عنوان: حسد
پژوهشگر: ایرانپور
زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
عوامل حسد
از دشمن شخص حسود متنعم بودن حسود خویش را به جهت دشمنی که با وی دارد دوست نداشته و خیری برای او نمی خواهد
بزرگی طلبی: حسود از جهت بزرگی طلبی که دارد تحمل کبر و غرور و تفاخر و بزرگ منشی طرف مقابل را ندارد.
تکبر: در طبیعت شخص حسود نیست به محسود نوعی کربات و غرور وجود دارد که بدین سبب، چشم دیدن نعمت بر او ندارد. خودبزرگ بینی. محسود به نعمتی بزرگ و جاه و مقام رفیعی دست می یابد و حسود از این که چنین آدمی به چنان مقام و نعمتی دست یافته ناراحت می شود. ترس حسود برای از دست رفتن اهداف مورد علاقه و عدم تحقق مقاصد خویشتن به سبب نعمت محسود نگران و هرسناک است. که مبادا محسود به وسیله نعمتهای خویش مزاحم هدفهای وی شود. حب ریاست. این حب از میل و آرزوی نعمتهای بی اشتها نشات می گیرد و یا از خباثت نفس و بخل که باعث جلوگیری از متنعم شدن مردم میشود هر چند که نعمت سنگینی نباشد ممکن است تمامی این صفات در یک فرد جمع شود که در این صورت حسادت وی نیز شدیدتر خواهد شد. درمان حسد: درمان حسد به دو صورت عملی و علمی امکان پذیر است درمان علمی حسادت حسود نسبت عدالت خداوند اعتراض بزرگی دارد. حسود با شیطان و سایر کافران شریک شده و خواستار بلایا و زوال نعمتها برای مومنین می باشد.
زیان دنیوی حسد آن است که حسود همواره از حسد خویش در رنج و عذاب است. زیرا که نعمت خداوند با حسد بردن کسی از بین نمی رود و روز به روز به نعمت الهی افزون می گردد.
اگر چنین می بود می بایست با حسادت کردن کفار نعمتی و برای مومتین باقی نماند و زیان صرفا برای حسود است نه محسود. اما حسد در دنیا و آخرت برای کسی که مورد حسد واقع می شود سود دارد. به این صورت که 1. مهمترین هدف مردم در دنیا اندوهگین کردن دشمنان و فراهم آوردن موجبات غم و زحمت آنهاست. حال آن که هیچ غذابی بزرگتر از عذاب و رنج حسود از درد حسادت نیست. پس حسود بر خود آن کرده است که دشمنان وی خواستار ان می باشند و این سود دنیوی حسد است. سود اخروی هنگامی است که فرد مورد حسد از طرف حسود مورد ظلم واقع می شود. درمان علی حسادت راه این است که حسد و همه پیامدهای گفتاری وکرداری آن را محکوم کند و نفس خودرا به خلاف آنها مکلف نماید مثلا اگر حسد وی را وادار به سرزنش کرده زبان به مدح و ثنا گشاید، اگر وی را به سوی تکبر فرمان داد نفس خویش را ملزم به تواضع کرده از طرف مقابل پوزش می طلبد. و اگر حسادت اورا عطا و بخشش منع نمود نفس را به بخشش بیشتر وادار سازد هرگاه حسود با زحمت بسیار این گونه عمل نماید و محسود نیز به اعمال وی پی برد قلب او آرامش یافته، بدو علاقه مند خواهد شد و هنگامی که این محبت ظاهر شد حسود نیز به دوستی خود بازخواهد گشت و میان آن توافق و تفاهم ایجاد شده ماده پلید حسد خشکیده اساس علاج ودرمان حسد ریشه کن کردن موجبات حسد. از قبیل ؟ خودخواهی، حرص و... می باشد بدان که حسد در برابر دشمنان سه حالت می تواند داشته باشد حالت اول در درون خویش آزار و دلتنگی محسود را دوست دارد اما قلبا و عقلا این روش را مکروه می شمارد و خود را به خاطر ان سرزنش کرده آرزومند یافتن راهی برای از بین بردن این میل باطنی است این شکل از حسد یقینا مواد بخشش الهی قرار می گیرد زیرا که در تحت اختیار انسان نیست. حالت دوم در درون خود حسد را دوست دارد و از آزار حسود چه با زبان و چه با دیگر جوارح اظهار خشنودی می کند. این حالت به طور قطع همان حسدی است که در شرع منع گردیده است حالت سوم حالت میانه دو حالت قبل است. یعنی شخص، به قلب خویش حسد می ورزد بدون آن که نفس خویش را به خاطر ان مورد سرزنش قرار دهد و یا منکر آگاهی قلب از آن شود. لکن اعضاء و جوارح خویش را از اطاعت حسد و هماهنگی با مقتضیات و احوالات آن باز می دارد. در ارزیابی این حالت میان اهل فن اختلاف است گروهی معتقدند که این حالت در موارد شدت خودخالی از گناه نیست. زیرا هرچند که فرد ظاهرا خود را از حسد پاکیزه ساخته است اما در باطن زوال نعمت محسود رامی خواهد و در نفس او نیز تنفری نسیت به این حالت وجود ندارد. بنابراین چنین شخصی نیز حسود و گناهکار است، زیرا حسادت صفات قلب میباشد و از افعال بیرونی نیست خدای متعال می فرماید: و در قلب خود هیچ نیازی نیست به غنائمی که به انها داده شده است نمی یابند و نیز می فرماید آنها آرزو می کنند که شما نیز مانند انان به کفر در آئید تا همه در کفر برابر و مساوی باشد. و خلاصه آن که بنا بر قول فوق اعمالی مانند غیبت و افتادن به جان محسود از حسد صادرمی شود ولی عین حسد نمی باشند گروهی دیگر بر آنند که اگر صفت حسد بر اعضا و جوارح انسان ظاهر نگردید گناه محسوب نمی شود. البته بسیاری از اخبار و احادیث نیز بر این امر دلالت دارند به نقل عامه و به اسناد متعدد از نبی اکرم روایت شده است که فرمودند نه خصلت است که گناه آنها از امت من برداشته است. اشتباه و فراموشی و آنچه که بدان آگاهی ندارند و آنچه که در توان آنان نیست و آنچه که ناچار به انجام آن شوند آنچه که در آن مجبورشان کنند و فال بدن زدن، و وسواس فکری درباره مردم، و حسد به شرط آن که به دست و زبان ظاهر شود.
همچنین از رسول اکرم روایت شده است که فرمودند سه چیز است که کسی از آن نجات نمی یابد گمان بد بردن، فال بد زدن و حسد ورزیدن و من رهایی از انها را به شما می گویم. اگر به کسی گمان بد بردی در پی جست و جو تحقیق برنیا و اگر فال بد زدی از آن صرفنظر کن و اگر حسد ورزیدی به فساد و ستم دست نزن.
حسد در قرآن و احادیث درپنج آیه از قران کریم صراحتا از لغت حسد استفاده شده است که عبارت اند از سوره فلق آیه 5 سوره فتح ایه 15 سوره نساء آیه 54 سوره بقره آیه 109 و جمله ای از آیات تلویحا از حسد یاد شده است. در تمامی این آیات تحریم و مذمت حسد آشکار است بسیاری از اهل کتاب از روی حسد کادر وجود انها ریشه دوانده است می خواند شما را بعد از اسلام و ایمان به حال سابق برگرداند. بقره 109. یا این که به مردم پیامبر خاندانش در برابرآنچه خدا از فضل به آنها بخشیده حسد می ورزند، ؟ ما بر آل ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و حکومت عظیمی در اختیار آنها قرار دادیم. نساء 54. و اگر نیکی به شما برسد ناراحت می شوند و اگر حادثه ناگواری برای شما رخ دهد خوشحال می گردند اما اگر در برابر انها استقامت و پرهیزکاری پیشه کنید نقشه های خائنانه آنها به شما زیان نمی رساند خداوند به آنچه انجام می دهند احاطه دارد آل عمران 120. برتری هایی که خداوند نسبت به بعضی از شما بر بعضی دیگر قرار داده آرزو مکنید نساء 32 حسد در جمله ای از روایات وارد شده است که با چند نمونه اشاره می شود. امام صادق می فرماید آفت دین عبارت است از حسد، خودخواهی، تکبر، از امام صادق نقل شده که فرمود لقمان به فرزندانش چنین گفت: برای حسود سه نشانه است
1. زمانی که طرفش حاضر نیست غیبت او را می کند
2. وقتی که هست او را تملق می کند
3. در وقت گرفتاری انسان شماتت نموده و خوشحالی می کند. از پیامبر اکرم نقل شده است همانا برای تهمت های خداوندشناسی است سوال دشمن نعمتهای خدا کیستند؟ فرمود آنان که حسد می ورزند به مردمی که خداوند از فضل خود به آنان نعمت داده است. و امام صادق فرمودند برای بخیل آرامش و برای حسود لذتی نیست از انچه در روایات ذکر شد به دست می آید که حسادت از جمله رذایل اخلاقی است که ضررهای فردی و اجتماعی به بار می اورد و حسود بیشترین آسیب را از این صنف منفی می بیند حسود حتی می تواند سرنوشت فرد و مسیر زندگی او را تغییر دهد و منشا جنایات و مفاسد اخلاقی گردد.
و در روایات آمده است نزدیک است فقر سبب کفر شود و نزدیک است حسد سرنوشت و مقررات انسان را عوض کند حسود سلامتی و راحتی خود را از دست می دهد و همواره غمگین است دین و اعتقادات را از کف خارج ساخته و نسبت به خداوند تصوری غلط و عناد و دشمنی پیدا می کند و این بالاترین زیانی است که نصب فرد حسود می گردد. مهمترین انگیزه در حسد ورزی محبت و علاقه به دنیا نعمات مادی آن است هرچه حب دنیا بیشتر آدمی را اسیر و مقهور کرده باشد بیشتر در پی کسب آن است. و هرگاه از آن محروم بماند و به دیگری برسد راههای کینه و عداوت و ناسپاسی باز می گردد و به جایی می رسد که از لذت معرفت خدا باز می ماند لذت او در نعمات مادی متوقف می ماند و ازجمله پیروان شیطان می گردد و از انوار قدس الهی مرحوم می گردد لذا با فنای حاسد و محسود و عالم بی مقدار آنچه بماند ضرر و زیان دنیوی و اخروی برای حسود است.
دنیا آن قدر ندارد که بر او رشک بری ای برادر که نه محسود بماند نه حسود
چرا که حسود دنیا را با غم و حسرت گذرانده وآخرت را با عذاب الیم، از این رو افراد حسود برای معالجه این بیماری مهلک می بایست علاقه به دنیا را با کسب معرفت حق تعالی کاهش دهد و در دل خواستار لذت های معنوی گردد. و درعمل با محسود به خوبی رفتار نماید، خود را کنترل کند که کینه محسود را از دل بیرون کرده و نصیحت گوی و خیرخواه او باشد و با یادآوری و تذکر به خود از ضررهای حسادت هراسناک شده و مراقبت و محافظت از نفس نماید که نکند او را در ورطه این چنین هلاکت بار بیندازد و از خداوند نیز مدد جوید که او را در راه نصیحت یاور باشد. میان علمای آخریت و خداشناسان حسدی نیست.
منشا همه عوامل و اسباب حسد دوستی دنیاست. زیرا منافع دنیا به سبب تنگی و محدودیت آنها محل نزاع و کشمکش می شود به طوری که ممکن نیست منفعتی از مال و منصب به کسی برسد مگر آن که از دست دیگری بیرون رود. ولی آخرت چون تنگی در ان نیست نزاع و برخورد بین اهل آنان پیش نمی آید مثال این در دنیا علم و معرفت است که از مزاحمت بر کنار است و هر که عدم به خدا صفات و افعال و معرفت به نظام جهان را دوست دارد و هرگاه دیگری نیز به آن معرفت داشته باشد و حسد می برد زیرا علم با بسیاری علما تنگ نمی شود و یک مطلب علمی برای هزاران عالم معلوم می گردد و هر یک از ایشان با معرفت خود شاد می شود و از ان لذت می برد و شادی ولذت او به واسطه معرفت شخص دیگر کم می شود و هر علمی با خرج کردن آن یعنی با آموختن آن به دیگران و نزدیک ساختن همنوعان درآن افزون می شود و همین است تقرب و منزلت در نزد خداوند و شوق به نعمت های اخروی پس در میان علمای آخرت حسدی نخواهد بود. زیرا ان از کثرت شریکان خود در معرفت خدا و حب و انس با او شاد و مسرور می گردند. و حسد ورزی تنها درمیان علمای دنیاست و آنها کسانی هستند که مقصودشان از علم طلب مال و جاه است زیرا مال از اجسام و مادیات است که چون به دست کسی رسید دست دیگران از آن تهی می ماند و جاه و ریاست نیز چنین است زیرا که وقتی دلها به بزرگداشت عالمی اقبال نمود از تعظیم دیگری منصرف و یا کم می شود و همین علت حسد در میان آنان می گردد اما اگر دل آدمی از سرور و ابتهاج به معرفت خداوند پر شد مانعی نیست که دیگران هم به آن معرفت دست یابند. اگر انسانی مالک همه آنچه در زمین است بشود و دیگر چیزی باقی نماند که دیگران مالک شدند زیرا دایره امور مادی و دنیوی تنگ و محدود است اما علم را نهایت نیست و اگر انسانی به بعضی از علوم عالم شود این مانع آن نیست که دیگران هم به آن عالم گردند. پس حسد به سبب مقصود بودن چیزی است که کفایت همه را نمی کندو خواست همگان را بر نمی آورد. از این رو میان عارفان و خداشناسان و صاحبان مقامات برین الهی حسدی نیست زیرا در معرفت خداوند و نعمت های بهشت ننگی و مزاحمت و محدودیت وجود ندارد و لذا خدای سبحان درباره ایشان می فرماید کینه و حسدی که در سینه هایشان بود بیرون اوریم برادرانی بر تختهایی روی فرا روی. بلکه باید گفت که حسد از صفات گرفتاران زندان دنیاست. اگر بر خود مهربان باشی و آبادی و راحت سرای آخرت بخواهی نعمتی را طلب کن که مزاحمتی بر آن نست و لذتی را بجو که چیزی آن را تیره و مکدر نکند و ان لذت جز معرفت خدا و حب انس به او و از همه گسستن و به جناب قدس او پیوستن نیست و اگر از این حالت لذت نمی بری و به آن اشتباق نداری و لذتهای تو منحصر است به امداد حسی و وهمی و خیالی. بدان که جوهر ذات تو معیوب و از عالم انوار محبوب است. و به زودی با چهارپایان و شیاطین قرین و محشور خواهی شد. ادراک لذت معرفت مخصوص مردانی است که هیچ گونه تجارت و داد وستدی ایشان را از ذکر خدا مشغول نمی سازد. و دیگران با این لذت مشتاق نیستند. زیرا شوق بعد از چشیدن لذت است و هر که لذت به معرفت او را نچشبیده باشد و به آن شناسایی ندارد و هر که نشناسد مشتاق نمی شود و هر که مشتاق باشد نمی جوید، و هر که نجوید ادراک نمی کند و هر که معرفت را در نیابد از مقام علیین رانده و مطرود و از مجاورت مقربان ممنوع خواهد بود و یا محرومان در تنگترین درکات دوزخ محبوس خواهد شد و هر که از یاد خدای رحمان روی برتابد شیطانی را بر او گماریم که قرین وی باشد.
امام صادق در مباح الشریعه فرموده است شخص حسود قبل از ان که با دیگری زیان برساند خود را زیان بار کرده است. مانند ابلیس که برای خود لعنت و برای آدم برگزیدگی و هدایت و ترقی با محل حقاقی پیمان الهی و نبوت را به ارمغان اورد. چون رزق و روزی تبعا تقسیم شده است حسد سودی به حسود و ضرری به محسود نمی رساند با وسیله حسد انسان دچار حسرت ابدی شده و در چنان مهلکه ای می افتد که هرگز از ان نجات نمی یابد، حسود توبه ندارد زیرا به کار خود مصر است و به آن معتقد و بر این حالت سرشته شده است. بدون دلیل حسد می ورزد سرشت انسان تغییرپذیر نیست. اگرچه معالجه شود غبطه حسد، همیشه در مورد نعمت پیدا می شود هنگامی که تهمتی به بنده ای اعطا شود کسی که ناظر بر تنعم اوست اگر شکر گزاریهای بی تفاوت نباشد یکی از دو حالت در او پیدا می شود.
1. این که از وجود آن تهمت ناراحت باشد و زوال آن را آرزو کند این حالت حسد نامیده می شود
2. این که از وجود نعمت ناراحت نباشد و زوال آن را نیز آرزو نکند اما مایل باشد که او هم از چنان نعمتی برخوردار باشد. این حالت غبطه یا رقابت نامیده می شود که برعکس حسد از صفات پسندیده و موجب رشد و تحرک انسان است در محاورات گاهی دو لفظ حسد و غبطه به جای هم استعمال می شوند اما پس از درک مبانی باکی از نامگذاری نیست. نبی اکرم می فرماید مومن رقابت می کندو کافر حسد می ورزد و حسد جز در مورد دو گروه محقق نمی شود اول کسی که خدا به او ثروتی داده و او را به اتفاق در راه حق موفق گردانیده است و دوم کسی که خدا با او علمی عطا کرده واو عمل با آن را سیره خود قرار داده و آن را به مردم می آموزد در این حدیث پیامبر اکرم (ص) غبطه را حسد نامیده است و گاهی هم حسد رقابت نامیده می شود.
معمولا عالم به عالم حسد می ورزد اما نسبت به عابد هیچ حسدی ندارد و تاجر به تاجر حسد می ورزد نه به عالم و این به علت ؟ که در ؟ دارند. خیرخواهی ضد کینه و حسد خیرواهی است و آن خواستن دوام و بقاء خیر و نعمت خدا برای مسلمانان و ناخوش دانستن رسیدن بدی و شر با آنهاست و هر کس که طالب خیر و نعمت برای مسلمانان باشد در هر خیری ک به ایشان برسد شریک است یعنی ثواب او مانند ثواب ؟ و انعام کننده است و در اخبار است که هر که در کارهای شایسته به درجه نیکان نرسد ولی آن را دوست داشته باشد و در روز قیامت با ایشان محشور خواهد شد و اخباری که در مدح خیرخواهی و مذمت ترک آن و در ثواب ترک حسد وارد شده است بیرون از شما راست از رسول الله روایت شده است هر یک از شما باید خیرخواه برادرش باشد همچنان که خیرخواه خود است. نصیحت و خیرخواهی برای مومن بر مومن واجب است. و از امام صادق روایت شده است بزرگترین مردم از جهت منزلت نزد خدا در روز قیامت راهربرترین ایشان است زمین برای خیرخواهی خلق خدا و فرمود بر تو باد به نصیحت و خیرخواهی کردن درباره خلق خدا برای رضای خدا، که خدا را عملی بهتر از این ملاقات کنی و از ان حضرت روایت است که رسول خدا فرمود هر که دنبال حاجت برادر دینی خود رود و برای او خیرخواهی نکند به خدا و رسول او خیانت کرده است و غایت خیرخواهی این است که آنچه را برای خود می خواهد برای برادرش نیز بخواهد. و رسول خدا فرمود هر یک از شما آینه برادر خویش است وقتی چیزی بر او دید این را از او بزداید کسی که به انگیزه حسد غیبت می کند گرفتار سه عذاب می شود. عذاب روحی در اثر حسادت، عذابی به خاطر گناه حسادت و عذابی دیگر از جهت گناه غیبت. در نکوهش حسد از نظر قرآن همین بس که پیامبر می فرماید به خدا پناه می برم از شر حسود بدخواه آن گاه که حسد ورزد. امام صادق فرمود حسد در داستان دو پسر آدم هابیل و قابیل است. آنگاه که یکی دیگری را کشت. مرحوم مجلسی می فرماید: گویا مقصود از ریشه های کفر گناهانی است که گاهی موجب کفر می شود نه همیشه و کفر معانی و مصادیق فراوانی دارد و اینها علت تامه کفر نیستند اما به صورت اقتضاء در کفر موثرند به سبب حسد بود که فرزند آدم برای همیشه در حسرت باقی ماند و با هلاکتی افتاد که هرگز از آن رهایی نخواهد یافت مولوی گوید
ور حسد گیرد تو را در ره مگو در حسد ابلیس را باشد غله
؟ ?آدم تنگ دارد از حسد با سعادت جنگ از حسد
عتبه زین صعب تر در راه نیست ای خنک آن کش حسد همراه نیتس
این جسد فانا حسد آمد بدان کز حسد آلوده باشد خاندان
چون کنی بر بی حسد منکر و حسد ز آن حسد دل را سیاهی ها رسد
خاک مشو مردان حق را زیر پا خاک بر سر کن حسد را همچو ما
امیرالمومنین می فرماید حسد ایمان را در قلب انسان آب می کند ان گو تا که یخ و برف در آب ذوب می شود حسد مورد خشم خداست. زیانهای جسمی حسد حسد گذشته از این که زیانهای معنوی دارد دین و ایمان را تباه می کند از نظر جسمی نیز روی اعصاب انسان اثر می گذارد. امیر مومنان می فرماید سلامتی بدن از کمی رشک بردن است. از قول اصمعی نقل می کند که گفت عرب صحرانشینی را دیدم که صد و بیست سال از عمر او گذشته بود پرسیدم چه چیزی سبب شد که عمر تو این قدر طولانی شود؟ گفت به خاطر این که حسد نورزیدم. و می فرماید جای شگفتی است که حسودان از سلامت جسم خود غفلت دارند و همچنین می فرماید حسد بدن انسان را از بین می برد بدترین مردم در زندگی حسد است عقده ها و کمبودها که به همراه تنبلی و کسالت از اسباب عمده حسادت است بکوشید با سعی و تلاش کمبودها را جبران کنید و عقده ها را از دل بزدایید و ضمنا بدانید که در زندگی هر کسی را سهمی و نصیبی است که متدی که با سعی و کوشش به آن خواهد رسید البته ممکن است در زندگانی اجتماعی موانعی از قبیل ظلم و ستم و حق کشی در سر راه انسان وجود داشته باشد که اینها را با حسد ورزیدن نمی توان از میان برداشت و درمان این گونه بیماری های اجتماعی راه دیگری دارد. پیامبر با یاران خود فرمود آگاه باشید که بیماری های امتهای پیشین که همان بیماری حسد باشد شما را نیز فرا گرفته است. حسد زداینده موی تن نیست بلکه دین انسان را ریشه کن می کند. سعدی می گوید چه عجب می کنی ای انسان خدا را چه تو در ملک بسی جانور است عجب هم مثل حسد یکی از بدترین صفات انسان است. این که تاریخچه کوچکی است به یادم رسید که در مستطاب اصول کافی که یکی از مهمترین کتاب های مدارک شیعی و بالاترین کتاب مدارک شیعی است. مرحوم محمد بن یعقوب کنی در این کتاب شریف که بیست سال برای تالیفش زحمت کشیده و عمرش را مصرف کرده در این کتاب یک روایتی از امام صادق نقل می کند که امام صادق می فرماید حضرت عیسی سائح بود سفر زیاد می کرد به روستاها سر می زد که گاهی می گفتند عیسی اینجا کجا و تو کجا تو هم مگر در اینجاها وارد می شوی؟ فرمود اینجا محله مریضهاست رفتم بلکه مریضی را معالجه کنم بلکه بتوانم حرف حقی بزنم و قلب منحرفی را به هدایت آورم و فکر منحرفی را اصلاح کنم. حسد یکی از صفتهای زشت انسان است که مقابل آن نصح است این دو صفت مقابل هم اند انسان یا باید حسد داشته باشد یا باید نصح داشته باشد. مثالی در عربها معروف است می گویند الحسود لا یسود. انسان حسود آقا نمی شود انسان وقتی که حسوبد باشد پیوسته کوشش می کند از آثار حسد این است پیوسته کوشش می کند که این نعمت در دیگران نباشد آری، انسان آنچه که در قلب تو وارد شود از وسواس شیطانی از عجب، از خیالات واهی، از تصورات زشت. از صفتهای زشت، از قلبت بیرون کن تا در این جهان غرق بدبختی نشدی تا در این جهان غرق در گرداب فحشاء و منکر نگردی. با قول سقراط شخص بوالهوس و حسود از چاقی دیگران لاغر می شود. یکی از نویسندگان مشهور می گوید جان ما مانند صحرای بی قلعه و حصار دستخوش تاراج و محل دستبرد دزدان آسایش و سعادت است کمترین نسیمی دریای بی پایان دل ما را به اضطراب و تلاطم می اندازد دشمنان نامعدود هوی و هوس هر یک به کیف خود در خانه ما وارد می شود و امر می دهند و ما را به جان کندن و امید دارند. هر جاهلی که سرش درد بگیرد می داند که برای علاج باید به طبیب رجوع کند اما ان پرده از روحیات خویش بر می دراد و اگر به این وسیله هوس مسمومش اشباع نشد و گردش روزگار را در جهت مخالف خواسته های خود مشاهده کرد. ممکن است حتی به حریم آزادی مردم تجاوز و جان آنها را در جولانگاه امیال پلید و نامحدود خود پایمال سازد. آیا به راستی چنین میلی از جمله خواسته های یک انسان واقعی است و با هدف زندگی انسانیت منطبق است. بدخواه ثمنها از گردونه انسانیت خارج است بلکه به پایین تر از دائره حیوانات نیز تنزل و سقوط می کند زیرا کسی که از محنت دیگران بی غم است مصداق انسان واقعی نیست اما اگر محرومیت دیگران را با مسرت و شادی تلقی کرد و برای خود موفقیتی پنداشت در ردیف ؟ قرار خواهد گرفت. بدخواه در آتش محرومیت و ناکامی می سوزد از اساسی ترین عامل پیشرفت و پیروزی های درخشان در میدان زندگی محبوبیت اجتماعی است، آن کس که با ابراز لیاقت و نشان دادن صفات برجسته توانست بر کشور دلها حکومت کند در پیمودن نردبان ترقی از تعاونی ها و همکاریهای بی دریغ افراد جامعه بهره مند گردیده و کلید موفقیت رابه دست آورده است شخص نیکوکار و پاک سرشت مانند چراغی درخشنده هادی افکار و پشرو اجتماع بوده است خصال پاک و نیز تاثیر عمیقی در ساختمان اخلاقی مردم می بخشد حسد با چهره نازیبای خود فنای ملکات و صفات نیک رااعلام و همچون پرده ای میان شخص و دیگران حائل می شود و هرگز خود نمی گذارد انسان در قلوب معاشران خویش موقعیت حساسی احراز نموده ستاره محبت در آسمان زندگی بدرخشد و درنتیجه از مزایای همکاری و نعمت عواطف محروم خواهد ماند. بدخواه با اعمال خصلت مذموم خود پلیدی خویش را عریان و آشکار را نشان داده امواج نفرت و انزجار عمومی را به جانب خود می کشاند.
اضطراب محسوس و حزن تاریکی که از حسد بر دل او افتاده و آتشی فناناپذیر برای سوزانیدن جان خویش فروزان ساخته است علت این که جان حسود همیشه در سوز و گداز بوده است و لحظه ای از آسایش خاطر برخوردار نیست مطلبی روشن است زیرا بر خلاف مطلوب ؟ دامنه گسترش نعمت خداوندی نامحدود و لذا رنگ غم از لوح دل وی نیز هرگز زدوده نمی شود. بدخواهی به حقیقت همچون طوفانی سهمگین که درخت تنومند خرد و فضائل را از چشمه قطع کرده به طوری که انسان دیگر در ارتکاب جرم هیچ گونه راداع اخلاقی و وجدانی ندارد هنگامی که قابیل مشاهده کرد قربانی هابیل مقبول درگاه الهی واقع شدو از وی پذیرفته نگردید. کینه او را در دل پرورش داد تا عاقبت تصمیم بر قتل برادر گرفت و نقشه خائنانه خود را به مورد اجرا گذارد. سوز حسد بر قلبش پنجه کشید و در ان لحظات پرخطر مهر و عطوفت برادری و رحم و شفقت انسانیت را از کفش ربود. مغزها را با سنگ متلاشی و پیکر مقدس آن مرد خدا را به جرم پاکی و خلوص نیت در خون غلطاند دنیای خاموش و بهت زده آن روز ناظر اولین قربانی حسد و جنایت عظیم و هولناکی بود که به دست فرزند آدم به وقوع پیوست. وقتی بدخواهی کار خود را کرد از شتامت عمل کرده ناروای خویش پشیمان شد اما آن دم دیگر ندامت سودی نداشت. شو پنهاور آلمانیمی گوید حسد بدخواهی از خطرناک ترین عواطف انسان است و بنابراین باید ان را به منزله موحشترین دشمن سعادت تلقی نمود و در دفع و سرکوبی همت گماشت. با انتشار حسد قیافه های کشمکش های دامنه دار و مشاجرات گوناگون در اجتماع نمودار می شود. در چنین محیط دردآلود و محنت زا افراد به جای این که نقاط ضعف زندگی را ترمیم و نقائص را بهبودی بخشند سد راه پیشرفت یکدیگر شده و غرض ورزی و کارشکنی بدخواهان مانع از انجام هر اصلاحی می گردد. و سرانجام رشته انتظام که روح اسایش و تمدن است گسیخته به ویرانی و فنای جامعه منتهی خواهد شد. به گفته دکتر کارل مسئول عقیمی حسد است زیرا مانع ترقی مردم برجسته با نفع مردم متوسط گشته است و به سبب آن همه کسانی که قادر بودند روزی رهبر ملت شوند طرد شده اند. اکثر جنایاتی که امروز در زوایای اجتماعی رخ می دهد و با انواع قساوتها توام است از حسد ریشه گرفته که به بررسی و توجه به عمق حوادث حقیقت آشکار می گردد
نکوهش دین از بدخواهی آرزو نکنید برتری هایی را که خدا به بعضی از شما بردیگری داده است هر چند بشر با حکم غریزه موظف به جبر منفعت است اما این جلب منفعت باید در حدود تجویز قوانین شرع بوده با اصول آزادی و منطق عقل منطبق باشد و مصالح جامعه بشری آن را تصویب کند. بنابراین هرگاه خدای تعالی نعمتی را به کسی ارزانی داشت هیچ فردی به خاطر غریزه منفعت طلبی و تسکین حس بدخواهی خویش حق تجاوز غاصبانه و سلب آن نعمت را از او ندارد. بلکه لازم است برای رسیدن به آرزو روش صحیح و خردمندانه را اتخاذ کرد و همان طوری که آفریدگار راهنمایی فرموده کامیابی را باید همواره در شعاع تلاش و فعالیت جست و جو نمود و از فضل جاودانی خداوند خداست تا دشواری ها و مشکلات راه را آسان و انسان را با هدف مطلوب خود برساند. انرژی فکری و ذخیره احساساتی کمه بدخواه در غیر محل خود به هدر می رود اگر آن را در تعقیب هدف خویش مصرف نموده و با اتکا به نیروی فیض بخش الهی راه پر خار و خس موانع را با پای همت می کوبد. مسلما خورشید موفقیت کانون امیدواری را روشن ساخت. یکی از عوامل پیدایش حسد نقص و نارسائی در تربیت در محیط خانواده است. والیدینی که بدون توجه یکی از فرزندان را بیش از دیگری مورد مهر و نوازش قرار می دهند و دیگری را از عواطف خود محروم می سازند سبب می شوند که در دل او عقده ای به وجود امده و روح او را عاصی سازند. حسد بعضی از اطفال از همین رهگذر مایه می گیرد و در بزرگی باعث بدبختی و سیه روزی آنها خواهد شد. همچنین وقتی بنیان اجتماع براساس عدل و انصاف پی ریزی نگردیده باشد و تبعیضات و بی انصافی در همه شئون حکمفرما باشد روح مردم یک نوع حالت طغیان و سرکشی به خود گرفته و آتش نامرئی حسد جان و دلهای آنها را در میان می گیرد. رسول خدا به منظور پیشگیری و آلوده نشدن اطفال به حسد و رذالت هرگونه بی عدالتی را درباره آنها منع کرده است و روایت است که در کار بخشش میان فرزندان خود عدل و مساوات را کاملا رعایت کنید.
در کتاب خانواده فیر چایلد فصلی است از گناهان پنهانی که ؟ راههای دوری جستن از آن را نشان می دهد لوسی در خود می بیند که رفتارش نیک بوده است مادرش به او می گوید که اگر چه رفتار او نیک بوده است اما افکارش یا خطا است واز ارمیا روایت می کند قلب قبل از هر چیز فریب دهنده بسیار فاسد و پلید است سپس به لوسی دختری داده می شود که در حین این که ظاهری آراسته و رفتاری خوش نشان می دهد در ان دختر آنچه که بسیار پلید وفاسد است در قلبش جای دارد ثبت کند هنگام صبحغانه صبح والدینش گیلاسی به خواهر و برادرش می دهند. که در این لحظه جدا فکر بدی در ذهنش خطور کرد و ان این بود که پدر و مادرش او را کمتر از خواهر و برادرش دوست می دارند. او را تعلیمات لازم دادند و چنین عقده پیدا کرد که باید به قوه انضباط اخلاقی با این فکر مقاومت کند و بر آن غالب آید. لکن این نتیجه ای نداد. جز این که فکر مزبور را در زوایای وجود او نهفته ساخته است. تا این که بعدا در سالهای آینده آثار کج و معوج پدید آید. حضرت علی در مورد زیانهای جسمی حسد می فرماید جای شگفتی است که حسودان از سلامتی تن غفلت دارند. حسادت اندوه احساسات روحی ناموافق را از مغزتان برانید اینها شیطانهای روحی هستند فقط به بر هم زدن نظم دماغی اکتفا نمی کنند بلکه مایه رشد سلول های مسمون در بدن می شوند و در نتیجه مایه ضرر جسمی نیز می گردند. مانع جریان خون می شوند با سمومی که تولید می کند سلسله اعصاب را ضعیف می سازند و لطمه جبران ناپذیری به نشاط جسم و روح می زنند امید را از میان می برند هدفهای عالی را نابود می سازند و سطح استعداد مغز را پایین می آورند آنها را باید از زندگی راند دشمن خونی خویش تلقی کرد و در نقطه ای دور از زندگی زندانی ساخت کسی که به این نتیجه برسد خواهد دید که اراده اش بیشتر می شود و در سایه قدرت اراده که کسب می کند بر تمام مشکلات زندگی می گردد.
چکیده
حسد رویتی است که متعلق به دو یا سه قوه عاقله و غضب و شهوت است و از نتایج کینه توزی است معیار حسد نخواستن بر دیگران آنچه را برای خود می خواهی حسود از ؟ خداوند خشمگین است ریشه حسادت از کوردلی و انکار فضل و کرم خدای متعال است. حسد بالاترین درجه بخل است چون حسود با مال خداوند بخل می ورزد موارد حرام است الا یک مورد که تهمتی نصیب یک کافر یا فاجر شده باشد آن نعمت عامل فتنه و فساد است اکراه از جهت نعمت بودن آن نیست بلکه از جهت فساد بودن است حسود به دلیل اشتراک در زندگی و اهداف است عوامل حسد، دشمنی، بزرگ طلبی،خودبزرگ بینی، ترس، حب ذات حسادت دو راه درمان دارد. علمی و عملی در پنج آیه قرآن کریم صراحتا از لغت حسد استفاده شده است منشا همه منشاهای حسد حب دنیاست.
میان علمای آخرت و خداشناسان حسد نیست. در زندگی اجتماعی حق کشی ها و ظلم و ستم است که انها را به حسد نمی توان برداشت. حضرت علی می گوید: حسادت و اندوه احساسات روحی ناموافق شیطانهای روحی هستند و انها را از منزلتان برانید. با به کار بردن ضد حسد به تدریج ماده حسادت می شود.
نتیجه گیری
ریشه حسد کینه و ریشه کینه حب ذات است هر رذیله اخلاقی که در انسان وجود دارد ضد آن هم وجود دارد به طور کلی هر چیزی درون انسان ضد خود را به وجود می آورد ریشه بین بردن حسدترین ضد آن به طوری که کاملا ریشه حسادت برطرف شود حسد فقط به حسود آسیب می رساند محسوء هیچ ضرر نمی بیند و یکی از نشانه های حسد غیبت است با این کار بر نیکی ها محسود اضافه و گناهان حاسد اضافه می شود حسادت بر اثر منافع مشترک است که در نزدیکان بیشتر رخ می دهد. در میان علمای آخرت و انبیا حسادت نیست چون علم آن قدر زیاد است هر کس می تواند آن را با دست آورد انسان حسود پس ترین انسانهاست چون مقابل محسود چاپلوسی و در نبود آن غیبت آن را می کند تا به آرامش برسد. و انسان حسود با انواع بیماری ها و کوتاهی عمر مبتلا می شود. حسد از خطرناکترین عواطف انسان است که عواطف و احساسات را جریحه دار می کند هیچ فرمانی انسان را به آرامش نمی رساند.
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد |