نقدی بر مقاله رابطه اول و آخر ظاهر و باطن با انسان کامل
در این مقاله سعی شده که این اسماء را فقط به مراتب ظهور و تعین اول حق در مجالی باز گرداند و از این که سید آن ها را وحدت وجودی باز گردانده انتقاد شده است.
به نظر میرسد وجهی از وجوه مطالب عرفانی در این مقاله نادیده گرفته شده و آن ذات است که در هر مرتبه از ظهور اگر نادیده گرفته شود و آنرا فقط در غیب محصور و محبوس کنیم هرگز ظهوری رخ نخواهد داد. اگر چه قوس نزول و صعود در حقیقت سیر انسان کامل یا حقیقت ساریه در تعینات است ولی این لف و نشر را نباید نادیده گرفت که ذات است که ظهور می یابد نه آنکه چیزی هست که ظهور است و چیز دیگری هست که غیب است و آنگاه این دو را از هم در مراتب توحید جدا کنیم . اگر چه گر حفظ مراتب نکنی زندیقی اما عرفان یعنی زندیقی و بس . وگرنه هر شیر پاک خورده ای مراتب را می داند و می داند که این مراتب قیام به ولی کامل دارد اما اینجاست که دهان بسته می ماند که الله خود همان است که آنرا غیب می دانیم. تفاوت در جهت نگرش ناظر است سید از جهت دیگری به این مسئله نگاه می کرده است. صفات ذاتی اند و جدای از ذات نیستند که در این مقاله صفت را از حقیقت حقه جدا می کنید و آنرا به انسان کامل ربط می دهید و ذات را از هرگونه وصفی خالی می کنید. این همان ذات است که چنین تجلی یافته است. امام خمینی ره در مصباح الهدایه دائما گوشزد می فرماید که مبادا چنین گمان کنی که این مراتب غیر ذات است و نکند آنرا جدا کنی ! ایشان بعد ازهر مرتبه که شرح می دهند این نکته را یادآور می شوند. بعد از توحید الوهی که برای اهل نوافل ظاهر می شود، توحید وجودی است. خود نگارنده در مقاله فرموده اند که وجود یعنی ظهور! حال به چه دلیل توحید وجودی سید را که اسماء یاد شده را منطبق برآن می داند، رد می کنند؟ مگر مقام الله موجود نیست؟ وجود است که در این مرتبه الوهی است و در مرتبه دیگر دیگری!
به نظر می رسد بوی جدایی ذات از صفات در این مقاله به مشام میرسد با آن که سعی شده توحید الوهی را بیان کند ولی مغفول مانده است که آنچه در با ظهورش اولین مرتبه را نمایش می دهد همان غیب است. ندیدن آن و بی اسم و رسم بودنش دلیل بر مغفول ماندنش نیست. سکوت نشانه نبود و ظهورش نیست. بلکه هر آن کس که سخنی می گوید از او می گوید چه اسمش را حقیقت محمدیه بگذارید و چه نامی برایش نداشته باشید . فقط یکی است و بس.
کتاب توحید عینی و علمی بهترین تعابیر را در این رابطه دارد که نگارنده لازم بود نگاهی نیز به آن بیاندازند. پارادوکسی که در سخنان عرفا دیده می شود نیز به همین نگرش مربوط می شود. یکی می گوید او منم دیگری می گوید من اویم . یکی می گوید من نیستم !! یکی دیگر می گوید من همه چیزم . یکی می گوید فقیرم دیگری می گوید هر چه را ببینی منم .
امام صادق علیه السلام فرمودند:«انا هو و هو انا، مع ذلک هو هو و انا انا» نگارنده مقاله فقط قسم دوم کلام مولا را گرفته اند ولی از بخش اول کلام غافل شده اند.
با عرض معذرت از حضور گرامی شما.
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد |