عنوان تحقیق :حضور و مراقبه
دانشجو:مهری رضایی
زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
فهرست مطالب
مقدمه
اهمیت و ضرورت مراقبه
مرتبه اول مراقبه
مرتبه دوم مراقبه
فهرست منابع
باسمه تعالی
مقدمه
در اینجا بحث از عرفان عملی است که با عرفان نظری تفاوت دارد.دراینجا بحث در
حضور ومراقبه می باشد.
بعد از آگاهی وانتباه وبیدارشدن از غفلت وجذب ربوبی نوبت توبه است به معنای پاک کردن درون از رزایل ومتصف شدن به فضایل که کیفیت وچگونگی آن در کتاب های عرفان بیان شده است وبعد طلب ومجاهدت در آن ورسیدن به مرتبه مراقبه است که در آن باید جانب حق رامحترم شمرد.
در اینجا ابتدا به اهمیت مراقبه می پردازیم و در ادامه مراتب مراقبه را بیان می کنیم.
در مراقبه ی اول ده امر است که سالک باید بر آن مداومت کندوبیان شده که در مرتبه ی دوم مراقبه آمادگی قدم بالاتردر مقام مجاهدت رابدست می آورد
اهمیت حضور ومراقبه
مفتاح سعادت ابدی مراقبت است باید حرم دل را کشیک کشید تابیگانه راه پیدا نکندودل همچنان حرم امن بماند.
جناب شیخ صدوق در آخر جامع الاخبار از کشاف حقا یق حضرت جعفربن محمد الصادق علیه السلام روایت کرده است که القلب حرم الله فلا تسکن فی حرم الله غیر الله : قلب انسان حرم امن الهی است مواظب باشید این حرم امن را نامحرم های شیطانی نا امن نکنند .
دو چیز انسان را به صورت انسان محشور می کند که در آن صورت انسان زیباترین صورت است یکی علم وحقایق وکسب معارف که این مشخص روح انسان استودیگری عمل صالح که مشخص بدن انسان است وانسان را بدن هایی است در طول هم متناسب با هر نشئه اینکه اهل تقوا با تمام وجود سعی می کنندو مواظب هستند که شیطان آنها رامس نکندچون مس شیطان همان دوری از حقایق وادراک آن است هرچه آشنایی انسان با حقا یق کلمات نوریه ووجودیه بیشتر باشد انسانیت او قوی تر است و اینها می دانند قرب عبد به ادراک حقایق است.
اینکه انسان به راه بیافتد وراه تصفیه وتطهیر باطن وتزکیه نفس وسیره انبیا ءرا به صدق پیش گیرد اینگونه افاضات واشراقات برای او است.
در این هنگام انسان می بیند که به یک بارقه ی اللهی وبه یک اشاره وبه یک سحر راه صد ساله را طی کرده است. صفای صحیفه نفس در اثر مراقبت یعنی کشیک نفس را کشیدن حاصل می شود انسان بر اثر این مراقبت یواش یواش به صفات ملکوتی متصف می شود وبدان خو می گیرد.
اگر مراقبت نباشد اذکار واعمال هیچ ثمره و فایده ای ندارد تا آنجا یی که بعضی از ارباب سیرو سلوک ومشایخ عالی مقام عرفان فرموده اند :انسان نباید گول حال بدون مراقبه را بخوردچون حالی برای انسان با ارزش ومفید است که دوام داشته باشد و آن حالی است که ثمره ی مراقبه باشد لذا مراقبه که از اهم شرایط سلوک است و از لوازم حتمی واصلی سیر وسلوک شمرده میشود.
مراقبه کار می خواهد جهاد اکبر است این مراقبت آن موت احمر است کار آسانی نیست .
مراقبت انسان های سالک به اختلافات مقامات ودرجات ومنازل آنها تفاوت می کند در ابتدا ی امر سلوک مراقبه آن است که سالک در جمیع احوال مراقب ومواضب باشد تا آنچه وظیفه اوست تخطی نکند واز آن چه بر او عازم شده تخلف ننماید.هرچه انسان در مسیر رشد وکمال بالا آمد ودر پرتو کسب معارف وطی مدارج علمی وعملی سعهی وجودی پیدا کرد واعتلاء ذاتی یافت مراقبه او رنگ دیگری پیدا می کند تا می رسد به آن حضور تام عند اللهی .
آن چه که باید به انسان بدهند در حضور است در ادب مع الله است همه برکات وافاضات انسان از ملکوت عالم به جهت حضور تام اوست از آن جایی که انسان صرفآ"مبدا قابلی است و باید قابلیت خویش را به حد نصاب لازم برساندتا وادرات وافاضات ربانی نصیب او بشود وقابلیت او هم به طهارت درون وصفاءباطن حاصل میشود وحضور تام اجازه ی نیت گناه راهم به او نمی دهد بنابراین تمام برکات وگرفتن های انسان در پرتو حضور وتوجه تام اوست.
زندگی انسان به لحاظ این سویی که به عین ثابت آگاهی ندارد وبه سرٌالقدر مطلع نیست یک خط ممتد نخواهد بودبلکه نقطه هایی است کنار هم چیده شده بنابراین هرروز امکان آخرین روز بودن وهر لحظه ای امکان آخرین لحظه بودن است .
اگر انسان این اصل را باور کرد حضور دائم و توجه تام برای او ضروری خواهد بود.
رسیدن به عظمت انسانی ومقام عرفان واقعی محتاج به تخریب ومتلاشی ساختن ساختمانی است که هوی وهوس و شهوت پرستی در درون انسان بنا نهاده است،
اگر تزکیه نفس انسانی به حد نصاب خود برسد تدریجا می تواند جلوگاه عظمت انسانی شده واز تابش اشعه ی مستقیم الهی که حقایق ومعارف است بر خوردار گردد به جهت اینکه نفس ناطقه انسانی به خزانه ی بیکران حقایق ومعارف وصل است هیچ از آن طرف منع نیست این طرف لای ولجن دارد که نمی تواند بگیرد ،حجاب دارد نمی تواند دریافت کند،وقتی از این حجابها در آمده به اندازه ی سعه وجودی خود دریافت می کند هر چه پیشتر روداین سعه ی وجودی اوهم بیشتر می شود.
منبع :اهمیت حضور ومراقبه؛مولف ،طباطبایی؛سید علی؛ص4
مرتبه اول مراقبه
در مرتبه اول مراقبه ده امر است که باید بر آن ها مداومت ،و جانب حضرت معبود را در خصوص آنها مراقبت کند.
امر اول:
امر اول: عمل به واجبات وترک معاصی و محرمات است .
سالک باید در انجام دادن واجبات وترک معاصی ومحرمات هیچ گونه سستی و مسامحه نداشته باشد .
او باید اولا تحصیل علم به واجب وحرام کند وواجبها وحرام ها را به خوبی یاد بگیرد و احکام و دستور ات الهی را در این زمینه به اجتهاد اگر اهل آن باشد یا به تقلید از مجتهد به نحوی که در جای خود مقرراست به دست بیاورد.
در باب اوصاف واخلاق هم فضایل وهم رذایل واوامر ونواهی در خصوص آنها و آثار وتبعات آنها را خوب یاد بگیرد ونسبت به آنها بی خبر نباشد که این بی خبری هم غیر از هلاکت وخسران در پی نخواهد داشت.
وثانیا در مقام عمل ملتزم به انجام دادن کامل همه واجبات واجتناب کامل از همه ی محرمات ومعاصی ،ورذایل اخلاق واوصاف باشد، واجبات را همانطور که باید از جهت قواعد واحکام فقهی صحیحا"انجام دهد.
این از یک سو واز سوی دیگر ،در اخلاص نیت در حضور قلب ودراقبال الی الله در عبادات، به اندازه ای که می تواند سعی کند، و توجه داشته باشد که اصل مسئله در عبادات، همان حضور قلبی در محضر حضرت حق وهمان اقبال درونی به سوی جناب اوست و هر عبادتی به اندازه ی حضور به درجه ی قبول می رسد و به سوی خدای متعال صعود می کند و انسان را به آن سو عروج می دهد،کما اینکه،در هر عبادتی نیت خالص قلبی اساس امر است و اگر نیت خالص نباشد، به جایی نخواهد رسید.
ضرورت و اهمیت انجام دادن واجبات و ترک محرمات
مسئله ی«واجب»و«حرام» به طوری که قبلا هم در خلال مباحث به آن اشاره کرده ایم ، مسئله ی اساسی در سلوک الله است. بدون مراعات واجب و حرام هیچ وقت سالک در سلوک خویش موفق نخواهد شد وهیچ وقت در صراط مستقیم پیش نخواهد رفت،اگرچه مجاهدتهای بسیار زیاد و طولانی هم داشته باشد واگر چه بعضی از حالات و یا خصوصیات را نیز به دست آورده باشد. زیرا داشتن بعضی از حالات وبه دست آوردن بعضی از خصوصیات ، دلیل بر این نمی شود ک سالک در سلوک خود موفق و به سوی حضرت مقصود در حرکت است و یا تحصیل قرب به جناب او نموده است و دلیلی بر این نمی شود که بعد از مرگ و در عوالم بعدی به سوی عوالم نور وبه جوار حق راه پیدا خواهد کرد. دقایق و اسرار در این باب بسیار زیاد بی شمار است و لغزشها و فریب خوردنها نیز بسیار و از طرفی هم پیچیده.
بسیار زیاد بوده و هستند جاهلان بی خبر که فریب خورده و توجه به حقایق و دقایق امور ندارند و دانسته و ندانسته گرفتار دام شیطان و نفس گردیده و خود را به خسران و هلاکت بسیار هولناک انداخته اند که خود نمی دانند و از آن آگاه نیستند.
اینها که از حقایق طریق و از دقایق صراط الی الله اطلاع کافی ندارند و اجمالی از آنها را یاد گرفته و به آن اکتفا نموده اند و در مقام عمل بدون اینکه واجب و حرام را دقیقا مراعات کنند ، به بعضی از مجاهدات و ریاضیات و به برخی از اوراد واذکار و یا مستحبات و ختوم می پردازند و با ادامه ی این روش از بعضی حالات و از بعضی خصوصیات نیز برخوردار می گردند و احیانا برخی مشاهدات مکاشفات ابتدایی و ناقص و امیخته به اشتباهات به غرور افتاده و فریب خورده اند و چنین می پندارند که طریق صحیحی در پیش گرفته اند و موفق هستند و مسامحات آنان در باب واجب و حرام ضرری به آنان و به سلوک عبودی آنان نداشته است و بالا خره پیش خود گمان می کنند که در طریق الی الله هستند و به سوی حضرت حق در حرکتند و در نهایت هم از نجات یافتگان و یا از واصلان به مقام قرب و جوار حضرت معبود و از فائزین به لقاءو شهود خواهند بود و از حیات سعیده ی اخروی برخوردار خواهند گشت.
این،خیالی است بسی خام و گمانی است بسیار سست و بی اساس و اغتراری است بس خطرناک.
لازم است صاحبان این پندارها خوب تأ مل کنند که واجب، واجب است و در سفر الی الحق ، یعنی در سلوک عبودی باید انجام بگیرد و «باید باشد» و نمی شود نباشد و این ،معنی کلمه ی «واجب» و مفهوم کاملا واضح و روشن آن است.(دقت شود) و همچنین لازم است تأمل کنند که حرام ، حرام است و در سفر الی الحق ، یعنی در سلوک عبودی باید از آن اجتناب شود . «باید نباشد».
در بیان دیگر ، در سیر الی الله و در بازگشت انسان به سوی جناب او ، برای هر کدام از واجب و حرام معنی خاصی هست. معنی واجب ، واجب بودن آن در این سیرو در این بازگشت است، به نحوی که اگر تحقق نیابد، آنچه در این سیرو بازگشت «واجب» است تحقق نیافته و طبعا خلل اساسی در سیر و بازگشت به وجود خواهد آورد . و معنی حرام هم حرام بودن آن در این سیر و بازگشت است به نحوی که اگر تحقق یابد ، آنچه در این سیر و سفر «حرام» می بتشد تحقق یافته است و در نتیجه خلل اساسی در همین سیر و سفر به وجود خواهد آمد و لطمه ی اساسی به آن وارد خواهد شد .
دقایق وحقایق درخصوص واجب وحرام وگفتنیها در این باب بسیارزیاد است.امید میرود آنچه گقپفته شد،برای سالکان صادق وصاحبان بصیرتکافی باشد.
سالک وقتی جانب حضرت حق رادر واجباتومحرمات کاملا"مراقبت کرد تحت ولایت پروردگار قرار می گیرد؛والله ولی المتقین.
منبع:طریق عملی تزکیه2؛مولف:شجاعی،محمد؛جلد3،ص74
امر دوم:مداومت برنافله شب،شفع ووتراست که صلاه لیل ونماز شب می نامیم.
از اشارات آیات ،واز نکات روایات هر کسی به اندازه خود می تواند استفادها در این باب داشته باشد . ولازم است سا لکا ن طریق در آنها به دقت و تامل عمیق بپردازند تا آنچه دانستنی است را بدانند.
لذت خواب را ترک گفتن ،وبه حضرت مقصود روی آوردن، به جای خود و در حدخود،حکایت از صدق طلب داردو طبعا عنایت خاصی از مقام ربوبی را در بر خواهد داشت ، عنایتی که به تصور نیاید.
از این رو ،می بینیم بعد از همین آیه ، یعنی در آیه ی بعدی می فرماید:« فلا تعلم نفس ما أخفی لهم من قرة أعین جزاءً بما کانوا یعملون » یعنی « وهیچ کس نمیداند انچه را که روشنی چشمهاست و در عالم غیب برای این شب زنده داران آماده شده است و پاداش عملی است که در دنیا می کردند».
ارباب بصیرت را کافی است که در این کریمه ی مبارکه به تأمل بپردازند و عنایات خاصه و عطف نظر حضرت حق را نسبت به صاحبان تهجد بفهمند و سپس دقت کنند که این چه بشارت بزرگی است و چه بنده نوازی ابتهاج آوری؟!.
جان بیمار مرا نیست زتوروی سؤال
ای خوش آن خسته که از دوست جوابی دارد
سالک مجاهدی که به هوای حضرت معبود از بستر راحت کنار می کشد و آن گاه که خفتگان به غفلت سنگین فرو رفته اند روی به جناب او می آورد وبا فقر و مسکنت و بیم و امید به بیان حاجت دل می پردازند و سخن دل به زبان می آورد،از صدق خاصی در مقام بیان حاجت خویش برخوردار می باشدو سخن او ، سخن دیگر و سخن دلنشین است؛انّ ناشئة اللیل هی أشدّو طأًو أقوم قیلا
دلنشین شد سخنم تا تو قبولش کردی آری آؤی سخن عشق نشانی دارد
گوشه هایی از آثار و برکات صلاة لیل
صلاة لیل ، موجب غفران است
سالک با بصیرت را این نکته معلوم است که هرچه از غفران ربوبی برخوردار گردد، به همان اندازه در طی طریق موفق خواهد بود و به مقصد نزدیک خواهد شد ، تا جایی که غفران کامل را به دست آورد و بر اثر آن مدارج فناء را طی کند و به بقاء نایل شود و فائز گردد. این، غفران ربوبی است که مشکل را حل می کند و فاصله ها را از بین بر می دارد
صلاة لیل، موجب رضوان حق و کنار رفتن سیئات است
رضوان حق نیز از جمله اموری است که برای اکثر مردم حقیقت آن ، آثار و برکات آن مجهول و ناشناخته است و برای ارباب بصیرت و عرفان و صاحبان کشف و عیان تا حدودی معلوم.
رضوان جناب او مطلوب سالکان و منتهای آرزوی عارفان است؛ و رضوان من الله اکبر .
صلاة لیل ، موجب تابش انوار ربوبی است
آنچه دل را حیات می بخشد و به آن آمادگی قبول هدایتها و افاضتها ی ربوبی را می دهد و نیز، آنچه دل را مجذوب می کند و به سوی بالا می کشد، تجلیات انوار ربوبی و ظهور این انوار در دل است. و خلوت با خدای متعال در دل شب و قیام به صلاة لیل این معنی را در بر دارد. به همین جهت است که سالک متجهد ، یعنی سالکی که مداومت بر « صلاة لیل» کند، در سلوک عبودی خویش از عنایات مخصوصی بهره مند است. قلب وی در حد خود محل تجلیات نوری ، هدایتها ، افاضتها و جذبه هاست.
امر سوم : مداومت بر تسبیح حضرت فاطمه ی زهراء سلام الله علیها بعد از نمازهای واجب است.
لازم است بعداز نماز های واجب بر این «تسبیح» مداومت کند و از ترک آن و مسامحه ی در آن و از عدم مداومت بر آن اجتناب کند و جانب حضرت معبود را در خصوص آن مراقبت نماید.
تسبیح حضرت فاطمه ی زهراء سلام الله علیها و مداومت بر آن ، علاوه بر آثار و برکاتی که دارد ، موجب محفوظ ماندن از« شقاوت» است ، یعنی وسیله ای است تا خدا نظر کند و با نظر خاص خود ما را از « شقاوت» حفظ بفرماید . از این رو ، سالکان با بصیرت نباید از مداومت برآن غفلت نمایند
نباید اینچنین فکر بکنیم که این «تسبیح» به لحاظ اینکه به ظاهر بسیار خلاصه و انجام دادن آن بسیار آسان است ، چگونه می شود از آثار و برکات زیادی برخوردار باشد؟! این فکر،فکر آنانی است که از حقایق اذکار و بواطن اوراد واز رموز حروف و اعداد و از اسراری که در این بیت هست در غفلتند .آنها که آشنای به این مسائل هستند چنین فکر نمی کنند و هر حقیقتی را به جای خود آنچنان که باید ، می یابند.
امر چهارم: مداومت بر دعای « صباح» حضرت مولی الموحدین امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بعد از نماز صبح است.
بعد از نماز صبح و بعد از اینکه تسبیح حضرت فاطمه ی زهراء سلام الله علیها را به جا آورد ، دعای« صباح» را می خواند و همیشه بعد از نماز صبح بر این امرمداومت و جانب حضرت معبود را در خصوص آن مراقبت می کند .
بنابراین ، در مرحله ی اول باید معنی دعای «صباح» یعنی معانی جملات آنرا خوب یاد بگیرد ، تا به هنگام دعا، با جملاتی که می گوید ، با توجه به معنی ودانسته ، خواسته های خود را از خدا بخواهد ، آنهم با فقر و مسکنت و با اصرار و دردمندی و با امید بر اجابت.
البته ابن بدان معنا نیست که اگر کسی معنی دعای صباح را نداند ، ولیکن در مقام دعا به خواندن این دعا بپردازد ، عایدی نخواهد داشت . هم او عاید خواهد داشت ، هم آن کس که معنی دعا را می داند و با توجه به معنی به دعا می پردازد ، اما هر کدام به اندازه ی خود.
و خلاصه اینکه ، حضور قلبی ، توجه به معنی ، التزام بر مداومت، اصرار در طلب ، فقر و مسکنت ، امید اجابت ، همه از شرایط لازمه در خواندن دعای «صباح» است که سالک باید در تحصیل این شرایط و مراعات آنها بکوشد مخصوصا در تحصیل حال فقر و مسکنت و شکستگی دل .
چون شکسته دل شدی از حال خویش جابر اشکستگان دیدی به پیش
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد |