موضوع تحقیق:مراقبه
تهیه کننده:فاطمه جابری پور
فهرست
متافیزیک و مراقبه فکری 3
مراقبه در ادیان مختلف 6
قانون علمی 7
اصول نظری مراقبه 8
توصیهها 10
مودار 11
مراقبه در عرفان اسلامی 11
منابع: 12
متافیزیک و مراقبه فکری
تفکر در لغت به معنی اندیشیدن آمده است. در متافیزیک مراقبة فکری(ذهنی) عبارت از دنبال کردن یک فکر است، اینگونه تفکر که شیوة عارفان است منتهی به انقلاب درونی میشود.
در احوال بسیاری از بزرگان، دانشمندان و عرفا آمده است که ساعتهای طولانی را به تفکر و اندیشیدن میپرداختهاند؛ گاهی آنقدر در فکر و اندیشة خود غرق میشدند که محیط پیرامون خود را کاملاً از یاد میبردند.
اندیشه، صیقل دهندة عقل و خرد و روشن کنندة دل است، اندیشیدن باعث فهم مطالب میباشد، تفاوت بسیار بین خواندن، حفظ کردن و فهمیدن میباشد، چون درک حقیقت با فهمیدن صورت میگیرد.
مولای عارفان حضرت علی(علیهالسلام) میفرمایند:«زیاد اندیشیدن و فهمیدن، سودمندتر از زیاد تکرار کردن و خواندن است.» با اندیشه، انسان میتواند از جهل بکاهد و بر دانایی خود بیفزاید. حکمت که مجموع فهم و خرد است، میوة اندیشه میباشد. در بسیاری از منابع دینی برای تفکر ارزشی بالاتر از عبادت در نظر گرفته شده است(که به نظرمیرسد منظور از عبادت، عبادت ظاهری و بدنی باشد چون تفکر خود نوعی عبادت درونی و باطنی است، الله اعلم)
از اینروست که پیامبر گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ـ آن مجرای نزول حکمت الهی ـ فرمودند:«ساعتی اندیشه کردن بهتر از یک سال عبادت است.» تفکر را محاسن و فواید بسیاری است، مبین آن اینکه حضرت امام صادق(علیهالسلام) ـ بنیانگذار اولین دانشگاه علوم الهی ـ میفرمایند:«فکر، آیینة حسنات، کفارة گناهان، نور قلب و مایة حسن خلق است و اصلاح آخرت و آگاهی از فرجام کارها و فزونی علم در پی دارد. فکر خصلتی(عبادتی) است که هرگز خداوند به مانند آن عبادت نشده است.»
برای اندیشیدن، موضوعات مختلف مهمی از طرف پیشوایان و بزرگان توصیه شده است. خداوند، قرآن، خود، جهان هستی، مخلوقات، هدف خلقت و تاریخ گذشتگان از جمله مفیدترین موضوعات برای تفکر میباشد.
تفکر دربارة خداوند، قدرت او، کار خداوند، صنع او، عظمت خداوند، نعمات او، فضل خداوند و رحمات او بسیار توصیه شده است. تدبر در این موضوعات میتواند بینش انسان را در موضوع مهم خداشناسی گسترش دهد. برای مثال موضوعات زیر برای تفکر پیشنهاد میگردد: ـ خداوند، یگانه قدرت حاکم بر جهان هستی است و هیچ مؤثری غیر از او نیست. ـ خداوند، نعمات خود را از هیچ یک از مخلوقات دریغ نمیکند. ـ خداوند، فضل و رحمت خود را مشمول تمام افراد حتی بندگان عاصی نموده است.
به عنوان مثال دیگر، در بخش نعمتها فقط کافی است، انسان بر اهمیت آب ـ این مادة ساده، ابتدائی ولی حیاتی ـ تعمق نموده و بر وضع آن در صورت تغییر در کمیت و یا کیفیت اندیشه نماید. اگر آب وجود نداشته باشد، یا اگر مزة آب تلخ، شور، ترش یا حتی شیرین شود، یا اگر تمام آبها در سطح زمین جمع شود و فرو نرود، یا اگر تمام آبها در عمق زمین فرو رود و جمع نشود، یا اگر آب دارای رنگ خاصی باشد، یا اگر آب دارای بوی خاصی باشد و… چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا در این صورت دیگر آب مفهوم و کاربرد آب را خواهد داشت؟ آیا موجودات قادر به ادامة حیات خواهند بود؟ براستی چرا«و من الماء کلَّ شیء حی»؟ آیا اگر آب تغییر یابد باز هم حیات برای تمام اشیاء خواهد بود؟ آیا آب به تنهائی بیانگر وجود خالقی عظیم نمیباشد؟(هو الذی انزل من السماء ماء) کتاب آسمانی و الهی قرآن، اعجاز قرآن، عظمت قرآن، وجه ملکوتی قرآن، ظاهر و باطن آیات قرآن، فواید عمل نمودن به احکام قرآن، حقیقت قرآن که نوری از انوار خداوند تعالی است، علوم قرآنی و وجه قرآن در آخرت، از موضوعات مهم و مفید برای مراقبة فکری میباشد.
عارف کامل آقا میرزا جواد آقا ملکی تبریزی،که خدایش رحمت کندـ معتقد است، قرآن در آخرت صورتی مانند صورت پیمبران، فرشتگان و بندگان صالح دارد، همچنین قرآن در آخرت سخن گفته و شفاعت مینماید.
براستی موضوعی با این اهمیت قابل تفکر و اندیشیدن نمیباشد؟ وای بر ما اگر برای تفکر بر این امر مهم سهلانگاری نمائیم!
در کتاب گرانقدر“تفسیر ادبی و عرفانی قرآن کریم” آمده است:«تدبر بر دو قسم است: یکی اندیشه کردن آدمی در نفس خود و حال خود که آن را تدبر پند و موعظه گویند، دوم اندیشه کردن در قرآن که آن را تدبر حقیقت و مکاشفه گویند، اول صفت عامة مسلمانان است و دوم صفت عارفان است، که ایشان را دیدة مکاشفه دهند تا حجاب میان دل ایشان و حق برداشته شود و همة آرزوها نقد شود و آب مشاهدت در جوی ملاطفت روان گردد، دل از ذکر پر و زبان خاموش!
سر از نظر پر و خود را فراموش، وقار فرشتگان را دیده، ثبـات ربانیـان یافته، به سکینه صدیقـان رسیده که مـرد تـا به آنجـا نرسد، او را در دریای جلال قرآن شدن و استنباط گوهرهای مکنون آن را کردن نشاید و باید دانست که این درجه و مقام، علم اسرار حق است و این مردان صاحب اسرار! اگر از ایشانی، دوست را وفاداری، و اگر نه تو را با رفتن با دوستان چه کار؟» از جمله موضوعات دیگر تفکر“خود”یا
“من”میباشد، اینکه“من”چیست و کدام است؟
آیا“من”همان احساس و عاطفه است؟!
آیا“من”همان عقل و ذهن است؟!
آیا“من”صفات ظاهری است؟!
آیا“من”صفات باطنی است؟!
آیا من جسم یا روان یا روح است؟!
آیا“من”... براستی روان و روح چیست، جایگاه آنها کجاست، خصوصیات آنها کدام است؟!
ویژگیهای انسان قبل از تولد چه بوده، بعد از مرگ چه خواهد بود؟ تدبر در جهان هستی بیکران و طبقات مختلف آن، جایگاه، ویژگیها و فلسفة وجودی هر یک از این طبقات، بطور قطع ما را بسوی شناخت آن خداوند عظیم هدایت مینماید. عالم ذر و عالم برزخ از موارد دیگر برای اندیشیدن است. این عوالم در کجا قرار دارند؟ انسانها در این عوالم چگونهاند؟ آیا فقط انسان در این عوالم است یا موجودات دیگر نیز وجود دارند؟ مخلوقات خداوند از دو وجه قابل تفکر است، اول موجودات فیزیک از جمله انسان، حیوانات، گیاهان، جمادات و… دوم موجودات متافیزیک
از جمله روح، فرشتگان، جن و… یا شاید موجودات دیگر فیزیک یا متافیزیک که ما از وجود آنها بیاطلاع هستیم و آنها را نمیشناسیم.
خصوصیات ظاهری و باطنی و ویژگیهای صورت و سیرت هر یک از این مخلوقات قابل تفکر و تعمق است و اندیشمند واقعی را به سوی خالق کبیر رهنمون میشود.
هدف خالق یگانه از خلقت انواع مخلوقات از جمله انسان موضوع مهمی برای اندیشیدن است. آیا انسان برای عبـادت مولا، شنـاخت پروردگـار وآزمـایش شدن آفریده شده است؟ اگر اینگونه است حقیقت عبادت، شناخت و آزمایش چیست؟ سایر مخلوقات برای چه خلق شدهاند؟ فلسفة تولد و مرگ بسیاری از موجودات چیست؟
تاریخ گذشتگان، سرنوشت آنها، عقوبات اهل معاصی و هلاک شدگان و عاقبت اهل علم و ایمان و نجات یافتگان نیز از موضوعات بسیار مفید و درس آموز برای مراقبه میباشد. آیا تفکر بر چهرههای تاریخی، عقاید، اعمال و عاقبت آنها در دنیا و آخرت ارزشمند نمیباشد؟!
آیا تفکر بر اقوام پیشین، سرنوشت و سرانجام آنها بیفایده است؟! آیا نباید بر چهرههای درخشان تاریخ چون حضرت آدم(علیهالسلام)، حضرت نوح(علیهالسلام)، حضرت ابراهیم(علیهالسلام)، حضرت موسی(علیهالسلام)، حضرت عیسی(علیهالسیلام)، حضرت محمد(صلیاللـهعلیهوآلهوسلم)، حضرت علی(علیهالسلام)، حضرت زهرا(سلاماللـهعلیها)، امام حسن(علیهالسلام)، امام حسین(علیهالسلام) و سایر ائمه، اندیشهها، گفتار و اعمال آنها تفکر نمود و درس آموخت؟! آیا لازم نیست بر چهرههای ظلمانی تاریخ چون قابیل، نمرود، فرعون، ابوجهل، ابنملجم، معاویه، یزید و سایر همکیشان اینان و عاقبت آنها تفکر نمود و عبرت آموخت؟!
تمام این تفکرها و اندیشیدنها زمانی مفید و ثمر بخش است که نتایج مثبت آنها بر دل مستولی شده، دل بر حواس اعمال نفوذ نماید و حواس نیز اندامها و اَعمال را کنترل کند. مقدمه تمام اینها نیز شناخت و بهره گرفتن از خرد میباشد.
کلام را به آخر میرسانیم با سخن زیبای حضرت امیر المؤمنین علی(علیهالسلام) که فرمودهاند:«روح، حیات بدن و خردمندی، حیات روح است.»
مراقبه در ادیان مختلف
تفکر و مراقبه در همه ادیان بزرگ دنیا اسلام، مسیحیت، یهودیت، مذهب بودا و آیین هندو شناخته شدهاست. مراقبه به شکل ساده، در کشورهای غربی، جزیی از سنتها و آئینهایی بوده، که شامل برپایی نماز بهشکل گروهی و غور و تامل در عالم ماوراءالطبیعه بوده است. عارفان مسیحی نقلقولهای بسیاری درمورد سطوح مختلف آگاهی و هوشیاری انسان از قرونوسطی داشتهاند. ارتودکسها از مانترا (مناجاتی موزون همراه با تمرکزی عمیق به روی لغات و عبارات پرانرژی) بهطور مداوم در نمازهای خود بهره میبردند. و اصولاً مراقبه را شیوهای برای رسیدن به سعادت و خوشبختی میدانستند. این تفکر، اول بار در مشرق زمین وجود داشت، مراقبه در مشرقزمین عمری بسیار دراز داشته و مردم براین باور بودند، که راه رسیدن به کمال و مکاشفه دنیای درون انسان، بسته به همین مراقبههاست.
یوگای هندی، در اواخر قرن 19 میلادی توسط گروهی از عارفان هندی به انگلستان برده شد. این شیوه با معرفی مکتب بودایی بهخصوص فلسفة ذنبودا (بودائیسم) در انگلیس و آمریکا ادامه پیدا کرد و کمی بعد در سال 1960 در اروپا و آمریکا تکنیک مراقبةمتعالی یا TM، Transcendental Meditation توسط مرتاض هندی ماهاریشی ماهش maharishi mahesh به غربیها معرفی شد. این شیوه که وابسته به مانترا و براساس فلسفه هندو پایهریزی شده بود، به سرعت گسترش یافت.
پژوهشهای علمی درمورد ویژگیهای درمانی مراقبه، برای اولین بار توسط پزشک آمریکایی دکتر هربرت بنسون dr. herbert benson از دانشگاه هارواد انجام شد. وی تحقیقاتی را درمورد اثرات فیزیولوژیکی تمرینات TM، کنشها و واکنشهای ریلکسکردنrelaxation و اثرات مثبت آن بر بدن، انجام داد. و همین امر باعث تشویق و گسترش گونهای از مراقبه به صورت مبحثی جدا از باورهای مذهبی و عقیدتی در میان مردم شد. پس از آن با مهاجرت دسته جمعی راهبان و عارفان از تبت، تکنیکها و روشهای مختلفی از مراقبه در غرب بدست آمد، اما همچنان تکنیک TM، یکی از مشهورترین و مردمپسندترین شیوههای مراقبهmeditation در جهان است.
قانون علمی
کیفیت و چگونگی مراقبه، به وضعیتی که مغز انسان به هنگام تمرکز بر روی موضوع یا تصویری خاص دارد. وابسته است. همچنین آرامش و ریلکس آگاهانة مغز، و داشتن ذهنی بدون تصویر و رویا در چگونگی کیفیت مراقبه تاثیرگذار است. و همة اینها مستلزم رجوع درست به واقیعت بیرونی هستی و افزایش سطح توانگری روح و ذهن است.
یکی از قابلیتهای مراقبه، خنثیکردن فشارهای عصبی و استرسها است. زمانی که شخص تحت فشار عصبی قرار میگیرد، مغز فرمانی صادر میکند، تا غدههای فوقکلیوی، هورمونی را ترشح کنند. برای پاسخگویی به حملات عصبی، ترشح این هورمون علاوه بر اثر تدافعی، باعث افزایش فشارخون، انبساط ماهیچهها (در برخی از افراد موجب انقباض نیز میشود)، افزایش ضربان قلب و تسریع عمل دم و بازدم میشود. بسیاری از افراد، این واکنشها را که موجب تحریکحواس و برانگیختن آنها میشود، نهتنها در همان لحظة بهخصوص که دچار استرس شدهاند، بلکه ساعتها بعد از آن نیز به کرات مشاهده میکنند. در مراقبه، امواج مغز به الفبایی متفاوت تبدیل میشود. تنفس منظم شده و آرامشی عمیق توام با هوشیاری کامل مغز ایجاد میشود. مراقبه منظم و مداوم میتواند اثرات مخرب حملههای عصبی را خنثی کند، یعنی فردی که مورد هجوم حملات عصبی قرار میگیرد با بهرهگیری از مراقبه میتواند ریتم تنفس، ضربان قلب و انبساط و انقباض ماهیچهها را به راحتی کنترل کند تا درد ناشی از انقباض و انبساط عضلات، بر فشارهای عصبی او اضافه نشود. در این موارد، مراقبه مداوم میتواند به مرور، تمرکز حواس فرد را بالا ببرد و آسیبهای احتمالی موجود در سیستم عصبی وی را نیز ترمیم کند.
درمجموع مراقبه برطرف کنندة فشارهای عصبی، اضطراب، فشارخون بالا، انواع سردردهای مزمن و میگرن، خستگی، افسردگی و بیخوابی است. همچنین تقویت کنندة میزان مصونیت بدن و میزان توانگری شخص است. به طورکلی با مراقبه تواناییهای ذهنی، هوشیاری و آرامش درونی افراد افزایش پیدا کرده و توانایی جسمی آنان نیز ارتقا مییابد. درحقیقت، مراقبه تکنیکی خوددرمان و موثر است که انتظام روحی- ذهنی انسان را، با ایجاد موقعیتِ تمدد اعصاب و همسازی درونی و بیرونی حواس، باخود بههمراه دارد . امروزه همینامر، سبب شده تا مراقبه و شیوههای مختلف آن، خارج از مفاهیم دین و باورهای مذهبی اقوام مختلف مورد بررسی و توجه قرار گیرد.
اصول نظری مراقبه
چگونگی و کیفیت مراقبه، قابل ثبت بهصورت امواج مغزی است: قشرمخ وسیعترین بخش مغز است، که در حقیقت افکار هوشیار را تولید میکند و وظیفة تبدیل ادراکات حسی را به کنشهای گفتاری و حرکتی برعهده دارد. قشر مخ، همچنین مرکز تصورات و رویاها است که به دو نیمکره تقسیم شده و هر کدام از این نیمکرهها با بخش میانی مغز مرتبط هستند. این نیمکرهها از یک لایه بیرونی از سلولهای عصبی «سلولهای خاکستری» و بخش درونی، رشتههای عصبی«سلولهای سفید» تشکیل شدهاند. در اغلب انسانها نیمکرة چپ، نیمکرة غالب و مسلط است. اعمال منطقی، تفکرات استدلالی، محاسبات، صحبت کردن و نوشتن، تحت نظارت این نیمکره صورت میگیرد. اما نیمکرة راست، ادراک مستقیم، خلاقیت، تخیلات و تصورات انسان را هدایت میکند. بنابراین در فعل و انفعالات اجتماعی و وظایف روزانه، نیمکرة چپ مغز، وظایف بیشتر و پیچیدهتری را برعهده دارد. در وضعیت نرمال که با هوشیاری همراه است، چگونگی و کیفیت واکنشها، از طریق امواجی که مغز صادر میکند، قابل بررسی است. به عنوان مثال مراتب خوابیدن، رویا دیدن و بیدار شدن را، از طریق ثبت امواج میتوان بررسی کرد. چگونگی مراقبه و ثبت مراحل آن، تاحدودی به مورد فوق شبیه است و البته تفاوتهایی نیز دارد. برقنگارة مغز EEG، دستگاهی است که با اتصال به جمجمه، توانایی ثبت فعالیتهای مغزی را داراست. بهواسطة این دستگاه امواج صادر شده به هنگام خواب و یا مراقبه به شکل الفبای امواج، قابل ثبت و بررسی است. در این مرحله بدن، رفتهرفته توسط دستگاه عصبی (پاراسمپاتیکی) آرام میگیرد. در حین مراقبه و بهدست آمدن ریلکس، صدور امواج مغزی به اوج خود میرسد. در این فرآیند هر دو نیمکره همسان و همزمان مشغول صادرکردن امواج هستند.
در اواخر1960، keith wallace از دانشگاه کالیفرنیا، تحقیقاتی را بر روی افرادی که بهطور مرتب تکنیکهای مراقبه را بهکار میبرند، انجام داد و اعلام کرد: به هنگام مراقبه meditation مغز بسیار هوشیار و آگاه، بدن در اوج آرامش و ریکلسی قرار دارد. مطالعات وی و دکتر بنسونbenson نشان میدهد، افرادی که از تکنیکهای مراقبه بهرهمیبرند، دارای نیروی فوقالعادهایی برای کنترل فیزیولوژیکی بدن خود هستند. پزشک آمریکایی دین ارنیش dean ornish در سال 1992 گزارش داد که مراقبه، قابلیت درمان بسیاری از بیماریهای قلبی را دارد. در همین سال روزنامه روانپزشکی چاپ آمریکا، طی مباحثی سلسلهوار، به معرفی شیوههای مختلف مراقبه، و به طور خاص به معرفی شیوة بودایی مدیتیشن معروف به vipassana پرداخت. دراین مقالات از بین بردن اضطراب و پریشانی، کاهش وحشت و درمان انزواطلبی، از جمله درمانهای بسیار موثر vipassana معرفی شدهاست.
درمجموع، بسیاری از مطالعات بالینی نشان میدهد، که بیشتر عملکردهای منظم مغز، در هماهنگی و همسانی امواج مغزی و ارتباطات بین دو نیمکرة مغز است، که باعث بهبود و اصلاح جریان خون در بدن، افزایش جریان مغزی خون، کاهش هورمونهای محرک اعصاب، درد دوران قاعدگی و سایر بیماریهای زنان میشود. در این زمینه، دهها پایاننامه دانشگاهی موجود است که بهطور خاص به مباحث، شیوهها و درمانهای مدیتیشن پرداختهاند. روزنامههای آمریکایی به خصوص روزنامة «درمان و روانتنی» در سال 1987 ، مقایسهایی را بین افرادی که تکنیک TMرا اجرا میکنند، و کسانی که از این شیوه بهره نمیبرند، انجام داد. و گزارش کرد: گروه دو هزارنفری کسانی که به تکنیکTM رویآوردهاند، بسیار کمجمعیتتر از گروهی است که به پزشکان مراجعه میکنند، و وقت خود را در بیمارستانها میگذرانند. بههر حال وجود عوامل اجتماعی بدبینانه، ذهنیتهای نادرست و عدم آموزش موجب شده، تا رجوع بیشتر مردم به سوی پزشکان و مراکز درمانیایی باشد که بهصورت شیمیایی به درمان بیماریها میپردازند.
توصیهها
- یادگیری مدیتیشن بهصورت خودآموز از طریق کتاب، نوارصوتی و ویدئویی امکانپذیر است، اما بهتر است شروع کار، با مشاوره و همفکری استاد راهنما، همراه باشد تا دسترسی به موقیعت مراقبه بهتر و سریعتر حاصل شود.
- جلسات مراقبه عموماً بهصورت گروهی و یا انفرادی تشکیل میشود، بهتر است هر دو شیوه را مدنظر داشته باشید و تجربه کنید تا امکان انتخاب شیوه مناسبتر را برای خود، فراهم سازید.
- محیطی آرام و بدون دغدغه، و جایگاهی مناسب و همیشگی برای مراقبه و رها شدن از تمام واقعیتهای بیرونی را، قبل از هر بار تمرین بهخاطر داشته باشید.
- تنفس (دم و بازدم)، در کیفیت کار بسیار موثر است.
- هدف مدیتیشن، فراهم آوردن آرامش و هوشیار کردن دنیای درون شماست. بهتر است تمرینات مربوطه را در زمان معین و مکان مشخصی بهصورت روزانه انجام دهید.
- برای هر بار تمرین حدوداً 15 تا 20 دقیقه زمان اختصاص دهید. (بنا به تکنیکی که مورد استفاده قرارمیگیرد، زمان متغیر است.)
مودار
طولموجهای صادر شده توسط مغز بههنگام خواب و مراقبه توسط هر دو نیمکرةمغز، همگام و همزمان انجاممیشود. طولموجها درحین مراقبه بیشتر و قویتر است. در حقیقت، تولید امواج مغزی در حین مراقبه به نقطه اوج خود میرسد و عمق آرامشی که در حین مراقبه به فرد دست میدهد بسیار بیشتر از عمق آرامشی است که فرد به هنگام خواب تجربه میکند.
مراقبه در عرفان اسلامی
مراقبه و محا ضره وامثال آنها در عرفان اسلامی از افعال قلبیه محسوب می شود
وبکار گرفتن قلب وسلوک باطنی ودرونی اصلیترین بخش عرفان عملی می باشد.
از دید عارفان مسلمان مهمترین مانع معرفت الاهی عدم توجه وتمرکز باطن انسان
و پراکندگی انگیزه ها احساسات و واردات ذهنی و قلبی است که نقطه مقابل آن
جمعیت خاطر قرار می گیرد که کمال آن را((جمع الجمع))می نامند که ملاحظه
همزمان وحدت در کثرت وکثرت در وحدت است.
کلمه مراقبه در لغت به معنی پائیدن وملاحظه ودرنظرداشتن است واما در نزد اهل
سلوک وعرفان در موارد مختلفی به کار رفته است که مهمترین آنها عبارتند از:
- داشتن خوف و رجاء(مراقبه عام و خاص)
- مراقبت قلب از پستی
- مراقبت از اعمال وترک عصیان خداوند
- مراقبت حالات قلب و واردات غیبی بودن
- ملاحظه دائمی حضور خداوند
- مراقبت در ترک مراقبت در مرحله بقاء الله
در طریقه عرفای متاخر نفی خواطر اعظم مطهرات سر خوانده شده است ورسیدن به
جمعیت مستلزم نفی خواطر است که برای رسیدن به آن مراحل از تفکر پیشنهاد می شده
است :
1) فکر کردن به مرگ
2) فکرکردن به خیالی بودن تصورات وساخته ذهن بودن آنها
3) فکر کردن به عدم
وبرای رسیدن به استغراق کامل سه مرحله از مراقبه در نظر گرفته می شده است:
1) مراقبه اولی: مراقبت از افعال جوارحی با انجام واجبات وترک محرمات فعلی واخلاقی
2)مراقبه وسطی: مراقبت از قلب وانجام مستحبات وترک مکروهات فعلی واخلاقی
3) مراقبه علیا : ذکر الهی به نحوی که خود بالمره فراموش شود ونقش خودی پاک گردد و
خداوند دائما درنظرونظرگاه شخص قرار گیرد.
منابع:
نابغه علم و عرفان در قرن چهاردهم / تابنده ، سلطانحسین ، ???? – ????
کتاب «عرفان و شریعت»
سایت کتاب نیوز
www.wikipedia.com
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد |