شنیدم مردی از امام صادق علیه السلام می پرسید :«کسی می گوید که دوستت دارم . من از کجا بدانم که [واقعا] دوستم دارد ؟». [صالح بن حکم]
مقالات
انواع استدلال
یکشنبه 88 فروردین 16 , ساعت 11:44 صبح  
موضوع : انواع استدلال
زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
گرد‌آورنده: مهشید بهبودی
زمستان 1387

 
مقدمه :
عنوان این تحقیق که به آن پرداخته‌ایم انواع استدلال است و این مباحث بیشتر مربوط به منطق است بنابراین تعریف صحیح در مباحث منطقی بیشتر از هر علم دیگری ضرورت دارد خاصه‌انکه تعبیرات منطقی در بسیاری از علوم بکار می‌آید مخصوصاً در فلسفة اسلامی که بدون داشتن تصور و تعریفی دقیق فهم آثار فلسفی میسر نیست. از تعریف دیگر همة کتابهایی که متضمن یک دورة فلسفه است با منطق آغاز می‌شود. بنابراین هر کس بخواهد در زمینة فلسفه به وقوف کامل دست یابد باید از فضل منطق بی‌بهره نباشد و دست کم معنی اصطلاحات منطقی را بداند. در این تحقیق سعی کردم ابتدا تعریفی مختصر از این اصطلاحات ارائه کرده و کاربرد آنها را تا حد مجال شرح دهم بسیاری از اصطلاحاتی که توضیح داده‌ام در دایره المعارف دارای معانی متعدد دیگری هم است اما من آنچه را که در منطق بکار می‌رود و معنی منطقی آنرا را آورده‌ام. همین ضرورت باعث شد که من حداقل برای فهم و یادگیری خودم این موضوع را انتخاب کنم.
 
انواع استدلال:
 قیاس (برهان، جدل، مغالطه، مخاطبه، شعر) تمثیل، استقراء.
استدلال یعنی کشف احکام مجهول بوسیله احکام معلوم، پیچیده‌ترین و کاملتـرین عمل ذهنی است و همان است که پیرشفت تمدن و فرهنگ و کشف قضا‌یای هندسی و معادلات جبری و فرمولهای فیزکی و شیمیایی و خلاصه هر گونه تحقیق و تتبع را میسر ساخته است.
1ـ قیاس: مهم‌‌ترین و قاطع‌ترین اقسام حجّت و اساسی‌ترین بحث منطقی صوری است.
تعریف منطقی قیاس: قیاس قولی است فراهم آمده از چند قضیه،  بنحوی که از آن قول ذاتاً قول دیگری لازم آید.  مثلاً می گوییم: هوا جسم است  و هر جسمی دارای وزن است نتیجه هوا دارای وزن است.
تبعید دیگر در تعریف قیاس: قیاس عبارت از مجموع چند قضیه است که هر گاه مسلم فرض شوند، قضیه‌ای دیگر بالذات از آنها حاصل آید.
اقسام قیاس: 1ـ‌ قیاس اقترانی   2ـ قیاس استثنایی
1ـ قیاس اقترانی: عین نتیجه یا نقیض نتیجه بالفعل در مقدمات آن مذکور نباشد. مانند: گاو علفخوار است ـ هر علفخواری دارای ادرار قلیائی است پس گاو دارای ادرار قلیایی است.
2ـ قیاس استثنایی: عین نتیجه یا نقیض آن بالفعل مقدمات مذکور باشد. مانند: اگر این مایع است‌، رنگ تورنسل را قرمز می‌کند ـ لیکن اسید است پس: رنگ تورنسل را قرمز می‌کند.
قیاس اقترانی از لحاظ موقعیت حد وسط به چهار شکل منقسم می‌شود. زیرا: حد وسط یا محمول در صغری است و موضوع در کبری (شکل اول) یا هم در صغری مجهول است و هم در کبری (شکل دوم) یا هم در صغری موضوع است هم در کبری (شکل سوم) یا برعکس شکل اول است، یعنی در صغری موضوع است و در کبری محمول (شکل چهارم)
انتاج در شکل اول دو شرط دارد: 1ـ موجبه بودن صغری  2ـ کلیت داشتن کبری
انتاج در شکل دوم دو شرط دارد: 1ـ اختلاف و مقدمه در سلب و ایجاب 2ـ کلیت بحری
انتاج در شکل سوم دو شرط دارد: 1ـ موجبه بودن صغری  2ـ علیت یکی از دو مقدمه
شرایط عمومی اشکال: یکی اینکه صغری و کبری هر دو جزئی نباشد. دیگر آنکه صغری و کبری هر دو سابعه نباشند.
نقش حد و سط در قیاسهای اقترانی:
قیاس اقترانی از دو مقدمه تشکیل می‌شود که حد مشترکی به نام حد وسط دارد. مقدمه اول  را صغری و مقدمه دوم را کبری می‌نامند و آن حد مختصی که موضوع یا مقدم نتیجه باشد، اصغر و آن که محمول یا تالی نتیجه باشد اکبر می‌نامند مثل: الف ب است ، ب ج است: الف ج است «الف» در اصغر و «ب» حد اواسط و «ج» حد اکبر  می‌باشد.
شرایط حد وسط:
 1ـ در هر دو مقدمه، به یک معنی اخذ شود . 2ـ باید بتمامه تکرار شود
کیفیت قرار گرفتن حد وسط: موجب تقسیم قیاس اقترانی به چهار شکل می‌شود. لازم نیست قیاسهای اقترائی را به چهار شکل معهود تقسیم کنیم، زیرا این تقسیم در حالی ضروری می‌نماید که شرایط هر یک متفاوت از دیگری باشد و اگر نباشد اشکال فقط و فقط یک شرط داشته باشند و آن تکرار حد وسط باشد، دیگر نیازی نیست که تشخیص دهیم ترکیب این دو مقدمه به صورت شکل اول است یا نه، زیرا استخراج نتیجه از مقدمات صرفاً ماشینی است.
قانون استنتاج: اگر یکی از دو مقده سالبه باشد، نتیجه مسلماً سالبه خواهد بود، و اگر یک یاز دو مقدمه جزئی باشد، نتیجه جزئی خواهد بود.
قیاس استثنایی بر دو قسم است: 1ـ قیاس استثنایی متصل 2ـ قیاس استثنایی منفصل
1ـ قیاس استثنایی متصل: قیاسی  است که مقدمه اولش قضیه شرطی متصلی باشد و مقدمه دومش قضیه حملیه. البته قضیه متصلی که در قیاسات استثنایی بکار می‌رود، منحصراً باید لزومیه باشد در این قیاس، دو حالت منتج هست و دو حالت عقیم
2ـ در قیاس استثنایی منفصل اگر قضیه نخست منفصل حققیه باشد، ‌از وضع هر یک از اجزاء آن، رفع  جزء دیگر و از رفع هر یک، وضع جزء دیگر نتیجه می‌شود بنابراین هر چهار حالت آن منتج است. اما اگر قضیه نخست متفصله ما نعه الجمع باشد،‌ دو حالت آن منتج است و دو حالتش عقیم.
برهان:
قیاسی است که مقدمات آن منحصراً از قضا‌یای یقینی یا یقینات (محسوسات ـ اولیات‌ـ تجربیات‌ـ متواترات ـ حدسیات) تألیف شده باشد. و بنابراین قیاس برهانی شریف‌ترین نوع قیاس است. یعنی قیاسی که هم صورت و هم ماده آن هر دو در نهایت استواری و اتقان است.
بنابراین نتیجه‌اش کاملاً متیقن است. زیرا مقدمات برهان از لحاظ جهت ضروری‌اند، نتیجه هم ضروری است.
اقسام برهان: 1ـ لمّی 2ـ انّی
برهانی لمی: از علت پی بوجود معلول بردن، به عبارت دیگر برهانی است که حد وسط آن علت وجود اکبر برای اصغر باشد. بناباین حد اواسط آن هم علت تصدیق به نتیجه است و م علت وجود نتیجه، زیرا که حد وسط علت اکبر است.
برهانی انّی: از معلول پی به وجود علت می‌بریم تنها علت اجتماع دو طرف نتیجه را در ذهن و تصدیق بدآن را بیان می‌کند.
چرا فلسفه برهان انّی است؟ از ‌آنجا که موضوع فلسفه عام‌ترین اشیاست، چیزی بیرون از آن وجود ندارد تا علت آن باشد و موضوع فلسفه معلول آن باشد و وجود علت ندارد برای همین برهان لمی هم ندارد.
در منطق گفتن برهان انی یقین آور نیست از سویی در حلقه برهان لمی هم کار نمی‌رود پس چگونه فلسفه علمی یقینی است؟ چرا از معلول نمی‌‌توان به علت پی برد؟
چون ممکن است لازم عام باشد.
برهانی انی بر دو قسم است: 1ـ برهان انی که از لازم پی به ملزوم بردن  2ـ برهان انی که از ملازم پی به ملازم دیگر بردن
قسم اول یقین آور نیست زیرا ممکن است لازم عام باشد و نمی‌توان از لازم عام بطور لازمی که می‌تواند علتهای مختلف داشته باشد یقینی به ملزوم خاص دست یافت، ولی قسم دوم یقین‌آور است. لازم عام: لازمه که می‌تواند علتهای مختلف داشته باشد.
جدل: عبارت است از بحث و پرسش و پاسخ که به نحوی خاص بین دو تن درگیر می‌شود. بدین طریق که پیوسته از دیگری سوال می‌کند و عقیده او را درباره امری جویا می شود و او را به برسی مطالب وا می‌دارد. و او سوالها را پاسخ می‌دهد. آن کس که از عقیده‌ای دفاع می‌کند مجیب نامیده می‌شود و آن کسی که می‌خواهد عقیده وی را نقض کند مسائل نامیده می‌شود صناعت یافتن جدول عبارت از مجموعه قواعد و اصولی است که هم سائل و هم مجیب را برای غلبه بر حریف راهنمایی می‌کند.
ماده قیاس جدلی: مشهورات و مسلّمات است. بدین نحو که: مجیب در تقریر وضع خود به مشهورات استناد می‌جوید وسائل به آنچه مجیب مسلم می‌دارد. در جدل ممکن است از استقراء هم استمداد کرد. جدل را نباید با مناظره اشتباه کرد.
مغالطه یا سفسطه: کسی که قضا‌یای شبیه به حق (مشبهات) را بجای حق به کار می‌برد بدین طیق تشبیه به برهانی می‌جوید مغالط و سوفسطایی نامیده می‌شود.
بطور کلی سفسطه و مغالطه برای ابطل عقیده‌ای به کار می‌رود. ماده سفسطه و مغالطه مشبهات است یعنی قضا‌یای شبه یقینی و وهمیات. سفسطه و  مغالطه شبیه استدلال صحیح و درست است، اما در واقع چنان نیست. پس روش  سفسطی روشی است مذموم و ناپسند. اقسام سفسطه از جهت لفظ  از جهت معنی
اقسام سفسطه: 1- از جهت لفظ  
 2- از جهت معنی
خطابه: عبارت است از سخنی است که در برابر جمع برای اقناع و برانگیختن آنها ایراد و فن خط به صناعتی است که آئین و روش توفیق در اقناع را می‌آموزد. مقصود از خطابه این است که شنونده منفعل شود و سخن  را به دل پذیرا گردد. مقدمات خطابه از مشهورات و مظنونات و مقبولات است.
یک عامل مهم در قدرت تأثیر خطابه این است که خطابه در حضور جمع ایراد شود و در جمع به تعبیر جامعه‌شناسان وجدانی خاص حکم‌فرماست که همه حاضران را تحت تأثیر قرار می‌دهد. شرط خطابه: آنچه در آن ایراد می‌شود، به سوی غرض و غایتی معین جریان یابد و هر عبارتی در نظام کل خطابه محلی مشخص داشته باشد. خطابه معمولاً مشتمل بر دو چیز است: 1ـ عمود  2ـ اعوان
 1ـ عمود: ‌سخنانی است که مستقیماً اثبات مطلوب می‌کند.  2ـ اعوان و اقان و احوالی است خارج از آن.
5ـ شعر: به نظر ارسطو ماده شعر از مخیلات است. تعریف ارسطو از شعر، با تعریفی که عروضیان اسلام از شعر کرده‌اند کاملاً متفاوت است. تعبیر ارسطو شعر اگر خالی از تخیل باشد شعر نیست. شعر نوعی محاکات از عالم واقع است. چون ماده  شعر از  مخیلات است، در برانگیختن نفوس و ایجاد قبض و بسوط و رغبت و نفرت اثری بس شگرف دارد.
ارزش و اعتبار یک استدلال تمثیلی در این است که ببینیم میان خصوصیات مشترک دو پدیده و خصوصیت مورد نظر چه رابطه‌ای وجود دارد. اگر این رابطه علی باشد استدلال یک قیاس است و اگر صرفاً یک رابطه واقعی باشد استدلال تمثیلی است.
راه‌های نقد استدلال تمثیلی: 1ـ تشکیک در تشابه 2ـ پذیرش تشابه و افزودن شباهت جدید
مناط صدق در قضا‌یا:
1ـ فلاسفه قدیم صدق و یا حقیقی  بودن معلومات و افکار را به مطابقت با واقع تعریف کرده‌اند.
2ـ این تعریف اشکالاتی بوجود آورده که در میان فلاسفه اسلامی  به نحوی و در میان فلاسفه جدید بنحوی دیگر بیان شده است.
3ـ اشکال در میان فلاسفه اسلامی  مربوط بود به قضایایی که از مفاهیم منطقی تشکیل می‌شود و قضایای حقیقیه که در سایر علوم استعمال می‌شود.
4ـ فلاسفه جدید در هر موردی از مسائل ریاضی و طبیعی و حتی تاریخ بیان بالخصوصی می‌دارند.
5ـ مطابق بیان فلاسفه جدید حتی در بعضی قضا‌یای خارجیه هم اشکال وجود دارد (مثلاً در قضایای تاریخی)
6ـ فلاسفه قدیم با حفظ تعریف مزبور به حل اشکال پرداخته‌اند اما فلاسفه جدید از آن تعریف صرف‌نظر کرده‌اند.
7ـ فلاسفه اسلامی در مقام  حل اشکال به تقسیم قضا‌یا به خارجیه و ذهنیه پرداخته‌اند و مناط صدق هر یک را به طرزی خاص بیان کرده‌اند.
8ـ اشال در مفاد قضا‌یای حمل اولی و همچنین در لوازم ماهیت نیز موجود است و لهذا تقسیم قضا‌یا به سه قسم برای بیان کافی نیست.
چون فلسفه علم واحد برهانی است و هر علم واحد برهانی دارای موضوعی محقق می‌باشد پس وجود موضوع برای فلسف ضروری است. برای یک مسأله در مقام اثبات آنگاه می‌توان برهان اضافه کرد.
 که در مقام ثبوت بین موضوع و محمول آن ربطی برخوردار از ضرورت، ذالیت و کلیت و دوام وجود داشته باشد. در تعریف مسأله برهانی باید گفت: «مسأله‌ای است که در آن از عرض ذاتی موضوع بحث می‌شود».
لازم است به فرصتی که بین حقیقت گسترده وجود و بین مرتبه اعلای آن است توجه شود و آن  اینکه واجب گر چه برهان سمی ندارد ولی برهان انی دارد ولی حقیقت گسترده وجود که موضوع تشکیل است، نه برهان سمی دارد و نه برهان انی، زیرا غیر از حقیقت هستی مطلق چیزی نیست تا معلوم یا ملازم او باشد.
 
نتیجه :
قیاس ارسطویی بیشتر موضوع بحث و مشاجره قرار گرفته است. تعدادی از متفکران از دورة جدید به بعد به انکار مقیاس صوری ارسطوئی پرداخته‌اند و اشکال مختلف قیاس و ضروب گوناگون آن را پوچ و عبث می‌دانند. البته شکی نیست که در قیاس همیشه نتیجه در کبری درج است، اما اینکه قضیه‌ای در قضیة دیگر مندرج باشد امری است شایستگی و فایدة قیاس ایست که این اندراج را به ما گوشزد می‌سازد.
آن‌چه در نتیجه به آن رسیده‌ایم اینست که منطق قوانینی را برای صحیح بودن فکر ارائه می‌دهد حتی قوانینی برای انتخاب موادی شایسته و صحیح و آن‌چه را که در این اصطلاحات توضیح دادم قوانین کلی که ماخوذ از اصول اولیه ذهنی است که روشهای مخصوص را برای دستیابی به آن ارائه می‌کند که تابع موضوع و مادة مورد تحقیق است مطلب دیگری که به آن برخورد کردم این بود که اکثر کتب منطقی در مورد هر مبحث یک مثال را مکرر تکرار کرده‌اند. در صورتی که اگر مثالها متعدد و متنوع باشد فهم مطالب به مراتب آسانتر خواهد شد. نتیجه اینکه بین تمامی قیاسها، قیاس برهانی یقین و معتبد است و من سعی کردم این فایده را به ساده‌ترین نحو مکن توضیح دهم.
 
منابع :
خوانساری، محمد، منطق صوری، چاپ بیست و هشتم، 1384.
خندان ، علی‌اصغر، منطق کاربردی ، چاپ دوم، انتشارات سمت 1382 ش
مطهری، مرتضی، شرح منظومه، ج 1، چاپ اول انتشارات حکمت 1402 ق، 1360 شمسی 1382 ش.
جوادی آملی، آیه الله، رحیق مختوم ج 1، تنظیم و تدوین حجه الاسلام حمید پارسانیا ـ چاپ اول مرکز نشر اسراء (1375 هـ. ش) 1417 هـ ق)
مظفر، محمدرضا، المنطق، مصحح و شارع: سیدمصطفی حسینی دشتی، چاپ دوم
 1384 ش

نوشته شده توسط شاهرودی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

مقالات

شاهرودی
مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 158 بازدید
بازدید دیروز: 190 بازدید
بازدید کل: 2863898 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
وضعیت من در یاهو
لینک های روزانه

طهور [803]
[آرشیو(1)]
فهرست موضوعی یادداشت ها
فلسفی[82] . عرفانی[5] . قیامت صغری، برزخ، قیامت کبری، نفخ صور، عذاب[3] . توحید- نظم - مبدا- واجب الوجود- منشا انتزاع- وحدت وجود- نظم علی[3] . عظمت، علم، رحمت، محبت، ربوبیت، اراده و مشورت، خلقت، حکمت، عدل، ه[2] . فقر الی الله ، فقر ذاتی انسان[2] . مقولات، ارسطو،کانت، علامه طباطبایی[2] . ملاصدرا،علامه طباطبایی،خلود،قضای الهی،اعتیاد،فطرت . ملاک مسلمان، فرقه . ملاک نیازمندی ،حدوث وقدم ، امکان ماهوی ، امکان فقری( امکان وجودی . ناسخ.نفس.بدن.عالم . نظام احسن، شرور ، خیر ، عنایت، عدم، نسبیت، ثنویت. . نفس،تجرد نفس،بقا،معاد . نور، نورالانوار، توحید، صفات و اسماء، ذات، انتزاع. . هدایت، شریعت، محرمات، ورع . هستی- مابعد الطبیعه- وحدت- علم- حیات . واجب الوجود، حد، برهان، صفات و اسماء، ذات، مفهوم، انتزاع . واجب الوجود، وجوب وجود، شریک ، وحدت ، وحدت حقه، کثرت ، ماهیت ، ت . واحد ، صدور ، صادر اول ، عقل ، نور ، فیض منبسط ، وحدت و کثرت ، و . واژگان کلیدی: قیامت، مواقف، میزان، واحد سنجش، حساب، پرسش. . واژگان کلیدی: علم حضوری- معرفت- نفس- علم حصولی- معلوم بالذات- مع . واژه: قضاء و قدر-سرنوشت-عدل الهی-جبر- . وجوب ، امکان ، امتناع . وجوب، امکان، امتناع ،امکان فقری، معقول ثانی فلسفی، معقول ثانی من . وجود ذهنی، وجود عینی، اتحاد عاقل و معقول، حمل اولی و شایع، علم ح . وجود رابط، وجود محمولی، وجود رابطی، هلیات بسیطه، هلیات مرکبه، نس . وجود رابط، وجود مستقل، علت و معلول، رابطی . وجود- لفظ مشترک- اشتراک لفظی وجود- اشتراک معنوی وجود . وجود، اصالت، اعتباریت، براهین، اصالت وجود، ملاصدرا . وجود، حدوث، احدیت، ضرورت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتبار، عینیت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتباریت، توحید، حرکت جوهری. . وجود، هایدگر، ملاصدرا ، تشکیک وجود، نیهیلیسم . وحدت وجود ، وحدت شخصی وجود ، وحدت تشکیکی ، جوهر ، صفت ، حالت ، ت . یمان ، عقل ، مسیحیت ، کانت ، علامه طباطبایی . فلسفه ،سفسطه ،سوفسطائیان ،تاریخ فلسفه . عشق – مکتب اشراق – ماهیت عشق – منشأ عشق – سیریان عشق – اقسام عشق . عشق، عشق مجازی، عشق عفیف، هوس . فیض، دوام فیض، فاعلیت وجودی. . قدرت، اراده، علم، واجب تعالی، صفات، جمال، کمال، فعل، قادر، مطلق . قرب الهی، روح، جسم مادی، مانعیت ،معاد روحانی، معاد جسمانی، حرکت . قضا ، قدر ، سرنوشت ، جبر ، اختیار ، آزادی ، قضا و قدر حتمی ، قضا . کبر، تکبر، متکبر، منازعه با خدا، موانع قرب، الحاد . مرگ، قبر، ثواب، عقاب، فشار قبر . معاد جسمانی، حشر، اعاده معدوم، تناسخ، صورت نوعیه، تشخص، تجرد . معاد، معادجسمانی، کیفیت معاد، شبهه آکل و ماکول، . معقولات . معنای حیا. آثار حیا. مراحل حیا. حیای منفی. جلوه های حیا. حیا و م . عقل – نفس – عقل منفعل – عقل فعال – عقل نظری – عقل عملی - عقل متص . عقل اول، وجود منبسط، حقیقت محمدیه، نظام فیض . عقل، دین، عقل گرای حداکثری، عقل گرایی انتقادی، عقل گرایی اعتدالی . عقول عرضی، ارباب انواع، مثل افلاطونی، امشاسپندان، انوع مادی، ارب . علت- معلول اشاعره- ضرورت علی- صانعیت خدا- انکار علیت- عادت- فاعل . علت،معلول،حدوث،امکان ،ضرورت . علم . علم اجمالی،کشف تفصیلی،عنایت،قضاء،قدر،لوح و قلم . علم حضوری،خودآگاهی، شهود، مشاهده، ابصار، معرفت خیالی، مشاهدات در . علم واجب الوجود – علم عنائی – علم تام – نظام علمی واجب - معلوم ب . علم،وجود ذهنی،نفس،صدرالمتالهین . علیت، مناط احتیاج به علت، ضرورت، معیت، فقر، امکان، تجلی . عوامل وجود، ناسوت، حرکت، حادث، شرور، علم صوری‌، علم حضوری، کثرات . عین، ذهن، حرکت جوهری نفس، حدوث جسمانی آن، اتحاد عاقل و معقول. . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، عقل فعال ، فعالیت ذهن، خلاقیت نفس حضو . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، وحدت استعلائی نفس، فعالیت ذهن، خلاقیت . غرور- فریفتگی- خودخواهی- غرور علمی- غرور عابدان- غرور سلاطین- غر . غفلت – ضعف نفس – مرگ – پیروی از نفس – هدف – شیطان – جهل . فاعل بالطبع، فاعل بالقصد، فاعل بالرضا، فاعل بالعنایه، فاعل بالتج . 1- خشم و غضب 2- عفو و بخشش 3- کنترل غرائز 4- کظم غیط 5- صبر 6- ب . 1- مرگ 2- غلظت 3- هول و هراس 4- جاودانی 5- قبر 6- قیامت . 1. ابن سینا 2. صدرالمتألهین 3. علم 4. علم الهی 5. صور مرتسمه . آیه ولایت، حضرت علی، فخر رازی . اتحاد - احوال - ارادت - خرقه اندازی - خنا - زعاقت - سمود - مشاهد . ادراک حسی ، ادراک عقلی و کلی ، صور جزئی ، صور کلی ، علم حضوری، ع . ادراک ، اتحاد ، معقول بالذات ، تضایف . اراد ه، علم اجمالی، علم تفصیلی ، اشاعره ، علامه طباطبایی ، معتزل . اراده- استعانت- ایمان-پشیمانی- ترک- توبه-روح-سعادت- شقاوت- کمال- . اراده,حقیقت اراده,حقیقت اراده درانسان,ریشه تاریخی بحث,دیدگاه اشا . اراده، استعانت، ایمان، پشیمانی، ترک، توبه، روح، سعادت، شقاوت . استغنا- تکدی- درویش- زهد- صوفی- فقر- فنای نفس- قناعت . اسماء ذات، صفات، افعال – امهات اسماء – امهات صفات – جمال الهی – . اشتراک وجود، انقسام وجود، واجب و ممکن، تشکیک وجود، وجود،مفهوم وج . اصالت - اعتباریت- حقیقت- وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصالت- اعتباریت- حقیقت - وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصل علیّت، حکمت متعالیه، فلسفه اسلامی. . اعاده معدوم ،غزالی ،عبدالجبار معتزلی . امکان شناخت- راه های شناخت- علم حصولی- علم حضوری- بساطت خداوند . انوار مجرده –ممکن اشرف _ ممکن اخس _شیخ اشراق-کمال وجودی . اومانیسم سکولار،سکولاریزاسیون،انسان گرایی،دنیاگروی، آزادی،فردگرا . بازی زبانی, شباهت خانوادگی, تسمیه, زبان خصوصی, ادراکات اعتباری و . باقلانی، اشاعره، جوهر فرد، عرض، قدرت الهی . بداهت- وجدانیات- ثبوتی- و-دت- اشتراک- تباین . برهان صدیقین، ابن سینا، ملاصدرا ، مفهوم وجود ، حقیقت وجود . برهان وجودی، برهان جهان شناختی و غایتگرایانه، برهان اخلاقی، برها . تسلیم - خالص - اخلاص- دین- راضی- صدق - عمل ادمی- میل ادمی- نفس . تشکیک- کثرت- وحدت وجود . تناسخ - مرگ - معاد جسمانی - حرکت جوهری - قوه - فعل . توبه، رجوع و بازگشت، تصمیم، ترک معصیت، سلوک عرفانی، مخالفت با نف . توحید، توکل، خوف، رجاء، معصیت، پایه دین، توحید ذاتی، خائف . توکل - متوکل - اسباب و علل - حقیقت توکل . تولد، تولید، اشاعره، کسب افعال. . تکامل، تطور، داروین، مذهب . ثبوتی، ذاتی، فعلی،علم، قدرت، حیات، خالق، رزق، اراده . جبر، اختیار، تفویض، امر بین الامرین، اراده، انسان و سرنوشت. . جوهر، عرض، نومن، فنومن. . حرکت،زمان، دازاین، حرکت توسطیه، حرکت قطعیه. . حصولی . حضوری . حیات، کمال وجودی، سریان وجود، سریان حیات . حکمت الهیه ، علوم عالیه ، حقیقت وجود ، ذلّ عبودیت ، فقر و فاقه ، . حکمت الهیه، علوم عالیه، حقیقت وجود، ذلّ عبودیت، فقر و فاقه، علم . خدا، جهان، تقابل خدا و جهان، صدور عالم، روح، هبوط، جسم . خشیت – خوف – امید- عذاب – بهشت- رجاء- امل- نعمت . خوف ، آخرت، عذاب ، افضل ، قیامت، خائفان ، صفات، مقربان، غفلت، رج . ذکر، درجه ، قلب ، تطمن القلوب، آرامش ، تنهی عن المنکر . رابطه، رابطه دین و أخلاق، ادراکات اعتباری، علامه طباطبائی، ایمان . راه فطرت ، برهان فطرت ، برهان اجماع عام . رسوم خلقی، حضرت جمع، بقا، فنا، سقوط شهود . رضایت، سخط ،رضای عوام ،رضای خواص . زهد، زهد اسلامی، زهد کوفی، رهبانیت، ترک دنیا، پشمینه پوشی، مراتب . شرور، خیر، شر، خدا، نظام احسن، عالم طبیعت، جهان مادی، ضرورت، قدر . شناخت-معرفت-شناخت فلسفی-شناسایی . . شوق ، اشتیاق ، محبت ، دیدار. . شک دستوری – کوجیتوی دکارت – دکارت – غزالی – شک- فلسفه تطبیقی . شک، شکاک، شکاکیت، شکاکان معروف . شکر، معرفت نعمت ، ارکان شکر حقیقی،تقسیم شکر، محابّ ، مکاره ، است . صدق، کذب، ملاک، مطابقت، انسجام، پراگماتیسم . طمس، تجلی، اکوان، اعیان ثابته، تعینی، منطوی، منفعل، اقدس، مقدس. . عاقل، معقول، معلوم بالذات، معلوم بالعرض، اتحاد . عالم مثال ـ صور معلقه ـ مثل معلقه ـ عالم خیال ـ خیال متصل ـ خیال . عجب -معجب-عجب به عبادت –عجب به ورع و تقوی –عجب به حسب و نسب –عجب . عدل الهی- ظلم- عدل و حکمت- حسن و قبح .
نوشته های پیشین

فلسفی
وجود خدا
توحید
وحدت و بساطت
برهان صدیقین
صفات خدا
علم
جبر و اختیار
شرور
عوالم وجود
عدل الهی
حدوث و قدم جهان
عرفان عملی
عرفان نظری
صدور وحدت از کثرت
موضوعات تحقیق
فهرست منابع
سرفصلها
مهر 1387
شهریور 1387
مرداد 1387
اردیبهشت 1387
آبان 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
مهر 1388
آبان 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
خرداد 89
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
شهریور 90
مرداد 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
لوگوی وبلاگ من

مقالات
لینک دوستان من

پایگاه طهور
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آفرینش از دیدگاه سهروردی
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت دوم
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت اول
اعاده معدوم از دیدگاه غزالی و قاضی عبدالجبار معتزلی
عنوان: علم الهی از دیدگاه ابن سینا
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت دوم
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت دوم
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
[عناوین آرشیوشده]