عنوان تحقیق :حضور ومراقبه
دانشجو :مهری رضایی
مربوط به درس :عرفان
قسمت نخست
مقدمه
در اینجا بحث از عرفان عملی است که با عرفان نظری تفاوت دارد.دراینجا بحث در حضور ومراقبه می باشد.
بعد از آگاهی وانتباه وبیدارشدن از غفلت وجذب ربوبی نوبت توبه است به معنای پاک کردن درون از رزایل ومتصف شدن به فضایل که کیفیت وچگونگی آن در کتاب های عرفان بیان شده است وبعد طلب ومجاهدت در آن ورسیدن به مرتبه مراقبه است که در آن باید جانب حق رامحترم شمرد.
در اینجا ابتدا به اهمیت مراقبه می پردازیم و در ادامه مراتب مراقبه را بیان می کنیم.
در مراقبه ی اول ده امر است که سالک باید بر آن مداومت کندوبیان شده که در مرتبه ی دوم مراقبه آمادگی قدم بالاتردر مقام مجاهدت رابدست می آورد
اهمیت حضور ومراقبه
مفتاح سعادت ابدی مراقبت است باید حرم دل را کشیک کشید تابیگانه راه پیدا نکندودل همچنان حرم امن بماند.
جناب شیخ صدوق در آخر جامع الاخبار از کشاف حقا یق حضرت جعفربن محمد الصادق علیه السلام روایت کرده است که القلب حرم الله فلا تسکن فی حرم الله غیر الله : قلب انسان حرم امن الهی است مواظب باشید این حرم امن را نامحرم های شیطانی نا امن نکنند .
دو چیز انسان را به صورت انسان محشور می کند که در آن صورت انسان زیباترین صورت است یکی علم وحقایق وکسب معارف که این مشخص روح انسان استودیگری عمل صالح که مشخص بدن انسان است وانسان را بدن هایی است در طول هم متناسب با هر نشئه اینکه اهل تقوا با تمام وجود سعی می کنندو مواظب هستند که شیطان آنها رامس نکندچون مس شیطان همان دوری از حقایق وادراک آن است هرچه آشنایی انسان با حقا یق کلمات نوریه ووجودیه بیشتر باشد انسانیت او قوی تر است و اینها می دانند قرب عبد به ادراک حقایق است.
اینکه انسان به راه بیافتد وراه تصفیه وتطهیر باطن وتزکیه نفس وسیره انبیا ءرا به صدق پیش گیرد اینگونه افاضات واشراقات برای او است.
در این هنگام انسان می بیند که به یک بارقه ی اللهی وبه یک اشاره وبه یک سحر راه صد ساله را طی کرده است. صفای صحیفه نفس در اثر مراقبت یعنی کشیک نفس را کشیدن حاصل می شود انسان بر اثر این مراقبت یواش یواش به صفات ملکوتی متصف می شود وبدان خو می گیرد.
اگر مراقبت نباشد اذکار واعمال هیچ ثمره و فایده ای ندارد تا آنجا یی که بعضی از ارباب سیرو سلوک ومشایخ عالی مقام عرفان فرموده اند :انسان نباید گول حال بدون مراقبه را بخوردچون حالی برای انسان با ارزش ومفید است که دوام داشته باشد و آن حالی است که ثمره ی مراقبه باشد لذا مراقبه که از اهم شرایط سلوک است و از لوازم حتمی واصلی سیر وسلوک شمرده میشود.
مراقبه کار می خواهد جهاد اکبر است این مراقبت آن موت احمر است کار آسانی نیست .
مراقبت انسان های سالک به اختلافات مقامات ودرجات ومنازل آنها تفاوت می کند در ابتدا ی امر سلوک مراقبه آن است که سالک در جمیع احوال مراقب ومواضب باشد تا آنچه وظیفه اوست تخطی نکند واز آن چه بر او عازم شده تخلف ننماید.هرچه انسان در مسیر رشد وکمال بالا آمد ودر پرتو کسب معارف وطی مدارج علمی وعملی سعهی وجودی پیدا کرد واعتلاء ذاتی یافت مراقبه او رنگ دیگری پیدا می کند تا می رسد به آن حضور تام عند اللهی .
آن چه که باید به انسان بدهند در حضور است در ادب مع الله است همه برکات وافاضات انسان از ملکوت عالم به جهت حضور تام اوست از آن جایی که انسان صرفآ"مبدا قابلی است و باید قابلیت خویش را به حد نصاب لازم برساندتا وادرات وافاضات ربانی نصیب او بشود وقابلیت او هم به طهارت درون وصفاءباطن حاصل میشود وحضور تام اجازه ی نیت گناه راهم به او نمی دهد بنابراین تمام برکات وگرفتن های انسان در پرتو حضور وتوجه تام اوست.
زندگی انسان به لحاظ این سویی که به عین ثابت آگاهی ندارد وبه سرٌالقدر مطلع نیست یک خط ممتد نخواهد بودبلکه نقطه هایی است کنار هم چیده شده بنابراین هرروز امکان آخرین روز بودن وهر لحظه ای امکان آخرین لحظه بودن است .
اگر انسان این اصل را باور کرد حضور دائم و توجه تام برای او ضروری خواهد بود.
رسیدن به عظمت انسانی ومقام عرفان واقعی محتاج به تخریب ومتلاشی ساختن ساختمانی است که هوی وهوس و شهوت پرستی در درون انسان بنا نهاده است،
اگر تزکیه نفس انسانی به حد نصاب خود برسد تدریجا می تواند جلوگاه عظمت انسانی شده واز تابش اشعه ی مستقیم الهی که حقایق ومعارف است بر خوردار گردد به جهت اینکه نفس ناطقه انسانی به خزانه ی بیکران حقایق ومعارف وصل است هیچ از آن طرف منع نیست این طرف لای ولجن دارد که نمی تواند بگیرد ،حجاب دارد نمی تواند دریافت کند،وقتی از این حجابها در آمده به اندازه ی سعه وجودی خود دریافت می کند هر چه پیشتر روداین سعه ی وجودی اوهم بیشتر می شود.
منبع :اهمیت حضور ومراقبه؛مولف ،طباطبایی؛سید علی؛ص4
مرتبه اول مراقبه
در مرتبه اول مراقبه ده امر است که باید بر آن ها مداومت ،و جانب حضرت معبود را در خصوص آنها مراقبت کند.
امر اول:
امر اول: عمل به واجبات وترک معاصی و محرمات است .
سالک باید در انجام دادن واجبات وترک معاصی ومحرمات هیچ گونه سستی و مسامحه نداشته باشد .
او باید اولا تحصیل علم به واجب وحرام کند وواجبها وحرام ها را به خوبی یاد بگیرد و احکام و دستور ات الهی را در این زمینه به اجتهاد اگر اهل آن باشد یا به تقلید از مجتهد به نحوی که در جای خود مقرراست به دست بیاورد.
در باب اوصاف واخلاق هم فضایل وهم رذایل واوامر ونواهی در خصوص آنها و آثار وتبعات آنها را خوب یاد بگیرد ونسبت به آنها بی خبر نباشد که این بی خبری هم غیر از هلاکت وخسران در پی نخواهد داشت.
وثانیا در مقام عمل ملتزم به انجام دادن کامل همه واجبات واجتناب کامل از همه ی محرمات ومعاصی ،ورذایل اخلاق واوصاف باشد، واجبات را همانطور که باید از جهت قواعد واحکام فقهی صحیحا"انجام دهد.
این از یک سو واز سوی دیگر ،در اخلاص نیت در حضور قلب ودراقبال الی الله در عبادات، به اندازه ای که می تواند سعی کند، و توجه داشته باشد که اصل مسئله در عبادات، همان حضور قلبی در محضر حضرت حق وهمان اقبال درونی به سوی جناب اوست و هر عبادتی به اندازه ی حضور به درجه ی قبول می رسد و به سوی خدای متعال صعود می کند و انسان را به آن سو عروج می دهد،کما اینکه،در هر عبادتی نیت خالص قلبی اساس امر است و اگر نیت خالص نباشد، به جایی نخواهد رسید.
ضرورت و اهمیت انجام دادن واجبات و ترک محرمات
مسئله ی«واجب»و«حرام» به طوری که قبلا هم در خلال مباحث به آن اشاره کرده ایم ، مسئله ی اساسی در سلوک الله است. بدون مراعات واجب و حرام هیچ وقت سالک در سلوک خویش موفق نخواهد شد وهیچ وقت در صراط مستقیم پیش نخواهد رفت،اگرچه مجاهدتهای بسیار زیاد و طولانی هم داشته باشد واگر چه بعضی از حالات و یا خصوصیات را نیز به دست آورده باشد. زیرا داشتن بعضی از حالات وبه دست آوردن بعضی از خصوصیات ، دلیل بر این نمی شود ک سالک در سلوک خود موفق و به سوی حضرت مقصود در حرکت است و یا تحصیل قرب به جناب او نموده است و دلیلی بر این نمی شود که بعد از مرگ و در عوالم بعدی به سوی عوالم نور وبه جوار حق راه پیدا خواهد کرد. دقایق و اسرار در این باب بسیار زیاد بی شمار است و لغزشها و فریب خوردنها نیز بسیار و از طرفی هم پیچیده.
بسیار زیاد بوده و هستند جاهلان بی خبر که فریب خورده و توجه به حقایق و دقایق امور ندارند و دانسته و ندانسته گرفتار دام شیطان و نفس گردیده و خود را به خسران و هلاکت بسیار هولناک انداخته اند که خود نمی دانند و از آن آگاه نیستند.
اینها که از حقایق طریق و از دقایق صراط الی الله اطلاع کافی ندارند و اجمالی از آنها را یاد گرفته و به آن اکتفا نموده اند و در مقام عمل بدون اینکه واجب و حرام را دقیقا مراعات کنند ، به بعضی از مجاهدات و ریاضیات و به برخی از اوراد واذکار و یا مستحبات و ختوم می پردازند و با ادامه ی این روش از بعضی حالات و از بعضی خصوصیات نیز برخوردار می گردند و احیانا برخی مشاهدات مکاشفات ابتدایی و ناقص و امیخته به اشتباهات به غرور افتاده و فریب خورده اند و چنین می پندارند که طریق صحیحی در پیش گرفته اند و موفق هستند و مسامحات آنان در باب واجب و حرام ضرری به آنان و به سلوک عبودی آنان نداشته است و بالا خره پیش خود گمان می کنند که در طریق الی الله هستند و به سوی حضرت حق در حرکتند و در نهایت هم از نجات یافتگان و یا از واصلان به مقام قرب و جوار حضرت معبود و از فائزین به لقاءو شهود خواهند بود و از حیات سعیده ی اخروی برخوردار خواهند گشت.
این،خیالی است بسی خام و گمانی است بسیار سست و بی اساس و اغتراری است بس خطرناک.
لازم است صاحبان این پندارها خوب تأ مل کنند که واجب، واجب است و در سفر الی الحق ، یعنی در سلوک عبودی باید انجام بگیرد و «باید باشد» و نمی شود نباشد و این ،معنی کلمه ی «واجب» و مفهوم کاملا واضح و روشن آن است.(دقت شود) و همچنین لازم است تأمل کنند که حرام ، حرام است و در سفر الی الحق ، یعنی در سلوک عبودی باید از آن اجتناب شود . «باید نباشد».
در بیان دیگر ، در سیر الی الله و در بازگشت انسان به سوی جناب او ، برای هر کدام از واجب و حرام معنی خاصی هست. معنی واجب ، واجب بودن آن در این سیرو در این بازگشت است، به نحوی که اگر تحقق نیابد، آنچه در این سیرو بازگشت «واجب» است تحقق نیافته و طبعا خلل اساسی در سیر و بازگشت به وجود خواهد آورد . و معنی حرام هم حرام بودن آن در این سیر و بازگشت است به نحوی که اگر تحقق یابد ، آنچه در این سیر و سفر «حرام» می بتشد تحقق یافته است و در نتیجه خلل اساسی در همین سیر و سفر به وجود خواهد آمد و لطمه ی اساسی به آن وارد خواهد شد .
دقایق وحقایق درخصوص واجب وحرام وگفتنیها در این باب بسیارزیاد است.امید میرود آنچه گقپفته شد،برای سالکان صادق وصاحبان بصیرتکافی باشد.
سالک وقتی جانب حضرت حق رادر واجباتومحرمات کاملا"مراقبت کرد تحت ولایت پروردگار قرار می گیرد؛والله ولی المتقین.
منبع:طریق عملی تزکیه2؛مولف:شجاعی،محمد؛جلد3،ص74
امر دوم:مداومت برنافله شب،شفع ووتراست که صلاه لیل ونماز شب می نامیم.
از اشارات آیات ،واز نکات روایات هر کسی به اندازه خود می تواند استفادها در این باب داشته باشد . ولازم است سا لکا ن طریق در آنها به دقت و تامل عمیق بپردازند تا آنچه دانستنی است را بدانند.
لذت خواب را ترک گفتن ،وبه حضرت مقصود روی آوردن، به جای خود و در حدخود،حکایت از صدق طلب داردو طبعا عنایت خاصی از مقام ربوبی را در بر خواهد داشت ، عنایتی که به تصور نیاید.
از این رو ،می بینیم بعد از همین آیه ، یعنی در آیه ی بعدی می فرماید:« فلا تعلم نفس ما أخفی لهم من قرة أعین جزاءً بما کانوا یعملون » یعنی « وهیچ کس نمیداند انچه را که روشنی چشمهاست و در عالم غیب برای این شب زنده داران آماده شده است و پاداش عملی است که در دنیا می کردند».
ارباب بصیرت را کافی است که در این کریمه ی مبارکه به تأمل بپردازند و عنایات خاصه و عطف نظر حضرت حق را نسبت به صاحبان تهجد بفهمند و سپس دقت کنند که این چه بشارت بزرگی است و چه بنده نوازی ابتهاج آوری؟!.
جان بیمار مرا نیست زتوروی سؤال
ای خوش آن خسته که از دوست جوابی دارد
سالک مجاهدی که به هوای حضرت معبود از بستر راحت کنار می کشد و آن گاه که خفتگان به غفلت سنگین فرو رفته اند روی به جناب او می آورد وبا فقر و مسکنت و بیم و امید به بیان حاجت دل می پردازند و سخن دل به زبان می آورد،از صدق خاصی در مقام بیان حاجت خویش برخوردار می باشدو سخن او ، سخن دیگر و سخن دلنشین است؛انّ ناشئة اللیل هی أشدّو طأًو أقوم قیلا
دلنشین شد سخنم تا تو قبولش کردی آری آؤی سخن عشق نشانی دارد
گوشه هایی از آثار و برکات صلاة لیل
صلاة لیل ، موجب غفران است
سالک با بصیرت را این نکته معلوم است که هرچه از غفران ربوبی برخوردار گردد، به همان اندازه در طی طریق موفق خواهد بود و به مقصد نزدیک خواهد شد ، تا جایی که غفران کامل را به دست آورد و بر اثر آن مدارج فناء را طی کند و به بقاء نایل شود و فائز گردد. این، غفران ربوبی است که مشکل را حل می کند و فاصله ها را از بین بر می دارد
صلاة لیل، موجب رضوان حق و کنار رفتن سیئات است
رضوان حق نیز از جمله اموری است که برای اکثر مردم حقیقت آن ، آثار و برکات آن مجهول و ناشناخته است و برای ارباب بصیرت و عرفان و صاحبان کشف و عیان تا حدودی معلوم.
رضوان جناب او مطلوب سالکان و منتهای آرزوی عارفان است؛ و رضوان من الله اکبر .
صلاة لیل ، موجب تابش انوار ربوبی است
آنچه دل را حیات می بخشد و به آن آمادگی قبول هدایتها و افاضتها ی ربوبی را می دهد و نیز، آنچه دل را مجذوب می کند و به سوی بالا می کشد، تجلیات انوار ربوبی و ظهور این انوار در دل است. و خلوت با خدای متعال در دل شب و قیام به صلاة لیل این معنی را در بر دارد. به همین جهت است که سالک متجهد ، یعنی سالکی که مداومت بر « صلاة لیل» کند، در سلوک عبودی خویش از عنایات مخصوصی بهره مند است. قلب وی در حد خود محل تجلیات نوری ، هدایتها ، افاضتها و جذبه هاست.
امر سوم : مداومت بر تسبیح حضرت فاطمه ی زهراء سلام الله علیها بعد از نمازهای واجب است.
لازم است بعداز نماز های واجب بر این «تسبیح» مداومت کند و از ترک آن و مسامحه ی در آن و از عدم مداومت بر آن اجتناب کند و جانب حضرت معبود را در خصوص آن مراقبت نماید.
تسبیح حضرت فاطمه ی زهراء سلام الله علیها و مداومت بر آن ، علاوه بر آثار و برکاتی که دارد ، موجب محفوظ ماندن از« شقاوت» است ، یعنی وسیله ای است تا خدا نظر کند و با نظر خاص خود ما را از « شقاوت» حفظ بفرماید . از این رو ، سالکان با بصیرت نباید از مداومت برآن غفلت نمایند
نباید اینچنین فکر بکنیم که این «تسبیح» به لحاظ اینکه به ظاهر بسیار خلاصه و انجام دادن آن بسیار آسان است ، چگونه می شود از آثار و برکات زیادی برخوردار باشد؟! این فکر،فکر آنانی است که از حقایق اذکار و بواطن اوراد واز رموز حروف و اعداد و از اسراری که در این بیت هست در غفلتند .آنها که آشنای به این مسائل هستند چنین فکر نمی کنند و هر حقیقتی را به جای خود آنچنان که باید ، می یابند.
امر چهارم: مداومت بر دعای « صباح» حضرت مولی الموحدین امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بعد از نماز صبح است.
بعد از نماز صبح و بعد از اینکه تسبیح حضرت فاطمه ی زهراء سلام الله علیها را به جا آورد ، دعای« صباح» را می خواند و همیشه بعد از نماز صبح بر این امرمداومت و جانب حضرت معبود را در خصوص آن مراقبت می کند .
بنابراین ، در مرحله ی اول باید معنی دعای «صباح» یعنی معانی جملات آنرا خوب یاد بگیرد ، تا به هنگام دعا، با جملاتی که می گوید ، با توجه به معنی ودانسته ، خواسته های خود را از خدا بخواهد ، آنهم با فقر و مسکنت و با اصرار و دردمندی و با امید بر اجابت.
البته ابن بدان معنا نیست که اگر کسی معنی دعای صباح را نداند ، ولیکن در مقام دعا به خواندن این دعا بپردازد ، عایدی نخواهد داشت . هم او عاید خواهد داشت ، هم آن کس که معنی دعا را می داند و با توجه به معنی به دعا می پردازد ، اما هر کدام به اندازه ی خود.
و خلاصه اینکه ، حضور قلبی ، توجه به معنی ، التزام بر مداومت، اصرار در طلب ، فقر و مسکنت ، امید اجابت ، همه از شرایط لازمه در خواندن دعای «صباح» است که سالک باید در تحصیل این شرایط و مراعات آنها بکوشد مخصوصا در تحصیل حال فقر و مسکنت و شکستگی دل .
چون شکسته دل شدی از حال خویش جابر اشکستگان دیدی به پیش
امر پنجم: مداومت بر طهارت در همه اوقات ، یعنب داشتن طهارت دایم است.
لازم است همیشه در حال طهارت باشد و همه ی ساعات شب و روز را با طهارت سپری کند و جانب حضرت حق را در این امر مراقبت کند .
طهارت دایم و بودن در حال طهارت در همه ی اوقات به جای خود در سلوک عبودی از اهمیت خاصی برخوردار است. د رحال طهارت بودن در همه ی اوقات به لحاظ اسراری که دارد و از عقل و فکر محدود ما مستوراست روح را صلاحیت خاصی می بخشد که بر اثر آن می تواند از افاضات خاصه ی ربوبی بهره مند گردد. به عکس فاقد طهارت بودن ، به لحاظ جهاتی که دارد و از محدوده ی درک ما خارج است ، موانع و تیرگیهای مخصوصی در روح انسان به وجود می آورد که موجب محروم گشتن آن از افاضات خاصه ی ربوبی می شود و از طرفی هم روح را در معرض تهاجم لطماتی قرار می دهد که در وصف نیاید . در هر صورت پی بردن به دقایق و رموز در این باب از عهده ی من وتو و امثال من وتو که محجوبان هستیم خارج است و چنین انتظاری هم نیست سر غیب را خدا می داند و آنها که خدا تعلیم فرموده است آن هم در حدی که او خود خواسته است.
امر ششم : مداومت بر دعای کمیل در شب های جمعه و شب های نیمه ی شعبان
لازم است در این شب ها بر این دعا مداومت کند و در این شبها جانب حضرت معبود را در این امر مراقبت نماید. این دعا از بهترین دعاها می باشد و دعای حضرت خضر می باشد.
نکته ای که لازم است تذکر دهیم این است که در این مرتبه از مراقبه که مرتبه ی اول آن می باشد و سالک در بدایات و اوایل سلوک است و طبعا بعضی از فقرات این دعا با حال و منزلت او تناسب ندارد باید به خواندن دعا وقتی به این فقرات می رسد کاملا به حال شرمندگی و انکسار از اینکه وی صلاحیت به زبان آوردن این فقرات را ندارد آنها را به زبان بیاورد و بگوید.
امر هفتم: مداومت بر تلاوت قرآن در شب وروز
لازم است در هر24 ساعت به مقدار لااقل 50 آیه را بخواند واگر بیشتر بخواند آثار و برکات بیشتری عاید خواهد شد.
لازم است در مداومت بر این امر مسامحه نکند و جانب حضرت حق را در این مورد مراقبت نماید و بهتر است در این برنامه به تلاوت مکرر بعضی از سوره ها که به جای خود امر مطلوبی است نپردازند یعنی از اول قرآن شروع نماید و هر شب وروز به تلاوت قسمتی بپردازد تا جایی که بعد از مدتی قرآن را ختم و دوباره از اول شروع کند.
این بدان جهت است که هر آیه از ایات قرآن کریم به جای خود برکات خاصه ای دارد و هر آیه ای سری یا اسراری و باطنی و بواطنی دارد و سالک با تلاوت هر آیه ای از برکات خاصه ی آن بهره مند می گردد واسرار و بواطن آن به وی روی می آورد . اگر چه خود او خوب درک نکند وآن صلاحیت را نداشته باشد که بیابد . اگر کسی اهل اسرار باشد به اندازه ی خود و به اندازه ای که خدای متعال می خواهد این معنا را خواهد یافت .
سالک صادق و با بصیرت که قدم در میدان طلب و مجاهدت گذاشته است باید بر این امر که عهد حضرت معبود به سوی اوست همیشه نظر کند عهد جناب اورا بر دل و زبان داشته باشد. حق آیات را مراعات نماید به این معنی است که به هگام تلاوت قرآن وقتی مثلا به آیات رحمت وجنة می رسد از خدای متعال مسئلت کند که او را از اهل رحمت و جنة قرار دهد و از رحمت خود محروم و از جنة قرب خود دور نسازد و همینطور وقتی به آیات عذاب وآتش می رسد بترسد و به خدای متعال پناه ببرد که از اهل عذاب و آتش نباشد و از جناب او بخواهد که وی را از نور یافته گان قرار دهد.
به سالکان تأکید می شود که هرچه می توانند در تلاوت قرآن و مراعات عادات تلاوت کاملا جدیت کنند و به آنان تذکر داده می شود که این امر را مهم بشمارند و بدانند هرچه در تلاوت قران کوشا باشند و به هنگام تلاوت آن با آن سیر نمایند و فانی در ان باشند و به تعبیری با آن وحدت یابند و به همان اندازه به حقیقت نوری قران نزدیک شده در نتیجه حقیقت نوری خود را خواهند یافت.
حقیقت قران تجلیات حق است که در ورای این الفاظ ظاهر و مفاهیم ظاهری می باشد و در کتاب مکنون ونزد حضرت محبوب است ودر عین حال با همین الفاظ و مفاهیم ظاهر و متجلی در آنهاست و حقیقت نوری انسان اگر به حقیقت خود برسد نیز از جلوات و مراتب نازله ی حقیقت قرآن می باشد نه چیز دیگر .
آنکه از حقیقت قرآن دور مانده از حقیقت خود دور گشته است و از حضرت محبوب هم محجوب. واو در جهنم همین دوری وفقدان چنان معذب خواهد بود که از وهم ها دور است و از فکرها مستور.
امر هشتم:مداومت بر عرض طاعت وتبعیت وتجدیدعهد وبیعت و اظهار محبت نسبت به ولی عصر
این امر از ارکان اصلیه در سلوک عبودی ودر سفر الی الحق است.
در مقام صعود وعروج الی الله سالک هرقدمی به سوی مقصد بردارد ،هر قرب ومنزلتی را نایل آیدو هر مقام ومرتبه ای را برسد همه از طریق آن حضرت به امامت او ،به وسیله او وبه وساطت اوست ،چه بداند و چه نداند،چه توجه داشته باشد وچه توجه نداشته باشد.
باید سالک به آن حضرت محبت سخت داشته باشد واز فراق آن حضرت در حزن واندوه بوده و شب وروز در آرزوی زیارت جمال او باشدوبا دل سوخته از خدای متعال این خواسته را داشته باشد که وی را منت بگذارد واز این نعمت اورا بهرمند گرداند.
شهود جمال او شهود وجه الله است،وآرزوی مشتاقان ومقصد عارفان وآرامش سوختگان.
باید در توسل به آن حضرت و استشفاع از او بکوشد وسعی نماید نظر خاص حضرتش را به خود جلب کند،که نظر خاص او باذن الله کار ساز ،راه گشا وحل کننده مشکلات طریق است .واگر حضرتش نزد خدای متعال برای او شفاعتی کند که بر اثر آن جذبات وعنایات خاصه ربوبی شامل حال او گردیده ودر یک ساعت به فضل بزرگی نایل آید که در یک سال مجاهدت عبودی به آن نایل نمی شد وبلکه در سالها.
امر نهم:مداومت بر طاعت و تبعیت ،تجدید عهد وبیعت واظهار محبت نسبت به همه حضرات معصومین
ولایت حضرات معصومین یعنی اطاعت وتبعیت از آنان ،محبت آنان و ارتباط باطنی و قرب روحی به آنان و تحصیل نظر آنان ،دارای اسرار عمیقه وبر کات عالیه ای است که در وصف نمی آید.
صا حبان ولایت مطلقه ،یعنی حضرات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین،اولیای قافله توحید وسروران این قافله در حرکت و سیر الی الله هستند . باید با ولایت آنان قدم در میدان توحید گذاشت،وباید به امامت آنان به را افتاد والا در این میدان پر مخا طره و در این راه پر فراز ونشیب بی ولایت آنان وبدون دستگیری آنان نمی شود راه به جایی برد.
امر دهم:مداومت بر روزه ی سه روز از هر ماه است.
به این ترتیب که اولین پنجشنبه ی ماه،چهارشنبه وسط ماه ،یعنی اولین چهارشنبه بعد از دهم ماه ،و آخرین پنجشنبه ماه.
این سه روز راروزه می گیرد مگر اینکه محذوری داشته ومعذور باشد.
اسرار وبرکات اصل روزه ،اسرار وبرکات نهفته در روزه ی سه ر وز از ماه چیزی نیست که عقل و فکر ما آنچنانکه هست به آنها برسد ،و اگر گوشه هایی هم به اهل آن مکشوف گردد،گفتنی نمی باشد ودر تصویر ذهنی نمی گنجدوبه گفته ونوشته نمی آید .
با این وصف ودر حدی که عقل وفکر درک می کند ،دقت وتامل در ماهیت روزه وتفکر در معنی و حقیقت آن هر کسی را به سهم خود وبه اندازه ای که از جان عبودیت و سر آن با خبر است ،به حقایق دقیقی هدایت می کند.
روزه با آن خصو صیات وشرایطی که تشریع گردیده و در آیات وروایات بیان شده است ،عین انقطاع است و انقطاع جان عبو دیت وحقیقت آن است وسر آن همه در آن.
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد |