استمرار عبرت اندوزی به بینش می انجامد و خودداری (از زشتیها) را نتیجه می دهد . [امام علی علیه السلام]
مقالات
معرفت الله
دوشنبه 89 فروردین 30 , ساعت 8:33 صبح  
زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
پژوهنده: تکتم دانشور
                                   بهار 88
مقدمه
ای پیداتر از هر پیدائی و ای آشکارا تر از هر هویدائی پیدائی تو با نهانی سازگار و پنهانی تو چون پیدائی  آشکار .نه پیدائی تو از پنهانی در میان و نه پنهانی تو از پیدائی برکران .
ای هستی که هیچ نیستی در هستی تو فرو نیاید وهیچ نیستی هستی تو را نشاید .
یگانکی تو در ازل و ابد بر یک قرار منزه و مبرا از اضافه و نسبت اندک و بسیار .
هم سپاس تست که حضرت عزت تو را سزاوار است و ستایش تست که در جناب تو بر کار است .
     چکیده
همانطور که مشاهده خواهید کرد در این مقاله سعی بر آن شده است تا جایگاه واقعی معرفت الله و حوزه اثراتش در عرفان ومعنای حقیقی معرفت و بالاخص معرفت الله تبیین شود .
با بررسی های انجام شده در بین نظرات بزرگان و کتب معتبر تا حدودی به این نتیجه رسیدیم که :
عده ای معرفت را دست نایافتنی پنداشتند از جمله شبلی که می گوید : حقیقت معرفت عجز است از معرفت .(در کشف المحجوب)
اما باز در جائی دیگر ناظر این بودیم که عده ای برای معرفت  راه وطریقت  رسیدن به آن در نظر گرفتند و معتقد ند که انسان  برای رسیدن به این معرفت خلق شده است .
مراتب معرفت و تعاریفی از آن نیز ذکر شده است .......
کلید واژه :
معرفت – علم – الله – شهود – قلب و دل  .      
معرفت الله در نگاه بزرگان                                                                                                   
هنگامیکه  پرتو درخشان آیین مقدس اسلام با معارف شکوفا و پربار و بالنده و الهی سراسر جهان ظلمانی را روشن ساخت و مسلمانان متفکر وجویندگان حقیقت وکمال انسانی را از سرچشمه زلال دانش و معرفت سیراب کرد. همگان را برانگیخت که از جوانب وجنبه های گوناگون در باب توحید و شناخت حق و راههای وصول به حقیقت مطلق و غایت و نهایت وجود بیندیشند بدین روی از حق تعالی و قرآن کریم و احادیث و سیرت نبوی و پیشوایان دین کمک گرفتند و اندیشه عالی خداشناسی و سیر و سلوک طریق معرفت را رشد دادند و پروردند و آن را به صورت مکتبی پر ارج و بسیار بزرگ وپهناور در آوردند و شیوه حرکت و سیر در راه تعالی و تکامل انسانیت را آموختند . این اندیشه تابناک و این سیر سلوک یک مکتب فکری و علمی بوجود آورد که آن را عرفان نامیدند و راه و رسم و طریقت را تصوف نام نهادند . یکی طریقه و راه است و دیگری تفکر و خودشناسی و حق شناسی و به حقیقت رسیدن . یکی راه و رسم مریدی و مرادی دارد و تعلیم و تعلم وصورت و قال و احوال و دیگری دریافت و ادراک دارد و اشراق و وصول بمعنی و کمال .
خداوند می فرماید : و ما قدروا الله حق قدره .(انعام / 91)
پیامبر اکرم (ص) م فرمایند : لو عرفتم الله حق معرفته لمشیتم علی البحور لزالت برعائکم الجبال .
هجویری در کشف المحجوب می گوید :  "معرفت خداوند – تعالی – بر دو گونه است : یکی علمی و دیگری حالی . و معرفت علمی قاعده همه خیرات دنیا و آخرت است . و مهمترین چیز ها مر بنده را  اندر همه اوقات و احوال شناخت خدای است. جل جلاله قوله تعالی : و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون . (ذاریات / 56) ای لیعرفون .
پس معرفت حیات دل بود به حق و اعراض سر از جز حق و قیمت هر کس به معرفت بود و هر که را معرفت نبود وی بی قیمت بود . پس مردمان ازعلما و فقها و غیر از آن صحت علم را به خداوند معرفت خوانند و مشایخ این طایفه صحت حال را به خداوند معرفت خوانند . و از آن بود که معرفت را فاضل تر از علم خواندند که صحت حال جز به صحت علم نباشد و صحت علم صحت حال نباشد. یعنی عارف نباشد که به حق عالم نباشد اما عالم بود که عارف نبود ."
امیر المومنین (ع) می فرمایند : عرفت الله بالله و عرفت ما دون الله بنور الله : خداوند را بدو شناختم و جز خداوند را به نور او شناختم .   
طارمی در انیس العارفین معرفت را اینگونه تعریف می کند :    "المعرفته احاطه بعین الشیء کما هو . یعنی ادراک حقیقت شیء است بذاته و صفاته برآن چیز که بر اوست بعینه نه به صورت زایده مثل او. این ادراک عارفان است . پس معرفت اتحاد عارف است به معروف به بودن ایشان شیء واحدی یا بودن ذات معروف در عارف . پس نمی شناسی تو شیء را مگر به چیزی که در توست از او یا به چیزی که در اوست از تو."
معرفت
احوالی از احوالات سالک طریق حق که مقارن سلوک تا وصول به مقصد عارض می گردد معرفت است. معرفت احاطه به حقیقت شی است ذاتا و صفاتا . معرفت حاصل نشود مگر بوسیله آنچه معروف در عارف به ودیعه نهاده است از وجود و کمالات وجود . از این جهت حضرت ختمی مرتبت (ص) در معرفت پروردگار اکتفا نمود به معرفت کتاب انفس .
عارف راه حق از مصنوع صانع را می شناسد و از هر موجودی پی به موجد می برد تا حدی که غیر صانع نبیند و تمام مصنوعات را فانی در بحر احدیت مشاهده نماید .
معرفت را مراتبی است . کسانی هستند که غیر از استماع صفات حق تعالی بهره ای ندارند ایشان را مقلدین گویند . افرادی هستند که به برهان ودلیل دانند که صانعی دارند. هر دلیل و برهان برای آنها روزنه ای است به جانب حضرت احدیت .گروهی دیگر به وسیله معرفت و شناسایی حق تعالی و بندگی و اطاعت او لطف الهی را همواره مشاهده می نمایند . گروهی نیز هستند که معرفت ایشان از باب معاینه باشد که ایشان در هر آنی نوای بنده نوازی را
به گوش دل می شنوند آنان را عارفان گویند .
اشراف و احاطه
اصولا موضوعات جهان عینی دارای جنبه ها و ابعاد گوناگونی است لذا هر یک از رشته های علوم می توانند تنها یک یا چند بعد آن را مورد بررسی و تحقیق قراردهند . شناخت نفس یا من حقیقی انسان نیز خارج از این قائده نیست .
بشر نمی تواند بدون سیر مراحل من حقیق خود را دریابد . باید نخست فعالیت ها و نیروهای درونی را درک کرد سپس یکایک آنها را کنار گذاشته و به ریاضات مهمه به من حقیقی رسید چه همیشه معلولات را همراه با آخرین اجزاء آن می توان یافت .
بنابراین شناخت های علمی معمولااشراف است نه احاطه . احاطه بر معلول و ملزوم به واسطه احاطه بر علت و لازم آن است. به دشواری می توان به طور محض و خالص و بدون تاثیر از واحد های قبلی به سراغ موضوع رفته و بر ان احاطه یافت . اما مردان الهی هم به به مقام اشراف ظاهری و باطنی رسیده اند و هم به مرتبه احاطه ظاهری و باطنی. مسلما با طی مراحل شناخت نسبت به من یا نفس می توان به هدف رسید . معنی باطنیه و الهیه (من عرف نفسه  فقد عرف ربه ) کسی را احاطه کند . که مراحل من حقیقی را طی کرده باشد .
معرفت دید قلبی
دل را مراتبی است و مرتبه اصلی آن حب اوست . جمیع آنچه هست از شئونات و جلوات حب می باشد و ظهور اراده مطلقیه از کمال این حب است . اگر کسی این حب را در خود ایجاد کند صفات خدایی در وی بالفعل خواهد بود . در این مقام است که جهت نوری انسان غالب شده و جهت ظلمتی را منهدم می سازد . در این مرحله است که معرفت و حب و ذکر یکی خواهد بود .
معرفت یا شناخت در اصطلاح عرفا دیدن مرتبه دوم را گویند . چنان که اگر کسی مرتبه اول یکی را ببیند مرتبه دوم که دید گوید می شناسم . اما دفعات در دل نیست زیرا در معرفت دل هرگز فاصله میان محب و محبوب نیست .در این مقام عارف و معرفت و معروف هر سه یکی خواهند بود . آنجا عرصه ای است که اختلاف پذیر نیست .
منبع معرفت واقعی دل پاک است . دل آینه ای است که صفات الهی در آن جلوه گر شود اگر چنین نیست آلوده است باید کوشید و زنگ غبار آن را بر طرف نمود .
آینه فلزی چون زنگ گیرد قوه ی انعکاس و حساسیت آن از میان می رود حس روحانی باطنی نیز که آن را دیده دل یا عین الفواد و دیده ی بصیرت نامند اگر زنگ مادیات بر او تسلط یابد قوه انعکاس آن ازبین می رود . پاک شدن این آینه متوقف است بر تزکیه نفس وتفضل الهی .
تنها از راه تزکیه نفس می توان به معرفت حق واصل شد و این موفقیت به اراده و فضل الهی به کسانی که مستعد اخذ معرفتند عطا می شود .
تفاوت های علم و معرفت
  برای انسان دو گونه زینت است : زینت ظاهری و باطنی . زینت باطنی مقدم بر زینت ظاهری است چنان که صحت روحی اهم از صحت جسمی است . علم یک زینت باطنی است به شرطی که توام با عمل و معرفت باشد . معرفت پایه عمل است و کمیت و کیفیت عمل الهی به میزان معرفت است .
زینت معنوی دیگر معرفت است و بعد از آن حال معنوی . ثمره علم و معرفت عمل است و ثمره عمل حال . به عبارت دیگر درخت علم وقتی بارور گردد ثمره اش عمل الهی است و آن را هم مراتبی است . لطیفه دل با بار عرفان ومعرفت بارور شود و میوه آن به صورت حال معنوی ظاهر گردد . بنابراین علاوه براکتساب واجتهاد ظاهری و متانت علم باید لطافت علم هم باشد.  متانت علم بدون لطافت علم و لطافت حال ثمر بخش نیست .
با وجود علم ممکن است قلب به اطمینان نرسد اما معرفت سبب اطمینان خاطر و شرح صدر است . امکان دارد علم علت حصول یقین و رفع شبهات و ابهامات نشود ولی معرفت موجب یقین و رفع شک و ریب است . علم بساکه سبب ضلالت گردد اما معرفت موجب نجات بشر است .
عارف ربانی از معرفت ربانی بهره جوید واز منبع فیض ربانی کسب کمال و معرفت کرده و در بحر معرفت قرار گیرد . چنین عالمی پایبند ظواهر علم و سایر امور نشده همواره متوجه به معانی است . در لسان وحی و از جمله در آیه ذیل منظور از علم عمده توجه به بواطن و معانی است نه به صور و ظواهر : ( لا علم لنا الا ما علمتنا ) .
معرفت مبدا همه کمالات
مبدا همه کمالات معرفت حق وترک هوی های نفسانی است  .  و مبدا تمام نقائص خدانشناسی ضعف ایمان و حب نفس است . بنابر این راه اصلاح تمام مفسده ها معرفت به حق و ترک هوی های نفسانی است . خداوند متعال می فرماید : هر چه از نیکی و حسنه به تو رسد از خداست و انچه از بدی به تو رسد از نفس توست .
معرفت به حق حب و دوستی خدا را می آورد . چون این حب و دوستی کامل شود انسان را از خود منقطع می کند . چون از خود منقطع شد از همه عالم منقطع گشته و چشم طمع بر خود و سایرین بر بندد و از رجس طبیعت پاک و پاکیزه شود. آنگاه نور ازل از باطن قلب طلوع نموده و تمام اعضاء و قوای او الهی گردد .
مراتب معرفت
 معرفت به اصول را مراتبی است : معرفت در مقامی بنام معرفت حسی و در مقامی به نام معرفت استدلالی و در مقامی معرفت شهودی و در مقامی به نام معرفت کشفی یا وصالی است که تا فرد آن ها را سیر ننماید به کمال و وصال نمی رسد .
مرتبه اول این است که سالک تنها نامی از سیر و سلوک بشنود.          
 دیگر آن که به مرتبه استدلال برسد و سپس به عیان و شهود او را ببیند و سرانجام به مقام فنا رسد و فانی گرددفنای عاشق در معشوق .
توحید سالک مراتبی دارد : یکی اینکه موحد هر اثری را از آثار حق مطلق بیند . مرتبه دیگر آنکه موقعی که اثری از فاعل مطلق ببیند بداند این اثر  کدام صفت از صفات الهی است . اگر ایمان و معرفت او از این هم قوی تر باشد مراد الهی را در تجلی این صفت می بیند . در مراتب عالی تر ایمان و تکامل علم الهی را در آینه معرفت خود مشاهده می نماید . در آن موقع عارف از دایره علم و معرفت بلکه از دایره وجود خارج شود . از این رو بزرگان فرموده اند : معرفت در حقیقت قیام وجود جهل در برابر قیام علم الهی است. یعنی در حقیقت اوست عارف و معروف اوست شاهد و مشهود چه بنا به اصل ( من عرف نفسه فقد عرف ربه ) پس از رسیدن به معرفت نفس می توان به خدا رسید . در واقع معرفت ذات و صفات الهی باید در صور تفاصیل افعال و حوادث و نوازل باشد . سالک در اثبات صفت برای ذات الهی باید بدون ملاحظه تشبیه و نفی تشبیه باشد نفی تشبیهی که منجر به تعطیل نگردد تا فردی این مراحل را سیر ننماید به تکامل نمی رسد .
منابع
قرآن کریم                                  
اللهوردیخانی علی – سفر به کعبه جانان / تهران : دانشگاه تهران موسسه انتشارات  1381 .
شبستری  محمود بن عبد الکریم – حق الیقین فی معرفه رب العالمین/ تهران : اساطیر 1380 .
طارمی  صفی الدین محمد – انیس العارفین / انتشارات پیدا 1377 .
کبیر یحیی  - عرفان و معرفت قدسی  / قم : مطبوعات دینی  1386 .
هجویری  ابوالحسن علی بن عثمان – کشف المحجوب / تهران :انتشارات سروش  1383 .     
نوشته شده توسط شاهرودی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

مقالات

شاهرودی
مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 110 بازدید
بازدید دیروز: 202 بازدید
بازدید کل: 2861710 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
وضعیت من در یاهو
لینک های روزانه

طهور [803]
[آرشیو(1)]
فهرست موضوعی یادداشت ها
فلسفی[82] . عرفانی[5] . قیامت صغری، برزخ، قیامت کبری، نفخ صور، عذاب[3] . توحید- نظم - مبدا- واجب الوجود- منشا انتزاع- وحدت وجود- نظم علی[3] . عظمت، علم، رحمت، محبت، ربوبیت، اراده و مشورت، خلقت، حکمت، عدل، ه[2] . فقر الی الله ، فقر ذاتی انسان[2] . مقولات، ارسطو،کانت، علامه طباطبایی[2] . ملاصدرا،علامه طباطبایی،خلود،قضای الهی،اعتیاد،فطرت . ملاک مسلمان، فرقه . ملاک نیازمندی ،حدوث وقدم ، امکان ماهوی ، امکان فقری( امکان وجودی . ناسخ.نفس.بدن.عالم . نظام احسن، شرور ، خیر ، عنایت، عدم، نسبیت، ثنویت. . نفس،تجرد نفس،بقا،معاد . نور، نورالانوار، توحید، صفات و اسماء، ذات، انتزاع. . هدایت، شریعت، محرمات، ورع . هستی- مابعد الطبیعه- وحدت- علم- حیات . واجب الوجود، حد، برهان، صفات و اسماء، ذات، مفهوم، انتزاع . واجب الوجود، وجوب وجود، شریک ، وحدت ، وحدت حقه، کثرت ، ماهیت ، ت . واحد ، صدور ، صادر اول ، عقل ، نور ، فیض منبسط ، وحدت و کثرت ، و . واژگان کلیدی: قیامت، مواقف، میزان، واحد سنجش، حساب، پرسش. . واژگان کلیدی: علم حضوری- معرفت- نفس- علم حصولی- معلوم بالذات- مع . واژه: قضاء و قدر-سرنوشت-عدل الهی-جبر- . وجوب ، امکان ، امتناع . وجوب، امکان، امتناع ،امکان فقری، معقول ثانی فلسفی، معقول ثانی من . وجود ذهنی، وجود عینی، اتحاد عاقل و معقول، حمل اولی و شایع، علم ح . وجود رابط، وجود محمولی، وجود رابطی، هلیات بسیطه، هلیات مرکبه، نس . وجود رابط، وجود مستقل، علت و معلول، رابطی . وجود- لفظ مشترک- اشتراک لفظی وجود- اشتراک معنوی وجود . وجود، اصالت، اعتباریت، براهین، اصالت وجود، ملاصدرا . وجود، حدوث، احدیت، ضرورت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتبار، عینیت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتباریت، توحید، حرکت جوهری. . وجود، هایدگر، ملاصدرا ، تشکیک وجود، نیهیلیسم . وحدت وجود ، وحدت شخصی وجود ، وحدت تشکیکی ، جوهر ، صفت ، حالت ، ت . یمان ، عقل ، مسیحیت ، کانت ، علامه طباطبایی . فلسفه ،سفسطه ،سوفسطائیان ،تاریخ فلسفه . عشق – مکتب اشراق – ماهیت عشق – منشأ عشق – سیریان عشق – اقسام عشق . عشق، عشق مجازی، عشق عفیف، هوس . فیض، دوام فیض، فاعلیت وجودی. . قدرت، اراده، علم، واجب تعالی، صفات، جمال، کمال، فعل، قادر، مطلق . قرب الهی، روح، جسم مادی، مانعیت ،معاد روحانی، معاد جسمانی، حرکت . قضا ، قدر ، سرنوشت ، جبر ، اختیار ، آزادی ، قضا و قدر حتمی ، قضا . کبر، تکبر، متکبر، منازعه با خدا، موانع قرب، الحاد . مرگ، قبر، ثواب، عقاب، فشار قبر . معاد جسمانی، حشر، اعاده معدوم، تناسخ، صورت نوعیه، تشخص، تجرد . معاد، معادجسمانی، کیفیت معاد، شبهه آکل و ماکول، . معقولات . معنای حیا. آثار حیا. مراحل حیا. حیای منفی. جلوه های حیا. حیا و م . عقل – نفس – عقل منفعل – عقل فعال – عقل نظری – عقل عملی - عقل متص . عقل اول، وجود منبسط، حقیقت محمدیه، نظام فیض . عقل، دین، عقل گرای حداکثری، عقل گرایی انتقادی، عقل گرایی اعتدالی . عقول عرضی، ارباب انواع، مثل افلاطونی، امشاسپندان، انوع مادی، ارب . علت- معلول اشاعره- ضرورت علی- صانعیت خدا- انکار علیت- عادت- فاعل . علت،معلول،حدوث،امکان ،ضرورت . علم . علم اجمالی،کشف تفصیلی،عنایت،قضاء،قدر،لوح و قلم . علم حضوری،خودآگاهی، شهود، مشاهده، ابصار، معرفت خیالی، مشاهدات در . علم واجب الوجود – علم عنائی – علم تام – نظام علمی واجب - معلوم ب . علم،وجود ذهنی،نفس،صدرالمتالهین . علیت، مناط احتیاج به علت، ضرورت، معیت، فقر، امکان، تجلی . عوامل وجود، ناسوت، حرکت، حادث، شرور، علم صوری‌، علم حضوری، کثرات . عین، ذهن، حرکت جوهری نفس، حدوث جسمانی آن، اتحاد عاقل و معقول. . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، عقل فعال ، فعالیت ذهن، خلاقیت نفس حضو . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، وحدت استعلائی نفس، فعالیت ذهن، خلاقیت . غرور- فریفتگی- خودخواهی- غرور علمی- غرور عابدان- غرور سلاطین- غر . غفلت – ضعف نفس – مرگ – پیروی از نفس – هدف – شیطان – جهل . فاعل بالطبع، فاعل بالقصد، فاعل بالرضا، فاعل بالعنایه، فاعل بالتج . 1- خشم و غضب 2- عفو و بخشش 3- کنترل غرائز 4- کظم غیط 5- صبر 6- ب . 1- مرگ 2- غلظت 3- هول و هراس 4- جاودانی 5- قبر 6- قیامت . 1. ابن سینا 2. صدرالمتألهین 3. علم 4. علم الهی 5. صور مرتسمه . آیه ولایت، حضرت علی، فخر رازی . اتحاد - احوال - ارادت - خرقه اندازی - خنا - زعاقت - سمود - مشاهد . ادراک حسی ، ادراک عقلی و کلی ، صور جزئی ، صور کلی ، علم حضوری، ع . ادراک ، اتحاد ، معقول بالذات ، تضایف . اراد ه، علم اجمالی، علم تفصیلی ، اشاعره ، علامه طباطبایی ، معتزل . اراده- استعانت- ایمان-پشیمانی- ترک- توبه-روح-سعادت- شقاوت- کمال- . اراده,حقیقت اراده,حقیقت اراده درانسان,ریشه تاریخی بحث,دیدگاه اشا . اراده، استعانت، ایمان، پشیمانی، ترک، توبه، روح، سعادت، شقاوت . استغنا- تکدی- درویش- زهد- صوفی- فقر- فنای نفس- قناعت . اسماء ذات، صفات، افعال – امهات اسماء – امهات صفات – جمال الهی – . اشتراک وجود، انقسام وجود، واجب و ممکن، تشکیک وجود، وجود،مفهوم وج . اصالت - اعتباریت- حقیقت- وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصالت- اعتباریت- حقیقت - وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصل علیّت، حکمت متعالیه، فلسفه اسلامی. . اعاده معدوم ،غزالی ،عبدالجبار معتزلی . امکان شناخت- راه های شناخت- علم حصولی- علم حضوری- بساطت خداوند . انوار مجرده –ممکن اشرف _ ممکن اخس _شیخ اشراق-کمال وجودی . اومانیسم سکولار،سکولاریزاسیون،انسان گرایی،دنیاگروی، آزادی،فردگرا . بازی زبانی, شباهت خانوادگی, تسمیه, زبان خصوصی, ادراکات اعتباری و . باقلانی، اشاعره، جوهر فرد، عرض، قدرت الهی . بداهت- وجدانیات- ثبوتی- و-دت- اشتراک- تباین . برهان صدیقین، ابن سینا، ملاصدرا ، مفهوم وجود ، حقیقت وجود . برهان وجودی، برهان جهان شناختی و غایتگرایانه، برهان اخلاقی، برها . تسلیم - خالص - اخلاص- دین- راضی- صدق - عمل ادمی- میل ادمی- نفس . تشکیک- کثرت- وحدت وجود . تناسخ - مرگ - معاد جسمانی - حرکت جوهری - قوه - فعل . توبه، رجوع و بازگشت، تصمیم، ترک معصیت، سلوک عرفانی، مخالفت با نف . توحید، توکل، خوف، رجاء، معصیت، پایه دین، توحید ذاتی، خائف . توکل - متوکل - اسباب و علل - حقیقت توکل . تولد، تولید، اشاعره، کسب افعال. . تکامل، تطور، داروین، مذهب . ثبوتی، ذاتی، فعلی،علم، قدرت، حیات، خالق، رزق، اراده . جبر، اختیار، تفویض، امر بین الامرین، اراده، انسان و سرنوشت. . جوهر، عرض، نومن، فنومن. . حرکت،زمان، دازاین، حرکت توسطیه، حرکت قطعیه. . حصولی . حضوری . حیات، کمال وجودی، سریان وجود، سریان حیات . حکمت الهیه ، علوم عالیه ، حقیقت وجود ، ذلّ عبودیت ، فقر و فاقه ، . حکمت الهیه، علوم عالیه، حقیقت وجود، ذلّ عبودیت، فقر و فاقه، علم . خدا، جهان، تقابل خدا و جهان، صدور عالم، روح، هبوط، جسم . خشیت – خوف – امید- عذاب – بهشت- رجاء- امل- نعمت . خوف ، آخرت، عذاب ، افضل ، قیامت، خائفان ، صفات، مقربان، غفلت، رج . ذکر، درجه ، قلب ، تطمن القلوب، آرامش ، تنهی عن المنکر . رابطه، رابطه دین و أخلاق، ادراکات اعتباری، علامه طباطبائی، ایمان . راه فطرت ، برهان فطرت ، برهان اجماع عام . رسوم خلقی، حضرت جمع، بقا، فنا، سقوط شهود . رضایت، سخط ،رضای عوام ،رضای خواص . زهد، زهد اسلامی، زهد کوفی، رهبانیت، ترک دنیا، پشمینه پوشی، مراتب . شرور، خیر، شر، خدا، نظام احسن، عالم طبیعت، جهان مادی، ضرورت، قدر . شناخت-معرفت-شناخت فلسفی-شناسایی . . شوق ، اشتیاق ، محبت ، دیدار. . شک دستوری – کوجیتوی دکارت – دکارت – غزالی – شک- فلسفه تطبیقی . شک، شکاک، شکاکیت، شکاکان معروف . شکر، معرفت نعمت ، ارکان شکر حقیقی،تقسیم شکر، محابّ ، مکاره ، است . صدق، کذب، ملاک، مطابقت، انسجام، پراگماتیسم . طمس، تجلی، اکوان، اعیان ثابته، تعینی، منطوی، منفعل، اقدس، مقدس. . عاقل، معقول، معلوم بالذات، معلوم بالعرض، اتحاد . عالم مثال ـ صور معلقه ـ مثل معلقه ـ عالم خیال ـ خیال متصل ـ خیال . عجب -معجب-عجب به عبادت –عجب به ورع و تقوی –عجب به حسب و نسب –عجب . عدل الهی- ظلم- عدل و حکمت- حسن و قبح .
نوشته های پیشین

فلسفی
وجود خدا
توحید
وحدت و بساطت
برهان صدیقین
صفات خدا
علم
جبر و اختیار
شرور
عوالم وجود
عدل الهی
حدوث و قدم جهان
عرفان عملی
عرفان نظری
صدور وحدت از کثرت
موضوعات تحقیق
فهرست منابع
سرفصلها
مهر 1387
شهریور 1387
مرداد 1387
اردیبهشت 1387
آبان 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
مهر 1388
آبان 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
خرداد 89
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
شهریور 90
مرداد 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
لوگوی وبلاگ من

مقالات
لینک دوستان من

پایگاه طهور
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آفرینش از دیدگاه سهروردی
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت دوم
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت اول
اعاده معدوم از دیدگاه غزالی و قاضی عبدالجبار معتزلی
عنوان: علم الهی از دیدگاه ابن سینا
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت دوم
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت دوم
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
[عناوین آرشیوشده]