منفورترین مردم نزد خداوند، فقیر متکبّر وپیر زناکار و دانشمند بد کار است . [امام علی علیه السلام]
مقالات
توبه قسمت دوم
سه شنبه 89 اردیبهشت 7 , ساعت 10:57 صبح  

موضوع: توبه 
تهیه کننده: خدیجه رضایی
زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
توبه حقیقی

توبه در زبان عربی به معنی بازگشت است و در اصطلاحات اسلامی به معنی بازگشت به سوی خدا.
فرد گناهکار با هر گناهی که مرتکب می‌شود، خود را از خداوند دورتر می‌کند و تنها به وسیله‌ی توبه است که می‌تواند به سوی خداوند بازگردد.
خداوند متعال که نسبت به تمام بندگانش مهربان است، در ِ توبه را به روی هیچ کس نبسته است و همواره پذیرای انسان‌هایی است که قصد بازگشت به سویش را دارند.
بنابراین، انسان‌ها کافی است تصمیم بگیرند و همت کنند تا خود را از گرداب هلاکت‌بخش گناه و نافرمانی پروردگار برهانند.
توبه صرفا بیان کلماتی که بیانگر پشیمانی و اظهار ندامت باشند نیست. این کلمات، مرحله ابتدایی و نمادی از حقیقت توبه هستند. روح توبه و حقیقت آن، عمل و اقدام جدی برای بازگشت به سوی خداست. اگر کسی بخواهد به طور جدی توبه کند، باید شرایط ضروری و لازم آن را مراعات کند، و الا راه به جایی نخواهد برد.
آیات و روایات زیادی در زمینه توبه حقیقی و راستین وجود دارد که به عنوان نمونه، به یک مورد اشاره می‌شود:
شخصی در پیشگاه امیرالمؤمنین علی علیه السلام گفت:«استغفرالله.» (از خداوند طلب آمرزش می کنم)
امام با شنیدن این جمله خشمگین شد و به او فرمود:« مادرت به سوگت بنشیند. آیا می‌فهمی که استغفار چیست؟ استغفار، مقام بلندمرتبگان است. این جمله‌ای که گفتی چند کلمه است، اما استغفار حقیقی شش معنی و مرحله دارد:
نخست پشیمانی از گذشته؛ دوم تصمیم بر ترک همیشگی گناه در آینده؛ سوم اینکه حقوقی را که از مردم ضایع کرده ای به آنها باز گردانی، به طوری که هنگام ملاقات پرورگار، حقی بر تو نباشد؛ چهارم این که هر واجبی را که ترک کرده‌ای به جای آوری (قضا کنی)؛ پنجم آنکه گوشت‌هایی که بر اثر اعمال حرام بر بدنت رشد کرده، با اندوه بر گناه، آب کنی تا چیزی از آن باقی نماند و گوشت تازه به جای آن بروید؛ و ششم آنکه به همان اندازه که شیرینی معصیت و گناه را چشیدی، سختی و زحمت طاعت را نیز بچشی.
پس از انجام همه این مراحل است که باید بگویی استغفرالله » 
ارکان توبه :
1-اقرار و اعتراف : امام صادق (ع) فرمود : هیچ بنده گنهکاری از گناه خود مبرا نمی شود مگر به وسیله اقرار و اعتراف به گناه و تقصیر .
2-ندامت و پشیمانی : پیامبر اکرم (ص) فرمودند : پشیمانی خود توبه است .
3-جبران مافات .
4-تصمیم بر عدم ارتکاب جرم : امام صادق (ع) فرمودند : توبه کار مانند کسی است که گناهی را مرتکب نگشته است و نیز کسی که از گناهی استغفار کند و در عین حال به گناه اصرار ورزد گویی نسبت به پروردگارش استهزاء روا می دارد .
5-استغفار زبانی : امیر المومنین (ع) فرمودند : توبه بر چهار پایه استوار است ، پشیمانی قلبی و استغفار زبانی و پرداختن به اعمال شایسته و تصمیم جدی بر عدم روی آوردن به گناهی که مورد توجه قرار گرفته است .
راز عجله در توبه :
 1-ناگهانی بودن مرگ : پیامبر (ص) فرمود: توبه را به تاخیر نیاندازید زیرا مرگ ناگهانی فرا می رسد .
2-استفاده از مهلت : امیر المومنین (ع) فرمودند : خدا بنده معصیت کار را ساعت مهلت می دهد و گناه او به پای وی نوشته نمی شود پس اگر در این ساعات توبه کند گناهش در نامه اعمال او ثبت نمی گردد .
3-پیشگیری از برکناری حجابها : پیامبر (ص) فرمودند : برای شخص مومن هفتاد ودو حجاب است هنگامی که گناهی انجام شود یکی از حجابها کنار می رود ولی وقتی که به توبه روی آورد خداوند آن حجاب را بر می گرداند .
4-پیشگیری از اصرار به گناه : امام صادق (ع) فرمود گناه صغیر با اصرار ، صغیره نخواهد بود و گناه کبیره نیز با توبه و استغفار کبیره نخواهد بود .
5-افشاگری و رسوائی : امام باقر (ع) فرمودند :‌هیچ کس عمل ناستوده ای را انجام نمی دهد جز آنکه در مرحله اول ، خدا آنرا می پوشاند و هنگامی که دوباره آنرا مرتکب شد بازهم خدا آنرا مستور نگه می دارد ولی در نوبت سوم خدا فرشته ای که به صورت آدمی ظاهر می گردد را مامور می کند تا در میان مردم به افشاگری بپردازد و به انان بگوید که فلانی چنین و چنان کرد .
6-پیشگیری از پیدایش حالت تجری : پیامبر اکرم (ص) فرمودند : ای ابن مسعود ، بر حذر باش از مستی گناه زیرا آن همچون مستی شراب است بلکه از آن شدیدتر و بر این اساس است که خداوند متعال می فرماید : گنهکاران ، ناشنوا ، لال و کور دل اند . زیرا ایشان مدهوشند و عقل خویش را به کار نمی گیرند.
7-ترس از خدا : پیامبر اکرم(ص) فرمود : ای ابوذر اضطراب انسان با ایمان در برابر گناهان از اضطراب گنجشکی که در دام گرفتار آمده باشد بیشتر است .
8-خجالت از پیامبر (ص) : امام صادق (ع) فرمود: البته از سوی خدا شاهدانی در زمین هستند و اعمال بندگان را به رسول خدا عرضه می کنند.
9-توجه به عروج اعمال : در حدیث آمده است : سیره پیامبر (ص) بر آن بود که هر روز دوشنبه و پنج شنبه را روزه می گرفت وقتی که از آن حضرت سبب ان را جویا شدند ، فرمود : اعمال بندگان در دوشنبه و پنج شنبه به بالا صعود می کند لذا دوست دارم هنگامی که اعمال من به بالا برده می شود روزه دار باشم .
إنَّ اللهَ عزَّوجلَّ، بِمَنِّهِ و رَحمَتِه لَمّا فَرَضَ عَلَیکُم الفرائِضَ لَم یَفرِض ذلکَ عَلیکُم لِحاجةٍ مِنهُ إلیهِ، بَل رَحمَةً مِنهُ...» 
خداوندبلندمرتبه (به خاطررحمت ومنتش بربندگان )واجبات را نه به خاطر نیازش به آنها بربندگان واجب نمود بلکه به سبب رحمتی بود، ازجانب او
من نکردم خلق، تا سودی کنم
بلکه تا بر بندگان جودی کنم
راه چاره
عوامل و موانع بازدارنده درونی و برونی مختلفی در راه تکامل وجود دارد؛ چه اینکه پیمودن آن، گردنه ها و سختیها در پیش دارد، اما راه گناه و لغزش ـ که مهمترین عامل آن «نفس امّاره»  است ـ برای عموم افراد، راه آسان و سهلی به نظر می‌رسد! چنانکه در برون انسان و در محیط زندگی او هم، موانع فراوانی وجود دارند که او را از تکامل بازداشته و به انحراف و انحطاط می‌کشاند!
بنابراین، نفس امّاره (به عنوان یک نیروی باز دارنده درونی) و عوامل فراوان برونی،‌انسان را به کجی و آلودگی و درماندگی و جدا شدن از فضل و کمال سوق می‌دهند.
عموم افراد بشر غالباً به این موانع مبتلا می‌شوند، ولی تنها بعضی از آنان راه چاره می‌یابند.
با توجه به این عوامل، خداوند مهربان، از راه لطف، راه چاره و بازگشتی را در برابر انسان گشوده تا او ناامید نشود، هویّت خویش را نادیده نگیرد و با انتخاب راه بازگشت هویّت انسانی خویش را باز یافته، با خدا و فضیلت آشتی کند و راه خیر و صلاح و تکامل خود را استمرار بخشد.
این لطف خداوند، سپاس و شکر فراوانی را می‌طلبد، امام زین العابدین ـ علیه السلام ـ به پیشگاه خداوند با سپاس فراوان چنین می‌گوید: «إلهی أنتَ الذّی فَتَحتَ لِعبادِکَ باباً إلیَ عَفوِکَ، سَمَّیتَهُ التَّوبَةَ، فَقُلتَ: توبوا إلی اللهِ...»  خدای من! تو آن خدایی هستی که، برای بندگانت دری به عفو خویش گشوده و نام آن را توبه گذاشته ای و فرموده ای که به سوی خدا بازگشت کنید.
لطف تو مگر پیش نهد پای وگرنه  بخشیدن جرم چو منی، کار مُحال است
آری، از باب همین لطف و مهر است که خداوند هم به بنده عصیانگر دستور توبه و بازگشت و پاک شدن از گناه می‌دهد و هم از توبه بنده گناهکار خرسند می‌گردد.
امام باقر ـ علیه السلام ـ فرموده: «إنّ اللهَ تعالی أشدُّ فرَحاً بِتَوبَةِ عَبدِهِ مِن رَجُلٍ أضَلَّ راحِلَته و زادَهُ لَیلَةً ظلماءَ فَوَجَدَها... » خرسندی خداوند متعال،‌در توبه گنهکار از خرسندی مردی که در شب تاریک (در بیابان) مرکب و توشه و زاد خویش را گم کرده و ناگاه آن را پیدا می‌نماید، بیشتر است.
مراحل توبه
قرآن کریم، از لغت «توبه» و مشتقّات فعلی آن، 107 مرتبه سخن به میان آورده و هفت بار با فرمان «توبوا»، همگان را به بازگشت از گناه و آشتی و اطاعت خود دعوت کرده است؛ اما موضوع مهمّی که درباره «توبه» باید مورد توجه قرار گیرد و احادیث فراوانی بر آن تأکید دارد،‌این است که اصولاً توبه با طیّ همه مراحل آن، صورت واقعی به خود می‌گیرد و نتیجه مطلوب و سرنوشت ساز را خواهد داشت.
امام علی ـ علیه السلام ـ فرمود: «التَّوبَةُ علی أرَبَعِة دَعائِمَ: نَدَمٌ بالقَلبِ، و استغفارٌ باللِّسانِ، و عَمل بالجَوارحِ، و عَزمٌ عَلی أن لایَعودَ...» توبه بر چهار پایه استوار است: پشیمانی با قلب، طلب آمرزش با زبان، عمل به وسیله اعضا و جوارح، و اراده و تصمیم جدی بر اینکه به گناه و آلودگی گذشته بازگشت ننماید.
بنابراین، توبه صرفاً یک لفظ نیست، نخست باید قلب از گناه پشیمان شود، بعد با زبان، شعار ترک گناه را برای دیگران و تلقین به نفس را برای خویش استمرار بخشد، سپس اعضای بدن و عناصر فعّال وجودی، ‌به جای گناه و تباهی به حوزه اعمال صالح و نیک وارد شود تا فرد، دیگر آن عنصر قبلی نباشد و بالاخره، دیگر هیچ گاه تصمیم بازگشت به زشتی و تباهی و آلودگیهای قبلی، نداشته باشد.
بدین جهت است که وقتی کسی در حضور امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ به خاطر درخواست آمرزش از خداوند، کلمات «استغفار» را بر زبان جاری می‌کرد، آن حضرت با جمله: «مادرت بر مرگت اشک بریزد»، او را مورد نکوهش قرار داد، طلب آمرزش را مقام والایی شمرد و برای آن شش مرحله بدین شرح بیان فرمود:
1 . پشیمانی جدّی از همه اعمال بدِ گذشته.
2 . تصمیم جدّی برای خودداری از همه گناهان
3 . بازگرداندن همه حقوق و بدهی های مادی و معنوی به مردم و بریء الذّمه شدن
4 . جبران و تدارک هر عمل و عبادت واجب و از دست رفته.
5 . آب کردن تمام گوشت هایی که از راه حرام، در بدن روییده
6 . تحمل رنج و چشیدن لذّت عبادت و بندگی خدا، به همان حدّی که گناه،‌لذت بخش بوده است
شرایط توبه
توبه را از یک لحاظ، به دو قسم تقسیم کرده اند: یک دسته از گناهان، کوچک و کم شعاع هستند و صرفاً با استغفار و پشیمانی قلبی، جبران می‌شوند اما دسته دیگری از گناهان‌، هم بزرگ و ویران کننده هستند و هم اثر وضعی در پی دارند. این دسته، اضافه بر پشیمانی قلبی و استغفار با زبان، اقدام عملی و جبران مافات و ترمیم خرابیهای به وجود آمده را نیز می‌طلبد.
عوامل توجه به توبه :
 1-محاسبه نفس  2-توجه به اثار سوء گناه  . الف) کاهش رزق ب ) فراموشی و سلب دانش و نابودی نیکی ها ج) کدورت قلب چ) تسلط بیگانگان  ح) ذلت و سقوط خ) محرومیت از نماز شب  د) کدورت قلب و) بلاء و بیماری ناشناخته ز ) سلب نعمت  هـ)آفات و بلاها 3-توجه به آثار حیات بخش توبه و ...
تناسب میان توبه و عمل :
 پیامبر اکرم (ص) فرمود: برای هر چیزی توبه ای متناسب با آن مقرر گشته است بدین معنی که توبه گناه مخفی و پنهانی به گونه ای مخفی صورت می گیرد و توبه گناه علنی و آشکار نیز به گونه ای آشکار انجام می پذیرد.
وجوب توبه همه را فرا می گیرد:
وجوب توبه شامل همه اشخاص و احوال است ، و سزاوار نیست که هیچ کس در هیچ حالتی از آن جدا و منفک شود ، خدای تعالی می فرماید: «همگی توبه به خدا برید»  (نور 31)
و این هم کس را در همه وقت شامل می شود . و از دلائل وجوب آن بر همگان این است که : هر یک از آدمیان وقتی به سن تمییز و تکلیف رسید در کشور بدنش بین شهوات که سپاهیان شیاطین اند و عقل که از گروه فرشتگان است کشمکش و نزاع در می گیرد، زیرا غریزه عقل در هیچ کس کامل نمی شود مگر بعد از کمال غریزه شهوت و غضب و دیگر صفات نکوهیده ، و چون بین آنها جنگ و ستیزه در گرفت ناگزیر به حکم عقل و شرع سپاه خداوند بر سپاه شیطان به وسیله در هم شکستن شهوات و برگرداندن نفس از راه قهر و غلبه بر صفات پسندیده و عبادات پیروز می گردد و معنی وجوب توبه جز این چیزی نیست . و دلیل دیگر بر اینکه توبه همواره و در هر حالی واجب است این است که هیچ بنده ای خالی از معصیت جوارح نیست و اگر در بعضی اوقات از این گونه معصیت خالی باشد از رذائل نفس و از اندیشه گناهان در دل فارغ نیست و اگر فرض شود که از آن نیز خالی باشد از وسوسه شیطان و خیالات و افکار پراکنده که دل را از یاد خدا غافل می کند خالی نیست ، و اگر از آن نیز خالی باشد از غفلت و قصوری در معرفت خدا و صفات و آثار او خالی نیست و همه اینها نقصی است که بازگشت از آنها واجب است و معنی توبه همین است . و از آنجا که هیچ یک از خلق خالی از این گونه نقص در هیچ حالی نیست اگر چه مقدار نقص متفاوت باشد ، توبه بر هر بنده ای در هر حالتی واجب است و اگر از همه گناهان در لحظه ای توبه نکند و مرگ او را برباید ، خروج روح او بدون توبه خواهد بود زیرا که قبل از مرگ ولو به یک لحظه از گناهان مذکور جدا و منفک نشده است . پس توبه به هر بنده سالگی در هر نفسی واجب است .
بعد از توبه باید عمل کرد :
در تلافی و جبران شهوتها و توبه از گناهان تنها ترک آنها در آینده کافی نیست ، بلکه باید آثار آنها را که در جوهر نفس بسته است به وسیله نور طاعات محو کرد زیرا هر شهوت و معصیتی که از انسان سر می زند تیرگی و ظلمتی از آن در دل پدید می آید چنانکه از نفس انسان روی آینه صیقلی تیره و تار می شود و اگر ظلمت شهوات و گناهان انبوه و متراکم شود زنگار می گردد ، همان گونه که بازدم (بخار نفس ) هنگامی که بر روی آینه نشیند و انباشته شود آلوده و پلید می شود چنانکه خدای تعالی می فرماید : نه چنان است بلکه اعمالی که می کردند زنگار دلهاشان شده است . (مطففین 14) . و چون زنگار انباشته و متراکم شد سرشت آدمی می گردد و بر دل می نشیند. همانگونه که پلیدی در رخ آینه وقتی روی هم نشست و زمانی دراز بر آن گذشت در جسم آهن فرو می رود و آن را فاسد می کند به طوری که دیگر صیقل نمی پذیرد ، پس تائب از گناهان ناگزیر باید اثاری را که از گناهان در نفس وی نگاشته و سرشته شده محو کند ، و مجرد ترک آنها در آینده کافی نیست ، چنانکه برای صیقل زدن آینه و ظهور صورتها در آن تنها بازداشتن نفس و بخارات سیاه از چهره آن در آینده بسنده نیست مادام که به محو آثاری که در آن نقش بسته پرداخته نشود . و همچنانکه ظلمت معاصی و شهوات به نفس می رسد و آن را تاریک می کند همینه طور نور طاعات و ترک شهوات بالا می رود و آن را منور می سازد و تیرگی گناهان و شهوات را از میان می برد و به همین مطلب اشاره دارد سخن پیامبر (ص) در پی هر بدی نیکوئی کن تا آن را محو کند .
فضیلت توبه :
 بدان که توبه نخستین مقام از مقامات دین ، و سرمایه سالکان راه و کلید استقامت خواستاران ایمان و سرآغاز تقرب به پروردگار عالمیان است و ستایش آن عظیم و فضیلت آن بسیار است . خدای تعالی می فرماید: خدا توبه کاران را دوست دارد و پاکیزه کاران را دوست دارد .
امام موسی بن جعفر (ع) : از بندگان آن کسی نزد خدا محبوبتر است که بازگشت کننده به سوی خدا و توبه گر باشد.
قبول توبه :
توبه ای که جامع شرایط باشد به اجماع علما مقبول است ، و دلیل ان گفتار خدای تعالی است که می فرماید: اوست که توبه بندگان را می پذیرد(شوری 25) و می فرماید : آمرزنده ، گناه و پذیرنده توبه (مومن ـ 3 )
اگر گناهان چنان انباشته شود که زنگار گردد و جزو طبیعت آدمی شود و دل طوری تباه شده باشد که دیگر صفا و روشنایی نپذیرد چنین دلی توبه برایش سودی ندارد به این معنی که بازگشت نمی کند هر چند به زبان بگوید توبه کردم زیرا چرکهای گناهان چنان در درون او فرو رفته و انباشته شده که دیگر پاکیزگی نمی پذیرد . 
توبه از دیدگاه حضرت علی علیه السلام :
توبه به عنوان عامل اساسی در پالایش درون و اصلاح اخلاق او که ضامن سعادت انسان است ، جلوه خاصی در سخنان حکیمانه حضرت علی (ع) دارد که به نمونه هایی از آن اشاره می شود.
1-هیچ شفاعت کننده ای مفیدتر از توبه نیست  .
2-آن را که توبه روزی کردند از قبول گردیدن محروم نباشد  .
3-در دنیا خیری نبود جز دو کس را : یکی آن که گناهی ورزید و به توبه آن گناهان را در رسید و دیگر آن که در کارهای نیکو شتابید .
4-خداوند در توبه را به روی بنده نمی گشاید و در آمرزش را بر وی ببندد5 .
گستردگی رحمت و مغفرت الهی :
با وجود این که خداوند ، در مقابل استغفار و توبه وعده قبول و آمرزش گناهان را داده است اما باز جای یک سوال باقی است که خداوند تا چه حد گناهان را می بخشد ؟ چه بسا سنگینی بار گناهان تا آنجا باشد که انسان امید عفو و بخشش الهی را در خود نبیند . با دقت در آیات قران کریم این پاسخ به دست می آید که در هیچ زمان و در هیچ حالی جای ناامیدی و مایوس شدن از درگاه الهی نمی باشد و رحمت واسعه الهی همواره شامل حال بندگان و به خصوص مومنان می باشد . قرآن کریم در این باره می فرماید «قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا » بگو : ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید ؛ از رحمت خداوند ناامید نشوید که خداوند همه گناهان را می آمرزد. این آیه یکی از امید بخش ترین آیات قرآن نسبت به گناهکاران است ، شمول و گستردگی آن به حدی است که طبق روایتی امیر مومنان علی (ع) فرمود : در تمام قرآن آیه ای وسیعتر از این آیه نیست . هر چند در آیات و روایات به انسان نوید بخشایش و عفو گناهان داده شده است اما انسان مومن باید همواره با به کار بستن تعالیم روحبخش قرآن ، راه رشد ، تعالی را برای خود فراهم سازد ، چرا که ایمان واقعی به انسان جرات عصیان پروردگار را نمی دهد . گناه به هر حال اثرات خود را می گذارد و حتی در صورت محو آثار نیز ، انسان از آن کمالاتی که با تقوا و انجام اعمال صالح می توانسته انجام می دهد محروم می ماند و این با هیچ چیز قابل جبران نمی باشد  .
تنویر و صفای دل :
توبه و استغفار نقش به سزایی در شتسشوی روح و صفای دل دارد . پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) می فرماید : «قلوب آدمیان همانند فلزات به زنگار ویژه خود مبتلا می شود پس آنها را به وسیله استغفار و تلاوت قرآن صیقل دهید. 2
چکیده :
توبه عبارت است از بازگشت و در اصطلاح شرعی یعنی بازگشت از گناهی که انجام شده و آمدن به راه مستقیم .
شرطهایی برای پذیرش توبه :
1-ترک گناه در حال  2-آب کردن گوشت که از مال حرام به دست آمده  3-عزم بر اینکه دیگر آنرا انجام ندهد       4-ادای حقوق مردم
اقسام توبه :
1-توبه متعلق به حق خداست             2-متعلق به حق آدمی
توبه بر همگان واجب است . در حقیقت معنی واجب چیزی است که وصول به سعادت جاوید و نجات از هلاکت ابدی متوقف بر آن است اگر سعادت و شقاوت به فعل و ترک چیزی تعلق و ارتباط نداشته باشد وجوب آن معنی ندارد .
ارکان توبه :
 1-اقرار و اعتراف   2-ندامت و پشیمانی   3-جبران مافات  4-تصمیم بر عدم ارتکاب جرم و ...
راز عجله در توبه :
 1-ناگهانی بودن مرگ  2-استفاده از مهلت       3- پیشگیری از حجابها         4-پیشگیری از اصرار به گناه و ...
بعد از توبه باید عمل کرد : در تلافی و جبران شهوتها و توبه از گناهان تنها ترک آنها در آینده کافی نیست .بلکه باید آثار آنها را که در جوهر نفس نقش بسته است به وسیله نور طاعات محو کرد .
فضیلت توبه : توبه سرمایه سالکان راه و کلید استقامت خواستاران ایمان و سرآغاز تقرب به پروردگار عالمیان است .
قبول توبه : توبه ای که جامع شرایط باشد به اجماع علما مقبول است و دلیل ان گفتار خداوند است که ذکر شد .
توبه از دیدگاه حضرت علی علیه السلام :
1-خداوند در توبه را به روی بنده نمی گشاید و در آمرزش را بر وی ببندد.
2-هیچ شفاعت کننده ای مفیدتر از توبه نیست و ...
توبه و استغفار نقش به سزایی در شتسشوی روح و صفای دل دارد .
منابع و مآخذ :
1-دکتر محمد معین ، فرهنگ فارسی معین .
2-ترجمه سید جعفر شهیدی ، نهج البلاغه ـ قصار الحکم.
3-سید محمد شفیعی ، پرورش روح در پرتو چهل حدیث جلد 1 .
4-محمد رضا بارگاهی ، زندگی بهتر در پرتو اخلاق .
5-ترجمه سید جلال الدین مجتبوی ، علم و اخلاق اسلامی ، ترجمه کتاب جامع السعاده عالم ربانی مهدی نراقی .
6-حمید محمید ، مفردات راغب به نقل از مفردات قرآن .
7- تفسیر مجمع البیان، مترجم احمد بهشتی، مصحح موسوی دامغانی - انتشارات فراهانی سال 1350
8- طباطبایی، سید محمد حسین؛ ترجمه المیزان، ناشر دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ج 4، ص 376.
9-. ناصر، مکارم شیرازی؛ اخلاق در قرآن، انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب، چاپخانه سلیمانزاده، قم چاپ 4، سال 1385، ص 220، ج 1،.
10 – بحارالانوار علامه مجلسی جلد 75
11 اصول کافی جلد 2، مرحوم تقة الاسلام کلینی با ترجمه و شرح فارسی شیخ محمد باقر کمرهای انتشارات اسوه، چاپ ششم
12-غرر الحکم ج 1 ص
13- میزان الحکمه - محمدی ری شهری- ج 1


نوشته شده توسط شاهرودی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

مقالات

شاهرودی
مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 178 بازدید
بازدید دیروز: 189 بازدید
بازدید کل: 2861576 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
وضعیت من در یاهو
لینک های روزانه

طهور [803]
[آرشیو(1)]
فهرست موضوعی یادداشت ها
فلسفی[82] . عرفانی[5] . قیامت صغری، برزخ، قیامت کبری، نفخ صور، عذاب[3] . توحید- نظم - مبدا- واجب الوجود- منشا انتزاع- وحدت وجود- نظم علی[3] . عظمت، علم، رحمت، محبت، ربوبیت، اراده و مشورت، خلقت، حکمت، عدل، ه[2] . فقر الی الله ، فقر ذاتی انسان[2] . مقولات، ارسطو،کانت، علامه طباطبایی[2] . ملاصدرا،علامه طباطبایی،خلود،قضای الهی،اعتیاد،فطرت . ملاک مسلمان، فرقه . ملاک نیازمندی ،حدوث وقدم ، امکان ماهوی ، امکان فقری( امکان وجودی . ناسخ.نفس.بدن.عالم . نظام احسن، شرور ، خیر ، عنایت، عدم، نسبیت، ثنویت. . نفس،تجرد نفس،بقا،معاد . نور، نورالانوار، توحید، صفات و اسماء، ذات، انتزاع. . هدایت، شریعت، محرمات، ورع . هستی- مابعد الطبیعه- وحدت- علم- حیات . واجب الوجود، حد، برهان، صفات و اسماء، ذات، مفهوم، انتزاع . واجب الوجود، وجوب وجود، شریک ، وحدت ، وحدت حقه، کثرت ، ماهیت ، ت . واحد ، صدور ، صادر اول ، عقل ، نور ، فیض منبسط ، وحدت و کثرت ، و . واژگان کلیدی: قیامت، مواقف، میزان، واحد سنجش، حساب، پرسش. . واژگان کلیدی: علم حضوری- معرفت- نفس- علم حصولی- معلوم بالذات- مع . واژه: قضاء و قدر-سرنوشت-عدل الهی-جبر- . وجوب ، امکان ، امتناع . وجوب، امکان، امتناع ،امکان فقری، معقول ثانی فلسفی، معقول ثانی من . وجود ذهنی، وجود عینی، اتحاد عاقل و معقول، حمل اولی و شایع، علم ح . وجود رابط، وجود محمولی، وجود رابطی، هلیات بسیطه، هلیات مرکبه، نس . وجود رابط، وجود مستقل، علت و معلول، رابطی . وجود- لفظ مشترک- اشتراک لفظی وجود- اشتراک معنوی وجود . وجود، اصالت، اعتباریت، براهین، اصالت وجود، ملاصدرا . وجود، حدوث، احدیت، ضرورت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتبار، عینیت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتباریت، توحید، حرکت جوهری. . وجود، هایدگر، ملاصدرا ، تشکیک وجود، نیهیلیسم . وحدت وجود ، وحدت شخصی وجود ، وحدت تشکیکی ، جوهر ، صفت ، حالت ، ت . یمان ، عقل ، مسیحیت ، کانت ، علامه طباطبایی . فلسفه ،سفسطه ،سوفسطائیان ،تاریخ فلسفه . عشق – مکتب اشراق – ماهیت عشق – منشأ عشق – سیریان عشق – اقسام عشق . عشق، عشق مجازی، عشق عفیف، هوس . فیض، دوام فیض، فاعلیت وجودی. . قدرت، اراده، علم، واجب تعالی، صفات، جمال، کمال، فعل، قادر، مطلق . قرب الهی، روح، جسم مادی، مانعیت ،معاد روحانی، معاد جسمانی، حرکت . قضا ، قدر ، سرنوشت ، جبر ، اختیار ، آزادی ، قضا و قدر حتمی ، قضا . کبر، تکبر، متکبر، منازعه با خدا، موانع قرب، الحاد . مرگ، قبر، ثواب، عقاب، فشار قبر . معاد جسمانی، حشر، اعاده معدوم، تناسخ، صورت نوعیه، تشخص، تجرد . معاد، معادجسمانی، کیفیت معاد، شبهه آکل و ماکول، . معقولات . معنای حیا. آثار حیا. مراحل حیا. حیای منفی. جلوه های حیا. حیا و م . عقل – نفس – عقل منفعل – عقل فعال – عقل نظری – عقل عملی - عقل متص . عقل اول، وجود منبسط، حقیقت محمدیه، نظام فیض . عقل، دین، عقل گرای حداکثری، عقل گرایی انتقادی، عقل گرایی اعتدالی . عقول عرضی، ارباب انواع، مثل افلاطونی، امشاسپندان، انوع مادی، ارب . علت- معلول اشاعره- ضرورت علی- صانعیت خدا- انکار علیت- عادت- فاعل . علت،معلول،حدوث،امکان ،ضرورت . علم . علم اجمالی،کشف تفصیلی،عنایت،قضاء،قدر،لوح و قلم . علم حضوری،خودآگاهی، شهود، مشاهده، ابصار، معرفت خیالی، مشاهدات در . علم واجب الوجود – علم عنائی – علم تام – نظام علمی واجب - معلوم ب . علم،وجود ذهنی،نفس،صدرالمتالهین . علیت، مناط احتیاج به علت، ضرورت، معیت، فقر، امکان، تجلی . عوامل وجود، ناسوت، حرکت، حادث، شرور، علم صوری‌، علم حضوری، کثرات . عین، ذهن، حرکت جوهری نفس، حدوث جسمانی آن، اتحاد عاقل و معقول. . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، عقل فعال ، فعالیت ذهن، خلاقیت نفس حضو . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، وحدت استعلائی نفس، فعالیت ذهن، خلاقیت . غرور- فریفتگی- خودخواهی- غرور علمی- غرور عابدان- غرور سلاطین- غر . غفلت – ضعف نفس – مرگ – پیروی از نفس – هدف – شیطان – جهل . فاعل بالطبع، فاعل بالقصد، فاعل بالرضا، فاعل بالعنایه، فاعل بالتج . 1- خشم و غضب 2- عفو و بخشش 3- کنترل غرائز 4- کظم غیط 5- صبر 6- ب . 1- مرگ 2- غلظت 3- هول و هراس 4- جاودانی 5- قبر 6- قیامت . 1. ابن سینا 2. صدرالمتألهین 3. علم 4. علم الهی 5. صور مرتسمه . آیه ولایت، حضرت علی، فخر رازی . اتحاد - احوال - ارادت - خرقه اندازی - خنا - زعاقت - سمود - مشاهد . ادراک حسی ، ادراک عقلی و کلی ، صور جزئی ، صور کلی ، علم حضوری، ع . ادراک ، اتحاد ، معقول بالذات ، تضایف . اراد ه، علم اجمالی، علم تفصیلی ، اشاعره ، علامه طباطبایی ، معتزل . اراده- استعانت- ایمان-پشیمانی- ترک- توبه-روح-سعادت- شقاوت- کمال- . اراده,حقیقت اراده,حقیقت اراده درانسان,ریشه تاریخی بحث,دیدگاه اشا . اراده، استعانت، ایمان، پشیمانی، ترک، توبه، روح، سعادت، شقاوت . استغنا- تکدی- درویش- زهد- صوفی- فقر- فنای نفس- قناعت . اسماء ذات، صفات، افعال – امهات اسماء – امهات صفات – جمال الهی – . اشتراک وجود، انقسام وجود، واجب و ممکن، تشکیک وجود، وجود،مفهوم وج . اصالت - اعتباریت- حقیقت- وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصالت- اعتباریت- حقیقت - وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصل علیّت، حکمت متعالیه، فلسفه اسلامی. . اعاده معدوم ،غزالی ،عبدالجبار معتزلی . امکان شناخت- راه های شناخت- علم حصولی- علم حضوری- بساطت خداوند . انوار مجرده –ممکن اشرف _ ممکن اخس _شیخ اشراق-کمال وجودی . اومانیسم سکولار،سکولاریزاسیون،انسان گرایی،دنیاگروی، آزادی،فردگرا . بازی زبانی, شباهت خانوادگی, تسمیه, زبان خصوصی, ادراکات اعتباری و . باقلانی، اشاعره، جوهر فرد، عرض، قدرت الهی . بداهت- وجدانیات- ثبوتی- و-دت- اشتراک- تباین . برهان صدیقین، ابن سینا، ملاصدرا ، مفهوم وجود ، حقیقت وجود . برهان وجودی، برهان جهان شناختی و غایتگرایانه، برهان اخلاقی، برها . تسلیم - خالص - اخلاص- دین- راضی- صدق - عمل ادمی- میل ادمی- نفس . تشکیک- کثرت- وحدت وجود . تناسخ - مرگ - معاد جسمانی - حرکت جوهری - قوه - فعل . توبه، رجوع و بازگشت، تصمیم، ترک معصیت، سلوک عرفانی، مخالفت با نف . توحید، توکل، خوف، رجاء، معصیت، پایه دین، توحید ذاتی، خائف . توکل - متوکل - اسباب و علل - حقیقت توکل . تولد، تولید، اشاعره، کسب افعال. . تکامل، تطور، داروین، مذهب . ثبوتی، ذاتی، فعلی،علم، قدرت، حیات، خالق، رزق، اراده . جبر، اختیار، تفویض، امر بین الامرین، اراده، انسان و سرنوشت. . جوهر، عرض، نومن، فنومن. . حرکت،زمان، دازاین، حرکت توسطیه، حرکت قطعیه. . حصولی . حضوری . حیات، کمال وجودی، سریان وجود، سریان حیات . حکمت الهیه ، علوم عالیه ، حقیقت وجود ، ذلّ عبودیت ، فقر و فاقه ، . حکمت الهیه، علوم عالیه، حقیقت وجود، ذلّ عبودیت، فقر و فاقه، علم . خدا، جهان، تقابل خدا و جهان، صدور عالم، روح، هبوط، جسم . خشیت – خوف – امید- عذاب – بهشت- رجاء- امل- نعمت . خوف ، آخرت، عذاب ، افضل ، قیامت، خائفان ، صفات، مقربان، غفلت، رج . ذکر، درجه ، قلب ، تطمن القلوب، آرامش ، تنهی عن المنکر . رابطه، رابطه دین و أخلاق، ادراکات اعتباری، علامه طباطبائی، ایمان . راه فطرت ، برهان فطرت ، برهان اجماع عام . رسوم خلقی، حضرت جمع، بقا، فنا، سقوط شهود . رضایت، سخط ،رضای عوام ،رضای خواص . زهد، زهد اسلامی، زهد کوفی، رهبانیت، ترک دنیا، پشمینه پوشی، مراتب . شرور، خیر، شر، خدا، نظام احسن، عالم طبیعت، جهان مادی، ضرورت، قدر . شناخت-معرفت-شناخت فلسفی-شناسایی . . شوق ، اشتیاق ، محبت ، دیدار. . شک دستوری – کوجیتوی دکارت – دکارت – غزالی – شک- فلسفه تطبیقی . شک، شکاک، شکاکیت، شکاکان معروف . شکر، معرفت نعمت ، ارکان شکر حقیقی،تقسیم شکر، محابّ ، مکاره ، است . صدق، کذب، ملاک، مطابقت، انسجام، پراگماتیسم . طمس، تجلی، اکوان، اعیان ثابته، تعینی، منطوی، منفعل، اقدس، مقدس. . عاقل، معقول، معلوم بالذات، معلوم بالعرض، اتحاد . عالم مثال ـ صور معلقه ـ مثل معلقه ـ عالم خیال ـ خیال متصل ـ خیال . عجب -معجب-عجب به عبادت –عجب به ورع و تقوی –عجب به حسب و نسب –عجب . عدل الهی- ظلم- عدل و حکمت- حسن و قبح .
نوشته های پیشین

فلسفی
وجود خدا
توحید
وحدت و بساطت
برهان صدیقین
صفات خدا
علم
جبر و اختیار
شرور
عوالم وجود
عدل الهی
حدوث و قدم جهان
عرفان عملی
عرفان نظری
صدور وحدت از کثرت
موضوعات تحقیق
فهرست منابع
سرفصلها
مهر 1387
شهریور 1387
مرداد 1387
اردیبهشت 1387
آبان 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
مهر 1388
آبان 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
خرداد 89
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
شهریور 90
مرداد 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
لوگوی وبلاگ من

مقالات
لینک دوستان من

پایگاه طهور
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آفرینش از دیدگاه سهروردی
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت دوم
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت اول
اعاده معدوم از دیدگاه غزالی و قاضی عبدالجبار معتزلی
عنوان: علم الهی از دیدگاه ابن سینا
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت دوم
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت دوم
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
[عناوین آرشیوشده]