انسان و نویسنده . وجود محمولی را اصطلاحاً وجود فی نفسه می گویند . یعنی وجودی که از نظر مفهوم بودن استقلال دارد و تصوری مستقل از سایر تصورات است و به اصطلاح دیگر (معنی اسمی) است اما وجود رابط وجود(لا فی نفسه) است. یعنی از نظر مفهوم استقلال ندارد. فقط در حالی قابل تصور است که دو تصور دیگر در ذهن مرتسم شود. و عملاً نقش پیوند میان دو تصور را به عهده می گیرد و به اصطلاح دیگر معنی حرفی است. اشیایی که وجودشان وجود رابطی است عرض نامیده می شوند . تقسیم سومی نیز در میان است. وآن اینکه وجود یا (بنفسه) است و یا بغیره یعنی موجودات بر دو قسم اند. یا قائم بالذات و بی نیاز از علت و مبدا و منشا صدور هستند. ویا غیر قائم بالذات و نیازمند به مبدا و منشاء صدور. اولی وجود بنفسه نامیده می شود که همانواجب الوجود است و طبق ادله توحید بیش از یک وجود بنفسه نمی تواند بوده باشد و دوم وجود بغیره است که شامل همه ماسوا است. وجود واجب تعالی در تقسیم اول داخل در وجود محمولی است و در تقسیم دوم داخل در وجود نفسی است و در تقسیم سوم داخل در وجود بنفسه است.
تقسیم اول ودوم در طول یکدیگرند ولی تقسیم سوم در عرض تقسیم اول است . گرچه ظاهر بعضی کلمات این است که تقسیم سوم را نیز در طول تقسیم دوم قرار می دهند . یعنی وجود نفسی (لنفسه) را مقسم وجود بنفسه و بغیره قرار می دهنداین است که می گویند : الحق نحوایسه ، فی نفسه لنفسه ، بنفسه یعنی حق متعال وجودش فی نفسه ، لنفسه وبنفسه است. ظاهر تقسیم در شعر اول منظومه این است که وجود بر سه قسم است : رابط و ربطی و نفسی یعنی به نظر می رسد که از اول یک تقسیم بیش تر در کار نیست و هر سه قسم در عرض یکدیگرند ولی شعر بعدی توضیح می دهد که چنین نیست زیرا وجود یا فی نفسه است یا نه ، و وجود فی نفسه بالنفسه است یا برای غیر است.
لانه فی نفسه اولا وما                فی نفسه اما لنفسه سما
او غیره والحق نحو ایسه              فی نفسه لنفسه بنفسه 
قد کان ذالجهات فی الاذهان
و مساله را به اعتبار و لحاظ ذهنی باز می گرداند . به یک اعتبار اطلاق وجود بر وجود رابط و محمولی به اشتراک معنوی است و به یک اعتبار دیگر به اشتراک لفظی است.
در صورتیکه وجود رابط را به گونه ای ملاحظه کنیم که از آن عنوان وجود انتزاع شود در این صورت اطلاق وجود بر آن و وجود محمولی به اشتراک معنوی خواهد بود . اما اگر این وجود رابط را به صورتی در نظر گیریم که تنها بیانگر اتحاد جزئی میان موضوع و محمول . در این صورت دیگری وجودی مستقل در مفهوم و تحقق نیست بلکه تنها حکایت گر از اتحاد و وجود مستقل دیگر است .در اینجا اگر هم به آن وجودی نسبت دهیم در حقیقت باید گت وجودی است در نهایت ضعف در این صورت اطلاق وجود بر آن و بر وجود محمولی به اشتراک لفظی خواهد بود چرا کهوجود محمولی یک معنی خواهد داشت و وجود رابط معنایی دیگر .
چگونگی اختلاف وجود مستقل و روابط در نظر فلاسفه :
در مورد اختلاف میان وجود رابط و مستقل که نوعی است یا نه ؟ و یا اینکه می شود به وجود رابط دو گونه نظر کنیم و گاهی آن را مستقل و گاهی ربطی لحاظ کنیم.
دیدگاه علامه   : اختلاف ن دو نوعی نیست زیرا معلول نیازمند علت است و عین ربط و تعلق به علت پس وجود آنها رابط است و در مقایسه برخی از آن ها با برخی دیگر که برخی جوهرند و برخی عرض . در هر دو صورت وجود فی نفسه دارندنه فی غیره.
ولی ملاصدرا اختلاف آن دو را نوعی می داند.
مدرس زنوزی  موارد اختلافی محتمل میان وجود رابط و مستقل را به چهار وجه ترسیم می کند و مراد ملاصدرا را از اختلاف میان وجود رابط و مستقل را روشن می کند که کدام یک از موارد چهارگانه است.
1) اختلاف میان مفهوم وجود رابط و مفهوم وجود مستقل
2)اختلاف میان مفهوم وجود رابط و حقیقت وجود مستقل
3) اختلاف میان حقیقت وجود رابط و حقیقت وجود مستقل
4)اختلاف میان حقیقت وجود رابط و مفهوم وجود مستقل
و سپس می نویسد : هریک از موارد بالا را که در نظر بگیریم دو طرف مقایسه با یکدیگر اختلاف دارند و به این ترتیب هیچ جایی برای اشتراک میانوجود رابط و مستقل باقی نمی ماند. مگر اینکه قضیه را بر همان قسم اول که از زمان ایشان نقل شد توجیه کرد.
اما بزرگان دیگری نیز در این باره به حل مشکل پرداخته اند یکی از آنان حکیم نوری است ایشان بر این نظر است که : وجودرابط خود از مصادیق مقوله اضافه است و م دانیم که مقوله اضافه از مقوله های عرضی نه گانه ارسطویی است. البته تفسیر معمول و متداول از مقوله های اضافی این است که آنها جزو مفاهیم ماهوی و مقوله های نخستین فلسفی هستند. اما تفسیر نور از مقوله های اضافه به گونه ای دیگر است. وی مقوله ی اضافه را از جنس معقولات ثانویه فلسفی به شمار می آورد و به پیروی آن وجود رابط را نیز معقول ثانی می داند که از درجه ی ضعیفی از وجود برخوردار است در واقع معنای سخن این است که وجود رابط در خارج منشا انتزاع دارد. نه ما بازاء مستقل نتیجه تفسیر ایشان از عبارت صدرالمتالمین این است که وجود رابط و مستقل هر دو از یک سنخ وجود هستند . ولی وجود رابط در درجه و مرتبه ی ضعیفی از وجود قرار دارد . ودر هر حال اطلاق وجود بر آنها به اشتراک معنوی است.  
از جمله کسانیکه در این باب به تفسیر سخن صدرالمتالمین پداخته ملا محمد هیدجی است. ایشان نیز در تعلیقه خود بر اسفار در این مقام چنین می نویسد . نظریه هیدجی نیز کمالش همانند به نظریه زنوزی است. ایشان نیز اطلاق وجود بر وجود رابط و مستقل را به اشتراک لفظی می داند و بر این باور است: وجود رابط از آن جهت که رابط بین دو طرف قضیه است. وجود و شیئیتی ندارد و تنها با یک نوع لحاظ و اعتبار عقلی است. که می توان برای آن وجودی در نظر گرفت . ودر آن صورت است  که دیگر وجود ربط نخواهد بود . بلکه مبدل به وجود محمولی و اسمی می گردد .
سبزواری نیز در این مقام چنین می نویسد :
از این عبارت روشن می شود که سبزواری نیز همچون حکیم نوری وجود رابط را از جنس انتزاعبیات و اضافات ( معقولاث ثانویه ) به شماره می آورد . و برای آنها به پیروی از ملاصدرا بهره ای از وجود باور دارد . که وجودات رابط آنچنان در درجه ی ضعیفی از وجود قرار گرفته اند و چنان فاصله ای با وجودات مستقل دادند که ملاصدرا ناگزیر شده از اختلاف و جدایی آنها به عنوان اشتراک لفظی یاد کند و گرنه در واقع وجود بر هر دوی آنها به گونه ی اشتراک معنوی اطلاق می گردد .
صدرالمتالمین درموارد دیگری نیز به مساله ی وجود رابط و مستقل پرداخته است ایشان در جلد نخست اسفار در مرحله ی سوم در تتمه احکام وجود فصل اول را به تحقیق در وجود رابط اختصاص داده است . وی در آن جا به تبیین تفاوت معنای وجود رابط (یعنی رابط در قضایا که ( همان مفهوم حرفی وجود باشد) و وجود رابطی ( ناعتی و وصفی ) می پردازد و اشکالهایی را که اشکال کنندگان و خرده گکیران بر وجود رابط به معنای نخست وارد می سازد پاسخ یک گوید . در ضمن رد این قسمت به پیراستن معنای سوم وجود رابطه که همان وجود ممکنها و معلولها باشد می پردازد و به این ترتیب چهره ابداع خویش را نمایان تر می سازد .
و رد پاسخ این سوال که آیا اختلاف بین وجود مستقل و رابط نوعی است یا نه و سئوالات مشابه که در ابتدای این بخش مطرح شد . باید بگوییم اگر اختلاف وجود رابط و مستقل اختلاف نوعی باشد هیچ گاه وجود رابط از نوعیت خود دست بر نمی دارد و جای خود را به نوع دیگری نمی دهد . لذا همیشه وجود رابط خودش است و مستقل وجود مستقل می ماند همان طور که انسان هیچ گاه نوعیت خود را با انواع فرس بقروغنم عوض نمی کند . اما اگر اختلاف این دو اختلاف نوعی نباشد وجود رابط خواهد توانست از حالت غیر مستقل بودن معزول شود و وجود استقلالی پیدا کند .
نتیجه گیری :
برخی تقسیم وجود به رابطه و محمولی را مربوط به مفهوم وجود می دانند که جای بخث آن در منطق است . و سرایت آن به حقیقت وجود را ناشی از خلط میان مباحث و احکام منطقی با مباحث و احکام فلسفی دانسته اند در مقابل بعضی دیگر که مفهومی دانستن تقسیم وجود به محمولی و رابط و خارج دانستن وجود رابط از بحث فلسفی به بهانه ی اینکه در حوزه منطقی باید مورد بخث قرار گیرد صحیح ندانسته اند . به عقیده ی این دسته بحث از وجود رابط یک بحث فلسفی است و منطق در این بحث وامدار فلسفه است همان طور که اصل وجود موارد ثلاث نیز بر عهده فلسفه است . و منطق در تقسیمات قضایا به آن تکیه می کند . و دلایل دیگری که توسط فلاسفه از جمله مرحوم سبزواری و صدرالمتین آورده اند .
منابــع
الف) کتاب ها
1) مطهری / مرتضی / شرح مبسوط منظومه / ج 2 / ج 4 / ج 3 / انتشارات حکمت تهران /1367 ش
2) طباطبایی / محمد حسین / نهایه الحکمه / باشراف میرزاعبدالله نورانی / موسسه نشر اسلامی / قم 1362 ش
3) سبزواری / ملاهادی / شرح المنظومه (قسم الحکمه ) / به کوشش حسن زاده آملی ، مشعود طالبی / ج 3 / چ اول / نشرناب / قم / 1316 ق
4) جوادی آملی / عبدالله / رحیق مختوم / شرح حکمت متعالیه / به کوشش حمید ارسانیا / ج 1 / مرکز نشراسرا/  قم / 1375 ش
5) نمایه الحکمه / تعلیقه ی مصباح یزدی / ج 2 / انتشارات الزهرا / تهران / 1363 ش
6) حسن زاده آملی / حسن / رساله عمل ضابط در وجود رابطی و رابط / ترجمه ابراهیم احمدیان / چ 1 / انتشارات قیام /  قم / 1387 ش
7) ملاصدرا / الحکمه المتعالیه فی الاسفار لعقلیه الاربعه / ج 9 / چ 3 / درالحیاه التراث العربی / بیروت / 1981 م
ب ) سایت ها
WWW.mullasadra.org
WWW.balagh .net
WWW.pajoohe.com
نوشته شده توسط شاهرودی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

مقالات

شاهرودی
مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 148 بازدید
بازدید دیروز: 321 بازدید
بازدید کل: 2860120 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
وضعیت من در یاهو
لینک های روزانه

طهور [802]
[آرشیو(1)]
فهرست موضوعی یادداشت ها
فلسفی[82] . عرفانی[5] . قیامت صغری، برزخ، قیامت کبری، نفخ صور، عذاب[3] . توحید- نظم - مبدا- واجب الوجود- منشا انتزاع- وحدت وجود- نظم علی[3] . عظمت، علم، رحمت، محبت، ربوبیت، اراده و مشورت، خلقت، حکمت، عدل، ه[2] . فقر الی الله ، فقر ذاتی انسان[2] . مقولات، ارسطو،کانت، علامه طباطبایی[2] . ملاصدرا،علامه طباطبایی،خلود،قضای الهی،اعتیاد،فطرت . ملاک مسلمان، فرقه . ملاک نیازمندی ،حدوث وقدم ، امکان ماهوی ، امکان فقری( امکان وجودی . ناسخ.نفس.بدن.عالم . نظام احسن، شرور ، خیر ، عنایت، عدم، نسبیت، ثنویت. . نفس،تجرد نفس،بقا،معاد . نور، نورالانوار، توحید، صفات و اسماء، ذات، انتزاع. . هدایت، شریعت، محرمات، ورع . هستی- مابعد الطبیعه- وحدت- علم- حیات . واجب الوجود، حد، برهان، صفات و اسماء، ذات، مفهوم، انتزاع . واجب الوجود، وجوب وجود، شریک ، وحدت ، وحدت حقه، کثرت ، ماهیت ، ت . واحد ، صدور ، صادر اول ، عقل ، نور ، فیض منبسط ، وحدت و کثرت ، و . واژگان کلیدی: قیامت، مواقف، میزان، واحد سنجش، حساب، پرسش. . واژگان کلیدی: علم حضوری- معرفت- نفس- علم حصولی- معلوم بالذات- مع . واژه: قضاء و قدر-سرنوشت-عدل الهی-جبر- . وجوب ، امکان ، امتناع . وجوب، امکان، امتناع ،امکان فقری، معقول ثانی فلسفی، معقول ثانی من . وجود ذهنی، وجود عینی، اتحاد عاقل و معقول، حمل اولی و شایع، علم ح . وجود رابط، وجود محمولی، وجود رابطی، هلیات بسیطه، هلیات مرکبه، نس . وجود رابط، وجود مستقل، علت و معلول، رابطی . وجود- لفظ مشترک- اشتراک لفظی وجود- اشتراک معنوی وجود . وجود، اصالت، اعتباریت، براهین، اصالت وجود، ملاصدرا . وجود، حدوث، احدیت، ضرورت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتبار، عینیت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتباریت، توحید، حرکت جوهری. . وجود، هایدگر، ملاصدرا ، تشکیک وجود، نیهیلیسم . وحدت وجود ، وحدت شخصی وجود ، وحدت تشکیکی ، جوهر ، صفت ، حالت ، ت . یمان ، عقل ، مسیحیت ، کانت ، علامه طباطبایی . فلسفه ،سفسطه ،سوفسطائیان ،تاریخ فلسفه . عشق – مکتب اشراق – ماهیت عشق – منشأ عشق – سیریان عشق – اقسام عشق . عشق، عشق مجازی، عشق عفیف، هوس . فیض، دوام فیض، فاعلیت وجودی. . قدرت، اراده، علم، واجب تعالی، صفات، جمال، کمال، فعل، قادر، مطلق . قرب الهی، روح، جسم مادی، مانعیت ،معاد روحانی، معاد جسمانی، حرکت . قضا ، قدر ، سرنوشت ، جبر ، اختیار ، آزادی ، قضا و قدر حتمی ، قضا . کبر، تکبر، متکبر، منازعه با خدا، موانع قرب، الحاد . مرگ، قبر، ثواب، عقاب، فشار قبر . معاد جسمانی، حشر، اعاده معدوم، تناسخ، صورت نوعیه، تشخص، تجرد . معاد، معادجسمانی، کیفیت معاد، شبهه آکل و ماکول، . معقولات . معنای حیا. آثار حیا. مراحل حیا. حیای منفی. جلوه های حیا. حیا و م . عقل – نفس – عقل منفعل – عقل فعال – عقل نظری – عقل عملی - عقل متص . عقل اول، وجود منبسط، حقیقت محمدیه، نظام فیض . عقل، دین، عقل گرای حداکثری، عقل گرایی انتقادی، عقل گرایی اعتدالی . عقول عرضی، ارباب انواع، مثل افلاطونی، امشاسپندان، انوع مادی، ارب . علت- معلول اشاعره- ضرورت علی- صانعیت خدا- انکار علیت- عادت- فاعل . علت،معلول،حدوث،امکان ،ضرورت . علم . علم اجمالی،کشف تفصیلی،عنایت،قضاء،قدر،لوح و قلم . علم حضوری،خودآگاهی، شهود، مشاهده، ابصار، معرفت خیالی، مشاهدات در . علم واجب الوجود – علم عنائی – علم تام – نظام علمی واجب - معلوم ب . علم،وجود ذهنی،نفس،صدرالمتالهین . علیت، مناط احتیاج به علت، ضرورت، معیت، فقر، امکان، تجلی . عوامل وجود، ناسوت، حرکت، حادث، شرور، علم صوری‌، علم حضوری، کثرات . عین، ذهن، حرکت جوهری نفس، حدوث جسمانی آن، اتحاد عاقل و معقول. . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، عقل فعال ، فعالیت ذهن، خلاقیت نفس حضو . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، وحدت استعلائی نفس، فعالیت ذهن، خلاقیت . غرور- فریفتگی- خودخواهی- غرور علمی- غرور عابدان- غرور سلاطین- غر . غفلت – ضعف نفس – مرگ – پیروی از نفس – هدف – شیطان – جهل . فاعل بالطبع، فاعل بالقصد، فاعل بالرضا، فاعل بالعنایه، فاعل بالتج . 1- خشم و غضب 2- عفو و بخشش 3- کنترل غرائز 4- کظم غیط 5- صبر 6- ب . 1- مرگ 2- غلظت 3- هول و هراس 4- جاودانی 5- قبر 6- قیامت . 1. ابن سینا 2. صدرالمتألهین 3. علم 4. علم الهی 5. صور مرتسمه . آیه ولایت، حضرت علی، فخر رازی . اتحاد - احوال - ارادت - خرقه اندازی - خنا - زعاقت - سمود - مشاهد . ادراک حسی ، ادراک عقلی و کلی ، صور جزئی ، صور کلی ، علم حضوری، ع . ادراک ، اتحاد ، معقول بالذات ، تضایف . اراد ه، علم اجمالی، علم تفصیلی ، اشاعره ، علامه طباطبایی ، معتزل . اراده- استعانت- ایمان-پشیمانی- ترک- توبه-روح-سعادت- شقاوت- کمال- . اراده,حقیقت اراده,حقیقت اراده درانسان,ریشه تاریخی بحث,دیدگاه اشا . اراده، استعانت، ایمان، پشیمانی، ترک، توبه، روح، سعادت، شقاوت . استغنا- تکدی- درویش- زهد- صوفی- فقر- فنای نفس- قناعت . اسماء ذات، صفات، افعال – امهات اسماء – امهات صفات – جمال الهی – . اشتراک وجود، انقسام وجود، واجب و ممکن، تشکیک وجود، وجود،مفهوم وج . اصالت - اعتباریت- حقیقت- وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصالت- اعتباریت- حقیقت - وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصل علیّت، حکمت متعالیه، فلسفه اسلامی. . اعاده معدوم ،غزالی ،عبدالجبار معتزلی . امکان شناخت- راه های شناخت- علم حصولی- علم حضوری- بساطت خداوند . انوار مجرده –ممکن اشرف _ ممکن اخس _شیخ اشراق-کمال وجودی . اومانیسم سکولار،سکولاریزاسیون،انسان گرایی،دنیاگروی، آزادی،فردگرا . بازی زبانی, شباهت خانوادگی, تسمیه, زبان خصوصی, ادراکات اعتباری و . باقلانی، اشاعره، جوهر فرد، عرض، قدرت الهی . بداهت- وجدانیات- ثبوتی- و-دت- اشتراک- تباین . برهان صدیقین، ابن سینا، ملاصدرا ، مفهوم وجود ، حقیقت وجود . برهان وجودی، برهان جهان شناختی و غایتگرایانه، برهان اخلاقی، برها . تسلیم - خالص - اخلاص- دین- راضی- صدق - عمل ادمی- میل ادمی- نفس . تشکیک- کثرت- وحدت وجود . تناسخ - مرگ - معاد جسمانی - حرکت جوهری - قوه - فعل . توبه، رجوع و بازگشت، تصمیم، ترک معصیت، سلوک عرفانی، مخالفت با نف . توحید، توکل، خوف، رجاء، معصیت، پایه دین، توحید ذاتی، خائف . توکل - متوکل - اسباب و علل - حقیقت توکل . تولد، تولید، اشاعره، کسب افعال. . تکامل، تطور، داروین، مذهب . ثبوتی، ذاتی، فعلی،علم، قدرت، حیات، خالق، رزق، اراده . جبر، اختیار، تفویض، امر بین الامرین، اراده، انسان و سرنوشت. . جوهر، عرض، نومن، فنومن. . حرکت،زمان، دازاین، حرکت توسطیه، حرکت قطعیه. . حصولی . حضوری . حیات، کمال وجودی، سریان وجود، سریان حیات . حکمت الهیه ، علوم عالیه ، حقیقت وجود ، ذلّ عبودیت ، فقر و فاقه ، . حکمت الهیه، علوم عالیه، حقیقت وجود، ذلّ عبودیت، فقر و فاقه، علم . خدا، جهان، تقابل خدا و جهان، صدور عالم، روح، هبوط، جسم . خشیت – خوف – امید- عذاب – بهشت- رجاء- امل- نعمت . خوف ، آخرت، عذاب ، افضل ، قیامت، خائفان ، صفات، مقربان، غفلت، رج . ذکر، درجه ، قلب ، تطمن القلوب، آرامش ، تنهی عن المنکر . رابطه، رابطه دین و أخلاق، ادراکات اعتباری، علامه طباطبائی، ایمان . راه فطرت ، برهان فطرت ، برهان اجماع عام . رسوم خلقی، حضرت جمع، بقا، فنا، سقوط شهود . رضایت، سخط ،رضای عوام ،رضای خواص . زهد، زهد اسلامی، زهد کوفی، رهبانیت، ترک دنیا، پشمینه پوشی، مراتب . شرور، خیر، شر، خدا، نظام احسن، عالم طبیعت، جهان مادی، ضرورت، قدر . شناخت-معرفت-شناخت فلسفی-شناسایی . . شوق ، اشتیاق ، محبت ، دیدار. . شک دستوری – کوجیتوی دکارت – دکارت – غزالی – شک- فلسفه تطبیقی . شک، شکاک، شکاکیت، شکاکان معروف . شکر، معرفت نعمت ، ارکان شکر حقیقی،تقسیم شکر، محابّ ، مکاره ، است . صدق، کذب، ملاک، مطابقت، انسجام، پراگماتیسم . طمس، تجلی، اکوان، اعیان ثابته، تعینی، منطوی، منفعل، اقدس، مقدس. . عاقل، معقول، معلوم بالذات، معلوم بالعرض، اتحاد . عالم مثال ـ صور معلقه ـ مثل معلقه ـ عالم خیال ـ خیال متصل ـ خیال . عجب -معجب-عجب به عبادت –عجب به ورع و تقوی –عجب به حسب و نسب –عجب . عدل الهی- ظلم- عدل و حکمت- حسن و قبح .
نوشته های پیشین

فلسفی
وجود خدا
توحید
وحدت و بساطت
برهان صدیقین
صفات خدا
علم
جبر و اختیار
شرور
عوالم وجود
عدل الهی
حدوث و قدم جهان
عرفان عملی
عرفان نظری
صدور وحدت از کثرت
موضوعات تحقیق
فهرست منابع
سرفصلها
مهر 1387
شهریور 1387
مرداد 1387
اردیبهشت 1387
آبان 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
مهر 1388
آبان 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
خرداد 89
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
شهریور 90
مرداد 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
لوگوی وبلاگ من

مقالات
لینک دوستان من

پایگاه طهور
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آفرینش از دیدگاه سهروردی
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت دوم
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت اول
اعاده معدوم از دیدگاه غزالی و قاضی عبدالجبار معتزلی
عنوان: علم الهی از دیدگاه ابن سینا
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت دوم
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت دوم
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
[عناوین آرشیوشده]