عمومیت توبه توبه اختصاص به هیچ گروه وطبقه ای ازانسانها ندارد،زیرا گناه اختصاص به هیچ گروهی ندارد.کسی نیست که هیچ نقص وخطایی نداشته باشد،چون همه فقیرندودرذات خودتهی ازهرکمال ومملوازنقص.اگرچه نقص ها وخطاها متفاوت است،مؤمن هم لغزش داردوبایدازآن برگردد. 1 : شرایط توبه درکتب مختلف به تعابیر متفاوتی آمده بودمثلا خواجه آن را به سه چیزتعبیرکرده پشیمانی وعذرخواهی وبریدن،پشیمانی دردل،عذربرزبان وبریدن ازبدی وبدان.2 اول_ندامت:اول قدم دراین منزل،پشیمانی ازگذشته است همان گونه که قدم نخست درلغزش وگناه،میل به آن بود،اینک نخستین قدم،نفرت ازگناه است.تاپشیمانی ازکرده ها وجودنیابد،تاگناه رابدندانی،تاندانی چه کرده ای،تا ندانی چه به سرخودآورده ای،پشیمانی برای توبی معناست هرگاه زیانی،ضرری برای آدمی رخ دهد که از سراختیاریا حتی بدون اختیارباشد،غم واندوه وپشیمانی ازآن کار گریبان گیرش می شود؛یا اگرمالی،ملکی را که می توانستندبه بهایی ناچیز خریداری 1-کوی نیک نامان،ص153 2-اندیشه های عرفانی پیرهرات،ص35 کنندولی تنبلی کنندویا میلی،غریزه ای یا لذتی گذرا،آنهاراازخرید بازمی دارد،افسوس می خورد1پس باید نخست به سودوزیان خودآگاه شویم؛بدانیم به چه خسرانی گرفتارآمده ایم واین ممکن نشودمگراینکه بدانیم یوسف رابه چه ثمن بخشی وبه چه بهایی ناچیز فروخته ای. پس اول قدم آن است که ازکردة خودپشیمان باشیم وتاخودرانشناسیم وندانیم که باخود چه کرده ایم وچه سودی را ازدست داده ایم یا چه زیانی را به دست خویش پذیرا شده ای،پشیمان نخواهی شدوتاپشیمان نشوی،از آن روی گردان نباشی وبرآن افسوس نخوری واگر بدانی چه ازدست داده ای، نه تنها پشیمان خواهی بودبلکه اندوهی پیوسته،غمی جانکاه وآتشی دلسوز همة وجودت رافراخواهدگرفت.2 انواع ندامت: ندامت سطحی وصوری:که ازتوجه ناقص به تبعات وگرفتاریهای عمل بد نشأت می گیرد.چون شناخت نسبت به آن عمل بدونسبت به تبعات وهلکات آن یک شناخت بسیارناقص است،طبعاجزیک ندامت سطحی درپی نخواهدداشت. ندامت سطحی یا صوری دراصل درترک گناه خلاصه می شودوانسان را به لحاظ اجتناب ازگناه،اگردراجتناب خویش ثابت بماند،ازگناه وآثارسوءآن درباطن ودرآخرت ازوقتی که گناه راترک نموده ،محفوظ می دارد.امانسبت به گذشتةگناه ونسبت به آثارسوءباطنی وتبعات اخروی آن چندان ارتباطی پیدانمی کند،مگراینکه این ندامت ازمرحلة سطحی گذشته وبه قلب انسان راه یابد. ندامت واقعی:گاهی ندامت هم یک ندامت واقعی ست.یعنی بسیارریشه داروجانکاه می باشد.این درصورتی ست که انسان به تبعات وگرفتاریهای گناه،چه درباطن وچه درآخرت،تاحدودی توجه کامل داشته وشناخت وی نسبت به معصیت ونسبت به آثارسوءآن یک شناخت نسبتاخوبی باشد.ندامت واقعی آتشی ست دردل که موجب انزجارسخت ازگذشته بوده وحالتی رادردرون انسان ایجادمی کندکه گویی انسان باطناازعملی که انجام داده یک نوع حالت فرارداردوازآن فاصله می گیردودرهمین فاصله گرفتن اسراری نهفته است که ازآن جمله آمادگی برای سترالهی ست. 3 دوم -اظهارپشیمانی: توبه مانندعذرخواهی ازبزرگان نیست ،زیرا عذرخواهی ازدیگران ،باواسطه یا بی واسطه برآن ها تأثیرمی گذارد،سبب تغییرحال آنها می شودواگرآنهاازکسی ناراحت یا آزرده خاطر باشندعذرخواهی حال آنهاراتغییرداده ازآزردگی خاطر به خشنودی می گراید ویا عذر خواهی سبب میشودکه مخاطب به ادب عذرخواه پی ببردواوراشایسته بخشش قراردهد.این عذرخواهی درموردخدا، نه چنین است ونه چنان. پس مقصودرفع آزردگی خدا نیست، که آزرده نگردد،چرا که آزردگی صفت فقیر است واوغنی ست.4 1-کوی نیک نامان،ص169و170 2-همان،ص171 3-مقالات،ص103 4-کوی نیک نامان،ص172 سوم_عزم برعدم عودبه معصیت برای همیشه.1 چهارم_ادای حقوق دیگران وجبران آنها:توبه عبارت است از ادای حقوق دیگران وجبران هرحقی که ازهرکسی وازهرمخلوقی تضییع گردیده است.دراین مرحله لازم است که انسان فکرخودرابه کارانداخته وببیندغیرازانسانهابه مخلوقات غیرازخدای متعال ازقبیل حیوانات وغیرآنها چه اذیتها وخسرانهاازاورسیده است؟ سالک بایددرمقام توبه ازاول طفولیت تاآخر رابررسی دقیق نموده وببیندکدام حقی راازمخلوقی ضایع کرده وموردتعدی قرار داده است؟وسپس درادای آن بکوشدوآن راجبران کند.آنجا که بایدحق پایمال شده را به صاحب آن یا به وراث وی بپردازد،همین کارراانجام بدهدوآنجاکه بایداستحلال کند،ازصاحب حق ویاازوراث او طلب حلیت نمایدوآنجا که به نحوخاصی حق تضییع شده راجبران کند،به همان نحو به جبران آن بپردازد.مثلا به کسی که تهمت زده است دررفع آن تهمت بکوشد وباصراحت اعلام بکندکه من به اواین تهمت را زدم وازخوداونیزحلیت بخواهد.نیز،آنجا که وظیفه اش احسان وانفاق برای آنهاویادادن مظلمه است،به وظیفة خویش همان طور که لازم است عمل کند.طبق دستورشرع مقدس عمل کند.2 پنجم_قضای فرایض فائنه:این رکن عبارت است از قضای واجباتی که به علل مختلف انجام نشده ویا به نحو صحیح انجام نیافته وبایدقضایااعاده شود.سالک بایددراول سلوک درمقام توبه ،هرفریضه ای راکه انجام داده ویا اگرانجام داده به نحوصحیح انجام نداده است وشرعاقضا یا اعادة آن واجب می باشدقضاکندودرقضاواعادةآن قبل ازهرچیزبکوشدومترصدباشدتاازهرفرصتی استفاده نموده وفرصتها راازدست ندهد و این امر را بر هر کاری مقدم بدارد. و در حین اشتغال به قضای فرائض با حال انکسار و شرمندگی وبا اصرار و تضرع از خدای متعال بخواهد که وی را در این امر موفق بدارد،همان طور که توفیق اصل اشتغال به قضای فرائض را عنایت فرموده،در اتمام ودرحسن عمل نیز او را مشمول رحمت خاصة خود کند. سالک باید در این مقام به بررسی دقیق گذشته خود بپردازد و از اول تا آخر را در نظرخویش بیاورد وببیند کدام فریضه یا فریضه ها را ترک نموده و یا درست به جا نیاورده و باید قضا یا اعاده کند .3 در اینجالازم به ذکراست که فریضه،اصل در عبودیت و حقیقت آن است . چرا که فریضه به دلیل فریضه بودنش باید است و خصوصیات خاصی دارد که در نوافل نیست و در روایات هم وارد شده که فرایض را بالا ترین و بهترین وسیله جلب محبت حق شمرده اند. قرب با فرایض ، قرب به خصوصی است ، که اگر به کمال برسد ، انسان گوش و چشم حق است و در قرب نوافل اگر کامل شود ، خدای متعال چشم و گوش انسان است . 1-مقالات معنوی،ص106 2-همان،ص109 3-همان،ص113 ششم_ ترس از گناهان گذشته و اصرار در طلب عفو و مغفرت: این امر عبارت از این است که سالک از گناهان گذشته خویش بترسد و با اصرار و تضرع از خدا بخواهد که آنها را عفو بفرماید و وی را مشمول مغفرت خود بگرداند. او باید کاملا بترسد و خطر گناهان گذشته را جدی بداند و یک واقعت ببیند و ترس و حزن و نگرانی وجوداو را بگیرد وبرای نجات خویش، در طلب عفو و مغفرت اصرار ورزیده و با تضرع و تذلل به این امر ادامه دهد.1 چرا که ممکن است اثرات ظاهری آن از بین برود ولی قیامت و برزخ دنیایی باقواعد خویش می باشد و اثر آن اعمال در باطن ما از بین نمی رود و بعد از بازگشت ما به آخرت خواهیم دید که آنچه برای خود نوشته ایم چه بوده است . هفتم_به جای لذت گناه ، سختی طاعت را به جان خریدن: این رکن عبارت است از که سالک درمقابل لذت گناه و شیرینی آن، سختی طاعت و تلخی آن را بر خود هموارکندوبرای تطهیر خود از تیرگی های گناهان گذشته به طوری که لذت و شیرینی گناه را چشیده است،سختی و تلخی طاعت را نیز بر خود بچشاند . و چه بهتر است که برای رام کردن و شکستن نفس خویش طاعاتی راکه نقطة مقابل گناهان گذشته اش می باشد انتخاب کند ،وبه تعبیربعضی ازعلمای اخلاق ،خوب است طاعت ازجنس معصیت باشد. البته دراین تبدل کسی که توبه می کند و گناهانی را انجام می داده ترک می نماید و تا آخر عمرش به آنهانزدیک نمی شود،درحقیقت درخصوص هریک ازاین گناهان که ترک می کند،به خواستةنفس خویش جواب ردمی دهدوازامرپروردگاراطاعت می کند؛واین برای خودسختی وتلخی داردو طبعا چنین کسی عوض لذتی که قبل از توبه اش از گناه می برده ، سختی مخالفت با نفس و طاعت از حق را بر خود هموار می نماید و به جای شیرینی گناهان گذشته ،تلخی ترک گناه را بر خود می چشاند ، علاوه بر این، او باید برای شکستن نفس و برای تطهیر بیشتر خود از آثار نفسانیت ، خود را به طاعاتی وادار کند که برای او سخت است و جبران کنندة گذشته و رام کنندة نفس می باشد ، چه این طاعت از جنس گناهان گذشته، یعنی نقطه مقابل آنها باشد ، و چه از جنس آنها و نقطا مقابل آنها نباشد.2 شرایط توبه ازنظر حضرت امیر (ع): شخصی درحضورامیرالمؤمنین اسغفرالله گفت،استغفارش به زبان بودحضرت فرمود:آیا می دانی معنی استغفارچیست؟استغفار درجة علیین است،ازآنِ آن مردمانی ست که فوق همه جای دارند،اسمی ست که درآن شش معنی درج شده است: اول:ندامت برگذشته، دوم:عزم برترک معصیت برای همیشه،سوم:پرداخت حقوق تا خدایی رابه پاکی 1-همان،ص118 2-ههمان،ص125 ملاقات کنیم درحالی که برتوگناهی نباشد،چهارم:انجام هرفریضه که برعهده داشته ای وآنرا ضایع کرده وحقش راادا نکرده ای،پنجم:همت گماردن به آب کردن گوشتی که ازحرام دربدن روییده باشد،آنر اباحزن واندوه آب کند تااین که پوست براستخوان توبچسبد وروییده شودوبین آن دو گوشت تازه بروید،ششم:بچشایی الم طاعت را همان طوری که چشانده ای حلاوت معصیت را دراین موقع می توانی بگویی استغفرالله. 1 مراتب ودرجات توبه: همانگونه که گناه وآلودگی برای افرادمختلف، متفاوت است،توبه نیز چنین است. ونیز توبه نمودن برای افرادمختلف،ازگناهان وآلودگی های مختلف است.توبه کردن ازیک آلودگی برای فردی لازم است،درحالی که برای دیگری لازم نیست.بنده ناگزیر بایددرهرحالی برتوبه مداومت ورزدوهرگروهی ازبندگان،توبةویژةخوددارند.ازاین رو،توبة انبیا،ازاضطراب درون است؛توبةاولیا ازگوناگونی خطورات باطنی ست؛توبة اصفیا ازاستراحت وفراغت وغفلت وکدورت است که برخلاف دوام توجه است؛توبة خواص ازاشتغال به غیرخدای متعال است وتوبة عوام از گناهان است. ملاک تفاوت درتوبة گروههای مختلف ،تفاوت درفهم ومعرفت آنهاست.هرکه فهم ومعرفتش بیشترباشد،توبه اش دقیق ترخواهدبود.2 توبةعامه:این توبه چندعیب دارد:1-توبه کننده چون درمقام استکثارطاعت است به لطائف توبه،نعمت سترذنب،امهال عذاب وسایرلطایف نمی رسداحسان خدا،فضل خدا،عزت وقدرت او،همه ازنظر اومخفی ست. 2-لازمة این توبه گردنکشی وسرکشی ست توبه کننده خودبی نیاز ومستغنی از حق می بیند چه وقتی توبه کننده ازادراک لطائف توبه محروم بودتوبه خودرا می بیندولی نعمت خدارا نمی بیند؛دراین وقت به واسطة این حال واجب می داندبرخدای متعال که اورا به واسطةحسنات ثواب دهد وبه بهشت داخل نمایددرحقیقت به واسطةبرطرف نمودن سیئات وسیله حسنات خودرا ازعفووغفران حق بی نیاز می داند این فرض وتصورعین خودنمایی واظهار وجود است که بدترین نظر است. 3-در این نوع توبه بر ولی نعمت ترجیح می آید : توبه کننده بر توبه توجه دارد بر لطایف توبه؛اسرار توبه ، ووجود حق متعال و جلب رضایت او اصلا توجه ندارد . 4- این توبه،توبه مقبول و مؤثری نیست چون توبه صرفا جهت استکثار طاعت است نفس در آن دخالت دارد هر عملی را نفس در آن دخالت داشته باشد نتیجه اش مقبول و مطلوب نیست لذا توبه کننده از این توبه بهره کاملی نمی گیرد. 1-مقامات معنوی،ص38 2-کوی نیک نامان،ص190 توبه اواسط: اواسط کسانی هستند که در وسط راه سلوک در مانده گرفتار افکار نفسانی خویش شده اند نه می توانند به عقب بر گردند و نه راه هست که به جلو بروند اطلاعاتی کسب کرده ، به اصطلاحاتی آشنا شده ؛ احکامی در دست دارند حکم بدایات را در نهایات و حکم نهایات را در بدایات به کار می برند . این افراد چون از اول به صدق قدم بر نداشته ؛ نیت خالص نداشته ، عباداتی نکردند که به حال آنها مؤثر باشد و صفاتی در آنها پدید آورد با همان تیرگی نفس به کسب علم و اصطلاح پرداخته اند .بدیهی است که اگر به دست نفس خبیث چراغ داده شود بهتر راه زنی می کند . این افراد اعمال نفسانی و خلاف را به حساب حق می گذارند ؛ رفتار و کردار نا صواب را به حق نسبت می دهند معصیت کنند ، حق خواسته است معصیت کنند ، عبادت کنند . توبةخاصه:این توبه از تضییع وقت است خواص به ارزش وقت توجه یافته می دانند تضییع وقت سالک ازکمال ووصال بازمی دارداگروقت ازدست رفت قابل برگشت نیست. وقت دراینجا وقت مناظره،وقت مشاهده وقت حضوراست.خواص اهل حضورند،ازحق غافل نیستند؛رو به نفس نمی کننداگراحینا غفلتی پیش آید به نفس رو کنندآنا توبه کننداین توبخه توبة خواص است.خواص می گویند روکردن به نفس مارابه طرف نقصان سوق می دهد ازمقام والای روحانی به مقام اسفل انسانی می کشاند،نورمراقبةمارا خاموش آیینة حق نمای قلب ما راجهت رؤیت غیرکدرمی سازد.خواجه درپایان مبحث توبه می گوید:"مقام توبه به پایان نمی رسدمگروقتی توبه منتهی شودبه توبه ازماسوای حق ،بعدتوبه ازرؤیت همان توبه که بازعلتی ست ،بعدتوبه ازرؤیت همان علت. سالک وقتی توبه اش به اعلی درجه ازمراتب رسیدچنان شودکه ازماسوای حق توبه نمودبایدتوبه راازنظر دور بداردوتامادامی که اوتوبه می بیندرؤیت توبه برای اوعلتی ست ازاین علت هم او بایدتوبه کند درحقیقت سالک تامادامی که توبه می بیندبه کمال نرسیده است وقتی توبه رابه وصول به مقام فنا به زمین گذاردازتوبه وعلت رؤیت توبه رست آن وقت به کمال مطلوب نائل گردیده است.1 روایتی درخصوص مراتب ودرجات توبه: درکتاب مصباح الشریعه درباب هفتادونهم ازامام صادق درخصوص توبه ومراتب آن روایتی نقل شده:امام صادق(ع)فرمود:توبه ازگناه وبازگشت ازآن ،رشتةجذبی ست ازخدای متعال وکشش عنایت اوست.وبربنده لازم است برهرحالی ازحالات،درهرمقامی ازمقامات،ودرهرمنزلی ازمنازل،مداومت برتوبه داشته وعلی الاتصال درتوبه وبازگشت باشد.پس برای هردسته ای ازبندگان خداتوبه ای هست،توبة انبیا ازاضطراب سر می باشد،یعنی وقتی درسروجودوحقیقت آنان به لحاظ منزلتی که نزد 1-مقامات معنوی،ص43-46 حق دارنداضطرابی پیش آمد،توبةآنان بازگشت ازحق خواهدبود،وتوبةاولیای الهی از خطرات یا خطورات خاصی ست خاصی ست که درباطن آنان پیش می آید.یعنی وقتی که این خطرات بامقام ومنزلت عبودی آنان سازگارنمی باشددرباطن ایشان پیداشد،توبةآنا بازگشت ازآنهاخواهدبود.وتوبةاصفیاهم ازتوجه داشتنم به خودکه نوعی تنزل لزمرتبت توحیدی ومقام فناءفی الحق است،می باشد.وتوبةخواص ازاشتغال به غیرخدای متعال است،یعنی وقتی قلب آانان به غیرخدامشغول گشت وازاوغفلت نمود،به لحاظ اینکه این اشتغال به غیربرای آنان گناه وخطا محسوب است،توبةآنان بازگشت ازآن می باشد.وتوبةعامه هم ازگناهان است .یعنی توبةعوام وافرادمعمولی عبارت است ازبازگشت آنان ازمعاصی وحرامها،هردسته ای ازآنان هم نسبت به توبةمخصوص به خود،معرفت وعلم داشته ووظیفةخودشناخته ومی داند که باید چه کند وچه طورباشد؟این بیان امام به خوبی حکایت ازدرجات ومراتب توبه داشته وبه وضوح ازاین خبرمی دهد که برای هرمقامی ،توبه ای وبرای هر کسی ،بازگشتی هست.1 سرائرتوبه: سرائرحقایق توبه نیزبه سه چیز است:1_امتیازتقوی ازعزت به نفس 2_نسیان جنایت 3_توبه ازتوبه برای همیشه 1_امتیازتقوی آن است که توبه ریایی نباشد،توبه برای کسب جاه،کسب مقام وعزت نفس نباشد،تائب توبه نکند برای اینکه درنظرخلق جلوه کند.توبةسالک باید برای حفظ نفس باشدنه برای حظ نفس توبه.اگربه منظورحظ نفس به عمل آید نفس باآن تقویت می شوددرصورتی که توبه برای تخفیف وتضعیف نفس است ازجهت اطاعت وانقیادنسبت به اوامرالهی . 2_نسیان جنایت:یافراموشی گناه،علامت پاکی شرح صدرورفع کدورت ازقلب است بارفع کدورت ازقلب بین عبدومعبودصفایی حاصل می گرددعبددرحال صفا نسبت به حق انس حاصل کرده علاقه مند است همیشه به یادحق باشداین بهترین نشانه ایست که عبدآمرزیده شده وموردعنایت خاص حق قرار گرفته است. 3_توبه ازتوبه:سالک درمدت سلوک حالات مختلف داردگذشتةاوبا حال وآینده تفاوت کلی دارد.روزی دریک حال وروزدیگردرحال دیگراست.هرروز که براو می گذرداگردرطریق حق باشدبرکمالات اوافزوده می شود.امری که دیروز موردتصدیق اوبودممکن است فرداموردانکاراوقرارگیرد.دیروز کاری رانیکومی شمردامروز آن راقبیح می شمارد.دیروز ازامری توبه می کردامروز می بیندبایدازتوبةامروز توبه کند.تشخیص دیروزاوآن بودتشخیص امروز اواین است 1-مقالات،ص93 فردامسلما تشخیص دیگری خواهد داشت. لازمةکمال همین است تامادامی که نفس به سلم نرسیده یعنی سالک به مقام فنا نائل نشده توبه ای که می کندنفس درامرتوبه دخالت دارد.امری که نفس درآن دخالت کندبی شبهه درآن نقص هست توبةنفسانی سالک وقتی خوب ظاهرمی شودکه توبة ربانی پیش آیدیعنی خدای متعال سالک راتوبه دهد. وقتی این توبه پیش می آیدسالک می بیندتوبه های قبلی اوهمه جانبه نفسانیت داشته وهمه باطل بوده دراین موقع است که ازهمة آن توبه ها توبه می کند.1 1-مقالات معنوی،ص39 فهرست منابع 1- حائری،محمدحسن،عرفان وتصوف،انتشارات بین المللی الهدی،تهران،1382 2- شجاعی،محمد،مقالات،ج2،انتشارات صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران،تهران،1368 3- پورجوادی،نصرالله،پژوهشهای عرفانی،نشرنی،تهران ،1385 4- بشیر،علی اصغر،اندیشه های عرفانی پیرهرات،انتشارات اساطیر،تهران،1374 5- حسینی شاهرودی،سیدمرتضی،کوی نیک نامان ،ج1،انتشارات آفتاب دانش،مشهد،1382 6- بینا،محسن،مقامات معنوی،انتشارات معلم،بی جا،1363
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد