عنوان: رضا
گردآورنده: تکتم سادات حسینی رضایی
زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
چکیده
مقام رضا،از مقامات عرفانی است که بر طبق یکی از منابع تحقیق،ازهفتمین مقامات عرفانی به شمار می آید.
و آن عبارتست از؛ترک سخط و ناخشنودی؛وسخط عبارت است از اینکه انسان غیرآنچه را که خدا مقدّرفرموده طلب کند،وآن را برای خود اولی وسزاوارتر بداند.
رضا برای خواص از نخستین مراحل سلوک و برای عوام از دشوارترین آنهاست. مرتبه ی رضا از ثمرات محبّت و نتیجه ی آن صفت است.
در این تحقیق سعی شده با استفاده از روش مطالعه ی کتابخانه ای،مطالب عرفانی که با زبان عرفا آشنا و از زبان عامیانه کمی به دور است ملموس ترگردد وتحقیقی همه فهم تر ارائه شود.
کلید واژه: رضایت، راضی ، سخط ،رضای عوام ،رضای خواص.
مقدمه
در این تحقیق مطالبی گرد آوری شده که تا حدودی آشنایی اجمالی در رابطه با مقام رضا را برای مشتاقان حاصل میکند.همچنین ابهاماتی در لابه لای بحث مطرح شده که با جمع آوری مطالب، سعی در رفع آنها وایجاد یک ذهنیت صحیح درباره ی این مقام عرفانی صورت گرفته است. و از آنجا که در احادیث وروایات معصومین علیهم السلام و در آیات قرآن کریم، رضایت با اقسام آن مورد ستایش قرار گرفته ،برآن شدم تا در این مقام به بررسی بپردازم تا دست کم مختصراً با این فضیلت آشنایی پیدا کنم.دراین باره حضرت علی علیه السلام فرموده اند:
«به درستی که گواراترین مردم به حسب زندگانی کسی است که به آنچه خدا قسمت کرده برای او خشنود باشد».1
درمعرفی رضا ابوبکر طاهر میگوید: رضا بیرون کردن کراهت است ازدل تا در دل جز شادی نباشد. وابوسلیمان می گوید:رضا آنست که از خدا بهشت نخواهی و از دوزخ پناه نجویی. رضا از ثمرات محبّت ونتیجه ی آن است چرا که محبّت به کسی، موجب رضای به افعال او می شود ولذت بردن ازآن را به دنبال دارد. برخی معتقدند که در مخالفت با هوای نفس ودربرابرانواع بلا راهی جز صبر نیست و رضایت صورت نمیگیرد اما این خطا،به واسطه ی انکار محبت است اگر محبت خدا و غرق شدن در آن برای آنها ثابت شود،خواهند دریافت که
1.غرر و درر آمدی، ج2، ص491
محبّت،رضای به افعال دوست را به دنبال خواهد داشت.
آنچه موجب رضایت حق از بنده میشود شکیبایی و صبر در بلا وسپاس در آسایش و رضا به قضا ست و رضایت از قضا آن است که به آنچه پیش آمده اعتراض نکنی و خشمگین نشوی.
از گذشته تا کنون ابهاماتی در باره ی مقام رضا وجود داشته ودارد از جمله آنها:
1.از قرن سوم هجری میان مشایخ صوفیه این اختلاف وجود داشته که رضا جزء مقامات است یا احوال که در خلال متن مختصراً به آن پرداخته شده است.
2.ومسئله ی دیگر اینکه آیا دعا منافی رضاست و رضا به معنی ترک دعاست که البته کم مایه بودن این سخن کاملاًَََ آشکار است.
تعریف رضا:
رضا عبارتست از ترک سخط ونا خشنودی.خدای تعالی در وصف اولیاء خود می فرماید:«خشنود است خدا از آنها و خشنودند آنها از او» [مائده-119]. وسخط عبارتست ازاینکه انسان غیر آنچه که خدا مقدّر فرموده طلب کند،وآن را برای خود اولی سزاوارتر بپندارد،آنهم در مواردی که یقین به فساد وصلاح آن ندارد،و این حرام است ودر شرع از آن نهی شده است.2
2.راه نجات، ص 175
در واقع رضا رفع کراهت و استحلای مرارت احکام قضا وقدر استواز این تفسیر محقق می شود که مقام رضا بعد از عبور از منزل توکل است.و مقام رضا نهایت مقامات سالکان است،و هر به این مقام رسد جایگاهش بهشت است وروح وفرح که از لوازم اهل بهشت است در قضا ویقین تعبیه شده اند. رضا از یقین به دست می آید،تا نخست د ل مؤمن به نور یقین منوّر نگردد ،چشم بصیرتش به مشاهده و معاینه ی حسن تدبیر الهی منفتح نمیشود؛ و رفع کراهت که اصل مقام رضاست، نتیجه ی رفع اختیار است.3
خداوند بزرگ می فرماید:«به سوی پروردگارت بازآی درحالی که خشنودی و او از تو خشنوداست».[فجر-27]
«رضا»نامی است برای درنگ و توقفی صادقانه ودرست آنجا که بنده در مقام خویش توقف کرده،نه خواهان پیش رفتن است ونه بازگشت، نه فزونی می خواهد ونه دگرگونی حال .
چگونگی رضا:
بزرگان گفته اند که رضا پیش ازنزول قضا عزم رضایت است،اما رضا بعد ازقضا عین رضایت است. جنید گوید:«رضا به قضا آنست که بلا را نعمت انگارد».
3.مصباح الهدایة ، صص 399-400
در نزد متصوفه هیچ صفتی نیکوتر از رضا در همه ی احوال نیست؛چنانکه بر هیچ چیز اعتراض نکند و پیوسته راضی باشد.4
ابوسلیمان گوید:«رضا آنست که از خدا بهشت نخواهی وازدوزخ پناه نجویی».
فضیل عیاض گوید که بشر حافی گفت:«رضا فاضل تر از زهد در دنیاست زیرا که راضی هیچ آرزویی نکند برای منزلت وجایگاه خویش».
ابوبکر طاهری گوید:«رضا بیرون کردن کراهت است ازدل تا دردی جز شادمانی نباشد».5
اقسام ودرجات رضا:
در کشف المحجوب آمده است که :رضا بر دو قسم است؛و یکی رضای خداوند از بنده ودیگری رضای بنده از خدای تعالی.
حقیقت رضای خداوند عز وجل اراده ی ثواب ونعمت وکرامت بنده باشد،وحقیقت رضای بنده اقامه بر فرمان های خداوند وگردن نهادن بر احکام او،رضای خداوند تعالی مقدم است بر رضای بنده؛زیرا تا توفیق خداوند نباشد بنده حکم او را گردن نمی نهد واقامه ی مراد او نمیکند. رضای بنده مقرون رضای خداوند است و در رضای بنده استواری دل او بر قضا باشد. چنانکه اگر به آتش هیبت وجلال حق سوزد ویا به نور لطف وجمال او برافروزد،سوختن وافروختن در دلش یکسان باشد.
4. مناقب الصوفیة، عبادی، صص 111-113
5.ترجمه رساله ی قشیریه، صص 298-299
زیرا که هرآنچه به او میرسد از جانب حق است و آنچه از او بود برای او نیکوست،اگر به قضای حق راضی باشد.6
در حدیث است که«خداوند در بهشت بر مؤمنان تجلی میکند وبه آنان میفرماید:بخواهید از من،میگویند:رضای تو را میخواهیم پروردگارا!».
پس اینکه بعد از تجلی،خشنودی او را خواستار شدند دلیل است بر اینکه رضای او از هر چیز برتر است.
وارد شده است که در وقت مزید سه تحفه از نزد پروردگار عالمیان برای بهشتیان میرسد که در بهشت مانند آنها نیست.اول-هدیه ی خدا- که مثل آن در نزد ایشان دربهشت چیزی نیست،واین است که خدای متعال میفرماید:«هیچ کس نمیداند چه پاداش ها برای ایشان پنهان و پوشیده شده است که دیده ها را روشن میکند.»[سجده-17]
دوم-سلام از جانب پروردگارشان بر ایشان،که بر هدیه فزونی و برتری دارد،و این است قول خدای تعالی:«سلامی که گفتاری از پروردگار مهربان است».[یس- 58]
سوم- خدای متعال به ایشان می فرماید:«من از شما راضیم» و این از هدیه و سلام برتر است، واین است قول خدای تعالی:
6.هفت مقام عرفانی، صص 520-521
« خشنودی خدا از نعمتهایی که دارند بزرگتر است».[توبه – 73]
و معنی رضای خدا ازبنده به معنی محبت اوست و در آخرت سبب دوام نظر و تجلی می شود و در نهایت آنچه از لقاء و مشاهده متصوّر است، واز این رو در بهشت بالا تر از آن مرتبه ای نیست، و اهل بهشت آن را برترین آرمان و غایت همه ی غایت ها می دانند.7
رضا برای خواص ازنخستین مراحل سیر و سلوک و برای عوام از دشوارترین آنهاست؛و سه درجه دارد:رضای عوام؛و آن خرسندی ازربوبیت خدا به واسطه ی ناخرسندی از پرستش غیر خداست.این درجه ی رضا،محور سنگ آسیای اسلام است و سالک را از شرک اکبر پاک می سازد وسه شرط دارد:1.خدا بر بنده اش محبوبترین باشد.2.خدا برای بنده اش شایسته ترین برای بزرگداشتن باشد.3.خدا بر بنده اش سزاوارترین برای فرمانبرداری باشد درجه ی دوم:خرسندی از خدای متعال است.آیات قرآن از این رضا سخن گفته اند؛وآن خرسندی از خداست درتمامی حالات ودر تمامی چیزهایی که مقدّر ساخته است.این درجه،از نخستین مراحل سیر وسلوک خواص است وبا سه ویژگی پا می گیرد:1.همه ی حالتها برای بنده یکسان باشد.2.با خلق ومردمان دشمنی نکند.3.خواهش نکند،واگر کرد،پافشاری نکند.
7.علم اخلاق اسلامی، ج3، صص 258-259
درجه ی سوم:خرسندی ازخرسندی الهی است.در چنین حالتی،بنده در خود نه خشم میبیند ونه خشنودی؛حکم به ترجیح چیزی نکند،واختیار وتمییز از کف میدهد،گرچه در آتش برندش.8
در برابررضا سخط و غضب است که سخط وغضب از تقدیرو قضای الهی موجب خروج از مرز ایمان،و لکن غضب بر بنده ای که بر اساس بیان وحی مورد غضب خداست واجب است.9
1-1نشانه های رضای حق از بنده:
و اما رضای حق تعالی از بندگان،که در آیات مبارکات سخن ازآن فرموده را،فقط از آثار آن در بندگان می توان یافت.
و اموری که موجب رضای حق است عبارتست از شکیبایی و صبر در بلا،و سپاس در آسایش و رضا به قضا.10
ذوالنون گوید: سه چیز ازعلامت رضاست:دست برداشتن از اختیار پیش از قضا،نا یافتن تلخی پس از غذا،و یافتن محبت در وقت بلا.11
2-1 رضایت خلق یا رضایت حق؟!
بدست آوردن رضای حق بر غضب خلق واجب است و گزینش رضای خلق بر غضب خالق حرام است؛
8. تا ملکوت ، صص 75-76
9. راه رشد در زیست انسانی ، ص 276
10. همان ، ص 277
11. ترجمه ی رساله ی قشیریه ، ص 298
رسول اکرم صلوات الله علیه:«آنکس که در پی جلب رضایت حاکم ستم پیشه مرتکب گناهی شود که موجب سخط خدا باشد، چنین کسی از دین بیرون رفته و مسلمان نیست».
و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:«دین ندارد آن کس که خود را مقیّد سازد به اطاعت از خلق در معصیت خالق».12
3-1 رضایت از قضا:
راضی بودن از قضای الهی عبارتست از:اعتراض نکردن و خشمگین نشدن از آنچه پیش می آید.خدای تعالی در مقام مدح کسانی که به قضای الهی راضی وخشنودند می فرماید:«خداوند ازآنها راضی است و آنها نیز از خداوند راضی هستند».
امام صادق علیه السلام می فرماید:«اصل طاعت خدا صبر، و رضایت به خوشایند و نا خوشایند از خدا راضی باشد،همه ی آنها برای او خیر خواهد بود.»
و امام کاظم علیه السلام فرمود:« کسی که خدا را خوب شناخته باشد سزاوار است که اورا در روزی دادنش کند نشمارد،و درقضائش (حکمش)متهم نسازد.»
امام باقر علیه السلام می فرماید:«سزاوارترین مخلوقات به تسلیم در مقابل قضای الهی، کسی است که خدای عزّ وجل را شناخته باشد،قضای الهی درهر صورت محقق می شود،اما کسی که به آن راضی است اجری بزرگ میگیرد،در حالی که خدا اجر بنده ی ناراضی را از بین می برد.»
12.راه رشد در زیست انسانی ، صص 274-278
در روایت است که نبی اکرم صلوات الله علیه از گروهی از اصحاب خود پرسیدند:شما کیستید؟گفتند:ما گروه مؤمنانیم.فرمود:علامت ایمان شما چیست؟گفتند:به هنگام بلا صبر میکنیم وبه هنگام گشادگی و نعمت شکر می گزاریم و به قضای او راضی هستیم.13
مراتب رضا:
رضا فرع محبّت است،اگر محبّت حاصل شود رضا خود به خود بدست می آید.
رضادارای دو مرتبه است؛مرتبه ی عالی،مرتبه ی پست.
مرتبه ی عالی:
مرتبه ی عالی رضا آنست که انسا ن به حدی برسد که احساس رنج ودرد نکند،تا وقتی که مسأله دردناکی پیش آمد،دردش را احساس نکند.جراحت بر او وارد شود و او رنجش را نیابد.
«این مرتبه ازمعانی عالم معنی است»،و شاهد ونظیرش در عالم ماده، حال مردان جنگجویی است که در حال خوف یا غضب جراحات هولناک می بینند،ولی تا خونش را نبینند نه جراحت را احساس می کنند و نه دردش را.
همینطورکسی که باعجله درپی کاری یا رفع حاجتی در حرکت است،گاهی خار به پهیش می خلد،ولی چون قلبش مشغول است احساس درد نکند،چون وقتی قلب مشغول و غرقه در چیزی شد،غیرآن را درک نمی کند.
13.ترجمه ی کتاب الاخلاق ، صص 367-368
عاشق نیز اصابت درد را احساس نمی کند- خصوصاً اگر درد از جانب محبوب باشد- چون محبّت ، تمام وجودش را فرا گرفته است.
مرتبه ی پست:
مرتبه ی پست رضا آنست که درد احساس می شود،ولی با توجه به ثوابی که خداوند در مقابل آن آماده کرده،عقل انسان نه تنها راضی،بلکه مایل و خواستار آن است،اگرچه طبعش آن را نمی پسندد.
نظیر این مرتبه در عالم ماده،کسی است که از جرّاح تقاضا می کند رگ بدنش را سوراخ کند،یا از حجّام میخواهد برایش حجامت کند،یا از طبیب تقاضای داروی تلخ می نماید.این شخص درد حجامت ورگ زدن را احساس می کند ولی به آن راضی است و منّت دکتر را نیز به گردن میگیرد،چون می داندتندرستی را درپی دارد.14
حقیقت رضا(رضا از ثمرات محبّت):
کسی که میگوید در مخالفت با هوای نفس و انواع بلا راهی جز صر نیستو رضا صورت نمی گیرد؛خطای او به واسطه ی انکار محبت است. و اگر دوست داشتن خدا ومستغرق شدن برای او ثابت شود، بر او آشکار میشود که محبّت،رضای به افعال دوست را به همراه دارد.15
14.اخلاق ، صص 367- 371
15.هفت مقام عرفانی، ص 511
مرتبه ی رضا از ثمرات محبّت ونتیجه ی آن صفت است؛چراکه محبّت به کسی موجب رضای به افعال او میشود ولذت بردن ازآن، و این لذت وسرور از افعال محبوب به یکی از دو وجه می باشد:
وجه اول-اینکه دوستی او به مرتبه ای برسد که محبّ در دوستی مستغرق گردد و چنان غرق در مشاهده ی جمال محبوب شود که اگر بلایی از او رسد،مطلقاَ الم آنرا درک نکند و اگر زخمی به اوبرسد،اصلاََََََََََََََََََ سوزش آن را نفهمد.و چون که شبهه ای نیست که محبّت خداوند سبحانه وتعالی بالاترین محبّتها ومشغولی دل به آن اعظم مشغولیت هاست،پس کسی که از آن بهره مند گردد،چنان از باده ی محبّت بیهوش و از یاد دوست محو و مدهوش گردد،که از آنچه به او وارد شود المی احساس نکند.16
روایت است که:«اهل مصر چهار ماه غذایی نداشتند مگر مشاهده ی جمال یوسف صدیق(ع) که هرگاه گرسنه می شدند به روی او نگریستند،و ملاحظه ی جمال او آنان را از احساس درد گرسنگی مشغول می کرد». بلکه آنچه در قرآن آمده از این رسا تراست،که زنان چنان محو جمال او شدند که دستهای خود را بریدند ودرد آن را احساس نکردند.17
وجه دوّم-آنکه استغراق او در محبّت به مرتبه ای برسد که احساس الم بکند و اکثر بلاها را بفهمد وسوزش زخمها را ادراک کند ولیکن به آن راضی و راغب وبه دل وجان آنرا شایق وطالب باشد،
16.معراج السعادة ، صص 578- 580
17.علم اخلاق اسلامی، ص 261
مثل کسی که در وقت حجامت ادراک الم رامی کند اما به آن مشتاق است. پس دوست خدا از جانب خدا چون بلایی به او رسد و بداند که آنچه درعوض آن به او خواهد رسید قابل قیاس با آن الم نیست، پس به آن خشنود و راضی گردد و بسا غلبه ی دوستی به حدّی رسد که بها وعوض بلا درنظرآن محوشود و ابتهاج سرور او به مراد ومطلوب محبوب باشد،پس چون بلا ها ومصیبت ها را،کرده ی دوست خود میداند و مراد او را می شناسد،به آنها شاد وخشنود و از آنها مبتهج و مسرورمی گردد.18
رضا جزء مقامات است یا احوال؟
میان مشایخ صوفیه در قرن سوم اختلاف بوده که رضا جزء مقامات است یا جزء احوال؟
مذهب یعنی فرقه ی محاسبیه و همه ی اهل زمانه ی او،بر این عقیده بوده اند که رضا از جمله احوال است و از مواهب ذوالجلال است نه از مکاسب بنده،همچنین صوفیان خراسان هم تابع او بودند.
اما صوفیان عراق عقیده داشتند که رضا ازجمله مقامات است وتا به امروز میان این دو گروه اختلاف باقی است.
برای تأکید قول محاسبی که رضا نتیجه ی محبت است،گویند که عتبـة الغلام،شبی نخفت وتا روزمی گفت(إن تعذبنی فأنا لک محبّ إن ترحمنی فأنا لک محبّ) اگر مرا به دوزخ عذاب کنی دوست توام واگر بر من رحمت کنی دوست توام.
18. هفت مقام عرفانی ، صص 522-523
یعنی الم عذاب ولذت نعمت برتن مساوی باشد و قلق دوستی در دل این قول،آن را مضرّت نکند،پس در نتیجه ی محبّت است که محب راضی است بدانچه محبوب کند، اگرعذاب دارد با دوستی محجوب نگردد،خرّم بود و اگر در نعمت بود از دوستی محجوب نگردد و اختیار خود فرو گذارد در مقابل اختیار حق. در کتاب(کشف المحجوب)هجویری بعد از نقل اقوال صوفیان خراسان و عراق می نویسد:بدان که رضا نهایت مقامات است وبدایت احوال،واین محلّی است که یک طرفش در کسب و اجتهاد است و یکی در محبّت وغلیان آن وفوق آن مقام نیست وانقطاع مجاهدت در آنست.پس ابتداء آن از مکاسب است انتهاء آن ازمواهب. و اکنون احتمال می دهد که،آن کس که ابتدا،رضای خود به خود را دید،گفت مقام است و آن کس که انتهای رضای خود به حق را دید،گفت حالست.19
راه تحصیل رضا:
راه تحصیل رضا این است که بداند که آنچه خدای سبحان برای اوحکم کرده به او اصلح است،اگرچه فهم او به دریافت مصلحت های نهانی کوتاه باشد،علاوه بر اینکه نا خشنودی و کراهت سودی ندارد و قضا را دگرگون نمی کند.زیرا آنچه مقدّراست میشود وآنچه مقدّر نیست نمی شود،و با حسرت گذشته و اندیشه ی آینده وقت خود را بیهوده تباه می سازد،وپی آمد ناخشنودی برایش می ماند.
19.هفت مقام عرفانی، ص 506
پس سزاوار است که دوستی خالق چنان او را محو وبیخود گرداند که احساس رنج ودرد نکند،همچنانکه عاشق شیدا چنین است و علم به بزرگی ثواب،تحمل درد و رنج آن را آسان می سازد،پس امر خود را به خدا واگذارد،که خدا به بندگان
خویش بیناست.20
آیا دعا با رضا منافات دارد؟ گروهی از اهل بطالت و غرور پنداشته اند که همه ی اینها مخالف رضاست؛زیرا هرچه رد کردن آن به دعا قصد شود وانواع گناهان وتبهکاری و فجور و کفر،از قضا وقدر خداوند است،و برای مؤمن واجب است که به آن راضی و خشنود باشد. و گاهی سکوت بر منکرات را یکی از مقامات رضا شمرده اند،آن راخوشخویی و حسن خلق نامیده اند،واین هم جهل وغفلت است ازاسرار ونکته های باریک شریعت.
در روایت مشهور وارد شده:کسی که امر منکری را مشاهده کند و به آن راضی باشد مانند کسی است که همان کار را انجام میدهد.
اما دعا، شکی نیست که از جانب شریعت به آن مأموریم، دعاهای انبیاء و ائمه بسیاراست،و حال آنکه ایشان در بالاترین مقام رضا بودند و آیات واخبار در به دعا و فوائد آن و عظمت ستایش آن هم متواترند،و خدای سبحان بندگان دعا کننده را ستوده است،آنجا که می فرماید:«و با امید و بیم ما را می خوانند»[انبیاء-90]
20.علم اخلاق اسلامی ، صص 263-265
«بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را»[مؤمن-60]،«دعوت خواننده را هنگامی که مرا بخواند پاسخ گویم»[بقره-186]. و خدای متعال آن را کلید کشف نهته ها و سبب پیاپی شدن لطف و احسان قرار داده است. وآن قویترین اسباب برای سرازیر شدن خیرات و برکات از مبادی عالیه است.21
ابید به این حقیقت توجه داشت،که رضایت به قضاء خداوند منافات اب دعا کردن و خواندن خدا ندارد. چون کسی راضی تر از نبی اسلام -صلوات الله علیه- به قضاء الهی نیست، اما خداوند او را امر فرمود به دعا، وبدون شک زکریا و همسرش و فرزندش واقف به موقف رضا هستند،و باز دست به دعا بر می دارند، و خدا را می خوانند، و ازاوخواسته ها را می خواهند و پروردگار نمی فرماید که چرا تن به قضا نداده و ما را می خوانند،بلکه آنها را به دعایشان تمجید کرده چنانکه به خوبیهاشان ثنا گفته. و توضیح مطلب اینکه رضا استوار بر قضایی است که عبد با آن مواجه است ودعا استوار بر خوف و وحشت از تغییر نعمت، وامید و رجاء به فزونی آن در آینده، بنابراین رضا جایش تقدیر وقضاء حالیه است.22
فایده ی رضا:
فایده ی مقام رضا در دنیا، فراغت قلب برای عبادت و راحتی از هموم، و در آخرت، رضایت خداوند و نجات از غضب اوست.
21.معراج السعادة ، ص 580 و هفت مقام عرفانی ، صص 524-525
22.راه رشد در زیست انسانی، صص 274-287
در روایت است که خدای متعال فرمود:«هر کس به قضای من راضی نیست و بر بلای من صبر نمی کند پس پروردگار دیگری بیابد.»
همچنین پیامبر اکرم فرمود:«هر کس خشنود شود از خدای عز و جل به اندکی از روزی، خدای عز و جل از وی خشنود شود ،به اندکی از عمل.»
همچنین فرمود:«چون خدای عز و جل بنده را دوست گیرد مبتلا بگرداند، پس اگر صبر کند او را اجتبا فرماید ،و اگر رضا دهد به درجه ی اصطفا رساند.»
صاحب مرتبه ی رضا همواره در آرامش و راحت و سرور و بهجت است، زیرا هرچیز را به چشم رضا می نگرد، و در هر چیز به نور رحمت الهی و سرّ حکمت ازلی نظر می کند، گویی هر چیزی بر وفق مراد و خواهش او روی می دهد، در واقع فایده ی رضا در دنیا، آسایش خاطر برای عبادت و راحت از غم و اندوه است و در آخرت ، رضوان خداوند و نجات از خشم اوست.
و اینکه فایده ای در نا خشنودی از قضای الهی نیست، زیرا چنانکه گفته شده است آنچه وجودش مقدّر شده هرچه هم بکنی و هر حیله و چاره ای که بسازیواقع نخواهد شد. وآنچه هم که باید واقع شود خواه نا خواه در وقت خود به وقوع خواهد پیوست. پس عاقل همّ و اندوه بی فایده را به ضمیمه ی وزر و گناه و عقوبت آن، بر راحتی قلب و آرامش خاطر و پاداش بهشت اختیار نمی کند.
ودیگر اینکه از نتایج نا خشنودی از قضای الهی،آن خطر بزرگ و ضرر بسیار و کفر و نفاقی است که واقع می شود مگر به رحمت خداوند.
از یکی از بزرگان گذشته سؤال شد که عبودیت چیست؟ - گفت:«اینکه پروردگار حکم کند و بنده رضا دهد، پس هرگاه پروردگار امری را مقدّر فرمود و بنده به آن رضا نداد دیگر ربوبیت و عبودیتی در کار نخواهد بود».23
23. اخلاق ، صص 370-371
- راه نجات، صص 175-179
- هفت مقام عرفانی، ص 508
- علم اخلاق اسلامی، ص254
نتیجه
به لطف پروردگار آنچه از این تحقیق اجمالی حاصل شد، رفع ابهامی بود از سؤالاتی که درخلال بحث مطرح شد؛و همچنین اطلاعاتی که درحد مختصردر رابطه با این مقام عرفانی یعنی رضا گردآوری شد تا حد اقل آشنایی این حقیر را با این مقام بلند عرفانی فراهم آورد.
بر اساس مطالعه ای که انجام دادم، درباره ی اینکه رضا جزء مقامات است یا احوال،با هجویری هم رأی شدم، از دید من رضا از جمله فضائلی است که بین حال و مقام است،همچنان که هجویری می فرماید:«رضا نهایت مقامات است وبدایت احوال، واین محلی استکه یک طرفش در کسب واجتهاد است ویکی در محبّت و مواهب.»
و البته در اینکه دعا با رضا منافاتی نداردهیچ تردیدی نیست و شلهد بر این کلام دعای انبیاء و ائمه است که بسیار است و حال آنکه ایشان در بالاترین مقام رضا هستند، همچنین آیات و اخبار در امر به دعا و فوائد آن و ستایش آن،متواترند؛ آنجا که خدای سبحان می فرماید:«بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را.» [مؤمن-60]
همچنین شایان ذکر است که این مقام برای عوام وخواص قابل کسب است،اگرچه کسب آن برای عوام،با دشواری بیشتری همراه است.
امیدوارم خداوند یکتا ما را در زمره ی مرضیّان به رضای خویش قرار دهد، و فراغت قلب و آرامش و رضایت دنیا وآخرت رابه ما عطا فرماید.
1.اخلاق(ترجمه کتاب الاخلاق)، تألیف:مرحوم سید عبد الله شبّر،ترجمه:محمد رضا جباران،مؤسسه انتشارات هجرت،زمستان 1374.
2. تاملکوت،بازنویسی وبرگردان کتاب منازل السائرین؛خواجه عبدالله انصاری،به کوشش: علی اوجبی،زیر نظر؛اکبر ایرانی وعلیرضا مختار پور،مؤسسه فرهنگی اهل قلم،چاپ اول،بهار 1383.
3.تحلیلی درباره ی هفت مقام عرفانی،تألیف:عبدالرضا میناگر،انتشارات ابتکار دانش،چاپخانه نینوا،نوبت چاپ دوم 1386.
4.ترجمه ی رساله ی قشیریه،تألیف وتصحیح:بدیع الزمان فروزانفر،بنگاه ترجمه ونشرکتاب،تهران،1345.
5.راه رشد در زیست انسانی ویا اخلاق ایمانی،تألیف:شیخ محمدرضا بحرینی،کتابخانه صدوق،1363.
6.راه نجات(ترجمه کتاب منهاج النجاة)، تألیف:ملا محسن فیض کاشانی،ترجمه:رضا رجب زاده،انتشارات پیام آزادی،چاپ ششم،1372.
7.شرح غرر ودرر آمدی،ج1و2.
8.علم اخلاق اسلامی(ترجمه کتاب جامع السعادات)،ج3، تألیف:علامه مولی مهدی نراقی،ترجمه:دکتر سید جلال الدین مجتبوی،انتشارات حکمت،چاپ اول،زمستان 1366.
9.مصباح الهدایة ومفتاح الکفایة،تألیف:عزّ الدین محمود بن علی کاشانی،به تصحیح:استاد علامه جلال الدین همایی،چاپ سوم،1367.
10.معراج السعادة،تألیف:مرحوم ملا احمد نراقی،انتشارات جاویدان.
11.مناقب الصوفیه عبادی،تألیف:قطب الدین منصور عبادی،به کوشش: محمد تقی دانش پژوه وایرج افشار،کتاب فروشی منوچهری.
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد |