آن که بى دانستن فقه به بازرگانى پرداخت خود را در ورطه ربا انداخت . [نهج البلاغه]
مقالات
تشکیک و تباین وجودات
یکشنبه 88 اسفند 16 , ساعت 8:50 صبح  

تشکیک و تباین وجودات
پژوهشگر: زینب یوسفی
زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
چکیده مقاله
        مقاله حاضر ،پژوهشی است پیرامون بحث تشکیک در فلسفه اسلامی.این بحث که از مسائل درجه اول 
بشمار می رود ،سهم مهمی درتبیین کثرات در عالم خارج دارد .ودراهمیت آن،همین بس که یکی از پایه های محکم فلسفه صدرایی محسوب می شود.
        تکیه گاه محکم بحث تشکیک،اصل اصالت وجود است وبدون تکیه و اعتقاد به آن نمی توان به نتیجه ای در بحث تشکیک رسید.
        ملا صدرا بابیان اصل اصالت وجود،این حقیقت را روشن می کند که وجود،حقیقتی ذومراتب است واشیاء عالم همه ظهورات و تجلیات وجود است و اختلاف در مراتب به مابه الاشتراک آنها باز می گردد و این حقیقت  فقط در امور بسیطی چون وجود به وقوع می پیوندد.
        برای تشکیک،نمونه هایی از باب تقریب به ذهن ذکر شده است مانند:مراتب اعداد، مراتب نور شدید و ضعیف،حرکت سریع و بطیء.
        چنانکه گفتیم از پایه های تشکیک اصالت وجود است.واما از فروعات آن ، می توان به چند نکته اشاره کرد.
         مانند: اینکه مابه الامتیاز در مراتب وجود به نفس ذات مراتب است و مراتب در تشکیک مورد مقایسه قرار می گیرند . حاصل این مقایسه،اطلاق و تقییدهای اعتباری است که میان مراتب نازله و مراتب بالاتر واقع می شود که حاکی از وجدان و فقدان کمالات وجودی در مراتب است.
   همچنین حدود و قیودی که میان درجات و مراتب وجود است،با حرکت به سمت بالا،کاسته میشود تا به بالاترین مرتبه یعنی بی حدی برسد.
       امید است مطالعه این مقاله درترسیم تصویرروشنی از تشکیک در ذهن خواننده  مفید واقع شود.
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه:
    مجموعه ای که در پیش روی دارید،بحثی است پیرامون تشکیک ،بررسی پیشینه وبراهین آن و همچنین اشاره به کاربرد   آن در بحث های علمی.
    اصل تشکیک از اصولی است که اولین بار بشکل مدون وکاملی توسط ملاصدرا تنظیم شد.اگر چه ممکن است که ریشه های آن را از فلسفه شیخ اشراق اخذ نموده باشد .
    اصل تشکیک در فلسفه ،به تبیین کثرت در عالم وچگونگی بازگشت کثرات به وحدت می پردازد .چگونگی تبیین کثرت در عالم ،بشکل جدی در جهان بینی وتوجیه فلسفی عوالم وجود ،موثر است و از مسائل درجه اول فلسفه محسوب می شود .اگر چه این مباحث بطور مدونی در فلسفه های قبلی وجود نداشته اما شاید اولین اشارات به این بحث را بتوان دربیانات اتباع مشایین یافت .ایشان بنحوی گذرا درمطالب خویش به وجود کثرات در عالم ،تصریح کرده و انتزاع مفهوم واحد وجود را از مصادیق کثیر بما هو کثیر جایز دانسته است .
    صدرالمتا لهین با تیز بینی خاص خود ،ضمن طرح جامع اصل بحث در فلسفه خویش ،به بررسی دقیق و موشکافانه مطلب پرداخته و بر مطالب خود ،ادله محکمی اقامه کرده است .
    با تقریر جامع ملا صدرا ،نظریه تباین وجودات به عنوان نظریه مطرود فقط ضمن طرح مباحث مطرح می گردد.
دراین مجموعه سعی بر آن است که توضیحی اجمالی از بحث تشکیک و ریشه های فلسفی آن وسپس ثمرات علمی آن ارائه شود.
 ومن ا000 التوفیق.
ریشه های فلسفی بحث :
    دربیان ریشه های علمی بحث تشکیک، ابتدا باید به جایگاه مهم این بحث  درفلسفه صدرایی پرداخت .در اهمیت این بحث درفلسفه ملاصدرا،همین بس که کل ما بعد الطبیعه ـ الهیات،جهان شناسی ،معاد شناسی ـ متکی بر اصالت وجود،تشکیک وجود و وحدت وجود بنا شده است .
    ملاصدرا اولین بار به مسئله تغایر وجود و ماهیت توجه کرد وبا طرح اصل اصالت وجود و اینکه آنچه به اشیاءتحقق و اثر می بخشد ، وجود است این سوال را طرح کرد که اگر حقیقت وجودکه طارد العدم است اصیل باشد، این حقیقت اصیل ، واحد است یا کثیر؟
    هم چنین ایشان میان حقیقت وجود که در نهایت خفاست و مفهوم وجود که بدیهی ترین مفهوم است   تفاوتی قائل شدو با توجه به این مسئله و انضمام سوال قبلی به آن ،به اصل وحدت در عین کثرت ،معتقد شد.
در توضیح بیشتر این مطلب بیان می شود که درخارج دو نوع کثرت وجود دارد:کثرت ماهوی وکثرت وجودی.
    1 -کثرت ماهوی:مانند اینکه اشیاء را به دسته های مختلف با وجه اشتراک در نظرگرفته و این کثرت را ازناحیه ماهیات بدانیم.مانند اینکه دسته ا ی  از اشیاء را به انسانیت ودسته دیگر رابه فرسیت ودسته دیگررا به غنیمت و...متصّف می کنیم.
    این کثرات استناد به ماهیات اشیاء دارند نه وجود آنها و وجود ثانیاً و بالعرض ماهیت متصف به کثرت می شود.
    2-کثرت وجودی:کثرتی که ناشی از وجودوانقسامات و تمایزات وجود اشیاء است.مانند انقسام وجود به بالقوه و بالفعل و علت ومعلول و مجرد و مادی و...این نوع کثرت در
موجودات مستند به وجود آنهاست .وبدون لحاظ هیچ ماهیتی هم میتوان اشیاء را به انواع مذکور،تقسیم کرد.بخلاف کثرت ماهوی که با لحاظ ماهیت اشیاء،حاصل می شود.
    نکته قابل توجه اینکه کثرت وجودی، صفت حقیقی وجود است وصفات حقیقی وجود.مصداقی غیر از مصداق وجود و واقعیت وجود ندارند.اکنون این سوال مطرح می شود که آیا حقیقت وجود،وحدت هم دارد یا کثرت محض است؟
اگر معتقد باشیم  که حقیقت وجود در خارج کثرت محض باشد،پس وجود هر شیء در خارج بتمام ذات مباین با سایر موجودهاست.واگر حقیقت وجود را واحد بدانیم،این مطلب به این معنی است که وجود حقیقت واحدی است که مراتب کثیر دارد و مابه الامتیاز عین مابه الاشتراک است.یعنی مراتب مختلف در همان حقیقت وجود که جهت مشترک آنهاست،تفاوت دارد و تفاوتشان به کمال ونقص وشدت وضعف مراتب است،این نوع کثرت،اصطلاحاً،کثرت تشکیکی نامیده می شود.
    به بیان دیگر،تمایز میان دو شیء یا به تمام ذات است ویا به خارج ذات و یا به شدت و ضعف و کمال و نقص که به آن تمایز تشکیکی می گویند.
    بافرض اینکه وجود بسیط است،طبعاًتمایز به بعض ذات متصور نیست و بفرض اینکه کثرت و تمایز حقیقت وجود،عین ذات آنست،پس تمایز به خارج ذات نیز بی معنی است.ولذا تمایز حقیقت خارجی وجود یا به تمام ذات است یا به شدت و ضعف.در این مسئله اقوال مختلفی وجود دارد.
    اما اقوال مختلف در بحث تبیین کثرت در جهان عبارتند از :
    1- نظراتباع مشایین  :
    جهان خارج را وجودات تشکیل داده و به عدد افراد انواع ماهیات ،وجوداتی هست و تنها وجه اشتراک این وجودات این است که ذهن از این امور متباین بالذات و متکثر ،مفهوم واحدی به نام وجود انتزاع می کند .
بنابراین مشایین به کثرت موجودات بلکه به کثرت حقیقی وجود معتقد بودند .دلیل این مباینت در وجودات این است که اگر بین دو شیء یا بیشتر ، ملاک وحدت باشد ،لازم می آید که آن دو شیءوجه امتیاز نیز داشته باشند .
بنابراین وجود آن دو شیء ،مرکب از ما به الامتیاز و مابه الاشترک می شود ،در حالیکه وجود بسیط است ومرکب نیست .
    دلیل دیگر بر مباینت در وجودات این است که یک وجود ،علت و وجود دیگر، معلول است .علت باید واجد باشد و معلول باید فاقد باشد و اجتماع وجدان و فقدان ،منجر به اجتماع نقیضین میشود.
پس حقایق عالم ،متباین بتمام الذات است وجه اشتراکی میانشان نیست .
    در پاسخ به این نظر اجما لا باید گفت بنابر کثرت وجودات ،انتزاع مفهوم واحد از امورکثیره متباینه از حیث تباین وکثرتشان محال است .زیرا اگر خصوصیات متباین در انتزاع مفهوم وجود
دخالت ندارد.پس اطلاق مفاهیم بر مصادیق بی جهت است.اگر برخی خصوصیات متباین در انتزاع مفهوم وجود دخیل باشد ،لازم می آید که آن خصوصیات برغیرآن مصداق هم ،صدق کند.که این فرض هم محال است .
    2ـ نظر عرفا و اهل وحدت :عرفا موجود را واحد و مظاهر آن را کثیر می دانند.ومعتقدند وجود یک شخص واحد است که محدود به هیچ حدی نیست وبسیط محض است وهیچ کثرتی در آن راه ندارد.پس در عالم هستی، بیش از یک شخص وجود ویک موجود نیست وآن،خداوند متعال است.کثرت در مظاهر و جلوات است.
از نظر حکما،کثرت موجودات خارجی، انکارناپذیر است پس رای عرفا خلاف حکم عقل است ودر فلسفه مطرح نمی شود.
    لازمه نظریه این گروه که وحدت محض است ،این است که هیچ کثرتی درمتن واقع نباشد .در حالیکه با لبداهه کثرات وجود دارند .
    3- نظرحکمت متعالیه :
    وجود و نیز موجود ،بی نهایت متعددند و در عین کثرت یک وا قیت یگانه اند .این تقابل سازگار از طریق درجات تشکیکی وجود فهمیده می شود .
    بنابر اصالت وجود ،آن چه به اشیاء ،تحقق می بخشد وآن ها را منشا اثر می کند ، وجود است و ماهیات  اموری انتزاعی و غیر اصیل هستند . پس وجود ، حقیقتی یگانه و ذو مراتب است .وهر آن چه غیر از وجود است ،ظهورات و تجلیات وجود است .همه موجودات ، اصلی واحد دارند که حقیقت وجود که همان واجب الوجود است ، اصل آن ها نیز هست و آن ها تجلیات و شئون آن اصل واحد هستند .حقیقت وجود ، در عین اینکه سنخ واحد است دارای مراتب گوناگون نیز هست .اما این مراتب وجود ، متباین نیستند بلکه مراتب حقیقت واحدند که دارای وجه امتیازی هستند که عین وجه اشتراک است و این خصوصیت با بساطت وجود نیز کاملا سازگار است و فقط در مورد حقائق واحده دارای مراتب سازگار است .
    به عبارت دیگر : وجود ، حقیقت واحدی است بنحوی که در همین حقیقت واحد کثرتی هست که از ناحیه کمال و نقص حاصل شده است.البته این کثرت مستلزم وحدت است و بلکه عین وحدت است و بدون وحدت قابل تصور نیست.پس افراد متعدد وجودات که بر یکدیگر تقدم و تاخر دارند، به انحاء اختلافات تشکیکی با هم تفاوت دارند .چنانکه پیداست،این قول حاوی چهار مدعی است:   
  1- در خارج کثرتی هست.          2-این کثرت عین حقیقت وجود است          3-درخارج وحدتی هست.  
    4-این وحدت عین حقیقت وجود است.
    اثبات مدعی1:بدیهی است و بی نیاز از برهان.
  اثبات مدعی2:حقیقت وجود بسیط است و جزء ندارد.پس نمی توان گفت که کثرت وجودی،واقعیتی غیر از حقیقت وجود دارد که به آن منضم می شود.زیرا هر چه غیر از حقیقت وجودباطل است،درحالیکه فرض این است که  کثرت وجودی حقیقت در خارج موجوداست.پس کثرت خارجی حقیقت وجود،موجود است،درحالیکه نه جزءموجود است و نه صفتی است خارج از وجود وجدای از آن .که به آن ضمیمه شده باشد.پس عین حقیقت وجود است.
    اثبات مدعی3: مقدمه1-مفهوم وجود،مفهوم واحدی است.          مقدمه2-مصادیق مفهوم واحد دارای جهت اشتراک واحدی هستند.          نتیجه:پس مصادیق مفهوم وجود،جهت وحدتی دارند.
    مقدمه1: بی شک مفهوم وجود،واحد است وبر تمام اشیاءبه یک معنی صادقست.
    مقدمه2:اگر مفهوم واحد از حقایق متباین از جهت تباین شان،قابل انتزاع باشد،هیچ ملاکی برای انتزاع مفاهیم، وجود ندارد.چون  لازمه این سخن این است که بتوان هر مفهومی را از هرمصداقی انتزاع وبر مصداقی حمل نمود واین بدیهی البطلان است.
    اثبات مدعی4:چنانکه قبلاً بیان شد، وحدت حقیقت وجود بمنزله یک صفت حقیقت وجود،اثبات شد وبیان شد که همه صفات حقیقی وجود،عین وجودند.پس وحدت حقیقت وجود،عین وجود است.
با اثبات چهار مدعی مذکور،وحدت حقیقت وجود عین کثرت آن و کثرت آن در عین وحدت  یعنی تشکیک وجود،ثابت شد.
    تشکیک در حقیقت وجود در دو جایگاه واقع می شود : 1 ـ در سلسله نزولیه و 2 ـ در سلسله صعودیه .
( سلسله نزولیه ) هر علت مفیض معلول و معلول ، مرتبه نازله علت است . ( سلسه صعودیه ) و اگر وجودات خاص را در رابطه آن ها با واقیت یگانه خود ـ  بر اساس رابطه اشراقی ـ بدانیم یعنی اشراقات نور مطلق که   حقیقت وجود است. در این صورت حقیقتوجود در ظهورات این انوار ÷ میشود.         
و اگر آن ها را واقعی بدانیم ، واقعیت آن ها عبارت است از این که روابط محضند و هستی مستقلی ندارند..
قابل ذکر است که وجودی که مفهومش را میان واجب و ممکن به تشکیک قابل حمل می دانیم . امری عقلی است و وجود در اعیان ، بر اشیائی که مشترک در آنند قابل حمل نیست . وجود واجب با لذات وقتی در عقل اعتبار می شود ، ممکن غیر واجب می شود و اسم وجود بر آن ممکن و واجب ، واقع می شود ولی وقوعش بر وجود عینی آن است . وتمایز مراتب وجود ، به مرتبه خود است . چون در آن ها وجه اشتراک عین وجه امتیاز است.
قبل از پرداختن به تقسیمات تشکیک به اشکالاتی که در زمینه مطالب کفته شده وجود دارد،می پردازیم.
    اشکال1:بیان شد که کثرت موجودات منحصردردوقسم ماهوی و وجودی است که اولی از ناحیه ماهیات و دومی از انقسامات وجوداست.
    اشکال این است که کثرت موجودات منحصر دراین دوقسم نیست و کثرتی وجود دارد که نه ماهیات و نه انقسامات وجودمنشاء آنند.مانندکثرت افرادی یک ماهیت نوعی.در این نوع کثرت،افراد ماهیت نوعیه واحد همه از نظر نحوه وجود یکسانند.اما در انقسامات وجود،همواره نحوه وجود دو قسم متفاوتست.مثلاً در تقسیم وجود،وجود یا ذهنی است یا خارجی و یا بالقوه است یا بالفعل...وبه عبارت دیگر افرادی که کثیر را بوجود آورده اند، از نظر نحوه وجود،هم عرض نیستند.لذا کثرت مذکور ناشی از انقسامات وجود نیست.بلکه نوع دیگری از کثرت است که به هیچیک از دو نوع کثرت قبلی بر نمی گردد.
    اشکال2:گفته شد که کثرت ماهوی ذاتاً از آن ماهیت است و بعرض ماهیت آن را به وجود نسبت می دهیم. هم چنین بنابر اصالت وجود تمام احکامی که بر ماهیت حمل می شوند،بالعرضند.یعنی تنها مفهوم موجود نیست که بر ماهیت بالعرض حمل می شود بلکه هر حکمی غیر از محمول موجود هم اگر بر ماهیت حمل شود بالذات حکم وجود است و بالعرض بر ماهیت حمل می شود.پس وجود واسطه در عروض است برای همه احکامی که بر ماهیات حمل میشود پس چه فرقی میان اتصاف کثرت ماهوی به وجود و اتصاف ماهیت به کثرت ماهوی وجود دارد.
    اشکال3:بیان شد که تمام تقسیمات وجود به اختلاف و کثرت تشکیکی وجود بر میگردد.پس تفاوت همه تقسیمات وجود به تشکیک است.اما در برخی تقسیمات این مطلب صادق نیست مثلاً در انقسام وجود به واحد وکثیر تشکیک به معنی کمال و نقص جاری نیست و تشکیک به معنی مطلق بازگشت مابه الامتیاز به مابه الاشتراک دراین موارد صحیح است.
    اشکال4:در برهان مذکور در مقدمه1بیان شد که مفهوم وجود مفهوم واحد است و در مقدمه2ذکر شد که مصادیق مفهوم واحد دارای جهت اشتراک واحدی هستند.
    موارد متعددی در فلسفه هست که به اقرار حکما مصادیق مفهوم واحد هیچ جهت اشتراکی ندارند ولی ذهن از آنها مفهوم واحدی انتزاع می کند وبر آنها حمل می کند.مثلاً مقولات عشر متباین به تمام ذات هستند ولی ذهن انسان مفهوم ماهیت را از آنها انتزاع و بر آنها حمل می کند و همچنین مفهوم عرض را از مقولات عرضی انتزاع نموده و بر آنها حمل می کند پس ادعای فلاسفه در این موارد نقض می شود.
    اشکال این است که در معقولات اولی که عروض واتصاف هر دو در خارج است و هریک به وجود مخصوص موجود می شوند مقدمه1صحیح است.اما در معقولات ثانیه فلسفی که مابه ازا
 ندارند و برهر موضوعی حمل می شوند وبا وجود آن موضوع موجود می شوند ممکن است تعداد زیادی از آنها با یک وجود موجود شوند پس کثرت معقولات اولی دال بر کثرت موجودات خارجی است ولی کثرت معقولات ثانیه فلسفی دال بر کثرت موجودات خارجی نیست پس وحدت در معقولات اولی می تواند دال بر نوعی وحدت در مصادیق خارجی آنها باشد اما در معقولات ثانیه فلسفی چنین نیست لذا ممکن است که ذهن انسان از تعداد اشیاء که هیچ جهت وحدت عینی ندارند یک معقول ثانیه فلسفی انتزاع نماید.                                          
    پس جهت واحدی که از مصادیق متعدد انتزاع می شود لزوماً عینی خارجی نیست و ممکن است عقلی باشد پس از طریق وحدت مفهوم وجود-در حقایق وجودی-نمی توان به وحدت عینی وجودبرد.مدعای3اثبات نمی شود.
    با توجه به اشکالات وارد بر مقدمات مسئله به این  نتیجه می رسیم که مشرب حکمت متعالیه نیز صحیح نیست.پس باید به راه حل قابل قبول دیگری در این زمینه دست یافت.این راه حل را می توان مشرب جداگانه ای از سایر مشارب قبلی دانست که بر مبتنی مقدمات است.
    1-سلسله علی و معلولی در جهان حاکم است.
    2-وجود علت،مستقل و وجود معلول،عین رابط به علت است و اصطلاحاً وجود رابط نام دارد.
    3-وجود رابط،نسبت به وجود مستقل،ضعیف و ناقص ووجود مستقل نسبت به رابط شدید و کامل است.
    4-عله العلل همه چیز خداوند متعال است.
    بنابر این همه موجودات،حقیقت واحد ذو مراتب است که بعضی بربعضی تقوم دارند و کل آنها متقوم به خدا هستند و تشکیک بمعنی خاص آن-شدت و ضعف داشتن مراتب واحد-در همه سلسله های علی و معلولی وجود دارد.
    اشکالاتی که بر سایر اقوال وارد بود بر این قول وارد نیست.چون اولاً کثرت پذیرفته شده است.ثانیاً کثرت منحصر در کثرت ماهوی وناشی از انقسام وجود نیست.کثرت افراد مختلف ماهیت نوعی واحد هم مورد قبول است.
 
   ثالثاً تشکیک بطور مطلق،قابل قبول نیست و فقط میان علل و معلولات جاری است.
    رابعاً میان موجودات تباین محض حاکم نیست.       
    تشکیک از منظرهای گوناگون به اقسامی تقسیم شده است که به اختصار به برخی از آ ن ها اشاره می شود :
    1 ـ تشکیک خاصی و عامی :
    تشکیک خاصی ، وقتی محقق می شود که این حقیقت که بواسطه آ ن همه مظاهر جزئی اش با هم یکی هستند ، در همان حال ، علت تعدد و تنوع در میان مظاهر خود نیز باشد .
    وتشکیک عامی ، وقتی محقق می شود که حقیقت واحد به عنوان اصل اختلاف در میان مظاهر خود جلوه نکند و به عبارت دیگر ما به الاشتراک امری غیر از ما به الامتیاز باشد .
    2 ـ تشکیک طولی و عرضی :
    تشکیک طولی ، تشکیکی است که برخی از اقسام و مراتب تشکیکی ، واجد کمال تعین و دیگری فاقد آن حد از کمال باشد و هر کمالی که برای وجودی اثبات شود ، اصل آ ن کمال ، متعلق به اصل وجود است و مرتبه آن کمال به مرتبه وجود بر می گردد  ـ بحکم بساطت وجود ـ     تشکیک عرضی : کثرتی که به تبع ماهیات پیدا می شود .
     4 ـ برخی تشکیک را به ماهیات هم سرایت داده اند و معتقد شده اند که میان افراد ماهیت هم تشکیک رخ می دهد.
      باید گفت که آنچه میان افراد ماهیت رخ می دهد . به اعتبار وجود آن افراد است نه به اعتبار ماهیت آنها . و اساسا تشکیک در امور بسیط قابل تصور و وقوع است ،  نه امور مرکب همچون ماهیات . چون آن فرد اکمل ماهیت اگر مشتمل بر خصوصیتی باشد که در انقص نیست ، اگر آن خصوصیت در سنخ طبیعت و ذات ماهیت باشد ، لازم می آید که آن دو فرد ، دوفرد ازیک سنخ طبیعت و ماهیت نباشد .
             واگر مشتمل بر خصوصیتی نباشد که آن وصف در انقص هم نیست در این صورت این دو فرد ، افتراقی ازهم ندارند و دو فرد نیستند . بنابراین تشکیک به ماهیت که در برخی کتب ذکر شده، اولا و بالذات مستند به وجود است و ثانیا و با لعرض به ماهیت نسبت داده می شود . نکته قابل توجه در این مقام این است که باید میان تشکیک در مفهوم وجود ، تفاوتی قائل شد ، تشکیک در مفهوم وجود ، از نوع تشکیک عامی است . زیرا مفهوم فقط می تواند   
            اصل اتحاد و  توافق باشد و بعنوان اصل ممیزه اشیائی که درباره آن ها بکار می رود ، عمل نمی کند پس مفهوم وجود ، اشیاء مختلف را از جهت اتحاد آن ها در اموری مشترک ، در طبقه ای گرد آوری می کند .
    اما در تشکیک در حقیقت وجود ، مسئله به این نحو است که حقیقت وجود نه تنها به عنوان اصل این همانی همه حقائق موجود عمل می کند . بلکه همان اصلی است که بوسیله آن حقائق
بر حسب شدت و ضعف با هم اختلاف دارند . تمام اختلافات همان حالات درونی حقیقت وجود است و چیزی غیر از آن نیست .
برای تشکیک تقسیمات دیگری نیز وجود دارد که برای رعایت اختصار از ذکر آن ها صرفنظر می کنیم و به   ذکرچند دلیل از ادله ای که بر تشکیک و ردّ تباین وجودات ، اقامه شده می پردازیم .
    دلیل اول : اگر وجودات ، حقائق متباین بودند ، هیچ ارتباط واقعی بین موجودات ، وجود نداشت چون طبق آن فرض ، موجودات نسبت به هم بیگانه بودند و در رابطه نداشتن با یکدیگر ، مساوی بودند . این در حالیست که بالبداهه می بینیم که بعضی موجودات با بعضی
دیگر ، رابطه واقعی علّی و معلولی دارند و نظریه تباین وجودات منجر به انکار رابطه علیت می شود .
    دلیل دوم : فرض اصالت ماهیات و تباین وجودات ، با حرکات استکمالی در خارج ، منافات دارد . چون وقوع حرکت استکمالی در خارج ، امری قطعی است ، پس تباین وجودات ، باطلست 
    دلیل سوم : در ذهن ، مفهوم واحدی از وجود هست که بر مصادیق عینی ، قابل انطباق است . اگر وجودات ، حقائق متباین باشند ، جهت مشترک ندارند و لذا هیچ مفهومی بر هیچ مصداقی صادق نیست .
    دلیل چهارم : ما در خارج ، افراد دارای مراتبی که در یک حقیقت مشترکند را می بینیم که اختلاف آن ها به اموری چون تقدم و تاخر یا اولویت و عدم اولویت یا شدت و ضعف و یا کمال و نقص است .
نکته قابل توجه دیگر در این بحث ، این که تشکیک از مختصات وجود است و از این رو مثال و نظیر واقعی ندارد . اما در این جا به چند مثال تقریبی اشاره می کنیم :
    1 ـ مراتب عدد که کثرت نا متناهی دارند اما ما به الامتیاز آن ها از نسخ ما به الاشترک شان است . یعنی همه مراتب عدد ما به الاشتراکی دارند که همان عدد بودن است . یعنی مجموعه ای از وحدات . اما مابه الامتیازی نیز دارند که همان ما به الاشتراک آن ها است . یعنی همان چیزی که مناط عددیت و اشتراک آن ها است ، مناط اختلاف آن ها نیز هست . بنابراین اعداد در طول یکدیگر قرار می گیرند نه در عرض هم .
    2 ـ نور قوی و ضعیف که هر دو در اصل نوریت با هم مشترکند ولی در عین حال با هم فرق دارند . این تمایز و اختلاف آن ها به شدت و ضعف در نوریت است که داخل در حقیقت نوریت است . یعنی نور شدید با امری غیر از نور ترکیب نشده تا نور شدید را بسازد و  نور ضعیف با امری غیر از نور ترکیب نشده بلکه همان نور است ، با شدتی کمتر.
    3 ـ حرکت سریع و بطی ء . وجه اشتراک هر دو ، حرکت و انتقال آن ها است . اما حرکت سریع بالضروره مغایر حرکت بطی ء است . و ما به الامتیازآن ها ، سرعت است . و سرعت یعنی حرکت . پس وجه امتیاز عین وجه اشتراک است .
    پس از ذکر نمونه هایی از تشکیک ، اشاره مختصری به فروع تشکیک در حقیقت وجود می کنیم :
    فرع اول : تمایز مراتب وجود ، به نفس ذاتشان است .
   فرع دوم : در مقایسه مراتب وجود با یکدیگر نوعی اطلاق و تقیید وجود دارد . منشا این اطلاق و تقیید ، اختلاف شدت و ضعف است .
    شان مرتبه ضعیف ، فقدان برخی کمالات مرتبه شدید است . و شان مرتبه شدید ، وجدان و اشتمال همه کمالات مرتبه ضعیف است . پس ذات مرتبه شدید ، مطلق و ذات مرتبه ضعیف نسبت به شدید ، مقید است و مرتبه شدید نسبت به مافوق خود ، مقید است تا به بالاترین مرتبه ای برسیم که دیگر حدی ندارد ، مگر بی حدی .
    فرع سوم : ترکیب مراتب وجود از هستی و نیستی ، واقعی نیست چون وجود با نقیض خود ( عدم ) در نمی آمیزد و با ترکیب با بساطت وجود منافات دارد .
    فرع چهارم : تخصص مراتب وجود با ذات بسیط وجود است که در آن مابه الاشتراک عین مابه الامتیاز است . هم چنین گاهی تخصص وجود ، بواسطه خصوصیات مراتب گوناگون وجود است . این دو نوع تخصص اولا و بالذات است و اما گاهی وجود ثانیا وبالعرض بوسیله ماهیات نیز تخصص می پذیرد .
    فرع پنجم : در میان درجات و مراتب ، هر چه پایین تر رویم ، بر قیود و حدود افزوده می شود و دایره وجود ، تنگتر می شود و هر چه بالا رویم ، از حدود و قیود کاسته شده و وجود وسیعتر می شود .
    بحث تشکیک چنانکه  پیشتر گفتیم ، در تبیین کثرات در جهان بسیار موثر است . هم چنین این بحث به نحوی با بحث تقدم و تاخر در فلسفه مساوقت دارد . بحث تشکیک تصویر شفافی از چگونگی صدور فیض وجود از مبدا هستی بخش به سوی ممکنات را نیزعرضه می کند.
               امیدوارم مطالعات وتلاش هایم درتبیین اجمالی این بحث وسیع وفهم فلسفی مورد عنایت قرار گیرد .

       والسلام علیکم ورحمه الله      .
فهرست منابع وماخذ:
1 ـ زکوی ، علی اصغر: بسیط الحقیقه از دیدگاه ملاصدرا و مناد شناسی لایب نیتز ، انتشارات بوستان کتاب ، تهران 84 .
2 ـ ایزوشو ، توشی هیکو : بنیاد حکمت سبزواری یا تحلیلی تازه از فلسفه ملا هادی سبزواری ، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی ، انتشارات مرکز مطالعات اسلامی دانشگاه مک گین . ( بیجا ) 59 .
3 ـ شیروانی ، علی ت: تحریر الاسفارللمولی صدر الدین الشیرازی ج 1 ، انتشارات مرکز جهانی علوم اسلامی ، ( بیجا ) 84 .
4 ـ اردبیلی سید عبد الغنی : تقریرات فلسفه امام خمینی ، شرح منظومه 1 ج 1 ، انتشارات موسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی ، تهران 85 .
5-علی احمدی،السیدقاسم:تنزیه المعبود فی الردعلی وحدة الوجود،موسسة السیدة المعصومة،بیجا1425ه ق.
6 ـ انصاری شیرازی ، سید یحیی : دروس شرح منظومه ج 1 و 2 ، ترجه سید رسول جعفری ، انتشارات بوستان کتاب ، تهران ، 87 .
7 ـ جوادی آملی ، عبدا000 : رحیق مختوم بخش 2 از جلد 2 ، انتشارات اسراء قم ، 82 .
8-عبودیت،عبدالرسول:شرح نهایة الحکمة:سلسله درسهای محمد تقی مصباح یزدی،انتشارات موسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی،قم،1383.
9 ـ نراقی ملا محمد مهدی : قره العیون ، تعلیقات سید جلال الدین آشتیانی ، انتشارات دانشگاه فردوسی ، مشهد ، 57 .
10ـ نراقی ملا محمد مهدی : اللمعات العرشیه ، تحقیق علی اوجی ، انتشارات عهد ، (بیجا ) ، 81 .
11 ـ مجموعه آثار استاد شهید مرتضی مطهری ج 5، 6 ، 9 ، 10 ، انتشارات صدرا ، تهران ، قم ، 88 .

12 ـ طباطبایی ، سید محمد حسین : نهایه الحکمه ج 1 ، ترجمه علی شیروانی انتشارات الزهرا ، تهران ، 83 .  

 

 

 


نوشته شده توسط شاهرودی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

مقالات

شاهرودی
مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 116 بازدید
بازدید دیروز: 382 بازدید
بازدید کل: 2859767 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
وضعیت من در یاهو
لینک های روزانه

طهور [802]
[آرشیو(1)]
فهرست موضوعی یادداشت ها
فلسفی[82] . عرفانی[5] . قیامت صغری، برزخ، قیامت کبری، نفخ صور، عذاب[3] . توحید- نظم - مبدا- واجب الوجود- منشا انتزاع- وحدت وجود- نظم علی[3] . عظمت، علم، رحمت، محبت، ربوبیت، اراده و مشورت، خلقت، حکمت، عدل، ه[2] . فقر الی الله ، فقر ذاتی انسان[2] . مقولات، ارسطو،کانت، علامه طباطبایی[2] . ملاصدرا،علامه طباطبایی،خلود،قضای الهی،اعتیاد،فطرت . ملاک مسلمان، فرقه . ملاک نیازمندی ،حدوث وقدم ، امکان ماهوی ، امکان فقری( امکان وجودی . ناسخ.نفس.بدن.عالم . نظام احسن، شرور ، خیر ، عنایت، عدم، نسبیت، ثنویت. . نفس،تجرد نفس،بقا،معاد . نور، نورالانوار، توحید، صفات و اسماء، ذات، انتزاع. . هدایت، شریعت، محرمات، ورع . هستی- مابعد الطبیعه- وحدت- علم- حیات . واجب الوجود، حد، برهان، صفات و اسماء، ذات، مفهوم، انتزاع . واجب الوجود، وجوب وجود، شریک ، وحدت ، وحدت حقه، کثرت ، ماهیت ، ت . واحد ، صدور ، صادر اول ، عقل ، نور ، فیض منبسط ، وحدت و کثرت ، و . واژگان کلیدی: قیامت، مواقف، میزان، واحد سنجش، حساب، پرسش. . واژگان کلیدی: علم حضوری- معرفت- نفس- علم حصولی- معلوم بالذات- مع . واژه: قضاء و قدر-سرنوشت-عدل الهی-جبر- . وجوب ، امکان ، امتناع . وجوب، امکان، امتناع ،امکان فقری، معقول ثانی فلسفی، معقول ثانی من . وجود ذهنی، وجود عینی، اتحاد عاقل و معقول، حمل اولی و شایع، علم ح . وجود رابط، وجود محمولی، وجود رابطی، هلیات بسیطه، هلیات مرکبه، نس . وجود رابط، وجود مستقل، علت و معلول، رابطی . وجود- لفظ مشترک- اشتراک لفظی وجود- اشتراک معنوی وجود . وجود، اصالت، اعتباریت، براهین، اصالت وجود، ملاصدرا . وجود، حدوث، احدیت، ضرورت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتبار، عینیت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتباریت، توحید، حرکت جوهری. . وجود، هایدگر، ملاصدرا ، تشکیک وجود، نیهیلیسم . وحدت وجود ، وحدت شخصی وجود ، وحدت تشکیکی ، جوهر ، صفت ، حالت ، ت . یمان ، عقل ، مسیحیت ، کانت ، علامه طباطبایی . فلسفه ،سفسطه ،سوفسطائیان ،تاریخ فلسفه . عشق – مکتب اشراق – ماهیت عشق – منشأ عشق – سیریان عشق – اقسام عشق . عشق، عشق مجازی، عشق عفیف، هوس . فیض، دوام فیض، فاعلیت وجودی. . قدرت، اراده، علم، واجب تعالی، صفات، جمال، کمال، فعل، قادر، مطلق . قرب الهی، روح، جسم مادی، مانعیت ،معاد روحانی، معاد جسمانی، حرکت . قضا ، قدر ، سرنوشت ، جبر ، اختیار ، آزادی ، قضا و قدر حتمی ، قضا . کبر، تکبر، متکبر، منازعه با خدا، موانع قرب، الحاد . مرگ، قبر، ثواب، عقاب، فشار قبر . معاد جسمانی، حشر، اعاده معدوم، تناسخ، صورت نوعیه، تشخص، تجرد . معاد، معادجسمانی، کیفیت معاد، شبهه آکل و ماکول، . معقولات . معنای حیا. آثار حیا. مراحل حیا. حیای منفی. جلوه های حیا. حیا و م . عقل – نفس – عقل منفعل – عقل فعال – عقل نظری – عقل عملی - عقل متص . عقل اول، وجود منبسط، حقیقت محمدیه، نظام فیض . عقل، دین، عقل گرای حداکثری، عقل گرایی انتقادی، عقل گرایی اعتدالی . عقول عرضی، ارباب انواع، مثل افلاطونی، امشاسپندان، انوع مادی، ارب . علت- معلول اشاعره- ضرورت علی- صانعیت خدا- انکار علیت- عادت- فاعل . علت،معلول،حدوث،امکان ،ضرورت . علم . علم اجمالی،کشف تفصیلی،عنایت،قضاء،قدر،لوح و قلم . علم حضوری،خودآگاهی، شهود، مشاهده، ابصار، معرفت خیالی، مشاهدات در . علم واجب الوجود – علم عنائی – علم تام – نظام علمی واجب - معلوم ب . علم،وجود ذهنی،نفس،صدرالمتالهین . علیت، مناط احتیاج به علت، ضرورت، معیت، فقر، امکان، تجلی . عوامل وجود، ناسوت، حرکت، حادث، شرور، علم صوری‌، علم حضوری، کثرات . عین، ذهن، حرکت جوهری نفس، حدوث جسمانی آن، اتحاد عاقل و معقول. . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، عقل فعال ، فعالیت ذهن، خلاقیت نفس حضو . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، وحدت استعلائی نفس، فعالیت ذهن، خلاقیت . غرور- فریفتگی- خودخواهی- غرور علمی- غرور عابدان- غرور سلاطین- غر . غفلت – ضعف نفس – مرگ – پیروی از نفس – هدف – شیطان – جهل . فاعل بالطبع، فاعل بالقصد، فاعل بالرضا، فاعل بالعنایه، فاعل بالتج . 1- خشم و غضب 2- عفو و بخشش 3- کنترل غرائز 4- کظم غیط 5- صبر 6- ب . 1- مرگ 2- غلظت 3- هول و هراس 4- جاودانی 5- قبر 6- قیامت . 1. ابن سینا 2. صدرالمتألهین 3. علم 4. علم الهی 5. صور مرتسمه . آیه ولایت، حضرت علی، فخر رازی . اتحاد - احوال - ارادت - خرقه اندازی - خنا - زعاقت - سمود - مشاهد . ادراک حسی ، ادراک عقلی و کلی ، صور جزئی ، صور کلی ، علم حضوری، ع . ادراک ، اتحاد ، معقول بالذات ، تضایف . اراد ه، علم اجمالی، علم تفصیلی ، اشاعره ، علامه طباطبایی ، معتزل . اراده- استعانت- ایمان-پشیمانی- ترک- توبه-روح-سعادت- شقاوت- کمال- . اراده,حقیقت اراده,حقیقت اراده درانسان,ریشه تاریخی بحث,دیدگاه اشا . اراده، استعانت، ایمان، پشیمانی، ترک، توبه، روح، سعادت، شقاوت . استغنا- تکدی- درویش- زهد- صوفی- فقر- فنای نفس- قناعت . اسماء ذات، صفات، افعال – امهات اسماء – امهات صفات – جمال الهی – . اشتراک وجود، انقسام وجود، واجب و ممکن، تشکیک وجود، وجود،مفهوم وج . اصالت - اعتباریت- حقیقت- وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصالت- اعتباریت- حقیقت - وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصل علیّت، حکمت متعالیه، فلسفه اسلامی. . اعاده معدوم ،غزالی ،عبدالجبار معتزلی . امکان شناخت- راه های شناخت- علم حصولی- علم حضوری- بساطت خداوند . انوار مجرده –ممکن اشرف _ ممکن اخس _شیخ اشراق-کمال وجودی . اومانیسم سکولار،سکولاریزاسیون،انسان گرایی،دنیاگروی، آزادی،فردگرا . بازی زبانی, شباهت خانوادگی, تسمیه, زبان خصوصی, ادراکات اعتباری و . باقلانی، اشاعره، جوهر فرد، عرض، قدرت الهی . بداهت- وجدانیات- ثبوتی- و-دت- اشتراک- تباین . برهان صدیقین، ابن سینا، ملاصدرا ، مفهوم وجود ، حقیقت وجود . برهان وجودی، برهان جهان شناختی و غایتگرایانه، برهان اخلاقی، برها . تسلیم - خالص - اخلاص- دین- راضی- صدق - عمل ادمی- میل ادمی- نفس . تشکیک- کثرت- وحدت وجود . تناسخ - مرگ - معاد جسمانی - حرکت جوهری - قوه - فعل . توبه، رجوع و بازگشت، تصمیم، ترک معصیت، سلوک عرفانی، مخالفت با نف . توحید، توکل، خوف، رجاء، معصیت، پایه دین، توحید ذاتی، خائف . توکل - متوکل - اسباب و علل - حقیقت توکل . تولد، تولید، اشاعره، کسب افعال. . تکامل، تطور، داروین، مذهب . ثبوتی، ذاتی، فعلی،علم، قدرت، حیات، خالق، رزق، اراده . جبر، اختیار، تفویض، امر بین الامرین، اراده، انسان و سرنوشت. . جوهر، عرض، نومن، فنومن. . حرکت،زمان، دازاین، حرکت توسطیه، حرکت قطعیه. . حصولی . حضوری . حیات، کمال وجودی، سریان وجود، سریان حیات . حکمت الهیه ، علوم عالیه ، حقیقت وجود ، ذلّ عبودیت ، فقر و فاقه ، . حکمت الهیه، علوم عالیه، حقیقت وجود، ذلّ عبودیت، فقر و فاقه، علم . خدا، جهان، تقابل خدا و جهان، صدور عالم، روح، هبوط، جسم . خشیت – خوف – امید- عذاب – بهشت- رجاء- امل- نعمت . خوف ، آخرت، عذاب ، افضل ، قیامت، خائفان ، صفات، مقربان، غفلت، رج . ذکر، درجه ، قلب ، تطمن القلوب، آرامش ، تنهی عن المنکر . رابطه، رابطه دین و أخلاق، ادراکات اعتباری، علامه طباطبائی، ایمان . راه فطرت ، برهان فطرت ، برهان اجماع عام . رسوم خلقی، حضرت جمع، بقا، فنا، سقوط شهود . رضایت، سخط ،رضای عوام ،رضای خواص . زهد، زهد اسلامی، زهد کوفی، رهبانیت، ترک دنیا، پشمینه پوشی، مراتب . شرور، خیر، شر، خدا، نظام احسن، عالم طبیعت، جهان مادی، ضرورت، قدر . شناخت-معرفت-شناخت فلسفی-شناسایی . . شوق ، اشتیاق ، محبت ، دیدار. . شک دستوری – کوجیتوی دکارت – دکارت – غزالی – شک- فلسفه تطبیقی . شک، شکاک، شکاکیت، شکاکان معروف . شکر، معرفت نعمت ، ارکان شکر حقیقی،تقسیم شکر، محابّ ، مکاره ، است . صدق، کذب، ملاک، مطابقت، انسجام، پراگماتیسم . طمس، تجلی، اکوان، اعیان ثابته، تعینی، منطوی، منفعل، اقدس، مقدس. . عاقل، معقول، معلوم بالذات، معلوم بالعرض، اتحاد . عالم مثال ـ صور معلقه ـ مثل معلقه ـ عالم خیال ـ خیال متصل ـ خیال . عجب -معجب-عجب به عبادت –عجب به ورع و تقوی –عجب به حسب و نسب –عجب . عدل الهی- ظلم- عدل و حکمت- حسن و قبح .
نوشته های پیشین

فلسفی
وجود خدا
توحید
وحدت و بساطت
برهان صدیقین
صفات خدا
علم
جبر و اختیار
شرور
عوالم وجود
عدل الهی
حدوث و قدم جهان
عرفان عملی
عرفان نظری
صدور وحدت از کثرت
موضوعات تحقیق
فهرست منابع
سرفصلها
مهر 1387
شهریور 1387
مرداد 1387
اردیبهشت 1387
آبان 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
مهر 1388
آبان 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
خرداد 89
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
شهریور 90
مرداد 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
لوگوی وبلاگ من

مقالات
لینک دوستان من

پایگاه طهور
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آفرینش از دیدگاه سهروردی
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت دوم
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت اول
اعاده معدوم از دیدگاه غزالی و قاضی عبدالجبار معتزلی
عنوان: علم الهی از دیدگاه ابن سینا
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت دوم
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت دوم
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
[عناوین آرشیوشده]