دانش نور و پرتوی است که خداوند در دلهای دوستانش می تاباند و بدان بر زبان آنان سخن می راند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
مقالات
قاعده الواحد
یکشنبه 88 اسفند 16 , ساعت 9:39 صبح  
موضوع: قاعده الواحد
تهیه و تنظیم: مریم  بلالی
زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
بهار1388
مقدمه
گفتارحاضرپژ‍وهشی مختصردرباب قاعده الواحد لایصد ر عنه الا الواحداست.برخی این قاعده رابدیهی دانسته اند یعنی اگربه درستی تصورنشود تصد یقش بد یهی خواهد بود.پیشینه این قاعده به زمان ارسطوبرمی گردد واززمان اومورد توجه وبررسی قرارگرفته است.
دراین مقاله آراء متعدد درباب این قاعده بیان ومطرح شده است.دیدگاه علما،عرفا،حکیمان حکمت اشراقی وحکمت متعالیه شرح گردیده است . همه به این قاعده معترفند ولی این قاعده را به گونه های مختلف بیان کرده اند ودراینکه صادراوّل چیست بایکدیگراختلاف نظر دارند برخی اوّلین صادرراعقل اوِّل وبرخی وجود منبسط می دانند
از واحد جز واحد صادر نمی شود
      یکی از قواعد معروف فلاسفه که زیاد مورد توجه و بررسی واقع شده قاعده شریف"الواحد لایصدرعنه الاالواحد"است یعنی ازعلت واحد جز معلول واحد صادر نمی شود.
برای تبیین و روشن شدن قاعده باید دو مفهوم صدور و واحد راتوضیح دهیم:
1- صدور :مراد ازصدورعلت فاعلی است؛یعنی معلول از علت فاعلی اش بوجود می آید.پس وقتی می گوییم در علت واحد جز معلول واحد صادر نمی شود منظوراین است که معلول واحد بیش ازیک علت فاعلی نمی تواند داشته باشد.
2- واحد:اما معنای واحد ازمعنای صدوردراینجامهمتراست.درفلسفه واحدبه معانی متعددی به کاررفته،اماواحددراین قاعدهکدام واحداست؟
معانی متعدد واحد:
1- واحدشخصی،یعنی از یک موجود مشخص که وحدت شخصی دارد بیش ازیک فعل صادر نمی شود.
2- واحد نوعی ، یعنی ازیک نوع فاعل بیش ازیک نوع فعل صادر
نمی شود.
3- مرادازواحدآن شخص واحداست که درخارج هیچ نحوتکثیرواجزاء نداشته باشدوازلحاظ وجود بسیط است،مثل مجرداست.
4- قاعده شامل مرکبات هم می شود،مرکبات دارای اجزائی می باشند درصورتی که هرجزءراجداگانه لحاظ کنیم در این صورت ازآن جز واحدصادر نمی شود.
5- منظورازآنواحدی است که هیچ نحو تکثیر نداردحتی کثرت عقلی هم ندارد؛یعنی مرکب ازوجودوماهیت نیست وبسیط من جمیع جهات است.یعنی واجب الوجود.
ازبرخی از سخنان صدرالمتالهین استفاده می شود که مراد ازالواحد درنظراومتمم5است؛یعنی واجب الوجود.
بعضی ادعاکرده اند که اگرطرفین قضیه درست تصورشود،تصدیقش بدیهی خواهد بود ودلایلی که آورده می شودبرای ایجاد تصورصحیح قاعده است. جمیع کلی متفقند که اول صادرازحق باید موجودمجرد تام واشراف کائنات درقوس نزول باشد. خواجه طوسی وکلیم قدوسی این مطلب رابدیهی دانسته اند.عرفا نیزبه این قاعده معترفند که ازواحدمن جمیع الجهات والحیثیات بیش ازیک چیزصادرنمی شودولی آنها صادر اول راوجود منبسط می دانند نه عقل اول.در اینروصدرالدین قونوی در کتاب مفتاح گفته است : "والحق سبحانه من حیث وحده وجوده لم یصدر عنه الا الواحد والایجاد من کونه واحدا" ، ماهواکثرمن واحد، لکن ذلک الواحدعندناالوجودالعام المفاض علی اعیان المکنونات،وجدمنهاولم یوجد مما سبق العلم بوجوده مشترک بین القلم الاعلی الذی هواول موجود المسمی ایضا بالعقل الاول". مراد ازمفاض بالذات ازدیدگاه عرفا وجود منبسط است که تکثیروتعددبالذات نداردوبواسطه ی قوابل متکثرمی شود عارف قائل به یک جلوه نام وجود منبسط است ومی گوید تمام اشیاء با همان یک تجلی پیداشده اند.
شیخ الاشراق  قاعده رابه این شکل بیان کرده است:
"جایز نیست که از نورالانواربدون واسطه هم نورصادرشود وهم غیر نوری ازجنس ظلمات خواه جوهرباشدیاعرض زیرا اقتضای نورغیراز اقتضای ظلمت است پس لازم می آید که ذات اومرکب باشد ازآن چه موجب نوراست وآن چه که موجب ظلمت است واین محال است پس ظلمت ازنورالانواربدون واسطه صادرنخواهد شد.
ونیزهرگاه نورازآن جهت که نوراست اقتضایی داشته باشد مقتضی امری غیرازنورنیست وهمین طورازاودونورنیزصادرنشود.زیراهریک ازآن دوغیرازدیگری است وقهرا"جهت اقتضای هریک ازآن دوغیر از دیگری است پس لازم می آید که درنورالانواردو جهت باشد که ممتنع است وهمین برهان برای اثبات محال بودن حصول دوامرازواجب الوجود به هرنحوکه باشد کافی است.
اولین چیزی که از واجب الوجود صادر می شود نور مجرد واحد است وتفاوتش با واجب الوجود به کمال ونقص است.
مرحوم حاجی می فرماید:برحسب قاعده"الواحدلایصدرمنه الاالواحد" چون مبداء به وحدت حقه حقیقیه واحداست وهیچ گونه کثرتی دراو متصورنیست پس آن چه ازاوصادر می شودنیزواحداست واین مخلوق واحدیا یکی ازاقسام پنج گانه جوهرات یا یکی از اقسام نه گانه عرض چون اجناس عالیه کائنات همین مقولات عشراست.
اما این مخلوق نه عرض است ونه هیولی،صورت،جسم یانفس پس باید عقل باشد.البته این سخن ایشان ازسخنان مشائین است:
1- صادراول عرض نیست زیراصادر اول،اولین مخلوق است وبرسایر ممکنات تقدم دارد وبحول الله و قوته می خواهد سایرموجودات را باید بیافریند.حال اگرمعلول اول عرض باشدلازمه اش این است که موضوع خودش را خودش بیافریند واین محال است عرض بدون موضوع هیچ تحققی ندارد ودرصورتی که خودش تحققی ندارد وبدون موضوع موجود نیست،چگونه می تواند موضوع خود را خلق کند.
وازطرف دیگراگراولین مخلوق عرض باشدلازمه اش تحقق عرض بدون موضوع است که ممکن نیست.
2- صادراول نفس نیست  زیرانفس اگرچه درذاتش مادی نیست اما فعلش منوط به ماده است.وازطرف دیگرباید بدن باشدتا نفس به وسیله ادوات بدنی فعل خودراانجام دهد حال انکه فرض براین است که این دو خلق نشده اند واول صادرنفس است.
3- اول صادرهیولی نیست زیراهیولی قوه محض است واولین مخلوق بایدفعلیت داشته باشدتاسایر ممکنات رابیافریند.صرف القوه قادر به آفریدن سایر مخلوقات نیست.
واگرهیولی صادرشود(هنوزصورت خلق نشده است)در این صورت تلازم بین هیولی وصورت باطل است.
4- صورت جسمیه نیزاولین مخلوق نیست زیرا تلازم بین ماده و صورت باطل می شود.و این که صورت جسمیه در تشخیص احتیاج
 به هیولی دارد.صورت بی ماده موجودنیست.
5- جسم هم نمی تواند باشد زیرا درجسم ترکیب است. جسم مرکب از ماده وصورت است وازواحدحقیقی مرکب صادر نمی شود. بنابراین «اول ماخلق الله»عقل است واین مطلبی است که فلاسفه گفته اند.
ملاصدرا  نیز می گوید:هرچند به عقیده ما صادر اول یعنی نخستین اثری که ازناحیه ذات مقدس واجب الوجود جلوه گر می شود همان وجود منبسط است که تجلی اول ذات وساری درکلیه موجودات است و خدای متعال در آیه شریفه «وما امرنا الاواحده»(امر ماجز یگانه نیست ، سوره بقره آیه50) بدین نکته بدیع اشاره فرموده ومی گویدامرمایعنی فرمان صدورعالم جز یکی نیست ولی آنچه مشهور بین کلمات این است که صادر اول عقل است.
صد رالمتألهین درجایی دیگر می گوید:صرف هرحقیقت وحقیقت صرف ،ان حقیقتی راگویند که خالی از کافه متقابلات آن حقیقت باشد
و به هیچ نحوی از انحاء متصف به عدم آن حقیقت نباشد.
وجودصرف وجودی راگویند که غیرازجهت وجودی که مساوی با وحدت است چیزی دراوملحوظ نشودووجودی جامعتروکاملتراز آن متصورنباشد،ازتمامی جهات عدمیه وتمامی مفاهیم وماهیات منزه است هرآنچه که به نواقص وجهات شرور وعدمی برمی گرددازاومرتفع است به طوری که براووجود کله قدرته کله صادق باشد.پس واجب الوجود بالذات وجودی راگوییم که ازجمیع جهات عدمی وحیثیات امتناعی و تمامی ماهیات ومفاهیم منزه است وجودش للذات وبالذات است یعنی ضرورت ازلیه دارد.
به موجب آیه«قل کن یعمل علی شاکلته»وگفته محققان ازعلما:«کل فاعل ففعله مثل طبیعته»اتم سنخیت وارتباط بین علت بالذات و معلول بالذات برقراراست،زیرااگرسنخیت نباشدصدورکل شی ازکل شی لازم می آید واین محال است.
منظور از علت بالذات وفاعل تام موجودی است که صمیم ذاتش مبدأ صدور معلول خودباشدومرادامعلول بالذات موجودی است که وابستگی به غیردرتقویم ذات ونفس حقیقتش معتبراست وواقعیتی غیرازارتباط و قیام به غیر نداشته باشد. اگرسنخیت وجودی بین علت ومعلول،عینا" در
غیراین معلول یافت شود صدور این معلول ازعلت ترجیح بلا مرجح است.هرمعلولی قبل از وجود خاص خود درعلت خودتحقق دارد ولی
به وجودی اعلی واتم وهمین تحقق درعلت مبدأ صدور معلول است وبدون این تحقق معلول موجودنخواهد شد،ازاین تعیین دروجودعلت درلسان اهل حکمت بوجوب سابق بروجود معلول نیز تعبیرشده است.
آراءمتعدد در وحدت وکثرت وجود  :
1-   قول صو فیه:ظاهرکلمات صو فیه نشان دهنده این است که ازنظرآنان حقیقت وجودذات باری تعالی است و غیرازاو هیچ موجودی است.آنان وجود راواحد شخصی می دانند،پس تنها موجود خداوند است ودیگران مجازا" موجودند.
2- قول محقق دوانی:او قائل به اشتراک لفظی وجود است.حقیقت وجود منحصر به خداست ولی موجود برسایر موجودات به صورت حقیقی و نه مجازی اطلاق می شود ولی معنای موجود حقیقی درمورد خداباسایر موجودات متفاوت است. خداعین حقیقت وجوداست ودیگرموجودات منتسب به وجودند.
3- قول مشاء: وجودحقیقی بسیط است وحقایق موجودات هرکدام حقیقتی هستند 
 مباین با دیگری حقایق موجودات بسیط است وجنس وفصل درآنها نیست ازاینرو بتمام ذات بسیطش مباین بادیگری است وجود خدا غیر ازوجود موجودات دیگر است ووجود موجودات نیز بایکدیگر تفاوت دارد،یعنی تعددوجود وموجود.
4- قول صدرالمتألهین : وجودحقیقت واحد ذومراتب است.وحدتش به گونه ای نیست که کثرت رانفی کند.
موجود دارای وحدت تشکیکی است.وقتی وجود شدید راتنهادرنظر می گیریم ،می بینیم غیرازوجود ضعیف است ووقتی وجود ضعیف راتنها درنظرمی گیریم می بینیم غیرازوجود شدید است،ولی با یک نظر عمیق درمی یابیم که وجودضعیف مرتبه ای ازوجود قوی و شأنی از شؤون او وخودش استقلالی ندارد. تنها موجود مستقل خداست. موجودات دیگر وجود شان غیر استقلالی است.
خلاصه:
بنابه قاعده الواحد ازواحدجز واحد صادر نمی شود
مراد ازواحدکه درموضوع آمده است واحدی است که هیچ کثرتی حتی کثرت عقلی نداردومرکب ازماهیت ووجود هم نیست،یعنی واجب الوجود.ازچنین واحدی بیش ازواحد صادرنمی شود یعنی چنین واحدی علت فاعلی بیش از واحد نیست.
حال سؤالی که اینجامطرح می شود این است که:
ماکه به عالم نظر می افکنیم کثرات می بینیم ازطرفی ازواجب الوجودکه واحداست جزواحدصادرنمی شود پس این کثرات چگونه به واجب الوجود منتسب اند؟
پاسخ بنا به مشرب صدرایی این است که وجود حقیقت واحد ذو مراتب است حقیقتی تشکیکی است. اگربه این کثرات توجه وتعمق کنیم درمی یابیم که همه شأنی ومرتبه ای ازشؤون ومراتب تنها موجود مستقل یعنی خداوند هستند وخودشان هیچ استقلالی از خود ندارند.
فهرست منابع و مآخذ
1- شرح رساله المشاعرملاصدرا/محمد جعفرلاهیجی/باتعلیق وتصحیح ومقدمه سید جلال الدین آشتیانی/بینا،بیجا،بیتا
2- ترجمه وتفسیر الشواهدالربوبیه صدرالمتألهین محمد بن ابراهیم/دکترجواد مصلح / انتشارات سروش/تهران1385
3- دروس شرح منظومه حاج ملاهادی سبزواری ج3/آیه اللله یحیی انصاری شیرازی/ مرکزچاپ ونشرتبلیغات اسلامی حوزه قم/1383
4- فلسفه اشراق به زبان فارسی/اسماعیل بن محمد ریزی/مجموعه انتشارات ادبی و تاریخی/تهران1377
5- حکمه الاشراق شیخ شهاب الذین سهروردی/ترجمه وشرح دکتر سید جعفرسجادی/ انتشارات تهران
6- تقریری فشرده ازدرسهای استاد محمد تقی مصباح یزدی/مؤسسه مطالعات وتحقیقات فرهنگی/تهران1363
7- ترجمه وشرح نهایه الحکمه محمد حسین طباطبایی ج3/علی شیروانی/انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم/بهار1372
8- شرح نهایه الحکمه ج1،علامه طباطبایی /شرح وتحقیق حسین حقانی رنجانی/انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی/بهار1372
9- تعلیقیه علی نهایه الحکمه محمد تقی مصباح الیزدی/انتشارات مؤسسه درراه حق/ محرم1405ه.ق
10- مجموعه آثار13 استاد مرتضی مطهری/انتشارات صدرا/تهران:قم/1368
11- وحدت وجود فضل الله ضیاء نور/ بینا /چاپ اول زمستان 1369
12- فصول الحکمه سید محمدجواد ذهنی تهرانی/انتشارات کتابفروشی کتبی نجفی/بیتا

نوشته شده توسط شاهرودی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

مقالات

شاهرودی
مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 77 بازدید
بازدید دیروز: 382 بازدید
بازدید کل: 2859728 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
وضعیت من در یاهو
لینک های روزانه

طهور [802]
[آرشیو(1)]
فهرست موضوعی یادداشت ها
فلسفی[82] . عرفانی[5] . قیامت صغری، برزخ، قیامت کبری، نفخ صور، عذاب[3] . توحید- نظم - مبدا- واجب الوجود- منشا انتزاع- وحدت وجود- نظم علی[3] . عظمت، علم، رحمت، محبت، ربوبیت، اراده و مشورت، خلقت، حکمت، عدل، ه[2] . فقر الی الله ، فقر ذاتی انسان[2] . مقولات، ارسطو،کانت، علامه طباطبایی[2] . ملاصدرا،علامه طباطبایی،خلود،قضای الهی،اعتیاد،فطرت . ملاک مسلمان، فرقه . ملاک نیازمندی ،حدوث وقدم ، امکان ماهوی ، امکان فقری( امکان وجودی . ناسخ.نفس.بدن.عالم . نظام احسن، شرور ، خیر ، عنایت، عدم، نسبیت، ثنویت. . نفس،تجرد نفس،بقا،معاد . نور، نورالانوار، توحید، صفات و اسماء، ذات، انتزاع. . هدایت، شریعت، محرمات، ورع . هستی- مابعد الطبیعه- وحدت- علم- حیات . واجب الوجود، حد، برهان، صفات و اسماء، ذات، مفهوم، انتزاع . واجب الوجود، وجوب وجود، شریک ، وحدت ، وحدت حقه، کثرت ، ماهیت ، ت . واحد ، صدور ، صادر اول ، عقل ، نور ، فیض منبسط ، وحدت و کثرت ، و . واژگان کلیدی: قیامت، مواقف، میزان، واحد سنجش، حساب، پرسش. . واژگان کلیدی: علم حضوری- معرفت- نفس- علم حصولی- معلوم بالذات- مع . واژه: قضاء و قدر-سرنوشت-عدل الهی-جبر- . وجوب ، امکان ، امتناع . وجوب، امکان، امتناع ،امکان فقری، معقول ثانی فلسفی، معقول ثانی من . وجود ذهنی، وجود عینی، اتحاد عاقل و معقول، حمل اولی و شایع، علم ح . وجود رابط، وجود محمولی، وجود رابطی، هلیات بسیطه، هلیات مرکبه، نس . وجود رابط، وجود مستقل، علت و معلول، رابطی . وجود- لفظ مشترک- اشتراک لفظی وجود- اشتراک معنوی وجود . وجود، اصالت، اعتباریت، براهین، اصالت وجود، ملاصدرا . وجود، حدوث، احدیت، ضرورت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتبار، عینیت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتباریت، توحید، حرکت جوهری. . وجود، هایدگر، ملاصدرا ، تشکیک وجود، نیهیلیسم . وحدت وجود ، وحدت شخصی وجود ، وحدت تشکیکی ، جوهر ، صفت ، حالت ، ت . یمان ، عقل ، مسیحیت ، کانت ، علامه طباطبایی . فلسفه ،سفسطه ،سوفسطائیان ،تاریخ فلسفه . عشق – مکتب اشراق – ماهیت عشق – منشأ عشق – سیریان عشق – اقسام عشق . عشق، عشق مجازی، عشق عفیف، هوس . فیض، دوام فیض، فاعلیت وجودی. . قدرت، اراده، علم، واجب تعالی، صفات، جمال، کمال، فعل، قادر، مطلق . قرب الهی، روح، جسم مادی، مانعیت ،معاد روحانی، معاد جسمانی، حرکت . قضا ، قدر ، سرنوشت ، جبر ، اختیار ، آزادی ، قضا و قدر حتمی ، قضا . کبر، تکبر، متکبر، منازعه با خدا، موانع قرب، الحاد . مرگ، قبر، ثواب، عقاب، فشار قبر . معاد جسمانی، حشر، اعاده معدوم، تناسخ، صورت نوعیه، تشخص، تجرد . معاد، معادجسمانی، کیفیت معاد، شبهه آکل و ماکول، . معقولات . معنای حیا. آثار حیا. مراحل حیا. حیای منفی. جلوه های حیا. حیا و م . عقل – نفس – عقل منفعل – عقل فعال – عقل نظری – عقل عملی - عقل متص . عقل اول، وجود منبسط، حقیقت محمدیه، نظام فیض . عقل، دین، عقل گرای حداکثری، عقل گرایی انتقادی، عقل گرایی اعتدالی . عقول عرضی، ارباب انواع، مثل افلاطونی، امشاسپندان، انوع مادی، ارب . علت- معلول اشاعره- ضرورت علی- صانعیت خدا- انکار علیت- عادت- فاعل . علت،معلول،حدوث،امکان ،ضرورت . علم . علم اجمالی،کشف تفصیلی،عنایت،قضاء،قدر،لوح و قلم . علم حضوری،خودآگاهی، شهود، مشاهده، ابصار، معرفت خیالی، مشاهدات در . علم واجب الوجود – علم عنائی – علم تام – نظام علمی واجب - معلوم ب . علم،وجود ذهنی،نفس،صدرالمتالهین . علیت، مناط احتیاج به علت، ضرورت، معیت، فقر، امکان، تجلی . عوامل وجود، ناسوت، حرکت، حادث، شرور، علم صوری‌، علم حضوری، کثرات . عین، ذهن، حرکت جوهری نفس، حدوث جسمانی آن، اتحاد عاقل و معقول. . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، عقل فعال ، فعالیت ذهن، خلاقیت نفس حضو . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، وحدت استعلائی نفس، فعالیت ذهن، خلاقیت . غرور- فریفتگی- خودخواهی- غرور علمی- غرور عابدان- غرور سلاطین- غر . غفلت – ضعف نفس – مرگ – پیروی از نفس – هدف – شیطان – جهل . فاعل بالطبع، فاعل بالقصد، فاعل بالرضا، فاعل بالعنایه، فاعل بالتج . 1- خشم و غضب 2- عفو و بخشش 3- کنترل غرائز 4- کظم غیط 5- صبر 6- ب . 1- مرگ 2- غلظت 3- هول و هراس 4- جاودانی 5- قبر 6- قیامت . 1. ابن سینا 2. صدرالمتألهین 3. علم 4. علم الهی 5. صور مرتسمه . آیه ولایت، حضرت علی، فخر رازی . اتحاد - احوال - ارادت - خرقه اندازی - خنا - زعاقت - سمود - مشاهد . ادراک حسی ، ادراک عقلی و کلی ، صور جزئی ، صور کلی ، علم حضوری، ع . ادراک ، اتحاد ، معقول بالذات ، تضایف . اراد ه، علم اجمالی، علم تفصیلی ، اشاعره ، علامه طباطبایی ، معتزل . اراده- استعانت- ایمان-پشیمانی- ترک- توبه-روح-سعادت- شقاوت- کمال- . اراده,حقیقت اراده,حقیقت اراده درانسان,ریشه تاریخی بحث,دیدگاه اشا . اراده، استعانت، ایمان، پشیمانی، ترک، توبه، روح، سعادت، شقاوت . استغنا- تکدی- درویش- زهد- صوفی- فقر- فنای نفس- قناعت . اسماء ذات، صفات، افعال – امهات اسماء – امهات صفات – جمال الهی – . اشتراک وجود، انقسام وجود، واجب و ممکن، تشکیک وجود، وجود،مفهوم وج . اصالت - اعتباریت- حقیقت- وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصالت- اعتباریت- حقیقت - وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصل علیّت، حکمت متعالیه، فلسفه اسلامی. . اعاده معدوم ،غزالی ،عبدالجبار معتزلی . امکان شناخت- راه های شناخت- علم حصولی- علم حضوری- بساطت خداوند . انوار مجرده –ممکن اشرف _ ممکن اخس _شیخ اشراق-کمال وجودی . اومانیسم سکولار،سکولاریزاسیون،انسان گرایی،دنیاگروی، آزادی،فردگرا . بازی زبانی, شباهت خانوادگی, تسمیه, زبان خصوصی, ادراکات اعتباری و . باقلانی، اشاعره، جوهر فرد، عرض، قدرت الهی . بداهت- وجدانیات- ثبوتی- و-دت- اشتراک- تباین . برهان صدیقین، ابن سینا، ملاصدرا ، مفهوم وجود ، حقیقت وجود . برهان وجودی، برهان جهان شناختی و غایتگرایانه، برهان اخلاقی، برها . تسلیم - خالص - اخلاص- دین- راضی- صدق - عمل ادمی- میل ادمی- نفس . تشکیک- کثرت- وحدت وجود . تناسخ - مرگ - معاد جسمانی - حرکت جوهری - قوه - فعل . توبه، رجوع و بازگشت، تصمیم، ترک معصیت، سلوک عرفانی، مخالفت با نف . توحید، توکل، خوف، رجاء، معصیت، پایه دین، توحید ذاتی، خائف . توکل - متوکل - اسباب و علل - حقیقت توکل . تولد، تولید، اشاعره، کسب افعال. . تکامل، تطور، داروین، مذهب . ثبوتی، ذاتی، فعلی،علم، قدرت، حیات، خالق، رزق، اراده . جبر، اختیار، تفویض، امر بین الامرین، اراده، انسان و سرنوشت. . جوهر، عرض، نومن، فنومن. . حرکت،زمان، دازاین، حرکت توسطیه، حرکت قطعیه. . حصولی . حضوری . حیات، کمال وجودی، سریان وجود، سریان حیات . حکمت الهیه ، علوم عالیه ، حقیقت وجود ، ذلّ عبودیت ، فقر و فاقه ، . حکمت الهیه، علوم عالیه، حقیقت وجود، ذلّ عبودیت، فقر و فاقه، علم . خدا، جهان، تقابل خدا و جهان، صدور عالم، روح، هبوط، جسم . خشیت – خوف – امید- عذاب – بهشت- رجاء- امل- نعمت . خوف ، آخرت، عذاب ، افضل ، قیامت، خائفان ، صفات، مقربان، غفلت، رج . ذکر، درجه ، قلب ، تطمن القلوب، آرامش ، تنهی عن المنکر . رابطه، رابطه دین و أخلاق، ادراکات اعتباری، علامه طباطبائی، ایمان . راه فطرت ، برهان فطرت ، برهان اجماع عام . رسوم خلقی، حضرت جمع، بقا، فنا، سقوط شهود . رضایت، سخط ،رضای عوام ،رضای خواص . زهد، زهد اسلامی، زهد کوفی، رهبانیت، ترک دنیا، پشمینه پوشی، مراتب . شرور، خیر، شر، خدا، نظام احسن، عالم طبیعت، جهان مادی، ضرورت، قدر . شناخت-معرفت-شناخت فلسفی-شناسایی . . شوق ، اشتیاق ، محبت ، دیدار. . شک دستوری – کوجیتوی دکارت – دکارت – غزالی – شک- فلسفه تطبیقی . شک، شکاک، شکاکیت، شکاکان معروف . شکر، معرفت نعمت ، ارکان شکر حقیقی،تقسیم شکر، محابّ ، مکاره ، است . صدق، کذب، ملاک، مطابقت، انسجام، پراگماتیسم . طمس، تجلی، اکوان، اعیان ثابته، تعینی، منطوی، منفعل، اقدس، مقدس. . عاقل، معقول، معلوم بالذات، معلوم بالعرض، اتحاد . عالم مثال ـ صور معلقه ـ مثل معلقه ـ عالم خیال ـ خیال متصل ـ خیال . عجب -معجب-عجب به عبادت –عجب به ورع و تقوی –عجب به حسب و نسب –عجب . عدل الهی- ظلم- عدل و حکمت- حسن و قبح .
نوشته های پیشین

فلسفی
وجود خدا
توحید
وحدت و بساطت
برهان صدیقین
صفات خدا
علم
جبر و اختیار
شرور
عوالم وجود
عدل الهی
حدوث و قدم جهان
عرفان عملی
عرفان نظری
صدور وحدت از کثرت
موضوعات تحقیق
فهرست منابع
سرفصلها
مهر 1387
شهریور 1387
مرداد 1387
اردیبهشت 1387
آبان 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
مهر 1388
آبان 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
خرداد 89
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
شهریور 90
مرداد 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
لوگوی وبلاگ من

مقالات
لینک دوستان من

پایگاه طهور
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آفرینش از دیدگاه سهروردی
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت دوم
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت اول
اعاده معدوم از دیدگاه غزالی و قاضی عبدالجبار معتزلی
عنوان: علم الهی از دیدگاه ابن سینا
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت دوم
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت دوم
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
[عناوین آرشیوشده]