موضوع : عزلت
زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
نویسنده: علیرضا شمس الدین نژاد مطلق
درس: عرفان
نیمسال 88 – 87
دانشکده الهیات و معارف اسلامی – دانشگاه فرودسی
زمستان 87
باسمه تعالی
فهرست
مقدمه 2
عزلت 4
نتیجه گیری 13
مقدمه :
دین همچون نردبانی است که ازدامنه کوه قاف تا قافله آن کشیده شده ، و پایه ی آن در دامنه ی کوه قاف ، و طرف دیگر آن بر قله و پله های آن کتلهای سعب العبور هستند . پایه دین شریعت ، قله آن حقیقت و کتلهای آن طریقت است . هرکسی خواهان وجدان حقیقت است ، باید از شریعت آغاز کند ، و ازکتلهای طریقت بگذرد. و این را بداند که در هیچ مرحله ای حتی پس از وجدان حقیقت، نباید از شریعت دست بکشد و الا پایه ی متزلزل می شود و نردبان دین درهم می شکند . و طریقت تنها سفر سالک است ، سفر از ظاهر دین به با طن آن.
اعمال ظاهری ؛جوع و مهر محبت و عزلت است . جوع و عزلت فاعلند و تأثیرگذار . و سهر و صحت نیز منفعلندو تأثیرپذیر . شیخ در کتاب حلیه البدال می فرماید : نتیجه جوع ، سهر است و نتیجه عزلت ، صحت است . اما مراد از صحت ، ترک سخن با مردم و اشتغال به ذکر قلبی و تکلم دل برای جلوگیری از نطق لسانی است . مگر آن نطق لسانیی که خدای تعالی لازم و واجب گردانید . مانند قرائت ام القرآن و فاتحه الکتاب یا قرائت مقدار ممکن از آن قرآن در نماز و قرائت تکبیر در نماز و قرائت آنچه که دین و شرع امضاء نمود . همانند تسبیح و اذکار و دعا و تشهد و صلوات بر جناب رسول الله صل الله علیه و آله و سلم .....
پس با صمت لسانی بر ذکر قلبی جدیت نما .
نتیجه آنچه برفت آن است که جوع ، سهر را به دنبال دارد و صمت ، عزلت را .
اما پنج عمل باطنی ؛ صدق و توکلو صبر و عزیمت و یقین است . این چهار عمل ظاهری با پنج عمل باطنی ( توکل ، یقین ، صبر ، عزیمت و صدق ) امهات خیر است و همه خیرات را در بر می گیرد و طریقت مجموعه ی این اعمال است . پس تا هنگام وجدان شیخ پیوسته با این اعمال همراه باش . در این مقاله سعی شده به یکی از اعمال چهار گانه عزلت بپردازد .
عزلت
اما عزلت ، رأس اعمال چهار گانه است . اعمال چهار گانه معتبری که نزد جماعت عرفا ذکر کردم .
عزلت آن است که مرید از هر نوع صفت نکوهیده و از هرنوع خلق پست دوری گزیند . البته عزلت ، عزلت در حال مرید است .
و اما عزلت در قلب آن است که مرید قلب خویش را از هر گونه تعلق به خلق خدا دور گرداند . اعم از خانواده و مال و فرزند و دوست و هر چیزی که بین او و ذکر قلبی پروردگارش حائل شود . حتی از خواطر دوری گزیند . و همی برای او نماند ، مگر هم واحد و آن هم واحد تعلق به خداست .
اما عزلت در حس آن است که مرید در آغاز حال خویش از مردم کناره جوید . و از مألوفات و مأنوسات خود فاصله گیرد . این نوع عزلت یا در خانه است و یا با سیاحت در زمین خدا .
پس مرید اگر در شهری است به نحوی زندگی کند که شناخته نود . و اگر در شهری نباشد ، پیوسته در سواحل دریا و کوه ها و مکان های دور از مردم زندگی کند . پس اگر جانوران بیابان با اوانس و الفت گرفتند و خدای تعالی آنها را به سخن واداشت، چه با او به کلام بنشینند یا نه، از جانوران بیابان و حیوانات عزلت گزیند. و برای دوری جستن از ما سوی الله، برای خدا به زاری نشیند و ذکر خفی را برگزیند. و اگر از حفاظ قرآن است، در هر شبی که قیام میکند، حزبی از آن را بر خواند تا این که قرآن را به باد فراموشی نسپارد. و بر اوراد و حرکات نیافزاید. برای ایجاد همیشگی اشتغال قلبی دأب و خوی اینچنین داشته باشد.
شیخ اکبر- روح الله روحه- در کتاب گرانقدر حلیله الابدال عزلت را بدین گونه معرفی میکند: عزلت موجب صمت لسانی و سکوتا زبانی ست. لذا کسی که از مردم دوری جوید و عزلت پیشه گیرد، دچار آفات و حوادث مبتلایان به مردم نمیشود. و به صمت لسانی کشیده میگردد. عزلت بر دو قسم است؛ عزلت مریدین و عزلت محققین.
عزلت مریدین آن است که بدن خویش را از مخالطت با اغیار دور سازد. و جایگاهی را برای عزلت خویشتن فراهم نماید.
عزلت محققین آن است که دل خویش را از اغیار دور سازد و قلب خود را جولانگاهی برای ماسوای علم به حق قرار ندهد، علم ربوبیی که سالک از طریق مشاهده، حق را در اکوان و موجودات ببیند.
عزلت جویان سه نیت دارند: نیت نگهداری خویش از شر مردم. نیت پرهیز از شر رساندن به غیر خویش. که این قسم ا زاولی برتر و والاتر است. زیرا در اولی، سوء ظن به مردم است و در دومی سوء ظن به نفس خویشتن. و سوء ظن ورزیدن به نفس خود، سزاوارتر است. زیرا به نفس خویش آگاه تر گردیدی. (و سوم آن که) نیت گزینش صحبت مولا از جانب ملأ اعلی است. و والاترین مردم کسی است که نفس خویش را عزلت دهد و صحبت پروردگارش را برگزیند.
ابوطالب مکی در فصل بیست و هفتم قوت القلوب خویش در بیان خلوت سخنانی زیبا دارد. و ما آن بیانات را همراه با تلخیص نقل میکنیم.
«اما خلوت، دل را از خلق فارغ میکند. و هم را برای انجام امر آفریدگار واحد میسازد و عزم را برای ثبات قدم توانا میسازد . زیرا در آمیزش با خلق سستی عزم و پراکندگی هم و ضعف نیت است. خلوت، افکار کامیابانة زودگذر نفس را کم میکند. چرا که نفس با چشم مشاهده میکند. (و در خلوت چشم، چیزی را نمیبیند) زیرا چشم در دل است و از چشم آفات دل حاصل میشود و در این هنگام شهوات و لذات دل پدیدار میگردند. یکی از علماء گفته: کسی که نگاه زیاد دارد، به افسوس ماندگار مبتلی گردد.و خلوت افکار اخروی را جلب کند. و به دلیل آن که اطمینان به آن شهادت دارد، در امر آخرت اهتمام فراوان ورزد. و یاد بندگان را به باد فراموشی بسپارد و پیوسته بر ذکر معبود مواظبت نماید.
خلوت، از بزرگترین آفت هاست. و این نکته در روایت آمده است که: از خدای تعالی عافیت را مسئلت نما- زیرا عبدی پس از یقین ارزشمندتر از عافیت هدیه نگرفته است. در خبر است که عزلت از مردم عافیت و سلامتی است.
مرید صادق و راستین نگردد، تا این که در خلوت خویش از لذت و حلاوت و افزونی چنان دریابد که در بین جمعیت آنها را نچشد. و در پنهانی نشاط و قوتی یابد، که در آشکارا وجدان نکند. وانس مرید در وحدت است و روح او در خلوت است و نیکوترین اعمال او در پنها است از سفیان ثوری و بشربن حارث روایتی به من رسیده که: هرگاه از وحدت و تنهایی وحشت زده گردیدی، و با خلق به انس نشستی، ازریا در امان نیستی.
یکی از عرفاء به نام ابو محمد میگوید: تمامی خیر در چهار خصلت جمع گشته و به آن خصال ابدال ابدال شدهاند. و آن خصال؛ تهی نگه داشتن شکم، صمت، عزلت از خلق و بیداری شبانه است.
عارفی گفت: انس به تنهایی نشانة طریقت است.
از حضرت عیسی علیه السلام روایت شده که: با مردگان همنشین مشو، تا این که دلهایتان نمیرد. به او گفتهاندک مردگان کیانند؟ فرمود: دوستداران دنیا و رغبت ورزان به دنیا هستند.
به درستی که هیچگاه عزلت در قلب حاصل نگردد، مگر این که دل عزلت نشین از چیزی که از آندوری میجوید، وحشت زده گردد و به آن چیزی که برای او عزلت گزیده است، انس گیرد. پس باعزلت گیری، از شرط نمودن صمت بی نیاز میشویم.
زیرا صمت لازمة عزلت است.
آنچه گفته شد، صمت لسانی بوده است. اما عزلت صمت قلبی را اعطا نمیکند و با عزلت، صمت قلبی حاصل نمیگردد، چرا که گاهی شخصی در دل خویش با غیر حق سبحانه، سخن غیر الهی پیشه گیرد و حدیث نفس غیر اللهی به انجام رساند. چون عزلت، صمت مطلق و ترک کلام مطلق را به همراه ندارد. لذا ما صحت را رکن مستقلی از ارکان طریقت قرار دادهایم. و کسی که عزلت پیشه گیرد و ملازم آن گردد، بر اسرار وحداینت الهی آگاه میشود و از آن اسرار و معارف، به اسرار احدیت پی میبرد.
حقیقت عزلت، تنزیه و دور جستن از اوصاف بشری و اتصاف به او صاف ملکی است. حال عزلت نشین، سالک باشد و یا محقق.
برترین احوال عزت، خلوت است، زیرا خلوت، عزلت در عزلت است و نتیجهای که میدهد از عزلت عامه قویتر است.
شایسته است که عزلت گیرنده، دارندة یقین الهی باشد. تا آن زمان که خارج از عزلتگاه خویش آمد، اندیشة غیر الهی در ذهن او خطور نکند. و اگر از یقین محروم است، باید برای عزلت خویش قوت و غذای زمان عزلت را مهیا سازد. تا این که به واسطة تحلیات دوران عزلت، یقینش قدرت گیرد و قوی گردد.
بر هر ولی لازم استکه دورهای از زمان را به عزلت نشیند.
امام صادق (علیه السلام) در این باره در رسالة منسوب به بحر العلوم در صفحة 161 میفرماید: «ما من نبی ولا وصی الاواختار العزله فی زمانه. اما فی ابتدائه اوفی انتهائه». یعنی؛ هیچ نبی و وصیی نیست، مگر این که در زمان خویش عزلت را برگزیده است. یا در آغاز زندگی خود یا در پایان آن.
تعریف عزلت حسی را در بیان علوی امیرالمؤمنین علی – علیه السلام- د رکتاب غررالحکم و دررالحکم باب عزله بجویید:
1- السلامه فی التقر » یعنی؛ سلامتی و عافیت در تنهایی و عزلت است.
2- من اعتزل الناس سلم من شرهم یعنی؛ هر گاه کسی از مردم غزلت گیرد از شر ایشان ایمن گردد.
جناب رسول اله- صلی الله علیه و آله وسلم میفرمایند:
«احب الناس الی منزله رجل یومن بالله و رسوله و یقیم الصلاه و یوتی الزکاه و یعمر ماله و یحفظ دینه و یعتزل الناس»
یعنی؛ محبوب ترین مردم نزد من از جهت شأن و منزلت، انسانی است که به خدا و رسول او ایمان دارد و نماز می گذارد و زکات میپردازد و دارائیاش را در راه خدا خرج می نماید و دینش را پاس می دارد و از مردم عزلت میگزیند.
امام صادق – علیه السلام- میفرماید:
«ان قدرت ان لا تخرج من بیتک فا فعل فان علیک فی خروجک ان لا تغتاب و لا تکذب و لا تحسد و لا نزائی و لا تنصنع و لا تداهن »
یعنی؛ اگر قدرت داری که از خانهات خارج نشوی، چنین کن. پس بر تو باد که در بیرون خانه غیبت نکنی و دروغ نگویی و حسادت نورزی و نگاه ناسالم نداشته باشی و ریا ننمایی و چاپلوسی نکنی.
حضرت ختمی محمد مصطفی الله – صلی الله علیه و آله و سلم- میفرماید: در هنگام عهد کشنی مردم و خیانت ورزی آنان در امانت عزلت نشین شود و زبانت را ببیند:
«الزم بیتک و امسک لسانک »
یعنی؛ در خانهات بنشین و زبانت را از سخن باز دارد.
امام صادق – علیه السلام- در بیان اوصاف عبدالله میفرماید:
«کان غامضا فی الناس و لم یشر الیه بالاصابع »
یعنی؛ در میان مردم به گونهای گمنام است که با انگشت به او اشاره نمیشود. جناب حتمی مرتبت رسول الله الاعظم- صلی الله علیه و آله و سلم- فرموده است:
«قال: الا اخبر کم بخیر الناس منزله؟
قالوا: بلی یا رسول الله!
قال: انه رجل ممسک بعنان فرسه فی سبیل الله حتی یموت او یقتل. الا اخبرکم بالذی یلیه؟
قالوا: بلی یا رسول الله!
قال: رجل فی جبل یقیم الصلاه ویؤتی الزکاه و یعتزل شرور الناس. الا اخبرکم بشر الناس منزله؟ »
یعنی؛ حضرت فرمودند: آیا میخواهید شما را به بهترین مردم ا زجهت شأن و منزلت آگاه سازم؟
عرض کردند: آری؛ ای رسول خدا!
حضرت فرمودند: او کسی است که در راه خدا به دهانة اسب خود چنگ زده (و آن را رها نمیسازد) تا بمیرد یا کشته شود.
(حضرت دوباره فرمودند): آیا میخواهید شما را از کسی که مقام او پس از فرد پیشین قرار دارد، آگاه سازم؟
اصحاب عرض کردند: آری؛ ای رسول خدا!
حضرت فرمودند: او انسانی است که در کوه به سر میبرد و به نماز میایستد و زکات میپردازد و از بدیهای مردم روی گردان است.»
و همچنین امام صادق – علیه السلام- میفرماید:
«مایضر المومن ان یکون منفردا عن الناس ولو علی قله جبل»
یعنی؛ مومنی که از مردم گوشه میگیرد، زیان نمیکند، هر چند اگر بر فراز کوهی به سر برد. و حضرت سه بار این جمله را تکرار فرمودند.
«کسی که عزلت پیشه گیرد با خدایش انس میگیرد»
امام العارفین امیر المؤمنین علی – علیه السلام- میفرماید:
«من انفرد عن الناس انس بالله سبحانه »
یعنی؛ هر کسی از مردم کناره جوید، با خدا انس گیرد.»
حضرت حق- سبحانه- در شب معراج قطب الا قطاب به جناب رسول الله – صلی الله علیه و آله و سلم- چنین میفرماید:
«یا احمد اجعل همک هما واحدا و اجعل لسانک لسانا واحدا »
یعنی؛ ای احمد هم و زبان خود را واحد گردان.
امام صادق- علیه السلام- در بیان عزلت قلبی میفرمایند: جناب رسول الله – صلی الله علیه و آله و سلم- فرمودند: «اتو بنومک تخفیف مونتک علی الملائکه و اعتزل النفس عن شهواتها!
یعنی؛ با خواب خویش بار را بر دوش ملائکه کم نما و نفس را از شهوات دور کن.»
البته از دیدگاه شیخ اکبر- قدس الله سره- عزلت غیر از خلوت است. و برای هر یک باب علی حدهای در «فتوحات مکیه» عنوان ساخته است. و در کتاب خلیله ال بدال به تفاوت این دو اشاره فرمودند و خلوت را «عزلت در عزلت» خوانده است. و این سخن را جناب مولی عبدالصمد همدانی- قدس الله سره – چنین تفسیر فرمود:
«بعضی برانند که خلوت و عزلت مترادفند و بعضی دیگر برانند که خلوت از غیر باید که آن دوری از صحبت خلقست و رمیدن از مجالست ایشان و عزلت از خویش و آن پرداختن بود در مشاهدة او و ساختن بود در معاینة او »
نتیجه گیری
صمت و جوع و سهر و خلوت، ذکر بدوام
کند نا تمامان جهان را، این پنج تمام
منابع
1- فتوحات مکیه، محی الدین ابن عربی
2- التحصین و مقامات العارفین، ابن فهد حلی
3- غرر الحکم و درر الحکم
4- ارشاد القلوب، دیلمی، جلد1
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد |