هرکس چیزی از سحر بیاموزد، پایان کارش با پروردگارش است . [امام علی علیه السلام]
مقالات
خوف و رجا
یکشنبه 88 آبان 17 , ساعت 8:56 صبح  

موضوع تحقیق:  خوف و رجا

پژوهشگر: لیلی یوسفی
زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
مقدمه
مرغ ایمان را دو پر خوف و رجاست
مرغ را بی پر پرانیدن خطاست
از جمله صفات ممتازه انسانی دو صفت خوف و رجاست. خوف و رجا از مقتضیات ایمان و معرفت است البته کسی که خدا را به عظمت و توانایی شناخت از وی می‌ترسد و مخالفت در او نمی‌ورزد و هر کس خدا را به کرم و رافت شناخت به او امیدوار و از فضل او خشنود است.
خوف و رجا دو اصل بزرگ و دو شرط مهم وظیفه ایمانی است و تساوی آنها عبارت است از اعتدال و حد وسط ما بین یاس و نا امیدی از کرم حقتعالی و بین غرور نفس به رحمت و فضل غیر متناهی او.
اینک بنده حقیر بر آن شدم تا در این چند صفحه گر چه مختصر خوف و رجا را بررسی کنم امیدوارم تلاش اینجانب برای شناخت آغازین در این مهم موثر باشد.
خوف و رجا
اگر در اعمال الهیه و اخلاق فاضله انسانیه دو قدم خوف و رجا نباشد حرکت به سوی کمال برای انسان یا سخت یا غیر ممکن خواهد بود . عامل یک عمل الهی، به خصوص اعمال واجبه از طرفی باید بداند که مولای مهربان او اجر هیچ عملی را ضایع نمی‌گذارد و از طرفی باید بداند که اولا عملش در برابر عظمت بی‌نهایت مولا قابل ذکر نیست و ثانیا اگر عمل علت غرور و عجب گردد اهباء منشورا شده و عمل و صاحبش مستحق جریمه می شوند بر این حساب باید از سوء عاقبت و نقص عمل، سخت در وحشت و ترس بود.
توجه به نقص خویش و نقص و عیوب در عمل خویش و توجه به آیات و روایات مربوطه به خوف یا آیات و روایات بازگو کننده عذاب و جریمه مجرمین، بهترین راه بدست آوردن خوف مطلوب است خوف از عذاب فردای قیامت آدمی را از اعمال ناپسند و رذایل اخلاقی حفظ می‌کنند.
در روایت آمده:
«ان حب الشرف و الذکر لا یکونان فی قلب الخائف الهارب »
انکس که از مقام حق و عذاب الهی در ترس و بیم است عاشق برتری و ناآوری نیست. و نیز در روایت است که قطره اشکی که از خوف خدا ریخته شود دریاهایی از آتش را خاموش می‌کند. اثر خوف در قلب آنچنان باید در دل تجلی داشته باشد که محلی برای سایر هموم باقی نماند و یا لااقل آنقدر خوف باشد که در ردیف سایر هموم بر دل حکومت کند.
کمترین درجه خوف اثرش خودداری از گناهان است و این مرتبه راورع گویند و مرتبه متوسط آن ترک مشتبهات است و این مرتبه رامرتبه متقین خوانند و بالاتر از این، ترک اموری است که انجام آن مانعی ندارد چون عبادت انسان ضمیمه این مرتبه شود، انسان آنچه را در آن مسکن نگزیند بنا نکند و به آنچه نیاز ندارد جمع ننماید و به دنیا جز به ضرورت آن التفاقی نکند چنین انسانی سزاوار لقب با عظمت صدیق است.
اما قدم امید که باید هماهنگ قدم خوف در وجود انسان تجلی کند آن هم از طریق معرفت نسبت به کتاب حق و آثار اهل بیت قابل تحصیل است. البته رجاء منهای عمل، امید و رجائی احمقانه و باطل است امید ی که قرآن از انسان می‌خواهد در جنب عمل، کوشش و ریاضت می‌خواهد.
اگر کسی اهل امید باشد برای رسیدن به هدفش می‌کوشد و اگر از چیزی بترسد از آن می‌گریزد. بنابراین باید توجه داشت که به هنگام عمل پاک و اخلاق حسنه باید امید به عنایت دوست داشت و باید به وقت توبه و ترک گناه از روی بخشش معاصی گذشته کرد وگرنه امید بدون عمل و رجا بدون اخلاق و آرزوی غفران بدون توجه باطل و مردود است.
خوف
ترس سالک است از احتمال پیش آمدن امری مکروه و یا از دست رفتن عملی پسندیده، خائف خوفش از جهت خویش و رجایش از طرف غیر (حق متعال) است. و بدان که خوف از ایمان به غیب تواد کند و بر دو گونه باشد خوف عقوبت و خوف مکر. و اما خوف عقوبت عوام مومنان را بود و سبب آن دو چیزاند تصدیق وعید و مطالعه جنایت. و علامتش هم دو چیز. احتراز از وقوع در جنایت فیما بعد و تعجیل تدارک جنابت ماضی. و تسکین حرارت این خوف به ملاحظه مواعید مرجیه صورت بندد. صاحب این خوف اگر چه ایمان به غیب دارد از اهل محبت نبود. اما خوف مکر محبان صفات را بود که تعلق با صفات جمالی دارند مثل رافت و رحمت و لطف و رضا و از صفات جلالی مثل عقوبت و قهر. و سبب این خوف دو چیزند محبت الهی و ملاحظة مکر.
خوف از خدا ثمره علم است و علم ندارد کسی که از خدا خوف ندارد خوف واقعی این است که ترک نماید تمامی گناهانی که وعده عذاب برای آن داده شده است چنان که خدای متعال می‌فرماید: به عزت و جلال خودم سوگند که بر هیچ بنده‌ای دو ترس را جمع نمی‌کنم و از برای هیچ بنده‌ای دو امن را قرار نمی‌‌دهم سپس هر که در دنیا ایمن باشد از من در قیامت او را خواهم ترسانید و هر که در دنیا از من بترسد در قیامت او را ایمن خواهم ساخت.
انواع خوف
عقیدة بیداران راه و عاشقان الله بر این است که خوف بر سه نوع است:
1- خوف طبیعی
2- خوف مذموم
3- خوف ممدوح
و اما خوف طبیعی
از خطوط اصلی نفس است این حالت برای حفظ جان از حوادثی چون تصادف، سیل و چگونگی مواجهه با حیوانات درنده و ... به کار گرفته می‌شود. اگر این حالت عالی نفسانی به انسان عنایت نمی‌شد و آدمی در برابر آن گونه حوادث و پیشامدها به خود نمی‌هراسید در مقام حفظ نفس برنمی‌آمد و در این صورت از هیچ حادثه‌ای در امان نمی‌ماند و حیات انسانی در کره خاک در معرض نابودی قرار می‌گرفت.
هیچ انسانی را د زمینه چنین خوفی نباید سرزنش کرد زیرا این خوف یکی از بهترین ابزار مبارزه با حوادث است.
خوف مذموم:
خوفی است که ارتباطی با مسائل خطرآفرین و نیز مسائل عالی الهی از قبیل ترس از عذاب فردا یا ترس از مقام و هیبت حق نداردو علت آن تصورات باطل و وهم و خیالات فاسد نسبت به اموری است که انسان با اندکی تامل نسبت به آن امورکه زائیده خیالات واوهام است حس میکند که خوفش امری بیهوده و حالتی غیرمنطقی است. من جمله ترس از برنامه‌ای که وقوعش حتمی است و انسان به هیچ عنوان قدرت جلوگیری از آن را ندارد مثل اجل طبیعی یا ترس از برنامه‌هایی که وقوع و عدم وقوعش مساوی الطرفین است مثل این که نهالی بکارد و در ترس فرو رود که این نهال ثمر می‌دهد یا نه.
ریشه و علت این ترس جهل به واقعیات و دور ماندن از حقایق است.
خوف ممدوح:
خوفی است که در دنیا و آخرت به وجود آورنده امنیت باطن و آرامش فکر و جان است بدون این خوف راهی برای ترقی و تعالی وجود ندارد و منهای این خوف آدمی را به پیشگاه قرب حضرت او جایی نیست. این خوف از اوصاف عالی مومنین و از آثار برجسته وجود متقین و نشانه‌ای از اتصال محبین به جناب اوست. خاتم پیامبران صلی الله علیه و آله وسلم فرموده‌اند: «انا اخوفکم من الله» خائف ترین شما از خدا من هستم.
انواع خوف ممدوح:
1- خوف از پیش آمدن خطر برای مردم و اعلام به آن برای نجات آنان.
2- خوف از سوء عاقبت
3- خوف از مقام خدا
4- خوف از گناهان انجام گرفته و این که خوف بهترین علت برای توبه است.
5- خوف از نقصان در عبادت یا قلت آن در برابر عظمت حق.
6- خوف از ناچیزی خود در برابر عظمت بی نهایت حق.
تحصیل خوف
خوف ثمره ایمان به خدا و رسول و معارفی چون حساب، عذاب، و عقاب می‌باشد برای دستیابی به خوف دو راه وجود دارد که یکی از آنها برتر از دیگری است. به مثالی توجه کنید : کودکی را تصور کنید که در خانه‌ای تنهاست اگر مار یا درنده‌ای وارد خانه شود ممکن است این کودک نترسد چه بسا دستش را به سوی مار دراز کند تا ‌آن مار را بگیرد و با آن بازی کند. ولی اگر این کودک همراه پدرش باشد وقتی که مار یا درنده‌ای وارد اتاق می‌شود، چون کودک پدرش را مشاهده می‌کند که خوف بر او غلبه کرده، تمام اعضای بدنش می‌لرزد کودک نیز می‌ترسد. زیرا می داند پدرش بیهوده نمی‌هراسد، و تا چیز هولناکی نبیند نمی گریزد.
در این مثال ترس پدر از روی بصیرت و آگاهی به صفت مار و زهر او، یا قدرت درنده و حمله‌وری اوست ولی ترس کودک فقط به خاطر تقلید از پدر است بدون این که دلیلش را بداند. خوف انبیاء و اولیاء از قسم اول است ولی خوف عامه مومنین از قسم دوم.
برای تحصیل خوف کافی است انسان در آیات قرآن تدبر کند و ببیند که اکثر آنها برای تدبر کنندگان تخویف و تهدید است.
قرآن کریم می‌فرماید:«سنفرغ لکم ایها الثقلان» ای گروه انس و جن بزودی به کار شما خواهیم پرداخت.
آیات قرآنی در باب خوف
« و خافون ان کنتم مومنین » از من بترسید اگر اهل ایمان هستید در مدح قومی گفته «یخافون ربهم من فوقهم» از خدا که فوق همه آنهاست می ترسند «و لمن خاف مقام ربه جنتان» برای این که از مقام قهر و کبریائی خدا بترسد دو بهشت خواهد بود.
«انما یخشی الله من عباده العلما» تنها بندگان  دانشمند از خدا می‌ترسند «سیذکر من یخشی» کسی که خدا ترس باشد پند می گیرد.
رضی الله عنهم و رضوا عنه ذلک لمن خشی ربه
خدا از آنها راضی است و آنها از خدا راضیند و این بهشت مخصوص کسی است که از پروردگارش بترسد.
رجاء
رجا انتظار احسان داشتن از حق و تعلق باطن به تحقق امری مطلوب و محبوب در آینده است که از فضل و رحمت حق سرچشمه می‌گیرد.
ترک محارم، نشانه خوف است و طاعت دائم، نشان رجا
خواجه فایده‌ای برای رجا ذکر میکند می‌گوید اگر این فایده در رجا نبود در لسان شرع و قرآن رجا ممدوح و مستحسن شمرده نمی‌شد آن فایده‌ این است که رجا حرارت خوف را فرو می نشاند و سبب می شود که سالک به یاس و ناامیدی گرفتار نشود.
مراتب رجا
1- مرتبه عوام: که رجای در ثواب است و امیدواری بنده به پاداش اوست
2-  مرتبه خواص: که رجای در وسعت رحمت است و امیدواری سالک به بهره‌یابی از بخشایش اوست.
3- مرتبه خاص الخاص: که رجای در خدا، و امیدواری عارف به خدای و گسستن اوست از غیر خدای و نخواستن چیزی جز اوست از خدا.
(راجی رامهمان خدا گفته‌اند و رجا را شاد شدن به وجود فضل او دانسته‌اند. ابوعثمان مغربی گوید: هر که بر مرکب رجا بنشیند معطل نماند هر که بر مرکب خوف نشیند نومید شود ولیکن یک بار بر این مرکب یک بار بر آن و اما حق تعالی وحی فرستاد به یعقوب که دانی که یوسف چندین سال چرا از تو جدا کردم؟ از آن که گفتی اخاف ان یاکله الذئب، ترسم که گرگ او را بخورد چرا که از گرگ ترسیدی و به من امید نداشتی و از غفلت برادران وی بیندیشی و از حفظ من نیندیشی!
عطارد در پیوند خوف و رجا چنین گفته است:
درد کود تا درد را خواهم رسید  خوف کو، تا در رجا خواهم رسید
یقین را دو بال است یکی ترس و دیگری امید، که می‌تواند که به یک پر بپرد؟
و نیز رجا را سه قسم است:
یکی رجای ظالمان : در گذشتن جرم را،‌پوشیدن عیب را و پذیرفتن خصمان را، قوله تعالی: «و یرجون رحمه و یخافون عذابه»
و دیگر رجای مقصدان است: در گذشتن تقصیر را و پذیرفتن طاعت را و بیفزودن معرفت را. قوله تعالی: «یرجون تجاره لن تبور»
و دیگر رای سابقان است: تمام کردن نعمت ازلی و زیارتی زندگانی دل را، و حفظ دل و مایه وقت را. قوله تعالی: «یرجون من الله ما لا یرجون لک»
خواجه را را سه قسم نموده است:
1- رجا در درجه اول رجائی است که عامل را به کوشش و امید آرد و به خدمتش لذت می‌دهد.
2- درجه دوم از رجا مربوط به صاحبان ریاضات است افرادی که کوشش می‌کنند برسند به مقامی که قصد آنها خالص گردد، ضمیر آنها پاک شود و از شرک نجات یابند. این درجه به ترک لذائذ همراه کردن عمل با علم و به طلب بیزاری از غیر حق است.
3- در درجه سوم رجا از آن ارباب قلوب است رجای ارباب قلوب رجای لقاء حق است رجائی است که باعث ازدیاد اشتیاق، سبب نقض عیش و موجب کناره گیری از خلق است.
حقیقت رجا
بدان که هر که در مستقبل نیکو چشم دارد، این چشم داشتن وی را باشد که رجا گویند و باشد که تمنا گویند و باشد که غرور و حماقت گویند. و ابلهان این از یکدیگر باز ندارند و پندارند که این همه امید است، و آن رجای محمود است و نه چنان است. بلکه اگر کسی تخم نیک طلب کند و در زمین نرم افکند و از خار و گیاه پاک بکند و به وقت آن همی دهد و چشم دارد که ارتفاع برگیرد و خدای تعالی صواعق دفع کند، این چشم داشتن را امید گویند و اگر تخم پوسیده در زمین سخت افکند و از خار و گیاه پاک نکند و یا آب ندهد و ارتفاع چشم دارد این را غرور و حماقت گویند نه رجا.
و اگر تخم نیک در زمین پاک افکند و زمین از خار و گیاه پاک کند ولیکن آب ندارد و چشم دارد که باران آید، جایی که بار آن آنجا عادت نباشد و لیکن محال نیز نباشد، این را آرزو و تمنا گویند همچنین هر که تخم ایمان درست در صحرای سینه می کارد و سینه از خار اخلاق بد پاک می‌کند و بر مواظبت بر طاعت درخت ایمان را آب می‌دهد و چشم دارد از فضل خدای تعالی، که افت دور کند و تا به وقت مرگ همچنین تقصیر نکند و تعهد باز نگیرد، که فرو گذاشتن تعهد، کشت از نومیدی بود نه از امید.
اما اگر تخم ایمان پوسیده بود که یقین درست نبود و یا درست بود لیکن سینه را از اخلاق بد پاک نکند و به طاعت آب ندهد، چشم داشتن از رحمت خدای تعالی حماقت بود نه امید چنان که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: «الاحمق من اتبع نفسه هواها و تمنی علی الله – عزوجل – الامانی» احمق آن بود که هر چه خواهد می‌کند و رحمت چشم می دارد.
نمونه‌هایی از آیات قرآنی در باب رجا
«و الله رئوف بالعباد» خداوند به بندگانش رافت دارد. «فقل ربکم ذو رحمه واسعه» خداوند اجر نیکوکاران را ضایع نمی‌کند.
«ان الله عفور رحیم» خداوند بخشنده و مهربان است.
«ان الله لایضیغُ اجر المحسنین» خداوند اجر نیکوکاران را ضایع نمی‌کند.
ان الذین امنوا  و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله اولئک یرجون رحمت الله.
آنان که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا به جهاد برخاستند اینان به رحمت خدا امیدوارند.
ثمره رجا
از آثار رجا در انسان دوام مجاهده توسط اعمال، و مواظبت بر اعمال در تمامی حالات است و دیگر احساس لذت از رو به خدا کردن و بهره‌مندی از مناجات او و خشوع در تملق اوست. اینها حالاتی است که به هنگام امید به یکی از مخلوقات در انسان ظاهر می‌شود، سپس چگونه ممکن است در مقام رجا به خدا خود را نشان ندهند.
اقوال عارفان در خوف و رجا:
حسن بصری خوف را خدا ترسی و ترس از عذاب گناهان خویش و تقصیر از حقوق واجب تعریف کرده است.
شفیق بلخی اصل طاعت را خوف، رجا و محبت شمرده است و آدمی را در خوف از سرانجام خود محق شناخته است.
سهل بن عبدالله ایمان را فرزند خوف و رجا می دانسته و آن را موجب پختگی و آمادگی دل برای محبت خدا می‌شمرده و بالاترین مقام خائف را خوف از تقدیر الهی بیان کرده است.
ابوالقاسم قشیری در تعریف خوف گفته است: خوف معنی‌ای بود که به مستقبل تعلق دارد زیرا که از آن ترسد که خواهد بود از مکروه‌ها  و در تعریف رجا گفته است «رجا دل بستن بود به دوستی که اندر مستقبل حاصل خواهد بود همچنان که خوف به مستقبل تعلق دارد و عیش دلها به امید بود و فرق است میان رجا و تمنی، تمنی صاحبش را کاهلی آرد و به راه جد و جهدش بیرون نشود و صاحب رجا به عکس این بود، و رجا محمور بود و تمنی معلول»
غزالی خوف و رجا را دو بال برای صعود به مقامات دیگر توصیف کرده است. رجا را شادی دل برای انتظار چیزی که نزد وی محبوب است تعریف کرده است.
او خوف و رجا را جز مقامات آورده است در حالی که بعضی آن را جزء احوال شمرده اند.
کاشانی می‌گوید: هر که به چیزی امیدوار بود و بر عملی که بدان موصل باشد مسارعت ننماید او را مدعی و متمنی خوانند نه صاحب رجا.
حد خوف و رجا
خوف و رجا هر کدام تا حدی مخصوص، پسندیده و محمودند و چون از حد بگذرند  مذموم و نکوهیده می‌شوند.
حد رجا آن است که به غفلت الهی نرسد وگرنه خسران است. خدای تعالی می‌فرماید «لا یامن من مکر الله القوم الخاسرون» و حد خوف آن است که به نومیدی و قنوط نرسد و گرنه ضلالت  و گمراهی است. خدای تعالی می‌فرماید: و من یقنط من رحمه ربه الا القوم الضالین و به حد یاس نرسد که کفر است. و خدای تعالی می‌فرماید: و لا ییأس من روح الله الا القوم الکافرون.
روایاتی چند در باب خوف و رجا
اما صادق علیه السلام می‌فرمایند:
هر که از خدا بترسد، خدا همه چیز را از او بترساند و هر که از خدا نترسد خدا او را از همه چیز بترساند.
حارث به امام صادق علیه السلام عرض کرد: وصیت لقمان به پسرش چه بود؟ فرمود: این بود که به پسرش گفت : از خدای عزوجل چنان بترس که اگر نیکی جن و انس را بیاوری ترا عذاب کند و به خدا چنان امیدوار باش که اگر گناه جن و انس را بیاوری به تو ترحم کند.
امام صادق (ع) فرمود: مومن میان دو ترس قرار دارد یکی گناهانی که انجام داده و نمیداند خدا درباره او چه می‌کند دیگری عمری که باقی مانده و نمی‌داند چه مهالکی مرتکب می‌شود. پس هر صبح ترسان است و جز ترس اصلاحش نکند.
و نیز از این امام است که ایشان فرمودند پدرم می فرمود: هیچ بنده مومنی نیست جز آن که در دلش دو نور است: نور ترس و نور امید. اگراین وزن شود از آن افزون نباشد و اگر آن وزن شود از این افزون نباشد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: خدای تعالی را صد رحمت است: نود و نه بنهاده است تا روز قیامت و یک رحمت بیش اظهار نکرده است در این عالم، همه دلها بدان یک رحمت رحیم باشند تا رحمت مادر بر فرزند و رحمت ستور بر بچه، همه از آن یک رحمت است و روز قیامت آن یک رحمت با آن نود و نه جمع کند و بر خلق بگستراند، هر رحمتی چندان که طبقات آسمان و زمین و در آن روز هیچ کس هلاک نشود مگر آن که در ازل هلاک بود. و نیز فرمودند:س اگر شما گناه نکردید خدای تعالی خلقی دیگر بیافریدی تا گناه کردندی تا ایشان را بیامرزیدی که وی غفور و رحیم است.
امام سجاد (ع) می فرمایند: خدایا خوف از خودت را در دلم بیفکن تامحبت دنیا از صحرای دلم خیمه برچیند. امام صادق (ع) می فرمایند حسن االظّن بالله ان لا ترجوا الا الله و لا تخاف الا بذنبک » حسن ظن به خدا این است که جز به او امید مبندی.
خوف برتر است یا رجا
این سوال مثل این است که کسی بپرسد آب بهتر است یا نان؟
جواب روشن است ، نان برای گرسنه بهتر است و آب برای تشنه و اگر گرسنگی و تشنگی با هم عارض شوند هر کدام شدیدتر باشند، باید مراعات شوند اگر گرسنگی غالب بود، نان بهتر است و اگر تشنگی غالب بود آب. و اگر در شدت و ضعف مساوی باشند ارزش آب و نان نیز مساوی است. و چون خوف داروی غفلت و رجا معالج یاس است باید دید کدام یک از این دو بیماری بر قلب عارض شده تا داروی مناسبش استعمال شود.
اگر مرض غفلت از عذاب الهی و غرور و فریب بر قلب عارض شده باشد خوف بهتر است و اگر یاس و نومیدی از رحمت خدا عارض شود رجا بهتر است.
اما مومن با تقوایی که گناه ظاهر و باطن را ترک کرده، مناسب حالش آن است که خوف و رجایش معادل باشند. وصیت لقمان به فرزندش که فرمود: «خف الله خیفه لوجئته ببر الثقلین لذبک و ارج الله رجاء لوجئته بذنوب الثقلین لرحمک» از خدا چنان بترس که گویی اگر نیکی جن و انس را به درگاهش آوری باز عذابت می کند و چنان به او امیدوار باش که گویی اگر گناه جن و انس را مرتکب شوی تو را می بخشد.
نتیجه
گر برکنم دل از تو و برادرم از تو مهر        این مهر بر که افکنم، این دل کجا برم
 باشد باتدبر در کثرت نعمت‌های خدا بر بندگان در دنیا و کرم بی‌سابقه و بی‌ واسطه او، پاداش‌های بزرگی،که بدون استحقاق بندگان به آنها داده، و بدون این که بندگان از او بخواهند در دنیا ایشان را یاری کرده، وسعت رحمت و سبقتش بر غضب او، و این که مهر او بر بندگان از مهر مادر دلسوز بر فرزندان خودش بیشتر است و این که رحمت او در آخرت گسترده‌تر از دنیاست می توان فهمید که همانگونه که در دنیا به بندگانش رحم کرده و در آخرت نیز به آنها رحم می‌کند.
سزاوار است که بنده آنچنان امیدوار به خدا باشد که گویی می‌‌بیند عفو و کرم و رحمت خدائی را و چنان خائف باشد که خود را مقصر درگاه الهی بداند و اطمینان به قبولی اعمال خود نداشته باشد بلکه حسن ظن به خدا داشته باشد و تضرع و زاری نماید به درگاهش.
معبود من! تو ما را امر کردی که هر کس به ما ظلم کرد او را ببخشیم ما به خود ظلم کرده‌ایم، ما را ببخش که تو از ما به بخشش سزاوارتری.
 منابع و مآخذ
ارشاد القلوب، دیلمی، حسن بن محمد، ج 1
اخلاق، ترجمه الاخلاق، شبر، سید عبدالله، مترجم، محمدرضا جباران، انتشارات هجرت
اخلاق عارفان، دکتر پناهی، مهین، انتشارات روزنه
عرفان اسلامی، انصاریان، حسین، ج 5، انتشارات عرفان
کیمیای سعادت، غزالی، محمد، انتشارات علمی و فرهنگی
مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، گیلانی، عبدالرزاق، با مقدمه و تصحیح سید جلال الدین محدث، ج2، انتشارات دانشگاه تهران
مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، کاشانی، عز الدین محمود، باتصحیح جلال الدین همایی، انتشارات سنایی.
مقامات معنوی، انصاری، خواجه عبدالله، ج 1
 فهرست مطالب
مقدمه 1
خوف و رجا 1
خوف 3
انواع خوف 4
و اما خوف طبیعی 4
انواع خوف ممدوح: 6
تحصیل خوف 6
آیات قرآنی در باب خوف 7
رجاء 8
مراتب رجا 8
حقیقت رجا 10
نمونه‌هایی از آیات قرآنی در باب رجا 11
ثمره رجا 12
حد خوف و رجا 13
روایاتی چند در باب خوف و رجا 13
خوف برتر است یا رجا 15
نتیجه 16
منابع و مآخذ 17


نوشته شده توسط شاهرودی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

مقالات

شاهرودی
مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 56 بازدید
بازدید دیروز: 515 بازدید
بازدید کل: 2859325 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
وضعیت من در یاهو
لینک های روزانه

طهور [802]
[آرشیو(1)]
فهرست موضوعی یادداشت ها
فلسفی[82] . عرفانی[5] . قیامت صغری، برزخ، قیامت کبری، نفخ صور، عذاب[3] . توحید- نظم - مبدا- واجب الوجود- منشا انتزاع- وحدت وجود- نظم علی[3] . عظمت، علم، رحمت، محبت، ربوبیت، اراده و مشورت، خلقت، حکمت، عدل، ه[2] . فقر الی الله ، فقر ذاتی انسان[2] . مقولات، ارسطو،کانت، علامه طباطبایی[2] . ملاصدرا،علامه طباطبایی،خلود،قضای الهی،اعتیاد،فطرت . ملاک مسلمان، فرقه . ملاک نیازمندی ،حدوث وقدم ، امکان ماهوی ، امکان فقری( امکان وجودی . ناسخ.نفس.بدن.عالم . نظام احسن، شرور ، خیر ، عنایت، عدم، نسبیت، ثنویت. . نفس،تجرد نفس،بقا،معاد . نور، نورالانوار، توحید، صفات و اسماء، ذات، انتزاع. . هدایت، شریعت، محرمات، ورع . هستی- مابعد الطبیعه- وحدت- علم- حیات . واجب الوجود، حد، برهان، صفات و اسماء، ذات، مفهوم، انتزاع . واجب الوجود، وجوب وجود، شریک ، وحدت ، وحدت حقه، کثرت ، ماهیت ، ت . واحد ، صدور ، صادر اول ، عقل ، نور ، فیض منبسط ، وحدت و کثرت ، و . واژگان کلیدی: قیامت، مواقف، میزان، واحد سنجش، حساب، پرسش. . واژگان کلیدی: علم حضوری- معرفت- نفس- علم حصولی- معلوم بالذات- مع . واژه: قضاء و قدر-سرنوشت-عدل الهی-جبر- . وجوب ، امکان ، امتناع . وجوب، امکان، امتناع ،امکان فقری، معقول ثانی فلسفی، معقول ثانی من . وجود ذهنی، وجود عینی، اتحاد عاقل و معقول، حمل اولی و شایع، علم ح . وجود رابط، وجود محمولی، وجود رابطی، هلیات بسیطه، هلیات مرکبه، نس . وجود رابط، وجود مستقل، علت و معلول، رابطی . وجود- لفظ مشترک- اشتراک لفظی وجود- اشتراک معنوی وجود . وجود، اصالت، اعتباریت، براهین، اصالت وجود، ملاصدرا . وجود، حدوث، احدیت، ضرورت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتبار، عینیت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتباریت، توحید، حرکت جوهری. . وجود، هایدگر، ملاصدرا ، تشکیک وجود، نیهیلیسم . وحدت وجود ، وحدت شخصی وجود ، وحدت تشکیکی ، جوهر ، صفت ، حالت ، ت . یمان ، عقل ، مسیحیت ، کانت ، علامه طباطبایی . فلسفه ،سفسطه ،سوفسطائیان ،تاریخ فلسفه . عشق – مکتب اشراق – ماهیت عشق – منشأ عشق – سیریان عشق – اقسام عشق . عشق، عشق مجازی، عشق عفیف، هوس . فیض، دوام فیض، فاعلیت وجودی. . قدرت، اراده، علم، واجب تعالی، صفات، جمال، کمال، فعل، قادر، مطلق . قرب الهی، روح، جسم مادی، مانعیت ،معاد روحانی، معاد جسمانی، حرکت . قضا ، قدر ، سرنوشت ، جبر ، اختیار ، آزادی ، قضا و قدر حتمی ، قضا . کبر، تکبر، متکبر، منازعه با خدا، موانع قرب، الحاد . مرگ، قبر، ثواب، عقاب، فشار قبر . معاد جسمانی، حشر، اعاده معدوم، تناسخ، صورت نوعیه، تشخص، تجرد . معاد، معادجسمانی، کیفیت معاد، شبهه آکل و ماکول، . معقولات . معنای حیا. آثار حیا. مراحل حیا. حیای منفی. جلوه های حیا. حیا و م . عقل – نفس – عقل منفعل – عقل فعال – عقل نظری – عقل عملی - عقل متص . عقل اول، وجود منبسط، حقیقت محمدیه، نظام فیض . عقل، دین، عقل گرای حداکثری، عقل گرایی انتقادی، عقل گرایی اعتدالی . عقول عرضی، ارباب انواع، مثل افلاطونی، امشاسپندان، انوع مادی، ارب . علت- معلول اشاعره- ضرورت علی- صانعیت خدا- انکار علیت- عادت- فاعل . علت،معلول،حدوث،امکان ،ضرورت . علم . علم اجمالی،کشف تفصیلی،عنایت،قضاء،قدر،لوح و قلم . علم حضوری،خودآگاهی، شهود، مشاهده، ابصار، معرفت خیالی، مشاهدات در . علم واجب الوجود – علم عنائی – علم تام – نظام علمی واجب - معلوم ب . علم،وجود ذهنی،نفس،صدرالمتالهین . علیت، مناط احتیاج به علت، ضرورت، معیت، فقر، امکان، تجلی . عوامل وجود، ناسوت، حرکت، حادث، شرور، علم صوری‌، علم حضوری، کثرات . عین، ذهن، حرکت جوهری نفس، حدوث جسمانی آن، اتحاد عاقل و معقول. . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، عقل فعال ، فعالیت ذهن، خلاقیت نفس حضو . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، وحدت استعلائی نفس، فعالیت ذهن، خلاقیت . غرور- فریفتگی- خودخواهی- غرور علمی- غرور عابدان- غرور سلاطین- غر . غفلت – ضعف نفس – مرگ – پیروی از نفس – هدف – شیطان – جهل . فاعل بالطبع، فاعل بالقصد، فاعل بالرضا، فاعل بالعنایه، فاعل بالتج . 1- خشم و غضب 2- عفو و بخشش 3- کنترل غرائز 4- کظم غیط 5- صبر 6- ب . 1- مرگ 2- غلظت 3- هول و هراس 4- جاودانی 5- قبر 6- قیامت . 1. ابن سینا 2. صدرالمتألهین 3. علم 4. علم الهی 5. صور مرتسمه . آیه ولایت، حضرت علی، فخر رازی . اتحاد - احوال - ارادت - خرقه اندازی - خنا - زعاقت - سمود - مشاهد . ادراک حسی ، ادراک عقلی و کلی ، صور جزئی ، صور کلی ، علم حضوری، ع . ادراک ، اتحاد ، معقول بالذات ، تضایف . اراد ه، علم اجمالی، علم تفصیلی ، اشاعره ، علامه طباطبایی ، معتزل . اراده- استعانت- ایمان-پشیمانی- ترک- توبه-روح-سعادت- شقاوت- کمال- . اراده,حقیقت اراده,حقیقت اراده درانسان,ریشه تاریخی بحث,دیدگاه اشا . اراده، استعانت، ایمان، پشیمانی، ترک، توبه، روح، سعادت، شقاوت . استغنا- تکدی- درویش- زهد- صوفی- فقر- فنای نفس- قناعت . اسماء ذات، صفات، افعال – امهات اسماء – امهات صفات – جمال الهی – . اشتراک وجود، انقسام وجود، واجب و ممکن، تشکیک وجود، وجود،مفهوم وج . اصالت - اعتباریت- حقیقت- وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصالت- اعتباریت- حقیقت - وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصل علیّت، حکمت متعالیه، فلسفه اسلامی. . اعاده معدوم ،غزالی ،عبدالجبار معتزلی . امکان شناخت- راه های شناخت- علم حصولی- علم حضوری- بساطت خداوند . انوار مجرده –ممکن اشرف _ ممکن اخس _شیخ اشراق-کمال وجودی . اومانیسم سکولار،سکولاریزاسیون،انسان گرایی،دنیاگروی، آزادی،فردگرا . بازی زبانی, شباهت خانوادگی, تسمیه, زبان خصوصی, ادراکات اعتباری و . باقلانی، اشاعره، جوهر فرد، عرض، قدرت الهی . بداهت- وجدانیات- ثبوتی- و-دت- اشتراک- تباین . برهان صدیقین، ابن سینا، ملاصدرا ، مفهوم وجود ، حقیقت وجود . برهان وجودی، برهان جهان شناختی و غایتگرایانه، برهان اخلاقی، برها . تسلیم - خالص - اخلاص- دین- راضی- صدق - عمل ادمی- میل ادمی- نفس . تشکیک- کثرت- وحدت وجود . تناسخ - مرگ - معاد جسمانی - حرکت جوهری - قوه - فعل . توبه، رجوع و بازگشت، تصمیم، ترک معصیت، سلوک عرفانی، مخالفت با نف . توحید، توکل، خوف، رجاء، معصیت، پایه دین، توحید ذاتی، خائف . توکل - متوکل - اسباب و علل - حقیقت توکل . تولد، تولید، اشاعره، کسب افعال. . تکامل، تطور، داروین، مذهب . ثبوتی، ذاتی، فعلی،علم، قدرت، حیات، خالق، رزق، اراده . جبر، اختیار، تفویض، امر بین الامرین، اراده، انسان و سرنوشت. . جوهر، عرض، نومن، فنومن. . حرکت،زمان، دازاین، حرکت توسطیه، حرکت قطعیه. . حصولی . حضوری . حیات، کمال وجودی، سریان وجود، سریان حیات . حکمت الهیه ، علوم عالیه ، حقیقت وجود ، ذلّ عبودیت ، فقر و فاقه ، . حکمت الهیه، علوم عالیه، حقیقت وجود، ذلّ عبودیت، فقر و فاقه، علم . خدا، جهان، تقابل خدا و جهان، صدور عالم، روح، هبوط، جسم . خشیت – خوف – امید- عذاب – بهشت- رجاء- امل- نعمت . خوف ، آخرت، عذاب ، افضل ، قیامت، خائفان ، صفات، مقربان، غفلت، رج . ذکر، درجه ، قلب ، تطمن القلوب، آرامش ، تنهی عن المنکر . رابطه، رابطه دین و أخلاق، ادراکات اعتباری، علامه طباطبائی، ایمان . راه فطرت ، برهان فطرت ، برهان اجماع عام . رسوم خلقی، حضرت جمع، بقا، فنا، سقوط شهود . رضایت، سخط ،رضای عوام ،رضای خواص . زهد، زهد اسلامی، زهد کوفی، رهبانیت، ترک دنیا، پشمینه پوشی، مراتب . شرور، خیر، شر، خدا، نظام احسن، عالم طبیعت، جهان مادی، ضرورت، قدر . شناخت-معرفت-شناخت فلسفی-شناسایی . . شوق ، اشتیاق ، محبت ، دیدار. . شک دستوری – کوجیتوی دکارت – دکارت – غزالی – شک- فلسفه تطبیقی . شک، شکاک، شکاکیت، شکاکان معروف . شکر، معرفت نعمت ، ارکان شکر حقیقی،تقسیم شکر، محابّ ، مکاره ، است . صدق، کذب، ملاک، مطابقت، انسجام، پراگماتیسم . طمس، تجلی، اکوان، اعیان ثابته، تعینی، منطوی، منفعل، اقدس، مقدس. . عاقل، معقول، معلوم بالذات، معلوم بالعرض، اتحاد . عالم مثال ـ صور معلقه ـ مثل معلقه ـ عالم خیال ـ خیال متصل ـ خیال . عجب -معجب-عجب به عبادت –عجب به ورع و تقوی –عجب به حسب و نسب –عجب . عدل الهی- ظلم- عدل و حکمت- حسن و قبح .
نوشته های پیشین

فلسفی
وجود خدا
توحید
وحدت و بساطت
برهان صدیقین
صفات خدا
علم
جبر و اختیار
شرور
عوالم وجود
عدل الهی
حدوث و قدم جهان
عرفان عملی
عرفان نظری
صدور وحدت از کثرت
موضوعات تحقیق
فهرست منابع
سرفصلها
مهر 1387
شهریور 1387
مرداد 1387
اردیبهشت 1387
آبان 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
مهر 1388
آبان 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
خرداد 89
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
شهریور 90
مرداد 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
لوگوی وبلاگ من

مقالات
لینک دوستان من

پایگاه طهور
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آفرینش از دیدگاه سهروردی
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت دوم
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت اول
اعاده معدوم از دیدگاه غزالی و قاضی عبدالجبار معتزلی
عنوان: علم الهی از دیدگاه ابن سینا
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت دوم
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت دوم
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
[عناوین آرشیوشده]