موضوع تحقیق : توحید افعالی
استاد راهنما : دکتر حسینی شاهرودی
محقق: محبوبه گرمرودی ثابت
سال تحصیلی 88ـ87
فهرست مطالب
مقدمه: 1
توحید افعالی به چه معناست 1
نقش توحید افعالی در جهانبینی: 2
دلیلی بر توحید افعالی 3
بطلان نسبت فعل غیر به خدا از طریق توحید افعالی: 3
شاخههای توحید افعالی 3
مقدمه:
خداوند همانگونه که یکتا است، در افعال خود نیز یگانهاست و شریک و همکاری ندارد.
افعال الهی را میتوان تحت عناوین کلی، مانند«خلق»، «رزق»، «هدایت» و ... طبقه بندی کرد. در نتیجه، توحید افعالی نیز متناظر با اقسام کلی افعال الهی، به شاخههای گوناگونی مانند توحید در خالقیت، توحید در رازقیت، توحید در هدایت و ... تقسیم میشود. ما در اینجا و در این تحقیق نگاهی مختصرانه به توضیح توحید افعالی و شاخههای آن میپردازیم.
توحید افعالی به چه معناست
در بینش اسلامی، توحید افعالی به این معناست که اولا خداوند در افعال خود از هرگونه شریک و یاوری بینیاز است و ثانیا هیچ موجودی غیر او در افعال خود مستقل نیست و هر فعل و اثر و تغییر و تحولی که در عالم رخ میدهد در حوزه اراده و مشیت خداوند است. در دیدگاه حکیمان و متکلمان مسلمان، خداوند افزون بر آن که دارای صفات کمالی است، مبدا وقوع افعال نیز میگردد. بر این اساس، آفریدن، روزی دادن، تدبیر امور مخلوقات، بخشایش و ... در زمره افعال الهی قرار میگیرد به گونهای دیگر توحید افعالی پیبردن و مشاهده صدور موجودات و ظهور آنها از حق تعالی است اجمالا و تفصیلا غیبا و شهادتا من الازل الی الابد به نحو غیرمنقطع و در نتیجه اسناد همه افعال به حق تعالی. در دعای معروف توحید که میخوانیم لاالهالاالله وحده وحده وحده تکرار وحده ناظر به توحیدات سهگانه است وحده ذاتا و صفة و فعلا سه مرتبه طولی است. همه افعال نشانهی فعل او، همه اوصاف نشانهی وصف او و همهی ذات نشانهی ذات اوست. هیچ ذاتی نیست مگر ذات حق، هیچ وصفی نیست مگر وصف حق و هیچ فعلی نیست مگر فعل حق.
تعبیر دیگر آن است که منظور از توحید افعالی این است که تمام کارها در جهان به ذات خدا بازمیگردد و هر موجودی هرگونه اثر و خاصیتی دارد از اوست. سوزندگی آتش، برندگی شمشیر، درخشندگی آفتاب و... همه از ناحیه خدا و به فرمان اوست حتی کارهایی که از ما سر میزند و ما در انجام آن مختار و آزاد هستیم باز قدرت به انجام آن از ناحیهی خدا است منتها ما گاهی از این قدرت سوءاستفاده و گاهی حسن استفاده میکنیم.
به عبارت دیگر، هیچ موجودی از خود استقلال درتاثیر ندارد، موثر مستقل در سراسر عالم هستی فقط ذات پاک خداست. گرچه عدهای مانند (اشعریها که طایفهای از اهل تسنن هستند) در این قسمت راه افراط را پیمودهاند و بلکه علل و اسباب مادی را انکار نمودهاند و معتقدند که مثلا آتش هیچگونه تاثیری در سوزاندن اجسام و آب هیچگونه تاثیری در رویاندن گیاهان ندارد، بلکه عادت خداوند بر آن جاری شده که هنگامی جسمی به آتش نزدیک میشود خداوند آن را میسوزاند و گیاهی را که آب پای آن میریزند را خداوند آن را میرویاند خلاصه از نظر آنها آب و آتش مانند همند و هیچ تفاوتی ندارند تفاوت در اراده
و مشیت خداوند است که اتفاقا سوزاندن را همراه این و رویاندن را همراه آن خواسته است بدون اینکه آنها کوچکترین دخالتی داشته باشد.
البته این عقیده که نتیجه آن انکار اصل علیت به طور کلی در تمام موجودات هستی است یک عقیدهی کاملا افراطی است و هیچ دلیلی ندارد که ما این اصل مسلم را که از کودکی با چشم خود در سراسر عالم هستی دیدهایم و در تمام امور زندگی روزانه مورد توجه ماست انکار کنیم منتها باید توجه داشته باشیم که اینها استقلال از خود ندارند و هر چه دارند از ناحیهی خداست و مستقل در تاثیر فقط ذات اوست این است مفهوم صحیح «توحید افعال»
طرفداران تفویض از متکلمین معتزله که معتقدند انسان بعد از آفریده شدن کاملا مستقل بوده و هیچگونه نیازی به غیر خود حتی خداوند ندارد و فعلش مستقلا معلول خودش بوده و هیچگونه استنادی به خدا ندارد. ما معتقدیم که این عالم فعل الله است این عالم کار خداست و به تعبیر امام خداوند کارگر است و این عالم کار کارگر است که خداست و تعبیری که فیلسوفان گفتهاند «لا موثر الوجد الا الله»
در نظام وجودی موثری جز خداوند عالم نیست، اشاره به همین معنی دارد. این معنی منافات ندارد که ما در عینحال که معتقدیم، آزاد هستیم و در عین حال که معتقدیم سرنوشتهای ما با خود ماست در عین اینکه معتقد به جبر نیستیم اما اینطور معتقد باشیم و بگوییم نظام این عالم نظامی است که نور و روشنگری هر دو فعل الله است. خداست که نور را روشن دهنده قرار داده انسان و افعال او هر دو فعل الله است منتها نه به طور مستقیم بلکه غیرمستقیم یعنی این کارها، کار من است و من کار خداوندم خدا همه فاعل من است و هم فاعل فعل من، منتها فاعل من هست با علل و اسباب وفاعل فعل من هست از طریق من از کانال من در عین اینکه عالم اسباب است، عالم ابزار است، اما همه این ابزارها به یک باب و در یک آستانه سر تسلیم فرود میآورند به تعبیر دیگر اگر یه مقدار دقیقتر فکر کنید موجودات دیگری که غیر از خدا هست علتهای حقیقی و واقعی نمیباشند بلکه زمینهسازند و به تعبیر فیلسوفان الهی، موجودات غیر الهی معدات و زمینه ساز هستند. آنکه بعد از خدا هم شدن زمینهها وجود میبخشد خداوند است و دراین جا است که روح و معنی توکل تبلور پیدا میکند و چون ما عالم را فعل الله میدانیم و مافوق هر عمل و محیط بر هر کاری میدانیم در مقام نتیجه لازم میدانیم زمینه را فراهم بکنیم اما نتیجه را از او میدانیم.
نقش توحید افعالی در جهانبینی:
توحید افعالی تمام هستی را در برمیگیرد و تصویر خاصی از رابطه خدا با جهان ارائه میکند؛ از این رو اعتقاد یا عدم اعتقاد به این اصل اعتقادی؛ نقش عمدهای در ترسیم خطوط کلی جهان شناسی و جهانبینی انسان دارد. انسانی که توحید افعالی را باور دارد دست خدا در همه امور گشاده میبیند و حاکمیت اراده و مشیت او را در همهجا با چشم دل نظاره میکند و او را از هیچ بخشی از بخشهای هستی منعزل و جدا نمیکند. در نظر چنین شخصی، تمام تحولات هستی، از حرکات سماوی کهکشانهای دوردست گرفته تا رفتار خردترین ذرات هستهای، همگی تحت سیطره اراده الهی و در حوزه فاعلیت او واقع میشود.
ایمان به توحید افعالی، افزون بر نقشی که در جهاننگری آدمی و در حوزه اندیشه و اعتقاد او دارد، آثار شگرفی را در حوزه عمل و رفتار انسانی بر جای میگذارد. انسانی که از منظر توحید افعالی نظارهگر خود و جهان پیرامون خود است، همواره بر خدا توکل میکند و از او یاری میجوید و تحقق هیچ امری را در صورت تعلق اراده او محال نمییابد.
او همواره خدا را میخواند و تنها به او امید دارد.
دلیلی بر توحید افعالی
توحید در افعال در واقع به دو ادعا قابل بازگشت است:
1- محال است که خداوند درانجام افعال خود، شریک و همکاری داشته باشد.
2- هیچ یک از موجودات عالم فاعل مستقل نیستند، بلکه تمام افعال و آثار آنها، در مرتبهای بالاتر به خدا مستند است.
برای اثبات ادعای نخست، توجه به اوصاف کمالی خداوند کافی است.
روشن است که خدا، واجبالوجود وکامل مطلق است و هیچ نقص و محدودیتی در ذات او راه ندارد، از سوی دیگر، بدیهی است که فرض نیازمندی خدا (در انجام افعال خود) به موجودی دیگر، با کمال مطلق او ناسازگار است؛ زیرا عقل حکم میکند که موجودی که در افعال خود نیازمند غیر است، در مقایسه با موجودی که چنین نیازی ندارد، ناقص است.
بنابراین لازمهی فرض مشارکت موجودی دیگر در تحقق افعال الهی مستلزم نقص و محدودیت ذات الهی است و این با کمال مطلق خداوند ناسازگار است.
برای اثبات ادعای دوم نیز با توسل به رابطه ممکنات با ذات واجبالوجود میتوان گفت:
الف- خداوند علهالعلل و سایر موجودات معلول او هستند.
ب- براساس معنای عمیق علیت، آنچه وابسته به علت است، تمام هستی معلول است و به عبارت دقیقتر معلول عین وابستگی علت است.
ج- فعل یک موجود در واقع اثر وجودی آن و از توابع وجود آن است.
بطلان نسبت فعل غیر به خدا از طریق توحید افعالی:
نمیتوان به انگیزه توحید افعالی، افعال صادره از انسان را به خدا نسبت داد و روشن شده است که این نظریه یعنی اعتقاد به اینکه فعل صادر از غیر اولا با لذات منتسب به سبب نخست و علت اول، ثانیا و بالعرض منتسب به فاعل میباشد، صحیح نیست زیرا،
اولا اعتقاد به توحید افعالی به ضرورت ایمان سخنی بیاساس و نظریهای است باطل
ثانیا نسبت فعل اولا بالذات به سبب و ثانیا و بالعرض به فاعل، هرچند در بعضی از موارد صحیح میباشد لکن نسبت به خدا وافعال صادر از بندگان درست نیست و از دید کتاب و سنت بایستی آفریدگار را از این قانون مستثنی ساخت.
ثانیا انتساب افعال صادر از غیر به خدا و چنین افعالی را فعل الله دانستن استلزام به جبر است.
شاخههای توحید افعالی
توحید درخالقیت: یکی از اقسام توحید افعالی، توحید در خالقیت است، یعنی اعتقاد به این که تنها خالق و آفریدگار حقیقی، خداست و همه هستی مخلوق اوست و خالقیت سایر موجودات جنبه استقلالی نداشته، تابع اراده و مشیت خداوند است.
توحید در خالقیت، با تامل در رابطه ممکنات با خداوند واجبالوجود، مطلب واضح و روشنی است همه عالم امکان، معلول خداست و بیواسطه یا با واسطه از سوی خداوند ایجاد میگردد. توحید در خالقیت با این واقعیت که برخی مخلوقات خداوند اشیای خاصی را خلق میکنند منافاتی ندارد زیرا این امر در طول خلق الهی و جلوهای از آن است و در حوزه مشیت خداوند به اذن او واقع میشود و ابدا جنبه استقلالی ندارد، حال آنکه معنای توحید درخالقیت چیزی بیش از نفی خالقیت استقلالی از غیر خداوند نیست.
توحید در ربوبیت: توحید در ربوبیت به این معناست که تنها خداوند که مالک حقیقی تمام هستی است تدبیر امور موجودات عالم را عهدهدار است و میتواند به صورت مستقل و بدون نیاز به همکاری یا اذن و اجازه موجود دیگر، در امور هستی تصرف کند و آن را سامان دهد و اگر یکی از مخلوقات او، در حوزهای محدود، به تدبیر و تنظیم امور موجود دیگری است میزند این عمل او غیر مستقل و وابسته به اذن الهی و اراده و مشیت خداوند است.
توحید در تشریع و حاکمیت: یعنی اعتقاد به این که تنها موجود شایسته برای قانونگذاری و سرپرستی امور جامعه، خداوند است و قانونگذاری و حاکمیت دیگران، تنها در سایه اذن الهی اعتبار مییابد.
نتیجه
بنابراینکه توحید افعالی بحث بسیار گستردهای است باید گفت با توجه به نظرات و دیدگاههای مختلف نمیتوان نقش هیچ موجودی را از صحنهی جهان هستی کنار گذاشت و استقلالش را از او گرفت درست است که خداوند عالم را ایجاد کرده و به هر موجودی هستی و به هر شیای ویژگی خاص خودش را عطا کردهاست مانند حرارت آتش یا سردبودن یخ یا هر چیزی را که شما تصور کنید ولی باید بدانید که باز هم خداوند است که به طور غیرمستقیم درانسان یا هر موجود دیگری تاثیر داشته است از این تحقیق به عمل آمده که مختصری از آنچه که در کتابهای مختلف است و دیدگاههای مختلف آنها را بیان میکند نتیجه میشود که خداوند و جهان مانند آن تعبیری است که امام (ره) بیان داشته است و آن این است که خداوند کارگر است و این عالم کار کارگر است که خداست.
فهرست منابع و مآخذ:
ـ کلام اسلامی از محمد سعیدی مهر جلد اول
ـ اصول عقاید توحید از استاد اسدالله بیات جلد دوم
ـ توحید افعالی یا کیفیت انتساب آثار اشیاء از حاج میرزا علی آقا تهرانی
ـ مفهوم «توحید»، خدا را چگونه بشناسیم از ناصر مکارم شیرازی
ـ أنوار بیان «مباحثی در توحید قرآن» از آیتالله حسین ربانی میانجی (ره) و سید علی اکبر تقوی و ایوب گرمرودی
ـ خدا محوری (آکازیونالیزم) از قاسم کاکائی
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد |