عنوان: یقین
زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
گردآورنده:بهجت شریعتی حسینی
زمستان 1387
مقدمه
راه یقین جوی زهر حاصلی نیست مبارک تر از این منزلی «نظامی»
عرفان به معنای شهود عظمت حق تعالی از طریق بینایی دل است و این بینایی حاصل معرفت انسان به حق است و این معرفت جز از طریق شناخت انبیا و امامان و قرآن و پیروی از آنان به دست نمیآید، و عبادت بدون عرفان برنامهای است خشک و اعمالی است کم ارزش
بک عرفتک و انت دللتنی .
بنابراین سیر عارفانه، از تزکیهی درون، و تصفیه دل و آراستن دل به جذبه و محبت و عشق و کشش شروع میشود، و با اتصال به ملکوت و غیب الغیوب و رسیدن به مقام قرب و آراسته شدن نفس به حالت مطمئنه و راضیه ختم میگردد
عرفان منازل و مراحل سیر و سلوک فراوانی دارد که بدون طی آن ها به مقصد نخواهیم رسید و این منازل و مقامات از توبه آغاز میشود و بعد از طی مقامات مروت، انابت، فتوت، ارادت، قصد، صبر، جهاد، ریاضت، تهذیب، محاسبت، یقظت، زهد، تجرید، ورع، تقوا، معاملت و مبالات به مرحله یقین میرسد که موضوع تحقیق و بحث ماست. پس رسیدن به یقین با راحت طلبی به دست نمیآید بلکه باید سختی های بسیاری را به جان خرید هر چند که یقین انتهای این راه نیست اما هنوز تا رسیدن به عنایت سلوک و. چشیدن وصل محبوب منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید اما هیچ راهی نیست کانرا نیست پایان. و فناست آخرین مرحلهی سلوک عارفی که دیگر نیست؛ چون خودی نمیبیند که باشد.
بحث از یقین و معرفت یقینی در عرفان، یکی از مباحث مشکل و دشواری است که از دیر باز مورد توجه اندیشمندان و اهل عرفان بوده است. دشواری بحث از این جهت است که معمولاً کسانی در این باره بحث کرده و نظر دادهاند که خود شخصاً به آن معرفت یقینی و شهودی رسیده و آنرا لمس کردهاند.
اما کسانی که هنوز به آن مرتبه از شناخت و معرفت عرفانی که از شهود قلبی و باطنی حاصل میشود نرسیدهاند، تحقیق و بررسی در آن برایآن ها کار مشکل و دشواری خواهد بود و بدیهی است که این مشکل در داوری و قضاوت نظرات اهل عرفان در این خصوص سرایت میکند.
در این تحقیق ابتدا دربارهی یقین در اصطلاح عرفان مطالبی به اختصار بیان میشود و سپس ویژگی های یقین در تصوف به استناد چند منبع، ذکر خواهد شد. بعد از آن در مقایسهای اجمالی و با استناد به برخی از روایات به برتری ایمان بر اسلام و یقین بر ایمان اشاره میکنیم و سپس در ادامه حقیقت ایمان و یقین را بیان خواهیم کرد و فضل و امتیاز آن را از چیز های دیگر باز میشناسیم.
در پایان از زحمات بی دریغ شما استاد گرانقدر صمیمانه سپاسگزاریم.
یقین در اصطلاح عرفانی
نزد سالکان در معنی یقین اختلاف است و تعاریفی بر آن شده است از این قرار: 1- تحقیق تصدیق به غیب است به واسطهی ازالهی هر گمانی. 2- مکاشفه است. 3- چیزی است که قلوب ببینند نه عیون 4- مشاهده است. 5- ظهور نور حقیقت است. 6- مشاهدهی غیوب است به کشف قلوب و ملاحظهی اسرار است به مخاطبهی افکار
ویژگی های یقین در تصوف
اسرار و حقایق و رموز کلمات الهی و معانی او امر شرعی اصحاب یقین بدانند که هر که صافی ترست او بر سر الهی مطّلع ترست و آدمی به مدد یقین صافی تواند شدن از کدورات و شبهات که اصل همهی کدورات و ظلمات شک است و از شک، شرک زاید. و مایهی همه روشنایی و نور ها صفای یقین است و از یقین دین زاید. و هر بندهای را که نور یقین در دل قرار گرفت دل او به همهی حقایق ایمان محیط گشت که یقین سّر همهی خصلت های پسندیده است و ترجیح دارد. و رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: الصبر نصف الایمان و الیقین کلّه، گفت: صبر یک نیمه از ایمان است و یقین همه ایمان است و نیز فرمود: صلاحُ اُمَتی فی الزهد و الیقین که صلاح من در دین و خصلت است و رفعت اقدام سالکان در این دو درجه است: زهد و یقین و زهد خود از یقین زاید و اخلاص و صدق و تسلیم جمله نتایج یقین است تا نور یقین در دل به جای گمان و شک خیمه نزند این درجات رفیعه قدم رونده را مسلّم نگردد
یقین آن است به چیزی که چون آن چیز که آن بود بدانی و در هستی آن چیز، و در صنعت آن بیگمان باشی که چنان است که من میدانم، و اگر همه عالم گرد آیند و خواهند که ترا در آن یقین به تهمت افکنند نتواند افکند ازبی گمانی که تو در آن چیز باشی. هر جا که یقین باشد آن جا نه گمان بود و نه شک و نه تمنّی؛ زیرا که این همه به خلاف یقیناند.
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: لیس الایمان بالتمنی و لابالتجلی؛ ولیکن بشیء و قزّ فی القلب و صدقه الفعل. و العلم علمان: علم باللسان، و علم بالقلب؛ فأما علم القلب فذلک العلم النافع، و اما علم اللسان فذلک حجه الله علی خلقه؛ پارسی خبر آن است که رسول صلی الله علیه و آله و سلم میفرماید: که نه ایمان است به پنداشت و آرزو و آرایش است؛ ولیکن ایمان چیزی است در دل و آن چیز یقین است و راستی آن فعل آن کس است. و علم دواست: علمی است به دل، و علمی است به زفان؛ امّا آن که علم نافع است تعلق به دل دارد و به زفان ندارد؛ امّا آنکه تعلق به زفان دارد آن حجت خدای است بر خلق او. و به حقیقت بیاید دانست که از تمنّی، و شک و گمان، و پنداشت هیچ حق و حقیقت نخیزد؛ امّا ااز علم الیقین، و عین الیقین، و حق الیقین کار ها خیزد، و اصل حقیقت از این ها خیزد. امّا علم الیقین علم توبه چیزی است که چنان ضروری گردد که تو اگر خواهی که آن چیز را ندانی نتوانی کرد که ندانی، و هر چند که کوشی خویشتن را در شک افگنی نتوانی افگند، و آن علم بدان چیز کماهو باشد. هر چه بدین صفت باشد آن علم الیقین باشد و رای این علم، علمی نباشد. امّا عین الیقین آن باشد که: چیزی به چشم سربینی و به علم یقین بدانی که چه دیدم و چیست و ترا در آن دیدن هیچ ریبت و گمان نباشد و به یقین باشی که اگر همهی خلق روی زمین فراهم آیند، و خواهند که ترا به شک افگنند نتوانند افگند، و تو بر.یقین باشی؛ این عین الیقین باشد. و حق الیقین آن باشد که: هر چیزی را ظاهر و باطنی باشد، و چون کسی که ظاهر آن بیند و بداند از باطن آن خبر ندارد آن چیز او را حق و حقیقت نگردد. و چون چنان که از ظاهر آن خبر یافت از باطن نیز هم چنان بیند و بداند، و از رنگ و بوی آن خبر باید، درشتی، و خوبی، و ترشی، و شیرینی، شوری و تیزی آن و از همهی فعل های آن خبر یابد که در آن هیچ به گمان نباشد
هر آن که علم یقین از کلام او بشنید یقین بدان که ببیند به عین، عین یقین «معزی»
به عبارت دیگر، علم الیقین استدلالی است، و عین الیقین استدراکی است و حق الیقین حقیقتی است علم یقین مطالعت است، و عین یقین مکاشفت است و حق یقین مشاهدت است.
علم یقین سماع روید و عین یقین از الهام روید، و حق یقین از عیان روید، علم یقین سبب شناختن است، و عین یقین از سبب بازرستن است، و حق یقین از انتظار و تمیز آزاد گشتن است
پس چون کمال یقین حاصل آید حرکات فرو ایستد و طلب ها منقطع گردد، و کسب ها باطل شود. مدار این جمله بر شک است که از شک حرص و طمع تولّد کند. و آدمی را به کسب و طلب مشغول گرداند، چون یقین پدید اید دل را بینا کند تا همه چیز چنانکه هست ببیند و مواضع و مدارج و ابتدا و انتهای کارها بازشناسد بداند که همه احوال مقدور و مقدرست. فارغ و ساکن نشود دست از همهی کارها بردارد و از بهر این حکمتست که خداوند تعالی یقین به بندگان کمتر دهد تا نظام عالم به مدد کسب و طلب حریصان بر قاعده بماند و جهان درین حکم عمارت، مدت مهلت یابد
گوش را بگرفت و گفت این باطل است چشم حق است و یقینش حاصل است(مولوی)
قال علیه السلام: ان الله تعالی لم یقسم بین عباده شیئا اقل من الیقین، گفت: خداوند تعالی میان بندگان هیچ چیز قسمت نکرد کمتر از یقین. و هر که را از یقین بهره داد آن کس از ادراک حقایق به عمارت و رغبت دنیا و عقبی نرسید. چنانکه گفت علیه السلام. چون صاحب یقین بود و در یقین چندان لطافت و خفت یافت که شب معراج به کمتر ساعتی همه آسمان ها را گذر کرد و به مراد و مقصود رسید. یقین لطیف است و نورانی زیرا که از مدد آسمان است و هر چه که حکم آسمان دارد سبک و لطیف و نورانی است. پس هر که را شک عادت شد ثقیل و زمن بماند در زمین ادبار و هر که را یقین عادت شد لطیف و خفیف و طیّار گشت در آسمان اقبال. و از اثر یقین بود که ابراهیم بر جمله انوار ملکوت و آثار بشریت بگذشت و به هیچ چیز التفات نکرد که لااحب الآفلین. و هم از مدد یقین بود که زکر یا ونوح و جر جیس و دیگر انبیا را به انواع عذاب ها و فتون محنت ها و ملامت و طعن و زخم و تعذیب و قتل و حبس، اعداء و کفار مبتلا کرده بودند و ایشان در همهی رنج ها دعوت فرو نگذاشتند و امت را اجازت ضلالت ندادند زیرا که صاحب یقین بودند، خسته و رنجور نمیشدند و همه به قوت یقین امتان خویش را از ظلمت به نور یقین دعوت میکردند. و هم از اثر یقین بود که عیسی (ع) بر روی آب برفت که نعلین او تر نشد
در التعریفات جرجانی آمده است: «یقین نزد اهل حقیقت و عرفا یعنی رؤیت عیان به قوهی ایمان صورت پذیرد نه با حجت و برهان. در تعریف یقین گفتهاند: مشاهده غیب به صفای قلب و ملاحظهی اسرار به محافظت افکار آرامش دل به حقیقت چیزی، رؤیت عیان، تحقق تصدیق به غیب با از میان رفتن هر گونه شک و تردید، نقیض شک، رؤیت عیان به نور ایمان و...
از بیان فوق این نکته به دست میآید که هر چند تعابیر مختلف است اما راه رسیدن به یقین به وسیلهی کشف و شهود قلبی و در پرتو سیر و سلوک و ریاضت، قابل وصول و ممکن است نه با برهان و استدلال عقلی
هر که را آینه یقین باشد گر چه خود بین خدای بین باشد «سنایی»
پس هر که را خلعت یقین دادند همه دولت ها به وی دادند، اول علم الیقین بدهند تا اسرار بداند. آنگاه عین الیقین بدهند تا آنچه بداند ببیند به قرب اتصال بدوکند
کلالو تعلمون علم الیقین، لتَرونَّ الجحیم، ثم لترونها عین الیقین، ثم لتسلن یومتذ عن النعیم. علم الیقین به نسبت عین الیقین چون دوزخ است به نسبت با بهشت و علم الیقین مرتبهای انبیاست. سید عالم (ع) امیر المؤمنین علی را خبر داده است که: یقین آن است که رضای هیچ کس به واسطهی غضب وسخط خداوند نطلبی و هیچ کس را بر آن عطا که ترا خدای دهد حمد نگویی و اگر باز گیرد کس را ذمّ نکنی که جمله را در بند عجز بینی اسیر و مقهور و مغلوب، و بدانی که احوال جمله به ید کفایت خداوند است، حرص هیچ حریص زیادت نکند و کراهیت هیچ کاره را کمتر نکند و خداوند تعالی به فضل و رحمت خود همهی شادی ها و آسایش ها در رضا و یقین نهاده است و همهی رنج ها و اندوه ها در شک وسخط تعبیه کرده است. که صاحب یقین آن است که همهی چیز ها چنانکه هست ببیند و چون بیند ساکن شود و مطمئن گردد. شادی ها در سکونت دل است ونشان صاحب یقین آن است که هرگز اند و هگین نشود و در جزع تردّد نیفتد و خداوند را چنان پرستد که صاحب عیان نه صاحب گمان. سید عالم گفته است: مؤمن آنست که به یقین بداند که آنچه رسیدنی است هرگز خطا نشود و آنچه غایت شدنی است هرگز به دست نیاید، چون بنده اینجا رسید ساکن شد و آسوده گشت و به خداوند موقن شد. و یقین سبب آسودگی دنیاست و عدّت رستگاری عقبی و ساز خشنودی مولی که
الذین یومنون بما انزل الیک و ما انزل من قبلک و بالاخره هم یوقنون (سوره بقره/3)
برتری ایمان بر اسلام و یقین بر ایمان
جابر گوید: امام صادق (ع) بفرمود: ای جعفی! همانا ایمان برتر از اسلام و یقین برتر از ایمان است و چیزی گرامی تر از یقین نیست. شرح روایت: جعف قبیلهای است از یمن و یکی از شعب تمیم است که جابر از آن قبیله میباشد و برتری ایمان بر اسلام در ایمان ولایت یا اذعان قبلی و اعمال بدنی و یا فقط اذعان قلبی معتبر است، به خلاف اسلام. و اما برتری یقین بر ایمان به اعتبار این است که بالاترین مراتب اعتقاد است که فصل طاعات و ترک مناهی بر آن متربت میشود و کمیابی یقین هم واضح است. زیرا مردم که مینگریم از قول یک طبیب برای سلامتی بدن از اطعمه لذیذ پرهیز میکنند ولی از گناهان کبیره به قول انبیا برای سلامتی روح و نجات از کیفر خدا پرهیز نمیکنند. و این دلیل عدم یقین است .
نوم علی یقین خیر صلاه فی شک «به یقین خفتن به که با دودلی نماز گزاردن »
و شاء گوید: شنیدم که حضرت ابن الحسن (ع) میفرمود: ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است، و تقوی یک درجه بالاتر از ایمان و یقین یک درجه بالاتر از تقوی و میان مردم چیزی کمتر از یقین پخش نشده است.
حمران بن اعین گوید: شنیدم امام باقر (ع) میفرمود: همانا خدا ایمان را بر اسلام یک درجه فضلیت داده چنانکه کعبه را بر مسجد الحرام فضیلت داده است.
روایتی مشابه مضمون روایات پیشین از امام رضا (ع) که از مام باقر (ع) نقل کردهاند، بیان شده است که از ذکر مجدد آن خوداری میشود
حقیقت ایمان و یقین
امام باقر (ع) فرمود: رسول خدا (ص) در مسافرتی بود که کاروانی به آن حضرت برخوردند و گفتند: السلام علیک یا رسول الله. فرمود: شما کیستید؟ گفتند: ای رسول خدا ما مؤمنین هستیم. فرمود: حقیقت ایمان شما چیست؟ گفتند: راضی بودن به قضاء خدا و واگذاردن کار به خدا، و تسلیم امر خدا بودن. رسول خدا (ص) فرمود: (اینها که شما گفتهاید) دانشمندان و حکیمانی باشند که از شدت حکمت به پیغمبران نزدیک گشتهاند، پس اگر شما راست میگوئید بنایی را که در آن نمینشینید نسازید و چیزی را که نمیخورید جمع نکنید و از خدایی که به سویش بازگشت دارید پروا کنید
فضل و امتیاز یقین
ابو بصیر گوید، امام صادق (ع) فرمود: چیزی نیست جز اینکه حدی دارد عرض کردم: حد توکل چیست؟ فرمود: یقین است. عرض کردم: حد یقین چیست؟ فرمود: اینکه با وجود خدا از چیزی نترسی. امام صادق (ع) فرمود: از نشانه های درستی یقین مرد مسلمان این است که مردم را به وسیلهی خشم خدا خرسند نکند و مردم را بر آنچه خدا به خود او نداده سرزنش ننماید زیرا روزی را نه شره و آز حریص بیاورد و نه نخواستن نا خواه رد کند، و اگر شخصی از شما چنانکه از مرگ میگریز از روزیش به او برسد، همچنانکه مرگ به او میرسد. سپس فرمود: خدا به عدالت و داد خویش نشاط و آسایش را در یقین و رضا قرار داده و غم و اندوه را در شک و نا خرسندی.
هشام بن سالم گوید: شنیدم امام صادق (ع) میفرمود: عمل پیوسته اندک با یقین، نزد خدا افضل است از عمل بسیار بدون یقین.
یقین موجب میشود که انسان هر کار نیکی را پیوسته انجام دهد، ولی اگر یقین نباشد انجام عمل از روی اغراضی است که تغییر پذیر است، و ممکن است یک روز هزار رکعت نماز بخواند و خسته و ملول شود و روز دیگر هیچ نخواند
قال رسول الله (ص): علیکم بلباس الانبیاء، و قله الاکل. ان من عرف الله حق معرفته و خشیه حق خشیته، منعه ان یشبع من الطعام و الشراب و لین اللباس. بر شما بادا به جامهی پیغمبران، و اندک خوردن. به درستی که هر که خدای تعالی را بشناسد به سزا، و بترسد سزای ترسیدن، باز دارد او را از آنکه سیر بخورد از طعام و شراب و از جامهی نرم پوشیدن.
هر که از حق وحقیقت و یقین خبر دارد باید از این و مانند این پرهیز کند، و از جمله متشابهات فارغ گردد، و جملهی حلالات بر وی دژم شود. و هر که او از چشمه حق و حقیقت و یقین شربت خورد او نیز بر مجاز و تمنّی و بر هوس و گمان عمر بر باد ندهد؛ هر چه ما را میافتد از ضعف یقین میافتد. در راه بندگی هیچ اساسی بهتر از یقین نیست، و در کاری که در راه خدا اساس یقین ندارد، بر آن هیچ نتوان ساخت. اندکی کار به یقین بهتر از تمنّی بسیار. مَثَل یقین چون مَثَل ابر بارنده باشد که نفع آن به خلق میرسد، و کشت و چهار پای و مرغ و ماهی و هر چه آن را به آب حاجت است از وی نفع یابد، و همه را مقصود حاصل گردد
از منزل کفر تا بدین یک نفس است وزعالم شک تا به یقین یک نفس است
این یک نفس عزیز را خوش میدار چون حاصل عمر ما همین یک نفس است «خیام»
حضرت امام صادق (ع) فرمود:هر گاه دعا کردی گمان کن که حاجتت بر در خانه است
بنابراین یقین عبارت است از: «ظهور نور حقیقت در حال کشف استار بشریت به شهادت وجد و ذوق نه به دلالت عقل و نقل و مادام آن که از وادی حجاب نماید آن را نور ایمان خوانند.» یقین طبق این بیان نیز از طریق کشف حجاب های شناختی حاصل میگردد نه از راه عقل و نقل یا استدلال و برهان و این کشف از ره دل است نه از راه دیده، چون «یقین سطوح نور از دل است در دل» یعنی منبع و سرچشمهی یقین قلب و دل است چرا که «هر گاه دیدگان ببنند به دانش منسوب است و هر چه دل ها داند به یقین منسوب است»
در رسایل شاه نعمت الله ولی آمده است: یقین در برایات صرف شهود حجاب علم است و در احوال غناست به استدراک از استدلال و به عیان از خبر و در حقیقت حق الیقین استیلای نور تجلی حقیقت است به ظلمت رسم عبد و در نهایات فناست در حق الیقین از رسم خود به کلیت .»
ز آتش ار علمت یقین شد از سخن پختگی جو در یقین منزل مکن «مولوی»
نتیجه گیری
ارائهی نظر در مورد موضوعات عرفانی همان طور که قبلاً بیان شد؛ بسیار مشکل است زیرا که تا فرد در آن شرایط قرار نگیرد نمیتواند آن گونه که باید اظهار نظرکند امّا بنده تا جایی که محتوای این تحقیق اقتضا میکند نکاتی را عرض مینمایم:
در قسمتی از تحقیق بیان شده است که: چون کمال یقین حاصل آید حرکات فروایستد، و طلب ها منقطع گردد، و کسب ها باطل شود و در جای دیگر گفته شده که: دست از همهی کار ها بردارد...
به نظر من انسان در هر درجه و کمالی که باشد باز به خداوند نیازمند است و طلب کردن از خدا هیچ گاه منقطع نمیگردد هر چند که طلب از غیر چه عارف باشد یا نباشد خوشایند نیست. امّا چگونه کسی که به یقین میرسد دست از همهی کار ها بردارد در حالی که انسانی که به یقین رسید کارهایش را با اطمینانی دو چندان و بلکه صد چندان انجام خواهد داد نه اینکه دست از کارها بردارد مگر اینکه منظور مؤلف چیز دیگری بوده باشد.
در بخش دیگر از این تحقیق بیان شد که: «خداوند یقین به بندگان کمتر دهد تا نظام عالم به مدد کسب و طلب حریصان بر قاعده بماند...» به نظر من اگر خداوند از ابتدا به همهی بندگان یقین تامّ و کامل عنایت میکرد، دیگر نه تلاشی برای رسیدن به یقین و در واقع رسیدن به حق بود؛ و نه بندگان با حرص از خداوند چیزی طلب میکردند زیرا که به یقین میدانستند که هر چه هست اوست و جز او چیزی نیست.
نتایج بسیاری از این تحقیق به دست میآید اما آن کس که اهل عمل باشد باید این ها را به کار بندد من بعد از اتمام این تحقیق، یقین را رکنی مهم و اساسی در راه سلوک یافتم که شاید طی این ره بی همر هی خضر بسی دشوار بنماید امّا از خداوند بزرگ می خواهم که توفیق عمل پیوستهی اندک با یقین به ما عنایت نماید نه عمل بسیار بدون یقین.
در انتها، از فرصتی که برای کسب معرفت و انجام این تحقیق در اختیار بنده قرار دادید، کمال تشکر را دارم و سعادتی روز افزون را برای شما استاد بزرگوار از خداوند منّان خواستارم.
فهرست منابع و مآخذ
1- العّبادی، قطب الدین ابوالمظفّر منصور بن اردشیر، به تصحیح دکتر غلامحسین یوسفی، التصفیه فی احوال المتصوفه «صوفی نامه»، انتشارات محمد علی علمی، چاپ دوم، تابستان 1368.
2- کلینی، ثقه الاسلام ابی جعفر، با ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی، اصول کافی ج 2 و 3؛ بی نا: بی تا
3- انصاریان، حسین، عرفان اسلامی، شرح مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، ج1، انتشارات المهدی؛ چاپ اول، شهریور 62
4- سجادی، سید جعفر، فرهنگ مصطلحات عرفا، انتشارات امیر کبیر، تهران: 1375
5- علی تبار، رمضان، مقالهی اخلاق و عرفان، سایت: www.aftab.ir
6- جام نامفی احمد، تصحیح دکتر علی فاضل، منتخب سراج السائرین، انتشارات آستان قدس رضوی، 1368
7- شهیدی، سید جعفر، نهج البلاغه، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، تهران: 1373
فهرست
مقدمه 1
یقین در اصطلاح عرفانی 3
ویژگی های یقین در تصوف 3
برتری ایمان بر اسلام و یقین بر ایمان 9
حقیقت ایمان و یقین 10
فضل و امتیاز یقین 11
نتیجه گیری 14
فهرست منابع و مآخذ 16
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد |