عنوان: حسد
پژوهشگر: ایرانپور
زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
مقدمه
در این دنیای پرنفوذ نوع بشر دائما در حرکت و جنبش است پیوسته بین امواجی از مشکلات و مصائب در نوسان بوده. مشقت و دشواری ها را با جان و تن خود هموار می کند تا مگر از بدنتان زندگی گلهای کامیابی بچیند. و به آمال دلپذیر خود یکی پس از دیگری تحقق بپوشاند و خواسته های هر فردی بستگی به احتیاجات جسمی و تکامل روحی او داشت و ایده ها با طرز تفکر و ادراکات شخص کاملا متفاوت است. گاهی ممکن است یکی از غرائز نفسانی مانند حرص و جاه طلبی طغیان کرده و شالوده بدبختی آدم را پی ریزی کند. یکی از فرآورده های این غرائز حسد است. من با این دلیل موضوع حسد را انتخاب کردم که موضوع حسد مطلب خیلی زیادی داشت. می خواستم اطلاعاتی راجع به آن به دست بیاورم شناسائی آدمهای دارای این صفت با رفتار و حرکات راههای رفع حسد در خود و جلوگیری از زیارت آن. و در این تحقیق به بیان تعریف حسد، راههای درمان حسد مذمت تفاوت در علما ... پرداخته ام و در این راه با کمبود منابع و مطالب تکراری مواجه شوم.
حسد رذیلتی است که متعلق به دو یا سه قوه حافظه و عقب و شهوت است.
حسد آرزوی زوال نعت از مسلمان است از نعمتهایی که صلاح او باشد اما زوال نعمت را از او نخواهند بلکه مثل آن را برای خود بخواهد غبطه و مناقصه است. و اگر زوال چیزی را از کسی بخواهد کاصلاح او نیست او را غیرت گویند. بیان تفضیلی آن این است که اگر انگیزه حسد صرفا حرص بر این باشد که او نعمت باشد برسد. این از پستی و زبونی قوه شهویه است. و اگر انگیزه آن تنها رسیدن مکروهی با محسود باشد از رذائل قوه غضب است و از نتایج کینه توزی است که آن هم از نتایج خشم است و اگر باعث آن ترکیبی است از هر دو از این پستی و زبونی هر دو قوه است. و ضد حسد نصیحت و خیرخواهی است یعنی خواستن دوام نعمت خداوند بر دیگری است که صلاح او در آن است. و شکی نیست که حکم قطعی به این که این نعمت صلاح است یا فساد ممکن نیست چه بسا که چیزی در آغاز و در نظر اول نعمت شمرده شود و سرانجام بر صاحب خود فساد باشد. پس ملاک و مناط در این امر ظن و گمان غالب است. و بنابراین اگر ظن غالب این است که به صلاح اوست خواستن و زوال آن حسد است و خواستن دوام و بقاء آن خیرخواهی است. و آنچه گمان رود که موجب فساد باشد خواستن زوال آن غیرت است و آن چه صلاح فساد آن بر نومشتبه است. و زوال و بقاء نعمت را برای برادرت مخواه مگر این که آن را با شرط صلاح مفید کنی تا از حکم حسد رهایی یابی و حکم خیرخواهی برایت حاصل شود. معیار حسد این است که آن چه را برای خود نمی خواهی برای دیگری بخواهی و آلجه برای خود می خواهی برای او نخواهی.
مذمت حسد، حسد سخت ترین و دشوارترین بیماریهای روانی و بدترین و پلیدترین رذایل است و صاحب خود را به عقوبت دنیا عذاب و آخرت گرفتار می سازد. زیرا در دنیا لحظه ی از حزن و الم خالی نیست. هر نعمتی کادر دست دیگران می بیند رنج می برد و نعمتهای خدای تعالی نامتناهی است و هرگز از بندگان بریده و منقطع نمی شود. پس حسود پیوسته در اندوه و رنج است و سرانجام بد او گریبانگیر خود او خواهد شد و با محسود ضرری نمی رساند. بلکه باعث ازدیاد حسنات و بالا رفتن درجات او می شود و از این رو که حسود بر او عیب می گیرد و آنچه در شرع جایز نیست درباره او می گوید پس نسبت به او ظالم است قسمتی از وبال محسوء را بر دوش خط می گیرد و اعمال شایسته ی خود را به دفتر اعمال او منتقل می سازد بنابراین حسد وی برای محسود جز خیز ونفع و انرژی ندارد. و با اوجو این در مقام عناد و ضدیت با آفریدگار وپروردگار بندگان است. زیرا اوست که نعمت و خیرات را بر بندگان چنانکه اراده فرموده به مقتضای حکمت و مصلحت خود ارزانی داشته است. پس حکمت حق و کامل او چنین اقتضا کرده است که آن نعمت برآن بند حاصل و باقی باشد و حسود بیچاره زوال آن را می خواهد و این چیزی جز آرزوی قطع فیوضات الهی که بر حسب حکمت بالغه مقدر و صادر شده و خواستن خلاف آنچه خداوند به مقتضای مصلحت اراده فرموده است. بلکه حسود طالب نقض بر خدای سبحان است و نمی خواهد خدا را متصف به صفات کمالیه بودند. زیرا اقافه نعمت ها از سوی خداوند در وقت شایسته و در جای مستعد از صفات کمالیه خدای تعالی است که عدم آن نقض است برا وگرنه از او صادر نمی شود و حسود ثبوت این تحقق را می خواهد. از طرف دیگر حسود چون زوال نعمتهای الهی را که وجود داشتند می خواهد و بازگشت شرور و بدیها به عدم است.پس وی طالب شر و دوستدار آن است. و حکما تصریح کرده اند که هر که به شر اگر چه برای دشمن راضی و خشنود باشد در واقع شریر است پس حسد بدترین رذالت و حسود شریرترین مردم است. و خداوند سبحان در ناشایسته ترین آن می فرماید «بسیاری از اهل کتاب از حسدی ک در دلشان است دوست دارند که شما را پس از ایمان آوردنتان به کفر بازگردانند» 109 بقره و رسول خدا می فرماید:
«حسد کارهای نیک را می خورد همچنان که آتش هیزم را می خورد» و خداوند عزوجل به موسی بن عمران وحی فرمود که به مردم بر آنچه از فضل خود به آنها داده ام حسد مبر و چشمهای خود را برآن مدوز و دلت را دنبال آن مکن که حسد نسبت به نعمتهای من خشمگین است. از تقسیمی که میان بندگان خود کرده ام جلوگیر است و هر که چنین باشد من از او نیستم و او از من نیست و فرمود بیماری های امت پیش در شما راه یافته است حسد و دشمنی که تراشنده است. نه تراشنده موی بلکه تراشنده دین. به خدایی که جان محمد به دست اوست به بهشت نمی روید. یا ایمان آورید و ایمان بخواهید آورد تا یکدیگر را دوست بداد آیا می خواهید شما را به چیزی خیر دهم که مهربانی و دوستی را میان شما برقرار کند. فقر نزدیک است که به کفر می انجامد حسد نزدیک است که بر قدر غلبه کند پیامبر اسلام فرمود به زودی به امت من بیماری امتها خواهد رسید پرسیدند بیماری امتها چیست؟ فرمود: خودبسندگی و ستیزندگی و سرکشی و زیاده جویی همچنین در دنیا و دوری نمودن و حسد ورزیدن تا آن که ستم و تعذی و سپس آشوب و فتنه پدید آید.و در یکی از احادیث قدسی وارد شده است که خداوند فرمود: حسود دشمن نعمت من است و از قضا من خشمگین است و به قسمتی که در میان بندگانم کرده ام خشنود نیست. و حضرت صادق فرمود: آفت دین حسد و خودبینی و فخرفروشی است و فرمد حسود پیش از آن که فردی به محسود برساند به خود بیان می زند چنانکه ابلیس به سبب حسد برای خود لعنت به ارث برد و برای آدم برگزیدگی و هدایت و با نارفتن با مقام حقایق عهد و اصطفاء الهی را حاصل کرد. پس محسود باش و حسد مباش که ترازوی حسود همیشه سبک است و به واسطه سنگین تر از وی محسود و روزی قسمت شده است پس حسد چه نفعی به حسود و چه ضرری به محسود می رساند و ریشه حسد از کوردلی و افکار فضل وکرم خدای تعالی است و اینها دو بالند برای کفر و به واسطه حسد فرزند آدم در حسرت جاوید افتاد، و به دره هلاکتی سقوط کرد. که هرگز نجاتی برای او نیست، و حسود را توبه نیست. زیرا بر آن مصر و به آن معتقد است و حسد سرشت اوست که بدون معارض و بی سبب ظاهر می شود و سرشت از ریشه تغییر نمی پذیرد هرچند که معالجه شود. یکی از حکما گفته است حسد زخمی است بهبود ناپذیر و یکی از خردمندان گفته است ظالمی شبیه تر به مظلوم از حسد ندیدم که نعمت تو را نقمت خود می داند. و اخبار و روایات در نکوهش حسد بیرون از حد شمار است. و ناپسند داشتن نعمت حب زوال آن نسبت به کافر و فاجر که دستاویز فتنه و آزار خلق و افساد بین مردم می شود مانعی ندارد از این رو که به وسیله ی فساد است نه از آن جهت که نعمت است
ریشه رشک و حسادت
ریشه حساد از کوردلی و انکار فضل و لطف خدا سرچشمه می گیرد و اگر کسی به اندازه کافی بینش و درک داشته باشد به این حقیقت ایمان خواهد آورد که ظرافت های روحی افراد مختلف است بعضی ها بر اثر شایستگی های روحی و روانی از فضل وعنایت خدا بیشتر و کاملتر بر خود دار می شوند غبطه مومن شخص با ایمان در پرتو درایت و درک ایمان خود به نظام کلی خلقت و آفرینش این حقیقت را درمی یابد که در نظام آفرینش و خلقت حساب و کتابی وجود دارد و اینچنین نیست که بدون معیار وملاک فعل و انفعالاتی صورت گیرد. پس شخص مومن معتقد است که تصادف و صدقه در کل عالم وجود نداشته است. هر کاهش برجستگی براساس ضوابطی تحقیق می یاید، روی این اصل اگر توسعه امکانات را در فردی مشاهده کند دچار شک و حسادت نشده در خواهد یافت که این عنایت الهی بدون علت نمی باشد. بلکه بر اثر خصوصیات و ویژگی هایی صورت گرفته است. مومن در پرتو این اعتقاد می کوشد که همان علل و عوامل را در خود به وجود آورد و برای به دست آوردن این ویژگی ها با تلاش و کوشش می پردازد تا در پرتو آن برجستگی ها را در خود فراهم آورد. درمان حسادت مرحوم نراقی قدس سره در کتاب جامع السادات می فرماید درمان بیماریهای روحی انسان جز با علم و عمل امکان پذیر نمی باشد. بنابراین براین اگر شخص حسود بداند که رشک و حسادت او کمترین تاثیری در شخص حسود نگذاشته و با دین و دنیای خود او طلمه و زیان وارد می کند آن را ترک خواهد کرد. زیان اخروی حسادت همین بس که شخص حسود با قضای الهی در جنگ و ستیز بوده، همین مخالفت و ضدیت به طور قطع اصل ایمان و توحید او را بر باد خواهد داد. چه برسد به این که به آن دو لطمه و زیان وارد آورد. اما ضرر دنیوی آن این که شخص حسود دائما در عذاب و گرفتار روحی به سر می برد و همیشه مغموم و محزون است از نظر علمی شخص باید دائما از خود مواظبت و مراقبت کرده سعی کند آن چه که مقتضای رشک و حسادت است ضد ان را به کار برد تا به تدریج ماده خسارت از او انقطاع یابد. این علم و عمل رشک و حسادت را قلع ماده نمی کند و اگر مفید و سازنده نیز باشد علت حسادت را به طور کلی از بین نمی برد بهترین و نزدیکترین راه درمان و نفی رشک و حسادت این است که کاری کنیم دیدگاه شخص حسود را عوض نماییم و به او دیدگاه تازه ای بدهیم. روی این اصل شخص حسود را در مرحله شناخت خدا و صفات پروردگار باید تقویت کرد تا او خدا را به خوبی شناسایی نماید. هر قدر این شناسایی کاملتر انجام شود رذائل اخلاقی من جمله حسادت نیز از او برطرف خواهد شد. استاد بزرگوار عالمه طباطبایی قدس سره در مباحث اخلاقی می فرمودند: این روش اخلاقی یونانی است که رذیله اخلاقی را با انجام عمل ضد درمان کنیم. به عنوان مثال کسی که ممسک و بخیل است باید ان قدر انفاق کند تا انفاق کردن جایگزین خست و لئامت گردد. ایشان می فرمودند این روش سالیان سال به طول می کشد و حال آن که پیدا کردن دیدگاه توحیدی او را از این روحیه بازداشته و شخصی سخی و بسنده خواهد شد. این دیدگاه تازه بر این اساس استوار است که همه اموال متعلق به پروردگار می باشد.زیرا خداوند می فرماید: مالکیت آسمان و زمین از آن پروردگار است. وقتی این دید جایگزین مالکیت شخصی گردد انسان از انفاق کردن نمی هراسد زیرا همانند عبدی از انفاق اموال مولای خود بیم و هراس به خود راه ندهد. ئداد و با گشاده رویی هر جا و هر طوری که در اربابش دستور دهد اموال مولی را انفاق خواهد کرد. پس شخص حسود برای این که از شر و نکبت حسادت رهایی یابد باید او را از نظر شناخت خدا و صفات پروردگار در مرحله ی متعالی تری قرار داد شخص حسود وقتی دیدگاهش تغییر کند در می یابد که پروردگار متعال بدون جهت و معیاری به کسی لطف و مرحمت نمی نماید و در واقع این لطف و عنایت خداست که فردی را مشمول الطاف خود قرار داده است و این کار براساس معیارهای واقعی و حقیقی انجام می گیرد و اگر او نیز آن ملاکها و معیارها را فراهم آورد لطف الهی شاملش خواهد شد و با تغییر دیدگاه شخص حسود به جای حسادت به تهذیب اخلاق پرداخته عوامل برجستگی ها را که به صورت بالقوه در او وجود دارد و به فعلیت درخواهد اورد و هرگز از نعمتهای افراد به حزن و اندوه درنخواهد آمد. برادران یوسف وقتی برادر خود را شناسایی کردند به زبان حال و قال از او پرسیدند که چه عواملی موجب تعالی تو گردید؟ او در پاسخ این چنین گفت: همانا هر که تقوی پیشه ساخته شکیبایی گزیند همانا پروردگار پاداش نیکوکاران را ضایع نمی گرداند. به طور کلی این فرمول کلی تعالی وارتقاء انسان ها می باشد یعنی تقوی و شکیبایی راه را برای فیوضات بیشتر الهی به روی انسان می گشاید مرحوم ایت الله نراقی در کتاب جامع السعادت می فرماید: هر کس که قلبش به نور عرفان روشن گردد و یا همه وجود غرق در محبت پروردگار شود همانند دیوانه ای بی قرار در می یابد که بین علت و معلول ارتباطی وجود داشته بین خالق و مخلوق اتحادی استوار برقرار است و باز در می یابد که همه موجودات از رشحات وجود پروردگار می باشند و همه ممکنات بر اثر فیض الهی به وجود امده اند و نیز پی می برد که همه اعیان ممکنه به طور متساوی از سرچشمه فیض الهی سیراب می گردند در این فرصت به این واقعیت دست می یابد که همگان بندگان خدا بوده و از او هستی دریافت می دارند و همه توجهش به این نکته معطوف می شود که همه بها و روشنی ها از آن خداوند است بدون آن که با تفاوت های فرد توجه و عنایتی داشته باشد. رسول اکرم فرمودند مومن غبطه دارد و منافق حسد و خداوند متعال فرمودند باید بر این خیرات شوق و رغبت داشته باشد. رسول اکرم (ص) فرمودند سه چیز است که برای هیچ کس نجات از آنها ممکن نیست گمان، خشم، حسد و راه نجات از اینها عبارت از آن است که چون گمان و ظن به چیزی پیدا کردی آن را عملی نسازی. و بر طبق گمانت اقدام تنهایی و چون خشمگین شدی بگذری و عکس العمل ناشن ندهی و چون حسد بر تو غالب شد آرزوی زوال ؟ دیگران نکنی حسد از یک جهت درجه بالای بخل است زیرا حسود به مال خداوند بخل می ورزد و بخیل نیست به مال خود لذا گفته اند حسود، نسبت به آنچه خود مالکش نیست می باشد و از جهت دیگر ظالمترین افراد است زیرا او نسبت به غیر خود در مورد زوال آنچه دارد ظلم می کند و نسبت به خداوند در ؟ ظالم است و گفته اند که حسد و حرص در ستون گناهان هستند و گناه ابلیس ونافرمانی حضرت آدم از همین دو سرچشمه گرفت زیرا شیطان نسبت با آدم حسد ورزید و مورد لعنت قرار گرفت و آدم نسیت به آنچه از آن نهی شده بود حرص ورزید و از بهشت رانده شد. پس حسد حرص دو درختی هستند که سایر ذائل میوه های آن ها بود و هر کس این دو درخت را ریشه کن سازد از گناهان و رذائل نجات یابد. اما منظور رسول اکرم از حسد در این حدیث که فرمود حسد جز درد و مورد وجود ندارد یکی در مورد کسی که خداوند ثروتی به او داده و آن را در جایگاه خویش قرار می دهد و شخصی که خداوند حکمتی در اختیارش نهاده و او بدان وسیله قضاوت و حکم می کند همانا غبطه است و آن را حسد نامید زیرا این دو حالت اندوهی در انسان ایجاد می کند که چرا نصیب دیگران چنین خیری شده و نصیب من نشده است. و لذا گاهی انسان به فرزندش می گوید ؟ به علم فلان شخص حسد نداشته باش یعنی آرزو نکن که مثل او باشی به هر حال حسد نوعی حماقت و نادانی است زیرا ناراحتی نسبت به آنچه دیگران دارند حد و مرزی ندارد و لذا باید شخص حسود به طور طبیعی حتی نسبت به آنچه اهل چین دهند و سایر ممالک دارند و نیز حسد ورزد و غمگین باشد مخصوصا با توجه به این که نعمتها و خیراتی که در اختیار نزدیکانش قرار دارد می تواند برای او هم نافع باشد اما آنچه در اختیار دیگران در سایر نقاط دور دست است قطعا نفی برای او نخواهد داشت. حسد از اثرات کینه است. و کینه نیز خود از ثمرات غضب است پس حمد فرعی از فروع غضب می باشد. برای حسد نیز شاخه های ناپسند بسیاری است که شمارش آنها از توان بیرون است حسد در همه جا حرام است مگر در نعمتی که نصیب فاجری یا کافری شده باشد و آن کافر یا فاجر از آن مال و نعمت در جهت شعله ور ساختن آتش فتنه و فساد در میان مردم و ازاد از انها استفاده نماید . در این صورت مانعی برای اکراه چنان نعمتی و خواستاری زوال آن وجود ندارد زیرا که این عامل فساد و فتنه است. و اکراه از جهت نعمت بودن آن مال نیست بنابراین اگر کافی نعمتی داشت و تضمینی برای عدم فساد وی نیز بود نباید غمگین شد حسادت در میان گروههایی بروز می کند که اغراض و اهداف مشترک انها را گرد هم آورده است پس اگر یکی از افراد در یکی از اهداف با دیگری اختلاف پیدا کند از او دلگیر می شود و بغض و کینه او را به دل می گیرد. اما اگر میان دو نفر رابطه ای نباشد حسادتی هم بخواهد بود از این جهت یک فرد عالم به عالم حسد می برد نه به شخص عابد، و یک بازرگان هم صنف خود حسود می برد نه به یک عالم افراد برادر و پسرعموی خود را بیش از بیگانه مورد حسد قرار می دهند و زن، هووی خود و فامیل شوهر خود را بیش از مادر شوهر و فرزند او مورد حسد قرار می دهد و این مساله به علت اشتراک در زندگی و اهداف است که تزاحم و اختلاف پدید می آورد
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد |